بررسی پیشینه، عملکرد تروریستی و تحول ماهیتی و کارکردی سازمان مجاهدین خلق
2236 بازدید
اشاره
کارنامه فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون نه تنها این سازمان را به مهم ترین گروه تروریستی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده است بلکه آن را به عنوان یک سازمان تروریستی، سال ها در لیست گروه های تروریستی آمریکا، اروپا و استرالیا گنجانده است.
فعالیت های تروریستی مجاهدین خلق متأثر از سه عامل شرایط سیاسی – اجتماعی حاکم بر ایران در دوره پهلوی، اندیشه های چپ گرایانه و التقاطی سازمان، و ناکامی سازمان در فضای سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته و حمایت مستقیم قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای نقش موثری در گسترش و تداوم اقدامات تروریستی آنان داشته است.
با وجود این، با بن بست استراتژیک سازمان مجاهدین خلق پس از حمله آمریکا به عراق و سقوط رژیم صدام، این سازمان پس از حدود پنج دهه فعالیت تروریستی – که ایران را به یکی از بزرگ ترین قربانیان اقدامات خشونت بار تروریستی در جهان تبدیل کرده بود – در شرایط کنونی در صدد تحولی ماهیتی و کارکردی برآمده است. این مقاله با تبیین زمینه ها، علل، تاریخچه و ریشه های فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق از ابتدای تأسیس آن تا کنون به ارزیابی سازمان و روابط آن با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای پرداخته و چشم انداز فعالیت های آن را مورد بررسی قرار داده است.
مقدمه
سازمان مجاهدین خلق یکی از گروه های تروریستی است که بیشترین فعالیت های تبلیغاتی و نظامی علیه نظام جمهوری اسلامی را سازماندهی کرده است. این سازمان با ورود به فاز نظامی و آغاز جنگ مسلحانه از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به همکاری با غرب و سپس صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران پرداخت.
آنها پس از جنگ تحمیلی نیز به فعالیت های ضد ایرانی خود ادامه داده و علاوه بر اقدامات تروریستی علیه مسئولین و مردم ایران، پی گیری سیاست های ایذایی علیه منافع ملی ایران از طریق لابی های امنیتی و پارلمانی در اروپا و امریکا و برپایی نشست ها و تظاهرات های متعدد، جاسوسی و ارائه اطلاعات از برنامه هسته ای ایران، تشدید فشارها علیه ایران در پرونده آمیا، حقوق بشر و مسئله هسته ای و اختلاف افکنی در روابط ایران و همسایگان را نیز در کارنامه فعالیت های خود گنجانده اند.
از سوی دیگر این سازمان با استقرار در پایگاه های نظامی خود در عراق، به عنوان متحد استراتژیک و ارتش خصوصی صدام، در سرکوب قیام شیعیان و کردهای عراق در سال ۱۹۹۱ نیز نقش داشته است. مجموعه این فعالیت ها سبب شده است این سازمان در لیست گروه های تروریستی آمریکا، اتحادیه اروپایی، کانادا و کشورهای دیگر قرار گیرد.
با وجود این، پس از حمله آمریکا به عراق و محاصره نیروهای آن در پایگاه اشرف، انتقال مسئولیت کنترل آنان به ارتش عراق و ضرب الاجل دولت عراق برای خروج آنان از این کشور و همچنین در پرتو تحولات درونی این سازمان مانند ناپدید شدن مسعود رجوی (سرکرده سازمان) و گسترش فعالیت های مریم رجوی در اروپا، نام این سازمان از لیست گروه های تروریستی در انگلیس و سپس اتحادیه اروپایی و رویکردهای موافق و مخالف با آنها در آمریکا و اروپا و ... این سازمان در شرایط حساس، پیچیده و مبهمی قرار گرفته است.
بر این اساس، این مقاله به بررسی پیشینه، زمینه ها، علل و ریشه ها و عملکرد تروریستی سازمان در دو دوره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تحول ماهیتی و کارکردی آن در شرایط کنونی پرداخته است.
اول. زمینه ها و علل شکل گیری ریشه های تروریستی در سازمان مجاهدین خلق قبل از پیروزی انقلاب
سازمان مجاهدین خلق یکی از گروه های سیاسی – نظامی است که در اواسط دهه چهل شمسی با هدف مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی به وجود آمد. این سازمان از درون نهضت آزادی منشعب شد و رویکرد التقاطی مارکسیستی و اسلامی داشت، و از این رو از سوی حکومت پهلوی به مارکسیست های اسلامی معروف شد. فضای سرکوب و اختناق حاکم بر کشور پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و واکنشهای خشونت آمیز رژیم پهلوی در قبال فعالیت های مسالمت آمیز مخالفان سیاسی – به ویژه سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ – سبب شد گروه های مختلف سیاسی با ایدئولوژی های گوناگون به مشی مسلحانه رو آورند.
بر این اساس از میان نیروهای مذهبی، هیأت های موتلفه و حزب ملل اسلامی و از میان نیروهای غیر مذهبی، چریک های فدایی خلق و چند گروه دیگر چپ گرا به مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی پرداختند (۱). در شهریور ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین خلق توسط سه تن به نام های: سعید محسن، محمد حنیف نژاد و عبدالرضا نیک بین که از اعضای نهضت آزادی ایران بودند، تشکیل شد (۲).
بنیانگذاران سازمان با بررسی دلایل شکست جنبش های گذشته و پس از چند سال مطالعه و بررسی سطحی متون دینی و چند کتاب مارکسیستی و مائوئیستی تحت تأثیر فضای انقلاب مسلحانه ناشی از تجربه های دولت های کمونیستی شوروی، چین و کوبا در نهایت به این نتیجه رسیدند که تنها راهکار مبارزه با رژیم سلطنتی، نظامی و وابسته پهلوی، پیگیری استراتژی مبارزه مسلحانه است. اگر چه سازمان مجاهدین خلق، ایدئولوژی اسلامی را به عنوان مکتب سازمان پذیرفت، اما علمی دانستن متون مارکسیستی و بهره گیری وسیع از آنها بر ایدئولوژی آنان تأثیر گذاشت.
در واقع، در متدولوژی مسیر مبارزاتی آنان که مرحله آخر آموزش ایدئولوژیک سازمان نیز به حساب می آمد و بعدها به صورت کتاب شناخت نیز تدوین شد، با استفاده از مدارک دست دوم مارکسیستی مانند آثار فلسفی مائو، اصول مقدماتی فلسفه ژرژ پولیتسر و ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی استالین و ...، روش شناخت دیالکتیک مورد بحث و آموزش قرار گرفت و با پذیرش این مباحث به عنوان اصول شناسایی دینامیک به مثابه علم، زمینه تجزیه و تحلیل آنان از اسلام بر اساس دیدگاهی مارکسیستی به وجود آمد (۳). سازمان با رویکرد التقاطی، استراتژی خود را مشی قهرآمیز در جهت سرنگونی رژیم پهلوی از طریق همگانی کردن مبارزه مسلحانه قرار داد و بدین منظور به تشکیل شبکه ای نظامی که مسئولیت تدارک مبارزه مسلحانه را بر عهده داشت، پرداخت (۴).
بر این اساس، سازمان در سال ۱۳۴۷ خط مشی خود را تحت تأثیر تجربیان انقلابیون کمونیستی، بر محور توده ای کردن مبارزه و ایستادگی در مقابل جوّ پلیسی برای شکستن سد یأس و از بین بردن ثبات سیاسی رژیم از طریق عملیات مسلحانه آغاز کرد و تأکید کرد پیروزی نهایی از طریق " ارتش آزادیبخش" و جنگ های چریکی امکان پذیر است. لذا سازمان برای تدارک عملیات مسلحانه تیم های اطلاعات و تدارکات تشکیل داد و برای فراگیری فنون نظامی، با سازمان آزادیبخش فلسطین ارتباط برقرار کرد و در این چارچوب برخی از اعضای سازمان به اردوگاه های فلسطینی در کشورهای عربی مانند سوریه، لبنان و اردن اعزام شدند (۵).
پیش از نخستین عملیات نظامی که برای مراسم جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی تنظیم شده بود اکثر رهبران و اعضای سازمان در شهریور سال ۱۳۵۰ دستگیر شدند. در این میان تمامی اعضای کمیته مرکزی سازمان، به جز مسعود رجوی، اعدام شدند. این وضعیت عملاً سرآغاز دوره دوم فعالیت سازمان مجاهدین خلق یعنی بازسازی و تغییر ایدئولوژی آن در خلال سال های ۱۳۵۴-۱۳۵۰ بود.
در واقع اگر چه دستگیری گسترده اعضا و کادر رهبری سازمان در شهریور ۱۳۵۰ ضربه ای اساسی به این سازمان وارد کرد اما به رغم اعدام هسته مرکزی سازمان، در فاصله سال های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴، با بازسازی سازمان با مرکزیت جدید، سازمان تا سال ۱۳۵۵، بیش از ۴۰ مورد اقدام مسلحانه کرد که شامل بمب گذاری و ترور می شد (۶).
جدول عملیات های نظامی سازمان (۱۳۵۷-۱۳۵۰)
ردیف تاریخ شرح
۱ ۱ مهر ۱۳۵۰ اقدام نافرجام برای ربودن شهرام، پسر اشرف پهلوی جهت آزاد کردن همرزمان از زندان، اولین عملیات سازمان بود
۲ ۱۴ اردیبهشت ۵۱ انفجار در دفتر شرکت هواپیمایی بریتانیا؛ انفجار در دفتر مجله مستهجن " این هفته"
۳ ۱۰ خرداد ۱۳۵۱ بمب گذاری در اداره اطلاعات آمریکا، ساختمان انجمن ایران و آمریکا و ساختمان انجمن روابط فرهنگی ایران و انگلیس در تهران
۴ ۱۰ خرداد ۱۳۵۱ انفجار سر راه ماشین ژنرال پرایس، مستشار آمریکایی در تهران
۵ ۱۰ خرداد ۱۳۵۱ انفجار بمب صوتی در مدفن رضا خان، مقارن با سفر نیکسون به تهران
۶ ۸ مرداد ۱۳۵۱ انفجار جیپ ارتشی پارک شده در خیابان
۷ ۱۲ مرداد ۱۳۵۱ هنگام ورود ملک حسین پادشاه اردن به ایران، اقدام به انفجار یک بمب در سفارت اردن در تهران
۸ ۲۲ مرداد ۱۳۵۱ ترور تیمسار طاهری در تهران
۹ ۴ بهمن ۱۳۵۱ انفجار ساختمان هواپیمایی پان آمریکن
۱۰ ۶ بهمن ۱۳۵۱ انفجار در دفتر شرکت نفتی شل – لاوان. انفجار در دفتر شرکت مس سرچشمه
۱۱ ۷ بهمن ۱۳۵۱ انفجار بمب صوتی در کافه تریای هتل انترناسیونال در تهران
۱۲ ۱۲ خرداد ۱۳۵۲ ترور سرهنگ دوم لوئیس هاوکینز مستشار نظامی آمریکایی
۱۳ ۲۸ آبان ۱۳۵۲ انفجار در لژ مخصوص سینما شهر فرنگ مشهد
۱۴ ۱۱ اسفند ۱۳۵۲ به عنوان اعتراض به سفر سلطان قابوس به ایران، اقدام به بمب گذاری در ساختمان بانک عمران و دیگر نقاط نظیر دفتر شرکت انگلیسی Gary & Mackenzi، محوطه خارجی سفارت انگلیس و دفتر شرکت پان آمریکن
۱۵ ۳۱ فروردین ۱۳۵۳ انفجار در مقر گارد دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه شریف) به یاد اعدام ۴ تن از کادرهای سازمان
۱۶ ۴ خرداد ۱۳۵۳ انفجار در ساختمان ها و موسسات آمریکایی و یهودی مانند شرکت جنرال، شرکت بیمه انگلیسی York Shire و کمپانی یهودی Techno Vice
۱۷ ۵ خرداد ۱۳۵۳ بمب گذاری در کارخانه نخ ریسی مشهد
۱۸ ۲۹ خرداد ۱۳۵۳ انفجار در پاسگاه ژاندارمری کاروانسرا سنگی
۱۹ ۵ تیر ۱۳۵۳ انفجار تأسیسات برق کارخانه ایرانا در کرج
۲۰ ۵ تیر ۱۳۵۳ انفجار تأسیسات برق کارخانه جیپ لندرور در کرج
۲۱ ۷ آبان ۱۳۵۳ در اعتراض به سفر کیسینجر به ایران، انفجارهایی در دفتر کمپانی چند ملیتی ITT، شرکت صنعتی و کشاورزی نراقی و شرکت John Deer
۲۲ ۲۷ آبان ۱۳۵۳ بمب گذاری در دفتر مجله هنر و سینما
۲۳ ۲۷ اسفند ۱۳۵۳ ترور سرتیپ زندی پور افسر کمیته مشترک و راننده وی
۲۴ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ ترور دو مستشار نظامی آمریکای سرهنگ جان ترنر و پل شفرد در تهران
۲۵ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۴ انفجار در سینما کریستال مشهد
۲۶ ۱۲ تیر ۱۳۵۴ تلاش برای ترور کنسول آمریکا در تهران که تنها به کشته شدن حسن حسنان، کارمند ایرانی سفارت آمریکا منجر شد
۲۷ ۳۰ تیر ۱۳۵۴ انفجار بمب در انجمن ایران و آمریکا و در کنسولگری انگلیس در مشهد
۲۸ ۱۱ آذر ۱۳۵۴ ترور رضا خالقی، راننده وزارت دربار
۲۹ ۶ شهریور ۱۳۵۵ ترور دونالد جی اسمیت، رابرت آر کرون گارد و ویلیام سی کاترل از کارمندان کمپانی آمریکایی راکول اینترنشنال
پس از مارکسیست شدن بسیاری از اعضای باقیمانده و تصفیه نیروهای مذهبی، اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در بیانیه ای در سال ۱۳۵۴ با اعلام ناامیدی خود از ترکیب مارکسیسم و اسلام، " اعلامیه تغییر مواضع ایدئولوژیک" سازمان را منتشر کردند و مارکسیسم را تنها فلسفه واقعی انقلاب دانستند. این تغییر مواضع، شکاف عمیقی میان نیروهای سازمان ایجاد کرد و به گسترش تصفیه درونی و ترور برخی اعضای مذهبی سازمان انجامید (۷).
بر این اساس، ریشه های تروریستی فعالیت های منافقین با ترورها و تصفیه های درون سازمانی تشدید شد. افرادی که در این سال ها در تشکیلات به قتل رسیدند، عمدتاً در معرض دو اتهام قرار داشتند: نخستین دلیل ترور آنان، به مسائل پلیسی و امنیتی و ترس سازمان از نفوذ دوباره ساواک و احتمال خیانت اعضاء برمی گشت؛ چنانکه ترورهای جواد سعیدی، مرتضی هودشتیان و علی میرزاجعفر علاف از این نمونه بود. دومین دلیل ترورها، به اختلافات عقیدتی میان اعضاء سازمان پس از تغییر ایدئولوژی مرتبط بود؛ چنانکه ترور شریف واقفی و صمدیه لباف از این قبیل بود (۸).
به هر حال با گذار سازمان از ترورهای این دوره و شکاف ایدئولوژیک درون سازمانی، عملاً بسیاری از اعضای سازمان که در زندان بودند منشعب شدند و جریانات مذهبی نیز حمایت خود را از سازمان قطع کردند. این شرایط، زمینه ورود سازمان به دوره سوم فعالیت، یعنی رکود و سازماندهی مجدد آن در زندان در خلال سال های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ را به وجود آورد.
در این دوره، بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق در زندان بودند و به تدریج مسعود رجوی به عنوان باقیمانده هسته مرکزی سازمان، از خط مشی و ایدئولوژی قبلی سازمان دفاع کرد و جریان اصلی مجاهدین خلق را در درون زندان سازماندهی کرد. با آزادی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۵۷، اعضای سازمان دوباره حول محور رهبری رجوی جمع شدند و سازمان، بازسازی شد؛ فعالیت نیروها و هواداران سازمان در داخل و خارج از کشور نیز شدت گرفت.
دوم. مواضع و عملکرد تروریستی سازمان در قبال انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ سازمان خود را قطب و محور انقلاب می دانست و اعتقاد داشت نیروهای انقلابی حاکم، قادر به رهبری مبارزه ضد امپریالیستی نیستند و بنابراین مردم تنها باید از سازمان مجاهدین خلق پیروی کنند.
بر این اساس، با وقوع هر یک از حوادث و بحران های پی در پی در انقلاب، سازمان مجاهدین خلق به رغم اعلام وفاداری لفظی به رهبر انقلاب، با تأکید مستمر و گسترده بر صلاحیت و پیشتازی انحصاری خود و زیر سوال بردن جریان های دیگر، واکنش های متفاوتی با جریان اصیل انقلاب اقدام به ایجاد یک شبکه زیرزمینی مسلح، ظاهراً برای تأمین حفاظت خود، کرد و آموزش جنگ های چریکی را در خانه های امن خود در دستور کار قرار داد.
در این شرایط، نخستین مواضع سازمان در تقابل با مواضع نظام، حمایت آنان از شورش گری جدایی خواهانه در کردستان، ترکمن صحرا و گنبد، طرح انحلال ارتش، تشنج آفرینی در انتخابات مجلس خبرگان و عدم شرکت در رفراندوم قانون اساسی بود (۹). با وجود این، به رغم اینکه آنان قانون اساسی نظام را نپذیرفته بودند اما در نخستین انتخابات ریاست جمهوری، رجوی از سوی سازمان، خود را به عنوان نامزد احراز منصب ریاست جمهوری معرفی کرد. اعلام کاندیداتوری رجوی با مخالفت افراد و گروه های مختلف مواجه شد و در نهایت حضرت امام با حکمی صریح نامزدی کسانی را که رفراندوم قانون اساسی را تحریم و در آن شرکت نکرده بودند ممنوع اعلام کردند.
با وجود این، به رغم ادامه کارشکنی های سازمان در مقابل نظام نوپای اسلامی به آنان اجازه حضور در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی داده شد، اما هیچ یک از ده ها کاندیدای نمایندگی آنان از جمله رجوی به مجلس راه نیافتند. بنابراین، عدم موفقیت سازمان در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و عدم اقبال مردمی به آنان، زمینه دیگری را برای مظلوم نمایی و اغتشاشات طولانی مدت سازماندهی شده خیابانی و فعالیت های تروریستی سازمان به وجود آورد.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سازمان مجاهدین خلق در اعلامیه های خود ضمن محکوم کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود در جبهه ها را به تجویز مقامات کشور منوط کرد. در این راستا، سازمان خواهان واگذاری مسئولیت یک خط جنگ به صورت مستقل به سازمان بود تا از این طریق به سلاح و مهمات و تدارکات دست یابند (۱۰). از سوی دیگر سازمان در تحلیل درون سازمانی خود، جنگ ایران و عراق را جنگ ارتجاعی و ناعادلانه ای می دانست که در صورت ادامه جنگ، عراق برنده آن خواهد بود (۱۱).
بر این اساس، نیروهای سازمان در برخی جبهه های جنگ نیز تنها به تک روی و حرکات نمایشی و تبلیغی دست زدند و در مواردی نیز به جمع آوری اطلاعات و شایعه پراکنی در میان جنگ زدگان یا عکاسی از نقاط مهم پرداختند که در نتیجه، پس از گذشت کمتر از یک ماه از جنگ، دادستان انقلاب اسلامی آبادان ۴۱ نفر از اعضای مجاهدین را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد.
با وجود این، سازمان که پس از شکست در انتخابات مجلس به دلیل موضع مشترک با بنی صدر در تقابل با نیروهای مذهبی به بنی صدر نزدیک شده بود، همچنان خود را آماده حضور در جبهه ها معرفی کرد و اجازه حضور یا عدم حضور خود را در جنگ در صلاحیت بنی صدر و نه دادستانی انقلاب دانست (۱۲).
بعد از غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ مجاهدین خلق به مهم ترین متحد و پشتیبان بنی صدر تبدیل شد. پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، آنان به فاز مقابله مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی وارد شدند. منافقین که مدتی قبل با فرمان خلع سلاح سازمان از سوی امام مخالفت کرده بودند، حرکت شبه نظامی خود را در قالب راهپیمایی میلیشیا به بهانه حمایت از بنی صدر گسترش دادند، و در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ رسماً به قصد کودتا و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران وارد عمل شدند (۱۳).
در این شرایط، تصور سازمان این بود که مبارزه مسلحانه با همراهی مردم، به سقوط حکومت منجر خواهد شد اما این مسئله محقق نشد و اولین اقدامات تروریستی آنان در تهران، حداقل ۳۰ کشته و ۲۰۰ مجروح بر جای گذاشت. بر این اساس، با عدم اقبال مردمی به این اقدامات مسلحانه، سازمان برنامه خود را برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران، در سه مرحله تدوین و عملیاتی کرد:
مرحله اول، از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا تابستان ۱۳۶۱، شامل بی آینده کردن نظام، بر هم زدن نظم و امنیت و ثبات سیاسی و تثبیت نظامی سازمان و معرفی خود به عنوان آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در این مرحله سازمان با فرار رجوی و بنی صدر از ایران به پاریس و شکست فاز اول شورشگری اجتماعی، ورود به فاز نظامی و عملیات های متعدد تروریستی را در دستور کار خود قرار داد و تلاش کرد همزمان با تداوم فعالیت های تروریستی در داخل کشور، ترور مسئولان عالی رتبه و ائمه جمعه با نفوذ، بی آینده کردن نظام را پیگیری نماید. بنابراین، عملیات تروریستی ۶ و ۷ تیر، و ۸ شهریور ۱۳۶۰، شهادت محمد کچویی، شهدای محراب (آیت الله مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی)، شهید هاشمی نژاد، آیت الله علی قدوسی و ... انجام شد (۱۴).
مهمترین اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق
در مرحله اول فاز نظامی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران جدول
ردیف تاریخ فرد ترور کننده فرد ترور شده
۱ ۶ تیر ۱۳۶۰ جواد قدیری انفجار بمب به هنگام سخنرانی آیت الله خامنه ای در مسجد ابوذر تهران و مجروحیت شدید ایشان
۲ ۷ تیر ۱۳۶۰ محمدرضا کلاهی انفجار مرکز حزب جمهوری اسلامی ایران، شهادت ۷۲ تن از مقامات عالی رتبه نظام از جمله آیت الله بهشتی
۳ ۸ تیر ۱۳۶۰ کاظم افجه ای شهید محمد کچویی رئیس زندان اوین
۴ ۸ شهریور ۱۳۶۰ مسعود کشمیری انفجار دفتر ریاست جمهوری و شهادت محمدعلی رجایی رئیس جمهور و محمدجواد باهنر نخست وزیر
۵ ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ مجید نیکو آیت الله مدنی امام جمعه تبریز
۶ ۷ مهر ۱۳۶۰ هادی علویان حجت الاسلام هاشمی نژاد در مشهد
۷ ۲۰ آذر ۱۳۶۰ گوهر ادب آواز آیت الله دستغیب امام جمعه شیراز
۸ ۲۶ فروردین ۱۳۶۱ علی پورابراهیمی آیت الله احسان بخش امام جمعه رشت (ترور ناکام ماند)
۹ ۱۱ تیر ۱۳۶۱ محمدرضا ابراهیم زاده آیت الله صدوقی امام جمعه یزد
۱۰ ۲۳ مهر ۱۳۶۱ محمد حسین خداکرمی آیت الله اشرفی اصفهانی امام جمعه کرمانشاه
۱۱ ۲۹ بهمن ۱۳۶۱ حسین بابایی آیت الله واعظ طبسی امام جمعه مشهد (ترور ناکام ماند)
اقدامات تروریستی منافقین در این دوره تنها محدود به موارد فوق نبوده و با استناد به کتاب " جمع بندی یک ساله مقاومت مسلحانه" ، مسعود رجوی در گزارش خود مدعی است در مرحله اول از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۱، سازمان تعداد دوازده هزار نفر از نیروهای جمهوری اسلامی را به شهادت رسانده است. همچنین بیلان عملیات تخریب و انفجار منافقین در ایران با استناد به مصاحبه رجوی با رادیو " صدای مجاهد" به طور میانگین هر هفته ۲۰ عملیات تخریب و انفجار تأسیسات دولتی و غیردولتی بوده است (۱۵).
از سوی دیگر سازمان برای معرفی خود به عنوان آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی ایران، با جمع کردن بعضی از جریانات ضد انقلاب خارج از کشور به گسترش فعالیت های سیاسی تبلیغاتی علیه نظام نیز دست زد و به تأسیس شورای ملی مقاومت در فرانسه مبادرت ورزید.
در این شورا به همراه سازمان، حزب دمکرات کردستان، جبهه دمکراتیک ملی ایران، شورای متحد چپ، سازمان استادان متعهد دانشگاههای ایران، کانون توحیدی اصناف، سازمان اتحاد برای آزادی کار و سازمان اقامه و بعدها نیز حزب کار ایران و جنبش زحمتکشان گیلان و مازندران و اتحادیه کمونیست های ایران (سربداران) حضور داشتند، اما با توجه به تعداد اعضای محدود بسیاری از این سازمان ها، سازمان مجاهدین خلق نقش پدرخوانده را در این شورا داشت.
میثاق شورای ملی مقاومت، بنی صدر به عنوان رئیس جمهور نظام جمهوری دمکراتیک اسلامی و رجوی به عنوان نخست وزیر انتخاب شدند. با وجود این، تنها دو سال بعد، بنی صدر به سبب قدرت طلبی و مخالفت با سلطه کامل رجوی بر شورا، به بهانه عدم موافقیت با انتقال شورا به عراق، جدایی خود را از شورای ملی مقاومت به صورت علنی اعلام کرد و در سال ۱۳۶۴ نیز با آغاز برخی گفتگوها میان حزب دمکرات کردستان و مقامات امنیتی ایران، این حزب نیز از شورای ملی مقاومت خارج شد.
مرحله دوم اقدامات تروریستی سازمان از تابستان ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۶۲ بود. در این مرحله، سازمان به اعضا و هواداران وانمود می کرد که مرحله اول برنامه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یعنی هدف قرار دادن رأس هرم قدرت در ایران با موفقیت سپری شده است، و اکنون ضربه به بدنه نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر سازمان، " سرانگشتان رژیم" شامل پاسداران، بسیجیان و همچنین افراد انقلابی طرفدار نظام از عامه مردم در دستور کار قرار دارد.
اما حقیقت آن بود که هیچ یک از ترورها و بمب گذاری های سازمان، موجب کمترین ضربه به ارکان نظام نشد، بلکه نظام با پشتیبانی حیرت انگیز مردم ترورها را مثل ضربه های بسیار ناچیزی تحمل کرد. حادثه هفتم تیر که منجر به شهادت بیش از هفتاد تن از چهره های درجه اول نظام شد؛ و به فاصله یک ماه و اندی ترور رئیس جمهور و نخست وزیر در هر کشوری اتفاق افتاده بود، موجب فروپاشی نظام آن کشور می شد.
اما در ایران به سبب حمایت وسیع و گسترده و همه جانبه مردم، کوچک ترین خللی به ارکان نظام وارد نشد. بنابراین سازمان، با درک درست این واقعیت، به انتقام گیری از مردم روی آورد. در چارچوب این استراتژی با توجه به اینکه بدنه نظام جمهوری اسلامی ایران متکی به آحاد مردم شکل گرفته بود، بنابراین هر کس که " ظاهر و سر و وضعش" جوری بود که اعضای سازمان، او را " حامی رژیم" تشخیص می دادند، هدف قرار میگرفت و ترور می شد. بر اساس نمونه ای از فرمان ها و خطوطی که به افراد تیم های ترور سازمان داده می شد، به نشانه های زیر به عنوان مشخصه های سرانگشتان رژیم که باید ترور شوند اشاره شده است:
- افرادی که به نماز جمعه می روند .
- کلیه افرادی که به مسکونی ها و مغازه های مشکوک رفت و آمد دارند و تیپ حزب اللهی دارند .
- کلیه افرادی که از دادن وسایل نقلیه مثل ماشین و موتور و ... به واحدهای نظامی مجاهدین خودداری می کنند ... این افراد در صورت حداکثر سه بار ندادن وسیله نقلیه باید ترور شوند. اگر از هر پنجاه نفر که در جریان چنین مصادره انقلابی کشته می شوند سی نفرشان هم بی گناه باشند مسئله ای نیست (تحلیل هم این بود که مردم باید ماشین و موتورشان را در اختیار ما قرار دهند و اگر ندادند باید به زور آنها را بگیریم چون ما خون می دهیم و آنها هم باید بدهند)
- کلیه افرادی که تیپ ظاهری آنها مذهبی و حزب اللهی است و پوتین و شلوار سربازی به تن دارند ترور شوند
- کلیه افرادی که در حین انجام ترور، کوچکترین حرکتی در جهت مخالفت و ایجاد موانع با واحدها انجام دهند چه لفظی (مثلاً بگویند مرگ بر رجوی و مرگ بر منافق) و چه عملی (مثلاً جلوی ماشین مانع حرکت شوند) باشد.
- تمامی مکان ها و مغازه ها، دست فروشی ها و ماشین هایی که عکس های {امام} خمینی و دیگر مقامات رژیم را دارند، باید ترور و منهدم شوند (واحدهای ترور به هر مغازه ای که مشکوک میشدند وارد شده و از صاحب مغازه می خواستند عکس ها را پایین بکشد و سپس وی را ترور میکردند)
- بعد از ترور، تیر خلاص حتماً باید زده شود و خانه به همراه اجساد به آتش کشیده شود (۱۶).
با توجه به تعریف چنین نشانه هایی برای ترور به اصطلاح سرانگشتان رژیم توسط سازمان، عملاً اکثر ترورها شامل کشتار مردم عادی و غیر نظامی شد. چنانکه بر اساس گزارش های سازمان از میان ۲۸۰۰ نفری که از ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۲ به شهادت رسیدند تنها ۴۰ نفر عضو سپاه پاسداران بودند و مابقی را شهروندان عادی غیر نظامی تشکیل می دادند. این مسئله بیشتر به دلیل تروهای کور واحدهای ترور سازمان بود که رهگذران و صاحبان کسب و پیشه را صرفاً به دلایلی مانند نصب تصاویر حضرت امام خمینی (ره) و یا سایر مسئولان نظام در محل کسب خود و یا حضور در اماکنی مانند مسجد و یا پایگاه های بسیج و کمیته و سپاه و ... یا داشتن ظاهر حزب اللهی هدف ترور قرار داده بود.
در مجموع، با استناد به مصاحبه مسعود رجوی با نشریه عرب زبان المصور، تعداد شهروندان ایرانی ای که از ابتدای ورود سازمان به فاز مسلحانه تا پایان سال ۱۳۶۲ به دست نیروهای سازمان به قتل رسیدند بیش از ۶ هزار نفر اعلام شد (۱۷). بر اساس منابع سازمان این تعداد با احتساب کشته شدگان در کردستان و نوار مرزی، ۷ هزار نفر بوده و بیلان عملیات و تخریب در سطح شهرها در این دوره نیز ۱۲۰۰ مورد بوده است (۱۸).
سازمان که نتوانسته بود عنصر اجتماعی و حمایت توده ای را برای مقابله با نظام به دست آورد به انتقام گیری از مردم پرداخت. بر اساس آمار ادعایی سازمان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳ تعداد پنج هزار نفر از نیروهای جمهوری اسلامی در سطح شهرها و کردستان و منطقه نوار مرزی ایران و عراق توسط تیم های ترور و گروه های عملیاتی نظامی ترور شدند و بر اساس بیلان عملیات تخریب سازمان، ۹۰۰ عملیات تخریب نیز اجرا شد (۱۹).
در این وضعیت با اجرای طرح ضد تروریستی توسط نظام و دستگیری تیمهای ترور، انصراف افراد تیم ها به دلیل عدم اعتقاد به صحت خطوط و ... تقریباً تمام افراد تروریست، دستگیر شده و یا فراری بودند و عملاً در اواخر سال ۶۲ بدنه نظامی سازمان در داخل کشور از بین رفته و نیرویی برای ورود به عملیات وجود نداشت. با وجود این، علی زرکش، معاون رجوی، ورود به مرحله سوم اقدامات تروریستی را از سال ۱۳۶۳ به عنوان دستور کار سازمان اعلام کرد (۲۰).
در واقع سازمان با اعلام شروع مرحله سوم اقدامات تروریستی یعنی " سرنگونی رژیم" از سال ۱۳۶۳ به بعد، سه هدف تداوم فعالیت های مسلحانه علیه نظام، قیام توده ای در شهرها به ویژه تهران، و تمرکز بر آزادسازی منطقه ای مرزی از ایران (به ویژه کردستان) و در نتیجه تشکیل ارتش خلق برای تصرف تهران را پیگیری می کرد. سازمان در سال ۱۳۶۳، باقیمانده نیروهای خود را از ایران خارج کرد و به کردستان عراق انتقال داد.
سازمان به دلیل دستگیری تعداد زیادی از افراد هوادار آن در سال های ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ در داخل ایران، عملاً با استقرار در پایگاه هایی در کردستان عراق، از جمله پایگاه های " موسک" ، " جلیلی" ، " تدین" ، و " سلیمانیه" ، جذب نیرو و آموزش نظامی اعضا و هواداران را در این منطقه پی گیری کرد. همچنین سازمان با استقرار رادیو مجاهد و دستگاه های شنود در ارتفاعات سلیمانیه، ارتباطات بی سیمی نیروهای نظامی ایران را شنود می کرد.
بر این اساس، عملاً با استقرار سازمان در کردستان در سال ۶۴ و سپس انتقال مرکز فرماندهی مجاهدین در سال ۱۳۶۵ به عراق، سازمان رسماً به بخشی از ارتش متجاوز صدام تبدیل شد. در این زمینه سازمان از همان نخستین سال سکونت در فرانسه کوشیده بود در فضای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، نشان دهد می خواهد با عراق همراهی کند؛ چنانکه رجوی در مصاحبه اش در آذر ۱۳۶۰ با مجله الوطن تأکید کرده بود: " مشکل شط العرب متعلق به عراق است (۱) " (۲۱).
________________________
۱.تا کنون هیچ یک از مخالفان نظام جمهوری اسلامی، حتی اعضای خاندان پهلوی، که جمهوری اسلامی به سلطنت آنها پایان داده، حاضر نشده است، چنین جمله خائنانه ای را بر زبان بیاورد؛ و " شط العرب" (!) نه " اروند رود" ، را متعلق به عراق بداند.
این مواضع رهبری سازمان، زمینه ملاقات رجوی و طارق عزیز در سال ۱۳۶۱ در پاریس را به وجود آورد. در این شرایط، سازمان پس از فتح خرمشهر، هماهنگ با مواضع صدام اعلام کرد، با ادامه جنگ مخالف است و از این رو بیانیه صلحی را با معاون رئیس جمهور عراق در پاریس امضا کرد. با وجود این، نقطه عطف همکاری مشترک آنان با صدام در جنگ تحمیلی با اخراج مسعود رجوی از فرانسه در سال ۱۳۶۵ و استقرار مرکز فرماندهی مجاهدین خلق در عراق محقق شد.
با استقرار سازمان در عراق، همکاری مشترک منافقین و صدام در خلال جنگ تحمیلی در سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ مبتنی بر اهداف و انگیزه های مشترک پیگیری شد. از یک سو دولت عراق علاقه مند بود با جلب حمایت این سازمان، از شبکه فعالان و حامیان سازمان در داخل ایران برای اجرای عملیات خرابکارانه، انجام ترور شخصیت ها، کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع نظامی و اقتصادی کشور و تضعیف اراده مردم برای مشارکت در جبهه های جنگ استفاده کند و از سوی دیگر از نظر سازمان نیز عراق از نظر جغرافیایی بهترین و آسان ترین مسیر برای نفوذ به داخل ایران بود و سازمان می توانست با بهرهگیری از کمک های مالی و تسلیحاتی دولت عراق، اقدامات خود را علیه ایران افزایش دهد.
بر این اساس، نیروهای مجاهدین خلق با همکاری دولت عراق و با پشتیبانی و آموزش ارتش عراق، با ایجاد ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال ۱۳۶۶ عملاً پایان استراتژی مبارزه مسلحانه شهری که از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به مدت ۶ سال به عنوان خط مشی سازمان بود را اعلام کردند. بنابراین، شیوه عملیات تروریستی سازمان از شکل شهری و ترورهای انتحاری و جنگ های پارتیزانی در کردستان و جنگ شهری در شهرهای ایران به شکل جنگ های گردانی و حمله به پایگاه های مرزی ایران تغییر کرد. در این راستا پایگاه های نظامی ای نیز به طور رسمی در نزدیکی مرزهای ایران، در اختیار آنها قرار گرفت (۱) که مهمترین آنان عبارت بودند از :
_____________________________
۱. تعداد واقعی قرارگاه ها و پایگاه های سازمان در عراق بیش از این تعداد اعلام شده است. در این میان، تعدادی از این قرارگاه ها که منافقین به عنوان قرارگاه رسمی و مستقل نام می برند در درون پایگاه ها و پادگان های نظامی ارتش عراق بود، و به جز ساختمان های واقع در بغداد، بقیه قرارگاه های منافقین در زمین ها و مناطق وابسته به ارتش یا گارد ریاست جمهوری عراق بوده است.
۱. پایگاه اشرف (مقر اصلی سازمان): در حدود ۱۰۰ کیلومتری مرز غربی ایران و ۱۰۰ کیلومتری شمال بغداد در استان دیاله و ۴۰ کیلومتری شهر خالص؛ این قرارگاه از سال ۱۳۶۵ توسط گارد ریاست جمهوری صدام به منافقین واگذار شده بود.
۲. پایگاه انزلی: در حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ کیلومتری شمال شرقی بغداد و در حدود ۴۰ تا ۶۰ کیلومتری مرز عراق و ایران.
۳. پایگاه بنیاد علوی: در نزدیکی شهر منصوریه در حدود ۶۰ مایلی شمال شرقی بغداد و ۶۰ کیلومتری شمال قرارگاه اشرف.
۴. پایگاه حبیب: در بصره در جنوب عراق و محل استقرار بخشی از نیروهای ارتش صدام در جنوب عراق بود.
۵. پایگاه همایون: در العماره در جنوب شرقی عراق، متعلق به سپاه چهارم ارتش صدام که به طور کامل به سازمان واگذار شده بود.
۶. پایگاه فائزه: در شهر کوت، محل استقرار نیروهای ارتش صدام بود.
۷. پایگاه مرزی (پارسیان، حنیف، سعید محسن): در حدود ۴۰ کیلومتری غرب بغداد؛ این پایگاه اصلیترین قرارگاه فرماندهی سازمان مجاهدین در عراق و اصلی ترین محل استقرار مسعود و مریم رجوی بود که از سال ۱۳۶۶ در اختیار آنان قرار گرفته بود.
۸. قرارگاه بدیع: در ۳۰ کیلومتری غرب بغداد؛ این قرارگاه به توصیه سازمان اطلاعات و امنیت عراق و از طرف گارد ریاست جمهوری به سازمان واگذار شده بود.
۹. قرارگاه جلولا: در ۲۰ کیلومتری شهر جلولا، متعلق به ارتش صدام بوده و بخشی از آن به سازمان واگذار شده بود.
۱۰. قرارگاه دبس: در حاشیه شهر کرکوک قرار داشت که مدتی محل اختفا و نگهداری مهمات سنگین و توپخانه ای آنها بود و زمانی هم به عنوان محل نگهداری اسرا و افراد جدا شده از سازمان، از آن استفاده می شد.
۱۱. قرارگاه ذاکری: این قرارگاه همان محل استقرار فرماندهی سپاه دوم ارتش صدام بود که اگر چه بعد از سقوط صدام به تصرف سازمان درآمد اما از سال ۱۳۶۶ در این محل پایگاه داشتند.
۱۲. قرارگاه ها و پایگاه های شهری (بیش از ۱۵ پایگاه): این پایگاه ها از شمالی ترین ناحیه تا جنوبیترین نقطه عراق واقع شده بود.
۱۳. قرارگاه خیابانی و ضابطی: در خروجی جاده کرکوک به سمت اربیل که از اواخر سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰ در اختیار سازمان بود.
۱۴. قرارگاه خانقین: در حاشیه شهر خانقین و متعلق به گارد ریاست جمهوری صدام.
۱۵. قرارگاه مرز اردن: این پایگاه از طرف مأموران امنیتی صدام برای تردد به اردن به سازمان واگذار شده بود.
بدین ترتیب با حمایت مالی و نظامی رژیم بعث عراق، واحدهای کوچک نظامی سازمان به سرعت سازماندهی و تجهیز شدند. منابع سازمان مدعی اند در سال ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ بعد از تأسیس ارتش آزادیبخش، هزاران نفر تلفات به نیروهای ایران وارد ساختند. به رغم اینکه سازمان با ارائه آمارهای اغراق آمیزی مدعی است در عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان نیز هزاران نفر از رزمندگان جمهوری اسلامی را به شهادت رسانده است اما عملاً آنان با تلفات فراوانی مجبور به عقب نشینی شدند (۲۲).
سازمان در طول سال های استقرار در عراق با اغراق در آمارهای عملیات نظامی و ترور تلاش داشت به بهانه گسترش این عملیات ها، امکانات بیشتری به دست آورد. بر اساس مصاحبه نشریه الحیات با سرلشکر وفیق السامرایی، یکی از فرماندهان اطلاعات نظامی رژیم بعث عراق، رجوی پس از حضور در عراق ماهیانه علاوه بر تأمین هزینه ها و احتیاجات سازمان بین ۹ تا ۱۰ میلیون دلار از رژیم عراق دریافت می کرد و پیش از جنگ کویت نیز ماهیانه ۲۰ میلیون دینار عراقی از سازمان اطلاعات نظامی (استخبارات) می گرفت (۲۳).
از سوی دیگر، همراه با گسترش فعالیت های نظامی سازمان مجاهدین خلق در عراق در خلال سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷، آنها از طریق شورای ملی مقاومت در اروپا نیز به فعالیت های سیاسی و تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ادامه دادند. در این دوره، ساختار سیاسی سازمان توسط مریم رجوی اداره شد و فعالیت های آن به بخش هایی از آمریکا، کشورهای اروپایی، آفریقا و خاورمیانه گسترش یافت.
این فعالیت های سیاسی از طریق قرارگاه اروپایی سازمان مجاهدین خلق در نزدیکی شهرک حومه ای اورسورواز (Auvers-Sur-Oise) در استان سرژی پونتواز (Cergy-Pontoise) در فرانسه پی گیری می شد. این پایگاه که از سال ۱۳۶۰ به مقر فعالیت های سازمان در اروپا تبدیل شده بود، محل استقرار مریم رجوی بوده و به همین دلیل در برابر " پادگان اشرف" در عراق به " پادگان مریم" در فرانسه مشهور شده است. این پادگان که تحرکات سیاسی و امنیتی سازمان در غرب را سازماندهی می کند، تا کنون کار ویژه های زیر را برای سازمان داشته است:
۱. مرکز و ستاد فرماندهی استراتژی جنگ مسلحانه و ارتش آزادیبخش ملی
۲. مرکز امن عناصر تئوریک و ایدئولوژیک سازمان که مسئولیت تبیین متدولوژی فرقه ای و کنترل ذهن نیروهای سازمان در عراق و در غرب را دارد
۳. ستاد اصلی سیاسی سازمان یعنی شورای ملی مقاومت
۴. ستاد سازماندهی اجرایی در زمینه های تبلیغی، ارتباطی، اطلاعاتی، مالی و جاسوسی
۵. نماد قدرت سازمان در تبلیغات بیرونی و فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک پس از پادگان اشرف (۲۴).
سازمان مجاهدین خلق پس از پایان جنگ تحمیلی، فعالیت های خود را با تمرکز بیشتر بر اقدامات سیاسی – تبلیغاتی در اروپا و آمریکا پیگیری کرد. با وجود این، مسعود رجوی از انحلال شاخه نظامی سازمان پس از پایان جنگ ایران و عراق خودداری کرد. از این رو، سازمان در عراق به ارتش خصوصی صدام تبدیل شد و در خلال جنگ خلیج فارس (جنگ کویت) از نیروهای مجاهدین خلق در عملیات مروارید برای سرکوب قیام مردمی کردستان در شمال عراق استفاده شد.
سازمان همچنین در سرکوب انتفاضه شیعیان جنوب عراق نیز مورد استفاده قرار گرفت و بدین ترتیب دامنه فعالیت های تروریستی آن، علاوه بر مردم ایران، ملت عراق را نیز در برگرفت. از سوی دیگر حفظ شاخه نظامی سازمان، امکان برنامه ریزی و اجرای اقداماتی مانند حمله و آتش زدن سفارت خانه های ایران در ۱۳ کشور غربی در آوریل ۱۹۹۲ یا اقدامات تروریستی در داخل ایران و به ویژه حملات نظامی در فوریه ۲۰۰۰ را نیز ممکن ساخت.
سازمان مجاهدین خلق در خلال سال های ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۲ با تحولات درونی، ایدئولوژیکی و تغییر ساختار تشکیلاتی نیز همراه بود. این تحولات درونی با هدف مطیع سازی بیشتر نیروها و تبدیل رهبری جمعی سازمان (کادر مرکزی) به رهبری خاص (رجوی) و تبدیل وی به عنصری مقدس و دست نیافتنی صورت گرفت تا از این طریق فرمانروایی محض و بلامعارض در امر کنترل نیرو ممکن شود.
در این میان در سال ۱۳۶۸ رجوی انقلاب ایدئولوژیک نوین سازمان را اعلام کرد و از این طریق اولاً رقبای بالقوه وی مقصر شکست های آن در جنگ شمرده شده و حذف شدند. ثانیاً با موظف شدن همه اعضا به طلاق همسران خود کنترل فرقه ای بر اعضای سازمان تشدید شد. علاوه بر این رجوی دستور داد تمامی بچه ها بدون والدینشان از عراق خارج و به غرب فرستاده شوند تا از این طریق اعمال کنترل و نظارت بر افراد و اطاعت پذیری آنان افزایش یابد. از سوی دیگر مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ به عنوان مسئول اول سازمان منصوب و مسعود رجوی نیز رهبر ایدئولوژیک شد (۲۵).
فاز جدید ترور و خشونت و تخریب از طریق بمب گذاری و خمپاره اندازی در سه نقطه تهران در خرداد ۱۳۷۷ آغاز شد و با ترور شهید سید اسدالله لاجوردی و سپس حمله و خمپاره اندازی به یکی از مراکز بسیج، و ترور امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی تداوم یافت. اما با بن بست های مکرر و بحران های زنجیره ای سازمان و شرایط بین المللی و منطقه ای حاکم بر آن، سازمان مجبور شد در قالب پوششی شورای ملی مقاومت به نوعی " عقب نشینی تاکتیکی" دست زند و در سال ۱۳۸۱ با طرحی به نام " جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی" آمادگی خود را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام نماید (۲۶).
سازمان در سال ۲۰۰۲ به افشای اطلاعاتی جعلی از برنامه هسته ای ایران پرداخت و این مسئله زمینه تبلیغات رسانه ای و فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران را تقویت کرد. این اطلاعات بر اساس برخی اسناد و شواهد موجود از طریق سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) به سازمان مجاهدین خلق منتقل شد تا با افشای آن توسط این سازمان، اهمیت آنها به عنوان منبعی برای تأمین اطلاعات از ایران افزایش یابد (۲۷). از سوی دیگر، سازمان در پرونده سازی آمیا در آرژانتین علیه ایران نقش داشت و چهار شاهد پرونده آمیا از اعضای این سازمان بودند.
یکی دیگر از مهم ترین تحولات مربوط به سازمان مجاهدین خلق در این دوره، تحت تأثیر تغییرات معادلات منطقه ای و جهانی و موفقیت های دیپلماتیک ایران، افزایش فشارهای بین المللی بر سازمان و قرار گرفتن آن در لیست گروه های تروریستی است. در این میان:
الف) بر اساس گزارش وزارت خارجه آمریکا به کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان در سال ۱۹۹۴، سازمان مجاهدین خلق فرقه با ماهیتی تروریستی ارزیابی شد. در سال ۱۹۹۷ نیز وزارت خارجه آمریکا بر اساس قانون ضد تروریسم مصوبه سال قبل، سازمان مجاهدین خلق را یک گروه تروریستی اعلام کرد.
ب) کمیسیون نظارت بر خیریه های بریتانیا تحقیقاتش را در مورد موسسه خیریه ایران اید (Iran Aid) و جمع کردن پول برای سازمان در سال ۱۹۹۶ شروع کرد و در سال ۱۹۹۷ موسسه خیریه ایران اید را منحل و حساب های آن را مسدود کرد. (۱) علاوه بر این بریتانیا در سال ۲۰۰۰ بر اساس قانون ضد تروریسم مصوب همان سال، سازمان مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی اعلام کرد.
_______________________
۱. Iran Aid یکی از انجمن های خیریه پوششی منافقین است که در قالب فعالیت های اجتماعی، یکی از سازمان های تأمین کننده درآمدهای سازمان مجاهدین خلق محسوب می شود.
ج) در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۱ دادگاه عالی آلمان، بیست و پنج مرکز مجاهدین خلق را در آلمان به خاطر کلاهبرداری و سوء استفاده از بیمه های اجتماعی تعطیل کرد، زیرا میلیون ها مارک آلمان از طریق این مراکز برای خرید سلاح استفاده شده بود.
د) در استرالیا نیز از سال ۲۰۰۱ سازمان در لیست سازمان هایی که باید دارایی هایشان بلوکه شود قرار گرفت.
ه) اتحادیه اروپایی، در ماه می ۲۰۰۲ مجاهدین خلق را در لیست سازمان های تروریستی قرار داد.
از سوی دیگر در این دوره تلاش های فراوانی برای خروج سازمان از لیست گروه های تروریستی انگلیس و اتحادیه اروپایی صورت گرفت که اخیراً به خروج نام آن از لیست گروه های تروریستی انگلیس و اتحادیه اروپایی منجر شد.
سوم. عملکرد، استراتژی و تاکتیک سازمان پس از سرنگونی رژیم صدام
حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم صدام، فصل جدیدی در ماهیت، عملکرد، وضعیت کنونی و آینده سازمان مجاهدین خلق به وجود آورد. زیرا:
اولاً: با سقوط رژیم صدام، آنها میزبان خود و مهم ترین متحد استراتژیک شان را از دست دادند.
ثانیاً: حمله آمریکا به عراق و تشکیل دولت جدیدی از مخالفین رژیم بعثی در این کشور، وضعیت بسیار پیچیده و مبهمی را فراروی این سازمان قرار داد.
ثالثاً: وضعیت درونی این سازمان و نیروهای آن در کمپ اشرف و چگونگی تعامل آمریکا، عراق و ایران با آنان نیز وضعیت کنونی نیروهای سازمان را با مشکل مواجه ساخت.
در این میان تحلیل سازمان مجاهدین خلق پیش از حمله آمریکا به عراق این بود که آمریکا به عراق حمله نخواهد کرد و احتمال حمله نظامی به ایران بیشتر از حمله به عراق است. بر این اساس سازمان باید با ارائه اطلاعات جدید علیه نظام ایران، زمینه های حمله به آن را فراهم کند (۲۸). پس از آغاز حمله به عراق مواضع سازمان در عراق مورد حملات هوایی و موشی آمریکا قرار گرفت (۲۹).
نیروهای آمریکایی پایگاه های سازمان را با این تصور که آن مکان ها بخشی از انبارهای پنهانی ذخیره تسلیحاتی صدام بوده است مورد بازرسی قرار دادند (۳۰). سرانجام در ۱۸ آوریل ۲۰۰۳ نیروهای مسلح سازمان تسلیم شده و خلع سلاح را پذیرفتند. پس از آن نیز تمامی اعضای سازمان در عراق، حدود ۳۸۰۰ نفر، در پایگاه اشرف محصور شده و با گرفته شدن اثر انگشت و DNA از آنان، مورد بازجویی قرار گرفتند.
در ماه می ۲۰۰۳ نیز خلع سلاح و توقیف ۲۱۳۹ تانک و نفربر و توپ و بیش از ۴۲۰ هزار پوند مواد انفجاری آنان عملی شد (۳۱). مسعود رجوی نیز از زمان حمله نیروهای آمریکایی ناپدید شد. با به قدرت رسیدن مخالفین رژیم بعثی، بازخوانی اسناد همکاری های سازمان و صدام آغاز شد و پیشینه فعالیت های مجاهدین خلق در موضوعات زیر مورد توجه دولتمردان جدید این کشور قرار گرفت:
۱. مشارکت تشکیلات مجاهدین در قتل عام مردم و سرکوب اعتراضات داخلی عراق در زمان صدام
۲. حیف و میل اموال عمومی مردم عراق در زمان صدام
۳. پیوندهای سیاسی استراتژیک با صدام
۴. سوء استفاده از کمک های بین المللی به کودکان عراقی در زمان تحریم های اقتصادی عراق (در برنامه نفت در برابر غذا)
۵. مداخله در امور داخلی عراق
۶. تعامل و همکاری با تروریست ها در عراق
۷. تلاش در جهت تشدید ناآرامی ها و بحران های موجود
از سوی دیگر، پس از حمله آمریکا به عراق و کنترل پایگاه های سازمان به منظور جلب نظر دولت ایران و کاهش حساسیت افکار عمومی، فشارهای بین المللی مقطعی بر آنها افزایش یافت. به طوری که:
- در سوم ژوئن ۲۰۰۳ پلیس فدرال استرالیا به ده مرکز سازمان در سیدنی، بریزبین و ملبورن حمله کرد.
- پلیس فرانسه در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ به مراکز سازمان در پاریس و سایر شهرها حمله و مریم رجوی و بیش از ۱۵۰ نفر دیگر را به دستور قاضی بروگر، قاضی ضد تروریسم، دستگیر کرد و در ۲۹ ژوئن مریم رجوی در دادگاه اولیه شش ساعت مورد بازجویی قرار گرفت.
- در ۱۵ اوت ۲۰۰۳ دولت آمریکا با تصحیح لیست گروه های تروریستی این کشور، نام شورای ملی مقاومت ایران را نیز به عنوان نام دیگر سازمان مجاهدین خلق به این لیست اضافه کرد و در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۳ نیز ریچارد بوچر در کنفرانسی خبری تأکید کرد " مجاهدین خلق یک گروه تروریستی است و به آنان اجازه فعالیت در عراق داده نخواهد شد."
شورای حکومتی عراق در دهم دسامبر ۲۰۰۳ به اتفاق آرا به اخراج سازمان از عراق رأی دادند (نیروهای آمریکایی از این مصوبه تبعیت نکردند) و علاوه بر این مقامات عراقی خواهان واگذاری مسئولیت پایگاه اشرف به ارتش عراق بودند که این مسئله نیز با مخالفت آمریکا مواجه شد. با وجود این، با تصویب قانون اساسی جدید عراق و منع حضور گروه های تروریستی در این کشور و همچنین با برگزاری انتخابات پارلمانی و استقرار دولت نوری مالکی، فشارهای سیاسی دولت و پارلمان عراق برای اخراج این گروه از عراق تشدید شد.
در این زمینه دادگاه عالی جنایی رسیدگی به جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت عراق نیز سازمان مجاهدین را به ارتکاب جنایت مردم عراق متهم کرد. هیأت دادستانی این دادگاه با ارائه مدارک موثق، اعلام کرد در صدد باز کردن دو پرونده علیه سازمان مجاهدین به اتهام ارتکاب جنایت، قتل، آوارگی هزاران تن از شهروندانی عراقی در شمال و جنوب این کشور و دریافت مبالغ هنگفتی از دارایی های عمومی عراق از رژیم بعثی و استفاده از آن علیه مردم این کشور است.
قوه قضائیه عراق نیز اعلام کرده است شکایاتی علیه سران این سازمان (مربوط به حدود ۱۵۰ نفر) وجود دارد و احکام بازداشت چند نفر از اعضای سازمان از جمله عباس داوری (رابط سیاسی سازمان در قرارگاه اشرف)، مژگان پارسایی (فرمانده نیروهای رجوی در عراق) و صدیقه حسینی (مسئول اول سازمان) صادر شده است و تحقیقات همچنان ادامه دارد (۳۲).
از سوی دیگر، از دسامبر ۲۰۰۷ میلادی صاحب اصلی زمین قرارگاه اشرف، که در دوره حاکمیت صدام از عراق گریخته بود، به عراق بازگشته و با پیگیری اقدامات قانونی و دریافت حکم دادگاه عراق خواهان بازپس گیری بخشی از زمین این پایگاه شد که به طور غیر قانونی توسط صدام در اختیار سازمان قرار گرفته بود (۳۳).
اعمال محدودیت ها و پیگرد قانونی علیه سازمان با اعلام مصوبه هیأت وزیران عراق به اوج رسید. هیأت وزیران عراق با اعلام مصوبه ای، اقدامات لازم الاجرای زیر را در مورد آنها تصویب کرد:
- ماده اول این مصوبه بر مصوبات قبلی در مورد سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان تروریستی و ضرورت اخراج آن از عراق تأکید می کند.
- ماده دوم بر ضرورت قرار دادن سازمان مجاهدین خلق موجود در عراق تحت سیطره کامل حکومت عراق تا زمان اخراج آنها از این کشور تأکید داشته و در این راستا هر گونه تعامل با آنان را تنها بر اساس قوانین عراق مجاز می داند.
- ماده سوم هرگونه تعامل با سازمان تروریستی مجاهدین خلق از سوی سازمان یا حزب یا موسسه یا اشخاص (عراقی یا خارجی) داخل عراق را ممنوع اعلام کرده و نقض کنندگان این قانون را در زمره احکام قانون مبارزه با تروریسم محسوب کرده که مطابق این قانون به مراجع قضایی احاله خواهند شد.
- ماده چهارم بر ضرورت رفع مسئولیت نیروهای چند ملیتی از سازمان مجاهدین و واگذاری کلیه نقاط بازرسی و نظارت ایجاد شده و به طور کلی امور مربوط به اعضای سازمان به مقامات ذی صلاح عراقی تأکید دارد.
- ماده پنجم فعال سازی دعاوی قضایی مطروحه علیه عناصر سازمان که مرتکب جرائم در حق فرزندان مردم عراق شده اند را مورد تأکید قرار داده است.
- ماده ششم اقدام دولت عراق با همکاری کمیته بین المللی صلیب سرخ برای ایجاد راه حل های ریشهای برای مشکل حضور سازمان مذکور در عراق و اجرای مصوبات قبلی در خصوص اخراج آنان را مطرح کرده است (۳۴).
به رغم اعمال فشارهای بین المللی بر سازمان، نیروهای آمریکایی از منحل کردن تیم فرماندهی نظامی و ساختارهای سازمان سر باز زدند و مدیریت امور داخلی کمپ اشرف و کنترل بر اعضای سازمان را به سران سازمان واگذار کردند (۳۵).
علاوه بر این، آنان قبلاً در ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۴ نیروهای سازمان در قرارگاه اشرف را به عنوان اشخاص تحت الحفظ تحت حمایت ماده (۲۷) کنوانسیون چهارم ژنو قرار دادند و از این طریق بدون برداشتن نام سازمان از لیست گروه های تروریستی آمریکا، امکان انتقال جداگانه افراد آن به عنوان اشخاص حقیقی به سایر کشورها از طریق سازمان صلیب سرخ را به وجود آوردند. با وجود این، سازمان به منظور جلوگیری از فروپاشی درونی و امکان تسلیح مجدد آنان از سوی آمریکا برای مبارزه با ایران، بر ضرورت حضور اعضای خود در قرارگاه اشرف در یونیفرم های نظامی تأکید کرده و در برابر تمامی اقدامات برای جابه جایی آنان به محل امن یا حتی فرستادن اعضایی که اقامت در کشورهای اروپایی دارند نیز مقاومت کرد (۳۶).
اما با تشکیل یک اقامتگاه بین المللی موقت (TIPF) در مجاورت قرارگاه اشرف، کسانی که از سازمان جدا شده و خواهان پناهندگی و انتقال به کشورشان بودند به آنجا پناهنده شدند. علاوه بر این پس از اعلام عفو عمومی ایران برای کسانی که از سازمان جدا شده و خواستار بازگشت به ایران هستند، تا سال ۲۰۰۸ حدود ۳۸۰ نفر از اعضای سابق سازمان امکان یافتند به طور داوطلبانه توسط کمیته جهانی صلیب سرخ و وزارت حقوق بشر عراق جهت بازگشت به نزد خانواده شان در ایران مورد حمایت قرار گیرند (۳۷).
در این شرایط، با تلاش و فشار دولت مالکی نیروهای آمریکایی پس از ۵ سال در ۳۰ آگوست ۲۰۰۸ (۷ شهریور ۱۳۸۷) حفاظت از اردوگاه اشرف را به ارتش عراق واگذار کردند. همزمان دولت عراق اعلام کرد به طور رسمی مهلت ۶ ماهه را برای ترک عراق به اطلاع اعضای این سازمان رسانده است. سازمان مجاهدین با گسترش فشار دولت و پارلمان عراق با تلاش برای حفظ اردوگاه اشرف، تجمعات بسیاری در اروپا و به ویژه در ژنو برگزار کرد.
همچنین این سازمان با ارتباطات گسترده با چهره های سیاسی بعثی عراق به ویژه جبهه گفتمان ملی عراق به ریاست صالح المطلک و برخی چهره های جبهه الوفاق تلاش کرد تا تصمیم دولت عراق را در این زمینه لغو کند. با وجود این، اعلام رأی دادگاه عالی عراق در ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۰ در مورد صدور حکم دستگیری ۳۹ عضو سازمان از جمله مسعود و مریم رجوی به اتهام جنایت علیه بشریت و ارائه این حکم به وزارت کشور عراق و اینترپل و سپس درگیری های پراکنده میان سازمان و ارتش عراق در آوریل ۲۰۱۱ سبب شد دولت این کشور تأکید کند آخرین مهلت برای خروج از عراق پایان سال ۲۰۱۱ می باشد.
سازمان از یک سو به دنبال پایگاه های جایگزین برای نیروهای خود در سایر کشورهای منطقه مانند اردن و ... بوده و از سوی دیگر فعالیت های تبلیغاتی شدید برای بهبود وضعیت حقوقی در کشورهای غربی را در دستور کار خود قرار داده است. پس از دستگیری مریم رجوی در فرانسه در سال ۲۰۰۳، چند تن از اعضا و هواداران (۱۶نفر) در شهرهای اروپایی و کانادا که این مسئله در کنار سایر اقدامات تبلیغی و سیاسی سازمان و تغییر ملاحظات امنیتی و بین المللی دولت فرانسه، سبب آزادی مریم رجوی و سایر اعضای سازمان شد (۳۸).
از سوی دیگر، مریم رجوی با سفر به کشورهای اروپایی و سخنرانی در گردهمایی برخی جریانات اپوزیسیون ایرانی و حضور در پارلمان برخی از این کشورها در صدد جلب حمایت آنان از سازمان برآمد. سازمان توانست در دسامبر ۲۰۰۶ میلادی، رأی موافق دادگاه اروپایی را برای حذف این گروهک از فهرست سیاه تروریستی به دست آورد و بر اساس این حکم دیوان عدالت اتحادیه اروپایی، خواستار پایان انسداد دارایی های این سازمان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا شد. لذا در پایان اکتبر ۲۰۰۸ قضات بالاترین مرجع قضایی این اتحادیه اعلام کردند تصمیم به مسدود کردن دارایی های مجاهدین خلق لغو می شود.
علاوه بر این، سازمان پس از فعالیت های بسیار در انگلیس و ظاهراً پس از یک جدال قضایی ۷ ساله توانست با حکم دو نهاد عالی قضایی انگلیس، در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۸ از لیست گروه های تروریستی دولت انگلیس خارج شود. سپس نام سازمان از لیست گروه های تروریستی اتحادیه اروپایی حذف شد و هم اکنون نیز در تلاش است تا نام سازمان را از لیست گروه های تروریستی در آمریکا خارج کند.
در حالی که یکی از مهم ترین اقدامات سازمان برای حفظ موجودیت این سازمان در عراق، همراهی با جریانات تروریستی نوبعثی و سلفی برای مقابله با ساختار سیاسی عراق جدید بود، از سوی دیگر سازمان با برخی از شاخه های القاعده در عراق نیز ارتباطاتی برقرار کرده است (۳۹). همچنین سازمان برای جلوگیری از اعمال فشارهای حقوقی – قضایی با پرداخت رشوه سه میلیون دلاری به یک قاضی عراقی، برخی از پرونده های قضایی مرتبط با اقدامات تروریستی خود را از بین برده است (۴۰).
از سوی دیگر سازمان، همکاری نظامی – اطلاعاتی با آمریکا را گسترش داده است. چنانکه گزارش گاردین در ژانویه ۲۰۰۵، تأکید کرده پنتاگون با استفاده از نیروهای مجاهدین خلق به جمع آوری اطلاعاتی در عراق پرداخته است. همچنین بر اساس گزارش نیوزویک در فوریه ۲۰۰۵ دولت بوش با طراحی یک برنامه در صدد انتخاب تعدادی از اعضای سازمان و آموزش آنان به عنوان جاسوس برای کسب اطلاع از ایران و به ویژه پرونده هسته ای آن است. علاوه بر این، بر اساس برخی گزارش ها، نیروهای سازمان در درگیری های داخلی عراق مانند سرکوب اعتراضات شهرک صدر مورد استفاده نیروهای آمریکایی قرار گرفته اند.
چهارم. ارزیابی توانایی ها و پتانسیل های کنونی نظامی، سیاسی – تبلیغاتی و مالی سازمان
با توجه به وضعیت کنونی سازمان و تحولاتی که پس از سقوط رژیم صدام در عراق و در سایر کشورها در قبال آنها به وجود آمده است، توان عملیاتی و قابلیت ها و پتانسیل های این سازمان را می توان در شرایط کنونی به صورت زیر مورد بررسی قرار داد.
۱. توانایی عملیات نظامی
- اکثر نیروهای نظامی سازمان، از می ۲۰۰۲ خلع سلاح شده اند و از ۳۰ آگوست ۲۰۰۸ در قرارگاه اشرف در محاصره ارتش عراق قرار دارند و توانایی انجام عملیات مستقل در این کشور یا علیه ایران را ندارند.
- هم اکنون در حدود ۳۵۰۰ نفر در اردوگاه اشرف مستقر هستند که در حدود ۹۰۰ نفر از آنان زن هستند. سن متوسط این اعضا ۴۸ سال است و تعداد قابل توجهی از آنان از مرز ۵۰ سالگی گذشته اند که توان عملیات نظامی ندارند (۴۱).
- بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر و سایر نهادهای بین المللی مانند صلیب سرخ، اعضای سازمان در معرض فشارهای روانی بسیار قرار داشته و در انزوا نگه داشته شده اند. تعداد بسیاری از اعضای سازمان قصد جدایی از آن را داشته اند، چنانچه بر اساس گزارش موسسه " رَند" ۷۰ درصد ساکنان اشرف به رغم میل خود در اشرف هستند و در صورت ایجاد فرصت مناسب، آنجا را ترک می کنند. لذا آنان توان و انگیزه لازم برای انجام عملیات نظامی ندارند (۴۲).
- اگر چه سازمان مجاهدین خلق در شرایط کنونی توانایی سازمان دهی و انجام عملیات نظامی در خاک عراق یا علیه ایران ندارد، اما بر اساس شواهد موجود درباره ارتباط نظامی – اطلاعاتی آن با آمریکا و انتقال برخی از سران ارشد از پایگاه اشرف به پایگاه نیروهای آمریکایی قبل از واگذاری مسئولیت آن به ارتش عراق، امکان حفظ ساختار نظامی سازمان وجود دارد.
چنانکه در این زمینه حتی مسئولان آمریکایی تمایل خود را به سران ائتلاف ۱۴ مارس لبنان برای انتقال عناصر مجاهدین خلق به مناطق مشخص در لبنان برای مبارزه با حزب الله اعلام کرده اند تا از این طریق علاوه بر حفظ ساختار تشکیلات نظامی سازمان، زمینه استفاده از آنان در صورت بروز جنگ داخلی در لبنان وجود داشته باشد (۴۳). از سوی دیگر، وزارت دفاع آمریکا هرگز خواهان خلع سلاح کامل سازمان نیست. بنابراین امکان بسیج مجدد نیروها و مسلح شدن سازمان و تداوم فاز تروریستی فعالیت آن در صورت ایجاد شرایط مناسب وجود دارد.
۲. توانایی های سیاسی – تبلیغاتی
- اعضای سازمان، فعالیت های سیاسی خود را از طریق شورای ملی مقاومت در اروپا و آمریکا پیگیری می کنند. آنان با تأسیس دفاتر ظاهراً مستقل و متعدد در کشورهای اروپایی و آمریکا، حمایت های سیاسی دولت ها، نمایندگان و برخی از محافل و گروه ها را در این کشورها به دست می آورند.
- سازمان مجاهدین خلق با استفاده از دفاتر خود در کشورهای غربی، فعالیت های تبلیغاتی را علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در قالب برپایی گردهمایی، راهپیمایی و تجمعات انجام می دهد. آنها برای تبلیغات رسانه ای بیشتر، از بی اطلاعی برخی شهروندان غربی نیز سوء استفاده کرده و حتی بودجه مالی حضور برخی از آنان در این تجمعات را پرداخت می کنند. چنانکه در یکی از تظاهرات های نمایشی آنان در پاریس، ده ها دانشجوی لهستانی با بودجه مالی سازمان به عنوان تفریح به پاریس رفته و در تظاهرات حضور داشتند (۴۴).
- یکی دیگر از مهم ترین توانایی های سیاسی – تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق، لابی های پارلمانی آن در جلب نظر برخی از نمایندگان مجالس کشورهای اروپایی و آمریکا است. مهم ترین مسئله در مورد قدرت لابی های پارلمانی سازمان، بزرگ نمایی حمایت های نمایندگان اروپایی و آمریکایی، دروغ پردازی های آنان در این زمینه و حتی جعل امضای برخی از آنان است.
این استراتژی سازمان پس از آنکه نماینده و معاون کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا، بارونز نیکلسون، مدارکی را در مورد جعل امضای تعدادی از نمایندگان توسط سازمان مجاهدین خلق به بخش مبارزه با کلاهبرداری در پلیس انگلیس تحویل داد، به استراتژی ارائه اعداد و آمارهای بدون نام و امضا در مورد حمایت شخصیت های سیاسی از آنها تغییر پیدا کرده است. لذا سازمان همواره در تبلیغات خود بر آمارهای کلی از حمایت از سازمان مانند بیانیه ۷۰۰ عضو پارلمان اروپا، صدها سیاستمدار استرالیایی و اکثریت پارلمان بریتانیا، ۳۲۰ نماینده ایتالیا و ... تأکید می کند (۴۵).
- با وجود این، سازمان مجاهدین به رغم سیاست های تبلیغاتی وسیع در خارج از کشور، هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارد. مردم ایران، " منافقین" را موجوداتی تروریست می دانند (۴۶).
۳. توانایی های مالی
- علاوه بر حمایت های مالی گسترده رژیم صدام و برخی دولت های منطقه ای و غربی، بخشی از حمایت های مالی با شیوه های گوناگون و از طریق بخش مالی – اجتماعی و تأسیس انجمن های پوششی خیریه در کشورهای غربی و سوء استفاده از کودکان تهیه می شود. بنابراین، سازمان تحت پوشش بنیادهای خیریه، اجازه نامه فعالیت مالی – اجتماعی برای جمع آوری کمک های بنیادهای آوارگان یا پناهندگان، زنان، کودکان و جنگ زدگان را در کشورهای اروپایی به دست می آورد.
- تعداد اعضای بسیاری از انجمن های خیریه وابسته به سازمان، یک یا دو عضو است و اکثر این انجمنها وجود خارجی نداشته و تنها یک نفر از مسئولین سازمان در خارج از کشور، سرپرستی آن را بر عهده دارد.
- فعالیت های بسیاری از این انجمن ها پس از کلاهبرداری ها و اخاذی های شدید مالی توسط دادستانیهای محل، تحت تعقیق و پیگرد قرار گرفته و پس از شکایت از انجمن ایران اید در انگلستان یا انجمن کمک به ایران در آلمان، فعالیت های این انجمن ها با مشکل مواجه شده است. در این زمینه، یکی از علل اعلام شده حمله وسیع پلیس فرانسه به مقر سازمان در پاریس در سال ۲۰۰۳ و دستگیری مریم رجوی، اتهام پولشویی و صرف هزینه های این انجمن ها برای امور تروریستی بوده است.
- انجمن ها و بنیادهای خیریه وابسته به سازمان در وقایعی مانند کریسمس، اعیاد مسیحی، زلزله بم و ... با برپایی تجمعات بشردوستانه در کشورهای اروپایی و آمریکا مبالغ بسیاری را به دست می آورند (۴۷).
- علاوه بر بنیادهای خیریه، هم اکنون چندین بنیاد پوششی نیز در فعالیت های مالی سازمان همکاری میکنند. از اسامی این بنیادها که با عناوین مختلفی فعالیت می کنند، معمولاً برای دریافت اجازه نامه فعالیت غیر انتفاعی مالی استفاده می شود (۴۸).
- بخش دیگری از هزینه های سازمان از طریق شراکت با باندهای فروش مواد مخدر و قاچاق انسان و پولشویی در اروپا تأمین می شود.
پنجم. روابط سازمان مجاهدین و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای
یکی از مهمترین استراتژی های سازمان مجاهدین خلق از ابتدای تأسیس تا کنون، برقراری ارتباط با دولت ها، جنبش ها و سازمان های منطقه ای و بین المللی در راستای منافع و اهداف سازمان بوده است. این مسئله، که یکی از علل اصلی تداوم فعالیت های تروریستی سازمان تا کنون بوده است، از طریق ارتباط با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای پیگیری شده است.
در این زمینه، به دلیل گرایش های مارکسیستی – لنینیستی سازمان، تمایل سازمان به شوروی از ابتدا وجود داشت؛ به گونه ای که بزرگترین چالش که در اوایل سال ۱۳۵۸ میان نظام جمهوری اسلامی ایران و سازمان به وجود آمد، در ارتباط با دستگیری محمدرضا سعادتی، یکی از کادرهای اصلی سازمان، به دلیل جاسوسی برای شوروی و ارائه برخی اسناد و اطلاعات محرمانه ساواک در مورد سرلشکر مقربی به یکی از جاسوسان ک.گ.ب بود (۴۹).
در اواخر سال ۱۳۵۹ مسعود رجوی مخفیانه به فرانسه سفر کرد و تلاش کرد سازمان را به عنوان آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی در میان کشورهای غربی مطرح کند (۵۰). بر این اساس، با ورود سازمان به مقابله مسلحانه علیه نظام در سال ۱۳۶۰، فرانسه میزبان سازمان شد و عملاً فرصت های فراوانی را در اختیار سازمان قرار داد.
با خروج نیروهای سازمان از ایران و تداوم جنگ تحمیلی، رژیم صدام، متحد اصلی و استراتژیک آنها در منطقه شد و پایگاه های این سازمان نیز به عراق منتقل شد. صدام حمایت های وسیع سیاسی، تبلیغاتی، نظامی و اقتصادی از سازمان را در دستور کار خود قرار داده بود. بر اساس فیلمی که شبکه الجزیره در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۳ پخش کرد، ملاقات هایی میان مقامات امنیتی صدام با مسعود رجوی وجود داشته که سازمان در ازای دریافت پول و سلاح، به ترور و کشتار اهداف تروریستی که توسط مسئولان سرویس امنیتی عراق انتخاب شده بودند مبادرت کرده است (۵۱).
از سوی دیگر، اردن یکی دیگر از کشورهای منطقه خاورمیانه بود که سازمان ارتباطات نزدیکی با آن برقرار کرده بود. در پرتو ارتباط سازمان با رژیم بعثی عراق در خلال جنگ تحمیلی، روابط سازمان با اردن نیز توسعه یافته و سازمان با تأسیس دفتر خود در اردن، روابط نزدیک و خصوصی با ملک حسین برقرار کرد؛ به گونه ای که انتقال اعضای سازمان از عراق به خارج، از طریق اردن صورت می گرفت. این روند در مورد انتقال فرزندان اعضای سازمان در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ نیز اجرا شد (۵۲).
از سوی دیگر روابط سازمان و اردن پس از سقوط رژیم صدام نیز ادامه یافت. در این زمینه، انتشار خبر اجازه مجدد بازگشایی و فعالیت دفتر مجاهدین خلق در اردن و پذیرش برخی از اعضای سازمان در سال ۲۰۰۷ و حضور ۱۲ نماینده مجلس اردن و معاون رئیس مجلس نمایندگان این کشور در کنفرانس سازمان در پاریس، نشانه تداوم روابط برخی جریانات اردن با این سازمان بود (۵۳). با این حال وزارت امور خارجه اردن اعلام کرده است هیچ ارتباط رسمی با این سازمان تروریستی پس از سال ۱۹۹۸ نداشته و آنان را به رسمیت نمی شناسد و حضور برخی مقامات اردنی در کنفرانس سازمان نیز هیچ ارتباطی با دولت این کشور ندارد.
سازمان مجاهدین خلق علاوه بر همکاری با عراق و اردن، تعاملاتی با سایر کشورهای منطقه خاورمیانه نیز داشته است. این کشورها پس از همکاری سازمان با عراق در جنگ کویت، سازمان را در انزوا قرار داده و هرگونه روابط با آن را در مواضع رسمی خود تحریم کرده اند و از این رو تنها همکاری برخی اشخاص و محافل خاص در تعدادی از کشورهای عربی مانند عربستان، امارات یا اردن و حمایت مالی از سازمان ادامه داشته است. از جمله بندر بن سلطان، دبیر شورای امنیت ملی عربستان چندی پیش ۷۵۰ هزار دلار به سازمان کمک کرد (۵۴).
در این میان، همکاری های سازمان و اسرائیل پس از اعلام مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی – به دلیل هدف مشترک آنان برای مبارزه با نظام ایران – هماهنگ شده و تاکنون نیز به صورت پنهانی ادامه داشته است.
در این میان، سازمان از حمایت برخی از مراکز صهیونیستی آمریکا مانند " انستیتوی واشنگتن برای سیاست گذاری خاور نزدیک " (The Washington Institute for Near Middle East) یا موسسه آمریکن اینترپرایز (American Enterprise Institute) که از نئومحافظه کاران حامیان اسرائیل هستند برخوردار شده است. این موسسات و به ویژه اشخاصی مانند مایکل لدین (Michael Ledean) مجاهدین خلق را بهترین گزینه جایگزین برای حکومت ایران می دانند و با برگزاری گردهمایی های مختلف به دنبال تغییر رژیم ایران هستند (۵۵).
مهم ترین مسئله در مورد روابط اسرائیل و سازمان مجاهدین خلق، ارائه اطلاعات دستکاری شده و جعلی هسته ای ایران به سازمان مجاهدین از سوی سازمان های اطلاعاتی اسرائیل است. این موضوع از سوی اسکات ریتر، بازرس پیشین تسلیحات هسته ای در کتابش در سال ۲۰۰۶ به تصریح مطرح شده و منبع اصلی افشاگری کذب سازمان از تأسیسات هسته ای ایران، منابع اطلاعاتی اسرائیل اعلام شده است.
