«شرق‌شناسی» و توجه مستشرقین آلمانی به ایران


فاطمه قاسم الیگودرزی
7920 بازدید

«شرق‌شناسی» و توجه مستشرقین آلمانی به ایران

یکی از شیوه‌های جهان غرب برای به کرسی نشاندن اهداف فرهنگی خود توسل به پدیده خاورشناسی بوده است که در قرن 19 میلادی به اوج خود رسید.

در این قرن غربیان و از جمله دولت ‌آلمان با توجه به کهن بودن تمدن ایران برای نفوذ در این کشور از در فرهنگی وارد می‌شدند و به بهانه ریشه‌یابی نژاد و زبان ژرمنی، محققان و جاسوسان خود را با عناوین پزشک، سیاح و معلمین تاریخ و جغرافیای تاریخی، عالمان به علم ارکولوژی (علم ‌آثار عتیقه و باستانشناسی) روانه ایران می‌کردند. چون علم تاریخ و باستانشانسی در ایران نوپا بود، دولت وقت ایران نیز آنها را به استخدام خود درمی‌آورد.

این عده غیر از خدمات شایسته‌ای که انجام دادند، اهداف دولت خود را نیز از نظر دور نداشتند و با جلب اعتماد دولت و مردم و با گرفتن امتیاز حفاری و کاوش آثار باستانی ایران بسیاری از آثار ملی ایران را به تاراج بردند و در ضمن زمینه‌های نفوذ دولت خود را نیز مهیا نمودند.

اکنون با توجه به اهمیت اسناد و تقدم آنها بر سایر اقسام منابع پژوهشی، موضوع مقاله را به بررسی نقش « هرتسفلد » یکی از مستشرقان آلمانی در شناسایی زوایای تاریک تاریخ ایران براساس منابع و اسناد موجود در زمان وی اختصاص داده‌ایم.

در این مقاله سعی شده به بررسی نقش «هرتسفلد» در شناسایی تاریخ ایران با انگیزه‌های وی و با استناد به منابع و اسنادی دال بر چگونگی استخدام و محدوده وظایف و اقدامات وی پرداخته شود.

هدف از این مقاله شناساندن نامبرده و بررسی نقش وی در روشن نمودن برخی از زوایای تاریک تاریخ ایران باستان، با توجه به عملیات باستان‌شناسی که انجام داده و کتبی که از خود بر جای گذاشته و با استناد به برخی اسناد موجود در آرشیو اسناد ملی ایران است.

* * * *

روند شرق‌شناسی و توجه مستشرقین آلمانی به آثار تمدنی ایران زمین

دنیای غرب همان گونه که در زمینه اقتصادی و نظامی از شیوه‌های مختلفی برای نفوذ به دنیای شرق استفاده می‌کند، در زمینه به کرسی نشاندن اهداف فرهنگی خود نیز از روشهای متفاوتی بهره می‌جوید که یکی از آنها توسل به پدیده خاورشناسی‌ است.

برخی از افراد می‌پندارند که توجه اندیشمندان مغرب زمین به پژوهش‌های اسلام‌شناسی و ایران‌شناسی ناشی از روح حقیقت‌جوی آنان و گیرایی دین اسلام و تمدن کهن ایرانی است، هر چند نوادری از مستشرقین با این انگیزه به پژوهش می‌پردازند، اما بسیار نادرند.

دانش خاورشناسی که در مقطع معینی در اروپا پدید آمد و در خلال قرن 19 میلادی پیشرفت زیادی کسب نمود شامل مطالعات و بررسی‌هایی در زمینه تاریخ و اقتصاد و رشته‌های متعددی چون مصرشناسی، آشورشناسی و ایران‌شناسی و ... است.

