بجنوردی: امام با انتخاب بازرگان، غرب را فریب داد
در کتاب خاطرات سیدمحمد کاظم بجنوردی که با نام "مسی به رنگ شفق" منتشر شده است، خاطره و روایت جالبی از نوع نگاه امام خمینی(ره) به گروههای ملی گرا و نهضت آزادی و دلایل انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخست وزیری بیان شده است.
گفتنی است سیدمحمدکاظم بجنوردی متولد 1321 شمسی و از اعضای حزب مسلح ملل اسلامی بود که به دلیل فعالیت های مبارزاتی در رژیم پهلوی به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد، موسوی بجنوردی بعد از پیروزی انقلاب استاندار اصفهان شد و سپس نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی شد، بجنوردی همچنین بنیانگذار دائره المعارف بزرگ اسلامی است و ریاست کتابخانه ملی ایران در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی را برعهده داشت، او از جمله چهره های منتسب به جریان چپ دهه شصت و اصلاح طلب کنونی است.
متن این خاطره را از نظر می گذرانید:
بعد از انقلاب، آقای دکتر واعظی استانداری اصفهان را برعهده داشت، اما پس از مدت کوتاهی توان جسمی خود را در مقابله با مسائل و مشکلات خاص اصفهان از دست داد و مریض شد، خود دکتر واعظی و چند نفر دیگر نزد من آمدند و گفتند:"شما برای استانداری اصفهان پیشنهاد شده اید و وزیر کشور-آقای احمد صدرحاج سیدجوادی- هم ابلاغ استانداری شما را صادر کرده است!"
چون با دولت مهندس بازرگان شدیدا اختلاف نظر داشتم قبول نکردم، خیلی اصرار کردند و بالاخره قرار شد به قم برویم و از حضرت امام(ره) کسب تکلیف کنیم، همان موقع به طرف قم راه افتادیم، شب را در منزل آیت الله منتظری خوابیدم و فردا صبح به تنهایی به حضور امام رسیدم، جز من و ایشان کسی در اتاق نبود. به ایشان عرض کردم:«وزیر کشور ابلاغ استانداری اصفهان را برای من صادر کرده ولی اینها را قبول ندارم و حاضر نیستم با آقایان همکاری کنم مگر اینکه حضرت عالی تکلیف فرمایید.» امام فرمودند«من تکلیف می کنم شما به استانداری اصفهان بروید.» قبول کردم، سپس امام مطلب عجیبی فرمودند و گفتند: « به اصفهان که می روید به دو نکته توجه داشته باشید، اول اینکه از این ملیون، جبهه ملی ها و مصدقی ها به دستگاهتان راه ندهید! دوم اینکه در اصفهان، روحانیت دو قطب دارد، یک قطب آقای طاهری و اطرافیانش هستند که همه با ما هستند، قطب دوم آقای خادمی است که خودش آدم خوبی است ولی در اطراف ایشان عده ای جمع شده اند، شما باید طوری عمل کنید که هر دو قطب را با خود داشته باشید و در جهت وحدت عمل کنید» من در اصفهان این دو نکته را محور اصلی سیاست خود قرار دادم.
اما چرا امام بازرگان را نخست وزیر کرد؟ بر هیچ کس از جمله بر حضرت امام پوشیده نبود که مهندس بازرگان شیفته مصدق و از جمله رهروان او بود، اهل مبارزه و خواص، طرز فکر بازرگان را به خوبی می شناختند، امام شاید بهتر از همه بازرگان را می شناخت و اتفاقا شاید به دلیل همان شناختی که از ایشان داشتند او را به نخست وزیری منصوب کرد. به نظر من حضرت امام احتمال می دادند که انقلاب ایران که برای آمریکا و دیگر سمبل های امپریالیسم حادثه بسیار مهمی است، با توجه به شرایط آن روز ایران و جهان، دقیقا زیر ذره بین سرویس های اطلاعاتی دشمنان- از جمله آمریکا- باشد تا هر لحظه علیه انقلاب وارد عمل شوند و ایران را در باتلاقی از مشکلات گوناگون غرق کنند و پس از چندماه یا بلکه چند روز فاتحه انقلاب را بخوانند، با توجه به اینکه نیروهای انقلابی به دلیل سرعت حوادث انقلاب و پیروزی سریع آن فرصت تشکل و سازماندهی پیدا نکرده بودند، این خطر وجود داشت که دشمنان خارحی و ابرقدرت ها با چند مانور و عملیات پیچیده انقلاب را به شکست برسانند، پس باید چه کار می کردند؟
بهترین کار این بود که تا فرصت سازمانی و تشکل نیروهای انقلابی پیدا شود و آمریکا و سایر همپیمانانش به اشتباه بیفتند تا دست به توطئه های وسیع علیه انقلاب نزنند. برای رسیدن به این هدف چه کسی بهتر از مهندس بازرگان؟
بجنوردی در ادامه چنین تحلیل کرده است : به نظر من، امام خمینی با معرفی بازرگان دست به یک انتخاب حکیمانه و ظریف و بسیار سرنوشت ساز زدند، ایشان با این کار سرویس های اطلاعاتی آمریکا و عوامل آنان را فریب دادند، اگر امام خمینی یک چهره انقلابی را به عنوان نخست وزیر معرفی می کردند، آمریکا و نیروهای مخالف داخلی و حتی جبهه ملی - یعنی طیف وسیعی از نیروهای مخالف داخلی و خارجی- فورا پرچم مخالفت را بر می افراشتند و حتی شاید جنگ داخلی می شد، انتخاب مهندس بازرگان باعث شد که اولا در جبهه داخلی عده ای سکوت کنند یا حتی مطمئن شوند و ثانیا- مهم تر از همه-آمریکا و امپریالیسم جهانی با دیدن چهره شناخته شده و بسیار معتدلی چون بازرگان درباره ماهیت اانقلاب و آینده آن به اشتباه بیفتند و از شدت توطئه ها کاسته شود، هیچ بعید نیست که انتخاب بازرگان ختی در تسریع پیروزی نهایی انقلاب هم موثر بوده باشد.
سایت پژوهشکده باقرالعلوم
نظرات