آشتیانی، میرزا احمد


 آشتیانی، میرزا احمد

آیت الله میرزا محمّدحسن آشتیانی(1319ـ1248هـ. ق.) از مشاهیر عالمان تهران است و به دلیل حضور مؤثر در مبارزه با استبداد در جریان قیام تنباکو که به لغو قرارداد «رژی» منتهی گردید. در پهنه کشور اسلامی ایران نیز از شهرت بسزایی برخوردار است.

این نامور عرصه فقاهت و سیاست صاحب پنج فرزند شد که عبارتند از: حاج شیخ مرتضی، حاج میرزا مصطفی، حاج میرزا هاشم، حاج میرزا احمد و فاطمه خانم.

میرزا احمد چهارمین فرزند و کوچکترین پسر میرزا آشتیانی است. او در سال (1300 هـ. ق.) در تهران و در خانواده ای که وارث معرفت و اندیشه بودند، دیده به جهان گشود. پدرش این نوزاد را به نام برگزیده پیامبران «احمد» نامید.

ابرهای تیره و تار

احمد در فضایی معطر به فروغ ایمان و راستی و درستی، رویشِ شکوهمندی را آغاز کرد. امّا به موازات چنین پرورش های امیدوار کننده و نوید بخش، ابرهای تیره و تاری آسمان تهران را پوشانید و شرایط آشفته و ناگواری را به این شهر که مرکز حکومت قاجار بود، تحمیل کرد. روز یکشنبه دوم جمادی الثّانی سال (1309 هـ. ق.) که احمد نُهمین بهار زندگی را پشت سر می نهاد، توسط عبدالله خان والی، دستوری از سوی ناصرالدّین شاه قاجار به آیة الله میرزا محمّدحسن آشتیانی ابلاغ گردید که باید در مجامع عمومی به منبر برود و غلیان بکشد و حکم تحریم تنباکو را که توسط میرزای شیرازی صادر شده با این کار لغو کند. یا اینکه تهران را ترک گوید. او به خود اجازه نداد حکم میرزا را نقض کند. بنابراین تصمیم گرفت از مرکز حکومت خارج شود. با انتشار این خبر مردم تهران با وجود سرمای شدید و ریزش برف فراوان در مساجد و محافل اجتماع کردند. در منزل میرزا، عدّه ای از بستگان و اقوامش و برخی شاگردانش برای وداع جمع شده و همراه اهل خانه به گریه و زاری پرداختند. احمد که در سنین کودکی بود نظاره گر چنین حوادث تلخ و اسفباری بود و این حادثه دل و روحش را مکدر می ساخت. بامداد روز سوم جمادی الثانی (1309 هـ. ق.) 14 دی ماه (1270 هـ. ش.) یک روز پس از اعلام آن دستور ظالمانه به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) در منزل آشتیانی روضه ای منعقد شد. احمد مشاهده نمود که بازاریان کفن پوشان در حالی که با آهنگ محزون چیزی زیر لب زمزمه می کرد به سوی خانه آشتیانی در حرکت اند. نزدیک تر که آمدند او متوجّه شد مردم چنین زمزمه می کنند: «یا غریب الغربا ,,می رود سرورما»

نگریستن به چنین وقایعی گرچه با موجی از نگرانی توأم بود، امّا احمد در پس این رویدادهای نگران کننده با ذهن کنجکاو خویش آینده ای امیدوار کننده را می دید. زنان محجّبه با ناله های دلخراش فریاد یا علی و یا حسین سر می دادند و در پیشاپیش آنان بچه ها نیز شعارهای بزرگ ترها را زمزمه می کردند. مردان فریاد می کشیدند و حضرت مهدی(عج) را به استمداد می طلبیدند و تمامی جمعیت یک صدا و خشمگین، شاه و اطرافیانش را به باد ناسزا گرفته بودند. در چنین فضایی حکومت وقت و عوامل استبداد از موضع قبلی خود عقب نشینی نمودند و ناگزیر شدند به تقاضای مردم و عالمان دین گردن نهند.

تحصیل

احمد در سنین کودکی و نوجوانی مقدّمات علوم حوزوی و ادبیات فارسی را بخوبی فراگرفت و در خدمت والد بزرگوارش فقه، اصول و علوم دیگر را کسب کرد. چنانچه نوشته اند:

«علاّمه محقّق، فقیه، محدّث، حکیم مدقّق میرزا احمد اشتیانی پس از پایان مقدّمات و ادبیات، لطیفه بسیاری در فنون نحو، صرف، شعر منطق، هیأت، حساب و معانی خدمت والد ماجدش اشتغال یافته و به درس خصوصی در مباحث اصول تحت عنوان «معالم» پا گزارده و قواعد اصولی را از بیانات آن بزرگوار آموخت.»

میرزا احمد با اشتیاقی فراوان مشغول تحصیل نزد پدر فاضل و فرزانه خود بود که رویداد دیگری قلب او را اندوهگین ساختچرا که در سال (1319 هـ. ق.) پدرش پس از مدّتی بیماری به سرای جاوید شتافت. این رویداد اگرچه موجی از غم و ناراحتی را متوجّه بازماندگان آن عالم فرزانه ساخت امّا این طلبه جوان با پشت سر گذاشتن این دوران سخت به تحصیل ادامه داد و مصمم گردید نصایح و مواعظ پدر را مبنی بر پیمودن درجات کمال و تقوا و دست یافتن به قلّه های معارف عقلی و نقی آویزه گوش جان سازد و مصمم تر از گذشته در این راه سخت امّا پر ثمر گام نهد. او پس از وفات پدر فلسفه، حکمت و مباحث فقه و اصول را نزد استادانی که نامشان ذکر می شود، در سطح عالی فرا گرفت.

میرزا هاشم اشکوری (متوفّای 1332 هـ. ق.). به خواهش آقا میرزا ابوالفضل تهرانی به تدریس در مدرسه سپهسالارتهران دعوت گردید و برخی از آثار عرفانی را در این مکان تدریس می نمود.

او بعد از رحلت آقا محمّدرضا صهبای قمشه ای عهده دار تدریس در این حوزه گردید. میرزا احمد، کتاب «تمهید القواعد»، «شرح فصوص قیصری»، «مصباح الانس» حمزه فناری و بخش «الهیات» از اسفار ملاّصدرا را نزد این حکیم متألّه آموخت.و در این جلسات عرفانی و معنوی با دیگر شاگردان مخصوص میرزا هاشم اشکوری از جمله میرزا محمّدعلی شاه آبادی و آقا سیدکاظم عصار تهرانی انس و الفت داشت.

میرزا حسن کرمانشاهی (متوفّای 1336 هـ. ق.).

این حکیم از ارکان انتقال فلسفه به طبقات متأخرتر به شمار می رود. وی در مکتب میرزا ابوالحسن جلوه زواره ای تحصیل نمود و محضر آقا علی مدرّس زنوزی را مغتنم شمرد تا آنکه خود در علوم عقلی صاحب نظر گردید و از مدرّسین فاضل به حساب آمد. او به دلیل تسلّط عالی، بیان رسا و حسن تقریر به هنگام تدریس، کثیری از طلاّب را به سوی خویش جذب کرد که با رغبت زیاد و شوق فراوان در محضرش کسب فیض می کردند.

میرزا احمد بخشهایی از کتاب شفای بوعلی سینا، شرح اشارات و نیز سفر نفس، امور عامه، جواهر و اعراض کتاب اسفار را نزد میرزا حسن کرمانشاهی آموخت.

میرزا شهاب الدّین نیریزی شیرازی (متوفّای 1320 هـ. ق.).

این حکیم از شاگردان برجسته حکیم جلوه است که در فقه و اصول هم تبحّر داشت. وی در مدرسه صدر تهران آثار محی الدّین عربی را تدریس می نمود.

میرزا احمد آشتیانی بخش های قابل توجّهی از کتاب اسفار ملاّ صدرا را نزد آقا میرزا شهاب الدّین قرائت نمود.

میرزا احمد پس از فراگیری متون مهم فلسفی و عرفانی به ریاضی علاقه مند گردید و در این رشته در زمره شاگردان نامدار میرزا جهان بخش و میرزا عبدالغفار نجم الدوله به شمار آمد.

وی سپس به طب روی آوردو کتابهای تحقیقی این دانش همچون «شرح نفیسی» و «کلیات قانون» را نزد استادان مشهوری چون میرزا محمّدحسین و میرزا ابوالقاسم نائینی فرا گرفت و در درس استادان طبّ جدید آن عصر یعنی میرزا علی اکبر ناظم الاطبّاء و رئیس الاطبا میرزا ابوالحسن حاضر گردید. به موازات تحصیل علوم عقلی، معارف نقلی مخصوصاً فقه و اصول را نزد مرحوم آقا شیخ محمّدرضا نوری و مرحوم آقا سید محمّد یزدی فراگرفت.

زمانی که میرزا علی اکبر، مدرّس مدرسه شیخ عبدالحسین در تهران بود میرزا احمد به همراه آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی و تنی چند از عالمان برجسته در درس ایشان شرکت می نمود.

آخوند ملاّ محمّد هیدجی زنجانی (1349 ـ 1270 هـ. ق.)

پس از آن که آشتیانی نزد حکیمانی چون مرحوم جلوه و دیگر بزرگان حکمت در این رشته به مهارتهایی دست یافت در مدرسه منیریه تهران اقامت گزید و مدّت سه دهه در این مدرسه علوم معقول را تدریس نمود. میرزا احمد آشتیانی در حوزه درسی او به تکمیل تواناییهای خود در علوم معقول پرداخت و از فضایل اخلاقی این حکیم زاهد نیز متأثر شد.

آیة الله رضا استادی متذکر گردیده اند:

مرحوم آقای آشتیانی در ابتدای آمدن مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم و تأسیس حوزه علمیه قم توسط ایشان، مدّت کوتاهی هم در قم رحل اقامت افکند و در درس آیة الله حائری شرکت می کرد ولی ظاهراً اقامت او در قم کوتاه بوده است.

به سوی نجف

با وجود اینکه میرزا احمد جرعه های پرفیضی از چشمه های عالمان تهران و قم نوشید و در چندین رشته از علوم توانایی های فوق العاده ای به دست آوردامّا به آن اکتفا نکرد و به منظور تکمیل علوم نقلی و درک فیض استادان حوزه نجف اشرف در سال (1340 هـ. ق.) رهسپار عراق گردید و در حدود ده سال در جوار بارگاه مطهّر حضرت علی(علیه السلام) اقامت گزید. وی علاوه بر تحصیل به تدریس هم می پرداخت. میرزا احمد از محضر آیات عظام آقا ضیاءالدّین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا محمّدحسین نائینی بهره های فراوان برد و در نقل احادیث و روایت و وصول به درجه اجتهاد از این بزرگان به کسب اجازه و گواهی نایل گردید.

البتّه او قبلاً این اجازات را از آیة الله بروجردی و آیة الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی نیز اخذ کرده بود.

آشتیانی در میان استادان نجف با محقّق نائینی انس و الفت افزون تری داشت و ا ین ارتباط که فراتر از روابط استاد و شاگردی بود علّت هایی داشت که می توان به آنها چنین اشاره کرد:

1.میرزا احمد در زمره شاگردان خاص میرزای نائینی به شمار می رفت و از استعدادی فوق العاده برخوردار بود. در بحث های علمی استاد حضور فعّال داشت و صاحب نظر بود و میرزای نائینی او را مورد حمایت عاطفی قرار می داد.

2.مرحوم نائینی ضمن اینکه در اکثر علوم تبحّر داشت و او را به جامعیت در معارف عقلی و نقلی شناخته انددر علم اصول نوآوری ها و ابتکارات ویژه ای داشت. این ویژگی همراه با فصاحت بیان، تحقیق و تفحص فراوان دانشورانی چون میرزا احمد را شیفته او نموده بود.

3.آیة الله نائینی علاوه بر کمالات علمی، در فضیلتهای اخلاقی و زهد و تقوا نیز به موفقیتهای درخشانی دست یافت و سیمای نورانی او مؤید چنین حالاتی بود. میرزا احمد آشتیانی ضمن اینکه از چنین فضائلی متأثر بود می کوشید روح و روان خویش را در چنین جویباری صفا دهد و بیش از پیش در زهد و تقوا و تهجّد و شب زنده داری اهتمام ورزد و این امور برایش از موفقیتهای علمی ارزش بیشتری داشت.

میرزا احمد آشتیانی پس از رسیدن به فراز قله حکمت و فقاهت و بهره مند شدن از محضر مشاهیری که بدانهااشاره گشت در سال (1350 هـ. ق.) نجف اشرف را به قصد ایران ترک نمود و در تهران ساکن گردید.

پرتو افشانی

آشتیانی پس از اینکه علوم عقلی و نقلی را در تهران فراگرفت، در مدرسه سپهسالار قدیم و سپس در مدرسه سپهسالار جدید مشغول تدریس علوم معقول و منقول گردید. و در زمان فراغت از تدریس مجمعی به عنوان کلاس اصول عقاید برای عموم طبقات علاقه مند تشکیل می داد و با بیانی شیوا و قابل فهم برای همه افراد، به ارشاد و هدایت مردم در این محافل و مجالس می پرداخت.

در واقع میرزا احمد وقتی سی بهار را پشت سر نهاد به تدریس در بسیاری از علوم و فنون مشغول گردید و جمع زیادی از دانشوران ساکن تهران در درس او حاضر می شدند. در مجلسی که بحثهای کلامی و اعتقادی را مطرح می نمود، گروه کثیری از مردمان ساکن تهران مشتاق شرکت در جلسات پربارش گردیدند و از این رهگذر توانستند با بصیرت افزون تری ملتزم امور شرعی و موازین مذهبی باشند.

میرزا احمد در مباحث عرفانی مسلّط و مدتهایی «شرح فصوص»، «اسفار» و «شفا» را تدریس کرده و در طرح مباحث نظری عرفان بسیار دقّت نظر داشت.

همچنین این عارف زاهد با منابع طب قدیم کاملاً آشنایی داشت و مدتها کتابهای تحقیقی طبّ راتدریس می نمود، علوم ریاضی را نیز چندین دوره درس داد. همچنین ایشان در نجف دارای حوزه تدریس بود و کثیری از دانشوران نامدار در درس او حاضر می گردیدند.

حوزه درس آشتیانی پس از بازگشت از نجف مرجع خاص و عام گردید و افراد زیادی از چشمه زلال دانش و ژرفای اندیشه اش بهره مند گردیدند. افرادی در مکتب وی به فراگیری علوم مبادرت ورزیدند که در زمان ما از استوانه های مهم علمی به شمار می روند و محافل حوزوی و دانشگاهی از مشعل فروزان آنان استفاده می کنند.

شاگردان

سیدجلال الدّین آشتیانی.

ایشان از استوانه های فرهنگ و اندیشه اسلامی و از حکیمان و شارحان برجسته عرفان نظری در زمان حاضر است. او که از دوران شباب به فلسفه، حکمت نظری و عرفان علاقه مند بوده، سالیان متمادی از محضر میرزا احمد آشتیانی استفاده کرده است. و به برکت شاگردی نزد این حکیم عارف و مشاهیری چون میرزا محمود آشتیانی، سید محمّدکاظم عصّار، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و علاّمه طباطبایی در ایام جوانی بر متون فلسفی و عرفانی تسلّط یافته است.

سیدجلال الدّین آشتیانی می نویسد:

نگارنده مدّتی در تهران از محضر تدریس آقای آشتیانی استفاضه نموده ام و قسمتی از مباحث اسفار، حدوث و قدم و اوائل عقل و معقولات و مقداری از مباحث الفاظ ـ تقریرات مرحوم آیة الله نائینی ـ را نزد آن مرحوم قرائت کرده ام.در دوران تحصیل همیشه مورد عنایت آن عالم ربّانی بودم و حقوق زیادی از آن مرحوم بر ذمّه حقیر است.

ایشان در جای دیگر خاطرنشان می نماید: بعد از تشرّف به مشهد مقدمه قیصری را شرح کردم و نسخه ای خدمتشان فرستادم. ایشان به من گفت: با ذوق فلسفه آن را شرح کرده ای و خیلی بر مشکلات تسلّط نداری!

این بود که در یک سالی که در تهران بودم اوائل شب می رفتم خدمتشان، عبارت را می خواندم و ایشان شرح می داد. فی الواقع خیلی تسلّط داشت.

علاّمه حسن حسن زاده آملی.

ایشان بخش مهمّی از کتاب شفای بوعلی را در تهران نزد میرزا احمد آشتیانی فرا گرفت. آیة الله حسن زاده خود متذکر گردیده اند:

من شفا را خدمت سه نفر خوانده ام اکثر آن را خدمت استاد شعرانی خواندم (از کتاب نفس تا آخر آن) و از ابتدا تا بحث نفس خدمت دو بزرگوار مرحوم فاضل تونی و مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی. ایشان هم جامع علوم عقلی و نقلی و بزرگ مرد علم و عمل بود. در تهران قانون و طب تدریس می فرمودند: اگرچه آقای قمشه ای (الهی قمشه ای) و استاد شعرانی هم قانون درس می دادند امّا معروف بود که آقای میرزا احمد در قانون گفتن متفرّد ]بی نظیر [بود.

آیة الله حاج میرزا محمّدباقر آشتیانی.

وی سال (1323 هـ. ق.) در تهران دیده به جهان گشود و پس از فراغت از سطوح اولیه و استفاده از محضر پدر فاضلش، در سال (1340 هـ. ق.) همراه پدر بزرگوارش به نجف اشرف مهاجرت نمود و ضمن بهره گیری از حوزه درس آیة الله حاج میرزا احمد آشتیانی در عراق، از محضر درس آیات عظام ضیاءالدّین عراقی، میرزای نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی هم بهره برد. وی سپس به تهران مراجعت نمود و در مدرسه مروی به تدریس معقول و منقول پرداخت. او با تأثیر پذیری از بُعد تحقیقاتی و جامعیت علمی پدرش، بیش از سی جلد کتاب، رساله و حاشیه تألیف نموده است که از میان آنها رساله «ارث» به زبان فارسی و رساله «احیاء موات» توسط کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران انتشار یافته است.

آن فقیه فرزانه دارای خلق و خوی پسندیده، کریم النّفس و انسانی دارای مناعت طبع و اهل سخاوت بود. وی از سوی آیة الله خویی نمایندگی و وکالت تام داشت و شهریه حوزه علمیه قم را از طرف معظم له می پرداخت. میرزا محمّد باقر آشتیانی دارای فرزندی به نام محمّدحسین بود که در زمان حیات پدر در تاریخ 21 خرداد (1350 هـ. ش.) دارفانی را وداع گفت.

سرانجام آیة الله میرزا محمّدباقر آشتیانی پس از عمری تلاش علمی و کوشش در جهت کسب فضایل و آراستن روح و روان به معرفت و معنویت در تاریخ 11 ذیحجه سال (1404 هـ. ق.) مطابق (16/6/1363 ش.) به سرای باقی شتافت. پیکر پاکش از مدرسه مروی تشییع و به شهر ری انتقال یافت و در مقبره معروف به آشتیانی در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی دفن گردید.

در خصوص ارتحال وی حضرت امام خمینی پیامی صادر فرمودند که در فرازی از آن آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم، انّا لله و انّا الیه راجعون. خبر تأسّف آور رحلت عالم متّقی مهذّب و فقیه ارزشمند و متعهّد حضرت حجة الاسلام والمسلمین مرحوم آقای حاج میرزا محمّدباقر آشتیانی رحمة الله علیه موجب نگرانی و تألّم شد. این جانب ایشان را از جوانی می شناختم و آنچه از ایشان دریافتم تقوا و صفای باطن و اخلاق کریمانه و اشتغال به علم و عمل بود. خاندان محترم ایشان از اساطین فقه و چهره های بارز بین عالمان و فقیهان بودند و به علم و حوزه های علمیه خدمت نمودند. فجزاهم الله عن الاسلام خیراً

آیة الله حاج سید عبّاس طباطبایی.

سیدالعلماء و المتقین آیة الله سید عبّاس طباطبایی فرزند آیة الله سید محمّد طباطبایی فشارکی زواره ای از عالمان و دانشمندان معاصر و داماد آیة الله حاج میرزا احمد آشتیانی بود. وی در سامرّا به دنیا آمد و در کودکی پدر بزرگوارش را از دست داد. او پس از خواندن ادبیات و سطح، از محضر مراجع وقت استفاده کرد تا به درجه اجتهاد نائل گردید. او در عراق و ایران از محضر آیة الله میرزا احمد آشتیانی استفاده کرد و ارتباط علمی وی با استاد منجر به رابطه ای دوستانه و عاطفی شد و به تدریج جزو خانواده آیة الله آشتیانی به شمار آمد و با دختر میرزا احمد آشتیانی ازدواج نمود. آیة الله رضا استادی که در مواقعی به نماز جماعت ایشان در مسجد مذکور حضور می یافته است، یاد آور می شود:

از ارادتمندان ایشان بودم. پس از رحلت آیة الله طباطبایی فرزند ارشد ایشان در همان مسجد اقامه نماز جماعت می کند و مورد علاقه اهل محلّ است.

جامعیت در فضل

آیة الله میرزا احمد آشتیانی جامع ترین استاد در علوم عقلی و نقلی بود. وی در فنون ریاضی متبحّر و در طبّ قدیم یگانه استاد عصر خویش به شمار می رفت و به خوبی از عهده تدریس قانون ابوعلی سینا و سایر کتابهای طبی بر می آمد.

در فقه و اصول، تفسیر، حدیث و اخلاق نیز برای خواص و نیز عموم مردم مباحثی ارزنده و آموزنده و متکی برپژوهشهای عمیق بیان می کرد و در این رشته ها تألیفها و رساله های مفیدی تدوین کرده است.

ایشان علاوه بر جامعیت کم نظیر در علوم متداوّل عصر خود و احاطه بر مراتب معقول و منقول، عالمی متّقی و دانشمندی زاهد و پارسا و انسانی تمام عیار بود. آیة الله سید جلال الدّین آشتیانی می نویسد: تحصیل جامعیت در علوم عقلی و نقلی کاری بسیار مشکل است. تبحّر و تسلّط در علم فقه، اصول و حدیث در حدّ اجتهاد و تحصیل علوم عقلی، فلسفه و حکمت مشّاء و اشراق، حکمت متعالیه ملاّصدرا، تعلیم عرفان و علم توحید به نحوی که قدرت تامّ جهت تدریس شفا، اشارات، حکمت اشراق، اسفار، شواهد الرّبوبیة، شرح فصوص الحکم و مصباح الانس حاصل گردد، کاری دشوار و محتاج به قبول مشقّات و تحمّل مشکلات طاقت فرساست و کمتر کسی می تواند به این درجات نایل آید. آیة الله آشتیانی علاوه بر دارابودن تسلّط تام بر تدریس کتب فلسفی و عرفانی و احاطه تام بر علوم نقلی، در علم طبّ قدیم و تدریس کتب تحقیقی طبّ و علوم ریاضی متداوّل نیز در هشتاد سال قبل تخصّص کامل داشت. از همه این امور مهم تر سلامت نفس، و پاکی روح و اهتمام به امور مردم محتاج و عدم آلودگی از محیط، از خواص آن وجود ملکوتی بود.

سیدجلال الدّین در جای دیگر فضایل استاد را متذکر می گردد:

آن مرد بی نظیر آن چنان از تظاهر و ریا و خودنمایی مُبرّا بود که حقیر احتمال می دهد بر شمردن حفوق فراوان او، چه بسا موجب رنجش آن روح پرفتوح شود. چنان جهات کثرت و خلقی در جنبه حقّی او فانی شده بود که واقعاً تبدیل شده بود به ملکی در لباس انسانی و از ناحیه اکثرت تقوا و عبادت دارای نورانیت خاص بود و به غیر از حقّ و حقیقت به امر دیگر توجّه نداشت.

ادیب و هنرمند

آیة الله آشتیانی روح لطیفی داشت که با شکوفایی زمینه های ذوقی درونی شعر هم می سرود. او بسیاری از مضامین عرفانی و فلسفی را به صورت سروده هایی، تنظیم نموده است. وی ارادت قلبی خویش به ساحت مقدّس اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را نیز به صورت شعر آشکار ساخته است. وی در شعر به «واله» تخلّص می نمود و دو قصیده ای که در سال روز میلاد حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و نیز موسم ولادت حضرت مهدی(عج) سروده از شهرت بیشتری برخوردار است. دو بیت از اشعارش که به مناسبت تولّد حضرت ختمی مرتبت سروده چنین است:

صباح الخیر زد بلبل به گُلشن *** گل من عید شد چشم تو روشن

گُلی در گلشن اُمید بشکفت *** که هرگز نشکفد زینان به گلشن

در پایان یکی از نوشته های خود به زبان شعر این گونه دعا می کند:

یا ربّ به کرامت آل عبا *** به فخامت نامه وحی سما

این نامه نامی نیک اثر *** کآورده ز عالم قدس خبر

پیوسته خجسته مقامش کن *** مقبول قلوب خواهش کن

آیة الله آشتیانی در هنر خوشنویسی، خطوط ریز و درشت نامور و نمونه بود و در این زمینه آثاری درخشان از خود به یادگار نهاد. کتاب «تمهید القواعد» شرح تحقیقی عمیقی است بر رساله قواعد و مؤلّف تمهید، ابن ترکه، از اسباط مؤلف، قواعد و معاصر است با شاهرخ میرزافرزند تیمور. این اثر از کتابهای درسی حوزه علمی و عرفانی تهران بود.یکی از نسخه های تصحیح شده، نسخه ای است که آقا میرزا احمد آشتیانی زمان قرائت آن نزد آستادش میرزا هاشم گیلانی با کمال دقّت مقابله را با اصل نسخه رعایت نموده و با خط زیبای خود نسخه ای کامل پدید آورده است. نسخه آیة الله آشتیانی از تمامی نسخه ها معتبرتر است و سید جلال الدّین آشتیانی بر اساس آن کتاب «تمهید القواعد» را به طبع رسانیده است. حواشی این کتاب به خط آیة الله آشتیانی است که آن را از نسخه اصل به خطی زیبا نقل نموده است.

علاّمه حسن زاده آملی می نویسد: راقم این سطور وقتی درتهران در محضر مبارک آیة الله حاج میرزا احمد آشتیانی تشرّف داشت آن جناب را بر این تلمیذ دعاگویش لطفی خاص بود. در آن فرخنده محضر، سخن از اساتید حضرتش به میان آمد تا اینکه از جایش برخاست و به اندرون رفت و کتابی را به قطع وزیری و قطر در حدود چهار انگشت و تمیز و با خط ممتاز و مجلّد بود آورد و فرمود: این تعلیقات استاد ما مرحوم میرزا حسن کرمانشاهی بر اسفار است که من خودم استنساخ کرده ام، شما این نسخه را ببرید و استنساخ کنید و به من برگردانید.

قرآن و عترت

آیة الله آشتیانی به ساحت قدس پروردگار از درون توجّه داشت و این توجّه ناشی از معرفت ژرف او بود. عمل و اطاعتش از این درجات معنوی حکایت می نمود. مداومت در اعمال نیک و انجام تکالیف دینی، تهجّد، تضرع و نیایش او را به حالتی از توحید عبادی رسانید که همه تواناییها و امکانات خویش را در جهت حبّ و تقرّب به مقام ربوبیت به کار گرفت و هیچ نوع علاقه و تمایلی که با خشنودی پروردگار در تعارض باشد در دل و ذهن این عالم عامل مشاهده نگردید. فرزندش میرزا محمّدباقر آشتیانی نوشته است:

مرحوم آقای والد پیوسته به قرآن و عترت عشق می ورزید و ابراز علاقه می نمود تا حدّی که در عیدها هم دستور می داد مناقب و مصائب اهل بیت(علیهم السلام) نبوّت یادآوری شود. گاهی خود چند روایت تلاوت و با بیان مختصر نافع به حاضران استفاده می رساند. و زمانی که حال حضور در مسجد برای اقامه جماعت داشتند بین دو نماز یا بعد از فراغ از نماز به حاج عبدقاری ضریر که به وجه معجزه آسایی به وسیله توسّل به مقام مقدّس صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)حافظ قرآن شده بود می فرمودند چند آیه از قرآن تلاوت نمایند و همواره به ما توصیه می کردند از قرائت قرآن همه روزه ولو چند آیه غفلت ننمایید که موجب سعادت دنیا و نجات آخرت است. ایشان افزوده اند:

از مرحوم مبرور پدرم ـ طاب ثراه ـ جویا شدم که آیا در مدّت عمر خویش به شرف لقاء ولی عصر امام زمان علیه افضل الصّلوة و السّلام رسیده اند یا خیر؟ پس از تأمّل و شاید تبسّمی فرمودند: گاهی آثاری مشاهده نمودم که غیر از آن وجود مقدّس شایسته آن نبود. در آن لحظه نه من اصرار بر ذکر مواردش نمودم و نه ایشان بیانی فرمودند و لکن در مواقعی قضایایی اتّفاق افتاد که به گمان این جانب مورد انطباق بود:

الف ـ دستور به مداومت دعای مشروط به طهارت به جهت حفظ از مرض وبا در سال (1321 هـ. ق.) معروف به سال وبایی که ابتدا به ایشان نام دعا القا می شود بعد دسترسی به آن دعا به نحو غیر منتظره (به وسیله شخصی بعد از ادای نماز و در مسجد به ایشان) و مداومت بر آن و حفظ کلیه افراد خانواده و کسانی که اقدام به خواندن آن کردند از ابتلاء به آن مرض و مبتلا شدن دو نفر از اعضای خانواده و شفای آنها.

ب ـ در اثر توسّل به ائمه اطهار(علیهم السلام) در نجف اشرف و به امام زمان(عج) به جهت وسعت رزق و ادای دیون در مسجد هندی پس از فراغ از بحث مرحوم میرزای نائینی پیرمرد ناشناسی بدون سؤال و اظهار حال نزد ایشان می آید و می گوید: ما در موقع شدّت و ابتلاء این آیه را در شب نیمه شعبان می نویسیم و در محلهایی که پول به جهت مخارج می گذاریم، نگهداری می کنیم خداوند متعال وسعت می دهد و متن دعا به ایشان می دهد و می رود. برهمین دستور اوّلین مرتبه شب نیمه شعبان در کربلای معلاّ دستورالعمل را انجام و از آن پس من حیث لایحتسب وسعت و برکت مرحمت شد.

ج ـ در خصوص نام گذاری جزوه دعای هدیه احمدیه که فرمودند: «در فکر تسمیه آن بودم سیدی ناشناس وارد منزل شد پس از آنکه جویای حال شدند به من فرمودند: شنیدم که کتاب دعایی مرقوم داشته اید گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند نام کتاب دعایی که تدوین کرده اید را «هدیه احمدیه» بگذارید. پس از خروج آن سید از اتاق با توجّه به اینکه کسی از نوشتن آن اطلاعی نداشت به دنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجاست مستحضر شده اید که تألیفی در این باره نموده ام، هرچند گشتند، کسی را نیافتند از مستخدمین منزل سؤال نمودم این آقا کجا رفتند؟ گفتند: ما کسی را ندیدیم که وارد شود که حالا بدانیم کی خارج شده است.

مسؤولیت در قبال جامعه

از ویژگیهای آیة الله آشتیانی این بودکه با وجود احاطه علمی قوی بر علوم و معارف گوناگون و تشکیل حوزه های درسی از این که به تبلیغ و ارشاد عامّه مردم بپردازد کوتاهی نمی کرد و چون احساس نمود در بین افراد جامعه در حوزه بحث های کلامی و اعتقادی و مضامین عبادی خلأ مشاهده می شود و لازم است اشکالها و تردیدهای عموم افراد حلّ و فصل گشته و کتابهای مناسبی برای ایشان تدوین گردد به تألیف و تصنیف رساله ها و آثاری در این موارد پرداخت. خصوصاً در پدید آوردن این گونه نوشته ها جوانان را مدّ نظر داشت و می کوشید با نثری ساده و روان امّا با استدلالهای استوار و براهین محکم آنان را از دریای طوفان زده تردید و ابهام به ساحل هدایت و معنویت هدایت نماید. آن مرحوم در دیباچه رساله «یادآور توحید» پس از حمد خداوند و درود بر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و آلش در انگیزه تحریر رساله مذکور می نویسد:

«و بعد احمد بن محمّد حسن الآشتیانی برای یادآوری جوانان روشنفکر که سایر طبقات خامدالفکر را ارشاد و هدایت بنمایند تحریر می نماید.»

سپس با مثلی ساده بحث خداشناسی را مطرح می کند. در سبب تألیف رساله «میزان القرائة» می نویسد:

چون احساس کردم مردم به هنگام قرائت در نماز الفاظ آن را طبق آنچه در لغت و زبان عرب است ادا نمی کنند و نیز بر حسب سفارش یکی از دوستان رساله «میزان القرائه» را در درست ادا کردن مضامین نماز تحریر نمودم.

او طی این اثر اشکالها و ابهامهایی را که معمولاً برای افراد پیش می آید، مطرح نموده که در نوع خود جالب و خواندنی است. حتّی در پژوهشهای این حکیم برخی بلاها و حوادثی که متوجّه انسانهاست مورد توجّه بوده و در رساله «هدیه احمدیه» ادعیه ای جهت محفوظ ماندن بنا، رفع مرض، محفوظ ماندن از شرّ دشمن و دفع بلایا و نیز رفع گرفتاریهای آورده است. آن حکیم در پایان رساله «بیان نافع» می نویسد: «چون در این عصر صدمات وارده از تصادفات و غیر آنها زیاد است مناسب دانستم که این دعای ذیل را که مرحوم مجلسی در کتاب «مقابس المصابیح» از کلینی از امام صادق(علیه السلام) نقل فرموده و برای حفظ دین، جان و مال مفید است و از تعقیبات مشترکه نمازهای یومیه می باشد در تتمه این رساله ذکر نمایم.

در جلسه های شبانه که برای برادران ایمانی و دینی داشت هفته ای یک شب را به تفسیر قرآن اختصاص داد. وی در این جلسه ها تفسیر چندین سوره را به زبان ساده برای حاضران بیان می کرد که ظاهراً مجموعه آن بحثها را به صورت نوشتاری درآورده تا همه مردم از آن استفاده کنندولی این نوشته ها تاکنون به طبع نرسیده است.

آیة الله آشتیانی از عمر با برکت خویش به بهترین و عالی ترین نحو استفاده می نمود و اجازه نمی داد لحظه ای از وقتش بیهوده تلف شود. عبادت، ارشاد مردم وعظ و خطابه تشکیل حوزه های درسی و تربیت شاگردان، تألیف آثار و نوشته های گوناگون محور تلاشهای فکری و فرهنگی او بود. حتّی وقتی در ناحیه پا دچار عارضه شدید شد از تحقیق و پژوهش باز نماند و در چند روزی که از حضور در مجلس درس محروم گردید اجمالی از مطالب اخلاقی و اعتقادی را در رساله «اخلاق و توحید» تدوین نمود.

آثار

آثارقلمی برجای مانده ازاین فقیه عارف درعرصه فنون وعلوم بسیاری است که به بیش از شصت جلدمی رسدکه نیمی از آنها به زیور طبع اراسته شده اند.این نوشته های ارزشمنددر موضوعات ذیل تدوین یافته اند:

الف-قرآن وحدیث

1.طرائف الحکم در دو جلدعربی و فارسی. این کتاب مجموعه روایت های انتخاب شده ای است که آیة الله آشتیانی برای جلسه های هفتگی خود فراهم آورده و در آن جلسات مکرّر برای مردم می خوانده است. این اثر چندین بار به طبع رسیده است.

2.رساله بیان نافع در تفسیر آیه (یا ایها النّاس اعبدوا ربّکم الّذی خلقکم)

3.رساله در تفسیر آیه قل الرّوح.

4.الاحادیث.

این کتاب شامل یکصدو بیست حدیث است که در حاشیه رساله «قول ثابت» بدون ترجمه و نیز ضمیمه چاپ دوم قول ثابت با ترجمه چاپ شده است.

5.تفسیر چند سوره از قرآن نیاز به تبویب، تنظیم و ترتیب دارد.

6.رساله مختصری در تفسیر سوره واقعه.

7.رساله مختصری در فضائل السّادات (دیدگاه روایی).

ب ـ کلام و اعتقادات.

8.حاشیه شرح تجرید علاّمه حلّی.

9.حاشیه شرح تجرید قوشچی.

10.نامه رهبران (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسی) که تاکنون سه بار چاپ شده است.

11.لوامع الحقایق (یکدوره اصول عقاید به زبان عربی) یک بار در ایران و بار دوم در لبنان چاپ گردید.

12.تذکرة الغافلین (یکدوره اصول عقاید به زبان فارسی) که حدود نود سال قبل بدون ذکر نام مؤلّف به صورت سنگی چاپ شده و لازم است تجدید طبع شود.

13.رساله دلائل التوحید.

14.رساله یادآور(در توحید) فارسی.

15.رساله کلمه طیبه.

16.رساله قول ثابت.

17.قصدالسّبیل در ابطال جبر و تفویض و اثبات امر بین الامرین (یک بار چاپ سنگی شده است.)

18.الهدیة الاحمدیة در علم باری که یک بار به صورت چاپ سنگی در دسترس مردم قرار گرفته است.

19.رسالة فی الولایة.

20.سرمایه سعادت در توحید، نبوّت، امامت و معاد.

21.رساله پرستش نامه. مؤلّف آن را در سال (1353 هـ. ق.) نوشته و تاکنون دو بار چاپ شده است.

22.آداب الدعاء.

23.رساله توحید و معاد.

24.رساله عیدیه در نبوّت و نیز مقام رسالت حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم).

25.هدیه احمدیه (ادعیه و ذکرهای مفید).

26.رساله آداب دعا.

ح ـ اصول فقه، فقه و احکام

27.حاشیه مکاسب شیخ انصاری.

28.حاشیه رسائل شیخ انصاری.

29.حاشیه کفایه آخوند خراسانی.

30.حاشیه شرح لمعه شهید ثانی.

31.حاشیه شرایع محقّق حلّی.

32.حاشیه طهارت شیخ انصاری.

33.حاشیه قواعد علاّمه حلّی.

34.حاشیه تبصره علاّمه حلّی.

35.حاشیه قوانین میرزای قمی.

36.کتاب الصلواة (تقریرات درس آیة الله نائینی).

37.کتاب المتاجر (تقریرات درس مرحوم آیة الله نائینی.)

38.تقریرات اصول فقه (یک دوره درس محقّق نائینی).

د ـ حکمت، فلسفه، عرفان، اخلاق و منطق

39.حاشیه شرح اشارات.

40.حاشیه شواهد الربوبیه.

41.حاشیه طبیعیات شفاء.

42.حاشیه شرح فصوص الحکم.

43.حاشیه و تصحیح کتاب تمهید القواعد ابن ترکه.

44.حاشیه شرح مطالع (منطق).

45.حاشیه شرح منظومه سبزواری.

46.حاشیه اسفار ملاّصدرا.

47.حاشیه مصباح الانس.

48.رساله اخلاق و توحید.

49.مقالات احمدیه (در اخلاق).

50.تبیان المسالک در بیان عقاید مسالک مختلف در مسأله وحدت وجود.

51.رساله ای در فرق بین اسم جنس و علم جنس.

هـ. ادبیات فارسی و عربی، صرف و نحو و تجوید

52.حاشیه مقامات حریری (ادبیات).

53.حاشیه مطوّل تفتازانی در علوم بلاغت.

54.حاشیه شرح نظام (صرف).

55.حاشیه سیوطی (نحو).

56.حاشیه شرح رضی (نحو).

57.حاشیه تصریح (نحو).

58.حاشیه شرح جامی (نحو).

59.رساله میزان القرائة (در تجوید).

60.قصیده ای در میلاد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله).

61.قصیدهای در میلاد حضرت مهدی(عج).

و ـ هیأت، نجوم، ریاضی، زیست شناسی و طبّ

62.حاشیه خلاصة الحساب شیخ بهایی (ریاضی).

63.حاشیه تشریح الافلاک شیخ بهایی (هیأت).

64.حاشیه کلیات قانون بوعلی سینا(طب).

65.حاشیه بر فیزیولوژی.

فرزندان

آیة الله میرزا احمد آشتیانی در (1320 هـ. ق.) دختر میرزا آقا خان نوری را که بانویی صالح و عفیف بود به ازدواج خود درآورد و از وی صاحب دو پسر و چهار دختر گردید. پسران: میرزا محمّدباقر آشتیانی، از عالمان طراز اوّل تهران که والد معظم شان در چند سال آخر عمر غالب کارها را به ایشان ارجاع می دادند و یا با او مشورت می نمودند. میرزا محمّدصادق آشتیانی از روحانیان نیک نفس، خیرخواه و خیر اندیش ساکن تهران.

دختران: همسر حاج سیدمحمّدرضا غفوری، از بزرگان خراسان.

همسر آقای نفیسی فرزند مرحوم ناظم الاطبّا کرمانی صاحب لغت نامه فرهنگ نفیسی.

همسر آقا میرزا ابوالحسن طباطبایی نواده مرحوم آقا سیدمحمّد طباطبایی مجتهد معروف صدر مشروطیت.

همسر آیة الله حاج سیدعبّاس طباطباییمعروف به آیة الله زاده فرزند آیة الله فشارکی.

وفات

میرزا احمد آشتیانی سرانجام پس از عمری تلاش فکری، علمی و فرهنگی توأم با زهد و وارستگی در روز سه شنبه سوم تیرماه (1354) مطابق 14 جمادی الثانی سال (1395 هـ. ق.) در سن نود و پنج سالگی چشم از جهان فرو بست.

دوست داران و مشتاقان فضایل اخلاقی و مکارم ملکوتی این عبد صالح با اشک و آه پیکر آن مربّی پرهیزگار را با عزّت و احترام ویژه ای تشییع نمودند و در مقبره خانوادگی ایشان در صحن حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپردند.


وارثون