ساواک و امام خمینی در تبعید
تبعید در ترکیه
در فصول پیشین درباره نهضت امام خمینی سخن به میان آمد. قیام 15 خرداد 1342 نقطه اوج مبارزات علما با حکومت محسوب میشد، اما مخالفتها به رغم سرکوب ساواک و نیروهای حکومت کماکان ادامه یافت. حکومت بر این باور بود که نهضت روحانیون سیر نزولی یافته و در پی اعتراض امام به لایحه کاپیتولاسیون، ایشان دستگیرو تبعید شدند. تصور بر این بود که حضور ایشان در ایران، حتی در زندان و تحت مراقبت ساواک و حکومت نیز میتواند جنبش جدیدی فراهم آورد. به همین دلیل با هماهنگی ساواک و دستگاه اطلاعاتی ترکیه، مقدمات تبعید و حضور امام در ترکیه فراهم شد و صبح روز چهارشنبه 13 آبان 1343 ایشان با کارگردانی ساواک به ترکیه تبعید شد. به دنبال آن ساواک طی اعلامیهای کوتاه، اعلام کرد که به دلیل اجتناب از ادامه تحریکات امام خمینی و اقداماتی که بر ضد «منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور» انجام میداد، ایشان به ترکیه تبعید شده است. به دنبال تبعید امام، تمهیدات امنیتی قابل توجهی نیز در تهران، قم و سایر شهرها اندیشیده شد. امام خمینی پس از مدت کوتاهی با مصلحتاندیشی ساواک و دستگاه اطلاعاتی ترکیه، از آنکارا به شهر دورافتاده بورسا اعزام شد. مدت کوتاهی پس از تبعید امام به ترکیه، آیتالله سیدمصطفی خمینی نیز به این کشور تبعید شد. گفته میشد که در تبعید امام به ترکیه و نیز دلایلی که موجبات تبعید ایشان را به عراق فراهم آورد، بین ساواک و نمایندگان سیاسی و اطلاعاتی امریکا رایزنیهایی صورت گرفته بود.
تبعید امام به ترکیه انعکاس وسیعی در افکار عمومی جهان داشت و بسیاری از رسانههای گروهی، نشریات و سازمانهای سیاسی، مذهبی و بینالمللی با انتشار خبر، گزارش و یا انتقاد از حکومت پهلوی و با تمجید از امام خمینی به این واقعه واکنش نشان دادند. گروههای سیاسی، دانشجویی و مذهبی مخالف رژیم پهلوی در داخل و خارج کشور نیز نسبت به تبعید امام واکنش نشان داده، ساواک را مورد انتقاد قرار دادند. علاوه بر بسیاری از علما و روحانیون و طلاب داخل کشور، برخی از علما و مراجع مقیم نجف و عراق نیز طی اعلامیههایی، از تبعید امام خمینی انتقاد کردند.
تبعید امام خمینی در ترکیه که تحت مراقبت ساواک و دستگاه اطلاعاتی این کشور قرار داشت، تا اواسط سال 1344 به طول انجامید. دولت ترکیه حضور طولانی امام را در این کشور به مصلحت ندانست و در پی آن ساواک و حکومت تصور کردند اعزام امام به عراق اهداف حکومت را برآورده خواهد ساخت. فقدان ارتباط بین مردم ایران و عراق و محدودیتهای شدیدی که توسط رژیم عراق برای مسافرت ایرانیان به عتبات عالیات اعمال میشد، نیز وجود تعصبات قومی و ملی و بیاعتنایی مردم عراق به تبعید امام به این کشور، از جمله دلایلی بود که مسئولان ساواک و حکومت را برای تبعید ایشان به عراق ترغیب کرد. ضمن اینکه حضور قابلتوجه علما، روحانیون و طلاب شیعه در عتبات عالیات و اختلافاتی که بعضاً در روابط بین آنان وجود داشت، ساواک را به این باور رساند که در آیندهای نه چندان دور خواهد توانست رابطه امام خمینی را با برخی مراجع عراق برهم زده و موجبات انزوا و فراموشی تدریجی ایشان را فراهم آورد. بدین ترتیب در 13 مهر 1344 با برنامهریزی ساواک و توافقاتی که پیش از آن بین این سازمان با سرویس اطلاعاتی عراق به وجود آمده بود، امام خمینی در فرودگاه بغداد پیاده شد و بدون همراهی مأموران دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عراق و یا ساواک، راهی کاظمین و سپس کربلا شدند؛ پس از چند روز نیز به نجف اشرف عزیمت کرده و در آن شهر اقامت گزیدند. البته برخلاف تصور ساواک ازهمان بدو ورود به عراق، ایشان با استقبال بسیاری از علما، روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق روبرو شدند.
تبعید در عراق
ساواک از همان آغاز تبعید امام، در تلاش بود نام و یاد ایشان را از اذهان بزداید. ساواک از ارسال نامههای طرفداران امام به مقصد ترکیه و سپس عراق جلوگیری میکرد و با قطع تدریجی این ارتباطات در تلاش بود نام ایشان در افکار عمومی جامعه ایرانی به فراموشی سپرده شود. اما چنانکه از اسناد و مدارک برمیآید، این سازمان در عملی ساختن این طرح از همان آغاز با شکست روبرو شد و شواهد و قراین موجود نشان میداد که برخلاف خواسته و تلاشهای ساواک، طرفداران امام خمینی در ایران ارتباط و تماس خود را با ایشان حفظ کرده و از هر فرصتی برای مطرح ساختن نام و موضوع مخالفت پیگیر وی با حکومت پهلوی بهره میبردند. ساواک هر از گاه برای بیاعتبار کردن و منزوی ساختن امام در بین مردم، شایعات بیاساسی منتشر میکرد؛ از جمله چنین القا میکرد که امام خمینی پس از تبعید، مخالفت و مبارزه با رژیم را به کنار نهاده و سیاست سکوت در پیش گرفته است. اما این تلاشها در شرایطی که مخالفت روحانیون در داخل کشور با حکومت ادامه داشت و امام خمینی نیز صراحتاً ادامه مبارزه با رژیم پهلوی را در رأس فعالیتهای خود قرار داده بود، کمتر مؤثر واقع میشد. در این میان عکسهای امام علیرغم تلاشهای ساواک، در معابر عمومی و برخی مراکز علمی و دینی نصب میشد. همچنین تلاش ساواک برای جلوگیری از ذکر نام ایشان در مجامع دینی و مساجد و معابر کمتر مؤثر واقع میشد و علاقمندان امام در سختترین شرایط برای ذکر نام و یاد ایشان به هر راهی متوسل میشدند.
ساواک در 22 آبان 1346 به منزل امام در قم حمله کرد و تمام کتابها، نامهها و دیگر مدارک ایشان را ضبط کرده و سختگیری بر بسیاری از روحانیون، طلاب و سایر مردم را که با ایشان در تماس بودند افزایش داد.
اقدامات ساواک
ساواک برای از بین بردن نام و یاد امام از همکاری برخی روحانیون داخل کشور نیز بهره میبرد. ساواک سعی میکرد بین امام خمینی و علما و روحانیون سرشناس و ذینفوذ، در مدیریت، راهبری و تدریس در حوزههای علمیه ایران اختلاف ایجاد کند. از دیگر اقدامات ساواک جلوگیری از مسافرت علما، روحانیون و طلاب طرفدار امام خمینی به عراق و خارج از کشور برای ملاقات با ایشان بود؛ ضمن اینکه مکاتبات و مراسلات روحانیون با امام خمینی نیز توسط ساواک سانسور میشد. از دیگر اقدامات تخریبی ساواک بر ضد امام خمینی انتساب ایشان به برخی گروههای سیاسی غیراسلامی نظیر حزب توده و گروههای چپ بود. هرگاه اعلامیه یا موضعگیری سیاسی امام خمینی از طریق رسانههای مخالف نظیر رادیو پیک ایران، که به گروههای چپ وابسته بود و یا در نشریات متعلق به گروههای چپ منتشر میشد، ساواک آن را به حمایت امام خمینی از حزب توده و گروههای چپ منتسب میساخت. نیز ساواک میکوشید ایشان را بیعلاقه به مسائل ملی و میهنی معرفی کند. ساواک همچنین در تلاش بود از ارسال هرگونه کمک مالی برای امام جلوگیری کند. در مقاطعی از حضور ایشان در عراق، سفارت ایران در بغداد برای کاهش تنش بین او با حکومت پهلوی گامهایی برمیداشت، اما عمدتاً با شکست روبرو میشد. مأموران ساواک در عراق و سایر کشورهای عربی منطقه، برای کنترل امام خمینی و آمد و شد طرفدارانشان با ایشان تلاش میکردند و در این مسیر از مساعدت دستگاه امنیتی عراق نیز بهره میبردند. ساواک برای مرعوب کردن امام و از مخالفت بازداشتن ایشان، اخباری مبنی بر اینکه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عراق قصد کشتن ایشان را دارد، منتشر میکرد.
مرجعیت و اعلمیت
از جمله اقدامات ساواک، تلاش برای جلوگیری از مطرح شدن اعلمیت و مرجعیت امام خمینی در سالهای تبعید بود. این در حالی بود که بسیاری از علما و مراجع بزرگ، موضوع مرجعیت و اعلمیت ایشان را تأیید میکردند. ساواک طی بخشنامههای مکرر به شعب خود در جلوگیری از طرح مرجعیت و اعلمیت امام خمینی نزد افکار عمومی تأکید میکرد و با اشاعهدهندگان و مطرحکنندگان موضوع مرجعیت و اعلمیت امام در ایران برخورد غیرقابل اغماضی داشت. پس از درگذشت آیتالله حکیم که بار دیگر موضوع مرجعیت و اعلمیت امام در محافل روحانی پیگیری شد، ساواک برای جلوگیری از طرح نام امام به اقدامات شداد و غلاظی بر ضد پیروان و علاقمندان ایشان در ایران متوسل شد و بسیاری از علما، روحانیون و طلاب را بازداشت کرد. با این احوال در برخی از شهرهای ایران، علما، روحانیون و وعاظ در منابر و سخنرانیهای خود به اعلمیت و مرجعیت امام خمینی اشاره کردند. همچنین برای جلوگیری از تقلید شیعیان از امام خمینی در کشورهای منطقه، با نفوذ ساواک، برخی رهبران کشورهای منطقه، شیعیان کشور خود را از تبعیت و تقلید از امام خمینی منع کردند.
در این میان دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عراق با ساواک همکاری داشت. حکومت عراق آیتالله خویی را برای به دست گرفتن مرجعیت شیعیان بر امام خمینی ترجیح میداد. البته امام خمینی نیز شخصاً چندان توجهی به طرح موضوع اعلمیت و مرجعیتش نشان نمیداد و با ترویج این موضوع توسط پیروان و طرفدارانش مخالفت میکرد. ساواک تلاش کرد از ورود، چاپ، انتشار و توزیع اعلامیهها، کتابها، نوارهای سخنرانی و تصاویر امام خمینی به ایران جلوگیری کند که البته ناموفق بود. پس از طرح اعلمیت و مرجعیت ایشان ساواک از ورود توضیحالمسائل به ایران جلوگیری کرد، اما به رغم تمام این سیاستها، رساله و دیگر آثار و نوشتههای امام به انحاء گوناگون وارد کشور شده و در اختیار مخاطبان و علاقمندان قرار گرفت.
از دیگر اقدامات ساواک، جلوگیری از جمعآوری و ارسال وجوهات شرعیه برای امام خمینی از ایران بود. ساواک و حکومت نگران افزایش تعداد مقلدین امام در داخل و خارج کشور بود و همواره از تهدید، آزار و اذیت مقلدین و ارسالکنندگان پول و وجوهات شرعیه و سهم امام برای امام خمینی در عراق غفلت نمیکرد و میکوشید موانع جدی پیش روی مقلدین ایشان ایجاد کند.
از سوی دیگر امام خمینی در بین روحانیون و طلاب داخل کشور، مقلدینی داشت که برای آنان شهریههایی در نظر گرفته شده بود. ساواک تلاش میکرد برای جلوگیری از توزیع شهریههای امام خمینی در بین طلاب و روحانیون حوزههای علمیه ایران راهکارهایی بیابد و طلاب و روحانیون را از تقلید و دریافت شهریههای ایشان منصرف کند. به همین دلیل، برای مقابله با ساواک، گاه شهریههای امام خمینی با نام مستعار برخی آیات عظام دیگر (که وجود خارجی نداشتند) توزیع میشد.
تفرقه و اختلاف
از مهمترین اقدامات ساواک تلاش برای ایجاد تفرقه بین امام خمینی و سایر علما و روحانیون در عراق بود. امام در دوران تبعید، حملات تندی نسبت به روحانیون و روحانینمایان وابسته به ساواک و حکومت داشت و مردم را به برخورد قاطع با آنان دعوت مینمود. در نجف و عراق هم روحانیونی وجود داشتند که همکاری مستقیم و غیرمستقیمی با ساواک داشتند، اما رفتار و برخورد امام خمینی با این قبیل افراد نیز معمولاً توأم با مدارا و بزرگوارانه بود و به ندرت در برابر این گروه موضع خصمانه اتخاذ میکردند. مراجع و علمای سرشناس، کمتر خود را درگیر مخالفت با امام خمینی میکردند، اما بودند از اطرافیان روحانی و نیز غیرروحانی آنان که به انحاء گوناگون در مقابله با امام خمینی میکوشیدند. چنانکه منابع موجود نشان میدهد، این برخوردها نیز در ارتباط پیدا و پنهان (و نیز مستقیم و غیرمستقیم) با ساواک و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عراق صورت میگرفت.
ساواک با نفوذ در بین برخی روحانیون و طلاب و علمای نجف و عراق چنین وانمود میکرد که رژیم پهلوی و شاه در حمایت از آموزههای دینی و شیعی و دفاع از علما و مراجع شیعه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند و علمایی نظیر امام خمینی قصدی جز تخریب بنیانهای مرجعیت شیعه را دنبال نمیکنند. ساواک برای تقویت مخالفتها با ایشان، بین علما و روحانیون و طلاب نجف و عراق، از اعطای کمکهای مالی نیز بهره میبرد.
ساواک و سرویس اطلاعاتی عراق
قراین و شواهد موجود نشان میدهد که در روند دستگیری و سپس تبعید امام خمینی به ترکیه و عراق، همکاری نزدیکی بین ساواک، سیا و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ترکیه و عراق وجود داشت و هر یک از این سرویسها در مقاطع مختلف محدودیتهایی برای ایشان به وجود آوردند. هر چند، متأثر از روابط شکننده سیاسی حکومت پهلوی با عراق، همکاری دستگاه اطلاعاتی این کشور با ساواک چندان دوستانه نمینمود. با این احوال در مقاطع مختلف دستگاه اطلاعاتی عراق بر مجموعه رفتار و فعالیتهای امام خمینی در عراق مراقبت داشت و دامنه این محدودیتسازیها در بسیاری از موارد، خواسته یا ناخواسته، در راستای اهداف و خواستههای ساواک و حکومت ایران بود. همکاریهای مشترک دستگاه اطلاعاتی عراق با ساواک در ایجاد محدودیت برای امام خمینی، پس از پایان مقدمات قرارداد صلح الجزایر و امضای این معاهده در سال 1354ش./1975م. افزایش یافت و مدت کوتاهی پس از امضا، مقامات امنیتی و سیاسی نجف، آشکارا از امام خمینی خواستند به فعالیت سیاسی خود بر ضد رژیم پهلوی پایان دهد. بدین ترتیب دور جدیدی از مراقبت بر فعالیتهای امام در عراق آغاز شد که با نوساناتی تا آغاز حرکت مردم ایران و تصمیم ایشان مبنی بر خروج از عراق در سال 1357، کماکان ادامه داشت. با آغاز انقلاب، از اوایل سال 1356، محدودیتهای مشترک ساواک و دستگاه اطلاعاتی عراق بر امام خمینی که تحولات ایران را رهبری میکردند، افزایش یافت. اما چنانکه انتظار میرفت نتایج دلخواهی از این محدودیتسازیها برای حکومت پهلوی به دست نیامد. در مقاطع مختلف، مأمورانی از ساواک به بغداد رفتند تا همتایان عراقی خود را به ایجاد محدودیت بیشتر بر امام متقاعد کنند؛ اما اسناد موجود نشان میدهد که مشکلآفرینیهای عراق، تغییری در رویکرد امام خمینی نسبت به حکومت پهلوی ایجاد نکرد. در چنین شرایطی ساواک به این نتیجه رسید که ادامه حضور امام در عراق به طور روزافزون ناآرامیهای سیاسی ـ اجتماعی را در ایران گسترش خواهد داد. به همین دلیل طرح تبعید دوباره ایشان از عراق به مقصد کشور ثالث در دستور کار قرار گرفت. با تلاش ساواک و مساعدت دستگاه اطلاعاتی عراق، امام خمینی برای ادامه رهبری تحولات ایران راهی فرانسه شد. به غلط تصور این بود که دور شدن ایشان از قلمروی ایران، نقش رهبری ایشان را در جریان انقلاب کمرنگ خواهد کرد.
انتقادات بیپایان
به رغم تمام محدودیتهای ساواک برای امام در دوره تبعید، ایشان از همان آغاز حضور در ترکیه و سپس عراق اعتراضات خود را آشکارا بر ضد حکومت ایران و ساواک ادامه داد.
امام در سخنرانیها، اعلامیهها و موضعگیریهای سیاسی خود در دوران تبعید، مخالفتهای صریحی با حکومت و اقدامات ساواک دارد؛ از جمله در نامه سرگشادهای که در 27 فروردین 1346 خطاب به امیرعباس هویدا ـ نخستوزیر وقت ـ مینویسد، انتقادات و حملات سختی متوجه سفاکیها و اقدامات غیرانسانی ساواک میکند. ایشان از نقش ساواک در ایجاد فضای سیاسی، اجتماعی ناسالم و غیرقابل تحمل در کشور سخن به میان میآورد و با اشاره به فرار دهها نفر از متخصصان و اقامت آنان در کشورهای خارجی، عملکرد سوء ساواک را عمده دلیل گسترش روزافزون این پدیده تأسفبار ارزیابی میکند.
امام خمینی در سخنرانیها و اعلامیههای خود به اعمال شکنجه توسط ساواک و تضییع بدیهیترین حقوق سیاسی، اجتماعی، فردی و خصوصی مردم ایران اشارات مبسوطی کرده و از جنایات پرشماری سخن به میان میآورد که توسط این سازمان به مردم ایران روا داشته شده بود. امام خمینی همچنین از نقش ساواک در ایجاد رعب و وحشت در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیز انتقاد کرده و این سازمان را به دلیل مشکلات عدیدهای که برای دانشجویان، دانشگاهیان و استادان دانشگاهها ایجاد میکرد، سرزنش کرده است.
ایشان همچنین از نقش ساواک در برگزاری انتخابات و گزینش نمایندگان دلخواه حکومت و نیز کنترل مجلس شورای ملی و احزاب حکومت ساخته، انتقاد میکرد. هنگامی که شاه در 11 اسفند 1353 احزاب فرمایشی پیشین را منحل ساخته و حزب واحد رستاخیز را تأسیس کرد، ایشان نظم سیاسی نوین در کشور را شرمآور توصیف کرد و از نقش بلامنازع ساواک در هدایت این حزب جدید و افزایش رعب و وحشت در کشور سخن به میان آورده و ساواک را «اداره تفتیش عقاید قرون وسطایی» ارزیابی نمود که برای تحمیل حزب جدید رستاخیز به «انواع تهدیدها و اهانتها و ضربتها و شکنجههای وحشیانه» متوسل میشود.
با آغاز حرکت مردم ایران بر ضد رژیم پهلوی در سال 1356، انتقاد ایشان از عملکرد سوء ساواک افزایش یافت و در قریب به اتفاق سخنرانیها، مصاحبهها و اعلامیههای خود بخشهایی به انتقاد از سوء عملکرد این سازمان اختصاص داد. متعاقب درگذشت فرزندشان ـ سیدمصطفی خمینی ـ و نیز کشتار مردم قم در 19 دی 1356، اشارات مبسوطی به جنایات و اقدامات غیرانسانی ساواک نمود. از جمله موضعگیریهای همیشگی امام خمینی در دوران تبعید، مخالفت با اسرائیل و انتقاد صریح از روابط سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی ـ امنیتی گسترده ایران با اسرائیل بود.
فرانسه و نوفل لوشاتو
با آغاز حرکت مردم در دوران انقلاب اسلامی، ساواک با همکاری دستگاه اطلاعاتی و امنیتی عراق، تلاشهایی برای محدود کردن فعالیت ایشان انجام داد. امام در اواسط سال 1357، درصدد برآمد از عراق خارج شود. در این میان به دلیل اخباری که حاکی از احتمال بازگشت ایشان به ایران بود، نگرانی ساواک و حکومت پهلوی افزایش یافت. ساواک و حکومت تردیدی نداشتند که با بازگشت ایشان به ایران، به سرعت عمر حکومت پایان خواهد یافت. سفر ایشان به کویت، با مخالفت این کشور روبرو شد و موجب اعتراضاتی از سوی علما و روحانیون از دولت کویت گردید؛ سپس طرح سفر امام به فرانسه به میان آمد و ایشان به فرانسه عزیمت کردند.
حکومت رو به زوال پهلوی چنین تصور میکرد که دور شدن امام از عراق و مرزهای ایران، نقش او را در تحولات سیاسی ایران کمرنگتر خواهد کردد. به همین دلیل با هماهنگی ساواک و دستگاه اطلاعاتی عراق، امام در 14 مهر 1357 بغداد را با یک هواپیمای عراقی به مقصد فرانسه ترک کرد. در آن مقطع (مهر 1357) ساواک نگران بازگشت امام به کشور بود، به همین دلیل در استانهای غربی حالت فوقالعاده اعلام کرده و به واحدهای نظامی و اطلاعاتی خود دستور داد تا با هماهنگی نیروهای انتظامی به مجرد ورود امام به کشور، وی را دستگیر و به تهران اعزام کنند. در تهران نیز، همزمان با خروج امام از عراق، هیئت دولت به اتفاق رئیس ساواک و فرماندهان ارتش و شهربانی جلسه اضطراری تشکیل داده و درباره چگونگی واکنش به این واقعه به رایزنی پرداختند.
امام از هنگام ورود به پاریس و استقرار در نوفل لوشاتو، همواره توسط مأموران ساواک در فرانسه مراقبت میشد. امام خمینی در مقطع حضور در فرانسه بارها از جنایات و اقدامات غیرانسانی ساواک در حدود 22 سالی که از آغاز و ادامه فعالیت آن میگذشت، سخن به میان آورده و ضمن انتقاد شدید از ادامه سیاستهای این سازمان در دوران انقلاب، وعده داد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرعت فعالیت این سازمان متوقف خواهد شد.
کتاب ساواک ، سازمان اطلاعات و امنیت کشور منتشره از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات