نهضت آزادی و بحران انتخابات مجلس دوم در میانهٔ جنگ


نهضت آزادی و بحران انتخابات مجلس دوم در میانهٔ جنگ

تحولات دهه شصت نشان داد که مواضع نهضت آزادی، از همراهی اولیه با انقلاب اسلامی تا مرزبندی آشکار با «خط امام»، دچار چرخشی بنیادین شد. این جریان با تردید در فلسفه ادامه جنگ و برجسته‌سازی هزینه‌های دفاع مقدس، کوشید موقعیت سیاسی خود را بازسازی کند؛ اما در عمل به رویارویی مستقیم با حاکمیت کشیده شد.

بررسی نطق‌های بازرگان در مجلس، جزوه‌های تحلیلی و تلاش‌های ناکام نهضت آزادی برای برگزاری اجتماعات سیاسی، تصویری روشن از تقابل روزافزون این گروه با ساختار نظام نوپای جمهوری اسلامی به دست می‌دهد. نهضت آزادی با رویکردی بهانه‌جویانه و در تقابل با مصالح ملی، انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی را غیرآزاد معرفی کرد و پیشاپیش نتایج آن را باطل دانست و نهایتاً انتخابات را تحریم نمود.

روایت این ماجرا در صفحات 487 تا 499 از کتاب «نهضت آزادی ایران» آمده که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر شده است:


چرخش نهضت آزادی ؛ از دفاع تا تضعیف انقلاب

«نهضت آزادی»، در حرکت نوین و تجدیدنظرطلبانه خویش، بسیاری از مبانی اعتقادی و مواضع صحیح مبتنی بر مکتب را کنار گذاشت و از سال 1360 به بعد با نادیده گرفتن حقانیت و درستی فلسفه تداوم دفاع، بر آن شد تا به هر شکل ممکن، آثار و شرایط دشوار ناشی از جنگ تحمیلی را به مستمسکی برای تضعیف «حاکمیت پیرو خط امام» تبدیل کند.

جزوه تحلیلی پیرامون جنگ‌وصلح اساساً به‌منظور زیرسؤال‌بردن مسئولان و دست‌اندرکاران نظام جمهوری اسلامی، با ابراز علنی مخالفت با استمرار دفاع مقدس، انتشار یافت. چنان که قبلاً در قطعنامه ششمین کنگره نهضت (زمستان 62)، آمده بود: «نهضت آزادی با آنکه جنگ را در اصل، ابتلای الهی و وسیله‌ای برای اصلاح و ارتقاء ملت ایران می‌داند، نه گردانندگان و دست‌اندرکاران را غیرمسئول و غیر مقصر می‌شناسد و نه تشدید و استمرار جنگ را مطابق دستور و رضای خدا و به مصلحت انقلاب و ایران و اسلام، می‌داند.» […]

در مرداد سال 1362، مهندس بازرگان در شرایط تشدید جنگ و همزمان با عملیات والفجر 2 و 3، در مجلس شورای اسلامی، نظام سیاسی کشور را به استبداد و خفقان متهم کرد و در مورد انتخابات آینده مجلس، مطالب تنش‌آفرینی ابراز نمود.

آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس، و آقای ناطق نوری، وزیر کشور، و تعدادی از نمایندگان و فعالان سیاسی، شدید از بازرگان انتقاد کردند.

سید عطاءالله مهاجرانی، نماینده مجلس، درباره سخنان مهندس بازرگان این‌گونه اظهارنظر کرد که عراق، جبهه‌ها را بمباران می‌کند و بازرگان، پشت جبهه‌ها را: «چه تقارن شگفتی! بمباران گیلانغرب توسط صدام و بمباران نظام جمهوری اسلامی توسط بازرگان. صدام، مستقیماً بمب‌های خوشه‌ای را بر سر مردم می‌ریزد و بازرگان، امید و آرمان همان مردم را نشانه می‌رود. […]»

بعد از نطق بازرگان و تشنج چندروزه در مجلس، و اقدام غیرقانونی نهضت آزادی برای برگزاری سمینار تأمین آزادی انتخابات در آبان‌ماه 62، میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت، نیز گفت: «مسئله لیبرال‌ها روشن است. آنها چون یقین پیدا کرده‌اند که مردم بدان‌ها رأی نخواهند داد، برای آمریکا غذا تهیه می‌کنند. شعار تأمین آزادی برای انتخابات، نمی‌تواند در هنگامهٔ جنگ به‌عنوان وسیله‌ای جهت تضعیف جبهه‌ها، به کار گرفته شود و واقعاً بنده از این‌همه پررویی متعجبم.»

 

سمینار تأمین آزادی

آقای بازرگان در نطق مزبور که متن کامل آن در مطبوعات انتشار یافت، صریحاً اعلام کرد که برگزاری انتخابات در آن شرایط: «عاری از اعتبار و ارزش از نظر شرعی و قانونی و حقوقی بوده، هر اکثریتی که آورده شود و هر ادعایی که از استقبال و تأیید مردم بنمایند، پیشاپیش مردود و باطل است.»

 نطق بازرگان موجی از خشم و انتقاد در میان فعالان سیاسی و نمایندگان مجلس آفرید .[…]

بعد از جنجال آقای بازرگان در مجلس، نهضت آزادی در آبان 62 تراکت‌هایی به عنوان دعوت‌نامه برای شرکت در سمینار تأمین آزادی انتخابات در سطح وسیعی بین مردم تهران پخش کرد. این تراکتها با ادبیات تحریک‌کننده و القای وجود اختناق و نبود آزادی، فی‌الواقع یک فراخوان برای گردهمایی و تظاهرات عمومی بود ولی محل این گردهمایی عمومی با نام سمینار، ساختمان دفتر نهضت آزادی اعلام شده بود. […] باتوجه‌به شرایط حساس جنگ و احتمال بروز آشوب و اغتشاش، مجوز تشکیل آن سمینار و در حقیقت تظاهرات صادر نشد. به گفته وزیر کشور، بعد از مخالفت وزارت کشور هم هنوز دعوت‌نامه‌ها توزیع عمومی می‌شد و نهضت آزادی به انتشار یک تراکت تحریک‌آمیز دیگر دست زد که القا می‌کرد مخالفت وزارت کشور برخلاف قانون اساسی بوده است. […]

در جزوه‌ای که نهضت آزادی منتشر کرد و در کتاب زندگی‌نامه رسمی مهندسی بازرگان نیز این ادعا تکرار گشت: «در آن روز عده‌ای از مأموران کمیته و سپاه به ساختمان نهضت آزادی یعنی محلی که قرار بود سمینار در آن برگزار شود حمله کرده، مهندس صباغیان و مهندس توسلی را کتک زده، ساختمان را اشغال کرده و تمامی اوراق و اسناد و آرشیو را با خود بردند.[…]»

حجت‌الاسلام ناطق نوری، وزیر کشور، در مصاحبه‌ای به شرح جزئیات واقعه پرداخت و توضیح داد که بعد از اقدامات غیرقانونی نهضت و حضور گروهی از معترضان در محل دفتر آن گروه، مهندس بازرگان با تماس تلفنی از مسئولان استمداد کرده و در پی این درخواست مأمورین اقدام کرده بودند. […]

رئیس مجلس، آقای هاشمی رفسنجانی، در نمازجمعه، رفتار نهضت آزادی را چنین تحلیل و تشریح کرد:

«[آمریکایی‌ها[ یک هجوم تبلیغاتی در داخل کشور ما شروع کردند و البته نمی‌خواهم بگویم آنهایی که این روزها این حرکت را کردند آمریکایی هستند، ولی در جهت خواست آمریکا است. […]»

رسول منتجب‌نیا، نماینده مجلس، درباره این ماجرا، در سخنرانی خود در مجلس چنین گفت: «چنین دعوت اجتماعی، میتینگ است نه سمینار؛ و نهضت آزادی کسب اجازه نکرده بود. بعد از اعلام ممنوعیت، عوامل نهضت به پخش و نصب اعلامیه و تراکت‌ها ادامه دادند. مردم حزب‌الله تهران درحالی‌که این قانون‌شکنی و توهین به ساحت قانون و آزادی را قابل‌تحمل ندیدند به اطراف دفتر نهضت آزادی آمدند. مأمورین کمیته در حالی در محل حاضر شدند که مردم داخل دفتر شده و با افراد نهضت درگیر شده بودند. [مأمورین] افراد نهضت را از پشت‌بام‌ها فراری داده و با اتومبیل کمیته آنها را به خانه‌هایشان می‌رسانند. […]»