در آغاز کار غرض اصلی اروپاییان و اهمیتی که به نقل و ترجمه کتب اسلامی نشان می‌دادند جهت امور مذهبی برای جذب افکار به سمت مسیحیت و تحقیق در اصول مذهبی و قوانین مدنی و اجتماعی قرآن بود. بنابراین به تحصیل زبان عربی و عبری می‌پرداختند و برای ایجاد روابط تجاری با ایران و ترکان در جهت تحصیل زبان فارسی و ترکی اهتمام می‌نمودند.

لذا در آغاز قرن 19 میلادی مستشرقین به ادبیات و علوم شرقی خصوصاً به زبان عربی اهمیت زیادی دادند و به نشر کتبی که به زبانهای عربی وفارسی و سایر زبانهای شرقی تألیف شده بود، پرداختند. از جمله دائرة‌المعارف اسلامی لیدن که حاصل تلاش نه نفر از مشاهیر مستشرق از جمله آلمانی‌‌ها بود.

یک رویه شرق‌شناسی، استعماری و با اغراض سیاسی و رویه‌ دیگر آن خدمات شرق‌شناسان در شناخت سوابق تاریخی ملل شرق است.

در بین خاورشناسان امروزی، علمای آلمانی و هلند، از همه قویتر هستند و مطمئناً محققان آلمانی زحمات زیادی در خصوص روشن کردن تاریخ ایران کشیده‌اند و خدمات آنها قابل تقدیر است. اما با توجه به پدیده شرق‌شناسی نباید غافل از اغراض دیگر آنها بود. در قرن 19 میلادی عوامل متعددی از جمله ترجمه اوستا توسط دوپرون، خواندن کتبیة بیستون توسط راولینسون، خواندن کتیبه‌های تخت جمشید توسط افرادی چون گروتفند سبب توجه دانشمندان اروپایی به ایران و سابقه فرهنگی آن شد. دانشمندان اروپایی با درک تمدن کهن ایرانی قسمتهای مختلف فرهنگ ایران را مورد بررسی قرار دادند. در این میان دانشمندان آلمانی پیوسته بیشترین نقش را در اشاعه فرهنگ و تمدن ایران در میان سایر ممالک غرب به عهده داشته و دانشمندان و پژوهشگران این کشور در انجام این امر از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌اند.

مطالعات ایران‌شناسی که به صورت انتشار سفرنامه‌ها و ترجمه و چاپ چندین کتاب در کشورهای آلمانی زبان آغاز شده بود، در قرن 19 به اوج خود رسید. ایران‌شناسانی که به زبان آلمانی تتبعات و مطالعاتی راجع به ایران داشته‌اند اکثراً از سه کشور آلمان ـ اتریش و سوئیس برخاسته‌اند. سابقه شناسائی ایران در زبان آلمانی با سفرنامه اولئاریوس (1600 ـ 1671 م)، سپس کمپفر (1617 ـ 1651 م) آغاز می‌شود که نخستین کار واقعی ایران‌شناسی در آلمان کتاب کمپفر تحت عنوان «مشروح سفر جدید به مشرق‌زمین» است.

در زبان آلمانی سفرنامه‌های متعددی راجع به ایران وجود دارد از جمله پولاک ـ وامبری ـ هینتزـ هرتسفلد که محتوی اطلاعات سودمندی در تحقیقات ایرانی هستند.

از مباحث مورد توجه محققین آلمانی در خصوص فرهنگ ایرانی، زبان‌شناسی ایران است. برای شناسایی ریشه زبان ژرمنی طبعاً آنها را به شناخت زبانهای هند و اروپایی و ایرانی کشانید. گروتفند اولین کاشف خطوط میخی در ایران است که حق بزرگی بر فرهنگ ایران دارد.

از دیگر مباحث مورد توجه آنها شناسایی کتاب زرتشتیان یا ایران باستان است. همچنین تحقیق درباره شاهنامه، تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام، باستان‌شناسی، هنر‌شناسی ایران قبل و بعد از اسلام می‌باشد.

تحقیقات محققان آلمانی در ایران‌شناسی و انتشار آثار‌شان با چاپ تصاویری از آثار باستانی ایران سبب شد که هیئت‌های خارجی به ایران روانه شوند و با گرفتن امتیازِ کشف آثار عتیقه، این آثار را به مراکز خود حمل نمایند. فعالیتهای آنان برای یافتن آثار باستانی در مراحل اولیه خود، بیشتر به منظور دستیابی به آثار و اشیای عتیقه نفیس بوده و افراد زیادی صرفاً به خاطر منافع مادی و یافتن گنج به دنبال آن کشیده شدند اما به تدریج و در قرون اخیر این افراد جای خود را به تحقیقات علمی باستان‌شناسی و فعالیت‌های علمی برای شناخت تمدنهای گذشته و تاریخ دوران‌های قدیم دادند.

فعالیتهای باستان‌شناسی در ابتدا در حدود اواسط هزاره دوم، بیشتر به وسیله افراد با نفوذ و سرشناس متمکن و شاهزاده و ... انجام می‌شد ولی به تدریج دامنه این قبیل فعالیتها به نحوی وسعت یافت که فراتر از ظرفیت و توان افراد گردید و به ناچار در اختیار مؤسسات باستان‌شناسی، موزه‌ها، دانشگاهها و ... قرار گرفت و جنبه علمی‌تر و منظم‌تری به خود گرفت.

ظاهراً خارجیانی که به عنوان جهانگرد به ایران مسافرت می‌کردند، امتیازاتی از پادشاهان به دست می‌آوردند که متأسفانه منجر به خروج آثار ملی ایران می‌شد. هر چند اینان آثار باشکوه تازه‌ای در زمینه باستان‌شناسی ایران تقدیم کردند و حتی عتیقه‌های باستان‌شناسی را در ایران شکل دادند، از جمله این افراد هرتسفلد است.

نام هرتسفلد پیوسته با تاریخ تخت جمشید توأم است؛ چه اوست که اول بار در آن خرابه‌ها با روش علمی به حفاری پرداخت، یا با ترجمه کتیبه پهلوی پایکولی، فصل جدیدی را برای محققان خارجی و ایرانی گشود و آغازگر پژوهش علمی بر روی کتیبه‌های ساسانی شد، یا با حفاری در پرس‌پولیس، کار بزرگتری انجام داد به طوری که نتیجه حفاری‌های وی موجب ارائه پژوهشهای علمی و جلب سیاح در این منطقه شد و حتی برخی از عالمان ایرانی از خدمت وی استفاده نمودند از جمله ملک‌الشعرای بهار که زبان پهلوی را از هرتسفلد آموخت.

 

پیشینه آشنایی ایرانیان و آلمانی‌ها

نخستین آشنایی ایرانیان با مردم آلمان تقریباً به دو هزار سال پیش بر می‌گردد و در آن تاریخ سربازان آلمانی، سپاه روم با جنگجویان اشکانی به جنگ پرداختند و به هنگام بازگشت،‌خاطراتی از ایران به کشور خویش به ارمغان بردند.

این آشنایی کمابیش وجود داشت تا در اوایل قرن 15 م، «هانس شیلت برگر» جهانگرد آلمانی به ایران سفر کرد و خاطرات خود را منتشر کرد.

در زمان صفویه در ایران اولین هیئت از طرف شاه اسماعیل عازم آلمان گردید. جهت ایجاد اتحادیه علیه عثمانی مناسبات ایران و آلمان در زمان شاه عباس اول (1599 م) توسعه یافت و مهمترین انگیزه این مناسبات عقد پیمان علیه عثمانی و روابط تجاری بود. قدیمترین اثر هنری مربوط به روابط ایران و آلمان، جعبه قلمدانی است که صحنه پذیرایی دربار ایران از هیئت آلمانی را نشان می‌دهد و اکنون در موزه برلن است.

در سال 1633 م. هیئتی از آلمان به ایران آمد و مهمترین ارمغانی که همراه بردند، نخستین ترجمة گلستان سعدی به زبان آلمانی توسط آدام اولئاریوس کتابدار هیئت بود و سپس دو سفرنامه توسط این هیئت انتشار یافت که برای اولین بار تصاویری از تخت جمشید و پاسارگاد در سفرنامه «مندلسلو» یکی از همراهان هیئت به چاپ رسید.

در سال 1857 م. برای نخستین بار میان دولت پروس و ایران قرارداد گمرکی به امضا رسید که به دنبال آن هیئتی به ایران آمد که دکتر هاینریش بروگش شرق‌شناس بزرگ و استاد دانشگاه برلین به عنوان مستشار، هیئت را همراهی می‌کرد. در سال 1885 م دولت تصمیم به ایجاد روابط سیاسی و تأسیس سفارتخانه در پایتختهای یکدیگر گرفتند و حتی تدریس زبان آلمانی در دارالفنون معمول گردید و بعدها در دوره مشروطیت مدرسه آلمانی در ایران تأسیس شد.

در طول جنگ جهانی اول آلمانی‌ها تلاش کردند به ایرانی‌ها نزدیک و آنان را به نفع خود وارد جنگ کنند. در اواخر قرن 19 م. امپراتوری آلمان متوجه اهمیت خاورمیانه شد و درصدد یافتن راهی به این منطقه و استقرار پایگاهی در خلیج فارس برآمد، لذا شرکت تجاری ونکهوس، نمایندگی خود را در بندر لنگه تأسیس کرد و پس از به قدرت رسیدن رضاشاه روابط روز به روز، رو به گسترش نهاد.

در سالهای وقوع جنگ جهانی اول آلمان تلاش می‌کرد موقعیت مناسبی در میان محافل ایرانی کسب نماید. با حمایت از ایرانیان و اظهار ناراحتی از اشغال ایران.

آلمان که وضعیت ایران را می‌دانست و به تنفر مردم ایران از دو کشور روس و انگلیس واقف بود و از سویی آگاهی بر این مطلب داشت که اگر در ایران با اهداف استعماری و سیاسی وارد شود، سرنوشتی چون دو کشور فوق خواهد داشت، از سویی به حیثیت برون مرزی جهانی خود اهمیت می‌داد لذا از در فرهنگی وارد شد.

با توجه به اینکه برنامه‌های روابط فرهنگی معمولاً براساس اهداف سیاسی و با توجه به ویژگیهای فرهنگی در زمینه‌های مساعد کشور دریافت کننده تنظیم می‌شود تا خصوصیات لازم را برای گرایشهای مطلوب داشته باشد، آنان پی بردند ایران نیز این زمینه را دارد. پس از این مقوله راه را برای خود هموار نمودند.1

مخصوصاً در این زمان با تلاش برخی روشنفکران ملی که یک نوع ناسیونالیسم مدرن هم رخنه کرده بود و آن چه این حس را برمی‌افروخت وجود زبان فارسی و در اوج هویت دیرینه فرهنگی تکیه بر تاریخ ایران پیش از اسلام بود. این تاریخ که بخش عمده آن در دوران قبل از اسلام ناشناخته بود در قرن 19 م. به کمک باستان‌شناسی و تاریخ کشف شد و در این مهم محققین آلمانی هم سهم قابل توجهی داشتند. 2

از جمله یکی از محققین پروفسور ارنست هرتسفلد بود که با هدف معلمیِ تاریخ و جغرافیای تاریخی استخدام شد و همراه با این وظیفه به مطالعه آثار عتیقه و کشف آثار باستانی در ایران نیز پرداخت.

 

هرتسلفد و تحقیقات وی دربارة تاریخ ایران

یکی از دانشمندان نامور جهان و از محققان تاریخ و باستانشناسی ایران هرتسلفد است. محیط خانوادگی و شرائط مدرسه‌ای که در آن تحصیل می‌کرد اندیشة او را از اوایل جوانی جهت تحقیقات علمی آماده ساخت. او دارای حافظه‌ای قوی و اطلاعاتی عمیق بود. در دبیرستان، زبانهای انگلیسی، فرانسه، یونانی، لاتین و عبری را تحصیل کرد و تحصیلاتش را در دانشگاههای مونیخ و برلن به پایان رساند. همچنین اطلاعات زیادی غیر از معماری از خطوط و السنة خاور نزدیک چون سومری قدیم، فارسی باستان، پهلوی و عربی و فارسی حاصل نمود.

در سن 24 سالگی برای کشف ریشه‌های رموز هنر معماری به خاور نزدیک مسافرت و به کار باستان‌شناسی پرداخت. تحت تعلیم استادش «دیلتیزش» در اکتشافات آشور شرکت کرد و از طریق لرسان در ایران نخستین مسافرت خود را انجام داد. وی فوق‌لیسانس خود را در رشته تاریخ و دکترای خود را در دانشگاه برلن دریافت کرد. در نخستین سالهای حکومت رضاشاه در تخت جمشید و پاسارگاد و کوه خواجه سیستان به کاوش و پژوهش پرداخت.

وی از جمله نخستین اعضای انجمن آثار ملی بود. این انجمن در 1301 شمسی زمان رضاشاه بنیاد گرفت. نخستین نشریه انجمن آثار ملی به عنوان «فهرست مختصری از آثار اولیه» به وسیله هرتسفلد در 1304 شمسی منتشر شد. او در همین انجمن فعالیتهایی نمود و اثاری از وی به جا مانده است. از جمله کنفرانس وی در خصوص آثار ملی ایران در مهر 1304 شمسی و کنفرانس در مورد شاهنامه در تاریخ شهریورماه 1305 شمسی. 3 کتابش به نام شاهنامه و تاریخ در 64 صفحه می‌باشد و در خصوص اختلاف بین مضمون روایات و اخبار ملی ایران که در شاهنامه است با حقایقی که صحت آنها را تاریخ نویسان اروپایی بعد از مطالعات طولانی تصدیق و آنها را تاریخ حقیقی ایران تشخیص داده‌اند می‌باشد. 4

همچنین خطابه‌ای درباره آثار ملی و تاریخی ایران از وی در مهر 1306 شمسی بر جای مانده است. هرتسفلد تا قبل از جنگ جهانی اول بیش از 5 بار به کشور ایران مسافرت کرد.

نقش‌هایی را که هرتسفلد بین سالهای 8 ـ 1897 و 1900 ـ 1899 میلادی در طی مسافرت اول خود در ایران از حجاریهای زمان هخامنشی و ساسانی و بناهای یادگاری برداشت و رونوشتهایی را که تاکنون انتشار یافته بود به طور کلی تکمیل و جزئیاتی را روشن نمود.

در زمینه آثار باستانی دروازه‌های زاگرس در مسافرت 1905 میلادی اطلاعات کسب کرد و از لرستان و فارس دیدن کرد، سپس برای جستجوی بنای پایکولی (که از سرحد عراق) چندان دور نیست دو مرتبه از دروازة آسیا عبور کرد. در سال بعد جاده بزرگ نظامی همدان را مورد اکتشاف قرار داد. 5

قبل از جنگ اول جهانی اکتشافاتی در منطقه سوریه و بین‌النهرین کرد و کتبی را در این زمینه نوشت از جمله مسافرت باستان‌شناسی در منطقه دجله و فرات. 6

وی در مورد تاریخ عمومی و سیاسی خلفا و نحوه اداره سرزمینهای خلافت هم کار کرده است.7

