خاطرات کرباسچی از انواری در دوران زندان


غلامحسین کرباسچی
1344 بازدید
محی الدین انواری یاران انقلاب اسلامی

 خاطرات کرباسچی از انواری در دوران زندان

غلامحسین کرباسچی: زندانی باشی و محکوم، آن هم در نظامی که با دیکتاتوری و سلطنت مطلقه قانون و قضا را هم قبضه کرده باشد و بشنوی که جمعی بی‌گناه را مظلومانه اعدام کرده‌اند چه می‌توانی بکنی؟ روحانی بزرگوار بیش از ۱۰ سال بود که در زندان بود و حالا در فروردین ۱۳۵۴ در بهاری خونین، ۹ نفر از مبارزان زندان کشیده را به بهانه اینکه می‌خواستند فرار کنند، تیرباران کرده بودند در میان سکوت مطلق همبندان که به عنوان اعتراض به این اعدام دسته جمعی در تپه‌های اوین چند روز را سکوت مطلق کرده بودند، این روحانی مبارز عبا بر سر و صورت می‌کشید و تمام روز را در گوشه اتاق می‌نشست.

کسی صورت او را در این چند روز ندید و چشمان نافذ خود را زیر عبا پنهان کرد، معلوم نبود که می‌خواست اشک خود را پنهان کند که مبادا کسی آن را نشانه ضعف بداند یا دعایی را که زیر لب داشت در خلوت خود بخواند. همیشه مقتدا و پیش نماز بچه‌های مسلمان در زندان بود. سطوح مختلف علوم مذهبی و اسلامی را برای زندانیان درس می‌داد. همه تلاشش در آن محیط بسته مشغول نگه‌داشتن خود و دیگران بود که مبادا روحیه‌ها در آن خفقان و سیاهی دوران به یأس گراید. به خاطر دلتنگی بچه‌ها همواره مجلس گرم‌ کن زندان بود؛ خوش برخورد و با اخلاق با روحیه‌ای بالا به خصوص پرتلاش در نیرو بخشیدن به جوان‌ها. شاد و پرانرژی با همه، حتی با آن‌ها که به لحاظ اعتقادی با هم یکی نبودند مهربان بود. تا آنجا وجودش در زندان موثر بود که رئیس زندان (سرهنگ زمانی که بعد از انقلاب اعدام شد) او را به بند زندانیان شرور تبعید کرد که سختی بیشتری را تحمل کند ولی در همانجا هم با جاذبه‌ای که در رفتار و اخلاق داشت مورد اکرام و احترام همه قرار گرفت. با همه محرومیت‌های زندان در اوج گرمای تابستان ماه رمضان را سال‌ها روزه بود. یک بار بعد از نماز جماعت صبح که با زندانیان ادا می‌کرد دچار درد سخت کلیه شد آنقدر که ناله سر داد و همه جمع شدند برای مداوا و با اصرار مسوولان زندان را مجبور کردند که به بهداری منتقل شود.

بعد‌ها که زندانیان روحانی را در یک جا در زندان اوین جمع کردند ایشان با آیات طالقانی، منتظری و‌ هاشمی رفسنجانی و تعداد دیگری از بزرگان روحانی در همین جا که امروز ۳۵۰ نامیده می‌شود و آن روز به ساختمان «آجر قرمز» معروف بود و می‌گفتند طرح و ساخت زندان از اسراییلی‌هاست باز هم محفل گرم‌ کن بود. با اینکه سال‌های طولانی را در زندان گذرانده بود از شادی و شادابی‌اش هیچ کم نشده بود، لبخند از لبش دور نمی‌شد و اخلاق جذاب و روحیه صبورش برای همه الگو بود. رجال مذهبی و عالمان دینی هر ‌گاه علم خود را با اخلاق و خصلت‌های انسانی همراه کرده‌اند بیشترین جاذبه را برای جامعه داشته و نقش‌آفرینی بی‌بدیل در هدایت افکار عمومی بوده‌اند. علاقه مردم به مذهب از همین ویژگی‌ها تشدید شده و مردم‌داری و محبت همگان را به صفات پسندیده و اخلاق الهی مزین کرده است. به عکس آنچه در قرون وسطی در جهان مسیحیت رخ داد که عالمان دینی می‌خواستند با ابزار قدرت و شلاق به جای محبت و اخلاق دین را در جامعه پیاده کنند چنان موج تنفری از دین‌داران ایجاد کردند که قرن‌ها دین‌گریزی و خداناباوری را برای غرب به ارمغان آوردند.

آنچه درباره فرستادگان الهی نیز خوانده‌ایم جز این نیست که با بهترین برخوردهای انسانی و اخلاق و تحمل، مردم را به خدای مهربان و یگانه دعوت می‌کردند حتی در مقابل دشمنان خود از سلاح اخلاق سود می‌جستند. رمز ماندگاری دین در جامعه در رفتار و منش متولیان مذهب است نه قدرت اقتصادی و سیاسی‌شان و مرحوم آیت‌الله انواری بزرگ مردی از این قبیل بود. یادآوری خاطرات قبل از انقلاب او در دوران ستمشاهی تنها گوشه‌ای از زندگی اوست آنچه که در این سی و چند سال نیز از او به یاد داریم جز گرایش به همین روش‌های تربیتی نبود. در تمامی این سال‌ها غیر از خوش‌رویی و مردم‌داری کسی از او سراغ نداشت و ندارد و گمان نمی‌کنم تا آخرین روز زندگی آن تبسم گرم از لبانش برچیده شده باشد. جز زبان نرم و مدارا و نیت دلسوزی و علاقه به همگان که گویی خصلت موروثی او بود کسی از او ندید حتی در آن روزهای پر اختلاف و کینه گروه‌های سیاسی که در آغاز انقلاب وجود داشت تمام تلاش مرحوم انواری جذب حداکثری با اخلاق و رفتار اسلامی خود بود.

مدت‌ها تلاش جدی کرد که از دوگانگی‌های سیاسی آغاز انقلاب بکاهد و با همه ارادتی که به امام داشت با کسانی که در مقابل ایشان جبهه دیگری ایجاد کرده بودند از خشونت و کلام تند استفاده نکرد و تلاش داشت با روش‌های اخلاقی خود آن‌ها را تعدیل کند. این‌ها میراث گران‌بهایی است که مرحوم انواری برای جامعه و به خصوص روحانیت کشورمان به یادگار گذاشت اینکه هرگز در شرایط ناگوار، افسردگی و اخم در چهره نداشته باشی. در مبارزه و تلاش صبور و بردبار و با دوستان اخلاق‌مدار و امین و در برخورد با همه سینه‌ای به دور از کینه و غضب داشته باشی؛ ویژگی‌هایی که امروزه گروه‌های سیاسی و جناح‌های به خصوص مذهبی باید در بین خود و دیگران رواج دهند. انواری که خود رنج کشیده و زجر دیده زندان‌های دوران قبل از انقلاب بود نه با داغ و درفش و شلاق و تندی‌های معمول که با جاذبه نصیحت و محبت همه را شیفته خود می‌کرد. خدایش غریق رحمت کند و چون او را برای جامعه ما افزون دارد.


نشریه آسمان