شهید باهنر و تألیف کتب دینی در آموزش و پرورش


شهید باهنر و تألیف کتب دینی در آموزش و پرورش

با استخدام در آموزش و پرورش یکی از مهمترین فرازهای زندگی سیاسی دکتر باهنر از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کلید خورد. از آنجا که مبارزات سیاسی شهید باهنر علیه دستگاه پهلوی بیشتر صبغه فرهنگی داشته است، وی با توجه به شور باطنی و خلجان روحی خود آموزش و پرورش و کار با میلیونها کودک و نوجوان محصل را فضایی ایده آل برای رساندن پیام انقلاب دانست و به قول خود:

«از بین همه مشاغل و امکانات مختلفی که وجود داشت و پیشنهاد میشد، آموزش و پرورش را انتخاب کردم و در آموزش و پرورش هم دفتر تألیف کتابهای دینی را انتخاب کردم.»

البته حضور در آموزش و پرورش با توجه به پیشینه مبارزاتی دکتر باهنر به سهولت انجام نگرفت؛ چرا که در ابتدای امر ساواک با حضور وی در آموزش و پرورش به شدت مخالفت نمود.

در تاریخ سی ام بهمن 1344 با توجه به سوابق دکتر باهنر ساواک چنین نظر می دهد:

«با عرض مراتب فوق و با توجه به ایدئولوژی نامبرده و حساسیت شغل دبیری در صورت تصویب با استخدام وی مخالفت به عمل آید.»

نظر به اهمیت کار و هدف باهنر از ورود به آموزش و پرورش ظاهراً وی پس از آنکه متوجه شد ساواک با استخدام وی مخالفت کرده است، در مصاحبه حضوری با مأموران تعهداتی می سپارد. اما ساواک که به اهداف باهنر پی برده بود، همچنان با استخدام او مخالفت می کند:

«باید به عرض برساند این شخص فردی است ناصالح که از بیان حقیقت خودداری و در پاسخ سؤالها غالباً سکوت اختیار مینموده، ضمناً وی برای رسیدن به اهداف خود تن به هر کاری می دهد. همچنین در مورد اینکه صراحتاً اظهار میدارد «به علت جوانی و علاقه به دین و خمینی مبادرت به ایراد مطالب مضره نموده ام» تا حدودی بعید می باشد و به نظر میرسد که عوامل و تحریکاتی غیر از این سه امر در کار می باشد که در آینده با کنترل و تحت نظر گرفتن فعالیتهایش روشن خواهد شد. توضیح آنکه تعصب شخص مذکور به آیت الله خمینی حائز اهمیت می باشد. از این رو با توجه به اینکه اینگونه تعهدات ضمانت اجرایی ندارد و با توجه به حساسیت شغل دبیری این بخش همچنان با استخدام مشارالیه در وزارت آموزش و پرورش مخالفت دارد.»

سرانجام ساواک با طرح این سؤال که آیا مخالفت با ارجاع شغل که نتیجه آن گرسنگی و ناراضی بودن برای این شخص است، سبب میشود که از افکار و اعمال خود دست بردارد، موافقت می کند به دکتر باهنر فرصت آزمایش داده شود، اگر برخلاف تعهد خود عمل نمود همه گونه محدودیت میشود برای او در نظر گرفت لذا با ارجاع شغل به وی موافقت  می شود اما تصریح میکنند اعمال وی کماکان تحت مراقبت قرار گیرد.

شهید باهنر علاوه بر تدریس با دفتر تحقیقات و برنامه ریزی همکاری نزدیک داشت و برنامه های تعلیمات دینی کلاسهای مختلف تحت نظر او تهیه و تنظیم میگردید. او در زمینه علوم دینی به تألیف کتاب درسی مورد نظر جهت تدریس در سطوح مختلف آموزشی اقدام نمود و در این زمینه حدود 40 کتاب و جزوه تألیف و به رشته تحریر درآورد.

دکتر باهنر در مورد چگونگی موفقیت خود در اصلاح کتب درسی چنین می گوید:

«قرار شد که برای برنامه ریزی تعلیمات دینی، نوشتن کتابهای دینی ما به طور جدی کار کنیم و از اولین سالهایی که وارد آموزش و پرورش شدیم، مشکلات فراوانی بود، دوستان مقدماتش را فراهم کردند، توانستیم در قسمت برنامه ریزی درسی راه پیدا کنیم و جالب بود که در این فرصت که با بخش های کوتاهی که در اول ابتدایی به عنوان مسائل دینی بایستی

وارد می شد تا آخرین سالهای تحصیلی دبیرستانی موفق شدیم که کتابهای تعلیمات دینی بنویسیم و همین طور برای دوره تربیت معلم و دیگر رشته های تحصیلی که وجود داشت، این از فرصتهای جالبی بود برای ما و تاریخچه مفصلی دارد که ما چگونه به یاری خدا موفق شدیم که مطالب کتابها و خود کتابها را حتی بدون یک جمله دخالت دستگاه بنویسیم.»

