روایتی از سفر حافظ اسد به ایران
41 بازدید
حافظ اسد از معدود رهبران عرب بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با رویی گشاده از آن استقبال کرد؛ همین رویکرد، پایهگذار روابطی نزدیک و رو به گسترش میان سوریه و جمهوری اسلامی شد.
روایت سفر حافظ اسد به تهران و دیدار تاریخی وی با رهبر انقلاب، آیتالله خامنهای، و رئیسجمهور وقت، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۹، نمونهای روشن از این روند به شمار میآید.
شرح این دیدار در صفحات 258 تا 260 کتاب «روایت گمشده» آمده است. در این اثر «فاروقالشرع»، وزیر خارجه سابق سوریه خاطرات خود را از سه دهه مسئولیت در عرصه سیاست خارجی این کشور تا هنگام درگذشت «حافظ اسد» را روایت میکند.
پیش از دیدار با بوش ؛ رجوع اسد به ایران
رئیسجمهوری حافظ اسد ابراز تمایل کرد که پیش از دیدار با جرج بوش پدر -رئیسجمهوری آمریکا - مواضع جمهوری اسلامی ایران را درباره اشغال کویت از سوی عراق، میزان نفوذ ایران در لبنان و وضعیت کلی منطقه بهصورت مستقیم از مسئولان ایران بشنود. سفیر ایران در دمشق را فراخواندم و اطلاع دادم آقای رئیسجمهور مایل است دعوت رئیسجمهوری هاشمی رفسنجانی را از وی، در هنگام دیدار اخیرش از دمشق پذیرفته و از ایران دیدار کند.
استقبال فراتر از پروتکلهای رسمی
رئیسجمهوری اسد در تهران با استقبالی دوستانه و رسمی مواجه شد که در هیچ پایتخت دیگری مشابه آن انجام نشده بود. بهویژه در اندازههای ایرانی که سنتهای یک امپراطوری تاریخی را در پشت سر خود پنهان دارد و در همان حال سنتهای جمهوری اسلامی نوپا و چهارچوبهای معاصر آن را بروز میدهد.
آیتالله [سید] علی خامنهای رهبر انقلاب از دیدار با رئیسجمهوری اسد خشنود و در سخنان خود بر امور سیاسی از زاویه نگاه راهبردی تمرکز کرد. در این ملاقات هر دو مرد در کار کندوکاو دربارهٔ عمق نگاه یکدیگر بودند.
دیدار اسد از ایران به مدت سه روز از 22 تا 25 سپتامبر 1990 به درازا کشید و شامل ملاقاتها و زیارت زیارتگاهها و ضیافتهای متعددی بود که به افتخار رئیس جمهوری برگزار شد.
اشتهای اسد و رفسنجانی رؤسای جمهور سوریه و ایران در سخنگفتن با هم و از این شاخه به آن شاخه رفتن، بیش از اشتهایشان به خوردن انواع غذاها بود. دو رئیسجمهور، عاشق گفتوگو با همهٔ اجزای آن و بحث درباره موضوعات بودند، بیآنکه به زمان بلند گفتوگوها توجهی داشته باشند.
آنچه بیش از همه چیز توجه مرا در این سفر به خود جلب کرد این بود که رئیسجمهوری رفسنجانی و ولایتی وزیر امور خارجه در روز سوم دیدار در مقر اقامت رئیسجمهوری اسد حضور یافتند و گفتوگوهای طولانی و چندساعتهای را با ما آغاز کردند که در جریان آن دو هیئت هیچ موضوع داغ یا راکدی را باقی نگذاشتند که درباره آن تبادل نظر و رایزنی نکرده باشند.
بلندپروازی تا تنگه هرمز ؛ از سرکشی تا فروتنی در نامههای صدام
رفسنجانی از روابط صدام - رئیسجمهوری عراق - با وی و از نامههایی که پیش از تهاجم به کویت و در هنگام آن برایش فرستاده سخن گفت و نسخهای از نامههای متبادله میان خود و صدام را به من داد تا پس از بازگشت به دمشق گزارشی از آنها به رئیسجمهوری ارائه کنم.
صدام در پارهٔ نخست این نامههای امضا شده و ترجمه شده از عربی به فارسی و از فارسی به عربی که دارای تاریخ هجری و میلادی بود، سرکشانه و گردنفرازانه از ایرانیها میخواست به مکان مشخصی که گفته بود و با هیئتی که او تعیین کرده بود، مرکب از [آیتالله] خامنهای [ولی] فقیه و رفسنجانی رئیسجمهوری بیایند و با او دربارۀ مرزهای بلند زمینی و دریایی ایران و عراق مذاکره کنند. مرزهایی که بلندی آن را نیز حدود 1200 کیلومتر مرزهای زمینی و حدود 800 کیلومتر مرزهای دریایی تعیین کرده بود.
من و رئیسجمهوری اسد این جملات را به معنای آن میدانستیم که صدام خواهان مذاکره از موضع قدرت با ایرانیها و دربارهٔ مرزهای آبی جدیدی بوده که تا تنگه هرمز میرسیده است. بهعبارتدیگر صدام در نظر داشته کل امارات و سرزمینهای میان کویت تا تنگه هرمز در همجواری عمان را به عراق پیوست کند.
اما صدام در واپسین نامه خود بعد از تجمع گسترده نیروهای بیگانه در پیرامون کویت بسیار فروتنانه و دوستدارانه ظاهر شده و در پی موافقت ایران برای ایستادگی در کنار عراق در برابر اشرار و توطئهگران علیه عراق و ایران و امت اسلامی بود.
نظرات