از قیام علیه فراموشخانه تا قیام پانزده خرداد
در نهضتهایی که طی یک صد سال گذشته تا پیروزی انقلاب اسلامی بهوجود آمده محرک و انگیزۀ دینی عامل اصلی خیزشها بوده است. در قیام پانزده خرداد نیز مردم با هدف دفاع از اسلام و مرجعیت به پا خاستند و فداکاری کردند؛ درواقع جز دفاع از اسلام هیچ انگیزۀ دیگری در آن قیام تأثیر گذار نبود و این سیر تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. امام(ره) با عبرتآموزی از تاریخ، مبارزه با استبداد و استعمار را همزمان آغاز نمود و تا روز پیروزی، نهضت را در این دو جبهه رهبری کرد و سرانجام نیز توانست فروپاشی نظام 2500 سالۀ شاهنشاهی را با قطع دست اجانب از سرنوشت ملت همراه سازد و به سلطۀ بیگانگان در ایران برای همیشه پایان دهد. در نوشتار پیشرو تلاش شده است نگاهی به تفاوتهای قیام پانزده خرداد با نهضتهای سدۀ گذشته و میزان رشد سیاسی و بینش بالای مبارزان آن قیام خونین شود. امید است مقبول خوانندگان واقع شود.
امامخمینی(ره) از روزى که نهضت را آغاز کرد، تا شبى که دیده از جهان فروبست، با انواع تهمتها، پیرایهها و ناسزاها روبهرو بود. رژیم شاه و ساواک، نه تنها به ایشان اتهامات سیاسى میزدند، بلکه گاهى با زشتترین و وقیحانهترین فحاشیها و هتاکیها، به آن مرد خدا بیحرمتى میکردند. با وجود این، امام(ره)، بدون کوچکترین واهمهای از این زشتگوییها و فضاحتکاریها، راه خود را دنبال کرد و به مصداق «واذا مروا باللغو مروا کراما» نه تنها از این گونه زشتگوییها و یاوهسراییها پروا نکرد، بلکه وقتى دریافت طلاب علوم اسلامى آن شبنامههاى فضاحتبار را از در و دیوار خیابانهاى قم کندند و جمع کردند، اظهار کرد: «چرا این اعلامیهها را جمع میکنید، بگذارید بر در و دیوار باشد تا ماهیت دستگاه جبار را براى مردم بهتر روشن کند» و طى یک سخنرانى اعلام کرد: «به من اگر فحش میدهند، شما چرا غصه میخورید؟ شما چرا نگران میشوید؟ چرا کاغذها را جمع میکنید؟ مگر من از حضرت امیر ــ علیهالسلام ــ بالاتر هستم؟ معاویه چند سال در بالاى منبر به على فحش داد و آن حضرت صبر کرد».
در همۀ حرکتهایی که طی دو سدۀ گذشته در ایران روی داد، علمای اسلام وظیفۀ رهبری را بر دوش داشتهاند. از قیام ملاعلیکنی علیه فراموشخانه و فراماسونری تا قیام پانزده خرداد و انقلاب ایران، علمای اسلامی بودند که مردم را به خیزش واداشتند و آنها را به مبارزه علیه استعمار و استبداد تشویق کردند. در نهضتهایی که طی یک صد سال گذشته تا پیروزی انقلاب اسلامی بهوجود آمد، انگیزۀ دینی عامل اصلی خیزش بهشمار میرفت. مردم، وقتی که حکم تکفیر فراماسونها را از مراجع گرفتند، به آنها هجوم بردند و مراکز فراماسونری را به آتش کشیدند. تاجری اصفهانی در نهضت تنباکو براساس انگیزۀ دینی انبار تنباکوی خودش را به آتش کشید و به نمایندۀ کمپانی انگلیس اعلام کرد با خدا معامله کرده است. ریشه و زمینۀ نهضت مشروطه، تحقق عدالت اسلامی بود. در نهضت ملی شدن صنعت نفت تا روزی که اسلام و روحانیت در آن حضور داشتند، مردم در صحنه ایستادند و حماسۀ 30 تیر را آفریدند، ولی از روزی که علما از صحنه کنار زده شدند و مردم انگیزۀ دینی خود را از دست دادند، کودتای ننگین 28 مرداد روی داد و مردم در برابر این رویداد بیتفاوت ماندند، اما در قیام پانزده خرداد، مردم با هدف دفاع از اسلام و مرجعیت به پا خاستند و فداکاری کردند؛ درواقع جز دفاع از اسلام هیچ انگیزۀ مادی در آن قیام تأثیر نداشت و این سیر تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. با نگاهی گذرا به نهضتها و حرکتهای سدۀ گذشته تا قیام پانزده خرداد این واقعیت آشکار میشود که مردم اهمیت اساسی در این نهضتها داشتهاند و رهبران اسلامی با کمک تودهها توانستند با دشمنان درونی و برونی مبارزه کنند. بنابراین قیام پانزده خرداد در این محورهای اصولی با نهضتهای قبلی همسان است.
در نهضتهای گذشته موضوع براندازی نظام شاهنشاهی هیچگاه مطرح نبود. چه بسا رهبران حرکتها و نهضتها گاهی وفاداری خویش را نسبت به شاه اعلام و از او ستایش میکردند؛ یعنی بهرغم خیزشهای دامنهدار مردم، شخص شاه از حمله و تعرض در امان بود. در نهضت ملی شدن صنعت نفت، آنگاه که به مصدق توصیه شد شاه را دستگیر، و از قدرت برکنار کند او گفت: «من در مراسم تحلیف، به کتابالله سوگند یاد کردم که به شاه خیانت نکنم». امام(ره) دربارۀ این اشتباه مصدق گفت: «قدرت دست دکتر مصدق آمد، لیکن اشتباهات هم داشت ... یکی از این اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد این شاه را خفه نکرد که تمام کند قضیه را ... آن وقت اینطور نبود که یک آدم قدرتمندی باشد ... آن وقت ضعیف بود ...». امام خمینی(ره) از آغاز نهضت در سال 1341 هدف براندازی را در سر داشت و در راه واژگونی رژیم شاه و برچیدن سلطنت دودمان پهلوی مبارزه را آغاز کرد و به آن جهت داد. موضعگیری صریح ایشان بر ضد شاه زمینۀ قیام ملت ایران علیه شاه را در روز 15 خرداد 1342 فراهم ساخت و بدینترتیب بود که در تظاهرات مردم شعار «مرگ بر شاه» و «خمینی، خدا نگهدار تو، بمیرد دشمن جبار تو» و «پیروز باد ملت، بر شاه، ننگ و نفرت» داده شد و زمینۀ سرنگونی رژیم شاه را در سال 1357 بهوجود آورد.
نهضتهایی که در دو سدة گذشته در ایران پدید آمدند یا ضد استعماری بودند (مانند نهضت تنباکو) یا ضد استبدادی (مانند نهضت مشروطه) و ازآنجاکه این دو شیطان سلطهجو طی تاریخ مکمل هم بودهاند، خیزش و خروش توطئهها بر ضد فقط یکی از آن دو نمیتوانست کارایی لازم را داشته باشد و آن را از بین ببرد؛ زیرا دومی، اگر همزمان مورد حمله قرار نمیگرفت، بیشک خود توطئه میکرد و آب رفته را به جوی بازمیگرداند. امام(ره) با عبرتآموزی از تاریخ، مبارزه با استبداد و استعمار را همزمان آغاز کرد و تا روز پیروزی، نهضت را در این دو جبهه رهبری کرد و سرانجام نیز توانست فروپاشی نظام 2500 سالۀ شاهنشاهی را با قطع دست اجانب از سرنوشت ملت همراه سازد و به سلطۀ بیگانگان در ایران برای همیشه پایان دهد.
از نقشهها و نیرنگهای استکبار جهانی برای فریب و استثمار تودهها رواج این اندیشۀ شیطانی بود که «ملتها برای رویارویی با دیکتاتورهای حاکم ناگزیر هستند به یکی از دولتهای مقتدر تکیه کنند و با یاری و مدد آنها بتوانند حاکمان قلدرمآب را به اجرای قانون و تأمین حقوق مردم وادارند و هیچ ملتی بدون تکیه به یک قدرت خارجی نمیتواند با زورمداران حاکم کشور خویش به مخالفت برخیزد و به مبارزه ادامه دهد». این اندیشۀ استعماری در میان بعضی از سیاستمداران و گروههای سیاسی تا آنجا ریشه پیدا کرده بود که باور کرده بودند بدون تکیه به قدرت خارجی نمیتوانند نفس بکشند و ناگزیرند برای مبارزه با حاکمان ستمپیشه از بیگانگان اجازه بگیرند و در چهارچوبی که آنها مشخص میکنند با زورمندان دربیفتند و اعلام مخالفت کنند، اما در نهضت امام(ره) و قیام پانزده خرداد، نهتنها تکیه به قدرت بیگانه جایگاهی نداشت، بلکه همزمان با مبارزه علیه رژیم شاه، همۀ ابرقدرتهایی که در غارت ایران دست داشتند با نفرت و انزجار مردمی روبهرو شدند که با الهام از مکتب امام(ره) و شناخت به پا خاسته بودند. در برخی از نهضتها و حرکتهای مردمی سدۀ گذشته، ملت ایران از مداخلۀ روشنفکرمآبان زخم التیامناپذیری بر پشت داشت. روشنفکرمآبها در هر حرکت مردمی که وارد شدند آن را به نفع بیگانگان و زورمندان حاکم به پایان بردند و به ملت ایران از پشت خنجر زدند. در نهضت عدالتخواهی، روشنفکران و فراماسونها با رهبران آن نهضت اسلامی به ظاهر همراهی کردند و با همدستی سفارت انگلیس، بسیاری را بهطور وحشیانهای به شهادت رساندند. آن روز که براساس نقشۀ استعمار انگلیس، رضاخان بازیگر صحنه شد و برای دستیابی به تاج و تخت به توطئه نشست، روشنفکرمآبها با او همدست شدند و او را برای رسیدن به قدرت یاری دادند و دلاورمردانی مانند شهید مدرس را به جرم ایستادگی در برابر رضاخان، در خانۀ ملت سیلی زدند و با قلم خود او را آزار دادند. در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز روشنفکرمآبها با کارشکنی توانستند آن نهضت مردمی را به شکست بکشانند و امریکا را به جای انگلیس نشانند و بیش از یک ربع قرن این سلطه را تداوم بخشند، اما در نهضت امام خمینی و قیام پانزده خرداد باند روشنفکری کوچکترین تأثیری نداشت. امام(ره) با توجه به پیشینۀ سیاه احزاب و گروههای روشنفکری هیچگاه به آنان رخصت نداد که در نهضت اسلامی ایران مداخله کنند.
یکی از تفاوتهای قیام پانزده خرداد با نهضتهای سدۀ گذشته رشد سیاسی و بینش بالای مبارزان آن قیام خونین است. در برخی از نهضتهای پیشین میبینیم که عوامل استعمار توانستند مردم را فریب دهند و با جوسازی و هوچیگری، رهبران راستین نهضت عدالتخواهی را یکی پس از دیگری به شهادت برسانند. در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز انگلستان، که از آیتالله کاشانی دلی پر ز کین داشت، توانست او را با اتهامات ناروا در میان ملت ایران بیاعتبار سازد و به دست احزاب و رجال بهاصطلاح ملیگرا خانهنشین کند، اما در پی آغاز نهضت اسلامی ایران در سال 1341، امام(ره) با عبرتپذیری از تاریخ، آگاهیبخشی به تودهها را استراتژی اصلی و در رأس برنامههای خود قرار داد. همین باعث شد سطح اندیشۀ ملت ایران با روشنگریهای ایشان گام به گام بالا رود و بارور شود. ازاینرو ملت ایران هیچگاه تحتتأثیر نقشهها و نیرنگهای رژیم شاه و اربابان او قرار نگرفت و فریب نخورد. بدینترتیب حربههای تهمت و افترای شاه نتوانست برای ملت ایران نسبت به امام(ره) ذهنیت پدید آورد و رژیم شاه را نزد مردم بیش از پیش رسوا کرد.
در نهضتهای سدۀ پیش، مبارزانی که در صحنه حضور داشتند علاوه بر روحانیان، کسبه، بازاری و دانشگاهی بودند و طبقۀ کارگر و کشاورز و قشرهای دیگر جامعه در خیزش و خروش مردم کمتر حضور داشتند، اما امامخمینی با نهضت اسلامی خود توانست همۀ قشرهای جامعه را یکدست به صحنه آورد و به قیام وادارد. در قیام پانزده خرداد بسیاری از مردم کشاورز و کارگر، زنان مسلمان و دیگر طبقات رشدیافته در کنار نیروهای سیاسی، دانشگاهی و روحانی به پاخاستند و شهدایی به میدان نبرد تقدیم کردند.
ماهنامه زمانه 1389 شماره 89 ، خرداد و تیر ۱۳۸۹
نظرات