همه چیز درباره غائله گنبدکاوس


5262 بازدید

ناآرامی ها در ترکمن صحرا تا بهمن سال 58 ادامه داشت . در سرمای 18 بهمن جمع زیادی از مردم ترکمن اعم از شیعه و سنی در مقابل چریک های فدایی موضع گرفتند و اعلام کردند محال است در سرزمین اسلام ما زنده باشیم و داس و چکش در وسط میدان شهر آویزان شود. مـنطقه ترکمن‌صحرا در شمال ایران یکی از نقاط گریز از مرکز بود که پس از پیروزی انقلاب به عرصه جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. در این منطقه در طول رژیم پهلوی فئودال‌ها و مزدوران آن‌ها با تکیه‌بر نیروهای نظامی و برخورداری از حمایت و همراهی روحانیون وابسته وحشت زیادی حاکم کرده بودند که کسی جرئت اعتراض به خود نمی‌داد. درنتیجه این جو خفقـان و فقـر فرهنگـی در ترکمن‌صحرا نیز همانند کردستان موج انقلاب بسیار دیرتر از سایرمـناطق وزیـدن گرفـت و وقتی آغاز شد که گروه‌های مارکسیستی، عمدتاً چریک‌های فدایی خلق، جـریان را به دست گرفتـند. از همـان ابـتدا تـلاش کردند تحت عنوان «دفاع از خلق ترکمن» با برانگیختن حس ناسیونالیستی ترکمن‌ها و دامن زدن به اختلافات قوی و مذهبی، تحولات منطقه را به دست‌گیرند. از منشا درگیری‌ها تا تفنگ های دوربین‌دار فدائیان خلق جمعیت ترکمن ایران که عمدتاً در شمال شرق کشور و در هم‌جواری با ترکمنستان قرار دارند، به یک‌میلیون نفر بالغ می‌شود که اغلب از اهل تسنن می‌باشند. در روز ۲۳ بهمن ۵۷ یعنی یک روز پس از پیروزی انقلاب ایران جوانان انقلابی ترکمن به شهربانی گنبد حمله و نیروهای حاضر در پاسگاه را خلع سلاح کردند. در بعدازظهر همان روز چریک‌های فدایی خلق و هواداران آن‌ها به مردم انقلابی مستقر در شهربانی هجوم بردند و خواهان تقسیم سلاح‌ها شدند. چریک‌های فدایی خلق شایعه کرده بودند شیعه‌ها تفنگ را گرفته‌اند و قصد تلافی حمله چماق به دست‌های ترکمن در دوران پهلوی را دارند. در این روزها جریان چپ به رهبری فدائیان خلق به‌شدت در منطقه ترکمن‌صحرا فعال‌شده بود و با تحریک احساسات قومی و نفوذ در بین روستائیان اهداف پشت پرده خود را پیش می‌برد. در نیمه اول اسفندماه ۵۷ خانه فرماندار سابق گنبد برای سازمان‌دهی نیروهای چپ اشغال و به مرکز ستاد خلق ترکمن تبدیل می‌شود. این ستاد طی بیانی‌هایی در خصوص حوادث مشابهی که در سنندج در حال وقوع بود اعلام کرد: «ارتش مسئول وقایع سنندج است. ختم این جنایات بستگی مستقیم به تصفیه ارتش ضد خلقی و ایجاد ارتش خلقی دارد.» این بیانیه نشان داد که میان جدایی‌طلبان مرزی رابطه‌ای‌ای پنهانی وجود دارد، هرچند که همزمانی شورش‌ها و مشابهت رفتار و خواسته‌های شورشیان در مناطق مختلف مرزی از قبیل سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان و ترکمن‌صحرا، خود مبین همین واقعیت بود. غائله 14 اسفند برای تغییر نام بندرشاه ۱۴ اسفند ۵۷ درگیری مسلحانه‌ای بر سر تغییر نام بند شاه بین نیروهای کمیته انقلاب با هواداران چریک‌های فدایی خلق در بندر ترکمن رخ می‌دهد. چپی‌ها ضمن راه‌اندازی تظاهرات علیه کمیته‌های انقلاب مدارس شهر گنبد را به تعطیلی می‌کشانند و خواستار انحلال ارتش ضد خلقی با کمک فدائیان خلق و مجاهدین خلق می‌شوند. شهر گنبد تقریباً حالت متشنج دارد. جنگ اول گنبد بین کانون مرکزی شوراهای ترکمن و فداییان خلق با پاسداران انقلاب و کمیته امام در گنبد آغاز می‌شود. روز هفتم فروردین آیت‌الله طالقانی طی پیامی خطاب به مردم ترکمن‌صحرا، ضمن محکوم کردن نغمه‌های تجزیه‌طلبانه، خواستار ترک هر نوع مخاصمه و برخورد قهرآمیز و دخالت نظامی از هر فرد یا گروهی شد.عید آن سال در ترکمن‌صحرا متفاوت بود. شهر گنبد تقریباً حالت متشنج داشت. مردم تک‌تک از شهر خارج می‌شدند. شهر سنگربندی شده و گروه‌های زیادی از عوامل سازمان چریک‌های فدائی خلق وارد گنبد شده بودند. ستاد خلق ترکمن کاملاً حالت تهاجمی به خود گرفته بود و آشکارا مقامات شهر و نیروهای کمیته انقلاب اسلامی را تهدید می‌کرد.۹ فروردین ۱۳۵۸ با رهنمودهای امام راحل، نیروهای سپاه به‌تدریج در مراکز حسّاس شهر مستقرشده و هواداران انقلاب ساکن گنبد نیز با بستن سنگر در محله‌های خود، آماده کمک به پاسداران شدند. درگیری‌ها در گنبد ۲۵ نفر کشته و ۹۰ نفر زخمی شدند. رادیو عشق‌آباد ترکمنستان شوروی مرتباً به زبان ترکمنی مردم منطقه را تحریک و دعوت به مقاومت در برابر نیروهای اعزامی از مرکز می‌کند. تمام نوار مرزی ایران با شوروی به‌غیراز دو پاسگاه اینجه برون و داشمند در دست گروه‌های چپ‌گراست. ۱۱ فروردین ۵۸ مذاکرات بین آیت‌الله طالقانی و هیئت اعزامی دولت با نمایندگان ترکمن‌ها به نتیجه می‌رسد و طرفین آتش‌بس را امضا می‌کنند؛ اما هنوز درگیری‌ها ادامه دارد. دو روز بعد ۷۰ نفر از چریک‌های فدایی خلق در درگیری با پاسداران انقلاب دستگیر می‌شوند. اطلاعات و مدارک مهمی مبنی بر دخالت عناصر کمونیست غیر ترکمن در این غائله به دست می‌آید. غلامرضا خارکوهی مورخ گلستانی درباره تنش‌های ترکمن‌صحرا می‌گوید : « درآن زمان گروه‌های ملی‌گرا، کمونیست‌ها و ستاد خلق ترکمن که یک گروه مسلح سیاسی – نظامی وابسته به سازمان‌های چریکی فدایی خلق کمونیست بود با برگزاری رفراندوم انقلاب اسلامی به‌صورت رسمی در منطقه مخالفت می‌کردند. این گروه علاوه براینکه خود با این رفراندوم مخالف بود مردم مسلمان ترکمن تهدید می‌کردند و به‌زور اسلحه در مناطق ترکمن‌صحرا مانع انجام رفراندوم و شرکت ترکمن‌ها می‌شدند. ستاد خلق ترکمن به صندوق‌ها حمله می‌کرد و اجازه نمی‌داد در مناطق ترکمن‌صحرا صندوقی مستقر شود، ولی با هر سختی که وجود داشت بخشی از ترکمن‌ها توانستند در این رفراندوم شرکت کنند و به جمهوری اسلامی ایران رأی بدهند، در آن روزها جنگ اول گنبد توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق و ستاد خلق ترکمن که دو گروه سیاسی و مسلح ضدانقلاب بودند به راه افتاد. آن‌ها به پاسگاه‌های نظامی حمله کرده و سلاح‌های زیادی از تهران، کردستان و مرز شوروی به منطقه وارد می‌کردند و با انقلاب اسلامی که تازه پیروز شده بود می‌جنگیدند. عامه مردم ترکمن طرفدار انقلاب و امام خمینی بودند و با ستاد خلق ترکمن و اقدامات مسلحانه آن‌ها مخالف بودند و به همین خاطر بعد از سرکوب ضدانقلاب همواره مدافع نظام جمهوری اسلامی بودند و بیش از ۵۰۰ شهید تقدیم انقلاب نمودند.» ضعف دولت موقت در برخورد با فعالیت‌های چریک‌های فدایی که از حمایت حزب توده، سازمان مجاهدین خلق و گروه پیکار برخوردار بودند، باعث شد که سازمان چریک‌های فدایی توسط ستاد شوراهای مرکزی ترکمن‌صحرا و کانون فرهنگی – سیاسی خلق ترکمن حکومتی در منطقه ایجاد کنند به‌طوری‌که هـیچ اقدامی بدون اجازه و رضایت آنان امکان‌پذیر نبود. در ۱۳ فروردین‌ماه ۱۳۵۸ طی نشستی توسط نمایندگان ترکمن‌ها و دولت موقت با اعلام آتش‌بس به توافق‌های زیر می‌رسند: «۱-انتقال سریع مجروحان به بیمارستان ۲-آزادی دستگیرشدگان ۳-عقب‌نشینی کامل طرفین درگیری از سنگرها و پاک‌سازی شهر از سنگرها ۴-واگذار کردن حفظ نظم شهر به ارتش تا اطلاع ثانوی.»باوجوداین، سـتاد شوراهای خلق ترکمن‌صحرا دست از اقدامات خود برنداشت و به‌انحاءمختلف ازجمله انتشار اعلامیه‌های تهدیدآمیز از افراد غیر ترکمن خواست تا ترکمن‌صحرا را ترک کنـند. دراین‌ارتباط خبرگزاری پارس در گزارشی از اوضاع منطقه در روز ۲۸ فروردین ۱۳۵۸ اعلام کرد: «افراد ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا که در مهمانسرای فرمانداری نظامی گنبد مستقر هستند شبانه به غارت اموال و احشام غیر ترکمن‌ها می‌پردازند و با ربودن تعداد زیـادی گـاو، مرغ و سایر لوازم‌خانگی و توزیع آن‌ها بین ترکمن¬ها این خانواده‌ها را از هستی ساقط کرده‌اند و می‌خواهند به این وسیله موجبات فرار و ترک زندگی غیر ترکمن‌ها را فراهم کنند.» ستاد مرکزی شورای ترکمن‌صحرا در مورد حوادث سنندج اعلام موضع صریح کرد: «ارتش مسئول وقایع سنندج است. ختم این جنایات بستگی مستقیم به تصفیه ارتش ضد خلقی و ایجاد ارتش خلقی دارد.» این بیانیه از رابطه پنهانی میان جدایی‌طلب‌های نقاط مرزی پرده برداشت. آن‌ها به هر اقدامی دست می‌زدند و هر کس را می‌خواستند دستگیر و اموالش را غارت می‌کردند و نوعی دولت‌دردولت تشکیل دادند. در همین دیدار امام ضمن مفسد خواندن عناصر خلق ترکمن مقابله با آن‌ها را واجب دانسته و در پایان فرمودند: «امیدوارم که انشاء الله امنیت آنجا (گنبدکاووس) برقرار بشود و شما با برادران سربازتان و با برادران پاسدارتان باهم دست‌به‌هم بدهید و این اشرار را از آن ناحیه عقب بزنید.»«شورای انقلابی خلق ترکمن» مرکب از عناصر فداییان خلق، خواسته‌های خلق ترکمن را این‌چنین بیان می‌کنند: «۱- تشکیل شورای انقلابی از طریق رأی آزاد مردم ترکمن برای دفاع از حقوق حقه ترکمـن و بـه ثمـر رسـاندن خواست زحمتکشان شهر و روستا ۲- لغو کلیه دیون و بدهی‌ها و تعهـدات مالـی کارگران، دهقانان، پیشه‌وران و کارمندان جزء به بانک‌ها و مؤسسات دولتـی ۳- لغو تمام محدودیت‌های ملی و فرهنگی و سپردن مصالح خلق ترکمـن به دست خلـق ترکمن که خود باید در تعیین سرنوشت خود اقدام کند. ۴-تشکل جغرافیایی خلق ترکمن بدین شکل که از بندر ترکمن تا جرگلان شامل ایلات جعفربای، اتابای، کوکلان و جرگلان تحت سیستم اداری واحد و مشترک ۵-ارتشی خلقی برای پاسداری از دستاوردهای انقلاب و دفاع از منافع ملی از نیروهای انقلابی – فدایـیان و مجاهدیـن خلـق – تشکیل شود و سربازان و افسران ترکمن باید حتی‌المقدور در ترکمن‌صحرا خدمت کنند.» جنگ دوم بین پاسداران انقلاب اسلامی و فداییان خلق ۱۸ بهمن جمع زیادی از مردم ترکمن اعم از شیعه و سنی در مقابل چریک‌های فدایی موضع گرفتند و درگیری سختی بین مردم و هواداران فداییان خلق رخ می‌دهد که به کشته و مجروح شدن ده‌ها تن می‌انجامد. در سرمای ۱۸ بهمن، جمع زیادی از مردم ترکمن اعم از شیعه و سنی، در مقابل چریک‌های فدایی، موضع گرفتند و اعلام کردند: «محال است در سرزمین اسلام، ما زنده باشیم و داس و چکش در وسط میدان شهر آویزان شود.» چریک‌های فدایی خلق با نزدیک شدن ۱۹ بهمن سالگرد حادثه سیاهکل درصدد برآمدند تا برای ایجاد «ترکمن‌صحرای خودمختار» زمینه درگیری با نیروهای پاسدار انقلاب و نهادهای انقلاب را فراهم نمایند. در منطقه شایع شد که امام خمینی دستور قتل‌عام سنی‌ها را صادر کرده است. در روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۸ دو گروه از راهپیمایان یک گروه طرفداران ستاد خلق سازمان چریک‌های فدایی خلق در مقابل این گروه هواداران نظام جمهوری اسلامی شامل برخی ترکمن‌ها و ازجمله مردم ترک و شیعه منطقه قرار داشتند، بودند. نیروهای پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت خود را آغاز کردند. با وارد عمل شدن سپاه هواداران چریک‌های فدایی خروج پاسداران انقلاب را از منطقه خواستار شدند.در روز شنبه ۲۰ بهمن به دنبال تیراندازی به خودروی سپاه جنگ بین نیروهای سپاه [و] فداییان خلق برای تصرف نقاط حساس شهر گنبد آغاز شد. با شدت گرفتن درگیری‌ها، ارتش در روز ۲۲ بهمن عملاً وارد جنگ می‌شود. در روز ۲۳ بهمن آخرین سنگرهای چریک‌ها سقوط کرده و ستاد خلق ترکمن به تصرف نیروهای انقلاب درمی‌آید و ارتش حفظ امنیت و انتظامات منطقه ترکمن‌صحرا را بر عهده می‌گیرد. پس‌ازاین درگیری‌ها به‌مرور آرامش بر منطقه حاکم می‌شود و از نفوذ نیروهای چپ در منطقه کاسته می‌شود. روز ۲۳ فروردین ۱۳۵۸ به هنگام دیدار پاسداران انقلاب اسلامی گنبد و عده‌ای از مردم این شهر با امام خمینی، مادر شهیدی از میان حضار بپا می-خیزد و فریاد برمی‌آورد: «ای امام! ما در گنبد هیچ امنیت نداریم. ناموس و مالمان درخطر است. من دختر ۱۴ رساله‌ام را در آنجا گذاردم تا به حضور شما برسم. وقتی حرکت می‌کردم دختر می‌گفت مـرا هـم بـه خدمـت امـام ببر. مرا به چه کسی می‌سپاری؟ آیا من از خود و ناموسم چگونـه دفـاع کـنم؟! ای رهـبر، من شرم دارم بگویم که مادری با گریه می‌گفت جلوی روی من این گروه جنایتکار به دخترم تجاوز کرده و سر از بدن او جدا کردند.» افراد اصلی ستاد خلق ترکمن از طریق مرز شمالی به شوروی سابق گریخته و در استان چهارجو ترکمنستان اسکان یافتند و بعد از چندین سال به کشورهای اروپایی ازجمله سوئد، کانادا، آلمان، نروژ، استرالیا، انگلستان، امریکا و سایر کشورها پراکنده و پناهنده شدند که اکثر آنان در شغل رانندگی تاکسی و آژانس و کارواش و کارگری زندگی سختی را سپری می‌کنند. مناظره بنی‌صدر و رضایی با چریک‌های فدایی ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۸ رادیو تلویزیون دولتی ایران میهمانان سرشناسی داشت. از دولت ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور و مهندس مصحف استاندار مازندران حاضر بودند، از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسن رضایی عضو شورای فرماندهی و درویش مسئول سپاه گنبد، از ارتش سرلشگر فلاحی فرمانده نیروی زمینی، سرگرد افشار معاون فرمانده یگان گنبد و درازگیسو فرمانده گنبد در زمان وقوع حادثه حاضر بودند و از کادر مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق نیز سه نفر آمده بودند؛ فرخ نگهدار، علی‌محمد فرخی (علی کشتگر) و جمشید طاهری پور. این جمع متفاوت و متکثر برای برگزاری مناظره‌ای تلویزیونی گردهم آمده بودند. مناظره‌ای که برخی همچون محسن رضایی آن را «نخستین مناظره تلویزیونی پس از انقلاب» می‌دانند که هرچند قرار بود بر تحولات گنبد و ترکمن‌صحرا متمرکز باشد اما به مجالی بی‌مانند برای بیان دیدگاه‌های اساسی‌تر طرف‌های بحث تبدیل شد. مخالف خوانی‌های گروه‌های چپ‌گرا از مجاهدین خلق گرفته تا فداییان خلق و پیکار و… از مهم‌ترین مسائلی بود که دومین دولت انقلاب و نخستین رئیس‌جمهور اسلامی ایران را به چالش می‌طلبید. اوج این جدال در جریان وقایع گنبد و ترکمن‌صحرا به نمایش درآمد. جدالی که یکسر آن شوراهای دهقانی و عناصر وابسته به سازمان فداییان خلق بودند و سوی دیگر دولت منتخب، سپاه پاسداران و ارتش. مناظره با حضور همه طرف‌ها به مدت بیش از ۴ ساعت برگزار و یک روز بعد به‌طور کامل از تلویزیون پخش شد. در بخشی از این مناظره آمده است: استاندار مازندران: فداییان بیت‌المال را صرف چه کردند؟ مصحف استاندار مازندران چنانکه روایت کرد در دوران استانداری شرایط سختی را گذرانده بود. شرایطی که حتی فرماندار گنبد نیز حرف او را نمی‌خواند: «ما در آنجا شخصی را به نام فرماندار قراردادیم ولی به آن عنوان که فرماندار نماینده استاندار باشد و استاندار نماینده مرکزی باشد و مآلاً با یک خط‌مشی مشترک تصمیمات دولت در گوشه‌ای از این کشور پیاده شود، این نیست و آن‌کس که در منطقه دارد تصمیم می‌گیرد نیروهای دیگری هستند. نیروهایی که به گفته او از «ستاد خلق ترکمن» خط می‌گرفتند؛ ستادی که «صرفاً یک قالب است که چهره‌هایی در داخل این قالب فعالیت‌هایی را شروع کردند و فسادی را پایه‌گذاری کردند.» مصحف در خلال سخنانش از توزیع هدفمند پرسشنامه‌هایی در منطقه خبر داد که برای تحلیل شرایط فرهنگی و بومی و جهت‌دهی به جامعه محلی گنبد طراحی‌شده بود. پرسشنامه‌هایی واجد ۳۰۴ سؤال که به ریزترین مسائل منطقه‌ای می‌پرداخت و در قالب سؤالاتی مثل‌اینکه «آیا اعلامیه‌های سازمان و ستاد به دستتان می‌رسد؟» و «آیا می‌خواهید بیانیه‌ها به زبان محلی و ترکمن نوشته شود؟» علاوه بر تبلیغ یک گروه سیاسی خاص، تلاش می‌کرد برای جداسازی فرهنگی گوشه‌ای از این مملکت زمینه‌سازی کند. استاندار مازندران همچنین از فعالیت‌های این افراد برای در اختیار گرفتن انبار آذوقه شرکت «اتکا» وابسته به ارتش خبر داد و گفت: «کار ستاد مرکزی شورای ترکمن‌صحرا به آنجا می‌رسد که برگ مأموریتی به این شکل صادر می‌کند: از طرف ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا به اعضای این هیئت نمایندگی داده می‌شود تا در خصوص نگهداری و مراقبت اموال شرکت اتکا و جلوگیری از حیف‌ومیل و بخصوص حمل غیرمجاز آن بدون اطلاع ستاد اقدام مقتضی معمول نمایید.» او سپس این سؤال را مطرح کرد که «ستاد خلق ترکمن در کارهای غاصبین خود در گنبد اموال متصرفه را به مصرف چه اهدافی رسانده؟ این اهداف به‌طوری‌که مدارک آن عرضه خواهد شد به نفع ملت نبوده و برای رشد دشمن علیه ملت به‌کاررفته است.» رضایی: شوراها با عوامل رژیم پیشین و فئودال‌ها رابطه داشتند محسن رضایی دیگر چهره‌ای بود که وقتی تریبون را به دست گرفت فساد سازمانی شوراهای ترکمن‌صحرا و چریک‌های فدایی خلق را برملا کرد. عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران از حاکم کردن نوعی اختناق در منطقه از سوی ستاد مرکزی شورای ترکمن‌صحرا یادکرد، از احضاریه‌هایی که مسئولان ستاد برای برخی محلی‌ها فرستاده بودند و از آنان خواسته بودند «در اولین فرصت برای پاره‌ای توضیحات خود را به ستاد مرکزی شورای ترکمن‌صحرا معرفی نمایند» چراکه در صورت سرپیچی باید منتظر «اقدامات بعدی» باشند یا با آن‌ها «به شکل دیگری رفتار خواهد شد.»او همچنین از ارتباط شوراها با برخی عوامل رژیم پیشین پرده برداشت و از فردی به نام «حاجی نوری یمودی» نام برد که به گفته او «از وابستگان رژیم قبلی بوده و در خانه ایشان انبار مهمات و انبار آذوقه بوده است.» ازنظر او «استفاده از فئودال‌ها در شوراها با هیچ منطقی قابل بخشودگی نبود»، چه رسد به آنکه وابسته رژیم پیشین باشد. او گفت: «آقایان شما چگونه از فردی که با شمس پهلوی از عوامل و ایادی این جنایتکاران تاریخ بودند برای پیشبرد مقاصد خودتان استفاده کردید؟» رضایی به اتهام همکاری با فئودال‌ها که چپ‌ها به سپاه می‌زدند هم پرداخت و ادامه داد: «شما پاسداران را متهم می‌کنید که با فئودال‌ها رابطه دارد. سپاه پاسداران اگر چنین بود که آمریکا از آن وحشتی نداشت. این آقایان صحبت کردند هنوز همان فرماندهان سابق بر سر کار هستند. آن‌ها به‌محض اینکه کوچک‌ترین اطلاعی پیدا کردند که یک آمریکایی جاسوس در دستگاه ما است بلافاصله بدون کوچک‌ترین درنگ اقدام کردند. اتفاقاً تمام اشکالات ما در رابطه با همین آمریکایی‌ها است که اگر وجود داشته باشند شناسایی می‌شوند و وضعشان روشن می‌شود. این‌ها اصلاً در درگیری‌ها با سپاه همکاری نمی‌کردند، این‌ها اصلاً حاضر نبودند کوچک‌ترین قدمی بردارند. مگر تابه‌حال عمل شما در خط آمریکا نبوده؟ مگر چه کسی از این عدم برقراری یک حاکمیت سیاسی در کشور سود می‌برد؟» درگیری‌های گنبد از کجا شروع شد؟ چگونگی آغاز درگیری‌های گنبد از دیگر مسائلی بود که در این میزگرد موردبررسی قرار گرفت و روایت‌های مختلفی از آن مطرح شد. نخست روایت درویش مسئول سپاه گنبد که از جایش برخاست، جلوی نقشه‌ای که بر دیوار نصب‌شده بود ایستاد و با تشریح موقعیت جغرافیایی منطقه از یک برنامه از پیش تعیین‌شده برای ایجاد درگیری در منطقه سخن گفت. او در توصیف جریان آغاز درگیری گفت: «روز ۱۹ بهمن همان‌طور که در دهات شایع کرده بودند که روز انقلاب را می‌خواهند جشن بگیرند، حدود ۱۰ هزار نفر را به شهر می‌آورند و راه‌پیمایی از میدان یادبود شروع می‌شود و مقرشان هم در مقابل آموزش‌وپرورش بود. مردم ترک و فارس وقتی شعارها و صحنه‌ها را می‌بینند که علیه جمهوری اسلامی است به این گروه حمله می‌کنند. وقتی حمله می‌کنند شهربانی وارد عمل می‌شود که مردم را متفرق کند که در این میان سه اتومبیل شهربانی و یک پلیس را خلع سلاح می‌کنند که البته مردم پاسبان را پس می‌گیرند. در این جریان سپاه وارد عمل می‌شود و با صبر و توجهی که به مردم می‌کند مردم را وادار به عقب‌نشینی می‌کند. در این میان یک نارنجک از بین متحصنین به‌طرف مردم پرتاب می‌شود که ۲۸ مجروح و ۲ شهید باقی می‌گذارد.» تفنگ‌های دوربین‌دار فدائیان خلق نکته دیگری که در این مناظره موردبحث قرار گرفت سلاح‌های مورداستفاده دو طرف درگیر در ماجرای گنبد بود. درویش مسئول سپاه در گنبد در بخشی از سخنانش به چگونگی کشته شدن برخی فرماندهان سپاه ازجمله احمد قنبری، فرمانده و معاون عملیات اشاره کرد و گفت: «وقتی به سمت ما شلیک می‌شود، کلیه برادران ما از ناحیه مغز تیر خوردند… من تعجب می‌کنم این‌ها که آمادگی جنگی نداشتند مادون‌قرمز از کجا آورده بودند که در تاریکی شب تیراندازی کنند. مگر می‌شود بدون مادون‌قرمز تیراندازی کرد؟» به‌طورکلی ناآرامی‌ها و تحرک سیاسی در مناطق ترکمن‌نشین طی سال‌های اولیه بعد از انقلاب اسلامی بیش از آنکه ناشی از مسائل قومی و مذهبی باشد ناشی از رقابت‌های سیاسی و تحرک گروه‌های چپ و عمدتاً غیر محلی در منطقه بود که در جهت تشدید تضادهای منطقه‌ای و قومی و بحران‌زدایی در کشور به‌منظور بهره‌برداری سیاسی انجام گرفت.


http://yon.ir/ElEtS