بازنمایی رسانه ای نادرست، سبب نگاه منفی مردم آمریکا به ایران است
با بیان این مطلب افزود: مستندهایی که در این کتاب تحلیل شدهاند،درونمایه فرهنگی و اجتماعی دارند و حتی پیامهای سیاسی مورد نظر سازندگان آن ها در لفافه فرهنگی- اجتماعی پیچیده و ارائه شده است و به همین دلیل مخاطبان این گونه مستندها آنها را در زمره برنامههایی تبلیغاتی و پروپاگاندا تلقی نمیکنند، بلکه واقعیت ارایه شده از جامعه ایران میدانند.
نبود شناخت رسانه ای، آسیب جدی
وی در پاسخ به این سوال که چرا تاریخ برخی از مستندهای تحلیل شده در کتاب قدیمی هستند؟ ادامه داد: این پژوهش در سال 1389 شروع و در سال 1390 به پایان رسید اما انتشار آن به دلیل مشکلاتی که ناشر یعنی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در نشر آن داشت، سه سال به طول انجامید و اوایل سال 1393 منتشر شد.
به گفته وی، مستندهای تحلیل شده در این پژوهش، 10 مستند هستند که از سال 2000 تا سال 2011 (یعنی سال اتمام پژوهش) را شامل میشوند. در انتخاب مستندها روند زمانی مورد نظر بوده است تا در طول حدود یک دهه با توجه به تغییرات گوناگون سیاسی، اقتصادی و ... متنوعی که در ایران و غرب، به ویژه آمریکا اتفاق افتاده بود، تاملی بر روند تصویرپردازی از ایران در تلویزیونهای غرب صورت گیرد و به همین دلیل بایستی به مستندهای سالهای گذشته (پیش از سال 2011 ) نیز پرداخته میشد.
در این کتاب عکس هایی از بخش های مختلف این مستندها به صورت سیاه و سفید و نامفهوم درج شده است.بیچرانلو در این زمینه می گوید: متاسفانه این کتاب، علیرغم برخورداری از عکسهای رنگی که در تحلیل مستندها به رنگ هم پرداخته شده، به صورت سیاه وسفید چاپ شد و کیفیت چاپ مطلوبی ندارد.
وی با بیان اینکه برخی از تحلیل ها و پژوهش های این کتاب پیش از انتشار کتاب در برخی نشستها یا سخنرانیها برای مخاطبانی محدود تحلیل شده بودند افزود: این تحلیل ها برای نخستین بار به صورت روشمند، برای پژوهشکده هنر و رسانه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شده بود که با توجه به برخی ویژگیها و قابلیتهای آن، در اولویت چاپ و نشر این پژوهشگاه قرار گرفت.
بیچرانلو درباره چرایی انتخاب این موضوع برای تحقیق و پژوهش نیز گفت: در سالهای دورتر یعنی در اوایل دهه 1380 به فعالیت خبری در رادیو و تلویزیون مشغول بودم و به فراخور کار و علاقه، فعالیت خبرنگاران تلویزیونهای مشهور جهان مانند BBC و CNN را مطالعه و گزارشها و مستندهایی که از ایران و جهان اسلام تهیه کرده بودند گردآوری میکردم.
وی ادامه داد: از سوی دیگر در نشستها و سخنرانیهایی که در محافل رسانهای و دانشگاهی داشتم، چند نکته برایم عجیب بود. نخست نبود شناخت دقیق بسیاری از مخاطبان به ویژه فعالان رسانهای از تصویر بازنمایی شده از ایران در رسانههای غرب و دوم نبود سواد رسانهای و تحلیل نظاممند از تولیدات رسانهای و تصویرسازی هایی که در این حوزه انجام شده است.
تعامل با شهروندان غرب بهترین راهکار
وی که پیش از این کتاب «بازنمایی ایران و اسلام در هالیوود» را تالیف کرده است، با اشاره به استقبال نسبی از این اثر عنوان کرد: پس از آن کتاب، موضوع بازنمایی ایران و اسلام در تلویزیونهای غرب را در برنامه پژوهشیام قرار دادم که حاصل آن، دو کتاب بوده است، نخست همین کتاب که منتشر شده و کتاب دیگری که در آن 10 مستند دیگر تحلیل شدهاند و در آینده نزدیک منتشر خواهد شد.
به گفته بیچرانلو، هدف از این برنامه پژوهشی، تکمیل مطالعات گوناگونی است که در کشور ما اسلافی همچون مرحوم دکتر معتمدنژاد و دکتر سید محمد مهدیزاده، دکتر سید محمد مرندی، دکتر غیاثیان و دیگر محققان در زمینه بازنمایی ایران در مطبوعات غرب، پژوهش کردهاند. او می گوید: در اغلب مطالعات پیشین از این زمینه پژوهش ها بر مطبوعات متمرکز بوده است و تلاش کردم در پژوهشهای اخیرم، دامنه مطالعات متمرکز بر سینما و تلویزیون نیز تقویت شود.
وی همچنین مخاطبان اصلی این کتاب را، خبرنگاران و فعالان رسانهای دانست و یادآور شد: محققان و دانشجویان حوزه مطالعات ارتباطی و فرهنگی، برنامهریزان فرهنگی، رسانهای و حتی مسوولان حوزه گردشگری کشور نیز مخاطبان این کتاب به شمار می آیند، زیرا بهترین شیوه تصحیح و ارتقای تصویر نامطلوب ارائه شده از ایران در بیشتر تلویزیونهای اروپا و آمریکا، تعامل نفَس به نفَس و چهره به چهره خود شهروندان اروپایی و آمریکایی با ایرانیان است. در این صورت، آنها فاصله و تفاوت واقعیت و بازنمایی را با همه وجود لمس خواهند کرد.
بیچرانلو همچنین گسترش سواد رسانه ای را برای جامعه امروز ضروری دانست و یادآور شد: آموزش سواد بصری و به تعبیر جامعتر، سواد رسانهای، میتواند به عنوان یک راهبرد مخاطبمحور برای تقویت دانش و توانمندی مخاطبان گوناگون رسانهها در دستور کار قرار گیرد. در این زمینه، مناسبترین کار، این است که سواد رسانهای به عنوان یک درس متناسب با عصر امروز در مواد آموزشی دانشآموزان دوره اول متوسطه گنجانده شود. از صدا و سیما، مطبوعات، خبرگزاریها، فرهنگسراها و حتی تریبونهای دینی مانند نماز جمعه هم میتوان برای این منظور استفاده کرد. سواد رسانهای باید به طور پیوسته و در طول زمان یعنی در بلندمدت و متناسب با سطح بهرهگیری افراد از رسانهها به آنها آموزش داده شود.
نمی توان غرب را نادیده گرفت
وی تاکید کرد: سواد رسانهای شامل توانمندی رسانهها تجزیه و تحلیل پیامهای رسانهای برای ادراک بهتر این پیام ها و در سطح عالی آن، شامل تولید پیام های رسانهای میشود، بی تردید با فراگیر شدن رسانهها در زندگی روزمره و استفاده عموم مردم از رسانهها حتی برای تولید پیام، به ویژه با استفاده از موبایل، برخورداری از سطوحی از سواد رسانهای برای همگان ضروری است ولی، برای فعالان رسانهای تجهیز هر چه بیشتر و برخورداری از سطوح بالاتر سواد رسانهای، به ویژه در حوزه تولید پیام و نه صرفاً سطح تحلیل پیام، لازم به نظر میرسد.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که تاثیرگذارترین مستند ارائه شده در این کتاب کدام مستند است؟ پاسخ داد: رویکرد این کتاب، تحلیل متن یا محتوای مستندها بوده است و رویکرد مطالعه تاثیر نداشته است اما با تحلیل مستندها به نظر میرسد مستند «روزی روزگاری ایران» از بنیان پژوهشی و مطالعه دقیقتری در مورد ایران برخوردار بوده است و مستند «سفر به انتهای زمین، مردمانی از آتش» به لحاظ فنی و فرم از قوت بیشتری در قیاس با دیگر مستندها برخوردار است.
وی همچنین در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا در این کتاب بر تحلیل بازنمایی از ایران در جامعه دانشگاهی تاکید شده؟ نیز گفت: بسیاری از دانشجویان و حتی بسیاری از استادان به دلیل این که این موضوع در حیطه مطالعات آنها نمیگنجد، از تصویری که از ایران در غرب ارایه میشود، اطلاعات اجمالی دارند. طرح و بحث این موضوع، در کنار شیوههای دیگر مطالعاتی از غربشناسی میتواند به شناخت بهتر رویکرد غربیها- حداقل رسانههای جریان غالب غرب، به ایران کمک کند. امروز نه تنها نمیتوان غرب را نادیده گرفت، بلکه باید به روش های گوناگون در شناخت آن کوشید.
ایبنا
نظرات