04
دی
1387
اصلاحات ارضی
ششم دی سالروز تصویب لایحه موسوم به اصلاحات ارضی توسط هیات وزیران و امضای آن توسط شاه است .
یکی از رویدادهای عمدهای که در تاریخ حیات سیاسی حکومت پهلوی تحت فشار آمریکا صورت گرفت و نطفه ای برای شکلگیری انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه گردید، «انقلاب سفید» نام داشت. مهمترین فراز این رویداد، که در منشوری 6 مادهای اعلام شده بود، «اصلاحات ارضی» لقب گرفته بود. تمامی اجزاء این منشور که بعداً به 12 ماده افزایش یافت بخصوص موضوع «اصلاحات ارضی» از نسخههائی بود که هیأت حاکمه جدید آمریکا به سرکردگی «جان کندی» رئیس جمهور آن کشور برای شاه پیچیده بود.
در پائیز 1339، عباراتی چون «نجات آزادی»، «اتحاد برای پیشرفت» و «مرزهای نو» از جمله شعارهای تبلیغاتی دمکراتهای آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود. اتحاد و آزادی واژههائی بودند که زمامداران ایران از آن وحشت داشتند به همین جهت در جریان مبارزات انتخاباتی آمریکا، شاه مبالغ هفتگی از طریق اردشیر زاهدی سفیرش در واشنگتن برای تأمین هزینههای انتخاباتی ریچارد نیکسون رقیب کندی پرداخته بود. اما کندی پیروز شد و اولین کارش این بود که عذر اردشیر زاهدی را از واشنگتن خواست. کندی پس از پیروزی در انتخابات شعارهای «آزادی فعالیتهای سیاسی» و «آزادی انتخابات» را نیز به وعدههای انتخاباتی خود افزود و طرحی را مطرح کرد که بعدها به عنوان «دکترین کندی» معروف شد. این طرح که کندی خود آن را «نجات آزادی» نام نهاد بر لزوم «فضای باز سیاسی و اقتصادی» در کشورهای جهان تاکید داشت. کندی خواهان ایجاد اصلاحات اقتصادی و سیاسی مورد نظر کاخ سفید در کشورها بود. وی تمامی تاکید خود را متوجه کشورهای ثروتمند و نفتخیز جهان سوم کرده بود. این نظریه تحت عنوان «انقلاب سفید» درایران، و با عناوین دیگر در بسیاری از کشورهای ثروتمند خاورمیانه و آمریکای لاتین به اجرا گذارده شد. ایجاد رفورم درنظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشورها و حتی اجازه فعالیت به نیروهای ملی غیرکمونیست و تقویت نظام پارلمانتاریستی به منظور جلوگیری از قیامهای مردمی و تضمین دوام و بقای سیاسی دولتها، خمیرمایه دکترین کندی محسوب میشد.
شاه که احساس میکرد برای بقا و دوام حکومت خود چارهای جز اجرای این طرح ندارد، ترجیح میداد که این برنامه توسط دولتی در ایران به اجرا در آید که کاملاً مطیع و فرمانبردار وی باشد.
دکتر امینی نخستوزیر وقت که در اردیبهشت 1340 به قدرت رسیده بود بیش از آنکه مورد تایید شاه باشد از حمایت همه جانبه آمریکا برخودار بود.
شاه از اواسط دهه 1320 که امینی در مقام معاونت احمد قوام، روابط ویژهای را با آمریکائیها برقرارکرده بود، نسبت به وی نگرانی داشت. این نگرانی بیشتر از آن جهت بود که مبادا روزی آمریکائیها او را برای اداره کشور به وی ترجیح دهند. امینی در سالهای صدارت قوام چنان مورد توجه خاص دیپلماتهای آمریکا قرار گرفت که به عنوان مهره وابسته به سفارت آمریکا شهرت یافت.1 انعقاد قرارداد کنسرسیوم در 1333 که نفت ایران را از سلطه انحصاری انگلیس خارج ساخت و کمپانیهای آمریکائی را نیز در غارت منابع نفتی ایران سهیم ساخت، رویداد دیگری بود که امینی را به شدت نزد آمریکائیها محبوب ساخته بود. در آن زمان امینی در مقام وزیر اقتصاد امضاء کننده پیمان کنسرسیوم بود. او در سالهای 1334 تا پایان 1336 نیز که سفیر ایران در واشنگتن شد گامهای بلند تری در نزدیکتر شدن به آمریکائیها برداشت. حتی نخستوزیر شدن او در 17 اردیبهشت 1340 نیز تحت فشار آمریکائیها بود.
نکته دیگری که شاه را به امینی بیاعتماد ساخته بود، وابستگی خانوادگی امینی به قاجار بود. این دلیل نیز سبب شده بود امینی تا حدودی استقلال عمل خود را در برابر شاه حفظ کند. حتی بعضی محافل آمریکائی در سالهای 40 ـ 1339 از امینی به عنوان آلترناتیوشاه یاد میکردند. شاه در این سالها چنان به امینی بدبین شده بود که او را از سوی آمریکائیها جانشین خود میدانست.2
از این رو شاه ترجیح میداد اصلاحات لازمالاجرای آمریکائی در کشور به وسیله کسی انجام گیرد که تابع وی باشد.
روز ششم دی 1340 قانون اصلاحات ارضی به تصویب هیأت وزیران و به امضای شاه رسید. در 20 بهمن همان سال سفر «چسترپاولز» مشاور کندی به تهران برای نظارت بر اجرای این مصوبه نگرانی شاه را افزایش داد. مشاور کندی برای تامین مخارج «اصلاحات ارضی» خواستار افزایش تولید نفت ایران شد. این امر ایران را به سومین صادر کننده نفت جهان رساند. 4
محدود کردن فروش سلاح به ایران نیز توصیه دیگری بود که آمریکائیها برای فراهم ساختن زمینه صرفهجوئی مالی جهت تامین هزینه اصلاحات ارضی پیشنهاد کردند.
چند ماه بعد شاه در تیر 1341 با سفر به آمریکا تلاش کرد تا دولت آن کشور را به قطع حمایتهایش از امینی متقاعد سازد. شاه با تعهداتی که به دولت کندی داد توانست آمریکا را به عزم خود برای اجرای «اصلاحات» موردنظر آن کشور متقاعد سازد. او توانست با این سفر زمینه کنار نهادن امینی از نخستوزیری و جایگزین ساختن امیراسدالله علم را به وجود آورد.
از این رو پروژهای که با نام «اصلاحات ارضی» توسط دولت امینی مطرح شده بود، در دوران علم پیگیری گردید. در این پروژه املاک و اراضی عمدهای که خانها، فئودالها و زمینداران بزرگ به خاطر نوع خاص ارتباطهای خود با حکومتها از عصر قاجار به بعد به چنگ آورده و نسل به نسل حفظ کرده یا توسعه داده بودند، توسط دولت از آنان خریداری شده و به روستائیان فروخته میشد.
این طرح و شیوه اجرای آن سبب شد از یکسو مالکان با وجوه بدست آورده رهسپار شهرها شوند و به اقدامات تجاری سودآور برای خود بپردازند و یا در بهترین شرائط، توان اقتصادی خود را در خدمت رونق شهری قرار دهند و روستاها را رها سازند و از سوی دیگر روستائیان نیز به دلیل نداشتن سرمایه لازم برای کار و محروم ماندن از ابزار و وسائل لازم جهت زراعت بر روی اراضی بدست آمده، زندگی در محیط روستا را ترک کرده و به شهرها روی آوردند. دستاورد این سیاست، نابودی تدریجی کشاورزی و رشد قارچگونه مشاغل کاذب در کشور بود. روند مهاجرتهای ناشی از قانون اصلاحات ارضی از 3/15 درصد در 1335 به میزان 8/18 درصد در 1345 و به 43 درصد در 1351 افزایش یافت. 3 با این همه، مهاجرت راه درمان درد روستائیان نبود. آنان در حالی به سرزمین ناشناخته پای مینهادند که برای خود تصوراتی از زندگی بهتر را داشتند ولی تنگناهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی روستائیان سبب شد آنان با حاشیهنشینی و محرومیت از بسیاری مواهب زندگی شهری به نوعی زندگی تحقیرآمیزدر کنار سایر ساکنان شهرها تن دهند. در نتیجه پس از اجرای طرح موسوم به «اصلاحات ارضی» شاهد رشد زاغهنشینی، آلونک نشینی و حلبی آبادها در حاشیه شهرها بودیم.
علیرغم همه این معضلات حکومت شاه از قِبَل اجرای لایحه «اصلاحات ارضی» تلاش کرد گروههای مخالف از جمله جبهه ملی و بعضی گروههای چپ را منفعل سازد و آنان را به ضدیت با افکار مترقی متهم سازد و خود را مدافع قشر روستائی معرفی کند.
شاه در مرحله بعد لوایح ششگانه موسوم به «انقلاب سفید» را که «اصلاحات ارضی» بخشی از آن بود، به رفراندوم گذاشت و آن را علیرغم عدم حضور مردم بخاطر تحریم رفراندوم از سوی امامخمینی، به تصویب رساند. این تحریم زمینهساز حمله خونین ماموران رژیم به مدرسه فیضیه قم در 1342 و سپس قیام 15 خرداد این سال علیه رژیم شد؛ قیامی که سرآغازی بر بیداری ملت مسلمان ایران و شروعی بر روند سقوط رژیم پهلوی گردید.
پانوشتها:
1ـ علی امینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، مقدمه کتاب.
2ـ مشاهیر سیاسی قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، ص 54.
3ـ سقوط، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 842.
4ـ علی امینی، همان.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
یکی از رویدادهای عمدهای که در تاریخ حیات سیاسی حکومت پهلوی تحت فشار آمریکا صورت گرفت و نطفه ای برای شکلگیری انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه گردید، «انقلاب سفید» نام داشت. مهمترین فراز این رویداد، که در منشوری 6 مادهای اعلام شده بود، «اصلاحات ارضی» لقب گرفته بود. تمامی اجزاء این منشور که بعداً به 12 ماده افزایش یافت بخصوص موضوع «اصلاحات ارضی» از نسخههائی بود که هیأت حاکمه جدید آمریکا به سرکردگی «جان کندی» رئیس جمهور آن کشور برای شاه پیچیده بود.
در پائیز 1339، عباراتی چون «نجات آزادی»، «اتحاد برای پیشرفت» و «مرزهای نو» از جمله شعارهای تبلیغاتی دمکراتهای آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود. اتحاد و آزادی واژههائی بودند که زمامداران ایران از آن وحشت داشتند به همین جهت در جریان مبارزات انتخاباتی آمریکا، شاه مبالغ هفتگی از طریق اردشیر زاهدی سفیرش در واشنگتن برای تأمین هزینههای انتخاباتی ریچارد نیکسون رقیب کندی پرداخته بود. اما کندی پیروز شد و اولین کارش این بود که عذر اردشیر زاهدی را از واشنگتن خواست. کندی پس از پیروزی در انتخابات شعارهای «آزادی فعالیتهای سیاسی» و «آزادی انتخابات» را نیز به وعدههای انتخاباتی خود افزود و طرحی را مطرح کرد که بعدها به عنوان «دکترین کندی» معروف شد. این طرح که کندی خود آن را «نجات آزادی» نام نهاد بر لزوم «فضای باز سیاسی و اقتصادی» در کشورهای جهان تاکید داشت. کندی خواهان ایجاد اصلاحات اقتصادی و سیاسی مورد نظر کاخ سفید در کشورها بود. وی تمامی تاکید خود را متوجه کشورهای ثروتمند و نفتخیز جهان سوم کرده بود. این نظریه تحت عنوان «انقلاب سفید» درایران، و با عناوین دیگر در بسیاری از کشورهای ثروتمند خاورمیانه و آمریکای لاتین به اجرا گذارده شد. ایجاد رفورم درنظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشورها و حتی اجازه فعالیت به نیروهای ملی غیرکمونیست و تقویت نظام پارلمانتاریستی به منظور جلوگیری از قیامهای مردمی و تضمین دوام و بقای سیاسی دولتها، خمیرمایه دکترین کندی محسوب میشد.
شاه که احساس میکرد برای بقا و دوام حکومت خود چارهای جز اجرای این طرح ندارد، ترجیح میداد که این برنامه توسط دولتی در ایران به اجرا در آید که کاملاً مطیع و فرمانبردار وی باشد.
دکتر امینی نخستوزیر وقت که در اردیبهشت 1340 به قدرت رسیده بود بیش از آنکه مورد تایید شاه باشد از حمایت همه جانبه آمریکا برخودار بود.
شاه از اواسط دهه 1320 که امینی در مقام معاونت احمد قوام، روابط ویژهای را با آمریکائیها برقرارکرده بود، نسبت به وی نگرانی داشت. این نگرانی بیشتر از آن جهت بود که مبادا روزی آمریکائیها او را برای اداره کشور به وی ترجیح دهند. امینی در سالهای صدارت قوام چنان مورد توجه خاص دیپلماتهای آمریکا قرار گرفت که به عنوان مهره وابسته به سفارت آمریکا شهرت یافت.1 انعقاد قرارداد کنسرسیوم در 1333 که نفت ایران را از سلطه انحصاری انگلیس خارج ساخت و کمپانیهای آمریکائی را نیز در غارت منابع نفتی ایران سهیم ساخت، رویداد دیگری بود که امینی را به شدت نزد آمریکائیها محبوب ساخته بود. در آن زمان امینی در مقام وزیر اقتصاد امضاء کننده پیمان کنسرسیوم بود. او در سالهای 1334 تا پایان 1336 نیز که سفیر ایران در واشنگتن شد گامهای بلند تری در نزدیکتر شدن به آمریکائیها برداشت. حتی نخستوزیر شدن او در 17 اردیبهشت 1340 نیز تحت فشار آمریکائیها بود.
نکته دیگری که شاه را به امینی بیاعتماد ساخته بود، وابستگی خانوادگی امینی به قاجار بود. این دلیل نیز سبب شده بود امینی تا حدودی استقلال عمل خود را در برابر شاه حفظ کند. حتی بعضی محافل آمریکائی در سالهای 40 ـ 1339 از امینی به عنوان آلترناتیوشاه یاد میکردند. شاه در این سالها چنان به امینی بدبین شده بود که او را از سوی آمریکائیها جانشین خود میدانست.2
از این رو شاه ترجیح میداد اصلاحات لازمالاجرای آمریکائی در کشور به وسیله کسی انجام گیرد که تابع وی باشد.
روز ششم دی 1340 قانون اصلاحات ارضی به تصویب هیأت وزیران و به امضای شاه رسید. در 20 بهمن همان سال سفر «چسترپاولز» مشاور کندی به تهران برای نظارت بر اجرای این مصوبه نگرانی شاه را افزایش داد. مشاور کندی برای تامین مخارج «اصلاحات ارضی» خواستار افزایش تولید نفت ایران شد. این امر ایران را به سومین صادر کننده نفت جهان رساند. 4
محدود کردن فروش سلاح به ایران نیز توصیه دیگری بود که آمریکائیها برای فراهم ساختن زمینه صرفهجوئی مالی جهت تامین هزینه اصلاحات ارضی پیشنهاد کردند.
چند ماه بعد شاه در تیر 1341 با سفر به آمریکا تلاش کرد تا دولت آن کشور را به قطع حمایتهایش از امینی متقاعد سازد. شاه با تعهداتی که به دولت کندی داد توانست آمریکا را به عزم خود برای اجرای «اصلاحات» موردنظر آن کشور متقاعد سازد. او توانست با این سفر زمینه کنار نهادن امینی از نخستوزیری و جایگزین ساختن امیراسدالله علم را به وجود آورد.
از این رو پروژهای که با نام «اصلاحات ارضی» توسط دولت امینی مطرح شده بود، در دوران علم پیگیری گردید. در این پروژه املاک و اراضی عمدهای که خانها، فئودالها و زمینداران بزرگ به خاطر نوع خاص ارتباطهای خود با حکومتها از عصر قاجار به بعد به چنگ آورده و نسل به نسل حفظ کرده یا توسعه داده بودند، توسط دولت از آنان خریداری شده و به روستائیان فروخته میشد.
این طرح و شیوه اجرای آن سبب شد از یکسو مالکان با وجوه بدست آورده رهسپار شهرها شوند و به اقدامات تجاری سودآور برای خود بپردازند و یا در بهترین شرائط، توان اقتصادی خود را در خدمت رونق شهری قرار دهند و روستاها را رها سازند و از سوی دیگر روستائیان نیز به دلیل نداشتن سرمایه لازم برای کار و محروم ماندن از ابزار و وسائل لازم جهت زراعت بر روی اراضی بدست آمده، زندگی در محیط روستا را ترک کرده و به شهرها روی آوردند. دستاورد این سیاست، نابودی تدریجی کشاورزی و رشد قارچگونه مشاغل کاذب در کشور بود. روند مهاجرتهای ناشی از قانون اصلاحات ارضی از 3/15 درصد در 1335 به میزان 8/18 درصد در 1345 و به 43 درصد در 1351 افزایش یافت. 3 با این همه، مهاجرت راه درمان درد روستائیان نبود. آنان در حالی به سرزمین ناشناخته پای مینهادند که برای خود تصوراتی از زندگی بهتر را داشتند ولی تنگناهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی روستائیان سبب شد آنان با حاشیهنشینی و محرومیت از بسیاری مواهب زندگی شهری به نوعی زندگی تحقیرآمیزدر کنار سایر ساکنان شهرها تن دهند. در نتیجه پس از اجرای طرح موسوم به «اصلاحات ارضی» شاهد رشد زاغهنشینی، آلونک نشینی و حلبی آبادها در حاشیه شهرها بودیم.
علیرغم همه این معضلات حکومت شاه از قِبَل اجرای لایحه «اصلاحات ارضی» تلاش کرد گروههای مخالف از جمله جبهه ملی و بعضی گروههای چپ را منفعل سازد و آنان را به ضدیت با افکار مترقی متهم سازد و خود را مدافع قشر روستائی معرفی کند.
شاه در مرحله بعد لوایح ششگانه موسوم به «انقلاب سفید» را که «اصلاحات ارضی» بخشی از آن بود، به رفراندوم گذاشت و آن را علیرغم عدم حضور مردم بخاطر تحریم رفراندوم از سوی امامخمینی، به تصویب رساند. این تحریم زمینهساز حمله خونین ماموران رژیم به مدرسه فیضیه قم در 1342 و سپس قیام 15 خرداد این سال علیه رژیم شد؛ قیامی که سرآغازی بر بیداری ملت مسلمان ایران و شروعی بر روند سقوط رژیم پهلوی گردید.
پانوشتها:
1ـ علی امینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، مقدمه کتاب.
2ـ مشاهیر سیاسی قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، ص 54.
3ـ سقوط، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 842.
4ـ علی امینی، همان.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات