تبعیدهای سیاسی در عصر قاجاریه


امین تریان
4256 بازدید

تبعیدهای سیاسی در عصر قاجاریه

تبعید به عنوان نوعی کیفر فقهی و حقوقی به معنای «دور کردن» و در اصطلاح مجازاتی است که به موجب آن فرد مجرم از اقامت در شهر یا کشور خود ممنوع می‌شود و برای مدتی معین به سکونت در محل دیگری محکوم می‌شود.

بدرستی روشن نیست که این نوع مجازات از چه زمانی در ایران رایج شد اما آنچه روشن است این که از دوره قاجاریه رواج بیش تری یافت. در این دوره راه‌های گوناگونی از جمله تبعید برای مقابله با مخالفان مورد توجه دولت قرار گرفت. تبعید معمولا در مورد شاهزادگان، دیوانیان، متنفذان محلی و در اواخر این دوره با بازتابیدن اندیشه‌های انقلابی در مورد روشنفکران و روحانیون و به انگیزه‌های مختلف انجام می‌یافت. محل تبعید معمولا از میان شهرهای زیارتی داخل همانند قم، مشهد و ری و خارج از کشور همانند عتبات عالیات یا نقاط دورافتاده، زادگاه یا هر آنجا که تبعیدی صاحب آب و ملکی بود برگزیده می‌شد.

معمولا مخالفان شاه و شورشیان در صورت رهایی از مجازات مرگ، تبعید می‌شدند. برای نمونه هنگام ورود آغامحمدخان به خراسان همه امرای خراسان به جز ابراهیم خان شادلو از خوانین ناحیه اسفراین نزد او رفتند، در نتیجه وی مورد غضب آغامحمدخان قرار گرفته، همراه با بستگانش به تهران تبعید شد. نمونه دیگر آن در زمان فتحعلی‌شاه است که پس از رسیدن به پادشاهی برادر کوچکترش حسین‌قلی‌خان را که در کاشان شوریده بود به دزاشیب شمیران تبعید کرد، سپس برای سرکوب نادر میرزای افشار وارد مشهد شد و پس از تبعید به تهران و قتل وی، خانواده‌اش را به مازندران تبعید کرد.

صدراعظم‌ها نیز مخالفان یا رقیبان خود را تبعید می‌کردند تا خطر آنان را دور سازند. برای نمونه در دوره صدارت میرزامحمدخان سپهسالار قاجار، فرخ‌خان امین‌الدوله در مظان انتخاب به صدارت بود و به همراه برادرش میرزا‌هاشم‌خان امین خلوت از مخالفان صدراعظم به شمار می‌رفتند؛ بنابراین سپهسالار آنان را از دربار اخراج و به کاشان تبعید کرد. سلطان عبدالمجید میرزا عین‌الدوله در زمان صادراتش میرزا جوادخان سعدالدوله وزیر تجارت را که محرمانه بر ضد او و بلژیکی های مستخدم گمرک و مالیه گفت‌وگو می‏کرد برکنار و به یزد تبعید کرد. وثوق‌الدوله نیز در جریان مخالفت با قرارداد 1919 افراد بسیاری از جمله مستشارالدوله تبریزی ـ صادق، میرزاحسن‌خان محتشم‌السلطنه، میرزا اسماعیل‌خان ممتازالدوله، مختارالملک تبریزی و حاج‌آقا محمد معین‌التجار بوشهری را به کاشان و میرزاحسین خان صبا مدیر روزنامه «ستاره ایران» را به قزوین تبعید کرد. معمولا صدراعظم‌ها خود نیز پس از برکناری تبعید می‌شدند. برای نمونه حاج ابراهیم‌خان اعتمادالدوله پس از برکناری به قزوین و سرانجام طالقان، امیرکبیر به کاشان، میرزا آقاخان نوری به ورامین، سلطان‌آباد (اراک) و سرانجام یزد، و میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان معروف به اتابک به قم تبعید شدند. با برکناری صدراعظم نزدیکانش را نیز برکنار و تبعید می‌کردند. برای نمونه میرزا یوسف آشتیانی مستوفی‌الممالک در زمان صدارت امیرکبیر مورد توجه وی بود در نتیجه در طول دوره صدارت میرزا آقاخان نوری به عراق عرب تبعید شد. خانواده میرزا آقاخان نوری را نیز پس از برکناری از صدارت عظمی به اراک، یزد، اصفهان، کاشان و سرانجام به قم تبعید کردند.

روشنفکران نیز با مجازات تبعید روبه‌رو می‌شدند. برای نمونه در دوره ناصرالدین شاه پس از بستن فراموشخانه میرزا ملکم‌خان ارمنی معروف به ناظم‌الدوله را به همراه پدرش به عراق تبعیدکردند. گاه متنفذان محلی را نیز با هدف دور ساختن از محل حکومتشان و به قصد تضعیف آنان و زیر نظر نگهداشتن به تهران تبعید می‌کردند. برای نمونه در سال 1301هـ.ق. رضاخان قوام‌الملک (سوم) شیرازی را پس از درگیری با حسین‌قلی‌خان نظام‌السلطنه مافی والی فارس و محمدتقی میرزا رکن الدوله برادر ناصرالدین‌شاه به مدت یک سال به تهران تبعید کردند. یا در 1305 هـ.ق. احمدخان کبابی، ملک‌التجار و شیخ قضیب بن راشد قاسمی حاکم بندر لنگه را که به تحریک انگلیسی‌ها درصدد سرپیچی از فرمان دولت ایران برآمده بود دستگیر و به تهران تبعید کردند.

در این دوره، روحانیون را نیز به علل گوناگون تبعید می‌کردند. برای نمونه در ماجرای قتل گریبایدوف حاج میرزا مسیح استرآبادی که مردم را برای خلاص کردن زنان مسلمانی که در سفارت روسیه توقیف بودند به حمله به آنجا تحریک کرده بود به خواست امپراطور روسیه به عتبات تبعید کردند. یا ملا علی‌اکبر فال اسیری روحانی شیرازی که گروهی را به آزار غیرمسلمان‌ها تحریک کرده بود از شیراز تبعید کردند. یا فیروزمیرزا حاکم کرمان، آخوند ملا علی اکبر زمان را به واسطه امر به معروف و نهی از منکر به یزد تبعید کرد، اما به علت افراط در این امر و حکم کردن این روحانی به ممنوعیت رفت و آمد سواره زرتشتیان یزد، از آنجا به تهران و سپس به مشهد تبعید شد. پس از به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر، سید عبدالله بهبهانی را به کرمانشاه تبعید و سید محمد طباطبایی را به واسطه میانجیگری زن محمدعلی‌شاه وادار کردند که در ونک اقامت کند.اراذل و اوباش نیز در زمره ی تبعیدی‌های این دوره قرار دارند. برای نمونه در دوره مشروطه چهار نفر از رهبران اوباش به نام‌های صنیع حضرت، مقتدر نظام، نایب اسماعیل و سیدکمال که به تحریک دربار علیه مجلس تظاهرات کرده بودند همگی فلک شده و به مدت ده سال به کلات تبعید شدند. یا در مورد قاتل ارباب فریدون صرافی زرتشتی از آن جا که توسط یکی از درباریان به نام «مجلل السلطنه» تحریک شده بود، او و همدستانش مجازات و به کلات تبعید شدند. در مورد عمادالکتاب، میرزا علی‌اکبرخان ارداقی و مشکوه‌الممالک گردانندگان کمیته مجازات را نیز هریک به پنج سال تبعید از تهران محکوم کردند و منشی‏زاده و ابوالفتح‏زاده را که در حقیقت بنیانگذار کمیته بودند به عنوان تبعید به کلات نادری از تهران بیرون بردند و در راه سمنان آنان را به قتل رساندند.

گاه تبعید به شکل غیرمستقیم و با واگذاری حکومت ناحیه‌ای دور به منظور دور کردن فرد مزاحم از مرکز صورت می‌گرفت. برای نمونه الله‌قلی‌خان ایلخانی قاجار پس از قدرت یافتن حاجی میرزاآقاسی در ایران فعال مایشاء شد و در همه امور دولت مداخله داشت. دسته‏بندی‌ها و فعالیت های او به گوش محمدشاه رسید و او با تمام حرمتی که نسبت به حاجی قائل بود الله قلی خان را به عنوان حکومت بروجرد از تهران طرد کرد. وی به آن شهر رفت و باز سودای پادشاهی در سر داشت. محمودخان ملک الشعرا وزیرش جریان را به دربار اطلاع داد. این بار شاه دستور داد که او را به عراق تبعید کنند. یا امین السلطان صدراعظم رقیب خود عین‌الدوله را که سال‌ها در دربار مظفرالدین میرزای ولیعهد خدمت کرده بود و پس از رسیدن مخدومش به سلطنت داعیه صدارت داشت به حالت تبعید به حکومت مازندران فرستاد.
 

منابع

ـ نجم‌الدین طبسی. «تبعید». دانشنامه جهان اسلام.

ـ اسناد تاریخی خاندان غفاری‏. گردآوری و تصحیح کریم اصفهانیان و بهرام غفاری و علی‌اصغر عمران. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1385.

ـ شمیم، علی اصغر. ایران در دوره سلطنت قاجار‏. تهران: انتشارات بهزاد، 1387.

ـ مجد‌الاسلام کرمانی، احمد. تاریخ انحطاط مجلس. تصحیح محمود خلیل پور. اصفهان: دانشگاه اصفهان‏، 2536.

ـ ‌پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی‏. تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه‏. تهران: خیام‏‏، 1380.

ـ ‌محبوبی اردکانی، حسین. چهل سال تاریخ ایران‏. ج2. تهران: اساطیر، 1374.

ـ ‌دولت‌آبادی، یحیی. حیات یحیی. ج 1 و 4. تهران: عطار، 1371.

ـ ‌علوی‏، سید ابوالحسن. رجال عصر مشروطیت‏. تصحیح حبیب یغمایی و ایرج افشار. تهران: اساطیر، 1385.‏

ـ ‌هدایت، مهدی قلی‌خان. خاطرات و خطرات. تهران: زوار، 1344.

ـ ‌خاطرات و اسناد حسین قلی‌خان نظام السلطنه مافی، تصحیح معصومه مافی، منصوره اتحادیه، سیروس سعدوندیان و حمید رام پیشه، 3ج، تهران: تاریخ ایران، 1362.

ـ ‌نوایی، عبدالحسین. دولت‌های ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم. تهران: بابک، 2535.

امین تریان ‌/‌ کارشناس تاریخ