کتاب Iranische Felsreiefs (حجاریهای ایران) را در سال 1901 م. به اتفاق زاره (ساره) منتشر کرد و در واقع این دو، تحقیقات باستان‌شناسی ایران را شکل دادند که در آن عکسهای بناهای یادگاری زمان قدیم و قرون وسطایی ایران نشان داده شده است و اولین گزارش وی درباره آ‌ثار تاریخی مختلف پازارگاد (پاسارگاد) و پرس‌پولیس می‌باشد. 8

زحمات هرتسفلد و آرنولد در مورد تشخیص صنایع و فنون شرق و مخصوصاً درباره نقاشی ایران قابل تقدیر است. 9

علم و اطلاع هرتسفلد تنها محدود به ایران نبود بلکه نسبت به احوال عالم عربیت ـ تمدنهای قدیم سرزمین بین‌النهرین نیز احاطه و معرفتی تمام داشت. نام هرتسفلد پیوسته با تاریخ تخت جمشید توأم خواهد بود. چه اوست که اول بار در آن خرابه‌ها با روش علمی به حفاری پرداخت و نتایج مهمی به دست آورد. 10

 

عملیات هرتسفلد به طور اجمالی

قصر فیروزه را که قدیمترین بنای دوره ساسانی است مساحی کرد.

در دره‌گیرا نزدیک بنای گنبد سه بنای دیگر از این قبیل را کشف کرد.

تفتیش دقیقی از نقش سنگی آنوبانیس که قدیمترین حجاری آسیاست به عمل آورد.

وی ستون فعلی طاق گیرا واقع در سه راه کرمانشاه را مورد تصحیح قرار داد.

طاق بستان را با معیت ساره نقشه‌برداری کرد.

از یک قبر زمان مادی (ماد) در نزدیک سهند بین کرمانشاه و کنگاور نقاشی و عکسبرداری کرد.

در 1924 م. از ری دیدن کرد و یک آبادی مربوط به زمان اسلام قدیم را کشف کرد. 11

ترجمه کتیبه پهلوی پایکولی از بزرگترین کارهای وی است. 12

کتیبه‌ای به خط قدیم آرامی در طرف راست قبر داریوش در نقش رستم را کشف کرد.

کشف کتیبه پهلوی فیروزآباد و یافتن بزرگترین کتیبه‌های این خط در دهکده سرمشهد نزدیک کازرون از عملیات وی بود. هر چند موفق به خواندن و نشر ترجمه آن نشد ولی قابل اهمیت است. 13

الواح عیلامی را در تخت جمشید کشف کرد.

شناساندن نقوش انگیخته و حجاری عهد ساسانی که بزرگترین راهنمای دیگران شده است از کارهای وی است.

تحقیقاتش در کوه خواجه سیستان منجر به کشف یکی از ابنیه دوره اشکانی با دیوار مزین به نقاشیهای عالی شد و همین امر ارتباط بین صنعت ایرانی و یونانی باختر را روشن کرد.

. در سال 1931 م وی نخستین حفاری خود را در پرس‌پولیس و محوطه ‌اطراف آن چون نقش رستم ـ تخت رستم ـ استخر، شروع کرد نتیجه این حفاریها موجب ارائه پژوهشهای علمی و جلب سیاح در این منطقه ایران شد. 14

آثار هرتسفلد یکی از آثار قابل اهمیت است و محتوی اطلاعت مفیدی در تحقیقات ایرانی است. 15

 

تألیفات هرتسفلد:

1. تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستان‌شناسی: مشتمل بر سه مقاله از تاریخ باستانی ایران است. قبل و دوره هخامنشی، عصر یونانی و اشکانی، عصر ساسانی.

2. تاریخ هنر و فرهنگ چندین هزار ساله ایران از اعصار قدیم نزدیک به عصر حجر تا سرآغاز اسلام.

3. حجاریهای ایران به کمک ساره.

4. گزارشهای باستان‌شناسی از ایران، 9 ج.

5. سفر آسیا.

6. کشف دو لوح تاریخی در همدان ترجمه مجتبی مینوئی.

7. کتیبه‌های فرس قدیم، در خصوص زبان آکادی و عیلامی.

8. سلسله انتشاراتی به زبان آلمانی تحت عنوان اطلاعات راجع به آثار قدیم ایران. 16

9. ایران و شرق قدیم او: در باب صنعت ایران و به وسیله عکسها و کتیبه‌های خود از تخت جمشید و جاهای دیگر تحصیل کرده است. 17

10. پایکولی در 2 ج: با انتشار این کتاب پژوهش علمی و واقعی کتیبه‌های ساسانی آغاز گردید. 18

11. زرتشت و زبان او: این کتاب و کتب ذیل را در 6 ـ 1935 که در انگلستان زندگی می‌کرد و سپس به آمریکای شمالی رفت منتشر کرد.

12. ایران در شرق قدیم. 12

ـ اطلاعات گوناگون در باستان‌شناسی ایران.

ـ در دروازه‌های آسیا.

ـ نقوش حجاری شده در کوههای ایران.

ـ بناهای یادگار در ایران.

ـ پاسارگاد.

ـ تصاویر تبلیغاتی درباره باستان‌شناسی ایران. 20

با این که خدمات هرتسفلد در تاریخنگاری ایران قابل اهمیت است اما به هر صورت اینها مستشرقین خارجی بودند و خارج از خدمات شایسته‌ای که انجام داده‌اند اهداف کشور خود را نیز در نظر داشتند. حتی با امتیازاتی که از پادشاهان به دست می‌آوردند متأسفانه منجر به خروج آثار ملی ایران می‌شدند: به طوری که سندی به صورت مکیروفیلم در اسناد ملی موجود است دال بر بردن بعضی اشیاء عتیقه ایران به خارج.

از جمله: در تاریخ نهم خرداد ماه 1312ه‍ . ش پروفسور هرتسفلد به آلمان می‌خواست مسافرت کند، صندوقهایی که همراه وی بود می‌بایست بازرسی می‌شد که پس از بازرسی در گمرک خسروی مشاهده شد، تحقیقات مهمی همراه داشت لذا آنها را در گمرک نگهداری کرد. تا اداره مالیه تعیین تکلیف کند در پی آنها شکایت پروفسور از مأمورین گمرکی و وارد نبودن اعتراض وی نسبت به مأمورین در این سند آورده شده است. 21

همچنین سندی با همین مضمون در مورد خروج آثار ایران از گمرک بوشهر توسط هرتسفلد وجود دارد. هرتسفلد بالاخره در شهر بال سوئیس در اثر بیماری در سال 1948 م (1327ه‍. ش) درگذشت. 22

 

پانوشت‌ها:

1. جواد مشکور،‌محمد ابراهیم باستانی پاریزی، عبدالحسین نوایی، تاریخ روابط فرهنگی ایران، ج 1، تهران، حوزه معاونت روابط فرهنگی وزارت فرهنگ و هنر‌ـ 2536، ص 1.

2. محمد‌علی همایون کاتوزیان، مصدق و نبرد قدرت، مترجم: احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی وسپا، 1371، ص 85.

3. ارنست هرتسفلد، تاریخ باستان‌شناسی ایران بر بنیاد باستانشاسی: ترجمه علی‌ اصغر حکمت، تهران، انجمن آثار ملی، 1354، ص 9، 8 و 1.

4. ارنست هرتسفلد، «شاهنامه و تاریخ» ترجمه، متین دفتری، تهران مجلس، 1305، ص 58.

5. آلفونس گابری، تحقیقات جغرافیای راجع به ایران، مترجم:‌فتحعلی خواجه نوری، تهران، ابن سینا، ج اول 1348، ص 312.

6. ارنست هرتسفلد، تاریخ باستان‌شناسی ایران بر بنیاد باستانشناسی، همان کتاب، ص 10.

