دفاع مقدس به روایت روباه پیر
اشاره:
هفتة دفاع مقدس پارسال، بیبیسی از خیلی از رسانههای داخلی پرکارتر بود.
انقلاب نارنجی اولین اتفاق از افقهای دنبالهدار رنگی را میگویند که بیبیسی یکی از عواملش بوده. با اعتراض چند ده نفرة اولیه علیه حکومت، بیبیسی چند دوربین را در میدان اصلی شهر کیف اوکراین گذاشته و هر شب چند ساعت را به بخش این تجمع اختصاص داد. مردم برای اینکه شب در بیبیسی دیده شوند به اعتراضکنندگان میپیوستند و هر روز بر تعدادشان افزوده میشد. میگویند روزهای آخر خیلیها برای اینکه جلو دوربین قرار بگیرند با وسایل خوابشان به تجمع میآمدند و همان جا میخوابیدند و البته یک هفتهای بیشتر طول نمیکشد که قدرت در اکراین جابهجا میشود.
این اولین تأثیر بیبیسی در رویدادهای جهانی نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود. در ایران اما بیبیسی روایت متفاوتتری از آنچه در جهان بر آن گذشته دارد. انقلاب، جنگ و هشت سال حاکمیت اصلاحات فرصتهای مناسبی بودند تا این بنگاه خبرپراکنی تأثیر خود را در افکار عمومی ایرانیان محک بزند. هنوز خیلی از مردم دیوارهایی را به یاد دارند که در سالهای قبل از انقلاب روی آنها فرکانس برنامه شبانه بیبیسی نوشته شده بود. بیبیسی آن سالها دم از مخالفت با برخی از اعمال حکومت میزد و به قول قدیمیترها بوی انقلاب که به شامش رسید جهتش را عوض کرد. در جنگ ایران و عراق اما بیبیسی به صراحت از رژیم بعث حمایت میکرد و حتی در مقاطع حساس به گرا دادن به عراق در مناطق جنگی متهم شد. بعد از دوم خرداد 76 حاکمیت اصلاحطلبان را بیبیسی فرصتی استثنایی دانست برای عمیقتر کردن آنچه شکاف بین مردم و حکومت میخواند و در همین سالها بود که سایت بیبیسی فارسی را برای جذب وبگردهای سرگردان که هر روز به تعدادشان افزوده میشد راه انداخت و البته در این مدت همیشه نیمنگاهی هم به تبدیل شدن پایگاه فکری برای ناراضیان از جمهوری اسلامی داشته است.
بیبیسی پارسال همزمان با ایام بزرگداشت دفاع مقدس در ایران گزارش مفصلی را دربارة جنگ روی سایت فارسیاش منتشر کرد و به قول خودش «امروز از پایان جنگ ایران و عراق سالها گذشته است اما یاد آن سالهای شوم همچنان در حق و جان مردم زنده است. سایت اینترنتی بخش فارسی بیبیسی بر آن است تا در هفتههای آینده مجموعهای از مطالب را در ارتباط با گذشت یک ربع قرن از آغاز جنگ ایران و عراق به چاپ برساند» و این مجموعة مطالبی که بیبیسی میگوید به دلایل مختلف مهم است ما سعی کردهایم با تحلیل آن و نیز با سؤالها و پاسخهای آگاهان جنگ با رویکرد تازه رسانهای غرب در قبال مسائلی چون جنگ و انقلاب و ... که پیش از این سعی در بایکوت آن داشتند، بیشتر آشنا شویم
1ـ تاریخ جنگ را چه کسی مینویسد؟
اولین سؤال مهم این است که بیبیسی چه جایگاهی برای خودش متصور است؟ به نظر میرسد میتوان حالات مختلفی را برای بیبیسی در اهدافش از ارائه این گزارش برشمرد که شاید شروع به نوشتن تاریخ جنگ ایران و عراق اولین آن باشد. انقلاب به روایت بیبیسی کار تحسینشدة بیبیسی دربارة انقلاب اسلامی ایران است کتابی که برگرفته از چندین برنامة رادیویی بیبیسی بود و در آن نگاه خاص بیبیسی به انقلاب ترویج میشد. این کتاب برای کسانی که در پی آگاهی از وقایع دوران انقلاب ایران هستند چه در داخل و ه در خارج اکنون حکم یک کتاب مرجع را یافته است. و البه با اینکه گزارش جنگ سایت بیبیسی از نظر دقت و عمق در قامت آن کتاب نیست اما به عنوان گامهای اولیه برای نوشتن تاریخ جنگ ایران و عراق باید حساب ویژهای روی آن باز کرد، چه اینکه 50 سال بعد اگر یک ایرانی از هشت سال جنگ کشورش با کشور دیگری اطلاعاتی خواست، معلوم نیست به سراغ بیبیسی خواهد رفت یا مثلاً کتابهای دفتر ادبیات مقاومت، مرتضی سرهنگی در این باره به ما میگوید: «هیچ تضمینی نیست. همه چیز بستگی دارد به عملکرد ما و بیبیسی در پنجاه سال آینده، بیبیسی کار خودش را میکند ولی ما در داخل تا الان نتوانستهایم جنگ را برای نسل فعلی تبیین کنیم.»
2ـ شبهههای بیجواب، شبهههای باجواب
شاید برجستهترین نقاط این گزارش تلاش فراوانی صورت گرفته است برای دامن زدن به شبهاتی که چند سالی میشود به عنوان نقاط ضعف جنگ سعی شده به مردم به خصوص نسلی که درک درستی از آن دوران ندارد، القا شود. شاهبیت این شبهات همان ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر است که در گزارش به تناوب به این قضیه اشاره شده است؛ مسئلهای که علیرضا کمری دربارة آن عقیده دارد «این شبهه بارها جواب داده شده است. آقای رفسنجانی، محسن رضایی، ولایتی و ... بارها دلایل آن را گفتهاند و در خیلی از کتابها به آن اشاره شده است و این شبههها به خصوص در این گزارش یک کار تبلیغاتی است و بیارزش» سرهنگی اما میگوید «متأسفانه جوابی که داده شده به امثال این شبهات در همان کتابها مانده است و به نسل فعلی نرسیده که تا این حد این نسل دربارة جنگ سر در گم است. یادم میآید از خبرگزاری فرانسه تماس گرفته بودند با سعید صادقی و فقط یک سؤال پرسیدند، تخمین شما از خسارت جنگ چقدر است؟ شمارة من را هم خواسته بودند برای همین سؤال. البته ما به آنها گفتیم اگر خسارتی بوده از میراژها و تجهیزاتی بوده که شما در اختیار عراق گذاشتید اما ببینید فقط با یک سؤال چگونه قصد ایجاد شبهه دارند. این شبههها و در حقیقت این شبه شبهات برای تخریب جنگ است. همان طور که سپاه و بسیج را تخریب کردند قصد تخریب جنگ را دارند و باید روی آنها کار قوی انجام شود.» بیبیسی به همین موضوع اکتفا نکرده و شبهه و یا دقیقتر بگوییم القائات این گزارش، مسائل نظامی تأثیرات منطقهای، پشیمانی رزمندگان و ... را نیز در بر میگیرد. در حوزههایی چون ادبیات، سینما، تئاتر و موسیقی جنگ هم سعی کرده است آنها را امری حکومتی جلوه دهد، و رو به پایان بداند.
3. بیبیسی کجا را نگاه میکند
از سه میلیون کاربر اینترنت در ایران چند نفر از چند ساعت وقت روزانه وبگردی خود را به سایت بیبیسی فارسی اختصاص میدهند؟ از آنهایی که به بیبیسی فارسی میروند چند نفر روی گزینة گزارش جنگ بیبیسی کلیک میکنند و از این چند نفر، چند نفر از این گزارش تأثیر میگیرند و اصلاً اینها چقدر مهم است. از این سه میلیون نفر هزار نفر هم کار بیبیسی را راه میاندازند، چه از این هزار نفر حداقل نصفشان جزء فعالان سیاسی ـ دانشجویی و نخبگان رسانهای آن طرفی هستند؛ نخبگانی که شغل اصلیشان جریانسازی است و تبدیل کردن یک مسئلة کوچک به مسئلة مردم آنها راه را یاد میگیرند، راه نقد جنگ را و آن را در داخل پیاده میکنند. میفهمند که در تضعیف جنگ وی چه نقاطی باید دست گذاشت و دست میگذارند (در هفتةدفاع مقدس در حالی که تلویزیون و برخی رسانههای ارزشگرا به کبوتر و پلاک مشغول بودند، یکی از همین روزنامهها دو ویژهنامه حرفهای دربارة دفاع مقدس درآورد). به نظر میرسد بیبیسی به عنوان یک منبع بزرگ قصد دارد به منابع کوچک داخلی خوراک فکری و تحلیلی بدهد. در حوزه ادبیات میگوید چه کتابهایی باید بزرگ شوند و چگونه بزرگ شوند در مصاحبه با دو فیلمساز جنگ آنها را به سمتی سوق میدهد که اقرار کنند هفده سال از جنگ گذشته و سینمای جنگ دیگر چه معنایی دارد (با اینکه آنها مقاومت میکنند). در نظراتی که مردم میگویند اغلب حاکی از پوچی جنگ و بیهدف بدن آن است و اینها را شاید ضعیف شده و خودیاش را! بتوان در همان دو ویژهنامه جنگ آن روزنامه که گفته شد یافت.
4. ما و بیبیسی
مسئولان فرهنگی ما و یا دقیقتر آنهایی که قرار است به ما بگویند در جنگ چه گذشته است، چقدر اهلیاند؟ اهلی با رسانه. با کارکرد رسانه؟ ابوطالب عضو کمیسیون فرهنگی مجلس حرفهای جالبی دارد: «واقعیتش این است که ما رسانه را نمیشناسیم. ما روزنامه داریم، تلویزیون داریم، رادیو داریم ولی هیچ وقت نمیتوانیم یک هدف مشترک را تبلیغ کنیم برای اینکه ابزار رسانه را نمیشناسیم. رسانه یک پدیده بسیار پیچیده و تخصصی است که متولیان فرهنگی ما در این سالها اولاً مسط به این ابزار نبودند ضمن اینکه آن چیزیرا که قرار است با این ابزرا القا کنند نمیفهمیدند، حتی اگر جنس بودند مثلاً فرض کن شما یک رزمندة قدیمی هستی اعتقاد داری، جنگیدی، مجروح شدی، بعد از جنگ هم ... بعد میگذراند رئیس یک تشکیلات فرهنگی دفاع مقدس. تو خودت نمیدانی از چه چیز قرار است دفاع کنی، نه ابزارش را میشناسی و نه میدانی از چه چیز باید دفاع کنی. فکر میکنی جنگ یعنی تو، تو و دوستان تو و تو میآیی از خودت و دوستان خودت دفاع میکنی، ضمن اینکه به ابزار هم مسلط نیستی ابزار را اصلاً نمیشناسی مثلاً گزارش بیبیسی به نظر بیطرفانه میرسد به نظر دارد از جنگ حمایت میکند اما دارد زیر پای جنگ را خالی میکند هدفش این است که برای مخاطب شبهه ایجاد کند، چرا جنگیدیم؟ کی گفت بجنگیم؟ پشیمانیم از جنگ و ... چون رسانه را میشناسد میفهمد باید چکار کند. ما با اتفاقات مهممان مثل جنگ و انقلاب نتوانستیم این طور برخورد کنیم هر کجا هم که شد متولی فرهنگی این ابزار را نشناخت، تکنسین بود، به جای اینکه تئوریسین باشد.»
گزارش چه میخواهد بگوید
در گزارش بیبیسی جزئیات آشکار و پنهانی است که مجموعه آن تصویری از جنگ بر ذهن خواننده بر جای میگذارد که حاکی از پوچی و بیدلیل بودن جنگ ایران و عراق است و البته بارها در گزارش تأکید میشود که میشد جنگ چنین نتیجه و پایانی نداشته باشد. در تکمیل این تصویر، القائات دیگری هم هستند که زیرکانه چینش شدهاند. تقریباً نحوة پرداخت هر یک از مواردی که به آنها اشاره میشود بر یکی از اصول تبلیغاتی (پروپاگاندا) بنا شده است. ما سعی کردهایم آنچه را بیبیسی میخواهد بگوید، بدون حاشیههای چند لایة ژورنالیستی که در گزارش به کار رفته به صراحت بگوییم.
1. سعی فراوانی در بیطرف نشان دادن گزارش، «خاکستری» است. برای اولین بار به مسائلی اشاره شده که شاید چند سال پیش شنیدن آن از زبان بیبیسی دور از ذهن میآمد: «شاه ایران به دلیل بلندپروازیهای خاص خود از ایفای نقش متحد منطقهای بودن آمریکا در خلیج فارس استقبال کرد و پس از آن ایران به صورت بزرگترین دریافتکننده تسلیحات پیشرفته آمریکا درآمد و عملاً ژاندارم خلیج فارس شد.» «بنا به برآورد مؤسسه بین المللی تحقیقات استراتژیک مربوط به سال 1984ـ1983، ارتش عراق مرکب از 517 هزار سرباز بوده که در کنار 7/7 میلیارد بودجه نظامی طی دو سال 1981 و 1982 از حداقل 25 میلیارد دلار کمک نظامی خارجی نیز بهرهمند شده است.» (تأثیرات منطقهای جنگ ایران و عراق، احمد زیدآبادی)
2. گزارش، دو عامل اصلی برای شروع جنگ میشمارد که یکی از آنها مناقشات مرزی است: «یکی از اهداف عمده صدام از این تجاوز، تصرف ساحل شرقی اروندرود و دستیابی به بخشی از خوزستان بود زیرا به این ترتیب عراق از بزرگترین جغرافیاییاش یعنی نداشتن سواحل عریض و بزرگ رهایی مییافت» و عامل دوم که به شدت روی آن تأکید میشود، قصد ایران برای صادر کردن انقلاب اسلامی و ترس اعراب و از جمله صدام از این هدف ایران است. همان گونه که در قسمت «رزمندگان جبهههای دیروز امروز چه میگویند» سه نظر از پنج نظری که از وبسایت عربیاش گرفته، بر این قضیه تأکید میکنند. راجرهاردی تحلیلگر امور خاورمیانه بیبیسی در این باره برای بیبیسی مینویسد: «صدام حسین از انقلاب اسلامی که موجب به قدرت رسیدن آیت الله خمینی در سال 1979 شده بود مستقیماً احساس خطر میکرد. آیت الله خمینی به نوبه خود صدام حسین را یک حکمران مستبد (نسبی مذهب) ظارم میدید که شیعیان عراقی را سرکوب میکند و تمایل خود به سرنگون کردن وی را مخفی نمیکرد. به همین دلیل برای صدام حسین جنگ یک عامل بازدارنده بود: او رژیم آیت الله خمینی را قبل از اینکه وی او را سرنگون کند، ساقط میکرد.»
3. تقریباً میشود محور کل گزارش را این موضوع دانست: جنگ، جنگ پوچی بوده و حاصلی جز ویرانی نداشته است. خسارات بینهایت اقتصادی، سیاسی و جانی، ترس و هراس و مشکلات بر جای مانده روانی و ... به این موضوع تقریباً بیش از بیست بار در جای جای گزارش اشاره شده است: «جنگ ایران و عراق میراث دردناکی از خود به جای گذاشت. کمتر مناقشهای در دران اخیر تا این حد طولانی، خونین و بیهوده بوده است.»
4. چندین بار به جمله امام نبی بر نوشیدن جام زهر به عنوان «نتیجة جنگ» اشاره شده است: «مقامات ایرانی که میدیدند کشورشان منزوی و خسته شده است، آیت الله خمینی را ترغیب کردند که آتشبس را قبول کند. هنگامی که او در نهایت در ژوئیه 1988 این تقاضا را پذیرفت، آن را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد.»
5. ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر تقریباً یکی از ارکان گزارش است که به بهانههای مختلف به آن اشاره شده است؛ به طوری که حتی در یکی از اظهار نظرهایی که میگوید از وبسایت عربیاش گرفته، یک عراقی به این مسئله اشاره میکند. بیبیسی بارها تأکید میکند اگر مقامات ایران به بهانههای واهی و مسخره جنگ را پس از فتح خرمشهر ادامه نمیدادند و آتشبس عراق! را قبول میکردند، این همه ویرانی و بدبختی و تبعات جنگ گریبانگیر مردم نمیشد: «در حالی که صدام سحین جنگ را شروع کرده بود، بسیاری آیت الله خمینی را باعث ادامه آن میدانستد» به این قضیه حتی در گفتوگویی که بین دو نسل از جنگ (که یکی از آن دو رزمنده و دیگری کسی است که در زمان جنگ خردسال بوده و الان جوان) ترتیب داده شده، اشاره میشود. جوان که الان دانشجوی پزشکی در انگلستان است، میگوید: «شواهد زیادی وجود دارد که عراق پیشنهاد آتشبس را میدهد و حتی خیلی از کشورهای عربی پیشنهاد پرداخت غرامت را به ایران از جانب عراق دادند ولی شخص آیت الله خمینی پیششرط میگذارند که ایران به شرطی آتشبس را قبول میکند که صدام از حکومت عراق کنارهگیری کند. ما از این به بعد وارد یک دوران چهار ساله دیگر از جنگ میشویم. اگر ما در پایان دو سال از این موقعیت پیشآمده استفاده میکردیم، دیگر مجبور نمیشدیم جام زهر به دست بگیریم.» و رزمنده که در آن دوران معلم بوده، جواب میدهد: «در مورد تصمیم سیاستمداران باید از خودشان رسید ولی بعد از آزادسازی خرمشهر هنوز خطر حمله مجدد عراق به طور کامل رفع نشده بود و آن شرایط نمیشد به حرفهای صدام هم اعتماد کرد. تصمیم به ادامه جنگ به دلیل کسب اطمینان کامل از عدم وقوع مجدد جنگ بوده».
6. در نظراتی که مخاطبان فرستادهاند و بخش مهم گزارش را تشکیل میدهد، اغلب به موضوعاتی چون ویرانیهای جنگ، وحشتناک بودن جنگ، خرابیهایی که جنگ به باد آورد، سوخته بودن نسل باقیمانده از جنگ و ... اشاره میشود. اینها مواردی است که با جملات احساسی و عاطفی روی آن تأکید شده است: «جنگ یعنی مرگ و جنگ یعنی نابودی شرافت و انسانیت و ... تازه هفت ساله شده بودم که انقلاب شد و نُه ساله که جنگ آغاز شد. هیچ کس نمیتواند رنجها و آلام و ترسهای نفسگیر ساعات و ثانیههای بمباران شهرهای ایران را فراموش کند» «جنگ آه! این جنگ لعنتی هنوز هم عوارض آن را میبینم روشن و واضح. معلمهای موجی و افراد معلول که همه جا هستند و هنوز خیلیها به زور اکسیژن زندهاند. من متولد همان روز آغاز جنگ هستم. همکلاسی من سال گذشته معشوقه بسیار زیبایش را از دست داد. او سالها قبل به طور خفیفی شیمیایی شده بود. لعنت به جنگ. لعنت به یکدندگی و به دیکتاتورها همهشان چه جمهوری اسلامی، چه صدام و چه پینوشه.»
7. کسانی که از جنگ و حکومت دفاع میکنند اغلب شعار میدهند و جملات تندی به کار میبرند: «بسیجی هستم. جانباز شیمیایی و صمدوم اززمان جنگ تحمیلی. برای دفاع از کیان و دین از هیچ چیز فروگذار نکردهام و هر لحظه نیاز شود باز هم هستیم و کشور متجاوز، عراق نبود بلکه آمریکا و عربستان و کویت و اردن و انگلیس ... بود که امروز داد عدالتخواهی که نه خودخواهی میدهند.»
8. در نظراتی که مردم و رزمندهها فرستادهاند، نکات دیگری هم دیده میشود، از جمله در مواردی که از مقاومت ایران دفاع شده بلافاصله گفته میشود که میشد جنگ زودتر خاتمه پیدا کند. با اینکه از یک گزارش حرفهای بعید است اما نثر بیشتر نظرات شبیه هم است و با جملاتی مشابه شروع میشود.
ـ 90 درصد کسانی که نظراتشان گفته شده نام خانوادگیشان مشخص نیست. تعدادی از رزمندگان جنگ از خارج تماس گرفتهاند.
9. در بخش دانشآموزان ایران و سالهای جنگ هشت ساله خاطرهای داستانگونه از شخصی به نام کاوه امیدوار گفته شده که بر خلاف دیگر قسمتهای گزارش، اغراقگونه است و فضایی که از مدارس ترسیم کرده برای نسلی که آن زمان به مدرسه میرفتند، باورناپذیر مینماید (البته اگر قصد گزارش اثرگذاری بر همان نسل باشد!): «وقتی از در وارد شدم دوستم به طرفم آمد، گفت باید برویم آموزش نظامی. پرسیدم دوباره؟ گفت: نه، آموزش نظامی در پادگان و بعد توضیح داد شنبه باید برویم اما فقط کلاس چهارمیها ... بعد از گذشت چهار روز دیگر کسی نای راه رفتن نداشت. شب که وارد سوله شدیم، خیلی از بچهها بدون اینکه چیزی بخورند با لباس خوابیدند. شب قبلش یکی از همکلاسیها توصیه کرد با لباس بخوابیم چون ممکن است خشم شب بزنند. بعضی جدی نگرفتند ساعت حوالی دو نیمه شب بود که یکباره همه جا منفجر شد. صدای تیر در فضای تاریک سوله از هر طرف میآمد. غیر از جرقه فشنگهای مشقی هیچ روشنایی دیگری نبود. پاسداران با صدای بلند همه را به بیرون فرا میخوانند. در سوله تاریک همه گیج و منگ بودند. بعضی از طبقة دوم تخت به زمین افتاده بودند. گاز اشکآور هم زده بودند و باید برای خلاصی از آن زودتر از سوله خارج میشویم پاسداران هر کدام یک کلاشینکف داشتند و همین طور شلیک میکردند. بیرون اما غوغایی برپا بود. بلندگوی پادگان موسیقی رزم پخش میکرد. باران تندی میبارید و سوز سرمای زمستان را داشت. دو ساعتیاین ماجرا ادامه یافت تا بالاخره دست از سرمان برداشتند. حسابی خیس شده بودیم و از سرما میلرزیدیم. به طرف سوله رفتیم، لباسها را درآوردیم، کمی غذا خوردیم. هوا دیگر روشن شده بود و بلندگوی پادگان اعلام کرد که دوره تمام شد بچهها انگار از زندان آزاد شده باشند به سرعت خودشان را به در ورودی رساندند.»
10. در بخش ادبیات داستانی جنگ، بیشتر داستانها و رمانها بر پایه ارزشهای دینی ولی فارغ از مبانی زیباشناختی دانسته شدهاند: «درونمایه این آثار اغلب مبتنی بر ارزشهای عاشورایی چون مقاومت، حقطلبی، حماسهآفرینی، خون و شهادت است اما از آنجا که پدیدآورندگان این آثار به مبانی زیباشناختی کار توجهی نداشتهاند، نتوانستهاند این مفاهیم را عمق ببخشند، داستانی کنند و به شکل خلاق تبلور بخشند.» در این بخش به داستانها و نویسندگانی هم اشاره شده است: محسن مخملباف که وی را موفقترین خالق آثار این حوزه نامیده و رمان باغ بلور او را یکی از مطرحترین رمانها در حوزه جنگ دانسته است. «نخلهای بیسر» قاسمعلی فراست، «جنگی بود جنگی نبود»، مجید قیصری، «زمین سوخته»، احمد محمود، «دلدادگی» شهریار مندنیپور، «مونس مادر اسفندیار» امیرحسن چهلتن، از جمله رمانهایی است که به تفصیل درباره آنها بحث شده است.
11. سینمای جنگ را سینمایی کاملاً حکومتی میداند و فیلمسازان عرصه جنگ را فیلمسازانی موجه و مقبول حکومت که البته از میان آنها چند نفری مستعد سر بر آوردهاند: «در موضوع سینمای جنگ بحث هویت و اعتبار جمهوری اسلامی مطرح است. بر این قیاس اجازه ورود به این وادی بسیار سخت داده میشود. از همان ابتدا فیلمسازان به دو گروه محرم و نامحرم تقسیم شدهاند و اغلب فیلمسازان موجه و مقبول حکومت امکان بختآزمایی در این عرصه را یافتهاند.»
12. آمریکا در این گزارش نقشی مهم و کاملاً محسوس دارد (بر خلاف انگلیس) و با سعی فراوان تلاش شده است این قضیه که جنگ ایران و عراق بیشتر به نفع آمریکا تمام شد و نیز با ورود نظامی آمریکا به جنگ جنگ خاتمه پیدا کرد، القا شود: «در واقع آغاز جنگ بین ایران و عراق به ایالات متحده فرصت داد تا در سایه درگیری نظامی دو کشور مخالف، خود در منطقه به برنامهریزی برای ترتیبات امنیتی مورد نظرش در خلیج فارس مبادرت کند.» «جنگ ایران و عراق در عین حال این امکان را نیز به آمریکا داد که نظامیان خود را در منطقه به آرامی مستقر کند.» «درگیری نیروهای دریایی ایران و آمریکا در فروردین همان سال نیز که به غرق شدن یک ناو ایرانی منجر شد، به ایران فهماند که آمریکا نیز مایل به خاتمه هر چه سریعتر جنگ است؛ در نتیجه ایران در 27 تیر 1367 (دو هفته پس از سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس ایران به دست سربازان نیروی دریایی آمریکا) قطعنامه را پذیرفت.
سوره مهر
نظرات