مقاومتی که مانع انحلال ارتش شد


2085 بازدید


29 فروردین ماه در تقویم شمسی به‌نام روز ارتش ثبت شده است. ارتشی که در اوایل پیروزی انقلاب تلاش‌های فراوانی در جهت تضعیف و انحلال آن شد. امام خمینی(ره) اما مقابل این فشارها ایستاد که امروز ثمره آن اعتماد را در پیشرفت‌های نظامی و علمی ارتش می‌بینیم. در این رابطه گفت‌وگو کردیم با حاج عباس سلیمی از امیران بازنشسته ارتش که بسیاری از ما او را در کسوت فعالیت‌ها و برنامه‌های قرآنی می‌شناسیم: رهبر معظم انقلاب تعبیر خاصی در خصوص ارتش دارند که «ارتش، کلمه طیبه است.» از نظر شما خاستگاه این تعبیر کجاست؟ کسانی که در خصوص الفاظ و کلمات وارد شده در قرآن کریم مطالعاتی داشته‌اند، به‌خوبی می‌دانند که این واژه تنها یک‌بار در سرتاسر قرآن کریم آمده است و بعد از این واژه، خداوند عنوان دیگری را با عنوان « کلمه خبیثه » و «شجره خبیثه» به کار برده است. آیه کریمه می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا1» این از آن مواردی است که تئوریسین‌های نظامی خارج از کشور را گیج و مات کرده است.
 امام(ره) در روز ورود به ایران با یک تعابیر صادقانه و روشنی فرمودند که آقای سرلشگر، ما می‌خواهیم تو آقا باشی! تو نمی‌خواهی؟ می‌خواهی نوکر باشی؟ این هشدار را امام روز دوازدهم بهمن دادند و آن‌هایی که گوش شنوا داشتند، شنیدند و در فاصله این ده روز تا پیروزی انقلاب به ملت پیوستند.
آیه اشاره دارد که این مخلوق، این پدیده طاهر مانند درخت پاکی است که ریشه، ساقه و برگ و میوه آن طیب و طاهر است و هیچ نشانه‌ای از خباثت در آن وجود ندارد و بعد از آن قرآن کریم می‌فرماید «... أَصْلُهَا ثَابِتٌ...» یعنی ریشه آن به استحکام در زمین جای گرفته است که با هیچ طوفان و گردبادی از جا کنده نمی‌شود. چه برسد به نسیم‌های نه چندان قابل اعتنایی که بعضی مواقع ممکن است بوزد. «... وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ...»؛ یعنی شاخ و برگ آن در آسمان است. به نظر من رهبر انقلاب خواستند هم استحکام ارتش را بیان کنند و هم قامت رسا و بلند این نیرو را در خدمت به اسلام نشان دهند. در قسمت بعدی آیه می‌فرماید: «... تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا...»؛ یعنی به اذن خداوند بزرگ، با فضل و رحمت و استمداد الهی هر لحظه این درخت ثمرات و میوه‌های خود را عرضه می‌کند.
بعد از آن خداوند از « کلمه خبیثه » و « شجره خبیثه » صحبت می‌کند و می‌فرماید: «وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ2»؛ یعنی چه کسانی که بخواهند در قالب گروهک مسلح خودنمایی کنند و چه کسانی که در شاخه‌های دیگری مقابله با نظام اسلامی را در دستور کار خود قرار دهند، اینها کسانی هستند که به گفته قرآن، بی‌اصالت و بی‌اصل و ریشه هستند؛ مثل بوته یا علف‌هایی که با کوچک‌ترین تحرکی از جایگاه خود کنده می‌شوند.
به نظر من این تعیبر دقیق حضرت آقا و سایر منویاتی که ایشان در خصوص ارتش از ابتدای انقلاب مطرح کردند، نشان از نگاه قرآنی معظم‌له به ارتشی است که نشأت‌گرفته از بدنه ملت و دارای اراده  الهی است. البته این اصطلاح، اهمیت مسئولیت ارتش را هم نمایان می‌سازد.
بله، این برداشت از یک طرف دلگرم‌کننده و از طرف دیگر بسیار مسئولیت‌آفرین است. ارتش و نیروهای مسلح باید موفقیت‌ها را از ناحیه خدا بدانند و اصالت، استقامت، صلابت، پاکی و مفید بودن برای ملت را مدنظر قرار دهند.  اگر کسی چنین تفکری داشته باشد، از آن لحظه‌ای که لباس نظامی خود را می‌پوشد، وقتی به پایگاه و پادگان نظامی می‌رود و خدمت می‌کند، تا آن زمانی که در صورت اعلام عملیات، از کشور خودش دفاع می‌کند، کار را «قربة إلی الله» انجام می‌دهد.
 یکی از مسائلی که در روزهای آغازین انقلاب اسلامی مطرح شد، زمزمه انحلال ارتش بود. این مسأله از سوی چه کسانی و به چه دلیل مطرح می‌شد؟
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با این‌که نظام اسلامی تحقق پیدا نکرده بود، بدنه ارتش ‌که متعلق به مردم و از دل مردم برخاسته بودند، معتقد به اسلام و روحانیت و معتقد به ولایت و معاد، همراه با منویات امام بزرگوار امت بودند. البته در این میان حساب معدود سران سرسپرده ارتش شاهنشاهی را باید از تمام ارتش قبل از انقلاب جدا کرد.
بهتربن سند و دلیل این مدعا نیز رخداد دیدنی و فراموش‌نشدنی نوزدهم بهمن 1357 است. ناگفته نماند که قبل از نوزدهم بهمن در تمامی راهپیمایی‌هایی که ملت علیه رژیم شاهنشاهی برگزار می‌کردند، بدنه نیروهای مسلح با لباس شخصی در این تظاهرات حضور داشتند و بنده خود شاهد حضور این عزیزان بزرگوار و دوستان و همکاران خودم در این راهپیمایی‌ها بودم. گذشته از آن در بدنه ارتش، نیروهای معتقد و مؤمنی بودند که با علمای برجسته مبارز و شخصیت‌های ویژه روحانی مثل آیت‌الله خامنه‌ای و مرحوم آیت‌الله طالقانی در تماس بودند و یا شاگردان رسمی و مشخص آنان بودند، یا با حضور در مجالس آن‌ها از رهنمودها و تعالیم این اساتید محترم استفاده می‌کردند. و نیز افرادی که از مظالم رژیم ستمشاهی به ستوه آمده بودند، همراه با ملت بودند و کاملاً آمادگی اجرای منویات امام امت را داشتند.
 به نظر من ریشه مطرح شدن زمزمه شوم انحلال ارتش پس از بیعت تاریخی نوزدهم بهمن شکل گرفت. چون آن حرکت عظیم تاریخی و همچنین حرکت مؤثر همافران نیروی هوایی در همراهی با انقلاب اسلامی سبب شد دشمنانی که خواستار تشکیل جمهوری اسلامی و دوام آن نبودند و همچنین عناصر خود فروخته داخلی متوجه این خطر بشوند و درصدد آن برآیند که این قشر یعنی ارتش را  از مردم مسلمان ایران جدا کنند.
شاید یکی از بهترین تاکتیک‌ها به‌زعم آنان این بود که زمزمه شوم انحلال ارتش را سربدهند. من به خوبی به یاد دارم که برخی افراد چه به عنوان افرادی که ظاهراً مدعی اسلام و  دیانت بودند و شعار «ارتش بی‌طبقه توحیدی» را سر می‌دادند که آن موقع خیلی مُد بود یا کسانی دیگر که وابستگی رسمی به گروهک‌ها داشتند و معتقد بودند که در ارتباط با ارتش باید به اصطلاح یک میلیشیای خلقی در کشور وجود داشته باشد. آن شرایط حتماً برای نیروهای انقلابی ارتش، شرایط سختی بود.
بله، شرایط برای بسیاری از ما سخت و بحرانی بود. به یاد دارم که در همان تاریخ امام بزرگوار(ره) علیه این توطئه خروشید و در مورد بحث انحلال ارتش و توطئه بودن این تفکر صحبت فرمودند و از سوی دیگر شخص حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که به عنوان نماینده امام در ارتش حضور داشتند، در مقابله با این توطئه نقش محوری داشتند.
 پس از موضع‌گیری و تمهیدات و تأکیدات امام امت(ره)، آیت‌الله خامنه‌ای هم محکم در مقابل این توطئه ایستادگی کردند تا بحث انحلال ارتش در نطفه خفه شد و نتیجه این مقاومت را پس از سی و یک سال به وضوح می‌بینیم. نیروهای انقلابی ارتش در آن شرایط چگونه تلاش می‌کردند تا از تحقق مسأله انحلال ارتش جلوگیری کنند؟
هر کسی در آن دوره به نوبه خود فعالیت می‌کرد. البته هسته‌های مقدماتی انجمن اسلامی عموماً، با هدایت دفتر نمایندگی امام در ارتش فعالیت می‌کردند، من آن موقع در پایگاه یکم شکاری مهرآباد خدمت می‌کردم. در دفتر انجمن اسلامی به یاد دارم که ما به‌خاطر این‌که درون تشکیلات از امکانات کامل چاپ و تکثیر برخوردار نبودیم، اولین مخالفت با انحلال ارتش را من روی یک مقوا و با دست خط خودم و با ماژیک نوشتم و از آن فتوکپی تهیه کردیم و در پایگاه یکم شکاری و ستاد نیروی هوایی و اطراف دانشگاه تهران که مرکز تجمع گروهک‌های مختلف بود نصب کردیم.
فردای آن روز نیز یادم هست یکی از روزنامه‌های آن دوره که روزنامه «آیندگان» بود، عین کلیشه این اطلاعیه را در روزنامه چاپ کرده بود. این نشان می‌داد که علی‌رغم توطئه‌هایی که صورت می‌گرفت، درون ارتش هم نیروهای معتقدی حضور داشتند که تحت نظر روحانیت اسلام آموزش دیده بودند و به هیچ عنوان با انحلال ارتش موافق نبودند. این تفکر به منزله این نبود که نیروهای مسلح دیگری چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج تشکیل نشود؛ خیر، به منزله این بود که آن شعار لازم‌الاجرای امام خمینی(ره)، فرماندهی کل قوا که در مورد تشکیل ارتش بیست ملیونی گفته بودند که همه باید نظامی باشند تا این کشور سرپا بایستد، عملی شود. اگر این موضع‌گیری امام در رابطه با اقتدار نظامی ایران اسلامی نبود، با توجه به آن وضعیت نگران‌کننده آن روز در مورد تجهیزات و امکانات و شرایط نامناسب مرزی و دشمنان خارجی و گروهک‌های محارب،کار بسیار دشوار می‌شد.
این موضع‌گیری از رشادت امام(ره) و شناختی که یاران ایشان نظیر آیت‌الله خامنه‌ای از بدنه ارتش داشتند، نشأت می‌گرفت. این‌ها نشان داد که دشمن به راحتی نمی‌تواند به نتیجه شوم مورد نظر خود برسد. پس از موضع‌گیری و تمهیدات و تأکیدات امام امت(ره)، آیت‌الله خامنه‌ای هم محکم در مقابل این توطئه ایستادگی کردند تا بحث انحلال ارتش در نطفه خفه شد و نتیجه این مقاومت را پس از سی و یک سال به وضوح می‌بینیم. ارتش سرافراز جمهوری اسلامی ایران علاوه‌بر این‌که دوش‌به‌دوش سایر نیروهای مسلح به انجام وظایف و مأموریت‌های خود مشغول است، در ابعاد علمی نیز به پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای رسیده است و کارنامه زرین و پر افتخاری دارد.
 ارتش و نیروهای مسلح باید موفقیت‌ها را از ناحیه خدا بدانند و اصالت، استقامت، صلابت، پاکی و مفید بودن برای ملت را مدنظر قرار دهند.  اگر کسی چنین تفکری داشته باشد، از آن لحظه‌ای که لباس نظامی خود را می‌پوشد، کار را «قربة إلی الله» انجام می‌دهد.
 در این میان سرسپردگانی نیز در ارتش وجود داشتند که می‌بایست تکلیف آن‌ها نیز روشن می‌شد؟
وقتی که انقلاب اسلامی شکل گرفت، به ترتیب کسانی که عناصر سرسپرده و مزدوران رژیم ستم‌شاهی بودند در همان آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با همت مردم و دادگاه‌های انقلاب، بساطشان برچیده شد. بعضی از این‌ها فراری شدند و قصد داشتند در خارج از کشور علیه اسلام توطئه کنند. بعضی‌ها هم در دادگاه‌های انقلاب به سزای عمل خودشان رسیدند. پس از آن با توجه به این‌که نظام اسلامی نظام رأفت و جذب است و اصلاً انقلاب برای این شکل نگرفت که کسی را قلع و قمع کند، بلکه اصول انقلاب این بود که  مردم به عزت خودشان برسند.
حضرت امام(ره) در روز ورود به ایران در سخنرانی تاریخی بهشت زهرا(س) با یک تعابیر صادقانه و روشنی فرمودند که آقای سرلشگر، ما می‌خواهیم تو آقا باشی! تو نمی‌خواهی؟ می‌خواهی نوکر باشی؟ این هشدار را امام روز دوازدهم بهمن دادند و آن‌هایی که گوش شنوا داشتند، شنیدند و در فاصله این ده روز تا پیروزی انقلاب به ملت پیوستند و ملت هم با بزرگواری و فروتنی و مهربانی آن‌ها را پذیرفتند. بعداً این‌ها خدمت کردند و فرماندهی لشگرها را علیه رژیم بعثی عراق برعهده داشتند. در همین نظام اسلامی ارتقای درجه پیدا کردند و در سال‌های متمادی خیلی از این افراد مورد عنایت حضرت آقا قرار گرفتند و این نشان از شایستگی آن‌ها دارد.
در تاریخ انقلاب اسلامی افرادی شجاع، متدین و راسخ بودند و کسی نمی‌تواند خدمات افتخارآمیز بزرگانی نظیر امیرسپهبد شهید علی صیاد شیرازی، امیر سرلشگر شهید حاج عباس بابایی، امیر سرلشگر شهید حاج‌آقا مصطفی اردستانی، امیر سرلشگر شهید عباس دوران، امیر سرلشگر شهید حسین لشگری، امیر سرلشکر شهید منصور ستاری و سایر شهدای دیگر مانند آقای فلاحی، آقای نامجو، آقای فکوری و... را نادیده بگیرد.
 اگر خاطره‌ای از دیدارهای خود با رهبر انقلاب دارید، بیان کنید.
خاطرات بسیاری از دیدارهای متعدد با حضرت آقا داشته‌ام که عموماً به جلسات قرآن بازمی‌گردد، اما به تناسب موضوع ترجیح می‌دهم در همین رابطه خاطره بگویم. یادم می‌آید که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسابقات سراسری قرآن در داخل کشور برگزار شد. محل برگزاری مسابقات هم کانون توحید بود در میدان توحید و آن‌جا من توفیق داشتم که رتبه دوم مسابقات کشوری را کسب کنم.
یادم هست که در مرحله پایانی مسابقات، رهبر معظم انقلاب هم حضور داشتند و من هم توفیق داشتم تا در لباس نظامی و با درجه همافری به قرائت قرآن بپردازم. پس از مدت کوتاهی عازم  مسابقات بین‌المللی قرآن در مالزی شدم و به لطف خدا رتبه نخست، نصیب جمهوری اسلامی ایران شد. در بازگشت از کشور مالزی به همراه دوستان و همکاران نیروی هوایی به محل سکونت رهبر انقلاب در خیابان ایران رفتیم. به حضرت آقا گفتیم که برای اهدای کاپ مسابقات، می‌خواهیم به زیارت امام برویم. آقا خیلی خوشحال شدند و ما را مورد تفقد قرار دادند و جملات تحسین‌برانگیز ایشان همچنان در  ذهنم تکرار می‌شود. ما نیمه‌شب به قم رسیدیم و پس از زیارت، حدود ساعت نه و نیم صبح بود که خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم. در آن مجلس علما و بزرگانی همچون آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانی، آیت‌الله یثربی، آیت‌الله توسلی، شهید محلاتی و آیت‌الله فهری زنجانی حضور داشتند. حضرت امام(ره) بنا به پیشنهاد شهید محلاتی اجازه دادند که من در حضور ایشان به تلاوت قرآن بپردازم. ایشان آن واژه «طیب‌الله» را که یکی از واژه‌های سنتی هیئت‌های قرائت قرآن کریم است، به‌کار بردند که بهترین پاداش و صله‌ای بود که ایشان مرحمت فرمودند و بعد آن یک دعای زیبایی کردند که به اجابت آن امیدوارم.
 و نکته پایانی -  با احساس افتخار به‌عنوان یک سرباز در ارتش جمهوری اسلامی ایران، امیدوارم قدردان مجاهدت‌ها و ادامه‌دهندگان راه شهیدان سرافراز بوده و تمام تلاش خود را در راه حفظ استقلال و امنیت کشور و اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی به‌کار بندیم.
پی‌نوشت:
1. سوره ابراهیم: 24 و 25
2. سوره ابراهیم: 26


http://farsi.khamenei.ir/others-memory