7. ژان سواژه: مدخل تاریخ شرق اسلامی تحلیلی کتابشناختی، ترجمه نوش‌آفرین انصاری، تهران، مرکز نشر دانشگاهی تهران، ج اول 1366، ص 235.

8. مریم میر‌احمدی: روابط ایران و آلمان در قرن 19 م، مجله تحقیقات تاریخی، تابستان و زمستان 1368، سال اول، ش 1 و 3، ص 28.

9. پژوهشگاه فرهنگ خاورشناسان، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372، ج 1، ص 15.

10. ریچارد فرای، بیاد پروفسور هرتسفلد «مجله یادگار» شهریور و مهر 1327 ق، سال پنجم، شماره 1 و 2، ص 111.

11. گابری، همان کتاب، ص 313.

12. داود منشی‌زاده، ‌شرق‌شناسان و شرق‌شناسی در آلمان، «مجله یادگار، فروردین و اردیهبشت 1328، سال 5، ش 1 و 3، ص 81.

13. عزیزالله بیات، شناسایی منابع و مآخذ تاریخ ایران از آغاز تا سلسله صفویه، تهران، امیرکبیر، چ اول، 1363، ص 43.

14. هرتسفلد، تاریخ باستان‌شناسی ایران بر بنیاد باستان‌شناسی، همان کتاب، ص 10.

15. ایرج افشار، راهنمای تحقیقات ایرانی، تهران، بهمن 1349، ص 46.

16. هرتسفلد: تاریخ باستانی، همان کتاب، ص.

17. محمد ابراهیم باستانی پاریزی: سایه‌های کنگره، ‌ماهنامه کلک، تهران تیر 1370، ش 17، ص89.

18. بیات: همان کتاب، ص 44.

19. هرتسفلد: تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستان‌شناسی، همان کتاب، ص 11.

20. شهلا بابازاده، فهرست توصیفی سفرنامه‌های آلمانی موجود در کتابخانه ملی ایران، تهران، کتابخانه ملی ایران، 2537، ص 21.

21. اسناد ملی ایران: «توقیف اشیاء عتیقه هرتسفلد ریاست مسیون تخت جمشید هنگام خروج از ایران، میکروفیلم، حلقه 24 و ش 264. مشخصات 240012868.

22. فرای: همان مجله، ص 114.

 

توضیح سند

سند زیر که در 20 اردیبهشت 1314 تنظیم شده، نامه وزیر اوقاف به رئیس‌الوزراء راجع به تلاش «هرتسفلد» برای خارج ساختن محموله کتب و اشیاء عتیقه همراه خود به دور از چشم مأموران گمرک بوشهر است.

 

شرح سند

مقام منیع ریاست جلیله وزراء دامت شوکته

سفارت آلمان در مراسله مورخ 6 مه 1935 بنا به تقاضای پروفسور هرتسفلد تقاضا کرده است که اشیاء و کتب و عتیقات مشارالیه در تخت جمشید معاینه و بسته شود که از گمرک بوشهر بدون بازنمودن عبور کند. چون جلب نظر اداره گمرکات لازم بود، استعلام به عمل آمد اظهار داشته‌اند: چنین اقدامی سابقه نداشته و در صورت صدور امر باید دو نفر به همراهی مقوم و نماینده این وزارتخانه اعزام بدارند و چون ممکن است در میان کتب مشارالیه نسخ خطی قدیم هم موجود باشد لازم خواهد بود که از طرف اداره بیوتات سلطنتی هم یک نفر مطلع با هیئت مزبور همراه گردد. با تقدیم موارد مراسله سفارت آلمان مستدعی است در صورت تصویب اوامر لازمه به اداره گمرکات و اداره بیوتات صادره و اجازه فرمایند که مقوم بانک رهنی نیز به همراهی هیئت مزبور مسافرت نماید.

 

 


همایش اسناد و تاریخ معاصر، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 3