سخن نخست
پس از خاتمه جنگ اول جهانی، انگلستان ـ یکی از فاتحین این جنگ ـ قدرت مسلط خارجی در ایران به شمار میآمد. زیرا نه تنها نیروهای عثمانی و حامیان آلمانی آنها شکست خورده و از خاورمیانه بیرون رانده شده بودند، بلکه روسیه هم به علت بروز انقلاب بلشویکی دچار آشفتگی و جنگ داخلی بود. بر این اساس انگلیسیها نیروهای خود را تا شمال ایران پیش رانده و از طریق مرزهای جنوبی روسیه به نیروهای مخالف رژیم کمونیستی جدید روسیه کمک میکردند. انگلیسیها برای تثبیت نفوذ خود در ایران، در 18 مرداد 1298 / نهم اوت 1919 و در شرایطی که احمدشاه قاجار در آخرین ماههای حکومت خود فاقد هرگونه نفوذ سیاسی در کشور بود و سلسله قاجار در آستانه انقراض قرار داشت، قراردادی با نخست وزیر وقت ایران ـ وثوق الدوله ـ امضاء کردند. به موجب این قرارداد کلیه تشکیلات نظامی ومالی ایران تحت نظارت انگلیسیها قرار میگرفت و امتیاز راهآهن و راههای شوسه ایران نیز به آنها واگذار میشد. پس از امضای این قرارداد، بین وثوق الدوله و «سرپرسی کاکس» وزیر مختار انگلیس، که خبر آن محرمانه نگاه داشته شده بود، انگلیسیها منتظر تصویب قرارداد از طرف مجلس ایران نمانده و یک هیأت نظامی به ریاست ژنرال «دیکسون» و یک هیأت مالی به ریاست «آرمیتاژ اسمیت» برای تشکیل سازمان جدید ارتش ایران و اداره امور مالیه کشور به ایران فرستادند.
قرارداد 1919 که ایران را عملاً تحت الحمایه انگلستان قرار میداد با مخالفت شدید افکار عمومی مواجه شد و به تصویب مجلس نرسید. چهره هایی چون مرحوم سید حسن مدرس نقش مهمی در افشای ابعاد این معاهده و بسترسازی برای لغو آن ایفا کردند . حتی احمدشاه قاجار نیز تحت تأثیر مخالفتهای گسترده مردم، حاضر نشد این قرارداد را تایید کند. وثوق الدوله با فشار افکار عمومی در چهارم تیر 1299 استعفا داد و مشیرالدوله ـ جانشین وی ـ قرارداد را لغو وعذر مستشاران انگلیسی را خواست.
دفترحاضر در بر گیرنده گزیده هایی از آثار مکتوب راجع به قرارداد 1919 است . هر نویسنده این قرارداد را از دریچه دید خود مورد بحث قرار داده و طبعا گرد آمدن آنها در این دفتر به معنی تایید همه آنها از نظر ما نیست .
نظرات