در واقع، اسرائیل از این طریق در صدد تقویت جایگاه تبلیغاتی سازمان به عنوان تغذیه کننده اطلاعاتی غرب علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه افزایش ارزش این سازمان برای غرب بوده است (۵۶). از سوی دیگر اسرائیل از طریق شرکت PRST که مرکز آن در تل آویو است، اقدام به تقویت پخش برنامه های سازمان از شبکه ماهواره ای کرده است (۵۷).
سازمان مجاهدین خلق با برخی کشورهای اروپایی نیز روابط ویژه و پیچیده ای داشته است. در این میان، به دلیل استقرار سازمان و شورای ملی مقاومت در فرانسه در خلال سال های ۶۰ تا ۶۵ روابط گستردهای میان آنها و این کشور وجود داشته است؛ چنانکه رجوی در مذاکراتش با سپهبد طاهر جلیل حبوش، رئیس سازمان کل اطلاعات عراق، با اشاره به روابط دیرینه اش با فرانسه تأکید کرده است:
" همان گونه که اطلاع دارید من در سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم. در آن سالها ... به ما تروریست نمی گفتند؛ هر چند کاخ سفید و کاخ الیزه می دانستند. با کاخ الیزه هم ارتباط داشتم، میدانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی و چرا عملیات علیه رئیس جمهور و علیه رئیس الوزرای ایران انجام داد. آنها می دانستند و خوب هم می دانستند، ولی صفت تروریست هم به ما نزدند" (۵۸).
علاوه بر فرانسه، سازمان در انگلستان، ایتالیا، آلمان و کشورهای حوزه اسکاندیناوی، فعالیت های سیاسی، تبلیغاتی و مالی داشته است. روابط آمریکا و سازمان مجاهدین خلق به علل مختلفی بسیار مبهم و پیچیده بوده است. بخشی از مهم ترین تحولات روابط آمریکا و سازمان را می توان به شرح زیر برشمرد:
- دولت آمریکا از سال ۱۹۸۷ به طور رسمی روابط و تماس هایی با سازمان مجاهدین خلق برقرار میکند. در این زمینه وزارت خارجه آمریکا هدف از این ارتباطات را کسب اطلاع از اوضاع ایران اعلام میکند.
- در ۱۹ ژوئن ۱۹۹۸، ۱۳۸ نفر از نمایندگان کنگره و ۱۴ نفر از سناتورهای آمریکا طی نامه ای به وزیر خارجه این کشور خواستار استفاده از سازمان مجاهدین خلق در اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران شدند.
- هماهنگی عملیات فروغ جاویدان با دولت آمریکا از طریق سفر یکی از اعضای مرکزی سازمان (رضایی) به این کشور و حضور در یکی از کمیسیون های تخصصی کنگره آمریکا سه روز قبل از عملیات در ۲۲ ژوئیه ۱۹۸۸ صورت می گیرد.
- قسمتی از فرودگاه واشنگتن قبل از عملیات مرصاد به مدت ۳ روز برای انتقال نیرو به عراق در اختیار سازمان قرار گرفت.
- افزایش همکاری های اطلاعاتی – جاسوسی سازمان با آمریکا پس از پایان جنگ تحمیلی در دوره بوش پدر و عدم حمله به قرارگاه های آن در عراق در خلال حمله آمریکا به این کشور در جنگ کویت در ۱۹۹۱.
- در ژوئن ۱۹۹۲، ۲۱۹ نفر از اعضای کنگره آمریکا خواستار حمایت دولت بوش از اقدامات سازمان در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی شدند.
- در ۴ نوامبر ۱۹۹۳ رجوی نامه ای برای تبریک پیروزی بیل کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می فرستد و کلینتون نیز در پاسخ نامه از رجوی به عنوان فردی دمکرات یاد می کند.
- در سال ۱۹۹۴ کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا از وزارت خارجه این کشور خواست گزارشی علنی و رسمی در مورد مجاهدین خلق ارائه دهد. این گزارش مجاهدین را فرقه ای ارزیابی کرده که ماهیتی تروریستی دارد (۵۹).
- در اکتبر ۱۹۹۷ وزارت خارجه آمریکا بر اساس قانون ضد تروریسم، سازمان مجاهدین خلق را یک گروه تروریستی اعلام و هرگونه حمایت مادی از آن در آمریکا را ممنوع کرد.
- در سال ۱۹۹۹ وزارت خارجه آمریکا برخی گروه های وابسته به سازمان را نیز به لیست گروه های تروریستی اضافه کرد.
- در سال ۲۰۰۲، ۱۵۰ عضو کنگره در نامه ای به وزارت خارجه خواستار حذف نام سازمان از فهرست گروه های تروریستی شدند.
- ۱۵ اوت ۲۰۰۳ دولت آمریکا شورای ملی مقاومت ایران را نیز به لیست گروه های تروریستی اضافه کرد.
- ۲۸ اکتبر ۲۰۰۳ ریچارد آرمیتاژ معاون وزیر خارجه آمریکا در مقابل کمیته روابط خارجی سنا تأکید کرد آمریکا نباید در عراق با یک گروه تروریستی خارجی {سازمان مجاهدین خلق} قرارداد آتش بس امضا می کرد.
- دسامبر ۲۰۰۳ آمریکا رأی شورای حکومتی عراق برای اخراج اعضای سازمان از این کشور را نپذیرفت.
- ۹ ژوئیه ۲۰۰۴ سومین فرجام خواهی سازمان از دادگاه برای خروج از لیست گروه های تروریستی آمریکا نیز پذیرفته نشد.
- ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۴ اعضای مستقر در قرارگاه اشرف توسط ارتش آمریکا تحت حمایت ماده (۲۷) کنوانسیون چهارم ژنو قرار گرفتند.
- ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۴ چارلز دولفر، رئیس تیم تحقیقاتی آمریکا در مورد سلاح های ممنوعه صدام، گزارش داد صدام با سوء استفاده از فروش غیر قانونی نفت در برابر غذا، میلیون ها دلار به سازمان مجاهدین حق العمل پرداخت کرده است.
- در ژانویه ۲۰۰۵ اخباری مبنی بر استفاده از مجاهدین خلق توسط آمریکا جهت جمع آوری اطلاعات در عراق منتشر شد (۶۰).
- در فوریه ۲۰۰۵ اخباری در مورد تلاش دولت بوش برای استفاده از نیروهای سازمان به عنوان جاسوس برای کسب اطلاع از ایران و به ویژه برنامه هسته ای آن منتشر شد (۶۱).
- در سال ۲۰۰۶ اختلافات میان سازمان سیا، وزارت خارجه و پنتاگون در مورد چگونگی تعامل با سازمان مجاهدین ادامه یافت.
- در سال ۲۰۰۷ اخباری در مورد استفاده از نیروهای مجاهدین خلق توسط آمریکا در سرکوب ناآرامیهای نجف و شهرک صدر منتشر شد.
- ۳۰ آگوست ۲۰۰۸ نیروهای آمریکایی مسئولیت حفاظت از پایگاه اشرف را به ارتش عراق واگذار کردند. با این حال بر اساس برخی اطلاعات موجود تعدادی از سران ارشد سازمان به پایگاه البلد آمریکا منتقل شده اند.
- تحولات سیاسی – اجتماعی داخلی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری در خلال سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ (۱۳۸۸ و ۱۳۸۹) زمینه توجه بیشتر برخی از مقامات آمریکایی برای سرمایه گذاری بر این سازمان را در راستای افزایش فشار بر ایران به وجود آورده است. این مسئله سبب شده است اخیراً برخی از نمایندگان کنگره خواستار حذف نام سازمان از لیست گروه های تروریستی آمریکا شوند.
یک علت پیچیدگی و تناقض رفتار آمریکا در قبال سازمان مجاهدین خلق، رویکردهای متفاوت موافقین و مخالفین سازمان در آمریکاست (۶۲).
* وزارت دفاع و برخی از سیاست مداران نومحافظه کار آمریکایی مهم ترین موافقین سازمان مجاهدین خلق در آمریکا هستند. از نظر آنان:
- سازمان مجاهدین خلق جایگزین مناسب و دمکراتیکی برای حکومت ایران محسوب می شود. در واقع این نگاه برآمده از استراتژی تغییر رژیم ایران است.
- در یک نگاه کارکردگرایانه، این سازمان ابزار مناسبی در چانه زنی با ایران محسوب می شود.
- این سازمان تنها گروه نظامی اپوزیسیون ایران است که با همکاری آمریکا توانایی بی ثبات سازی ایران را دارد.
- سازمان مجاهدین خلق، توانایی جاسوسی اطلاعاتی درباره ایران و به ویژه در قبال برنامه هسته ای آن را دارد.
* از سوی دیگر وزارت خارجه و سازمان سیا ظاهراً از مخالفین تغییر سیاست آمریکا در قبال سازمان و همکاری با آن هستند، از نظر آنان:
- سازمان مجاهدین خلق جایگاه بسیار حاشیه ای و ضعیفی داشته و از هیچ گونه حمایت مردمی داخلی در ایران برخوردار نیست.
- سازمان به دلیل اقدامات تروریستی و ماهیت فرقه گونه، همچنان تهدیدی علیه اعتبار و وجهه بینالمللی آمریکا محسوب می شود.
- اطلاعات ارائه شده توسط سازمان از نظر سازمان سیا غیر قابل اعتماد بوده و از دقت لازم نیز برخوردار نیست.
در مجموع، با توجه به ناکامی آمریکا در ایجاد وحدت در میان گروه های اپوزیسیون ایرانی، شکست طرح های انقلاب مخملی در ایران و تردیدهای رهبران کاخ سفید نسبت به حمله نظامی به ایران، به نظر می رسد به رغم اختلافات موجود در آمریکا در قبال سازمان، زمینه توجه و سرمایه گذاری جدید روی گروه سازماندهی شده ای که پتانسیل های لازم برای اقدامات تروریستی علیه حکومت ایران را دارد فراهم شده است. بر این مبنا این گروهک دوباره در میان نومحافظه کاران طرفدارانی پیدا کرده است.
ششم. چشم انداز فعالیت ها و اهداف سازمان مجاهدین خلق
سران مجاهدین خلق در اواخر دوره ریاست جمهوری بوش پسر، ناگزیر شدند با رویکرد واقع بینانه تری به تحلیل شرایط سازمان و چشم انداز فعالیت ها و اهداف آنان بپردازند. بنابراین آنها در تحلیل های خود در مورد شرایط سازمان و چگونگی ادامه حیات آن در اواخر دوره بوش به نتایج زیر دست یافتند:
اولاً: در داخل ایران امکان سقوط نظام از طریق نیروهای اپوزیسیون داخلی و اقدامات تروریستی وجود ندارد.
ثانیاً: پس از سقوط رژیم صدام و خلع سلاح نیروهای نظامی مجاهدین، امکان سرنگونی جمهوری اسلامی از این طریق ممکن نیست.
ثالثاً: امکان براندازی جمهوری اسلامی تنها از خارج و تنها از طریق حمله نظامی یک نیروی خارجی با مختصات زیر امکان پذیر است:
الف) این نیروی خارجی تنها آمریکا می تواند باشد،
ب) امکان جنگ تنها در دوران حکومت جورج بوش پسر در آمریکا میسر است و با پایان دوره ریاست جمهوری بوش و با به قدرت رسیدن هر جناحی در آمریکا امکان ادامه سیاست های وی وجود ندارد و لذا امکان فعالیت سازمان مجاهدین خلق نیز از بین خواهد رفت.
با توجه به این جمع بندی، با پایان دوره ریاست جمهوری بوش، سازمان مجاهدین خلق عملاً در بن بست قرار گرفته بود. اما تحولات پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ سازمان را نسبت به تداوم فعالیت های خود امیدوار کرد. در این راستا این سازمان با حمایت از آشوبهای خیابانی پس از انتخابات ۱۳۸۸ در صدد مداخله و مصادره به مطلوب اغتشاشات برآمد.
یکی از مهم ترین تبلیغاتی سیاسی سازمان در غرب به ویژه پس از وقایع سال ۱۳۸۸ تلاش برای القای عدم وجود پایگاه مردمی نظام جمهوری اسلامی است. در این راستا آنان با تأکید بر حمایت از جریان رادیکالیسم سبز، بر افزایش مشکلات اقتصادی مردم تأکید کرده و در صدد بزرگنمایی برخی مشکلات داخلی و متزلزل نشان دادن نظام هستند. این مسئله به عنوان شاخصه ای برای تشویق شدت عمل بیشتر دولت های غربی در مقابله با سیاست های نظام جمهوری اسلامی از سوی سازمان تبلیغ می شود.
یکی دیگر از مهم ترین استراتژی های کنونی مجاهدین خلق در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی، تلاش برای تضعیف مهم ترین ارکان موثر در حفظ نظام مانند ولایت فقیه، سپاه، بسیج و سایر سازمان های دولتی یا مردمی است. آنها هم راستا با دولت های غربی با تأکید بر عدم حمایت مردمی از این نهادها، برخی اتهام های بی اساس مانند مسئله گسترش سلاح های کشتار جمعی و هسته ای، نقض حقوق بشر، مداخله در امور داخلی سایر کشورها، مشارکت در اقدامات تروریستی و ... را به این نهادها منتسب میکنند.
