تاریخچه قرنطینه درایران


تاریخچه قرنطینه درایران

مقدمه:

با همه گیر شدن بیماری ویروسی موسوم به کرونا در ایران و جهان ، موضوع قرنطینه کردن شهرها به عنوان یک راه حل برای جلوگیری از گسترش این بیماری واگیردار، باردیگر در سطح رسانه ها و افکارعمومی مطرح گردید. با مراجعه به منابع متعدد تاریخی و اسنادی ، تاریخچه مختصری از سابقه قرنطینه تهیه شده است که تقدیم می شود.

1-تعریف قرنطینه :

قرنطینه از ریشه کلمه فرانسوی quarantine است که تقریبا از دوران قاجار در زبان فارسی رایج شده است. لغتنامه های فارسی این کلمه را اینچنین تعریف می کنند:«جایی که درآن مسافران وعابران را بازرسی می کنند تا از ورود بیماران جلوگیری کنند. همچنین مکانی که در آن برای پیشگیری از شیوع بیماری‌های واگیردار، افراد مظنون به داشتن بیماری خاصی را برای مدتی معین نگهداری می‌کنند تا سلامت یا عدم سلامت آنان مشخص شود. »

2-سطوح قرنطینه :

الف:حداقلی‌ترین سطح، ایزوله کردن مریض در منزل یا درمانگاه است. که به آن میگویند  isolation.

ب:سطح دوم، قرنطینه کردن افرادی که به دلیل تماس نزدیک با مریض، مشکوک به بیماری هستند. اینها تا مشخص شدن نتیجه تست در قرنطینه می‌مونند.به این روش می گویند quarantine.

پ: سطح سوم قرنطینه در شرایطی اعمال می شود  که می‌دانیم عده زیادی در شهر بیمارشدند، و ما با یک به اصطلاح اپیدمی روبرو هستیم ولی نمی‌دونیم چه کسانی در کجا و به چه تعدادی و در چه سطحی بیمار شدند . در چنین شرایطی در عمل ما با تعداد زیادی ناقل بیماری واگیردار روبرو هستیم که خودشان هم خبر ندارند. در این شرایط، توصیه به رعایت «فاصله اجتماعی» میشود. مثلا سینماها و مدارس تعطیل میشود، پارکها و مساجد بسته میشوند، همایشها لغو میگردند . شرکتها و موسسات  هم جلسات رو غیرحضوری برگزار می‌کنند و حتی‌المقدور کارمندهاشون به دور کاری می فرستند. علاوه بر این، سفرهای قطارهای مسافربری، پروازها، و حتی اتوبوسهای بین‌شهری هم کاهش پیدا می‌کنند. به مجموعه این اقدامات social distancing یا رعایت «فاصله اجتماعی» گفته میشود، و کلیه اقدام ها جنبه توصیه ای دارد و اجرای آنها داوطلبانه‌ است.

ت: سطح چهارم که شدیدترین شکل قرنطینه محسوب می شود ، برقراری حکومت نظامی و منع تردد در شهرها است.  در این حالت، اگر کسی از خانه خارج شوند بدلیل آنکه می توانند برای دیگران خطر بیافریند  دستگیر میشوند . به این سطح از اقدام ها  lock down یا cordon sanitaire می گویند .

3-پیشینه قرنطینه در ایران

از دوران پیش از قاجار اسنادو مدارک متقنی در مورد سوابق اعمال قرنطیه وجود ندارد یا حداقل در منابع ثبت نشده اند اما از دوره قاجار در زمان حکومت ناصرالدین شاه اسناد ومدارکی در مورد اعمال قرنطینه موجود است که در خاطرات پزشکان دربار ناصرالدین شاه به مواردی از انها شاراه شده است. اما آنچه که می توان گفت  قرنطینه در تاریخ ایران با نام «امیرکبیر» پیوند خورده است؛ ظاهرا امیرکبیر ازطریق  پزشکان خارجی که در دربار ایران خدمت می‏کردند و بر استفاده از این نوع مبارزه با بیماری تأکید داشتند، با این روش آشنا شده بود. بر این اساس می توان گفت نخستین‏ بار «امیرکبیر» بود که در سال ۱۲۳۱ه.ش در سطح دولتی کار قرنطینه را به صورت گسترده پیگیری کرد و آن زمانی بود که وبا در غرب کشور فراگیر شد و به همین جهت وی دستور قرنطینه ‏سازی در مرز عراق با ایران را صادر کرد. این دستور در شرایطی صادر شد که زائرین عتبات در کرمانشاه محل شیوع وبا به سر می‏ بردند و مقامات عثمانی در عتبات مقررات قرنطینه وضع کرده بودند تا از سرایت بیماری به آن مناطق جلوگیری کنند. با این حال فقدان پیش‏بینی لازم برای تأمین آذوقه و محل استراحت این جمعیت در کرمانشاه و نبود قوانین مناسب به این منظور سبب شد در نهایت جمعیت زائرین از مقررات قرنطینه پیروی نکنند و به مسیر خود به سوی عراق ادامه دهند. [1]

گونه‏ هایی از قرنطینه‏ سازی را نیز حکام محلی در دستور کار قرار می‏ دادند. از جمله آن‏که در سال ۱۲۰۰ه.ش بدنبال فراگیر شدن وبا در شیراز و در سال ۱۲۱۰ه.ش در زمان فراگیری طاعون در بوشهر، اقدام هایی به منظور مقابله با این بیماری های انجام شد. اقدام مشابهی نیز در زمان فراگیری طاعون در تبریز بعمل آمد.به این ترتیب به نظر می‏رسد همین مقدار دستور برای قرنطینه نیز تحت فشار همسایگان خارجی انجام می‏ شد. به علاوه دردسر دیگر قرنطیه به نگرش مردم و عدم همکاری آنان برای تداوم این فرآیند مربوط می شد. برای مثال در مواردی افراد برای آن‏که از قرنطینه خارج شوند، به مأمورین دولتی رشوه پرداخت می‏ کردند و گاهی اوقات این امر از طریق فرار یا با ضرب و شتم نیروهای دولتی صورت می‏ گرفت. به علاوه حکام محلی که حضور نیروهای دولتی به منظور قرنطینه را مُخل فعالیت خودمی‏ دانستند و موجب تشدید نظارت بر منطقه ارزیابی می‏ کردند، در مواردی به کل منکر وجود بیماری در منطقه تحت حکمرانی خود می‏ شدند. برای نمونه در اسناد قرنطینه اصفهان در یک مورد گزارش‏هایی مبنی بر مرگ چند تن از زوار اصفهانی در اثر وبا به مرکز می‏رسد، اما والی شهر در برابر درخواست حکومت برای قرنطینه مدعی می‏شود که این افراد در نتیجه پیری و بیماری‏های غیرواگیر از دنیا رفته‏ اند. کمبود بودجه و درگیری دولت قاجار در جنگ‏ها، امضای قراردادهایی که به موجب آن باید غرامت پرداخت می‏کرد و سفرهای خارجی شاه، عملا موضوع قرنطینه را در درجه چندم اهمیت برای تخصیص بودجه قرار می ‏داد.

4-تشکیل مجلس حفظ صحه

تشکیل شورایی موسوم به «مجلس حفظ الصحه» در سال ۱۲۴۷ه.ش به ریاست «دکتر تولوزان» یکی از نخستین اقدامات بهداشتی سازمان‌یافته در تاریخ ایران محسوب می‏ شود. اغلب پزشکان این مجلس را ایرانیان تشکیل می‏ دادند، اما پزشکان خارجی نظیر دکتر دیکسن (پزشک سفارت انگلیس)، دکتر آرنور و دکتر بگمر نیز در این مجلس حضور داشتند.

براساس مدارک تاریخی موجود نخستین  جلسه این مجلس در تاریخ یکشنبه ۸ فروردین ۱۲۶۰ه.ش به طور رسمی در مدرسه دارالفنون تشکیل شد. در این نشست مقرر گردید که به مناسبت شیوع مرض طاعون در عراق، زیارت عتبات عالیات ممنوع شود، تعدادی پزشک به نقاط مختلف کشور سفر کنند و دستور تشکیل قارانتین (قرنطینه) در سرحدات ایران و عراق و هم‌چنین در بندر بوشهر صادر شود.

این دستور آن‏گونه که اعضای مجلس  حفظ صحه گمان می‏کردند اجرایی نشد، چرا که نه دولت قاجار حاضر بود به لحاظ مالی و عملیاتی از مصوبات مجلس «حفظ الصحه» حمایت کند و نه مردم این امر را به راحتی می‏پذیرفتند. اغلب ناظران بین‏المللی بر این باور بودند که حمل اجساد ایرانیان تا عتبات آن هم در شرایط غیربهداشتی یکی از دلایل شیوع بیماری‏های واگیر در مرزهای ایران و عراق بود.

با این همه درخواست‏ها و وصیت‏ها برای دفن در عتبات به حدی زیاد بود که عملا دولت توان چندانی برای جلوگیری از آن نداشت.  الگود پزشک سفارت انگلستان و پژوهشگر تاریخ پزشکی ایران در مورد تلاش‏های تولوزان و مجلس تحت هدایت وی چنین می‌نویسد: «خستگی‌ناپذیر. او یک سیستم قرنطینه‏ای مقدماتی‌ای را بنیاد گذاشت، خدمات واکسیناسیون عمومی که دکتر کلوکه بنیان گذاشته بود را حیات بخشید. پزشکانی را که توسط خودش در دارالفنون تربیت شده بودند و مسلح به تجهیزات لازم برای رویارویی با اپیدمی‌ها در روستاها بودند، به استان‌ها اعزام کرد.» [2]

تولوزان و شاگردانش کوشش‏هایی برای واکسیناسیون و ساخت قرنطینه و آگاهی‏ بخشی به مردم درباره بیماری‌های واگیر انجام دادند. با این همه، چون مجلس «حفظ الصحه» بودجۀ مشخصی نداشت، اغلب برنامه ‏های آن به خوبی پیش نمی‏ رفت و گاه نشست‏های آن برای مدت طولانی برگزار نمی‏ شد. بیش از چهل سال گذشت تا این مجلس جایگاهی در دولت پیدا کرد و بودجه‏ ای برای آن در نظر گرفتند. مشکلات مربوط به قرنطینه و تلاش برای افزایش کیفیت بهداشت در ایران در تمام دوران قاجار تداوم پیدا کرد، که در اثر این تلاش ها وهمکاری سازمان‏های بهداشت بین‏ المللی و پزشکان خارجی و داخلی تا حدودی بهبود در کیفیت بهداشت کشور را در اسناد برجای مانده شاهد هستیم.

در سال 1283 شمسی در پاریس کنفرانسی در مورد قرنطینه برگزار شد و به علت اپیدمی های طاعون و وبا در منطقه خلیج فارس و عدم توانایی دولت ایران در کنترل آنها قرار شد کلیه پزشکان هیئت های نمایندگی سیاسی خارجی در ایران نیز عضو مجلس حفظ الصحه باشند و قرار شد دولت ایران پست قرنطینه در جزیره هنگام ، تأسیس کند. ولی بعداً طبق توافقی که بین دولت های اروپایی واختصاصاً دولت انگلیس و دولت ایران به عمل آمد، قرار شد در بنادر جنوب ایران (بندرعباس ، بوشهر ، بندرلنگه ، آبادان و بندر جاسک ) مراکز قرنطینه ایجاد گردد. مجهزترین این مراکز در بوشهر بود که در آن زمان مهمترین بندر تجاری ایران به حساب می آمد و این مرکز مستقیماً و تماماً توسط هیئت پزشکی انگلستان اداره می شد ولی حقوق و دستمزد کارکنان عادی را دولت ایران می پرداخت . در سال 1285 شمسی یعنی سال صدور فرمان مشروطیت ، دکتر نلیگان انگلیسی به عنوان کفیل ریاست مجلس حفظ الصحه تعیین شد و فعالیت های واکسیناسیون عمومی زیر نظر او یکبار دیگر آغاز شد. [3]

5-قرنطیه در دوره رضا شاه

در سال 1300 شمسی پس از کودتای 1299 وزارت امور خارجه ایران از دولت انگلیس درخواست کرد گزارشی درباره مراکز قرنطینه بنادر خلیج فارس در اختیار دولت ایران بگذارد چون در دوران جنگ جهانی اول دستگاه های کار آنها عملاً همه خراب شده و از کار افتاده بود و همانطور که قبلاً نیز ذکر شد در پست های قرنطینه بنادر بوشهر ، آبادان ، بندرعباس و جاسک ، کلیه امور بوسیله کارکنان انگلیسی سرپرستی می شد ولی به جز پزشک کنسولگری انگلیس در بوشهر و دستیارانش دستمزد تمامی کارکنان از محل درآمد گمرکات ایران پرداخت می شد. در همان سال 1300 نام مجلس حفظ الصحه به شورای عالی صحیه تبدیل شد و بعداً اداره صحیه عمومی در وزارت فوائد عامه تأسیس شد و شورای عالی صحیه عملاً تعطیل گردید.[4]

در دوران حکومت رضا شاه دولت برای کنترل تردد دام وحمل ونقل فرآورده های دامی قوانین ومقرراتی وضع نموده واین مقررات را جهت اجرا به سرحدات وگمرکات کشور اعلام نمود . نخستین بار در سال 1305 به موجب قانونی که به تصویب مجلس شورای ملی رسید ، به وزارت فلاحت وتجارت وفواید عامه اجازه داده شد جهت جلوگیری از امراض سایر حیوانات وضد عفونی کردن پشم وپوست وغیره نظام نامه ای تهیه وبا تصویب هیئت وزیران اجرا گردد . به دنبال مذاکرات طولانی با مقامات انگلیسی بالاخره در تیرماه 1307 شمسی پزشکان ایرانی پست های قرنطینه بنادر را تحویل گرفته و کلید اداره مرکزی نیز به نماینده ایران واگذار شد و از همان سال کلیه امور قرنطینه مستقیماً زیر نظر اداره صحیه عمومی دولت ایران قرار گرفت. قوانین سرحدی ( مرزی ) : پس از تصویب قانون تفتیش صحی حیوانی ولزوم کنترل صادرات وواردات دام ومواد مربوط به دام بین ایران وکشورهای همجوار ، قوانین سرحدی لازم وضع گردیده است که در آن ها بخش مخصوصی به دامپزشکی اختصاص داده شده است [5]

در دوره‌ی رضا شاه، اسناد موجود حاکی از آن است که ریاست قرنطینه‌های بنادر جنوب تا مدت‌ها هم‌چنان در دست نظامیان انگلیس بود و در اسناد و مکاتبات از اشخاصی همچون کاپیتان رونی، به عنوان رئیس قرنطینه‌ها نام برده می‌شود. البته دولت ایران از این امر چندان راضی به نظر نمی‌رسید و سعی می‌کرد تا با محدود کردن و نظارت بر بودجه قرنطینه‌های جنوب برای ماموران انگلیسی اشکال‌تراشی کند. مطرح شدن مسئله قرنطینه در دوران حساس سال‌های آغازین حکومت رضاشاه را نمی‌توان تنها تلاشی در جهت تحکیم زیرساخت‌های بهداشتی ایران دانست. موضوع قرنطینه در این سال‌ها بیشتر از هر چیز با مسائل سیاسی دو دولت انگلیس و ایران آمیخته شد که هر دو خواستار تثبیت موقعیت خود در خلیج فارس بودند. اعتبار سیاسی و اقتصادی که اداره قرنطینه‌ها برای دولت انگلیس در خلیج فارس داشت دولت مزبور را در حفظ آنان ترغیب می‌کرد. ایران نیز به دنبال تثبیت حاکمیت خود بر قسمتی از خاکش بود و اداره قرنطینه بنادر مهم خلیج فارس تا حد زیادی می‌توانست این امکان را برایش فراهم کند. تقابل این سیاست‌ها سرانجام به حاکمیت ایران بر قرنطینه‌های جنوب منجر شد.[6]

 دربنادر آستارا و انزلی هم از سال‌های حدود ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ قرنطینه‌هایی برقرار شد. روس‌ها در این مورد هم مانند دیگر برخوردهای سیاسی خود با ملت‌های هم‌جوار، مشی‌مستبدانه و زورگویانه اتخاذ کرده و رعایت حال مسافران را نمی‌کردند. وضعیت قرنطینه انزلی هم مشابه قرنطینه‌های جنوب بود.برخورد ماموران قرنطینه بامسافران تبعیض‌آمیز بود و بستگی به وضعیت مالی فرد داشت. همین مسئله یکی ازمهم‌ترین دلایل عدم موفقیت عملکرد قرنطینه‌ها ونارضایتی مردم بود.[ 7]

پی نوشت ها 

[1] روزنامه سازندگی ،شماره ۶۲۰، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸.

[2] همان

[3]http://phs.sbmu.ac.ir/uploads/01_02-HISTORY.pdf

[4] سایت قرنطینه و امنیت زیستی کشور 

https://e.ivo.ir/contents.aspx?id=4

[5] همان

[6] آرزو علومی بایگی، حبل‌المتین و تاریخچه قرنطینه در ایران، 

http://pishine.ir/archives/12936

[7] مسعود کثیری و مرتضی دهقان نژاد، قرنطینه‌های ایران در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، مجله اخلاق و تاریخ پزشکی ، دوره چهارم ، شماره 6، آذر 1390 , از صفحه 50 تا صفحه 62 .


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی