ما و دخالت‌های ‌آمریکا در امور کشورمان


2245 بازدید

  بر طبق اسناد، جاستین پرکینز اولین آمریکایی است که در تاریخ به ایران پای گذاشت. از سوی دیگر، نخستین ایرانی که رسما تابعیت ایالات متحده آمریکا را پذیرفت میرزا محمد علی حاج سیاح بود که در انقلاب مشروطیت نیز شرکت داشت.
در ژوئن ۱۸۸۳ (۱۳۰۰ هجری قمری) آمریکا اقدام به تأسیس کنسولگری در ایران کرد و دیپلمات ارشدی به نام ساموئل گرین بنجامین به تهران فرستاد. دولت ایران هم نخست در سال ۱۸۵۶ میرزا ابوالحسن شیرازی و سپس در اکتبر ۱۸۸۸ میلادی (۱۳۰۶ هجری قمری) حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری را به عنوان نماینده رسمی به آمریکا فرستاد. وی به نام حاجی واشنگتن در تاریخ ایران ماندگار شده‌است.
روابط در حد سفیر بین دو کشور در سال ۱۹۴۴ برقرار شد. والاس موری که در سالهای دهه ۲۰ میلادی دیپلمات ارشد آمریکا در ایران بود، از نخستین سفیران این کشور در ایران شد.
درپی حمله متفقین به ایران در ۳ شهریور ۱۳۲۰ رضا شاه پهلوی از آمریکایی‌ها کمک خواست اما به دلیلی سردی روابط میان تهران و واشنگتن در خصوص ماجرای وزیر مختار ایران در آمریکا این درخواست مورد توجه فرانکلین روزولت قرار نگرفت. البته در جریان کنفرانس تهران ایالات متحده آمریکا بریتانیا و اتحاد شوروی استقلال ایران را به رسمیت شناختند.
متفقین برای سروسامان دادن به وضعیت اقتصادی ایران و همچنین تسهیل ارسال کمک به روس‌ها با استخدام مستشاران مالی موافقت کردند. بدین ترتیب باردیگر آرتور میلسپو راهی ایران شد. اما این بار نیز وی نتوانست اقدام اساسی در وضعیت مالی ایران ایجاد کند و در سال ۱۳۲۳ تهران را ترک کرد. ایالات متحده آمریکا در طول جنگ جهانی دوم حدود ۴۵ میلیون دلار در چارچوب قانون وام و اجاره به ایران پرداخت کرد. هم‌زمان برخی از شرکت‌های نفتی آمریکا برای سرمایه گذاری در نفت ایران اعلام آمادگی کردند اما از آنجا که درخواست آمریکایی‌ها موجب طرح درخواست‌های مشابه از سوی روس‌ها و انگلیسی‌ها می‌شد دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی سیاست موازنه منفی برای پرهیز از واگذاری هرگونه امتیاز نفتی به خارجیان تا پایان جنگ جهانی دوم را مطرح کرد.
پایان جنگ جهانی دوم ضرورت خروج نیروهای متفقین از ایران را مطرح کرد. استالین به بهانه‌هایی از خروج ارتش سرخ از شمال ایران خودداری کرد. مذاکرات احمد قوام (قوام السلطنه) در مسکو بی نتیجه ماند و ایران مجبور شد به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کند. در واکنش به این اقدام ، اتحاد شوروی نه تنها به خروج نیروهایش از ایران اقدام نکرد بلکه در آذربایجان و کردستان حکومت‌های دست نشانه بوجود آورد. هری ترومن رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در ۱ فروردین ۱۳۲۵ (۱۹۴۶) اولتیماتوم داد در صورت خودداری شوروی از خروج نیروهایش از ایران ایالات متحده آمریکا نیز اقدام به بازگرداندن نیروهایش خواهد کرد. نگرانی استالین از برخورد نظامی با آمریکا که در آن زمان تنها کشور دارنده بمب اتمی بود سرانجام شوروی را به خروج از ایران وادار کرد.
هم‌زمان روابط نظامی ایران و آمریکا رو به فزونی گذاشت. در ۳۰ خرداد ۱۳۲۶ یک قرارداد ۱۰ میلیون دلاری فروش سلاح به ایران به امضارسید که ارزش واقعی آن حداقل ۷۰ میلیون دلار بود. در ۱۴ مهر ۱۳۲۸ کنگره ایالات متحده آمریکا قانون کمک به دفاع مشترک را به تصویب رساند و مبلغ ۲۷ میلیون دلار کمک نظامی در اختیار ایران قرار داد. در ۴ مرداد ۱۳۲۹ کنگره اصلاحیه‌ای به قانون دفاع مشترک افزود و ایران را از رده کره جنوبی و فیلیپین خارج ساخت و در ردیف ترکیه و یونان قرار داد که مجموع ۱۳۱ میلیون دلار کمک نظامی به این سه کشور اختصاص یافته بود.
سیاست ایالات متحده آمریکا در طول دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت و تشکیل دولت دکتر محمد مصدق در سه مقطع، همراهی با ایران که در آن آمریکایی‌ها از حق ایران برای کسب حقوقش بر مبنای تقسیم ۵۰ - ۵۰ حمایت کردند و این مرحله با تصویب و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت ایران پایان یافت؛ میانجیگری که در این راستا ملی شدن شرکت نفت ایران و انگلیس احساسات ملی گرایانه در دیگر کشورهای خاورمیانه بویژه در قبال احتمال ملی شدن شرکت آرامکو آمریکا را نگران کرد. به همین دلیل آمریکا با بریتانیا هم قدم شد که از ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت نکند اما در عین حال واشنگتن دو طرف ماجرا را به حل اختلافات از طریق گفت و گو دعوت کرد؛ و دوره همراهی با بریتانیا  که در آن نیز  با پیروزی وینستون چرچیل در بریتانیا و دویث دیوید آیزنهاور در آمریکا همسویی دو کشور در برخورد با دولت دکتر محمد مصدق شکل گرفت. قابل تقسیم است. در این شرایط آمریکایی‌ها مدعی بودند که مماشات در مقابل مصدق نهایت به پیروزی حزب توده و فروافتادن ایران در دامان اتحاد شوروی خواهد انجامید. در نتیجه آمریکا از ایده سرنگونی مصدق حمایت کرد. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اولین تجربه سیا در سرنگونی یک دولت خارجی به شمار می‌آید.
این عملیات با هدایت کرمیت روزولت مامور مخفی سیا به نام عملیات آژاکس به مرحله اجرا گذاشته شد. روزولت در کتاب خود که در دهه ۱۹۷۰ به چاپ رساند نوشت که محمد رضا شاه پس از بازگشت از تبعید در کاخ مرمر به وی گفت که سلطنتش را بعد از خدا به آمریکا و شخص روزولت مدیون است. آمریکا در دهه ۱۹۵۰ میلادی با تشکیل کنسرسیوم نفت با انگلستان شریک شد. واشنگتن پرداخت وام ۴۵ میلیون دلاری به ایران را تصویب کرد و ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از تهران دیدار کرد. این سفر با سفر محمد رضا شاه از واشنگتن جواب داده شد. در سال ۱۳۳۶ قرارداد مودت ایران و آمریکا به تصویب مجلس شورای ملی رسید. با ورود جان کندی به کاخ سفید فشار آمریکا بر شاه برای درپیش گرفتن اصلاحات افزایش یافت. شاه در اواخر سال ۱۳۴۱ از واشنگتن دیدار کرد و توانست حمایت کندی را جلب کند. در مراجعت از آمریکا شاه انقلاب سفید را به همراه اصول ششگانه انقلاب شاه و ملت به رفراندم گذاشت.
  کودتای ۲۸ مرداد تأثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه آمریکا در سخنرانی خود گفت: در سال ۱۹۵۳ آمریکا نقش موثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجه‌اند ولی آن کودتا آشکارا باعث پس‌رفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحت‌اند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرد. آرشیو امنیت ملی آمریکا روز ۲۵ دی ۱۳۸۷ (۱۴ ژانویه ۲۰۰۸) اسنادی را پس از ۳۰ سال منتشر کرد که نشان می‌دهد جرالد فورد و جیمی کارتر روسای جمهوری وقت آمریکا در این دهه از احتمال دستیابی ایران به بمب اتمی نگران بوده‌اند.