در اوایل انقلاب، منافقین ناجوانمردانه به ترور شخصیت چهره های درجه اول انقلاب و یاران نزدیک امام خمینی پرداختند. شهید بهشتی، شهید مطهری و شهید باهنر از کسانی بودند که آماج حملات و شایعات ناجوانمردانه منافقین قرار گرفتند. در مورد شهید بهشتی و شهید باهنر می گفتند که اینها برای رژیم کتاب درسی نوشته اند، پس همکار رژیم پهلوی بوده اند. شهید باهنر درباره این اتهام ناجوانمردانه، با کمال آرامش و اطمینان به نفس و مستدل چنین پاسخ گفت:

«اولاً کلیه مطالب و کتابها هست و ما جایزه می گذاریم برای کسانی که در سراسر این کتابها حتی یک جمله پیدا کنند که حتی غیرمستقیم بتوانند دستگاه سابق را تأیید کند، بالعکس صدها مورد پیدا خواهند کرد که اینها به صورت مستقیم و فشرده مثلاً اصطلاح طاغوت و توحید را که نفی استکبار و استبداد و استعمار را می کرد در این کتابها بحث کردیم. آیات فراوانی از جهاد و لزوم کارزار در برابر ظلم و بی عدالتی را در مطالب مختلف گفتیم.»

دکتر باهنر در جایی دیگر، تألیف کتب دینی را خدمتی ناقابل به انقلاب اسلامی می داند و توضیح می دهد:

«چنانچه ما یک خدمت ناقابل، به انقلاب اسلامی سراغ داشته باشیم )قبل از پیروزی انقلاب( نوشتن کتابهای تعلیمات دینی است. یعنی ما این را به عنوان یک خدمت انقلابی قبول داریم. اگر شما بدانید که برای نوشتن هر یک از این کتابها، چه فشارها بود و جنجالها و بازیها داشتیم با ساواک که اینها مرتب می گفتند آقا این تکه اش را بزن، آن قطعه اش را ببرید، که خود تاریخچه اینکه ما این چند سال با چه زحماتی این کتاب را هم بیرون میدادیم، مفصل است تا توانستیم که این کتابها را دربیاوریم ولی پاسخ صریحی که ما داریم، این است که: شما از بسم الله کتاب تا آخر کتاب را مطالعه کنید، اگر یک جمله توانستید توی آن پیدا کنید که غیرمستقیم)آن هم نه مستقیم) بلکه غیرمستقیم، به نفع دستگاه مطلبی را داشته باشد. اما در کتاب که بگردید، می بینید که چقدر بحث جهاد و نهضت و مبارزه و مسئله ائمه میباشد. بنابراین ما

این کتاب را با نقشه بسیار دقیق می کشیدیم و تمام نیروهایمان را هم بسیج می کردیم، که بتوانیم آن کتاب را بنویسیم و اتفاقاً معلمین انقلابی ما در مدارس، دعا می کردند که ما می خواهیم حرفهایی را در مدرسه بزنیم )در زمان انقلاب(، اما بهانه ای نداریم، ولی این کتاب تعلیمات دینی در دست ما گذارده می شود و بر اساس آن تدریس خودمان را می کنیم. فی المثل: شما در کتاب نوشته اید: توحید یعنی نفی همه طاغوتها و قدرتهای استبدادی و خودکامگی، توحید یعنی مبارزه با ابرقدرتها و ... این معلم می گفت به مجرد اینکه ما کتاب را باز می کردیم، زمینه بحث را نیز می یافتیم و شروع به تدریس میکردیم و هر چه میخواستیم می گفتیم.»

