خارجیها در ایران - میلسپو
آرتور چستر میلسپو1 ( Arthur. Chester) روز اول مارس 1883 م، در مزرعهای .واقع در پنج مایلی شهر «اگوستا» ( Augusta ) در ایالات میشیگان متولد شد.
دکتر میلسپو روز 9 سپتامبر 1921 با «ماری هلن مک کانل» ( Mary Helen Mac Connell) ازدواج کرده بود و موقعی که در ماموریت اولش در ایران به سر میبرد از او صاحب پسری شد که او را «ابوت» ( Abbott) نامید ولی به علت اینکه تولد او در شمیران صورت گرفت،1 میلسپو پسرش2 را به نام تجریش میخواند.
میلسپو اندکی پس از پایان دوره نخست خدمت خود در ایران در سال 1927 م، از طرف وزارت امور خارجه آمریکا به سمت مشاور کل امور مالی «هائیتی» ( Haiti ) منصوب گردید که درباره این ماموریت نیز کتابی با عنوان ( Haiti, under American Control) به رشته تحریر در آورد. 3 فعالیت وی در هائیتی سه سال ادامه یافت. وی از پایان سال 1929م، به آمریکا و فعالیتهای دانشگاهی بازگشت و در سال 1930 به تدریس در دانشگاه «بروکلین» و همکاری با مؤسسه پژوهشی طرحهای علوم اجتماعی واشنگتن پرداخت، تا آن که دوباره در فاصله سالهای 1943 تا 1945 به ایران آمد و ریاست کل دارایی ایران را به عهده گرفت4 و همان طور که اشاره شد درباره ماموریت ثانوی خود در ایران همان کتاب آمریکاییها در ایران را نوشت. و پس از بازگشت از ایران دوباره در همان شغل سابق در دانشگاه بروکلین مشغول به کار شد.
میلسپو پس از اتمام ماموریت دومش در کتاب آمریکاییها در ایران هر نکته مثبتی را در کتاب اول درباره شماری از ایرانیها، از جمله رضاشاه گفته بود. کم و بیش پس گرفت. عجیب آن است که میلسپو که آتش خشم خود را متوجه استبداد و خودکامگی رضاشاه کرده بود، خود اعتراف داد که نمیتوانست در جامعه نسبتاً باز ایران تحت اشغال، پس از شهریور 1320 که جناحها و گروههای مختلف فراوان بود، خوب کار کند. ماموریت دوم میلسپو در ایران از بهمن 1321 تا آذر 1324 شکست کامل بود.
دلایل شکست ماموریت دوم میلسپو متعدد است: عدم نیاز واقعی به مستشاری خارجی و آن هم با اختیار اجرایی بیاندازه، نخوت شخصی و که حضور متفقین در ایران به آن دامن میزند، سالمندی او، وجود فضای باز سیاسی که خلاف دوره اول ماموریت او، به روزنامهنگاران و نمایندگان مجلس اجازه داد به انتقادهای تند از او بپردازند. به طوری که وضع روحی وی دگرگون شده بود و نسبت به همه چیز در ایران بدبین شده بود.
میلسپو در سال 1949، بازنشسته شد و در پنج سال آخر زندگی رئیس شورای نویسندگان (سردبیری) روزنامه «کالا مازوگازت» ( Kalamazoo Gazette) را به عهده داشت. 7
دکتر میلسپو سرانجام پس از 72 سال زندگی عصر روز 24 سپتامبر 1955 م به علت سکته قلبی درگذشت، اما تا صبح روز بعد کسی از مرگ او مطلع نشد، زیرا میلسپو به تنهایی زندگی میکرد و پسرش در آن زمان در شهر نیویورک زندگی میکرد همسایگان میلسپو به دلیل پخش صدایی رادیو از اطاق او به صورت متوالی در طول شب، کنجکاو شده و در صدد کشف علت این موضوع بر آمدند که با جسد بیجان میلسپو سردبیر روزنامه شهرشان روبرو شدند.
جنازه دکتر میلسپو در زادگاهش (آگوستا) در ایالت میشیگان به خاک سپرده شد. 8دکتر میلسپو در طول زندگی خود ده کتاب به رشته تحریر در آورد که به شرح ذیل است:
1- (1917) Party organization and Machinery in Michigan
2- (1925) The American Task in Persia
3- (1931) Haiti , Under American Control
4- (1935) Public Welfare Organization
5- (1936) Local Democracy and Crime Control
6- (1936) Crime Control by The National Government
7- (1942) Democracy, Efficiency , Stability
8- (1942) Peace Plans and American Choices
9- (1946) American in Persia
10- (1946) Toward Efficient Democracy
میلسپو در نظر سیاسیون ایران
نگاهی به اظهارنظرهای چند تن از کسانی که در دوران ماموریتهای میلسپو در ایران مسئولیتی به عهده داشتهاند، جالب است:عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» چنین آورده است:
«... سر هم رفته خدمت این مستشارها برای کشور بیفایده نبود و برای بودجه ده بیست میلیون تومانی آن روزی ایران خوب بودند. خصوصاً قدرت دولت هم که در همه جا بسط پیدا کرده و مالیاتها را خوب وصول میکرد، کمک زیادی در نظم عمل و حسن شهرت آنها کرد و همین حسن شهرت سبب شد که برای دفعه دوم پس از شانزده هفده سال دکتر میلسپو را مجدداً برای اداره کردن مالیه طلبیدیم ولی این بار بودجه کشور بیست برابر سابق شد و سر به سیصد چهار صد میلیون تومان زده و کار به قدری شعبه پیدا کرده بود که اداره آن به شخص باهوشتر از میلسپو حاجت داشت. سن دکتر هم زیاد شده و نمیتوانست به تمام کارها برسد، قدرت سردار سپه هم در کار نبود ... مجلس ما هم از این میلسپوی کم هوش و حواس توقع اعجاز داشت و بار او را با رجوع کارهای اقتصادی خارج از اندازه سنگین کرد. این بود که کار از خرک در رفت .... تا بالاخره همه تنگ آمدند و آقای دکتر را به خدا سپردند... 10
و در جای دیگر مینویسد:
دانش میلسپو که دکتر اقتصاد بود چیزی نیست که قابل انکار باشد ولی فعالیت و هوش «شوستر» را نداشت، وی مردی متین و آرام و شاید قدری ضعیفالنفس بود ... 11
ابوالحسن ابتهاج که به عنوان رئیس بانک ملی ارتباطات فراوانی با وی داشته بر این باور است:
... تنها موفقیتی که نصیب دکتر میلسپو گردید وصول مالیاتهای عقب افتاده از عدهای متنفذین ایران بود که این موفقیت هم به هیچوجه مربوط به شخص میلسپو نبود بلکه در نتیجه قدرت رضاشاه بود که به واسطه به وجود آوردن حکومت مرکزی قوی قادر بود تصمیمات وزارت دارایی را بدون ملاحظه و با کمال شدت اجرا نماید... 12
حاج میرزا یحیی دولت آبادی هم معتقد است:
«... میلسپو شخص فهمیده متینی است گرچه هوش و جربزه سرشاری ندارد ... 13
مخبرالسلطنه هدایت نیز درباره میلسپو مینویسد: «میلسپو یک دنده است و بد کله! ...» 14
پی نوشت :
1ـ میلسپو، ماموریت آمریکاییها در ایران، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات پیام، ج اول 2536، ص 20.
3ـ پسر دکتر میلسپو در ماموریت دوم پدرش در ایران با او همراه بود و مخصوصاً در ایامی که میلسپو در بیمارستان بستری بود، اغلب کارهای اداری او را انجام میداد.
(67p. ,1946Millspaugh , Americans in Persia , Washington D.C ,)
4. Who Was Who in U.S.A
5ـ نصرتالدوله و میلسپو (پایان ماموریت آمریکاییها در ایران) به اهتمام دکتر ناصرالدین پروین، محمد رسول دریا گشت، تهران، انتشارات اساطیر، ج 1، 1380، ص 17و 18.
6ـ همان.
7ـ نصرتالدوله و میلسپو، ص 18.
8ـ ماموریت آمریکاییها در ایران، ص 21 و 22 به نقل از روزنامه Battle Greek News مورخ 26 سپتامبر 1955 منتشر شده است.
9ـ ماموریت آمریکاییها در ایران، ص 22.
10ـ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج 3، ص 533.
11ـ همان، ص 531
12ـ سالنامه دنیا، ج 19، ص 139.
13ـ دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج 4، ص 309.
14ـ هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ص 403.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات