مطهرى ؛ مرزبان بیدار


محمد خردمند
4682 بازدید

مطهرى ؛ مرزبان بیدار

در روز 13 بهمن 1298 شمسى ، خداى کریم به عالم ربانى حاج شیخ محمد حسین مطهرى و همسر مؤ منش - سکینه - فرزندى هدیه کرد (757) که مرتضى نامیده شد و براى آن خانواده پاک ، بهاران را به ارمغان آورد.

مرتضى کم کم دوران کودکى را پشت سر گذاشت . او که علاقه عجیبى به حقیقت و معنویت داشت با شور و شوق فراوان ، نزد پدر شروع به آموزش ‍ کرد و عاقبت این اشتیاق ، وى را به مکتب کشاند و به دیدار گلهاى آن بوستان رساند.

بوى خوش گلستان

او در دوازده سالگى عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه علمیه مشهد را احساس کرد و عاشقانه به آنجا روى کرد و چنان پرتلاش و منظم به تحصیل مشغول شد که باعث شگفتى اهل بصیرت گردید.

رفته رفته افکارى بلند و سؤ الهایى سرنوشت ساز برایش آشکار شد جهان آفریده کیست ؟ خدا چگونه صفاتى دارد؟ انسان براى چه آفریده شده است ؟ و... این پرسشها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضى آرزو مى کرد که روزى بتواند در درس میرزا مهدى شهیدى رضوى - مدرس فلسفه الهى - حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال 1355 قمرى درگذشت .

سرانجام مرتضى در سال 1316 شمسى در زمانى که حکومت سیاه رضاخان بیداد مى کرد. ظلمت همه جا را فراگرفته بود، به دنبال نور و فضیلت ، همه جا را فراگرفته بود، به دنبال نور و فضیلت راهى حوزه علمیه قم شد تا روح تشنه اش را از کوثر قرآن و زمزم عترت سیراب کند.

مطهرى به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت ، با شور و علاقه اى وصف نشدنى ، به تلاش و فعالیت پرداخت . پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفت زده کرد.

او آرام و قرار نداشت ، منتظر و تشنه به دنبال گمشده اى بود در این هنگام ستاره اى بدرخشید و او را به مقصود رساند. حضرت امام خمینى - الگوى علم و تقوا - درس اخلاق تشکیل داد و به نور افشانى و انسان سازى پرداخت .

مطهرى به زیارت آن استاد بزرگ نایل آمد و از سرچشمه زلال او سیراب شد. این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمى آن . درس ((یافتن )) و ((رسیدن )) بود نه فقط ((دانستن )) و ((آموختن )).

مرتضى از سویى ، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویى دیگر یکى از مهم ترین کارهایش و بلکه عالى ترین و مهم ترین کارهایش و بلکه عالى ترین و مهم ترین فعالیتش ، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحرى بود. او شیرینى و لذتى از این کار مبارک و سعادت آفرین ، احساس ‍ مى کرد که شب تیره زندگیش را تبدیل به روز روشن مى نمود.

دانش اندوزى

مطهرى با دقت ، سرعت ، نظم و تلاشى ستودنى به آموختن علوم اسلامى مشغول شد او نزد آیة الله صدوقى ، کتاب ((مطول )) را فراگرفت و در محضر آیة الله مرعشى نجفى ، ((شرح لمعه )) را بیاموخت . او همچنین از استادانى بزرگ مانند آیات سید صدرالدین صدر، سید محمد رضا گلپایگانى ، سید احمد خوانسارى ، سید محمد تقى خوانسارى ، سید محمد حجت ، سید محمد محقق یزدى - معروف به داماد - انگجى و میرزا مهدى آشتیانى - که سلام خدا بر همگى آنان - در علوم گوناگون بهره مند شد.

دیدار با عالم ربانى حاج میرزا على آقا شیرازى اصفهانى ، مرتضى را وارد دنیایى جدید و شگفت انگیز کرد. حاج میرزا على آقا با نهج البلاغه مى زیست ، با آن تنفس مى کرد و روحش با این کتاب همدم و جمله هاى گرانقدر آن ، ورد زبانش بود. و مهم تر آنکه به هر آنچه مى دانست عمل مى کرد. راستى که مرد حقیقت و معنویت بود.

مطهرى ، تحصیل رسمى علوم عقلى و فلسفى را در سال 1323 شمسى آغاز کرد. او بحث حکمت از ((شرح منظومه )) حکیم سبزوارى و مبحث نفس از ((اسفار اربعه )) صدرالمتاءلهین شیرازى را در محضر حضرت امام خمینى آموخت .

وى بعد از ورود آیة الله بروجردى به قم ، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کرد و از بحثهاى مجتهد پرور آن عالم ربانى بهره مند شد. او پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیة الله بروجردى تقلید مى کرد.

مطهرى ، درس اصول فقه را از ((مباحث عقلیه )) به طور خصوصى از حضرت امام خمینى فرا گرفت  و راز و رمز اجتهاد را از آن حکیم الهى و فقیه وارسته بیاموخت .

در سال 1329 ش . استاد مطهرى در محضر درس استاد علامه سید محمد حسین طباطبایى حاضر شد و مبحث ((الهیات )) از کتاب ((شفا)) (تاءلیف ابوعلى سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموخت .

علامه طباطبایى ، درس دیگرى - غیر از الهیات شفا - در فلسفه شروع کرده بود که در شبهاى پنجشنبه و جمعه تشکیل مى شد. این درس خصوصى بود و در آن جمعى از فاضلان حوزه علمیه قم ، از جمله آیة الله دکتر بهشتى ، امام موسى صدر، استاد مطهرى ، دکتر احمد احمدى و... شرکت مى کردند ثمره مبارک این مجمع علمى بزرگ ، شاهکارى جهانى در کلام و فلسفه است به نام کتاب ((اصول فلسفه و روش رئالیسم )). سهم مطهرى در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایى نباشد، بدون شک ، کمتر نیست .

استاد مطهرى ، همچنین در دوره تحصیل همفکر و یار و یاور سازمان انقلابى و اسلامى ((فدائیان اسلام )). بود. این حزب سیاسى اسلامى که در سال 1324 شمسى ، از سوى روحانى مبارز سید مجتبى نواب صفوى تشکیل شد نقش مؤ ثرى در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت .

مطهرى ، علاوه بر مباحثه دروس اصولى ، فقهى و فلسفى ، خود حوزه تدریس داشت . او از جمله کتابهاى ذیل را تدریس کرد:

((مطول )) (در علم معانى ، بیان و بدیع )،

((شرح مطالع )) (در علم منطق )،

کشف المراد (در علم منطق )،

((رسائل )) و ((کفایه )) (در علم اصول فقه )،

((مکاسب )) (در فقه )

((شرح منظومه )) و ((اسفار)) (در فلسفه ).

هجرت به تهران

استاد مطهرى در سال 1331 هجرى شمسى با دختر آیة الله روحانى (ره ) ازدواج کرد  و در همان سال - در حالى که به مدرسى مشهور بود - به تهران هجرت کرد. علت این هجرت را برخى تنگدستى شمرده اند، اما سببش هر چه بود، باید آن را لطف خفى الهى شمرد زیرا حضور مطهرى در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران ، سراسر خیر و برکت و مایه تربیت و هدایت شد.

استاد مطهرى از ابتداى ورود به تهران ، به سازندگى و نور افشانى پرداخت . او در مدرسه مروى ، آموزش فلسفه اسلامى را به شکل تطبیقى و مقایسه اى براى جویندگان حکمت و حقیقت ، آغاز کرد.

سخنرانیهاى روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروى ، در تهران آغاز شد. او توجه بسیارى به حل شبهات و پاسخگویى به سؤ الهاى موجود درباره معارف اسلامى داشت و با مطالعه ، تحقیق ، دقت ، تلاش و اخلاص ، در این راه موفق شد.

در سال 1333 استاد مطهرى تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامى ) آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل ، مادیگرى و غربزدگى پرداخت .

رفتار ایشان با دانشجو به قدرى صمیمى بود که دانشجو به استاد عشق مى ورزید و مرید او بود.

استاد مطهرى در آن دانشکده ، دوره هاى لیسانس و دکترا، کلیات علوم اسلامى (منطق ، فلسفه ، کلام ، عرفان ، اصول فقه ، فقه و حکمت عملى )، فلسفه (شرح منظومه ، الهیات شفا، مقاصدالفلاسفه غزالى و...)، تاریخ فلسفه ، تاریخ مجادلات اسلامى و روابط فلسفه و عرفان را تدریس ‍ مى کرد.

مرزبان اسلام

الف . سلاح قلم :

استاد مطهرى بعد از حدود سى سال که از زمزم قرآن و کوثر عترت سیراب شد و دم مسیحایى تقوا به او زندگى جدیدى بخشید، قدم در سنگر نویسندگى گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه جاوید شد.

این مرزبان قهرمان ، فقط به حل مشکلات و پاسخگویى و سؤ الهاى موجود درباره مسائل اسلامى مى اندیشید و هدف نوشته هایش همان بود.

او معتقد بود دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است . حقایق این دین به طور تدریجى در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسى گریز گروهى از مردم ، آموزشهاى غلطى است که به نام اسلام داده مى شود. این دین مقدس  بیش از هر چیز، از طرف برخى از کسانى که مدعى حمایت از آن هستند ضربه صدمه مى بیند.

ب . مجله مکتب تشیع

در سال 1336 به همت جمعى از دانشمندان حوزه علمیه قم ، نشریه مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهرى هم با این مجله ، همکارى علمى و ارشادى داشت . مقالاتى از استاد مطهرى در نشریه مکتب تشیع منتشر شد، از جمله ؛ ((اصالت روح ))، ((قرآن و مساءله اى از حیات ))، ((توحید و تکامل )) و ((حق عقل در اجتهاد)).

ج . چراغ انجمن

بعد از تاءسیس انجمن اسلامى پزشکان (1337 - 1338 ش .)، استاد مطهرى ، چراغ آن انجمن شد و در زمانى که سردى و تاریکى جامعه را فراگرفته بود به دلهاى سرد، گرمى بخشید و نور و روشنایى داد.

استاد یکى از مهم ترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانیهایش ، موضوعات حساس و سرنوشت سازى مانند توحید، نبوت ، معاد، مساله حجاب ، بردگى در نگاه اسلام ، صلح امام حسن علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و مساله خلافت ، مساله ولایت عهدى امام رضا علیه السلام ، تربیت اسلامى ، فطرت ، ربا، بانک ، بیمه و... را مورد بررسى عالمانه قرار داد و آثارى ارزشمند به یادگار نهاد.

د. داستان راستان

طرح تدوین ((داستان راستان )) از سوى یکى از مؤ سسات علمى به آیة الله مطهرى پیشنهاد شد. استاد چون این کار را پسندیده و مفید یافت تعهد کرد که آن را انجام دهد. او در زمانى شروع به داستان نویسى کرد که استادى مشهور در دانشگاه بود و از شخصیتها و عالمان مهم مذهبى در کشور شمرده مى شد.

جلد اول داستان راستان در سال 1339 و جلد دوم در سال 1343 چاپ و منتشر شد و با توجه و استقبال کم نظیر مردم مواجه گشت .

ه‍ طرحى نو

استاد مطهرى سالها بود که آرزوى تاءسیس مؤ سسه اى علمى - فرهنگى را داشت تا بتواند جوابگوى نیازهاى فکرى جامعه باشد و به نشر و تبلیغ معارف عالى اسلامى بپردازد. سرانجام در سال 1346 به کمک چند تن از دوستانش ، از جمله آقاى محمد همایون ، حجة السلام سید على شاهچراغى ، مؤ سسه حسینیه ارشاد را تاءسیس کرد.

بعد از تاءسیس حسینیه ارشاد، به کار این مؤ سسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهى و درایت به همکارى و برنامه ریزى پرداخت . او دانشمندان بسیارى را به آنجا دعوت مى کرد تا سخنرانى کنند و خود نیز یکى از موفق ترین سخنرانان آن بود.

و. علل گرایش به مادیگرى

کتاب علل گرایش به مادیگرى - که تکمیل شده دو سخنرانى استاد مطهرى در سالهاى 48و 49 در دانشسراى عالى است - در سال 1350 منتشر شد. استاد این اثر کارآمد را در زمانى تاءلیف کرد که در میان نسل جوان ، گرایشى به مکاتب مادى - و از جمله مارکسیسم - مشاهده مى شد. سران سازمان منافقین هم در حال گرایش به مارکسیسم بودند که سرانجام مارکسیست شدند و به طور رسمى این تغییر ایدئولوژى را اعلام کردند.

استاد مطهرى در این کتاب به بررسى نقش کلیسا، مفاهیم فلسفى ، اجتماعى و سیاسى و... در گرایش به مادیگرى مى پردازد و علل لغزشها و انحرافها را در این زمینه روشن مى سازد.

ز. فلسفه تاریخ

یکى از درسهایى که استاد مطهرى در منزل خودشان برقرار کرد درباره فلسفه تاریخ بود که از سال 1355 تا 1357 با جمع برخى از شاگردان برگزار مى شد.

استاد در این دروس ، آراء فلاسفه غرب و اسلام را در مورد مباحثى مانند ((عوامل محرک تاریخ ))، ((ارزش تاریخ ))، ((جامعه و فرد))، (( ارتباط تاریخ با علم ، مذهب و اخلاق ))، ((علیت در تاریخ ))، ((تکامل تاریخ ))، ((پیش بینى آینده )) و... عالمانه نقد و بررسى مى کرد.

ج . مقدمه اى برجهان بینى اسلامى

آخرین اثر قلمى استاد مطهرى ، کتاب ((مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى )) است این کتاب در سالهاى 56 و 57 به رشته تحریر در آمد.

آن استاد عالیقدر انحرافات فراوانى در نشریات برخى گروههاى به ظاهر اسلامى و آثار بعضى روشنفکران مسلمان درباره جهان بینى اسلامى مشاهده مى کرد. بدین علت و براى جلوگیرى از التقاط، و از همه مهم تر براى روشن کردن نظر اسلام ، این اثر پر برگ وبار را نوشت و در آن بسیارى از اشتباهات فکرى روشنفکران را آشکار ساخت .

در این کتاب نفیس ، مواضع و جهان بینى بعضى از گروهکها مانند ((منافقین )) مورد نقد و بررسى قرار گرفته است .

ط. ماتریالیسم در ایران

کتاب علل گرایش به مادیگرى که در سال 1350 منتشر شده بود مورد استقبال شایان مردم حقیقت جو قرار گرفت ، به طورى که در سال 1357 به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمه اى تحت عنوان ((ماتریالیسم در ایران )) بر آن افزود.

استاد مطهرى در این مقدمه بسیار پربار به افشا و نقد شیوه هاى جدید تبلیغ ماتریالیسم در ایران مى پردازد و این بحث را در دو بخش ارائه مى کند: 1 - تحریف شخصیتها 2 - تحریف آیات قرآن .

در این مقدمه سودمند بود که آراء برخى از گروهکها، از جمله ((فرقان )) مورد نقد و بررسى عالمانه و منصفانه قرار گرفت و پوچى و سستى آن آشکار شد.

بعد از انتشار این مقدمه ، گروهک فرقان اطلاعیه اى منتشر کرد به این مضمون : هر کس که در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابى پاسخ او را مى دهیم . اما استاد مطهرى فرمود: اگر قرار باشد که انسان از دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد، و من در این راه کوچکترین تردیدى ندارم .

تدریس در قم

استاد مطهرى بنا به توصیه حضرت امام خمینى از سال 1351 تا 1357، هفته اى دو روز به قم مى رفتند و در حوزه علمیه ، دروس مهمى مانند شناخت ، اصل غائیت ، فلسفه هگل ، معارف قرآن ، مارکس و مارکسیسم ، ((منظومه ))،((نجات )) و ((اسفار)) تدریس مى کردند.

استاد به حکم وظیفه شرعى از تهران به قم مى رفتند تا تدریس کنند در حالى که در تهران ، استادان با سابقه دانشگاه ، با تقاضاى بسیار در کلاس ‍ درس ایشان شرکت مى کردند.

گلستان جاودان

یادگارهاى استاد مطهرى ، بحق گلستانى جاودان است که بوى خوش آن ، عقل و جان هر حقیقت جویى را زنده مى کند.

آثار منتشر شده استاد بیش از 50 کتاب است که برخى از مهم ترین آن عبارتند از:

مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى ، آشنایى با قرآن ، اسلام و مقتضیات زمان ، انسان کامل ، پیرامون انقلاب اسلامى ، پیرامون جمهورى اسلامى ، تعلیم و تربیت در اسلام ، توحید، نبوت ، معاد حماسه حسینى ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، عدل الهى ، داستان و راستان ، سیرى در نهج البلاغه ، سیرى در سیره نبوى ، سیر در سیره ائمه اطهار علیه السلام ، شرح مبسوط منظومه ، علل گرایش به مادیگرى ، فطرت ، فلسفه اخلاق ، فلسفه تاریخ ، گفتارهاى معنوى ، مساله حجاب ، نظام حقوق زن در اسلام و قیام و انقلاب مهدى (عج ).

برخى از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از:

شرح منظومه (به زبان عربى به قلم حجة السلام شیخ محمد تقى شریعتمدارى )، آشنایى با قرآن (جلدهاى 5 تا 15)، فلسفه تاریخ (جلد 2 تا 4)، مساءله بردگى در اسلام ، پانزده گفتار، توکل و رضا، انسان شناسى ، حاشیه بر تفسیر المیزان و...

پیشتاز نهضت

یکى از عالمانى که در هدایت و راهنمایى مردم در قیام 15 خرداد نقشى اساسى و سازنده داشت ، استاد مطهرى بود. او در سخنرانى آتشین و انقلابى خود در شب عاشورا خطاب به روحانیت گفت : ((باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتارى بایستید)). بعد خطبه امام حسین علیه السلام (... من راى سلطانا جائرا...) را مطرح کرد و به طور صریح و قاطع به محمد رضا پهلوى حمله کرد.

به دنبال این سخنرانى حسینى بود که استاد مطهرى دستگیر و زندانى شد. این حبس ، حدود دو ماه به طول انجامید.

استاد مطهرى یکى از اعضاى شوراى رهبرى حزب سیاسى اسلامى و نظامى ((هیاءتهاى مؤ تلفه اسلامى )) بود. او در جمع آنان ، مباحث سودمندى ایراد کرد، از جمله مساله ((انسان و سرنوشت )).

بعد از تبعید امام خمینى ، مهم ترین عکس العمل اسلامى در برابر این ظلم بزرگ ، ترور حسنعلى منصور - نخست وزیر وقت - بود که به دست قهرمانان هیاءتهاى مؤ تلفه اسلامى انجام شد. و ارشاد و تاءیید استاد مطهرى بود که این اقدام خداپسندانه را به ثمر رساند.

آیة الله مطهرى بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ، براى تثبیت حکومت اسلامى ، فعالیتهاى بسیار ارزنده و سرنوشت سازى انجام داد. از آن جمله ، ایشان مهم ترین و مورد اعتمادترین مشاور حضرت امام خمینى بود و نظرشان درباره معرفى افراد براى مسئولیتهاى مختلف ، پذیرفته مى شد.

در مسلخ عشق

استاد مطهرى که آرزویش شهادت در راه خدا بود و در کتابها و گفتارهایش ، مقام بلند و ارزش والاى شهید را با عبارتى نغز و حکیمانه ، نوشته و گفته بود، سرانجام به آرزویش رسید.

در شب چهارشنبه 12 اردیبهشت 1358، ساعت بیست و دو و بیست دقیقه ، استاد مطهرى به وسیله جوانى فریب خورده از اعضاى گروهک سیاسى و منافق ((فرقان )) به شهادت رسید.


سایت حوزه