مناسبات امام خمینی و مردم عراق در دوران جنگ تحمیلی
1316 بازدید
مقدمه:
رابطه تاریخی مردم ایران و عراق، طی قرنهای متمادی به پیوندی ناگسستنی تبدیل شده است. در این میان جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه مردم ایران فصل جدید و البته پیچیدهای از روابط میان دو طرف را رقم زد. در این سو، امام خمینی در کسوت یک رهبر دینی مناسبات ویژهای را در قبال مردم عراق پایهریزی کرد که نه تنها در دوران دفاع مقدس طرح و بسط یافت بلکه ثمرات آن در آینده روابط دو کشور بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد. شواهد نشان میدهد امام خمینی در راستای اهداف اسلامی و انجام وظیفه شرعی و انسانی خود با شناخت کامل و جامع از شرایط حاکم بر آحاد مردم عراق درصدد آگاهیبخشی به آنها برآمده و تدابیر و فرامین مختلفی را برای به کارگیری همه ظرفیتهای موجود در ایران و عراق برای پیوستن به جبهه اسلام اتخاذ میکند.
اشتراکات اعتقادی، مذهبی و فرهنگی به واسطه وجود عتبات عالیات در عراق از سویی و ارتباط دیرینه حوزههای نجف و قم از سوی دیگر نقش بیبدیلی در عمقبخشی این پیوند داشته است.
از همین رو در دوران نهضت اسلامی و همچنین پس از پیروزی انقلاب تحولات ایران و عراق روی مردم دو کشور اثرگذاری ویژهای داشت. در این میان جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه جمهوری اسلامی ایران فصل جدید و البته پیچیدهای از روابط میان دو طرف را رقم زد. در این سو، امام خمینی در کسوت یک رهبر دینی با توجه به روابط تاریخی دو ملت، مناسبات ویژهای را در قبال مردم عراق پایهریزی کرد که نه تنها در دوران دفاع مقدس طرح و بسط یافت بلکه ثمرات آن در آینده روابط دو کشور بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد.
این نوشتار به مواضع، تدابیر و نصایح امام خمینی درباره مردم عراق در دوران جنگ هشت ساله میپردازد.
امام و آحاد مردم عراق
در 31 شهریور 1359 بطور رسمی ارتش بعثی به پشتوانه قدرتهای جهانی جنگی تمام عیار را علیه ملت ایران آغاز کرد. امام خمینی که خود در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی بیش از یک دهه میهمان مردم عراق بود با شناخت جامع خود از جامعه عراق در اولین پیام خود به مناسبت آغاز جنگ در یک ابتکار عمل جالب ملت عراق را خطاب قرار داده و آنها را نسبت به خطرات صدام و حزب بعث آگاه میکند. امام با یکسان دانستن شخصیت صدام و محمدرضا پهلوی خطاب به عراقیها فرمود:«ما محمدرضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون بکنید از عراق.»[1]
رهبر کبیر انقلاب اسلامی با اشاره به ضرورت «قیام» و «مقابله» ملت عراق «با این جرثومه فساد» او را نه تنها مخالف اسلام بلکه معارض با «عربیت» میداند و به مردم هشدار میدهد که صدام « میخواهد امریکا را دستش را باز کند در این ممالک اسلامی و ما جرممان این است که با امریکا مخالف هستیم. این جرمی که پیش صدام حسین بخشودنی نیست.»[2]
همچنین امام خمینی با شناخت عمیق از مختصات فرهنگی جامعه عراق، صدام را مخالف قرآن و احکام اسلامی و دشمن اهل بیت(ع) معرفی میکند و اینگونه هشدار میدهد: « باید ملت عراق بداند که این آدم، آدم خطرناکی است برای ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زیاد است و الاّ به ملت ما، او که نمیتواند صدمهای بزند. او بر ملت عراق خطرناک است.» به همین جهت امام بر این باور است که «ملت عراق باید با تمام قوا، کوشش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند و این جمعیتی که برخلاف اسلام و برخلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل می کنند، آنها را از بین ببرند.»[3]
امام در فرازی دیگر با گسترده دانستن ابعاد این جنگ آن را به مقابله اسلام و کفر تعمیم میدهد و «قیام صدام نسبت به ایران» را «قیام کافر بر مسلم» و «قیام لشکر کفر بر لشکر اسلام» میداند و ملت عراق را به «مقاتله» و «مقابله» با صدام دعوت میکند.
در واقع نگرش امام به این واقعه، دو ملت را به ابعاد عمیقتر و دقیقتر جنگ متوجه ساخته و خواستار اتحاد مردم ایران و عراق در قامت لشکر اسلام است. از همین رو در پیام 2 مهر 1359 که با عنوان «ملت شریف و مبارز و مسلمان عراق، ارتشیان رزمنده، افسران و درجهداران و سربازان مسلمان عراق، کارگران و کارمندان مسلمان عراق» صادر کردند؛ با یادآوری تلخکامیهای آحاد مردم آن کشور از «جنایتها و خیانتها» ی رژیم بعث فرمودند: « این جنگ بین ایران و بعثیهای عراق، جنگ بین اسلام و کفر و قرآن کریم و الحاد است. از این جهت، بر همه شما و ما مسلمانان جهان لازم است از اسلام عزیز و قرآن کریم دفاع کنیم و این خیانتکاران را به جهنم بفرستیم.»[4]
در بخش دیگر این پیام، امام خمینی در قامت مرجعیت دینی این مهم را «تکلیف شرعی، الهی، انسانی» خوانده و مردم عراق را «به ضدیت و کارشکنی» با رژیم صدام فرامیخواند: « ارتش عراق به ارتش ایران ملحق شود ... باید به حسب تکلیف شرعی کارگران از هر طبقه که هستند و کارمندان در اداره که میباشند با اعتصابها و مخالفتها خدمت خود را به اسلام عزیز و قرآن کریم نشان دهند.»
امام به فراخور تجربه مبارزات نهضت اسلامی سعی در بسیج همه ظرفیتهای جامعه عراق علیه رژیم بعث و بسط مخالفتها به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد: «ملت عراق از دادن مالیات و پول آب و برق به دولت کافر خودداری کند، که کمک به دولت غیرقانونی کافر است؛ کمک به مخالفین اسلام است که در حال جنگ با اسلام میباشند و با راهپیماییهای میلیونی عمل جنایتکاران عراقی را محکوم نمایند.»[5]
امام در پیامی دیگر با هشدار نسبت به خطرات صدام و رژیم بعث برای تاریخ، فرهنگ و اعتقادات جامعه عراق عنوان کرد: «ملت عراق میدانند که این با ملت عراق دارد چه میکند و چه کرده است تا حالا. و اگر این دستش برسد، اگر این خبیث دستش برسد، تمام آثار اسلام را در عراق از بین خواهد برد. تمام مساجدتان را از بین خواهد برد. الآن این فرصت نیست برایش. اگر فرصت پیدا بشود برایش تمام آثار اسلام را به آنطوری که رأی اینها اینطور است، مسلک اینطور است، تمام آثار اسلام را اینها خواهند از بین برد.» در جای دیگر نیز عنوان میکند: « اگر فرصت به این حزب کافر دهید، دیری نپاید که قبور ائمه اسلام و مشایخ و امامان تشیع و تسنن را از بین خواهند برد.»
علاوه بر این؛ امام در سخنرانیها و موضعگیریهای خود همواره درصدد افشای ماهیت رژیم بعث برآمده و ملت عراق را «شاهد ستمگریها و فشارهای جانفرسا» نسبت به علمای آن دیار میداند و با یادآوری رفتارهای سبعانه صدام علیه خاندان آیتالله حکیم و آیتالله صدر و حوزههای علمیه میفرماید:«شما و ما شاهد بودیم که با حوزه علمیه نجف و سایر مشاهد مشرفه چه ستمها و چه وحشیگریها کردند و گروه گروه علما و طلاب را به حبس و شکنجه کشیدند. و شما و ما شاهد بودیم که این سفاکان جنایتکار چه اهانتها به بقاع مطهر ائمه اسلام نمودند و دیدید و دیدیم که دژخیمان رژیم در صحن مطهر مولا امیرالمؤمنین ـعلیه الصلوة والسلام ریخته و مردم مظلوم را با چه وضعی مضروب نمودند، و بقعه شریفه را به مسلسل بستند. و شما و ما شاهد بودیم که در اربعین حسینی چه جنایتها نسبت به زُوار عزیز آن مظلوم کردند.»[6]
امام در جای جای سخنان و پیامهای خود با اشاره به دخالت قدرتهای جهانی در آغاز جنگ و حمایت آنها از رژیم بعث، اهداف استکباری بیگانگان و دستهای پشت پرده آنها را برای شعب عراقی برملا میسازد: « اینان با اسلام دشمن هستند. امریکا و بستگان و نوکران آن از اسلام سیلی خورده و با اسلام به دشمنی برخاسته اند. شما از «عفلق»ها و «صدام»ها و «سادات»ها توقع نداشته باشید که دست از دشمنی با اسلام بردارند.»[7]
موضعگیریهای امام تنها به خطابهای عمومی محدود نمیشود بلکه به فراخور موقعیتها «عشایر» ، « علما و مشایخ اهل سنت» ، «خطبا»، «جوانان دانشگاهی» و «روشنفکران مسلمان» عراق را مخاطب قرار میدهند.
امام و عراقیهای ساکن در ایران [معاودین و اسرا]
در طول سالیان حاکمیت حزب بعث در عراق طی سالهای متمادی اقشار مختلف مردم عراق اعم از علما، طلاب و حتی مردم عادی در اثر اختناق موجود مجبور به ترک خاک عراق و برخی هم توسط بعثیها اخراج شدند. اغلب این راندهشدگان که از آنها با عنوان معاودین عراقی نام برده میشود به ایران آمده و در نقاط مختلفی سکنی گزیدند. در طول سالهای جنگ بخش اعظمی از جامعه معاودین عراقی با تدابیر رهبری انقلاب اسلامی به فعالیت پرداختند. امام خمینی طی سخنانی خطاب به راندهشدگان عراقی آنها را همچون ملت ایران زخمخورده رژیم بعثی میداند. امام با اشاره به خفقان و سرکوب مردم توسط صدام میفرماید: »شما هم در طول [حکومت] این حزب فاجر کافر مبتلا بودید و به همان نحو ابتلائاتی که ما داشتیم. جوانهای شما را، به جرم اینکه برای زیارت حضرت سیدالشهدا میرفتند، در بین راه گرفتند و با آنها آنطور سبعانه عمل کردند. علمای شما هم گرفتار این حزب فاجر فاسد بود... ما شهید دادیم، شما هم شهید دادید؛ ما در حبس به سر بردیم، شما هم به سر بردید.»[8]
علاوه بر این؛ امام خمینی در سال 1361 مأموریتی به آیتالله خامنهای مبنی بر پیگیری امور عراق دادند. در این مأموریت رئیسجمهور وقت با پیگیری و استفاده از ظرفیت روحانیت مبارز عراق به خصوص آیتالله سید محمدباقر حکیم و آیتالله هاشمیشاهرودی با تنظیم اساسنامهای تشکل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را راهاندازی کردند. این مجلس نقش مهمی در مقابله با رژیم بعث عراق و دیکتاتوری صدام داشت. یکی از مهمترین برنامههای سیاسی آن برگزاری کنفرانس جنایات صدام بود. هچنین پس از چندی مجلس اعلی با راهاندازی شاخه نظامی خود موسوم به سپاه بدر پذیرای داوطلبان عراقی برای مبارزه با رژیم بعث در دفاع مقدس شد و شهیدان بیشماری را تقدیم انقلاب اسلامی کرد.
اهتمام و رسیدگی به معیشت و وضعیت آوارگان عراقی یکی دیگر از نکات مورد توجه امام بود. در سال 1364 آیتالله هاشمیشاهرودی طی نامهای اجازه مصرف وجوهات شرعی «بلاد عربی» را برای « کمک به برادران عراقی مستمند و یا مخارج طلاب و مبلغین عراقی» از امام دریافت میکند.
مسئله دیگر در این زمینه مواجهه امام خمینی با اسرای عراقی بود. هرچند برخورد وحشیانه و غیرانسانی رژیم بعثی با اسرای ایرانی زندانی در عراق بر کسی پوشیده نبود اما امام خمینی در 12 فروردین 1361 مسئولان را به رعایت عطوفت و فتوت در برخورد با اسرای عراقی توصیه کرده و فرمودند: « باید جوانان ما و کسانی که عهدهدار نگهداری اسیران و پناهندگان هستند طعم شیرین رحمت و بزرگواری اسلام را به آنان بچشانند و با آنان آنگونه رفتار کنند.»
ایشان با عنایت به وضع روحی اسرا «احساس آرامش و جبران در حکومت اسلامی» را لازمه این مهم میداند. همچنین نگاه ایشان از منظر تربیت اسلامی مسئولیتها را فراتر از آنچه هست میکند. امام با هدایتگری عالمانه و دلسوزی مومنانه کمک به اسرای عراقی را «خدمت پرارزشی به اسلام و جمهوری اسلامی» دانسته که چه بسا «پس از آزادی در سلک مبلغین اسلام و احیانا فداکاران آن درآیند.» ایشان در همین رابطه هشدار میدهد: «گمان نکنید آن خوی جنایتکاری و سبعیتی که در امثال صدام است، در اینان باشد. و چه نیکوست که جوانان عزیز و نگهبانان این بازیخوردگان از یک موجود صدامی یا در خدمت جنایت، یک انسان اسلامی و در خدمت مکتب مقدس قرآن بسازند و بدانند که «مَنْ احْیا نَفْسا فَکَانّما احْیَا النَّاسَ جَمیعاً» و هدایت از بزرگترین مظاهر احیاست.»[9]
علاوه براین؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی در 6 خرداد 61 مسئولان جمهوری اسلامی را به دلجویی و رفتار اسلامی- انسانی با اسیران عراقی توصیه کرده و دستور دادند: « آسیبدیدگان عراقی را در اسرع وقت به بیمارستانها بفرستید تا تحت معالجه قرار گیرند و دکترها و پرستارهای بیمارستانها...با آنان چون نزدیکان و برادران خود رفتار کنند و تلخی آسیب و اسارت را با رفتار اسلامی خود از ذائقه آنان کاهش دهند.»
امام و ارتش عراق
بررسی و تحلیل سخنان و پیامهای امام خمینی در دوران جنگ تحمیلی به ویژه در سالهای اولیه آن نشان میدهد که در مناسبات امام و مردم عراق، یکی از اصلیترین اقشار مورد خطاب، ارتشیها و نظامیان عراق هستند.
امام همواره در صدد آگاهیبخشی به بدنه ارتش به ویژه افسران برآمده و آنان را به قیام علیه رژیم بعث فرامیخواند. امام خمینی در اولین واکنش خود در 31 شهریور 1359 میفرماید: « ارتش عراق باید بداند که این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچو جنگی برخلاف رضای خداست و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر آن کسانی که قیام کنند بر ضد اسلام به واسطه همراهی با کفر، که هم خود صدام حسین ـبه حسب حکم شرعی کافر است و هم این طرفدار کفّار است، طرفدار کارتر است و به واسطه طرفداری از کارتر و گرفتن قوا از او، دارد به ایران حمله میکند و کارتر این نوکرهای خودش را مثل صدام حسین و مثل سادات و امثال اینها را وادار کرده است که به ایران حمله بکنند یا به ایران صدمه بزنند.»[10]
امام در فرازی دیگر با تشویق ارتش عراق به عبرتگیری از «کاری که ارتش ایران نسبت به شاه سابق کردند» آنها را به فرار از محل مأموریت و همراهی با مردم فرامیخواند: « قوای خودتان را صرف این کنید که این جرثومۀ فساد را از بین ببرید. خدا به شما تأیید می کند، اگر قیام کنید و این شخص را از بین ببرید و یکی را خودتان به جای او بگذارید. ما هم کمک شما هستیم در اینکه از خود شما، از ملت شما یک نفر اداره کند حکومت عراق را.»
امام در جای دیگر با دعوت از ارتش عراق برای بازگشت به اسلام آنها را برای شورش علیه رژیم بعث تشویق میکند و میفرماید: « اگر میتوانید بکُشید اینها را. سلاحها را در مقابلشان قرار بدهید و بکشید اینها را. و اگر دستتان هم نمیرسد به اینها رها کنید و اِعراض کنید از ایشان. بیایید در ایران، جای شما در ایران باز است، و کشور ایران خانه خود شماست. بیایید در اینجا ما از شما پذیرایی میکنیم، هم خدمت به شما میکنیم.»[11]
امام در کسوت رهبری دینی این نصایح و سخنان را «به حسب وظیفه شرعیه و عقلیه» دانسته و «قوای مسلح عراق» را «از این جنگ که به ایران به وسیله قدرتهای بزرگ تحمیل شده» برحذر میدارد. ایشان با اشاره به «خسارتهای جانی و مالی و حیثیتی» که به ارتش رسیده آنها را مغفول شهرتطلبی صدام دانسته و خطاب به آنها میگوید: « از ما بهتر می دانید که چه جوانانی را که پشتوانه ملت شما بودهاند از دست دادهاید و در پیشگاه خداوند قادر عظیم و ملتهای مسلمان جهان و ملت شریف خودتان هیچ عذری ندارید.»
ایشان با هشدار به ارتش عراق آنها را «آلت دست نوکران سرسپرده ابرقدرتها و دشمنان ملتهای ضعیف» میداند و آنها را نسبت به حیثیت، آبرو و شرف یک نظامی مسلمان متوجه میسازد « تا صدام کافر آنان را در خدمت امریکا به برادرکشی اغوا نکند.»[12]
علاوه بر این؛ در آخرین توصیهها امام آمادگی جمهوری اسلامی برای پذیرش نظامیان عراقی اعلان داشته و بیان میکند:« اگر هر یک از جیش عراق که به روی ما اسلحه کشیده است اسلحه را کنار بگذارد و پناه بیاورد به مملکت اسلامی ما، آنها را مثل مهمانان عزیز میپذیریم.»[13]
شواهد فوق نشان میدهد امام خمینی در راستای اهداف اسلامی و انجام وظیفه شرعی و انسانی خود با شناخت کامل و جامع از شرایط حاکم بر آحاد مردم عراق درصدد آگاهیبخشی به آنها برآمده و ملت عراق را برای تشکیل جبهه واحد اسلامی فرامیخواند و در این رهگذر تدابیر و فرامین مختلفی را برای تحقق این امر و به کارگیری همه ظرفیتهای موجود در ایران و عراق برای پیوستن به جبهه اسلام اتخاذ میکند.
پینوشتها:
1. پیام رادیو - تلویزیونی امام خمینی در 31 شهریور 1359
2. همان
3. همان
4. پیام امام خمینی به ارتش و ملت مسلمان عراق در 2 مهر 1359
5. همان
6. پیام به ملت و ارتش عراق در 12 مهر 1359
7. همان
8. سخنرانی در جمع روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده در 20 فروردین 1360
9. پیام امام خمینی به ملت ایران در سالگرد تاسیس نظام جمهوری اسلامی در 12 فروردین 1361
10. پیام رادیو - تلویزیونی امام خمینی در 31 شهریور 1359
11. پیام رادیو- تلویزیونی به ملت و ارتش ایران و عراق در 4 مهر 1359
12. پیام یازده مادهای به نیروهای مسلح و ملت ایران درباره امور مربوط به جنگ در 1 بهمن 1359
13.سخنرانی در جمع دانشجویان شیراز و اصفهان در 18 دی 1359.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نظرات