مروری بر فعالیت‌ها و آثار فخر‌الدین حجازی


 مروری بر فعالیت‌ها و آثار فخر‌الدین حجازی

خروشگر نهضت انقلابی و اسلامی مردم ایران بعد از مدت‌ها تحمل رنج و ناراحتی ملت ایران را با خاطر‌ه‌هایی از نطق‌های آتشین تنها گذاشت.

فخرالدین حجازی به سال 1308 در خانواده‌ای روحانی در سبزوار دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در مدارس قدیمی شهر، چون حاج ملاهادی سبزواری (اسرار) آغاز کرد و معلم وی در دبستان حاج‌شیخ حسن داورزنی بود. پس از پایان دبستان در 1320 شمسی وارد دبیرستان شد اما پس از یک سال و نیم تحصیل به دلیل سختی معاش و نیاز به کسب درآمد به ناچار دبیرستان اسرار سبزوار را ترک گفت و به بازار کار در تجارتخانه‌های معمارزاده، زوار و اسکویی سبزوار روی آورد.

پس از مدتی - در دوره‌های مختلف- ادامه تحصیل داد و به صورت متفرقه دیپلم گرفت. در همین دوره بود که هم از محضر ادیب سبزواری، ادبیات عرب می‌آموخت و هم از حجج اسلام شیخ‌ عبدالله نورانی و فاضلی بهره می‌جست.

 

*فعالیت‌های سیاسی- فرهنگی

درسال 1320 زمانی که کشور پس از تبعید رضاخان ،آزادی‌های نسبی را تنفس می کرد حجازی قلم به دست گرفت و مطالبی را در روزنامه "اسرار شرق" نگاشت.

همچنین در سال 1324 شمسی در حالی که 16 سال بیشتر نداشت به عضویت شاخه غرب حزب دموکرات قوام‌السلطنه درآمد لیکن اسناد، در جای دیگر این دوره را دوره عضویت در حزب آزادی مردم وابسته به جبهه ملی می‌داند.

او پس از آنکه مدتی در دبستان ملی پهلوی سبزوار به تدریس پرداخت. در 1328 شمسی به استخدام وزرات فرهنگ درآمد.

همزمان با اوج‌گیری فعالیت‌ جمعیت فداییان اسلام، فخر‌الدین حجازی بااین گروه آشنا و جذب آنان شد. در 1330 ش و پس از بازگشت و محاکمه فداییان اسلام، به تهران سفر کرد و بر مزار شهید سید حسین امامی علیه حکومت پهلوی به ایراد سخن پرداخت.

حجازی همچنین قصیده‌ای در مدح فداییان اسلام و نکوهش حکومت سرود که در روزنامه نبرد ملت به چاپ رسید. در همین روزها بود که به فکر تاسیس روزنامه افتاد. اما از آنجا که سن او به لحاظ قانونی، آن زمان برای دریافت مجوز نشر روزنامه به حد نصاب لازم نرسیده بود امتیاز را به نام پدرش شیخ محمد گرفت این روزنامه که با همکاری عباسعلی محمودی سبزواری و عزیزالله نوایی راه‌انداز شد « جلوه ‌حقیقت» نام گرفت.

نخستین شماره "جلوه حقیقت" در 31 تیر 1331 و در دو صفحه منتشر شد، در این شماره حجازی در مقاله‌ای آورده است: مرام ما اسلام و حرف ما سعادت جامعه است و سیاست ما سیاست اسلامی می‌باشد، چون با خدای خویش پیمان بسته‌ایم که در راه او از نثار جان خود دریغ ننماییم.

شماره دوم نشریه چهار صفحه داشت و حجازی در سرمقاله آن چنین نوشت: وقت آن است که به حساب مزدوران داخلی رسیدگی شود.

در این شماره همچنین مقالاتی در باره قیام امام حسین (ع) و ضرورت درس‌آموزی از دانشگاه عالی آن حضرت و ایستادگی در برابر دسیسه، فریب و حیله‌گری دولت بریتانیا درج شده است.

حجازی در اکثر شماره‌های "جلوه حقیقت" مقالات حماسی می‌نوشت که برخی از این مقالات یک صفحه کامل از روزنامه را شامل می‌شد. این روزنامه به مقتضای حال و مقام آن روزگار به موضوعات گوناگونی چون: حمایت از مبارزات ضد استعماری ملت ایران علیه توطئه‌های حزب توده، دربار، انگلیس، استعمار فرانسه و ... می‌پرداخت و همان گونه که پیش‌تر نیز گفته شد مرام واندیشه آن اسلامی بود و به فراخوار روز و مناسبت‌های آن ،عیدها وسوگواری‌ها، مقالات و اشعاری درج می‌‌کرد.

جالب توجه آنکه این روزنامه هم از مبارزات دولت و شخص دکتر مصدق دفاع می‌کرد و هم با عباراتی مانند:«‌با اشاعه مرام مقدس اسلام برای همیشه ریشه نفوذ اجانبت را قطع کنید" به دولتمردان تذکر می‌داد.

در شماره شانزدهم 27/9/1331 در باره نهضت ملی شدن صنعت نفت وعلل موفقیت مردم در این مبارزه خطاب به دولت آمده است: اگر نهضت‌های مقدس دینی و اجتماعات شگرف مذهبی در مساجد و معابد مملکت نبود و اگر هماهنگی پیشوایان اسلامی و بیانات گویندگان دینی و ادعیه خالصانه مسلمانان به درگاه حضرت یزدان نمی‌بود، شما هرگز نمی‌توانستید دست به کار بزرگ تاریخی زده و با امپراطور قهار بریتانیا که سالیان دراز چنگال خون‌آلودش به پیکر مسلمین رنج دیده جهان فرو رفته است، دست و پنجه نرم کنید.

در شماره شانزدهم بهمن 1331 که مصادف با سالگرد تاسیس دانشگاه در ایران بود ضمن شرح سیر تاسیس و کارنامه آن از این که دانشگاه در تزکیه و تهذیب اخلاق و عادات فرهنگی موفق نبود و بیگانگان در آن محیط رخنه کرده‌اند اظهار نگرانی شده است. آخرین شماره جلوه حققت که موجود است عدد 32 و تاریخ 3/2/1332 را بر پیشانی دارد اما شواهد نشان می‌دهد که این نشریه تا اواخر مرداد 1332 به کار خود ادامه داده و بساط آن به دست کودتاچیان 28 مرداد برچیده شده است این عده با حمله به محل روزنامه اموال آن را غارت کردند.

در پی تعطیلی "جلوه حقیقت"‌ فخرالدین حجازی شبانه از سبزوار گریخت و با پای پیاده از مسیر کوه‌های "علیک و باغجر" خود را پس از چند روز به مشهد رساند. در مشهد، استاد محمد تقی شریعتی به کمک وی شتافت و حجازی موفق شد از اوایل آبان 1332 فعالیت خود را در اداره فرهنگ مشهد از سرگیرد. با حضور فخرالدین حجازی در مشهد، پدرش نیز به این شهر نقل مکان کرد و خانه‌ای در کوچه منبرگچی خرید. در این خانه بود که فخرالدین با خانم روح‌انگیز ظهور سعادت- آموزگار دبستان- ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد.

فخرالدین حجازی در 1336 ش و با افتتاح دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد، به اتفاق دکتر علی شریعتی وارد این دانشکده شد و در 1339 ش با اخذ کارشناسی ادبیات فارغ‌التحصیل گردید.

او درکنار حرم امام رضا (ع) به سخنرانی‌ها و دیگر فعالیت‌های خود ادامه داد به طوری که در این دوره به "خطیب فرهنگ" مشهور شد. در 21/9/1332 به اتهام طرفداری ازنهضت دکتر مصدق، توسط شهربانی مشهد بازداشت ولی بلافاصله پس از یک روز آزاد گردید.

در اواخر دهه 30 شمسی مدیریت مجله آستان قدس رضوی به وی واگذار شد که با وجود فراز و فرودهای بسیار مدت 6 سال در این سمت باقی ماند. مطالبی که در باره قرآن و معارف اسلامی در این مجله مندرج است تراوش‌های قلم او است. همکاران حجازی در مجله آستان قدس، استاد محمدتقی شریعتی، سیدغلامرضا سعیدی، حجت‌الاسلام خراسانی،‌حجت‌الاسلام سیدهادی خسروشاهی و علی شریعتی بودند، او همچنین مدتی کوتاه رئیس تبلیغات آستان قدس رضوی شد.

فخرالدین حجازی در مشهد علاوه بر تدریس در دانشکده معقول و منقول،‌به مدت 5 سال با روزنامه خراسان وکانون نشر حقایق اسلامی همکاری کرد. آن کانون در نزدیکی تلفنخانه چهارباغ مشهد و به دست مرحوم استاد محمدتقی شریعتی راه‌اندازی شده بود.

فخرالدین حجازی علاوه بر بازداشت یک روزه در مشهد با مشکلات متعددی نیز روبرو شد که مراقبت‌ مستمر ساواک از وی از 1340 ش به بعد گویای این مطلب است. حجازی در مشهد با سه استاندار استان خراسان هم دوره بود: سیدجلال الدین تهرانی، سپهبد باتمانقلیچ و سپهبد عزیزی.

در دوره استانداری باتمانقلیچ ، حجازی با وی اختلاف پیدا کرد و همین امر منجر به صدور حکم تبعید وی در 30/2/1341 شد. اصرار باتمانقلیچ در خصوص پذیرش نمایندگی مجلس شورای ملی و امتناع حجازی، عامل اصلی این اختلاف بود. حکم تبعید فخرالدین با فعالیت آیت اله العظمی سیدمحمدهادی میلانی که از پشتیبانان وی به شمار می‌رفت با تغییر استاندار ملغی شد و وی در خراسان ماند.

در اثر فعالیت‌های مداوم فخر‌الدین حجازی در مشهد و گزارش‌های مستمر ساواک، رای به خروج وی ازمشهد صادر و او اوایل شهریور 1345 عازم تهران شد و از ابتدای سال تحصیلی به عنوان دبیر دبیرستان مروی تهران آغاز به کار کرد. ورود حجازی به تهران دریچه تازه‌ای به روی وی گشود و به فعالیتش انتظام و استمرار بخشید. اولین خبر ساواک درباره وی در تهران، ‌چاپ نشریه‌ای است توسط انجمن دینی دبیرستان مروی با قلم وی و بانام "شمشیر انتقام".

حجازی علاوه بر ایراد سخنرانی در مساجد و هیات‌های مذهبی چون بازار تهران، حسینیه زرگنده قلهک، مسجد جامع نارمک، مدرسه برهان، حسینیه بنی فاطمه، دانشسرای عالی، مدرسه عالی اقتصاد کرج، مدرسه عالی کشاورزی همدان، مسجد قبا و ... به دعوت موسسان حسینیه ارشاد، به تدریس در کلاس‌های آموزش قرآن نیز همت می‌گماشت. این کلاس‌ها با استقبال عموم به ویژه جوانان روبرو شد و حضور شخصیت‌هایی چون استاد مطهری،استاد محمدتقی شریعتی، دکتر علی ‌شریعتی محیط مناسبی برای فعالیت‌های وی فراهم ساخت.

سخنرانی‌ها وکلاس‌های درس حجازی تا اواخر آبان 1347 در حسینیه ارشاد ادامه داشت و در این تاریخ به دلیل اختلافی که با هیات امنای این حسینیه- به خاطر سخنرانی‌های تندش علیه حکومت پهلوی- پیدا کرد، از ادامه برنامه در آن مکان بازماند. دراین سال علاوه بر تدریس در دبیرستان دارالفنون با کمک مرحوم آیت‌اله العظمی سید محمد هادی میلانی و تنی چند از افراد خیر، موسسه انتشارات علمی و اسلامی بعثت را در خیابان شاهرضا (انقلاب) روبروی سینما رویال (سینما فردوسی فعلی) ساختمان الوند- شماره 51، بنیان نهاد. پاسخ استعلام از ساواک در باره عضویت حجازی در هیات مدیره این موسسه منفی بود و به همین دلیل وی مدیر افتخاری آن لقب گرفت و در همین زمان با هماهنگی آیت‌الل5ه میلانی به مناطق زلزله زده خراسان سفر کرد.

فعالیت‌های انتشارات بعثت، به دلیل حضور حجازی از سوی ساواک مراقبت می شد لذا از مراودات این مرکز با ایرانیان داخل و خارج کشور گزارش‌های بسیاری تهیه گردید.

انتشارات بعثت درنوع خود اولین بود. این کتابفروشی به سبک و سیاق امروزی کتاب‌هایی با محتوای اسلام و مسایل سیاسی آن را چاپ و منتشر می‌کرد و مامنی بود برای آمد و شد نسل جوان و تجمع نیروهای اصیل فرهنگی و نیز پوشش مناسبی برای فعالیت مبارزان. افزون بر موارد پیش گفته، این مرکز تازه تاسیس توانسته بود امکان فعالیت تبلیغی در داخل و خارج کشور و نیز ارتباط با ناشران جهان اسلام وجهان عرب را فراهم کند.

ساواک نیز این موضوع را دریافت و به همین دلیل هم از چاپ و یاتجدید چاپ بعضی از کتاب‌های این موسسه جلوگیری کرده و هم با ارسال کتاب‌های آن به مراکز وانجمن‌های اسلامی اروپا، امریکا، لبنان وافغانستان مخالف کرد.

بیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، انتشارات بعثت بیشتر، آثار بزرگانی چون مرحوم آیت‌اله طالقانی، آیت‌اله مکارم شیرازی، استاد محمدتقی شریعتی، دکتر علی شریعتی،‌مرحوم محمدتقی جعفری، مرحوم سیدغلامرضا سعیدی، شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی، مرحوم احمد آرام، مرحوم مهندس بازرگان و ترجمه آثاری از نویسندگان جهان اسلام و جهان عرب را منتشر می‌کرد و همکاران حجازی در این مؤسسه شهید سید جواد شرافت شوشتری، آیت‌الله سیدابوالفضل مجتهد زنجانی، آیت‌الله حاج شیخ‌ عبدالله نورانی خراسانی بودند. این مؤسسه که ساختمان فعلی آن در خیابان سمیه تهران واقع است به فعالیت فرهنگی خود ادامه می‌دهد.

با بررسی پرونده فخرالدین حجازی در ساواک معلوم می‌شود که مجموع رفتارها و فعالیت‌های وی شامل کلاس‌های درس، جلسات سخنرانی و چاپ کتاب و مقاله بوده که از دید آنان دور نمانده و عمده برگ‌های پرونده‌ وی شامل گزارش سخنرانی‌های او است. این سخنرانی‌ها حول چندین محور کلی قابل طبقه‌بندی است.

- تکیه بر موضوع فلسطین و اسرائیل؛ دفاع از مردم فلسطین.

- توجه به مفاسد اجتماعی، رسانه‌های عمومی، سیاست حکومت در گسترش فساد.

- اعتراض به سستی و کم‌توجهی مردم نسبت به مسئولیت‌های فردی و اجتماعی‌شان.

- انتقاد از افراد مرفه جامعه به خاطر عدم توجه‌شان به سرنوشت سیاسی، اجتماعی، فکری و اقتصادی کشور.

- توجه به مفهوم غربگرایی، غرب‌زدگی و غرب‌پذیری.

- توجه به سرنوشت جهان اسلام.

- مبارزه فکری علیه کمونیسم، مارکسیسم و ماتریالیسم.

- تیکه بر روشنگری نسل جوان با استفاده از روش‌های نوین وعظ و خطابه.

- تأکید بر عدم تضاد بین دین و علم.

- انجام امر به معروف و نهی از منکر به عنوا یک وظیفه شرعی.

- بررسی تاریخ جهان استکباری و استعماری و توصیه به عبرت‌آموزی از آن با ذکر شاهد مثال‌های تاریخی.

- تکیه بر قرآن، حدیث و منابع اصیل شیعی- اسلامی درسخنرانی‌ها.

- دفاع از روحانیت مبارز و مترقی

 

*تأکید بر اتحاد مسلمین

از ویژگی‌های فخرالدین حجازی این بود که اولاً برای سخنرانی‌ پول نمی‌گرفت و ثانیاً به دلیل وجود شور و حرارت خاص در سخنرانی‌ها و محتوای مطالبش، اکثر برنامه‌های او بیش از یکی دو شب دوام نمی‌یافت و از سوی حکومت تعطیل می‌شد. این قبیل اقدامات هر از گاهی به منع وی از سخنرانی و یا خروجش از کشور می‌انجامید.

مراقبت‌های ساواک از فعالیت‌ها و رویه‌ وی باعث شد تا در دی ماه 1346 به ساواک شمیرانات احضار و از او تعهد گرفته شود تا دیگر سخنی کنایه‌آمیز و خلاف، بر زبان‌ نراند، اما گزارش‌های ساواک حاکی است که این احضار و احضارهای بعد مؤثر واقع نشد تا اینکه مأموران انتظامی در 28/9/1347 او را در مسجد جامع شمیران دستگیر کردند. این دستگیری چندان دوام نیافت و وی پس از آزادی، مجدداً‌ فعالیتش را از سرگرفت.

سخنرانی حجازی در عاشورای 1351 ش و قطعنامه‌ای که علیه اسرائیل و هویدا در بازار تهران قرائت شد دستگیری مجدد وی را در بیست و پنجم بهمن ماه همان سال رقم زد. این بازداشت حدود یک ماه به طول انجامید، تا اینکه سکته قلبی، در زندان انفرادی قزل قلعه او را در تاریخ 19/12/1351 راهی بیمارستان کرد و دو روز بعد هم یعنی بیست و یکم اسفندماه 1351 آزاد شد.

فخرالدین در کنار درگیری با حکومت با برخی از روحانیان نیز اختلافاتی داشت. این اختلافات عمدتاً از نگرانی جمعی از روحانیان سنتی ناشی می‌شد که سخنرانی‌های مذهبی فردی غیر روحانی را به ویژه در محافل و مساجد برنمی‌تابیدند و به آن با دیده تردید می‌نگریستند.

در این میان ساواک نیز می‌کوشید تا این جرقه‌های اختلاف را با دامن زدن به شعله‌های فروزان بدل کند؛ اما حمایت همه جانبه بزرگانی چون: مرحوم آیت‌الله میلانی و مرحوم آیت‌الله طالقانی که بیشتر نقش میانجی صلح را ایفا می‌کردند، مانع از موفقیت ساواک در این قبیل کارهای شیطنت‌آمیز می‌شد.

حجازی همچنان به فعالیت‌های خود ادامه داد تا این که در 15/7/1356 به همراه همسرش در تجمعی که در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (س) برگزار شده بود، و در آن برای بازگشت امام خمینی (ره) دعا می‌کردند، بازداشت و روانه کمیته مشترک ضد خرابکاری شد و پس از مدتی نیز آزاد شد.

