فاجعه مدرسه فیضیه


4706 بازدید

پس از مخالفتهای امام در برابر  سیاستهای غربگرایانه محمدرضا پهلوی، شاه که از مخالفت‏های امام به شدت برآشفته بود در صدد رویارویی مستقیم با روحانیت‏برآمد تا آنها را مرعوب و وادار به سکوت کند.در روز 2 فروردین ماه 1342 که مصادف با وفات امام جعفر صادق (ع) بود مجالس متعدد عزاداری و روضه خوانی در شهر قم برپا شد و سخنرانان مذهبی به سخنرانی و روضه خوانی پرداختند.یکی از این مجالس در منزل امام بود.آن روز گروهی از سربازان گارد شاهنشاهی (گارد جاویدان) که به طور ناشناس و با لباس مبدل و کفش‏های سربازی با اتوبوس وارد قم شده بودند به‏مجلس روضه خوانی امام آمدند و سعی کردند با حرکات بی‏ادبانه‏ای مجلس را به هم ریخته و اغتشاش ایجاد کنند.امام به محض مشاهده این حرکات فورا توسط آقای شیخ صادق خلخالی به اطلاع حاضران رساند که چنانکه افرادی بخواهند اخلالگری نمایند، ایشان فورا به حرم مطهر خواهد رفت و مسائلی را که لازم بداند به اطلاع مردم خواهد رساند.با تهدید امام توطئه ماموران ناکام ماند; اما آنها بعد از ظهر آن روز در مجلس روضه خوانی و عزاداری که توسط آیت الله گلپایگانی در مدرسه فیضیه برگزار شده بود همان حرکات را انجام دادند و پس از برهم زدن مجلس به ضرب و شتم طلاب و مردم شرکت کننده در مجلس پرداختند.طلبه‏ها نیز با استفاده از سنگ و آجر و چوب به مقابله با کماندوها برخاستند.اما نیروهای مسلح که از قبل، مدرسه را در محاصره خود داشتند به کمک کماندوها شتافتند و طلاب و جمع کثیری از مردم بی‏گناه را به سختی مضروب و مجروح کردند و از هیچ گونه هتاکی به مقدسات اسلامی خودداری ننمودند.کماندوها پس از پایان ماموریت‏به صف ایستاده و شعار «جاوید شاه‏» - که شعار سربازان گارد بود - سر دادند.

این درگیری تا ساعت 7 بعد از ظهر آن روز ادامه داشت و در پایان ماموران، لباسها، کتابها و بسیاری از لوازم و اثاثیه طلبه‏ها را در وسط صحن مدرسه به آتش کشیدند و سپس محل را ترک کردند.نظیر همین جنایت نیز در مدرسه علمیه طالبیه تبریز در همان روز صورت گرفت و بر اثر آن دهها نفر از طلاب، مضروب و مجروح شدند.

شما سربازان امام زمان هستید

وقتی خبر جنایت ماموران شاه را به امام رساندند ایشان بلافاصله تصمیم گرفت‏به طرف مدرسه فیضیه حرکت کند.روحانیون و مردم حاضر در منزل که از احتمال گزند به ایشان نگران بودند با قسم دادن، مانع خروج ایشان از منزل شدند.برخی نیز که تصور می‏کردند ماموران به زودی به منزل امام حمله خواهند کرد در منزل امام را بستند.وقتی که ایشان متوجه شد با لحن تندی از آنها پرسید که «به اجازه چه کسی در را بسته‏اید؟» و سپس با ایراد سخنانی در آن شرایط وحشتزا، ضمن افشای ماهیت ددمنشانه رژیم شاه به مردم حاضر اعتماد به نفس داده و فرمود: ...ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید.ترس و هراس را از خود دور کنید.شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجایعی صبر و استقامت کردند که آنچه امروز می‏بینیم نسبت‏به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگ ما حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت‏سر گذاشته‏اند.و در راه دین خدا یک چنان مصائبی را تحمل کرده‏اند.شما امروز چه می‏گویید؟ از چه می‏ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است‏برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر (ع) و امام حسین (ع) را دارند در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاکمه، خود را ببازند.دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان داد.دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت.ما پیروز شدیم.ما از خدا می‏خواستیم که این دستگاه ماهیت‏خود را بروز دهد و خود را رسوا کند.بزرگان اسلام، در راه حفظ اسلام و احکام قرآن کریم کشته شدند، زندان رفتند، فداکاری‏ها کردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ کنند و به دست ما برسانند.امروز وظیفه ماست در برابر خطراتی که متوجه اسلام و مسلمین می‏باشد برای تحمل هرگونه ناملایمت آماده باشیم تا بتوانیم دست‏خائنین به اسلام را قطع نماییم و جلو اغراض و مطامع آنها را بگیریم...

روز بعد نیز امام در دیدار با جمعی از مردم که در منزل ایشان اجتماع کرده بودند از آنان خواست تا «از مدرسه فیضیه دیدن نمایند و جنایات غیر انسانی دستگاه حاکمه را از نزدیک ببینند و نیز به بیمارستان‏ها سرکشی کنند و از روحانیان مجروح و مصدوم عیادت به عمل آورند تا دریابند که دستگاه حاکمه با روحانیت چه کرده است‏» .

شاه تصور می‏کرد با دست زدن به چنین جنایتی، مراجع - و در راس آنها امام - و روحانیت ترسیده و صحنه سیاست را ترک خواهند کرد و یا خواهد توانست که دست کم گروه بزرگی از علما و روحانیون را به انزوا کشانده و در میان آنها دو دستگی به وجودآورد.همچنین برای ایجاد وحشت‏بیشتر و جلوگیری از هرگونه واکنش مخالف و فریاد اعتراض آمیز علیه فاجعه فیضیه، رئیس شهربانی را نزد مراجع قم فرستاد و به آنان اخطار نمود که در صورت اظهار هرگونه مخالفتی کشته خواهند شد و منازلشان ویران و به نوامیسشان تجاوز خواهد گردید.ولی امام وی را نپذیرفت و از این تهدیدها و وحشیگریها نهراسید بلکه با ایمان و اطمینان کامل به حقانیت مبارزه با شاه، همدلی و همدردی روحانیون را افزون ساخت.سخنان کوبنده امام در همان روز فاجعه فیضیه و نیز فردای آن، طلسم وحشت را در دلهای مضطرب شکست.

اقدام رژیم شاه در حمله به مدرسه فیضیه و طالبیه، در روز وفات حضرت صادق (ع)، موجی از خشم و انزجار و نفرت نسبت‏به رژیم در میان بسیاری از مردم متدین قم، تهران و سایر شهرها پدید آورد.نماز جماعت در مساجد تهران و بسیاری دیگر از شهرها به مدت یک هفته تعطیل شد و مراجع نجف، کربلا و مشهد، و علما و جامعه روحانیت تهران و سایر شهرها و طلاب حوزه‏های علمیه سراسر کشور با صدور تلگرام‏هایی به مراجع قم، به ویژه امام، حمله به فیضیه را محکوم و رژیم را مسئول مستقیم و اصلی آن دانستند.مراجع نجف، آیات عظام: خویی و شیرازی، شاه را عامل اصلی آن جنایت قلمداد کردند و آیت الله حکیم نیز طی تلگرامهای جداگانه به سی و دو نفر از مراجع و علمای ایران، ضمن ابراز تاثر شدید از واقعه پیش آمده، از آنان خواست تا دسته جمعی به عتبات عالیات مهاجرت کرده و از آن طریق رژیم را تحت فشار قرار دهند.اما مراجع قم: امام خمینی، آیت الله شریعتمداری و آیت الله گلپایگانی طی تلگرام‏های جداگانه به آیت الله حکیم مهاجرت را در آن شرایط به مصلحت ندانسته و موجب اضمحلال حوزه علمیه قم و دیگر حوزه‏های علمیه ایران و نابودی استقلال کشور دانستند .واقعه فیضیه بیش از پیش درستی روش انعطاف ناپذیر و انقلابی امام را در برابر رژیم شاه به اثبات رساند.پس از حمله به مدارس فیضیه و طالبیه، رژیم شاه کوشید تا دست‏خود را در آن واقعه پنهان کند; لذا اعلام داشت که درگیری قم به واسطه نزاع میان گروهی از دهقانان موافق اصلاحات ارضی و گروهی از روحانیون مخالف اصلاحات روی داده که به فوت یکی از دهقانان منجر شده است! همچنین واقعه مدرسه طالبیه را به دلیل مخالفت گروهی از طلاب با حق رای به زنان دانست که موجب ناراحتی روشنفکران و بانوان شد و منجر به درگیری شدید با طلاب گردید که بر اثر آن دو نفر از عابران کشته و عده‏ای مجروح شدند!

شما امروز چه می‏گویید؟ از چه می‏ترسید؟ برای چه مضطربید؟

علی رغم این سرکوبی و تبلیغات وسیع و پر دامنه علیه روحانیت و مراجع و در راس آنها امام، گزارش‏های متعدد رسیده به ساواک حکایت از بی‏اعتمادی روز افزون مردم به رژیم و محبوبیت فزاینده روحانیون، به ویژه امام در میان گروه‏های مختلف جامعه داشت. بر اساس این گزارش‏ها با وجود کنترل فراوان نیروهای ساواک و شهربانی ، اعلامیه‏های امام و دیگر مراجع به تعداد فراوان در بسیاری از شهرها و روستاها منتشر می‏شد، دهها هزار قطعه از عکس امام پشت پنجره‏های اتوبوس‏های شرکت واحد و ویترین‏های مغازه‏های تهران و شهرستانها نصب گردید  ، وجوهات زیادی توسط مردم‏به امام داده شد که به طلاب پرداخت گردید و بیشتر از وجوهات سایر مراجع بود، و بالاخره افراد سرشناس متعددی از اقشار و گروه‏های مختلف اجتماعی به دیدار امام و سایر مراجع آمده و با آنان اعلام بیعت و وفاداری می‏کردند که تا آن زمان بی سابقه بود.در میان این افراد تعدادی از پرسنل ارتش بودند که با وجود احتمال فراوان خطر جانی و از دست دادن موقعیت‏شغلی به دیدار امام شتافتند .رژیم برای تضعیف موقعیت امام دست‏به یک سلسله اقدامات وسیع زد.از اینرو شاه که پس از حمله به فیضیه از سوی بسیاری از مراجع، علما، روحانیون و مردم، مسئول اصلی شناخته می‏شد، بیش از پیش در صدد بر آمد تا ضمن تهدید و تحقیر مراجع و علما، اقدامات به اصطلاح اصلاحی خویش را که از سال گذشته آغاز شده بود، مطابق موازین شرع وانمود کرده و خود را فردی متدین و معتقد به دیانت اسلام نشان دهد .شاه برای تحقیر و توهین روحانیون، دستور داد تا آنها را به سربازی ببرند تعویض لباس و خدمت در ارتش شاهنشاهی برای بسیاری از طلبه‏ها گران بود ولی امام پیکی به سرباز خانه‏ها فرستاد و به طلبه‏ها پیغام داد که تزلزل به خود راه ندهید، شما سربازان امام زمان هستید، سربازان و درجه داران را نسبت‏به مظالم رژیم آگاه نمایید، خودتان را از نظر روحی و جسمی تقویت نموده و تعلیمات نظامی را با جدیت فراگیرید...


پایگاه حوزه