پس از گذشت چند سال از تألیف کتب دینی و با توجه به مسائل مطروحه بر اساس همان کتابهای دینی تألیف شهید بهشتی و شهید باهنر، رژیم دریافت که مطالب کتب دینی به طور کامل با اهداف رژیم متباین است. از این رو با بازبینی کتب تعلیمات دینی حدود 60% از مطالبش را مضر تشخیص داده بود و در پی آن بود که کتب جدیدی را جایگزین کند، منتهی در این راه با مشکلات عدیده ای مواجه گشت، از آن جمله سخت در پی مؤلفی بود که این کار را به سرانجام برساند. مؤلفین یا توانایی چنین کاری نداشتند و یا اگر مؤلفی هم پیدا می کردند، با عدم اقبال جامعه مواجه می شدند. دکتر ناصر باهنر در مورد سانسور کتب تعلیمات دینی که توسط پدرش تألیف شده بود می گوید:

«فکر می کنم سال 56 یا اوایل سال 57 بود که شهید باهنر مرا در منزل صدا زدند و گفتند: بیا یک مجموعه ای از کتابهای درسی را ببین و اضافه کردند: این کتاب را ساواک برای من فرستاده، همه آنها را بررسی کرده اند، بیا ورق بزن و ببین. من کتابها را ورق زدم، دیدم دور بسیاری از مطالبی را که مربوط به داستان مبارزه انبیاء با طواغیت زمانشان بوده، خط قرمز کشیده بودند. دور آیات و احادیثی که مربوط به آن داستانها بود، یا هر جا که اشاره ای به بحث جهاد و امر به معروف و نهی از منکر شده بود، همه را خط قرمز کشیده بودند. درست خاطرم هست که شهید باهنر پس از دیدن بخش های سانسور شده کتاب گفتند: رژیم بعد از 14-13 سال تازه متوجه شده که ما از طریق این کتابها چه بلایی سرش آورده ایم و تا حالا خواب بوده اند.»

دکتر باهنر از آنجایی که روحیه ای کتوم داشت و هیچگاه اهل تظاهر نبود نقش برجسته و تأثیرگذارش در روند پیروزی انقلاب اسلامی آن طور که بایسته و شایسته ایشان است، برای عامه مردم و حتی انقلابیون شناخته نشد و تنها عده ای از خواص دریافتند که وی چه کرد. در اینباره رهبر معظم انقلاب می گوید:

«شهید باهنر یکی از چهره های برجسته و استثنایی انقلاب ما و تاریخ ما بوده است. چیزی که نقش این شهید بزرگوار را بیشتر در ذهن انسان برجسته می کند این بود که با داشتن این همه نقش، هیچ تظاهری نداشت. آن روزی که بیشترین کار را در شکل دادن به ذهن دانش آموزان دبستانها و دبیرستانها انجام می داد و بیشترین نقش را ایفا می کرد به صورت یک معلم معمولی و یک کارمند معمولی در وزارت آموزش و پرورش رفت و آمد می کرد و هیچ کس از مبارزین و انقلابیون به اهمیت این نقش آگاه نبود مگر افراد ویژه ای از دورانهای پیش از شروع نهضت مردم مسلمان به رهبری امام خمینی بعد از سالهای 36-35 شهید باهنر کار بزرگ خودش را در زمینه سازی و طرح ریزی انقلاب بزرگ ما آغاز کرد.»

کتب و مقالاتی را که شهید باهنر در طول دوران حضور در وزارت آموزش و پرورش دستگاه شاهنشاهی و پس از آن تألیف کرده عبارت است از:

1. یک دوره تعلیمات دینی برای سال دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی؛ 2. یک دوره تعلیمات دینی برای سال اول، دوم و سوم راهنمایی؛ 3. یک دوره تعلیمات دینی برای سالهای دبیرستان؛ 4. شناخت اسلام، مجموعه ای از کتابهای تعلیمات دینی دبیرستان؛ 5. یک دوره درسهایی از قرآن با ترجمه و شرح فارسی برای سا لهای سوم تا ششم دبیرستان؛ 6. یک دوره درسهایی از قرآن برای سال اول، دوم و سوم راهنمایی؛ 7. تربیت و تعلیم دینی و روش تدریس دینی، قرآن و مسائل دینی؛ 8. تربیت و تعلیم دینی و روش تدریس دینی برای تربیت معلم راهنمایی و تربیت معلم یک ساله در دانشسرای مقدماتی روستایی و عشایری؛ 9. تعلیمات دینی و روش تدریس برای دانشکده مکاتبه ای؛ 10. خداشناسی؛ 11. جهان در عصر بعثت؛ 12. سیر یا تحول مکتب تشیع )مقاله(؛ 13. شخصیت و فطرت )مقاله(؛ 14. هدفهای تربیت و تعلیم دینی)مقاله)


شهید دکتر باهنر، معمار فرهنگی انقلاب اسلامی؛ فصلنامه مطالعات تاریخی؛ ش 42؛ صص 173 تا 177