آقای هاشمی رفسنجانی […] در نمازجمعه شرح بیشتری داد و گفت: «آنها آمدند توی مجلس یک مصیبت‌نامه‌ای خواندند از تریبون آزاد مجلس، دیدید چه خواندند، به‌دروغ گفتند که 300 نفر مسلح آمد، نعوذباللّه که آدم این‌قدر کج باشد ما تریبون آزاد در اختیارش بگذاریم و پخش مستقیم، لکن او بیاید دروغ بگوید که 300 نفر مسلح ریختند و سمینار ما را به هم زدند؟ اینها سوابقی دارند و آدم دلش می‌خواهد اینها تا آخر با ما باشند. اما من این را نصیحت می‌کنم به آنها، نصیحت می‌کنم به خانواده‌هایشان که جلوی اینها را بگیرند، اینها دارند اشتباه می‌کنند. اینها کارشان به جایی می‌رسد که فردا مثل محارب در مقابل جمهوری اسلامی قرار بگیرند، این‌جوری که شروع کردند یعنی همه‌اش توطئه است. توی مجلس به‌دروغ گفتند 300 نفر مسلح ریختند آنجا را به هم زدند، والله این‌جور نبوده، )تعدادی مأمور) مسلحین رفته بودند اینها را نجات بدهند. رفتند اینها را نجات دادند و بردند. […]»

عطاءالله مهاجرانی هم در سرمقاله‌ای در روزنامه اطلاعات تحت عنوان «آخر خط» […] چنین نوشت: «رهبران و دست‌اندرکاران نهضت آزادی ایران نخواسته‌اند و شاید هم نتوانسته‌اند اندیشه خود را نسبت به انقلاب، پاک و پالایش کنند. سقوط بنی‌صدر، سقوط نهضت آزادی هم بود. سقوط جبهه ملی، سقوط نهضت آزادی هم بود و بالاخره سقوط منافقین، سقوط نهضت آزادی بود. نهضت آزادی مثل حلقه واسطی می‌مانست که قبل و بعدش، جبهه ملی و منافقین هر دو شکسته شده بودند. متأسفانه به‌جای اندیشیدن در آنچه خود کرده‌اند، مرحله دیگری را شروع کرده‌اند...

کوزه بودش آب می نامد به دست                  آب را چون یافت خود کوزه شکست.

پیش از انقلاب، نهضت آزادی مثل کوزه خشک و برشته‌ای در انتظار انتخابات نفس‌نفس می‌زد. انقلاب پیروز شد و آقایان عقب آمدند. حالا که انتخابات رسیده است، کوزه نهضت آزادی شکسته. می‌خواستند به بهانه سمینار، میتینگ برگزار کنند. شعور چندانی نمی‌خواهد که آدم بفهمد وقتی در سطح شهر با خطاب «هموطنان» تراکت پخش می‌کنند. اگر دو سه هزار نفر هم بیایند به ناگزیر در خیابان می‌مانند، خیابان بسته می‌شود و سمینار می شود میتینگ. وقتی نهضت آزادی بیرق مخالفت با انقلاب اسلامی را به دوش می‌کشد، همه مخالفین در زیر چنین بیرقی سینه خواهند زد. این چه افتخاری است که مخالفین و منحرفین طرفدار آدم باشند.»

 

پاسخ هاشمی به سران نهضت

در تاریخ 12 آبان 1362 مهندس بازرگان به همراه یزدی، یدالله سحابی و صباغیان در نامه‌ای کوتاه به رئیس مجلس، به تعبیرهای «ناروا و حق‌کشی‌ها»ی وی اعتراض کرد. در پاسخ به این یادداشت، آقای هاشمی رفسنجانی «نامه مفصلی» تهیه کرد که متن کامل آن تاکنون انتشار نیافته ولی در بخشی از آن که ضمن خاطرات ایشان به چاپ رسیده، خطاب به سران نهضت آزادی چنین آمده است: «شما خوب می‌دانید انتخابات از گذشته تا به امروز همیشه آزاد و کاملاً آزاد برگزار شده و مطمئن هستید که در انتخابات آینده همان آزادی گذشته محفوظ است و هر کس که مورداعتماد مردم باشد، سر از صندوق‌ها بیرون خواهد آورد و مسئولان کشور هیچ‌گونه نیازی به سلب آزادی و تحمیل رأی نمی‌بینند. به‌جای این کارها در فکر پیداکردن افراد صالح و وجیه برای کاندیدا کردن در انتخابات باشید و موقع تبلیغات که رسید کار تبلیغ را با مراعات مقررات کشور و موازین دینی و اخلاقی آغاز فرمایید. […]»

 

تحریم انتخابات

بعد از همه جریانات مزبور و تداوم نامه‌نگاری‌ها و انتشار بیانیه‌ها و نشریات از سوی نهضت آزادی درباره انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی، سرانجام این گروه اعلام کرد چون نتوانسته سمینارها و اجتماعات موردنظر خود را برگزار کند و با رفع توقیف از روزنامه میزان موافقت نشده، از ثبت‌نام و معرفی کاندیدا خودداری و عملاً انتخابات را تحریم کرد.

نهضت آزادی در مرداد 58 در اوج توطئه های ضدانقلاب چنین تحلیل کرده بود: «اما یک امر اساسی روز که ما را در برابر مسئولیتی عظیم و تاریخی نسبت به پروردگار بی‌همتای آفرینش و تاریخ و بشریت قرار می‌دهد، این است که آیا ما باید از انقلاب اسلامی خود حراست و پاسداری بکنیم یا نه؟ مسلماً احدی نمی‌تواند و حق ندارد نسبت به قطعیت و مسئولیت این حق برای انقلاب ایران تردید کند. پاسداری از انقلاب متضمن تحمل رأی و نظر و اندیشه مخالف می‌تواند باشد ولی تحمیل تحریک، توطئه، عملیات نفاق‌آمیز و تفرقه‌انگیز و تضعیف روحیه مردم، شکست انداختن در روندهای اساسی جامعه و... هرگز! این محصول تجربه تاریخی تمام انقلاب‌های جهان است که پس از پیروزی انقلاب نسبت به این‌گونه عملیات و توطئه‌های جناح‌های مخالف و دشمن صفت با لیبرال بازی و سستی و نرمش‌های بی‌منطق نمی‌توان مواجه شد. با ضدانقلاب به نرمش رفتارکردن و آزادی دادن همان و سرنوشت انقلاب را تقدیم آن کردن همان. و این فرمان الهی مکتب اسلام است که خُذُوا ما آتَیناکُم بِقُوَّة. وقتی روزنامه‌ای یا جماعتی با استفاده از اصل آزادی بیان و اندیشه و جماعت با پوششی از ترقی‌خواهی یا چپ‌نمایی به تحریک و نشر اکاذیب و انتشار اسرار نظامی کشور و راهنمایی آشکار به مهاجمین نسبت به استقلال کشور می‌پردازد، ضبط یا توقیف آن، محدودیت اندیشه و بیان و تجمع نیست. محدودیت و افسار زدن به توطئه و تحریکات ضدانقلاب، پاسداری از انقلاب است. در حقیقت انقلاب اسلامی ایران صرف‌نظر از حقانیت تاریخی و طبیعی خود به لحاظ رهبری و دولت نیز به سبب پشتیبانی عمیق 90 درصد از جمعیت و توده مردم، از مشروعیت کافی سیاسی برای تعطیل و توقیف تمام مراکز توطئه و تحریک برخوردار است.»

 

حمایت مردمی؛ ضربه به لیبرال‌ها

حضور گسترده مردم در مقاطع مختلف مقارن با موضع‌گیری‌های منفی و تنش‌زای مهندس بازرگان و نهضت آزادی، مانند انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس خبرگان و راهپیمایی باشکوه 22 بهمن 62 که یادآور خاطرات تاسوعا و عاشورای 57 بود، نشان دهنده وجود «مشروعیت کافی سیاسی برای تعطیل و توقیف تمام مراکز توطئه و تحریک» بود.

هفته‌نامه آمریکایی نیوزویک درباره تظاهرات سالگرد انقلاب به سال 1362، چنین نوشت: «هفته گذشته درحالی‌که ملت بازگشت [امام] خمینی را با رژه، سرود و نیایش جشن گرفته بود یک چیز کاملاً مسلم بود: آیت‌الله انقلاب اسلامی‌اش را کاملاً مستحکم کرده است.»

 

نهضت آزادی و دو رویه انتقاد

مهندس بازرگان، زمانی که خود نخست‌وزیر بود، شدیداً معتقد به جلوگیری از انتقاد و اعتراض در شرایط پس از انقلاب بود. نطق‌ها و مصاحبه‌های بازرگان در دوران نخست‌وزیری دولت موقت نشان می‌دهد که اولین کسی که انتقادها و اعتراض‌ها را نق‌زدن و چوب لای چرخ گذاشتن تعبیر کرد و از آن رضایت نداشت، خود وی بود. او غالباً در هر فرصتی که به دست می‌آورد از افزایش اعتراض و انتقاد گله و شکایت می‌کرد و آن را عامل تضعیف دولت خویش می‌خواند؛ مخصوصاً انتقادهای امام خمینی و سایر رجال سیاسی درباره عدم قاطعیت و ضعف‌های بی‌شمار دولت موقت را تحمل نمی‌کرد.

وی در آخرین مصاحبه تلویزیونی بعد از استعفا ضمن شرح علل کناره‌گیری خود چنین می‌گوید: «14 روز قبل در شورای انقلاب گفتم اگر آقایان اطلاع و اعتراف به این دارند که مملکت در شرایط بسیار دشواری قرار گرفته که لب پرتگاه است... در این شرایط هیچ راهی جز این نیست که تمام قوا و تمام عوامل و عناصری که معتقد به انقلاب هستند باید با هم همکاری بکنند نه تنها انتقاد، مخالفت، کارشکنی، مزاحمت و ایراد نباید باشد بلکه همه باید خودشان را موظف بدانند که با آن هیئتی یا آن سیستمی و یا آن فرد و دستگاهی که مسئول اداره امور مملکت است، باید با تمام قوا همکاری کنند و گفتم که با وضع موجود صریحاً اعلام خطر و اعلام عجز می‌کنم.»

پس از سقوط دولت موقت، در دورانی که مشکلات و دشواری‌ها به سبب عملکرد بسیار بد دولت موقت و افزایش شدید توطئه‌های ضدانقلاب بیشتر و گسترده‌تر شده بود، وی و هم‌فکرانش برخلاف اعتقاد قبلی، خود را موظف به «طرح ایرادات و انتقادات» می‌دانستند.

از شیوه‌های استکبار و قدرت‌های ضدبشری در پیشبرد اهداف خود برای سرکوبی ملت‌های عدالت‌جو و آزادی‌خواه استفاده از تکنیک‌های جنگ روانی است. بخش مهمی از جنگ روانی برای تضعیف قدرت نرم ملت‌های مستقل و یأس آفرینی، بر محور انتقاد مأیوس‌کننده و اعتراض دشمنانه شکل می‌گیرد. بزرگ‌نمایی مشکلات، ناکامی‌ها و ضعف‌ها برای ناامید ساختن مردم در ادامه مقاومت و حمایت از قدرت ملی و آرمانی، مهم‌ترین هدف سیاه‌نمایی و انتقاد رادیکال و عیب‌جویی افراطی دشمن است. بنابراین بسیار ساده‌لوحی است که نظام برآمده از انقلاب اسلامی در جنگ روانی دشمن خود را خلع سلاح کند و به اسم انتقاد و آزادی خود را در مقابل دشمن بی‌دفاع سازد و به اردوی خود ناامیدی و سستی راه دهد. انقلاب همواره در چالش و مبارزه است. […]

مهندس بازرگان مدت‌ها پس از سقوط دولت موقت و در شرایطی که با بنی‌صدر پیوند محکم پیدا کرده بود و به افزایش سهم گروه خویش از قدرت سیاسی امید داشت، در مصاحبه با میزان گفته بود: «البته ایراد و انتقاد و اعتراض به بسیاری از جریان‌ها و کارهایی که می‌شود داریم، باید بگوییم و پایش بایستیم. اما نه به صورتی که لطمه به انقلاب و رهبری آن و وحدت و مملکت بخورد.»

وی خود به این واقعیت معترف بود که در شرایط حاد و حساس انقلاب، انتقاد ناصحیح از هر عملی ضدانقلابی‌تر و خائنانه‌تر است: «... نق‌زدن و انتقادکردن و تضعیف‌کردن و این‌طرف و آن طرف محیط مسموم ایجادکردن، بدبینی و یا لااقل تردید به‌وجودآوردن و برای ملتی که باید یک دل و یک‌جهت تمامش در جهت انقلاب و جمهوری اسلامی حرکت کند، این تشتت و مسمومیت را به‌وجودآوردن، این برای شما بد است و برای انقلاب بد است. آیا خیانتی از این بالاتر می‌شود؟ عمل ضدانقلابی از این قوی‌تر می‌شود؟»