پیشنهاد وزیر خارجه رضاشاه برای تغییر قانون اساسی آمریکا
رضاخان فردی خشن، بیسواد و مستبد بود که در سال ۱۳۰۴ شمسی وقتی که احمدشاه در فرنگ بود و رضاخان همهکاره مملکت.
پس از انقلاب مشروطیت با تحریک و توطئه استعمار انگلیس علیه آخرین شاه قاجار و کودتای سوم اسفند سال 1299 به قدرت رسید و سلطنت را بدست گرفت،روایت این ماجرا در صفحات 41 تا 45 از کتاب «رضا شاه و بریتانیا» به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در بهار 89 توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به قلم دکتر محمد قلی مجد منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:
نمونه اعلای قساوت و طمع در طول دوره حکومت رضاشاه، اشاره نشریات خارجی به سطح پایین اجتماعی او چندینبار موجب قطع روابط دیپلماتیک با کشورهای متبوع آنها شد. در سالهای 1936 و 1937، نشریههای تایم و نیویورک میرور به این مطلب اشاره کردند که رضاخان در گذشته مهتر بوده و سپس چندی به نگهبانی در جلوی در سفارتخانههای خارجی در تهران اشتغال داشته است.[1]
پس از انتشار این مطالب، وزیر خارجه ایران از وزیر مختار آمریکا در تهران خواست تا نشریات خطاکار را مجازات و از تکرار این قبیل ندانم کاریها در آینده جلوگیری کند. وقتی وزیر مختار آمریکا به باقر کاظمی، وزیر خارجه ایران، توضیح داد که نشریات آمریکایی تحت حمایت قانون اساسی این کشور قرار دارند، کاظمیدر عین ناباوری مقام آمریکایی، وقیحانه پیشنهاد کرد که آمریکاییها برای رضایت خاطر ملوکانه اعلیحضرت پهلوی قانون اساسیشان را تغییر بدهند.[…]
همین آقای کاظمی که پیشنهاد تغییر قانون اساسی را به وزیر مختار آمریکا داد، وقتی سفیر ایران در ترکیه بود به دلیل انتشار مقالهای که به اصل و نسب معمولی رضا شاه اشاره کرده بود، در سال 1940 بدون مقدمه از مقامش عزل شد. از اسناد و مدارک آن دوره چنین بر می آید که ایران به مضحکهای بین المللی مبدل شده بود. [2]
[1] تلگرام هورنی بروک (123 اچ. 781 / 149 )، مورخ 15 مارس 1936؛ هورنی بروک در این تگلرام درباره مقاله ای که در نیویورک میرور به چاپ رسیده و در آن اشاره شده بود که رضا شاه (قبلا در اصطبل سفارت انگلستان در تهران مشغول به کار بوده» نظر داده است. مقاله تایم در گزارش شماره 1010 مریام (6363 891 امیرانیان/27) مورخ 10 مارس 1937 آمده است شده بود، موری، که اخیرا زندگینامه رسمی رضا شاه را ویراسته بود، در یادداشتی به تاریخ 17 دسامبر 1940 که برای دستیار وزیر، معاون وزیر، و شخص وزیر امور خارجه آمریکا ارسال داشت، می نویسد: «بقینا خواندن مطلبی که در گزارش پیوست از آنکارا درباره فراخواندن سفیر ایران از ترکیه ارسال شده است، برایتان خالی از لطف نخواهد بود. من این اتفاق را برای سفیر ترکیه (که اگر به یاد داشته باشید در زمان قطع روابطمان با ایران حافظ منافع ایران بود) تعریف کردم، و او از خنده روده بر شد.
[2] خبر فراخواندن باقر کاظمی را سی ون انگرت، کارداد موقت آمریکا، در گزارش شماره 1916( 13/ 9167, 701) مورخ 22 سپتامبر 1960 آورده است. گزارش انگرت شامل خبر زیر میشود: «آقای باقر کاظمی، سفیر ایران در ترکیه، را از این کشور فراخوانده و هنوز به پست دیگری نگماشته اند. کاظمی در اکتبر 1939 به سمت فوق منصوب شده بود، بنابراین هنوز یک سال نیست که از انتصاب او در آنکارا می گذرد. تا بحال نتوانسته ام یقینا به دلایل فراخواندن او پی ببرم، و نام جانشین او نیز هنوز اعلام نشده است.» دلایل برکناری کاظمی را جی. و. ای. مک موری، سفیر آمریکا در ترکیه، در گزارش 1585، مورخ 5 نوامبر 1960 خود ذکر کرده است: «سفیر ایران در اینجا چندی پیش به کشورش فراخوانده شد، که تازه به دلایل آن پی برده ام. ظاهرا، چند وقت پیش، نویسنده ای در روزنامه فرانسوی زبان ژورنال دریان (Journal d Orient) جرأت کرده و چیزهایی درباره زندگی شاهنشاه ایران نوشته بود؛ از جمله، این که شاه از سطوح پایین جامعه برآمده است. ظاهرا این بی احتیاطی ژورنال کاریان حتی از دید سفارت ایران نیز به دور مانده بود. با وجود این، به موقعش که بریده این مقاله به تهران و رؤیت مقامات رسید، سفیر تلگرامی دریافت کرد که در آن به سبب عدم هوشیاری سرزنش شده و به طور تحکم آمیزی دستور یافته بود که قاطعانه به دولت ترکیه اعتراض کند و از آن دولت بخواهد تا برای جبران این خطا کاری اقدامات مقتضی اتخاذ نماید. اتفاقا وقتی سفیر ایران بعد از انجام مأموریتش از دفتر وزیر امور خارجه ترکیه بیرون می آمده یکی از همکاران من که با وزیر کاری داشته وارد دفتر می شود. او می گوید که آقای سراج اغلو با حالتی نیمه مبهوت گفته است که ترکیه به خاطر آزادی نسبی مطبوعات به خود می بالد، ولی حالا از طرف شاه یک مملکت دوست مصرانه از من می خواهند که مدیر یک نشریه را به خاطر چاپ چیزی مجازات کنم که اگر درباره آتاتورک می نوشتند، از نظر مردم ترکیه در واقع نوعی تعریف و تمجید از توانمندی و قدرت شخصیت او به حساب می آمد.وری، که اخیرا زندگینامه رسمی رضا شاه را ویراسته بود، در یادداشتی به تاریخ 17 دسامبر 1940 که برای دستیار وزیر، معاون وزیر، و شخص وزیر امور خارجه آمریکا ارسال داشت، می نویسد: «یقینا خواندن مطلبی که در گزارش پیوست از آنکارا درباره فراخواندن سفیر ایران از ترکیه ارسال شده است، برایتان خالی از لطف نخواهد بود. من این اتفاق را برای سفیر ترکیه (که اگر به یاد داشته باشید در زمان قطع روابطمان با ایران حافظ منافع ایران بود) تعریف کردم، و او از خنده روده بر شد.»


















نظرات