نتیجه گیری
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سازمان مجاهدین خلق یکی از مهمترین گروه های تروریستی بود که با ورود علنی به فاز نظامی و آغاز جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا کنون نه تنها ۱۷ هزار نفر از مردم را قربانی اقدامات تروریستی خود کرد، بلکه به همکاری با رژیم صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران پرداخت و به جریان سازی غرب علیه ایران نیز کمک کرد.
با وجود این، با گستردگی عملکرد تروریستی این سازمان، دولت های غربی نیز ناگزیر آنان را در لیست گروه های تروریستی خود قرار دادند. اما با تغییر شرایط منطقه ای و بین المللی همراه با سیاست های دوگانه غرب در قبال تروریسم، زمینه های خروج سازمان از لیست گروه های تروریستی کشورهای غربی به وجود آمد.
با توجه به فضای سیاسی – تبلیغاتی ای که کشورهای غربی به کمک گروه های مختلف ضد انقلاب داخل و خارج و از جمله سازمان مجاهدین خلق پس از تحولات داخلی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری علیه ایران به وجود آورده اند، توجه به ملاحظات زیر در سیاست های داخلی و خارجی کشورمان در قبال سازمان مجاهدین خلق ضروری است:
۱. افشای بیشتر ماهیت تروریستی سازمان: ارائه اسناد و شواهد موجود از فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق از جمله لیست ۱۷ هزار نفری قربانیان اقدامات تروریستی سازمان از طریق فعالیت های تبلیغاتی در سطح بین المللی، افشای ماهیت درونی سازمان توسط افراد و گروه های جدا شده از سازمان و همچنین افشای موارد متعدد سوء استفاده سازمان از برخی شهروندان غربی یا ایرانیان خارج از کشور.
۲. اقدامات قضایی در رسیدگی به جنایات آنان: عملکرد تروریستی سازمان و اقدامات گسترده آن در قالب جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت و نقض گسترده حقوق بشر علیه مردم عراق و ایران با ارائه شواهد و اسناد موجود از طریق مجامع قضایی منطقه ای و بین المللی پی گیری شود.
۳. بازگرداندن جداشدگان از سازمان به ایران: با توجه به تأکید مکرر ایران مبنی بر عفو عمومی اعضای غیر مجرم سازمان و تقیّد به نظارت مجامع بین المللی و خانواده ها در استرداد آنان، می توان روند بازگشت جداشدگان از سازمان به ایران را تقویت کرد.
۴. افشای سیاست های دوگانه غرب در برخورد با تروریسم و خروج مجاهدین خلق از لیست گروههای تروریستی: با توجه به خروج نام سازمان مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی اروپا و تلاش اعضای آن برای خروج از لیست گروه های تروریستی آمریکا، جمهوری اسلامی ایران باید با تأکید بر سه دهه عملکرد تروریستی آن، به افشای مواضع دوگانه غرب در قبال مبارزه با تروریسم بپردازد.
دکتر مهدی جاودانی مقدم، (دکترای روابط بین الملل ، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد قم)
فهرست منابع
۱.غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۲، ج ۱، ص ۳۹۷
۲.برای مطالعه بیشتر در مورد چگونگی شکل گیری، اصول و ساختار سازمان مجاهدین خلق، نک: جمعی از پژوهشگران، سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام (۱۳۸۴-۱۳۴۴) تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۵
۳.سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام (۱۳۸۴-۱۳۴۴) ج۱، ص ۲۹۷
۴.حمید احمدی حاجیکلانی، جریان شناسی چپ در ایران، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۷، ص۳۰۹
۵.حسین احمدی روحانی، سازمان مجاهدین خلق، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، ص ۳۵-۳۱، همچنین نک: سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ج۱، ص ۳۷۷ – ۳۷۳
۶.برای مطالعه بیشتر در زمینه عملیات های نظامی سازمان در خلال سال های ۱۳۵۷-۱۳۵۰، نک: علی اکبر راستگو، مجاهدین خلق در آینه تاریخ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، ص ۳۷-۳۱، همچنین نک: محمد صادق کوشکی، تبار ترور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، ص ۶۱-۵۵
۷.مظفر مهرآبادی، بررسی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۵۴، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳
۸.محمد صادق کوشکی، پیشین، ص ۵۸-۵۷
۹.برای مطالعه بیشتر در مورد مواضع سازمان در قبال انقلاب اسلامی و روند بحران سازی آن در قبال نظام جمهوری اسلامی ایران نک: پیشین، ص ۵۰۸ – ۴۵۱
۱۰.رضا بسطامی، سازمان منافقین(مجاهدین خلق) و جنگ ایران و عراق، مجله نگین ایران، فصلنامه جنگ ایران و عراق، سال اول، شماره سوم، ص ۹۱، زمستان ۱۳۸۱
۱۱.منافقین و جنگ تحمیلی، نشریه پیام انقلاب ، سال چهارم، شماره ۸۵، خرداد ۱۳۶۲، ص ۲۱
۱۲. رضا بسطامی، پیشین، ص ۱۰۰
۱۳.علی اکبر راستگو، پیشین، ص ۴۸-۴۱
۱۴.برای مطالعه بیشتر در زمینه مهمترین اقدامات تروریستی منافقین علیه نظام جمهوری الامی ایران نک: محمد صادق کوشکی، پیشین، ص ۴۰۳ – ۳۳۱
۱۵.سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام (۱۳۸۴-۱۳۴۴) خلاصه دوره سه جلدی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ص ۲۷۷
۱۶.علی اکبر راستگو، پیشین، ص ۵۲-۵۱
۱۷.محمد صادق کوشکی، پیشین، ص ۲۲۰
۱۸.سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام(۱۳۸۴-۱۳۴۴)، خلاصه دوره سه جلدی، ص ۲۷۷
۱۹.پیشین
۲۰.علی اکبر راستگو، پیشین، ص ۵۴
۲۱. منافقین و جنگ تحمیلی، نشریه پیام انقلاب، سال چهارم، شماره ۸۹، مرداد ۱۳۶۲، ص ۲۶
۲۲.سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام(۱۳۸۴-۱۳۴۴) خلاصه دوره سه جلدی، ص ۲۷۸ و ۲۳۶-۳۰۷
۲۳.نشریه پیوند، شماره ۳، آبان ۱۳۷۶، ص ۲۱، ۲۴، ۲۵ به نقل از پیشین
۲۴.پادگان مریم رجوی(فرانسه-اورسوراواز) از بیرون و از درون، بنیاد خانواده سحر، نوامبر ۲۰۰۸
۲۵.برای مطالعه بیشتر در زمینه تحولات درونی ایدئولوژیکی و تغییر ساختار رهبری سازمان در خلال سال های ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۲ نک: علی اکبر راستگو، پیشین، ص ۲۲۱ – ۱۳۴، همچنین نک: سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام(۱۳۸۴-۱۳۴۴) ج۳، ص ۱۷۳ – ۲۱
۲۶.سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، ج۳، ص ۴۰۶ -۳۶۷
۲۷. Ritter, Scott, " Target Lran: The Truth About the White House,s Plam for Regime Change" , Perseus Publishing, September, ۲۰۰۶
۲۸. کرونولوژی سازمان مجاهدین و رهبری رجوی در جنگ سوم عراق، ذره بین، ۲۰/۱/۱۳۸۶، نک:
http:/www.mojahedin.ws/artidle/title.php?arid=۲
۲۹. Fletcher, Holly, "Mujahedeen-e-Khalgh", Council on Foreign Relations,April ۱۸,۲۰۰۸
۳۰. Behind the Mujahedeen-e-Khalgh (MEK), Rrsearch Note, No ۴۳,۱۶ June ۲۰۰۳
۳۱. "White Paper: U.S Policy Options for Iran and Iranian Political Opposition", Iran Policy Committee, Septamber, ۲۰۰۵
۳۲. Iran Interlink Special Report from Baghdad Camp Ashraf and the Mojahedine-khalgh://www.Iran-Interlink.org.
۳۳. Ibid
۳۴. جزئیات مصوبه هیأت وزیران عراق درباره سازمان تروریستی مجاهدین خلق، خبرگزاری فارس، ۱/۴/۱۳۸۷
۳۵. Khalkhali Ali, "Mko Likely to Spread out in Small Cell Throughout the Word", diplomacy", September, ۶, ۲۰۰۸
۳۶. Khodabandeh Massoud, Report of the Situation of Remaining Members of Mojahesdine-Khalgh- in Camp Ashraf Consultation with Iraqi Government officials, Iran Interlink, February ۲۰۰۸
۳۷. Ibid
۳۸. Zambelis Chris, "Is Iran"s Mojahesdine-Khalgh a Threat to the Islanist Regine?" The Jamestown Foundation, Terrorist Monitor, Vol. VI, Issue II, May ۲۹, ۲۰۰۸
۳۹. مصاحبه سید عمار حکیم با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، ۱۳/۶/۱۳۸۷
۴۰. رشوه دادن منافقین برای فرار از محاکمه، جام جم، ۹ مهر ۱۳۸۷
۴۱. هادی شعبانی، هجده سال زندگی در قرارگاه اشرف، ناگفته های عضو سابق گروهک منافقین، سایت تحلیلی عصر ایران، ۱۱ مرداد ۱۳۸۷
۴۲. Jeremiah Goulka, Lydia Hansell, Elizabeth Wilke Judith Larison, The Mojahesdine-Khalgh in Iraq: A Policy Corundrum, Rand Corporation. ۲۰۰۹
۴۳. حمید غریافی، سازمان مجاهدین خلق، سپر حفاظتی اسرائیل در برابر حزب الله، ایران دیده بان، ۲۱/۱۲/۱۳۸۵، به نقل از السیاسه چاپ لندن
۴۴. سوء استفاده منافقین از دانشجویان لهستانی، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، ۸/۴/۱۳۸۷
۴۵. مسعود خدابنده، چه کسانی از مجاهدین دفاع می کنند، نشریه مقاومین (نجات یافتگان)، اوت ۲۰۰۴
۴۶. Pedde Nichola, Op. Cit
۴۷. Kessler Glenn, "Charity Event May Have Terrorist Link", The Washingtonpost ۲۹, Januart ۲۰۰۵.
۴۸. برای اطلاع از اسامی و ویژگی های دهها سازمان و بنیاد پوششی سازمان نک : علی اکبر راستگو، پیشین ، ص ۳۵۵ – ۳۴۸، همچنین نک : Dealey Sam, "Terrorist Plan De Fundraiser," The Hill, ۲۱ January ۲۰۰۵
۴۹. سرلشکر مقربی از افسران رده بالای ارتش پهلوی بود که در حدود سی سال فعالیت برای کا.گ.ب جاسوسی می کرد . برای مطالعه بیشتر نک: کوشکی، محمد صادق، تبار ترور، ص ۱۶۸ – ۱۶۶ ، همچنین نک: سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، ج۲ ، ص ۴۵۰- ۴۱۷
۵۰. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، ج ۲، ص ۵۷۵
۵۱. تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ایران، فرقه رجوی به رهبری مریم و مسعود رجوی، ایران اینترلینگ، پیشین
۵۲. علی اکبر راستگو، پیشین، ص ۳۱۸و همچنین نک: بهاره ایرانی، آینه مجاهدین در ظرف کشورهای منطقه آمریکای لاتین و آفریقا، نک: Mojahesdine.w.s.Janiary ۸/۲۰۰۸
۵۳. پدرام امینی، مسئله اردن و منافقین، کانون هابیلیان ۱۳۸۸
۵۴. حمایت شاهزاده سعودی از منافقین، نک : پایگاه خبری آفتاب، ۲۴ تیر ۱۳۸۶
بیژن نیابتی ، راه حل سوم، ۲۷ فرودین ۱۳۸۴، نک : http://didgah.net/۲
۵۶. Ritter, Scott, Cp. Cit
۵۷. تداوم همکاری منافقین با رژیم صهیونیستی، نک :http://www.nejatngo.org/fa/post.aspx?id=۷۰۳۴
۵۸. مسعود رجوی، برای قضاوت تاریخ، انگلیس ، ایران اینترلینک، ۱۳۸۳، ص ۱۱۴ – ۱۱۳ به نقل از سازمان مجاهدین خلق ایران، پیدایی تا فرجام، ج۲، ص ۶۴۳
۵۹. U.S. State Department Report on The People,s Mojahesdin of Iran. ۱۹۹۴
۶۰. Borger. Julian and Ian Traynor, "New U.S.Ponders Attack on Iran: Hard Liners in Pentagon Ready to Neutralise Nuclear Threat Posed by Tehran, The Guardian, ۱۸ January ۲۰۰۵
۶۱. Dickey Christopher and Hosenball Mark and Hirsh Michael "Looking for A few Good Spies" , Newsweek ۱۴, February ۲۰۰۵
۶۲. برای مطالعه بیشتر در مورد رویکردهای متفاوت موافقین و مخالفین در امریکا نسبت به منافقین نک:
- Cafarella Nichola "Mojahesdin-e-Khalgh (MEK) Dossier", Center for Policing Terrorism, March ۱۵, ۲۰۰۵
- Abedin Mahan, " Mojahesdin-e-Khalgh: Saddam,s Iranian Allies" , Terrorism Monitor, Vol.l, Issue ۸, December ۲۰۰۳
نظرات