ادامه بازجویی از طیب - 3


2433 بازدید

ادامه بازجویی از طیب - 3


س: با استحضار از هویت شما حاضر هستید سوالاتى که مى‏شود از روى حقیقت پاسخ گویید

ج: بله حاضر هستم که هر چه سوال مى‏شود حقیقت را بگویم

س: آقاى ارباب زین‏العابدین تهرانى اجاره دار باغ جنت(میدان سبزى) در بازجویى‏هاى خوداظهار داشته که آقاى طیب حاج رضایى به من تلفن کرد که سازمان امنیت میدان‏ها را به من سپرده که نگذارم اتفاقى بیافتد لازم است جریان را مشروحا بیان فرمایید. زیرا که حاجى زین‏العابدین تهرابى جریان را مشروحا اظهار نموده است.

ج: روز بعد از واقعه 15 خرداد سرکار سرهنگ صدارت افسر سازمان امنیت به من تلفن کرد و گفت سرکار سرهنگ مولوى خیلى از شما گله دارد من گفتم به حضرت عباس اگر من کارى کرده باشم من تا ساعت 11 در منزل بودم هیچ چیزى در جریان ندارم بعد ایشان گفت پس به همین نحو به سر کار سرهنگ مولوى تلفن کنم در جواب گفتم بله روز بعد مجددا سرکار سرهنگ صدارت به من تلفن کرد پسرم پشت تلفن بود (من در حجره حاج على نورى بودم) وقتى به حجره خودم برگشتم پسرم گفت سرکار سرهنگ صدارت تلفنا اطلاع داد مى‏گویند عده‏اى از میدان شوش حرکت کرده‏اند پسرم به او جواب داده بود هیچ خبرى نیست بعدا سرهنگ صدارت مى‏گوید به طیب بگویید مواظب میدان انبار غله و میدان شوش باشد - من در حجره ارباب زین العابدین نشسته بودم ایشان خارج به آقاى بهارمست منشى خود تلفن کرد و بهارمست ضمن صحبت به او گفت که طیب خان در اینجا نشسته است ارباب که نمى‏دانم در چه محلى بود به منشى خود دستور داد گوشى تلفن را به من بدهد و ارباب با من صحبت کرد از من پرسید میدان چه خبر است من موضوع توصیه سرهنگ صدارت را راجع به محافظت میدان‏ها به او گفتم و او هم خداحافظى کرد.

س: معمولاً شما روزها چه ساعتى به میدان تشریف مى‏بردید.

ج:ساعت چهار بعدازنیمه شب

س: چطور شد شما روز 15 خرداد ساعت11 به میدان آمدید.

ج: من در روز 15 خرداد مطابق معمول ساعت 4 بعد از نیمه شب به میدان رفتم یک ماشین گوجه فرنگى داشتم فروختم و ساعت 6 صبح به منزل رفتم مجددا ساعت 11 براى رسیدگى به حساب رعایا به میدان مراجعت کردم

س: درست فکر کنید مذاکره بین شما و ارباب زین العابدین در مورد حفظ امنیت میدانها و جلوگیرى از اعمال آشوب گران در آن منطقه در چه روزى و چه ساعتى با قید تاریخ صحیح ذکر کنید.

ج: روز بعد از واقعه یعنى ساعت 10 صبح همان روز 17 خرداد

س: شما به ارباب تلفن کردید یا ارباب به شما تلفن کرد مجددا بیان نمایید.

ج: من از محل ارباب زین العابدین اطلاع نداشتم ایشان براى کار شخصى خودشان به منشى خود تلفن کرد و بعد با من صحبت کرد و من ابتدا به او تلفن نکردم و ضمنا توضیح دهم که ارباب با شماره تلفن میرزا لطف‏اللّه‏ که مغازه‏اش با مغازه ارباب متصل است صحبت نمودزیرا تلفن خودش کار نمى‏کرد.

س: گله سرهنگ مولوى که وسیله سرهنگ صدارت از شما شده بود در چه مورد بود و سابقه چه بود.

