جشن هنر شیراز


5719 بازدید
جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز، اشاره به مراسم مستهجنی است که رژیم پهلوی دوم در 10 سال پایانی عمر سیاسی خود در شهر شیراز برگزار کرد. این جشن از القائات فکری غرب بود که در داخل کشور به نام فرح پهلوی برگزار شد.
در نیمه اول سال 1346 و زمانی که دولت ایران خود را برای برگزاری جشن پرهزینه تاجگذاری شاه آماده می‌کرد، برنامه جشن هنر شیراز در دستور کار قرار گرفت. در پی این تصمیم هیأت امنائی مرکب از 30 نفر از مقامات بلندپایه کشور شامل نخست‌وزیر، وزیران، چند استاندار و شهردار برای برگزاری این جشن تعیین شد، و در نهایت نخستین جشن هنر شیراز در 20 شهریور 1346 آغاز و تا 30 همان ماه به کار خود ادامه داد.
هدف از برگزاری این جشن استحاله فرهنگی اسلامی مردم و بازکردن راه نفوذ فرهنگ غرب به داخل کشور بود. کسانی که به عنوان «هنرمند» از آمریکا و کشورهای اروپائی برای شرکت در جشن هنر شیراز به ایران دعوت شده بودند، شامل رقاصه‌ها، فاحشه‌ها، موسیقی‌دانان، خوانندگان و بازیگران فیلمهای غیر اخلاقی سینماهای غربی بودند. به همین دلیل این برنامه‌‌ها نتوانست با مردم ایران ارتباط برقرار کند. زیرا با فرهنگ مردم هیچگونه سنخیتی نداشت.
اگر چه برنامه‌های اجرا شده در جشن هنر تا سال 1355 مستهجن و خلاف اخلاق عمومی بود اما اوج ابتذال در سال 1356 و در ماه مبارک رمضان صورت گرفت. در جشن هنر این سال رژیم پهلوی ماهیت ضد دینی خود را به عینه آشکار ساخت و اجازه اجرای نمایشی را داد که سفیر وقت انگلیس در خاطراتش در کتاب غرور و سقوط، آن را به عنوان یکی از نخستین جرقه‌های انقلاب ایران توصیف کرد. این نمایش، «خوک ـ بچه ـ آتش» نام داشت. آنتونی پارسونز (سفیر انگلیس) شرح ماجرای نمایش فوق را این گونه بیان می‌دارد: «جشن هنر سال 1356 شیراز، از نظر کثرت صحنه‌های اهانت‌آمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشن هنر پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال یک شاهد عینی صحنه‌هایی از نمایشی را که ترتیب داده بودند، یک باب مغازه را در یکی از خیابانهای پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً می‌خواستند برنامه خود را کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند، صحنه نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیاده‌رو مقابل آن بود. یکی از صحنه‌هایی که در پیاده‌رو اجرا می‌شد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) به وسیله یک مرد (کاملاً غریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده می‌شد در مقابل چشم همه صورت ‌گرفت. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به این خاطر موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا می‌شد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمی‌بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.»
اولین اعتراض جدی توسط روحانیون مبارز شیراز از جمله: آیت‌ الله دستغیب و شیخ‌بهاءالدین محلاتی صورت گرفت که طی سخنانی جشن هنر شیراز را محکوم و نسبت به اهانت به مقدسات دینی شدیداً اعتراض نمودند. چنانچه ساواک نسبت به مسئله حساس و پیگیری آن را دستور کار خود قرار داد. در گزارشی از ساواک در این خصوص چنین آمده است: «برنامه جشن هنر شیراز ـ تاریخ 5/6/2536ـ در یازدهمین جشن هنر شیراز نمایشنامه‌ای با عنوان خوک‌ـ بچه ـ آتش در مغازه‌ای واقع در خیابان فردوسی شیراز به اجرا درآمد که اجرای آن مورد انتقاد و اعتراض روحانیون و متعصبین مذهبی آن شهرستان قرار گرفته و تقاضا نموده‌اند که از سال آینده از اجرای جشن هنر در شیراز خودداری شود و تصمیم گرفته‌اند که از صبح روز جاری (5/6/2536) از حضور در مساجد و برقراری نماز جماعت خودداری نمایند. اما با اقدامات انجام شده از تصمیم خود منصرف شده‌اند و وضعیت عادی است، ضمناً دو نفر از روحانیون اصفهان به اسامی روضاتی و رهبر ضمن تماس تلفنی با سید‌عبدالحسین دستغیب پشتیبانی خود را از روحانیون شیراز اعلام نموده‌اند‌ـ ارزیابی خبر: خبر صحت دارد ـ گیرندگان: دفتر ویژه اطلاعات»
موج اعتراض به برنامه‌های جشن در این سال بالا گرفت و در اکثر محافل رسمی و نیمه رسمی و مطبوعات انتقادات و اعتراضات قابل توجهی بروز کرد.
با انتشار خبر برگزاری نمایش مذکور و رسیدن آن به نجف اشرف، حضرت امام خمینی(ره) به شدت برآشفتند و موضع‌گیری بسیار تند و شدید‌اللحنی را نسبت به رژیم پهلوی اتخاذ کردند. ایشان طی سخنرانی در مسجد شیخ‌انصاری نجف اشرف در 7/6/56 چنین فرمودند: «شما نمی‌دانید که اخیراً چه فحشایی در ایران شروع شده است. شما اطلاع ندارید، گفتنی نیست که چه فحشایی در ایران شروع شده است. در شیراز عمل شد و در تهران می‌گویند بناست عمل بشود و کسی حرف نمی‌زند! آقایان ایران هم حرف نمی‌زنند، من نمی‌دانم چرا حرف نمی‌زنند؟! این همه فحشا دارد می‌شود و این دیگر آخرش است یا نمی‌دانم از این آخرتر هم دارد! در بین تمام مردم جمعیت نشان دادند اعمال جنسی را! و [آقایان] نفسشان در نیامد. دیگر برای کجا گذاشتند؟ برای کی؟ چه وقت می‌خواهند یک صحبتی بکنند؟ خوشمزه این است که خود سازمانها و خود دولت و خود مردکه کذا [شاه] همین معنا با رضایت آنهاست، بی‌اذن، آنها مگر امکان دارد یک همچو امری واقع بشود؟ یک همچو فحشایی واقع بشود خود آنها این کار را می‌کنند و بعد روزنامه‌نویس را وادار می‌کنند که انتقاد کند که کار قبیحی بود، کار وقیحی بود حالا به گوش مردم برود، آنجا به چشم مردم بخورد، اینها هم به گوش مردم بخورد که یک خرده آدم بشوند[و] آتشها اگر باشد خاموش بشود، فردا هم در تهران خدای نخواسته این کار خواهد انجام گرفت و نه آخوندی و نه سیاسی‌ای و نه دکتری و نه مهندسی و نه دیگری اعتراض نمی‌کند. اینها باید اعتراض بشود، باید گفته بشود. اگر ملتها همه با هم، ملت‌ همه با هم، مطلبی را اعتراض کنند و احکام اسلام را بایستند و بگویند، امکان ندارد که همچو قضایایی واقع بشود. از سستی ما و ضعف ما و استفاده از ضعف ما [می‌گویند] اینها یک دسته‌ای هستند ضعیف و بیچاره! در صورتی که شما قوه دارید، پشتوانه‌تان ملت است. ملت باز مسلمان است. این ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام، علاقه دارد به روحانی اسلام، ... اینها همه باید دست به دست هم بدهند باید اجتماع کنند، فقیهش با مهندسش، دکترش با محصلش، دانشگاهی با مدرسه‌ایش دست به دست هم بدهند تا بتوانند یک کاری انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهایی که بر آنها تحمیل می‌شود، از زیر این بارها بیرون بروند و نمی‌کنند! من نمی‌دانم چرا! حالا این قدری شروع شده است در ایران، یک مقداری شروع شده، یک فرصتی پیدا شده است و امید است انشاالله فرصتهای خوبی پیش بیاید. انشاءالله خداوند تبارک و تعالی به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تائید کند و علمای اسلام را تأیید کند و محصلین راتأیید کند و مسلمین را تأیید کند.»1

پانوشت:
1ـ صحیفه امام، مرکز نشر آثار حضرت امام خمینی (ره)، جلد سوم، ص 229ـ 231.

 

با استفاده از: جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی