درس اختلاف علمای مسیحی در ماجرای «شهید جاوید»
در سال 1349 کتاب شهید جاوید به قلم حجتالاسلام نعمتالله صالحی نجفآبادی منتشر شد و موجب بحث و جدل بیسابقهای در حوزه قم شد،موضوع این کتاب درباره امام حسین(ع) و قیام آن حضرت بود. آقای نعمتالله صالحى نجفآبادى در کتاب «شهید جاوید» ادعا کرده بود که قیام امام حسین علیهالسلام نه برای شهادت، بلکه برای تأسیس حکومت اسلامی بوده است و آگاهی امام به مرگ خود و خانوادهاش را منتفی تلقی کرده بود، این درحالی است که مشهور در میان علماى شیعه و اهل تحقیق آن است که امام(ع) قبل از حرکت به سوى کوفه از حوادث هولناک آینده آگاه و قیام خود را براى انجام تکلیف الهى و احیاء شریعت مقدس اسلام که به دست بنىامیه در حال انحراف و اضمحلال بود، شروع کرد، آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی، آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی، آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی و برخی دیگر از علما با انتشار این کتاب مخالفت کردند،امام خمینی هم در مورد این واقعه موضع گرفت و آن را ناشی از رشد نیافتن جامعه خواند ، روایت این موضوع در صفحات 651 تا 652 کتاب « ایستگاه خیابان روزولت » که توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در سال 1402 منتشر شده است، خالی از لطف نیست
همزمان با گستراندن شایعه کشتن آیت الله خمینی در عراق، بحث و جدل نسبتا بیسابقهای در حوزه قم و محافل مذهبی و مبارزاتی ایران بروز کرد. کتاب شهید جاوید، منشأ این بگومگوها بود.[1] شهید جاوید، نوشته نعمتالله صالحی نجف آبادی در آبان 1349 منتشر شده بود. او قیام امام حسین علیهالسلام را نه برای شهادت، بلکه برای تأسیس حکومت اسلامی دانسته، آگاهی امام به مرگ خود و خانوادهاش را منتفی تلقی کرده بود. این قرائت متفاوت، موجب چالشی در حوزهعلمیه قم گردید که شعاع آن از مرزهای علمی و مباحث کلامی فراتر رفت. فرصت کمنظیری برای دستگاه اطلاعاتی پیش آمده بود. تحریکها و تلاشهای شکاف انداز شروع شد. بهویژه که نویسنده شهید جاوید، به طرفداری پروپاقرص از آقای خمینی شهرت داشت؛ و یکی از مروجین مرجعیت او بود. علاوه بر این، دو طرفدار سرسخت آقای خمینی، میرزاعلی مشکینی و شیخحسینعلی منتظری، بر این کتاب تقریظ نوشته و آن را تأیید نموده بودند. با اینکه عدهای از موافقان آقای خمینی، از این کتاب به شدت انتقاد میکردند و حتی میرزاشهابالدین اشراقی، داماد آیتالله خمینی، کتاب پاسداران وحی را در رد شهید جاوید نوشت، اما نظر مقامات ساواک این بود که «در مورد تضعیف طرفین (طرفداران خمینی و گلپایگانی) از این جریان بهره برداری کامل شود،»[2] چنین جا افتاده بود که طرفداران خمینی موافق نظرهای مطرح شده در کتاب شهید جاوید هستند و دیگرانی چون پیروان گلپایگانی، مخالف آن. نوشتن رده، حاشیه، تقریظ، تهیه طومار علیه کتاب، استفتا از این مرجع و آن آیتالله ، کشیده شدن موضوع بر سر منابر وعظ، به جایی رسید که ساواک هم با خرسندی خبر داد که «فعلا میان آیات بر سر این کتاب اختلافات زیادی است که ممکن است به زدوخورد هم برسد. »
آیتالله خمینی این اختلافات پیش آمده و پیش آورده را نشانه رشد نیافتن جامعه دانست و کاری جز ابراز تأسف و ارسال نامههایی با مضمون لزوم رفع اختلاف بین روحانیان نداشت که بکند. «آنچه اخیرا مورد تأسف این جانب است، اختلافاتی است که نمیدانم با چه دستی در حوزه علمیه قم و بین اهل منبر آنجا حادث شده است؛ همان نحو اختلافی که بین علمای مسیحی در وقتی که ممالک آنها را میگرفتند، حاصل شد. امروز که اصول احکام در دستبرد اجانب و نوکرهای آنهاست، به جای وحدتکلمه، این نحو تفرق و توهین بعضی از بعضی و تکفیر بعضی موجب کمال تأسف است و کاشف از عدم رشد جامعه است... آقایان را از این خواب گران بیدار کنید، قبل از اینکه همه چیز آنها به باد رفته باشد؛ اگر نرفته باشد. »[3]
[1] همان، گزارش خبر، سند شد 20/15451 ه 3، مورخ 50/1/31
[2] همان، سند شم 21/216 ه ، مورخ 50/2/12 ؛ همان، گزارش وقایع روزانه [تهیه شده توسط اداره کل سوم، بی شد ، مورخ 50/2/13 .
[3] صحیفه امام، ج 2، ص 341


















نظرات