ج: براى اینکه شیخ نهاوندى را جهت سخنرانى دعوت کرده بودم و من به او گفتم ده سال است که سخنرانى مى‏کند و سرکار سرتیپ ماهوتیان هم در موقع وعظ پاى منبر ایشان نشسته بودند و سرهنگ نشاط و یک نفر دیگر هم بوده‏اند اگر اظهارات خلافى نموده خلاف مصالح عمومى بوده که یکى از آنها راجع به استقبال از جنیتا آرتیست خارجى که به ایران آمده بوده که مأمورین سازمان امنیت هم به طورى که عرض کردم در پاى موعظه‏هاى نهاوندى بودند.

س: آقاى طیب خان بر طبق ادعاى شما که در بازجویى‏هاى قبلى اظهار داشتید خود را یکى از افراد شاهدوست معرفى نمودید حال از یک چنین فردى که خود را این طور معرفى مى‏کند دستگاه فرماندارى نظامى انتظار دارد ولو از طرف خودش نیز در این راه (منظور واقعه 15 خرداد 1342 است) خبط و خطایى سرزده براى اثبات ادعاى خود آن چه که در مورد محرکین اصلى در هر نقطه از کشور اطلاع دارید و یا شنیده‏اید بیان فرمایید زیرا در وضع شما دادن اطلاعات به دستگاه فرماندارى نظامى موثر خواهد بود امید است از حقایق در پاسخ این سوال خوددارى نفرمایید.

ج: تا آنجا که من اطلاع دارم حاج حسن امامى یک ماه قبل از این جریان از میدان پول جمع آورى و براى آقاى خمینى به قم فرستاده است و از میدان ما پول جمع آورى ننموده است.

س: چه مبلغ پول ایشان جمع آورى کرده بود

ج: نمى‏دانم چه مبلغ جمع آورى کرده ولى مى‏دانم حسن ترابى رئیس کارگران میادین که خودش نیز مأمور سازمان امنیت است و روز بلوا 15 خرداد (حاج حمیدرضا ابراهیمى به من گفت) جلوى اخلالگران بود از میدان سبزى آمد بیرون و کلاهش دستش بود موضوع جمع آورى پول را به سازمان گزارش داده بود که از طرف سازمان قید نشده از جمله حاج حسن امامى را نیز که تازه با من قوم و خویش شده است دستگیر و بعد از چهار الى پنج روز آنها را کردم و پیش از 15 خرداد مرخص کردند و به قرارى که شنیده‏ام خود حاج حسن امامى پنج هزار تومان سهم خود را داده و بقیه یعنى بارفروشهاى میدان به اندازه استطاعت خود پول دادند و این پولها راحاج حسن امامى جمع آورى و به قم برده است. س: آن چه که شنیدید که قبل از واقعه 15 خرداد در تهران چه کسانى به عمله جات یا کارگران پول داده سه تومان یا پنج تومان 10 تومان و این اشخاص را راه انداخته‏اند با ذکر شخصى پول دهنده و محل کار عملجات و یا کارگران و چگونگى امر بیان کنید. ج: در این مورد اطلاعى ندارم و چیزى نشنیده‏ام زیرا کارگران و عمله جات در کوره‏ها کار مى‏کنند. و کوره‏ها از منطقه ما دور هستند.

س: آقاى طیب خوب توجه بفرمایید چنانچه شما حقایقى را بدانید و نگوئید به زیان شما است زیرا سایر متهمین که دستگیر شده‏اند منجمله آقاى ارباب زین‏العابدین اظهار نمودند که شایع است و شنید که شما از یک مرجع وجوه هایى دریافت کرده‏اید که مستقیم یا غیرمستقیم تا در اخلالگرى و قیام روز 15 خرداد با عاملین اصلى و محرکین واقعى همکارى نمایید بهتر است حقایق را اظهار نمایید که این مطالب بیش از پیش به زیان شما تمام نشود.

ج: من آدمى هستم مشروب خوار روزى دو هزارتومان درآمد دارم روزى 500 تومان اجاره ملک مى‏گیرم خدا یکى شاه یکى هر که هر چه مى‏گوید دروغ مى‏گوید.

س: اظهارات خود را تأیید و گواهى مى‏کنید. ج: بله، به وسیله امضا تأیید مى‏کنم ضمنا بایستى بگویم که سه ماه قبل هم که تمام مغازه‏هاى تهران بسته بود دکان‏هاى بارفروشى میدان باز بود که به عرض نخست وزیر هم رسید.