حجازی پیش از بازداشت اخیر خود، در 15/4/1356 برای معالجه ناراحتی قلبی تقاضای صدور گذرنامه‌ کرد که ساواک آن را به ارائه گواهی پزشکی متخصص قلب منوط ساخت. این گواهی را دکتر سید حسن عارفی صادر کرد، به همین خاطر حجازی توانست در 12/6/1356 از ساواک مجوز اخذ گذرنامه دریافت کند و در اواخر فروردین 1357 از کشور خارج شود. او در این سفر هم به درمان قلب خود می‌پرداخت و هم سخنرانی‌هایش را پی می‌گرفت. در بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین شهرهای ایالات متحده آمریکا برای دانشجویان ایرانی سخنرانی کرد و در یکی از سخنرانی‌های معروف خود که در شهر کپنهاک پایتخت دانمارک در 18/9/1357 انجام شد، اعلام کرد:‌ «اگر ایالات متحده در مبارزات ملت ایران مداخله کند، آن‌ها با ویتنام تازه ای روبرو خواهند شد». این سفر چند ماهی به طول انجامید و با حضور امام (ره) در پاریس، وی نیز به دیدار ایشان شتافت. وی در روزهای پایانی عمر حکومت پهلوی، به کشور بازگشت و به سخنرانی‌های خویش ادامه داد تا این که پیروزی انقلاب اسلامی فصل دیگری از زندگی وی را رقم زد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز روش تبلیغی و فرهنگی را برگزید. همین انتخاب،‌ وی را با وجود داشتن مسئولیت‌های سیاسی همچنان در مقام سخنوری برجسته و آشنا به امور دینی قرار داد. سه دوره اول مجلس شورای اسلامی بر کرسی وکالت مجلس تکیه زد و در دور اول با 000/200/1 رای وکیل اول مردم تهران بود. آزادی عمل فخرالدین حجازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه شور و شعف ناشی از پیروزی، به سخنرانی‌های وی شتاب و حرارت بیشتری بخشید. او با سفرهای مختلفی که به داخل و خارج نمود دامنه سخنرانی‌های خود را گسترش داد. ملاقاتش با پاپ دوم ژان پل و سفرش به هند از سفرهای به یادماندنی خارجی او است. در میان سخنرانی‌های داخلی وی نیز می‌توان از سخنانش در مقابل لانه جاسوسی ایالات متحده و نیز سخنرانی علیه تحرکات حزب جمهوری خلق مسلمان و کودتای قطب‌زاده را از برجسته‌ترین برنامه‌های اجرا شده او دانست.

حجازی در این دوره در مطبوعات مقاله می‌نوشت و پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در بین بسیجیان حضور می‌یافت، لذا سخنرانی‌هایش در یگان‌های مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مناطق عملیاتی، طرفداران بسیاری داشت.

در اوایل 1359 ش که با پیروزی انقلاب اسلامی مرزبندی‌های بین نیروهای پیرو امام خمینی (ره)، و سایر گروه‌های اندک حاضر در جریانات انقلاب مشخص‌تر شد. وی نیز بسان شخصیت‌هایی چون شهید دکتر بهشتی از تخریب شخصیت به دور نماند. شاهد این مدعی اطلاعیه‌ای است که با امضای نامشخص و در شمارگان بسیار در تهران توزیع شد. در این اعلامیه تهمت‌ها و دشنام‌های بسیاری به حجازی نسبت داده شده بود. وی در پاسخ به این حرکات، طی نامه‌ای به رئیس جمهور وقت، رئیس مجلس شورای اسلامی و دادستان کل انقلاب اسلامی خواستار پی‌گیری و بازداشت عاملان تهیه و توزیع این شب‌نامه شد.

یکی از خاطرات حجازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ملاقاتش با امام خمینی (ره) است. در این دیدار،‌حجازی شعری را که در مدح بسیجیان سروده بود خواند. امام (ره) از او سؤال کرد که در ازای این شعر چه هدیه‌ای انتظار دارد. وی در پاسخ به هدیه‌ای که دعبل شاعر عرب از امام رضا (ع) درخواست کرد،‌اشاره نمود. امام (ره)‌نیز فردای آن روز پیراهن خود را برای وی به رسم هدیه ارسال کرد. حجازی نیز وصیت کرده است که از این پیراهن به عنوان کفنش استفاده کنند.

روز پنجشنبه 26 اردیبهشت 81 دانشگاه تربیت معلم سبزوار نکوداشتی از هفت دهه فعالیت‌های فخرالدین حجازی برگزار نمود که در آن جمعی از دوستان و همرزمان وی به سخنرانی پرداختند و سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق نیز پیامی ارسال کرد. در بخشی از پیام خاتمی چنین آمده بود: «استاد فخرالدین حجازی سهمی بزرگ در ارائه چهره جذاب و پویا و زندگی بخش دین به جوانان کشور داشته‌اند... حضور حجازی در عرصه‌های اندیشه‌های مذهبی، فرهنگ، ادب، شعر و دفاع مقدس حضوری مؤثر و کارساز بود... بی‌شک نسل‌های تشنه و حقیقت‌جوی ما، نام و یاد معلم اندیشمند و درد آشنایی را به حافظه قدردان خویش سپرده‌اند که صمیمیت سخن و زیبایی قلم او، بیش از نیم قرن بر مدار دینداری و حق‌جویی و مردم‌گرایی چرخیده است».

فخرالدین حجازی در حالی که در آستانه هشتمین دهه عمر خود را قرار داشت و و از کهولت سن و بیماری در رنج بود با این حال گهگاه در انتشارات بعثت که به واقع تاسیس، دوام و بقای آن ثمره زحمات امثال او است حاضر می‌شد و به نظاره نشر آثار گفتاری و نوشتاری خود، که هنوز مخاطب خاص دارد، می‌نشست.

وی در تاریخ 29/2/1386 دارفانی را وداع گفت.

 

آثار:

- نقش پیامبران در تمدن انسان، با مقدمه مرحوم مهندس بازرگان و با تایید شهید مطهری و علامه جعفری جزو اولین کتاب‌های انتشارات بعثت است. 1349 ش

- پژوهشی در باره قرآن و پیامبر - تحقیقات سال های 1344 - پ338

- زندگی امام حسین (ع)، دو جلد، ترجمه باقر شریف القرشی

- هفت حصار (کنفرانس هایی برای دانشجویان دانشگاه‌های تبریز و کرج) شامل توحید، نبوت، معاد،‌رهبری، نبرد، نیایش، پاکی عمل.

- بلال سخنگوی نهضت پیامبر (ص)، ترجمه و نگارش علی منتظمی، با مقدمه فخرالدین حجازی تهران، بعثت، 1354، 152 صفحه.

- فتح فاو

- شگفتی‌های نهج‌البلاغه، جرج جرداق ترجمه و مقدمه مفصل از فخر‌الدین حجازی.

- امامت و امت.

- استعمار آمریکا و حکومت‌ها.

- جلوه‌ای از قرآن.

- سی مقاله (مجموعه مقاله‌ها و اشعار در مدح رزمندگان به جز اشعاری که در مطبوعات به چاپ رسیده).

- جنگ از دیدگاه نهج‌البلاغه.

- سه سخن (سخنرانی‌های قبل از انقلاب، برتری‌های اسلام، معراج و امتیازات اقتصادی اسلام).

- سرود اقبال (در باره محمد اقبال لاهوری).

- سفرنامه فرهنگ، عمده سفرهای او به اروپا، 1362.

- نقش و نفوذ صهیونیسم در اروپای غربی.

- قرآن و پیامبر (ص).

- پنج مقاله (هنگامه بعثت، بلال،‌ مرگ ناصر،‌نقش یهود در پیدایش کمونیسم، حماسه فلسطین، 1355).

- دعاهای هفته (امام سجاد «ع»)،‌ترجمه فخرالدین حجازی

- چهار بنیان (سخنرانی‌ها در دانشکده کشاورزی همدان در سال 1351 این اثر در 1352 به چاپ رسیده است. - چهار بنیان:‌پایه تکوین، نقش تکوین در عنصر انسان، تقدیر، تقنین، تکمیل.

- شمشیر انتقام، چاپ انجمن دینی دبیرستان مروی، چاپ اول 1386 قمری.

- مصلح آسمانی، بعثت - جیبی ، 1389 قمری.

- انقلاب، جنگ ، صلح.

- توحید انقلاب اسلامی ایران در برابر آمریکا.

- چهره‌ها در قرآن.

 

 


خبرگزاری فارس