  پس از انقلاب اسلامی ، دخالت های آمریکا در ایران به لحاظ حمایت از حکومت پهلوی و نیز شکسته شدن هیمنه آمریکا در منطقه و جهان افزایش یافت، به گونه ای که سفارت این کشور در تهران عملا دست به کارشکنی  و حمایت از برخی نیروهای ضد انقلاب و دست اندازی در مسیر انقلاب ملت ایران کرد که این مساله منجر به تصرف سفارت این کشور توسط دانشجویان خط امام شد. پس از این مساله  روابط سیاسی ایران و آمریکا رو به وخامت گذاشت و آمریکا به طور کامل تحریم اقتصادی علیه ایران وضع کرد. پس از این رفتارهای غیر انسانی، آمریکا به همراه متحدانش صدام، دیکتاتور سابق عراق را برا ی حمله به ایران تحریک کردند و در اثنای جنگ نیز به برخورد نظامی در خلیج فارس در زمان جنگ ایران و عراق دست زد و نیروی دریایی آمریکا به کشتی‌های جنگی و سکوی های نفتی ایران حمله برد.  انهدام هواپیمای مسافربری پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر بر فراز آسمان خلیج فارس توسط ناو جنگی وینسنس آمریکا، از نقاط اوج فجایع و خیانت های آمریکا علیه ملت ایران می باشد. این قبیل رفتارها و شناخت دقیق آمریکا از سوی امام (ره) و مقام معظم رهبری نکته ای است که همواره مورد توجه و تاکید بوده است. حضرت امام (ره) به شدت از نفوذ امریکا در ایران ناراضی و خواستار جلوگیری از نفوذ استکبار آمریکا بودند . امام رابطه آمریکا و ایران را شامل بحث فقهی"نفی سبیل" می دانستند و معتقد بودند تمامی گرفتاریهای ملت ایران به اجانب به خصوص به امریکا منتسب است.  امام(ره)  در صدد بودند که مردم و کشور ما را از بدبختی نجات دهند . ایشان علت بدبختی کشور را دو عامل می دانستند: یکی نفوذ کشورهای اجانب و به ویژه امریکا برای چپاول و غارت ثروتهای زیرزمینی ما از جمله نفت; و دیگری خودباختگی دستگاه پهلوی در مقابل بیگانگان . آمریکا نه تنها اموال و ثروتهای ملی ایران را چپاول می کرد بلکه در امور داخلی ایران دخالت می کرد . به این دلیل حضرت امام (س) شجاعانه در مقابل استعمار امریکا و استبداد پهلوی که منافع همسو داشتند، قیام کردند و حتی در دوران تبعید هم این قیام و مبارزه را دنبال نمودند تا انقلاب اسلامی نقطه عطف دیگری در تاریخ کشورهای اسلامی باشد.
در دوره پس از پیروزی انقلاب ، حضرت امام(ره) شتابزده و عجولانه با قضایا برخورد نمی کردند و رفتاری کاملا حکیمانه همراه با شناخت و اندیشه داشته و سعی می کردند با واقع بینی هرچه بیشتر اقدامات امریکا را تحت نظر داشته باشند و براساس اعمال و رفتار آن کشور اقدام به پاسخ گویی نمایند تا اگر آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی حسن نیت به خرج بدهد، مسلما روابط حسنه برقرار کنند و در غیر این صورت برقراری رابطه با آمریکا را منع نمایند.
ادامه سیاست های خصمانه آمریکا در ایران تمامی راه های ممکنه را بر روی روابط صحیح بست و نهایتا گروگان گیری 13 آبان 1358 اتفاق افتاد . در این راستا حضرت امام (س) در پیامی به حجت الاسلام موسوی خوئینی ها و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به تشریح بیشتر گروگان گیری پرداخته و بازگرداندن گروگان ها را منوط به استرداد شاه کردند و اعمال آمریکا و اقدامات کارتر را اشتباه خواندند.
این ها همه نمونه هایی از تسلط و توانایی امام خمینی (ره) در ارزیابی رفتار آمریکاست که این روند به حق در تداوم رهبری نظام، توسط مقام معظم رهبری دیده می شود. بیان این عبارت "دست چدنی در زیرغلاف مخملی" نشان دهنده جریان شناسی درست رفتار و خیانت های آمریکا توسط حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است.
شناخت رفتارها و خیانت های آمریکا لازمه تدوین صحیح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.


سایت تبیان