وابستگی احزاب به خارج از نگاه شاه
محمدرضا پهلوی درچارچوب اجرای سیاست اختناق در کشور، دستور انحلال کلیه احزاب در ایران را صادر کرد و با تشکیل حزبی تحت عنوان "رستاخیر" در یازدهم اسفند 1353 همه حزبها و سندیکاهای مجاز ایران مانند حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست و حزب ایرانیان در آن ادغام شدند.
محمدرضا شاه فراموش کرده بود که خود قبلا در کتاب ماموریتی برای وطنم به شدت کشورهایی را که با نظام تک حزبی اداره می شوند مورد انتقاد قرار داده بود ونوشته بود :
«من چون شاه کشور مشروطه هستم، دلیلی نمیبینم که مشوق تشکیل احزاب نباشم و مانند دیکتاتورها از یک حزب دست نشانده خود پشتیبانی کنم.» [1]
جالب آنکه وقتی تمام کارمندان دولت را به عضویت در حزب مجبور کردند. شاه در پاسخ به عده ای که ناراضی بودند و نمی خواستند عضو حزب رستاخیز شوند می گفت آنها می توانند گذرنامه بگیرند و از کشور خارج شوند. شاه در کنفرانس بزرگ مطبوعاتی اعلام موجودیت حزب رستاخیز، به مردم ایران چنین گفت:
« به هرحال کسی که وارد این تشکیلات سیاسی [حزب رستاخیز] نشود، دو راه در پیش دارد یا عضو حزب می شود و یا فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی یعنی به اصطلاح خودمان تودهای و یک فرد بیوطن است. یا اگر بخواهد، فردا با کمال میل، بدون اخذ عوارض، گذرنامهاش را در دستش میگذاریم و به هر جایی که دلش خواست، میتواند برود؛ چون ایرانی نیست. وطن ندارد.»[2]
در مصاحبه ای که فایل تصویری ان را در اینجا مشاهده می کنید شاه برای توجیه سیاست غلط خود مجبور می شود به اعترافی بزرگ گردن نهد . او می گوید دلیل اصلی انحلال احزاب وابستگی آنها به خارجی ها و پول هایی که از آنها دریافت می کردند و دواهایی که با هم داشتند، بوده است. از نگاه محمدرضا شاه احزاب و گروههایی مانند حزب ایران نوین هویدا و حزب مردم علم که سالها در چارچوب حکومت دیکتاتوری شاه بصورت قانونی فعالیت کردند و در انتخابات مجلس شرکت کردند ، وابسته به بیگانگان بودند. واقعا سلطنت طلبان امروز این سخنان شاه را که صوتی و تصویری است چگونه توجیه می کنند . شاه در واقع مانند هر دیکتاتور مستبد دیگر حاضر بود برای تحکیم قدرت خود و رسیدن به اهداف مورد نظرش همه «نوکران» و «جان نثاران» را قربانی کند .
متن صحبتهای شاه در مورد احزاب:
" احزابی که ما در [از] گذشته داریم، متاسفانه احزابی بودند که برای خدمت به خارجی و یا برای منظور خاص و معینی تشکیل شده بودند که علت از بین رفتنشان هم همان علت خاص بود که با منافع خارجی می آمد و با منافع خارجی میرفت و به هر صورت ریشهای در بین ملت ایران نداشت. حرفهایی میزنند راجع به ممالک دیگر افراد و احزاب مختلف میریزند سر همدیگر، سر همدیگر را میبُرند سر همدیگر را میشکنند، چاقو به هم میزنند یا حتی میگویند احزاب دیگر بعضی ممالک دیگر خارجی به ایشان وجه میرسانند پول میرسانند تشویقشان می کنند، سیاستمداران را میخرند میفروشند خلاصه آن چیزهایی که هر روز در اخبار میخوانید و میبینید خوشبختانه این حقه بازیها در ایران نیست."
پینوشتها:
[1] محمدرضا پهلوی، مأمویت برای وطنم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 336.
[2] روزنامه کیهان،شماره 9506، 12/12/1353.
نظرات