چگونگی آتش‌بس درگیری اول گنبد و تحریکات بعدی فدائیان


2472 بازدید

بعد از شروع درگیری اول گنبد یعنی از روز دوم درگیری (هفتم فروردین 1358) بعضی افراد و شخصیت‌ها جهت خاموش نمودن حریق اقداماتی می‌نمایند. یکی از این افراد خلیل رضایی (وابسته به سازمان منافقین) بوده است. ایشان به همراه هیأت اعزامی از طرف استاندار خراسان (طاهر احمدزاده) وارد گنبد می‌شوند و احتمالاً در بیمارستان شهید مطهری (شیر و خورشید سابق) از نمایندگان طرف مقابل درگیری دعوت به عمل می‌آورند تا جهت برقراری آتش‌بس مذاکره نمایند. لذا روز دوم یا سوم درگیری محمود حسن‌پور و حاج‌رحیم عجمی به آنجا می‌روند و با افراد مذکور صحبت‌هایی می‌نمایند. در سومین روز درگیری یعنی تاریخ 8/1/58 موقتاً آتش‌بس به وجود می‌آید ولی در همان روز آتش‌بس نقض می‌شود و دوباره درگیری ادامه پیدا می‌کند. هیأتی نیز متشکل از رئیس شهربانی گنبد، سرگرد خوشکام و مسعود رجبی نماینده آیت‌الله طالقانی به همراه 2-3 نفر همراه به منطقه ترکمن‌نشین گنبد جهت مذاکره برای آتش‌بس حرکت می‌نمایند (احتمالاً روزهای دوم یا سوم درگیری) ولی قبل از اینکه موفق به مذاکره شوند توسط افراد مسلح ستاد ترکمن ها دستگیر و خلع‌سلاح می‌شوند. احتمالاً به دلیل آشفتگی و بی‌برنامگی آنها که اکثراً ناخواسته و بر اساس جو حاکم در درگیری شرکت نموده بودند و فاقد رهبری و سازماندهی بودند، این افراد را بدون اینکه توجهی به ترکیب و موقعیت و اهداف آنان بنمایند به بهانه داشتن سلاح دستگیر می‌نمایند. به طوری که از صحبت‌های برخی از اعضای هیأت آتش‌بس از جمله توماج و بهمن جبل‌عاملی در روزهای آخر درگیری، چنین استنباط می‌شود که آنان از علت گروگان گرفته شدن این افراد مطلع نبوده‌اند. حدود روز پنجم یا ششم درگیری یعنی تاریخ 10 الی 11 فروردین‌ماه، دو نفر به اسامی دکتر رسولی و ملیحی از طرف دولت موقت به طرف گنبد حرکت می‌نمایند. دکتر منصور گرگانی که فرزند یکی از وکلای مشهور ترکمن در رژیم شاه به نام محمد آخوند گرگانی می‌باشد نیز جهت پادرمیانی همراه اکیپ مزبور بوده است. موقع آمدن هیأت مذکور از طرف سازمان چریک‌های فدایی نیز افرادی به اسامی مهدی فتاح‌پور - امیر (اسم مستعار) نقی حمیدیان (عبدالله) اشرف دهقانی و مهدی صامع و مستوره احمدزاده در رابطه با هیأت مذکور به طرف گنبد حرکت می‌نمایند 2-3 نفر از هیأت اعزامی مرکزیت سازمان در فرمانداری و 2-3 نفر دیگر در ستاد ترکمن ها مستقر می‌شوند. دکتر منصور گرگانی برای پیشبرد برنامه‌های آتش‌بس تلاش‌های زیادی می‌نماید و مرتباً در بین دو طرف درگیر رفت و آمد می‌نماید. افرادی که از طرف ستاد ترکمن ها در رابطه با آتش‌بس به فعالیت کشیده می‌شوند عبارت بودند از آخوند ارزانش به نمایندگی از طرف اهالی شهر به عنوان روحانی و معتمد و توماج، حکیم مختوم، بهمن (خانجان) جبل‌عاملی و تاجی طالبی از طرف ستاد و کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن بودند. از جزئیات صحبت‌ها و مذاکرات نمایندگان دولت موقت با افراد مرکزیت سازمان اطلاعی در دست نیست ولی مذاکرات علاوه بر قطع تیراندازی و کشتار و سنگربندی، پیرامون چگونگی رد و بدل نمودن گروگان‌ها و رسیدگی به خسارت و بازگرداندن آرامش و امنیت به شهر گنبد و منطقه دور می‌زده است. درجریان مذاکره جهت برقراری آتش‌بس، گویا دکتر منصور گرگانی بنا به اصرار افراد کمیته انقلاب اسلامی آق‌قلا و برخی فئودال‌های منطقه جهت مداخله در پایان دادن به درگیری به گنبد می‌آید (کمیته انقلاب اسلامی آق قلا را افرادی مانند ماح ارازقلی شیرمحمدلی (معروف به ارازقلی شوروی) و برخی عناصر ناباب اداره می‌کرده‌اند). با توجه به اینکه در درگیری فروردین ماه گنبد اکثر اعضای ستاد ترکمن ها با انگیزه‌های قومی شرکت نموده یا به نوعی کمک نموده بودند پا در میانی اینگونه افراد بی‌مورد نبوده است. غیر از دکتر منصور گرگانی و دکتر رسولی و ملیحی (نمایندگان دولت موقت) شخصی به نام سرهنگ خادم (سرهنگ بازنشسته) که از ناحیه یک پا لنگ بوده و با عصا راه می‌رفت، هیأت را همراهی می‌کند. موقعی که این هیأت در هنگ ژاندارمری گرگان با نمایندگان 104 نفر از گروگان‌های ستاد ترکمن از جمله دکتر شهنازی، دکتر جهانی و نازمحمد معروفی به ابتکار فرمانده پادگان نوده مذاکره می‌نماید، دکتر شهنازی به دکتر رسولی می‌گوید: شما خادم (فئودال و درباری) را از ترکیب هیأت‌تان حذف کنید تا شخصیت منفور خادم به حیثیت هیأت دولت لطمه نزند. ایشان نیز گویا خادم را از هیأت حذف می‌نمایند. در جریان برپایی آتش‌بس، قبل از آنکه درگیری به اتمام برسد دکترمنصورگرگانی تلاش می‌کرد تا درترکیب هیأت آتش‌بس، سرمایه‌داران و فئودال‌های ترکمن دخالت ننمایند تا بلکه پایگاهی برای لیبرال‌های دولت موقت به وجود آید. لذا سازمان چریک‌های فدایی نیز که از وضعیت و نقشه‌های نامبرده مطلع بودند، در جریان آتش‌بس 5 نفر ازافراد مورد اعتماد خود را به عنوان نمایندگان آتش‌بس ترکمن ها معرفی می‌نماید و فرصت را از ایشان می‌گیرد. اختلافاتی نیز در بین نمایندگان دولت موقت و ارتش از یک طرف با نمایندگان کمیته‌های انقلاب اسلامی و مردم شهر گنبد (بخش فارس و ترک‌نشین) از طرف دیگر، در نحوه برخورد با ترکمن‌ها و ستاد وجود داشته است. گویا نیروهای کمیته‌های انقلاب که اکثراً از تهران و مشهد و شهرهای مازندران آمده بودند، خواستار سرکوب درگیرشوندگان می‌شوند ولی نمایندگان دولت موقت و ارتش خواستار متارکه و برقراری آتش‌بس بودند. سرهنگ آینه فرمانده پادگان مشهد که در پادگان گنبد جهت مداخله و جلوگیری از درگیری مستقر شده بودند وساطت می‌نمایند و از طریق یکی از درجه‌داران ارتش با مسجد جامع ترکمن ها که محل تجمع طرف مقابل درگیری جهت برقراری آتش‌بس بود، تماس می‌گیرد و از آنان می‌خواهد تا جهت مذاکره و جلب رضایت نمایندگان کمیته‌های انقلاب اسلامی یکی دو نفر از افراد معتمد ترکمن ها (اگر روحانی یا ریش‌سفید باشد بهتر) به پادگان بیاید. گویا از روحانیت و معتمدین داوطلب پیدا نمی‌شود. تاجی طالبی و بهمن (خانجان) جبل‌عاملی به همراه درجه‌دار فوق به پادگان گنبد می‌روند. طی صحبت‌هایی که با رضا جودکی و فردی به نام مستعار کاسترو که گویا از نمایندگان کمیته‌های انقلاب بودند، موفق می‌شوند رضایت آنان را به قطع درگیری و برقراری آتش‌بس جلب نمایند. در همان روز یعنی 14/1/58 درگیری خاتمه پیدا می‌نماید. در روزهای پایان درگیری بر اساس مذاکرات نمایندگان دولت و اعضای مرکزیت سازمان و ستاد و معتمدین ترکمن شهر، توافق حاصل می‌شود تا گروگان‌های دو طرف (در طول درگیری حدود 200 الی 250 نفر که اکثراً از اهالی شهر و روستاها بودند توسط کمیته‌ه و اهالی فارس و ترک‌نشین گنبد گروگان گرفته می‌شوند و حدود 100 نفر نیز به دست تراکمه و ستادی‌ها گروگان گرفته می‌شوند) معاوضه شوند. اولین افراد گروگانی که معاوضه می‌شوند سرگرد خوشکام رئیس شهربانی گنبد و مسعود رجبی نماینده آیت‌الله طالقانی و 2-3 نفر دیگر که توسط توماج و تاجی طالبی در محل مخابرات گنبد به نمایندگان دولت تحویل داده می‌شوند. اکثر گروگان ها از انقلابیون که از سوی هواداران ستاد ترکمن ها گروگان گرفته شده بودند در محل مسجد و برخی محلات ترکمن‌نشین و یا نقاط دیگر نگهداری می‌شدند. این گروگان ها در نتیجه مذاکرات توسط ترکمن ها یک طرفه آزاد می‌شوند. ملیحی و مستوره احمدزاده و مهدی صامع از اعضای مرکزیت فدائیان خلق به پادگان نوده می‌روند و عباس هاشمی و بقیه اعضای سازمان و ستاد و دیگر بچه‌های ترکمن هم همان روز آزاد می‌شوند. بقیه افرادی که به دست هواداران ستاد ترکمن ها گروگان گرفته شده بودند نیز متعاقباً بلافاصله آزاد می‌شوند. بازداشت شدگان موجود در پادگان گنبد نیز در همان موقع آزاد می‌شوند. براساس توافق بین نمایندگان آتش‌بس ستاد ترکمن ها با ملیحی و رسولی در رسیدگی به خسارت‌دیدگان اقداماتی اتخاذ می‌شود و براساس شکایات مردم از طرف فرمانداری به بخشی از این افراد خساراتی پرداخت می‌شود. از میزان و چگونگی آن اطلاعی در دست نمی‌باشد. بعد ازدرگیری‌ها، دکتر رسولی در فرمانداری مستقر بوده و طباطبایی استاندار مازندران نیز اکثر اوقات در محل فرمانداری بودند، بین دکتر رسولی و استاندار با توماج و آخوند ارزانش به طور منظم مذاکرات و صحبت پیرامون مسائل و مشکلات ترکمن صحرا از جمله مسئله ارضی و برقراری امنیت ادامه داشته است گویا دکتر رسولی و طباطبائی مسئله خلع‌سلاح تراکمه و ستادی‌ها را مطرح می‌نمایند، ارزانش و توماج نیز مطرح می‌کنند که اگر خلع‌سلاح قرار باشد صورت پذیرد باید از منطقه ترک و فارس‌نشین گنبد که توسط کمیته‌های انقلاب اسلامی مسلح شده‌اند آغاز شود. خلاصه هیچ‌کدام از طرفین موفق نمی‌شوند همدیگر را قانع یا وادار نمایند و مسئله خلع‌سلاح نیز به صورت لاینحل باقی می‌ماند. اما در برقراری نظم و امنیت در منطقه فعالیت‌ها ادامه داشته است. فعالیت آموزش و پرورش و مدارس دوباره از سر گرفته می‌شود. توماج و ارزانش در استقرار پاسگاه‌ها و گروهان‌های ژاندارمری همکاری‌هایی می‌کنند. نمایندگان دولت نیز ادامه فعالیت علنی کانون و ستاد را قبول می‌کنند. دکتر رسولی 5-6 هفته بعد از درگیری اول منطقه را ترک می‌کند و فعالیت‌های چریک‌های فدایی خلق با مراکز و امکاناتی که در اختیار داشتند با شدت بیشتری ادامه می‌یابد. نگاهی به فعالیت‌ها و حوادث رخ داده تا جنگ دوم گنبد درگیری فروردین 58 و پایان آن در گنبد نه تنها به بسط قدرت سیاسی دولت منجر نشد بلکه با توجه به جو ایجاد شده بعد از پایان جنگ، ستاد و کانون فعالیت خود را تشدید و چریک‌های فدایی نقش فعالتری در تحولات منطقه بازی کردند نقش چریک‌های فدایی از این برهه تا مقطع درگیری دوم بسیار بارزتر شده و عناصر غیربومی وابسته به این گروه در نهادهایی همچون ستاد، پیشگام و ... به صورت آشکار حضور داشتند طوری که به نظر می‌رسد خود سازمان فدائیان خلق نیز از آشکار شدن و علنی شدن حضور خود در مسائل و تحولات منطقه چندان ابایی نداشته است. سپس تحولات در این دوره نشان داد که عناصر افراطی چپ در داخل فعالین ستاد به تدریج نقش غالب پیدا کرده و سیر فعالیتی را در مسیر دلخواه خود پیش می‌بردند واضح است که این عناصر به اقتضای اعتقاد به مشی مسلحانه در تدارک سلاح جنگی نیز برای روز مبادا بوده‌اند. و در این رابطه هم نسبت به تهیه سلاح اقدام کرده و هم سازماندهی متناسب با کار نظامی را نیز پیش‌بینی کرده بودند که در مبحث فعالیت‌های نظامی فدائیان خلق در منطقه بیشتر توضیح داده خواهد شد، در مجموع بعد از درگیری اول گنبد، ضدانقلاب با مراکزی که در اختیار گرفته بود هر روز از روز قبل دست‌اندازی به اموال و زمین‌های کشاورزی مردم و گاوها و گوسفندان ارتش و مردم و ... و حتی آزادی‌های فردی مردم بیشتر و بیشتر می‌شد. نگاهی به فعالیت کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن همانگونه که در پیش‌تر اشاره شد با مبارزات گسترده مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) رژیم طاغوت سرنگون شده و انقلاب اسلامی ایران پیروز گردید. همزمان با شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ایران روشنفکران ترکمن منطقه که عمدتاً هوادار فدائیان خلق بودند نیز تحت‌تأثیر دگرگونی‌های فوق فعالیت‌های خود را در خصوص مبارزه با دیکتاتوری رژیم طاغوت سازمان می‌دادند. روشنفکران هوادار سازمان چریک‌های فدایی برای تشکل، مردم ترکمن با هدایت نیروهای اعزامی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران به فکر تأسیس مکان‌هایی مانند ستاد و کانون می‌افتند تا به منظور نیل به اهداف خود در آنجا فعالیت نمایند، لذا در 28 بهمن ماه سال 57 با تصرف کتابخانه عمومی شهر، اقدام به تشکیل کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن می‌نمایند. درآغاز فعالیت‌های کانون شامل به نمایش گذاشتن لباس‌های سنتی و عکس‌های شاعران و نویسندگان ترکمن و پخش موسیقی اصیل ترکمنی و به تدریج برپا نمودن نمایشگاه کتاب و عکس‌هایی از چریک‌های فدایی که در اثر مبارزه با رژیم ستمشاهی توسط ساواک کشته و یا اعدام شده بودند، بود از فعالیت‌های کانون می‌توان تبلیغات و برگزاری جلسات شعر و سخنرانی و تکثیر و توزیع تراکت را نام برد. تا درگیری اول فعالیت کانون زیر نظر عباس هاشمی و محمود حسن‌پور بوده و در آن دوره افراد زیادی با کانون همکاری می‌کردند تا تاریخ شش فروردین (روز شروع جنگ اول گنبد) فعالیت کانون یکپارچه بوده و تقسیم کار وجود نداشته است. در طول مدت درگیری هم فعالیتی نداشته و با پایان یافتن جنگ اول مجدداً فعالیت کانون شروع می‌شود و زیر نظر سعید (اسم مستعار) و بعداً تحت مسئولیت قاسم (حسن جعفری) و به معاونت اجرایی حاجی رحیم عجمی که بر بخش فرهنگی کانون نیز نظارت داشت قرار می‌گیرد. در ابتدای فعالیت کانون بخشی به نام شورای دهقانی داشت که پس از تشکیل ستاد مرکز شوراهای روستایی ترکمن‌صحرا (واقع در محل سابق مهمانسرای فرمانداری گنبد) بخش شورای دهقانی به ستاد انتقال می‌یابد. بعد از تشکیل ستاد مرکزی شوراهای روستایی ترکمن صحرا، فعالیت‌های کانون فرهنگی و سیاسی در دو بخش عمده، «بخش تبلیغات و بخش فرهنگ و ادب» متمرکز می‌گردد. الف: بخش تبلیغات کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن بعد از درگیری اول گنبد اقدام به ایجاد نمایشگاه‌هایی نمود که در این نمایشگاه‌ها کتاب‌های مختلف جهت فروش به نمایش گذاشته می‌شد و در این نمایشگاه‌ها علاوه بر کتاب، نمایشگاه‌هایی نظیر پوستر و عکس‌های شخصیت‌های شناخته شده و معروف جنبش کمونیستی و پوسترهایی از اعضاء و کادرهای سازمان چریک‌های فدایی و همچنین عکس‌هایی از محرومیت‌های مردم کشور ایران و همچنین عکس‌هایی از مبارزات مردم سایر ملل به نمایش گذاشته می‌شد. در بین فعالیت‌های تبلیغی کانون، تکثیر و توزیع نوار نیز دیده می‌شد که این نوارها شامل موسیقی ملی قوم ترکمن و سایر خلق‌ها و سرودهایی مربوط به جنبش‌های انقلابی سایر کشورها بوده است. برگزاری میتینگ‌ها و راهپیمایی‌ها نیز از وظایف کانون بود. در این زمینه می‌توان از میتینگ‌های ششم فروردین سال 58 که به مناسبت اعلام موضع ستاد و سازمان چریک‌های فدایی در مورد رفراندوم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده بود و منجر به جنگ اول گنبد گردید و همچنین میتینگ انتخابات مجلس خبرگان که در این میتینگ کاندیداهای سازمان توماج - حکیم مختومی و دکتر جمشید رودباری سخنرانی کرده و علت شرکت سازمان در انتخابات مجلس خبرگان اول را تشریح نمودند نام برد. علاوه بر میتینگ‌ها کانون، راهپیمایی‌ها را نیز ترتیب می‌داد که می‌توان به عنوان نمونه به راهپیمایی ضدفئودالی ستاد اشاره کرد. از دیگر اقدامات تبلیغی کانون، اعلام مواضع سیاسی سازمان چریک‌های فدایی و ستاد با امضاء کانون بود. اساساً در منطقه کلیه اعلامیه‌ها و تبلیغات فدائیان و ستاد توسط کانون صورت می‌گرفت. این موضع‌گیری‌ها به وسیله پخش اعلامیه‌ها و یا راهپیمایی و میتینگ به مردم اعلام می‌گردید. از اقدامات تبلیغی کانون در منطقه ترکمن‌صحرا، انتشار و توزیع اعلامیه‌ها و بیانیه‌ها و تراکت به دو زبان فارسی و ترکمنی در سطح شهر و روستاها بوده است. جمع‌آوری کمک مالی به سازمان را نیز کانون انجام می‌داد. کانون جهت جمع‌آوری کمک‌های مالی به سازمان، صندوقی را در داخل ساختمان کانون نصب نموده بود و هر کس که مایل به کمک بود کمک‌های خود را به این صندوق می‌ریخت و از این کانال کمک‌های مالی جمع‌آوری شده به سازمان فدائیان خلق فرستاده می‌شد. علاوه بر صندوق مذکور در مواقعی که نمایشگاه‌های کتاب و پوستر و یا جشنواره‌های مختلف مانند جشن گندم ایجاد می‌کرد به منظور جمع‌آوری کمک‌های مالی به سازمان صندوق‌هایی در نظر می‌گرفت و از این طریق نیز بعضاً کمک مالی جمع می‌شد. کانون علاوه بر جمع‌آوری کمک مالی برای فدائیان خلق به مناسبت‌های مختلف اقدام به جمع‌آوری کمک مالی برای ضدانقلابیون کردستان نیز می‌کرد. برای نمونه در عید قربان سال 58 به مناسبت همبستگی با خلق کرد در منطقه از طرف کانون، جشنواره هنری تشکیل و هنرمندانی از آذربایجان مانند عاشق حسن و عاشق چای اوغلی و هنرمندانی از قشقایی‌ها - تهران و مازندران به گنبد آمده به همراه هنرمندان جوان ترکمن در این جشنواره شرکت نمودند. این جشنواره دو روز متوالی، روز اول در دبیرستان مختومقلی (کاووس سابق) و روز دوم در دبیرستان بیژن جزنی (احمدقلی سابق) برگزار شد که عایدات مالی جشنواره و همچنین کمک مالی جمع‌آوری شده در این دو روز به کردستان فرستاده شد. از دیگر اقدامات تبلیغی کانون می‌توان نمایش فیلم سینمایی در سطح شهر و روستاها و همچنین نمایش اسلاید و برگزاری دو جشنواره گندم یکی در روستای کُنگُر و دیگری در روستای یلمه سالیان و جشن اول ماه مه به مناسبت روز جهانی کارگر در سال 58 را نام برد. ب. بخش فرهنگ و ادب بخش فرهنگی و ادب کانون بعد از درگیری اول در کانون تشکیل شد ولی باید یادآوری کرد که این بخش به شکل سیستماتیک و منظم و یا به عبارت صحیح تشکیلاتی نبود. فقط اعلام کرده بودند که چنین بخشی هست و علاقه‌مندان می‌توانند در فعالیت‌های آن شرکت کنند افرادی که مستقیماً با این بخش همکاری می‌کردند عبارت بودند از کاکا عنصری، دکتر بردی آهنگری، تاج‌مراد بهروز، کاکا بدخشان، حبیب نیازی، نجیب جعفری (آرچن) تویلی سبحانی، صفر آزاد، آی محمد آی محمدی و... . زمینه‌های فعالیت بخش فرهنگ و ادب کانون در منطقه الف. برگزاری و تشکیل جلسات شعر و شاعری و سخنرانی و جمع‌آوری شعر ترکمنی جلسات سخنرانی و شعر قبل از درگیری اول گنبد در محل سالن پیشاهنگی برپا می‌شد، در این برنامه‌ها از شاعران جوان نیز دعوت به عمل می‌آمد تا شعرهای منتخب و انقلابی به زعم کانون را بخوانند، برگزارکننده آن کانون بود و محتوای برنامه‌ها بیشتر قومی و فرهنگی بود که در آن ملیت و زبان و فرهنگ ترکمن و مسئله ارضی نقش محوری داشت. بخش‌های مختلف گردهمایی عبارت بود از شعرخوانی توسط علاقه‌مندان به شعر و ادب با مضمون و محتوای قومی و ارضی و موسیقی و آهنگ‌های اصیل ترکمنی با گزیده‌هایی از شعرهای شاعران نامی ترکمن مثل مختومقلی فراغی و ملاکمینه. بعضی از عناصر ستاد و اعضای شوراهای دهقانی در رابطه با زمین‌داران بزرگ و حل مسئله ارضی در این جلسات صحبت می‌کردند. سرودهای محلی به صورت دسته‌جمعی اجراء می‌شد، چنین برنامه‌هایی به غیر از گنبد در بندر ترکمن، آق‌قلا، کلاله و روستاهایی مانند یلمه سالیان، عطاءآباد و قورچای برگزار می‌شد. نوارهای ترکمنی ضبط و تکثیر شده به مناسبت‌های مختلف نیز، در محل کانون به فروش می‌رفت. روی نام‌گذاری نوزادان بحث می‌شد زیرا رژیم طاغوت سعی و تلاش وافری جهت تزریق فرهنگ و نام‌های بیگانه اعمال کرده بود. باید اضافه کرد که در این زمینه‌ها مردم پذیرش بیشتری داشتند و شدیداً از این مباحث استقبال می‌کردند. حتی یک لیست نیمه کامل، اسم‌های ترکمنی از طرف کانون به صورت پلی‌کپی به چاپ رسیده بود. پیشبرد چیستان‌ها (مانال) که در این جلسات برای مردم طرح می‌شد و هماهنگ کردن خوانندگان و نوازندگان موسیقی اصیل ترکمنی (بخشی‌ها) از دیگر فعالیت‌های فخش فرهنگ و ادب بود. مخصوصاً عنوان می‌کردند که باید به بخشی‌ها خط داد تا هماهنگ و یکپارچه با اهداف کانون در عروسی‌ها بخوانند و بنوازند، با توجه به اینکه موسیقی سنتی در بین ترکمن‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. از فعالیت‌های دیگر کانون اشعار ترکمنی که توسط شاعران جوان تازه بدوران رسیده و همچنین شاعران قدیم که در زمینه‌های ارضی و آداب و سنن و قومیت سروده شده بود گردآوری می‌شد و به مناسبت‌های مختلف مانند جلسات شعر و سخن استفاده می‌گردید در ضمن این شعرها را در صورت لزوم ترجمه می‌کردند تا در نشریات مورد استفاده قرار گیرد. در آن مقطع کتابخانه‌های محلی در مناطق مسکونی ترکمن‌نشین نیز از این شعرها استفاده می‌کردند و یا بالعکس از کتابخانه‌ها، نظم و نثرهای خوبی به کانون می‌رسید. در سال 58 از شعرهای شاعران جوان در مراسم کنگره‌های دهقانی و میتینگ‌ها استفاده می‌شد. البته این اشعار می‌بایستی بیانگر جنبه‌های مختلف ادبیات ترکمن و مسئله ارضی می‌بود همانگونه که در پیشتر اشاره شد در عید قربان سال 58 ستاد دعوتی از گروه‌های هنری آذربایجانی‌ها و قشقایی‌ها به عمل آورد تا به اجرای برنامه بپردازند. گردانندگان این برنامه‌ها اعضای سازمان مرکزی پیشگام تهران بودند. هدف از برگزاری چنین برنامه‌های هنری همبستگی با خلق کرد و سایر خلق‌ها بود. مضمون برنامه حول موضوع همبستگی خلق‌ها و اعلام پشتیبانی از خلق کرد بود. ضمن این که شعارهایی در رابطه با خودمختاری خلق‌ها داده می‌شد. ترانه‌های سنتی و سرودهای کارگری و دهقانی توسط هنرمندان اجرا می‌شد و در بین برنامه‌ها موسیقی پخش می‌گردید از این برنامه‌ها نوار تهیه شده و تکثیر گردیده و به فروش می‌رفت. استقبال مردم برای خرید این نوارها چشمگیر بود، به طوری که نوارهای کانون در اکثر خانه‌های شهر و روستا پیدا می‌شد. مسائل خودمختاری خلق‌ها و حق تعیین سرنوشت که در مراسم گوناگون توسط سخنران و شاعران طرح می‌گردید احساسات و عواطف ترکمن‌ها را تحریک و تشویق کرده و روحیه قومی آنها را تقویت می‌کرد. در رابطه فوق می‌توان به شعارهای ذیل اشاره کرد: 1. دموکراسی ایران حالقینا، خودمختار لیق ترکمن حالقینا، (دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای خلق ترکمن) 2. اوقو گرک، خط گرک، ترکمنچه مکتب گرک، الدن گیدن یرلری قایتاریب آلماق گرک (زبان و خط و مکتب ترکمنی می‌خواهیم، زمین‌های از دست رفته باید بازپس گرفته شود) غیر از موارد ذکر شده فوق، فعالیت‌های دیگری نیز به وسیله بخش فرهنگ و ادب کانون انجام می‌گرفت که شامل موارد زیر بود: - شرکت در جشنواره‌ها - شرکت در جشن اول ماه مه - شرکت در فستیوال‌های هنری خارج از منطقه (برای نمونه تهران) - شرکت در جشن‌های گندم در منطقه ب. گردآوری فولکلور و سایر فعالیت‌ها در زمینه‌های تئاتر و کشتی (گورش) و رقص خنجر (ذکر) فرهنگ عامیانه و آداب و رسوم و سنن ترکمن‌ها ریشه در تاریخ و تمایلات و خواسته‌های آنها داشته و بیان‌کننده آلام و رنج‌ها و بازگوکننده هویت قومی این مردم می‌باشد. اگر کسی با فولکلور این قوم آشنایی داشته باشد می‌تواند تا حدود زیادی به خصوصیات اخلاقی و روابط موجود بین آنها پی برده و شناخت پیدا کند. به همین منظور بخش فرهنگ و ادب کانون کار جمع‌آوری فرهنگ عامیانه (هودی، لاله، ماتال، بیلملجه) را انجام می‌داد. در زمینه تئاتر و کشتی و رقص خنجر فعالیت‌های بسیار محدود و ناپیگیر انجام شد که قابل ذکر و بررسی نمی‌باشد. ج. تنظیم قواعد زنان ترکمنی و اشاعه آن توسط علاقه‌مندان زبان و ادبیات ترکمن قواعد زبان ترکمنی (درست خواندن و درست نوشتن) تنظیم و تدوین شده و به صورت جزوه‌ای انتشار می‌یافت. همچنین بهتوسط افراد وارد در این رشته، کلاس‌های تدریس دستور زبان ترکمنی تشکیل می‌شد. د. نشریه نشریه ایل گویجی در سال 58 به پیشنهاد کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن در بخش فرهنگ و ادب به چاپ می‌رسید و محتوای این نشریه عبارت بود از سرمقاله و مقالاتی شامل مباحث اجتماعی (فولکلور و...) و اقتصادی (اخبار دهقانی و...) و سیاسی که گزارش‌هایی در زمینه‌های فوق ارائه می‌گردید. این مقالات از جانب ستاد و کانون و پیشگام به بخش فرهنگ و ادب می‌رسید و ترجمه می‌شد. در ضمن 8 الی 10 شماره از نشریه به زبان ترکمنی و 2 (دو) شماره نیز به زبان فارسی انتشار یافت. لازم به ذکر است که نشریه ایل گویجی فارسی، مستقیماً و تحت مسئولیت‌های افراد ستاد و پیشگام بود و در تهران به چاپ می‌رسید. ه‍ ‍. ترجمه (فارسی به ترکمنی و بالعکس) تا سال 58 بحث ترجمه وجود خارجی نداشت ولی قبل از درگیری اول گنبد بدون نظم خاصی به مناسبت‌های مختلف افرادی که در این زمینه تبحر داشته‌اند فعالیت می‌کردند. بعد از جنگ اول گنبد در بخش مزبور برای جلسات شعر و سخن و میتینگ‌ها، شعارهایی را که از طرف ستاد یا کانون می‌رسید به زبان ترکمنی ترجمه می‌شد، تا مورد استفاده قرار گیرد. مضمون و محتوای شعارهای ترجمه شده را عمدتاً دعوت مردم ترکمن به تشکل و یکپارچگی و مسائل قومی و فرهنگی و ارضی تشکیل می‌داد، همچنین از شعارهای ترجمه شده به زبان ترکمنی در مراسم گردهمایی، کنگره‌های دهقانی، اتحادیه‌های سراسری شوراها، استفاده می‌شد از دیگر کارهای این قسمت، ترجمه اشعار و مقالاتی بود که در نشریه ایل گویجی انعکاس می‌یافت. اهداف تشکیل بخش فرهنگ و ادب کانون فرهنگی و سیاسی همانگونه که در پیش اشارت رفت بخش فرهنگ و ادب کانون، زمینه‌های فعالیتی زیادی داشته است که برخورد صحیح و منطقی با آن می‌توانست باعث تجدید حیات و گسترش فرهنگ قومی و ملی و مذهبی ترکمن‌ها باشد در آغاز کار این سیاست تعقیب می‌شد ولی به تدریج هدف دیگری بر اهداف فوق چربش پیدا کرد و آن پیشبرد و تبلیغ اهداف سازمان چریک‌های فدایی خلق تحت پوشش احیای فرهنگ و ادبیات ترکمن بود. نیروها و امکانات بخش فرهنگ و ادب علی‌رغم خواست‌های قوم ترکمن، به تدریج به سوی اشاعه و گسترش فرهنگ سوسیالیستی به صورت اعم و خط سازمان چریک‌های فدایی به صورت اخص جهت‌یابی می‌شد. برای نمونه نحوه انتشار کتاب کوراوغلی می‌باشد که با آرم سازمان فدائیان خلق مجلد شده بود در حالی که اکثریت مردم منطقه با این شیوه انتشار مخالف بودند و علیرغم علاقه‌ای که به کتاب فوق داشتند چندان استقبالی به عمل نیاوردند. در نتیجه صدها جلد از این کتاب روی دست ماند و یا اشعاری از کتاب‌های شخصیت‌های درخشان ادبیات ترکمن مانند مختومقلی فراغی و ملاکمینه را که همسو، با سیاست‌های خودشان بود برگزیده و با انتخاب این شعرها در جهت هر چه بیشتر مخدوش کردن هویت حقیقی این شاعران حرکت می‌نمودند، و از آنها به عنوان نویسندگان ملی قلمداد می‌کردند. در صورتی که اینها در بین توده مردم مسلمان ترکمن شخصیت‌های مذهبی ملی می‌باشند. نیروهای انسانی جوان ترکمن با قلبی پاک و نیات خیرخواهانه که تشنه فعالیت در زمینه‌های فرهنگی و ادبی بوده‌اند، بی‌آنکه متوجه اهداف پشت پرده فدائیان خلق باشند به بخش فرهنگ و ادب جذب می‌شدند و بدون گرایش مارکسیستی (صرفاً تمایلات و خواسته‌های ملی و قومی و فرهنگی داشتند) آن هم نشأت گرفته از ستم و فقر فرهنگی در رژیم طاغوت بر ملیت ترکمن بوده است. این جوانان مشتاقانه و صادقانه در حد توانایی و استعداد خود با اعتقاد به اینکه بتوانند با احیاء و گسترش فرهنگ و ادبیات ترکمن هویت قومی و ملی خود را حفظ کنند، در فعالیت‌های بخش فرهنگ و ادب شرکت می‌کردند ولی متأسفانه سازمان چریک‌های فدایی از این احساسات پاک بهره‌برداری سیاسی نمود. تبلیغات وسیع کانون که بخشی از آن از کانال قسمت فرهنگ و ادب کانون انجام می‌پذیرفت باعث شد تا مردم به صورت تقریباً یکپارچه حول محور کانون گرد هم آیند بدین معنی که در راهپیمایی‌ها و میتینگ‌ها توده‌های مردم ترکمن به شکلی گسترده حضور می‌یابند. مردم خواست‌های خود را در شعارهایی که کانون مطرح می‌کرد می‌دیدند ولی غافل از اینکه از نیروهای آنها در پیشبرد اهداف دیگری استفاده به عمل می‌آید. به هر حال برای سازمان فدائیان خلق مسئله فرهنگ و ملیت برای دست‌یابی به قدرت سیاسی مطرح بود. این شیوه کسب قدرت سیاسی به هر طریق ممکن می‌بایست اعمال می‌شد. زیرا وقتی تجربیات کشورهای اردوگاه سوسیالیستی را مدنظر قرار دهیم این موضوع دقیق‌تر و واضح‌تر آشکار می‌شود که احساسات قومی و ملی مردم را مورد بهره‌برداری سوء و مغرضانه قرار می‌دادند. فعالیت‌های ستاد خلق ترکمن و نقش دولت موقت درتقویت و رسمیت دادن به ستاد وفدائیان خلق از جمله فعالیت‌های ستاد که توسط بخش روابط عمومی انجام می‌گرفت و باعث تثبیت و رسمیت بخشیدن بیشتر ستاد گردید اقدامات و حوادث ذیل را می‌توان ذکر کرد. جریان مذاکرات جهت برقراری صلح و آتش‌بس در جنگ اول گنبد که با شرکت کادرهای اصلی سازمان و نمایندگان ستاد و ترکمن‌ها با نمایندگان دولت موقت، کمیته انقلاب و ارتش صورت پذیرفته بود و در رابطه با این مذاکرات افرادی مانند آخوند ارزانش، توماج و حکیم مختومی و بهمن جبل‌عاملی و تاج‌طلبی شرکت نموده بودند، باعث گردید تا هم عناصر فوق‌الذکر و هم ستاد مرکزی شوراها به عنوان نیروهای شناخته شده در رابطه با مسائل منطقه مطرح شوند و سرفصل جدیدی برای فعالیت «روابط عمومی ستاد» ایجاد گردد، چرا که سازمان و ستاد از این طریق می‌توانست به فعالیت خود جنبه رسمی بدهد. جهت این منظور بعد از اینکه تاجی طالبی از روابط عمومی ستاد کنار گذاشته می‌شود و «قربان شفیقی» نیز در درگیری اول کشته می‌شود و ابراهیم لیماکشی به دستور سازمان از منطقه اخراج می‌گردد بنا به دستور سازمان توماج و حکیم مختومی به عنوان مسئولین بخش روابط عمومی انتخاب می‌شوند. با توجه به اینکه این دو نفر هم از شرایط سنی و هم ارتباط‌گیری با مردم شهر و روستا و همچنین شرکت در مذاکرات پیرامون آتش‌بس و ... موقعیت ممتازی داشتند روابط عمومی تقویت پیدا می‌نماید و به خصوص اینکه حاج طواق واحدی نیز در رابطه با این مسئله از وکالت خود در بندرعباس استعفاء می‌دهد و اواخر تابستان 58 به این بخش می‌پیوندد. با رفتن عباس هاشمی و محمود حسن‌پور، فریدون (اسم مستعار) و محمد (نادر) روابط عمومی ستاد را کنترل می‌کنند. روابط عمومی بعد از تغییرات و جابجایی فعالیت چشمگیری در ارتباط‌گیری با مردم شهر و روستاها و نمایندگان و ارگان‌های حاکمیت و دولت و عناصر و افراد متفرقه و ذینفوذ داشته است و به صورت دفتر هماهنگ‌کننده و ارتباط‌گیری فعالیت و اهداف ستاد مرکزی شوراها را پیش می‌برد اعضای روابط عمومی با داشتن این وضعیت مورد توجه ویژه سازمان بودند. در واقع می‌شود گفت الگوی اخلاق، ایدئولوژی و سمبل نیروهای بومی سازمان فدائیان خلق را این افراد تشکیل می‌دادند چرا که در جامعه سنتی آن مقطع مانند ترکمن‌صحرا، روستاییان و مردم شهر، ستاد و سازمان را از روی شخصیت این افراد می‌شناختند و در واقع این افراد الگوی سازمان در منطقه بودند. بعد از اینکه توماج و حکیم مختوم در انتخابات مجلس خبرگان به عنوان کاندیدای «سازمان فدائیام خلق، کانون و ستاد» با 130 هزار از رأی ترکمن‌ها موفقیت بزرگی به وجود آورد و حاج طواق واحدی نیز در انتخابات شورای مردم شهر گنبد با آوردن حداکثر رأی به عنوان مسئول شورای شهر انتخاب گردید. (از این طریق اعتبار و موقعیت خوبی کسب نمود) افراد روابط عمومی ستاد توانایی و قابلیت ویژه‌ای کسب نموده بود یکی دیگر از فعالیت‌های روابط عمومی ستاد مربوط می‌شود به تماس‌ها و مذاکرات و صحبت‌های مستمر توماج و مختوم با دکتر رسولی نماینده دولت موقت در جریان آتش‌بس (بعداً مشاور عالی بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت بود، نامبرده 5-6 هفته بعد از درگیری اول در محل فرمانداری گنبد مستقر بوده و به مسائل منطقه رسیدگی می‌کردند با توجه به موقعیت دکتر رسولی و اینکه لیبرال‌ها و بنی‌صدری‌ها تلاش‌ها و اهداف ویژه‌ای در منطقه ترکمن‌صحرا داشتند بدون شک زدوبندهای زیادی بین ستاد و لیبرال‌ها وجود داشته است) درگیری اول کاملاً مشخص بود که ملیحی و رسولی و ارتش که تحت نفوذ دولت موقت بازرگان عمل می‌کردند مایل به سرکوب فدائیان خلق و ستاد و کانون نبودند در حالی که نیروهای محلی و مسلمان پیرو خط امام و کمیته‌های انقلاب اسلامی مصر بودند تا به هرج و مرج‌طلبی فدائیان خلق و ستاد پایان داده شود. جواب این معما چندان مشکل نیست چرا که در کردستان نیز مشابه این‌گونه سیاست‌ها از طرف لیبرال‌ها و بنی‌صدری‌ها مطرح شده و آنان نفع و نفوذ خودشان را در حاکمیت و مطرح بودن فعالیت‌های نیروهایی مانند حزب دمکرات، فدائیان خلق و مجاهدین خلق و غیره می‌دانستند چرا که به خوبی می‌دانستند هر چقدر عامل فشار به نیروهای خط امام و به خصوص در مقابل روحانیت مبارز قرار داشته باشد، تضعیف آنان باعث رشد سیاست‌های لیبرالی و در نهایت به اهداف و نقشه‌های امپریالیسم که استقرار دولت میانه‌رو در آن مقطع بود خواهد انجامید برای اثبات این نکته همین بس که نخست‌وزیر وقت آقای بازرگان در مقطع اوایل انقلاب در یکی از صحبت‌های خود در خصوص انقلاب گفته بود «ما باران می‌خواستیم ولی سیل آمد» که مفهوم این حرف و عملکرد آنان در آن مقطع روشنگر خیلی از مسائل و ناگفته‌ها می‌باشد. بدین جهت در جریان آتش‌بس درگیری اول گنبد ضمن اینکه نمایندگان دولت با سازمان فدائیان خلق و ستاد کنار آمدند اجازه فعالیت کانون و ستاد را نیز به هیأت آتش‌بس ستاد، تفویض نمودند. روابط عمومی ستاد از طریق توماج با سروان ابراهیمی، فرمانده ژاندارمری گنبد نیز مرتباً تماس و ارتباط می‌گرفت و قطعاً مثل مسائل فوق‌الذکر اهداف و برنامه‌های مشترکی بین ایشان و ستاد بوده که سازش و همکاری آنان را مسجل می‌نمود ستاد با استاندار مازندران آقای طباطبایی که گویا وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بوده و در سال 59 در جبهه و جنگ به شهادت می‌رسند، ارتباط و همکاری مستمر داشته است و ایشان نیز به دلیل وابستگی به سازمان مجاهدین خلق، زدوبندهایی با ستاد داشته است بعد از طباطبایی هم وقتی آقای مصحف به استانداری مازندران انتخاب می‌شوند تماس‌های مستمری در رابطه با شیوه‌های کشت، موضوع شوراهای دهقانی و واگذاری وام، کود و بذر از طرف دولت برای شوراهای دهقانی، بین ستاد و استاندار مذکور مذاکرات و تماس‌های جریان داشته است و در این زمینه توافق‌هایی میان توماج و استاندار مازندران حاصل شده بود. به طوری که با نامه‌های دارای سربرگ ستاد خلق ترکمن به دستگاه‌های دولتی نیازمندی‌های کشاورزان در امر کشاورزی، تأمین و حل می‌شد در رابطه با جلوگیری از درگیری‌هایی که بین دامداران کرد قوچان و افراد بومی ترکمن مراوه‌تپه امکان وقوع داشت، توماج با استاندار خراسان که آن موقع طاهر احمدزاده بود تماس‌ها و مذاکراتی داشته و به توافق و نتایجی نیز رسیده بودند در مورد مردم جرگلان هم که منطقه‌ای ترکمن‌نشین در شمال غربی شهرستان بجنورد می‌باشد و از طائفه ترکمن تکه تشکیل می‌شوند، ستاد مرکزی شوراها با استفاده از نفوذ و موقعیت آخوند ارزانش و توماج برنامه‌هایی را دنبال می‌کرد و سعی داشت با استفاده از مسائل قومی و فرهنگی حمایت مردم ترکمن جرگلان را نیز پشت سر خود داشته باشند توضیح اینکه بعد از ایجاد ستاد و کانون افراد روحانی و ریش‌سفید آن منطقه، بعضی وقت‌ها به ستاد مراجعه می‌کردند و ابراز علاقه می‌نمودند. تا اینکه از طرف روحانیون و ریش‌سفیدان تراکمه جرگلان از توماج و ارزانش برای شرکت در جشن فارغ‌التحصیلی طلاب و علوم دینی دعوت می‌شوند که در آن مسافرت و تماس‌ها و سخنرانی‌های بعدی، اهداف و برنامه‌های ستاد را در آن منطقه نیز تبلیغ می‌نمایند. ستاد از طریق توماج و واحدی، با دولت موقت در مرکز نیز تماس‌هایی داشته است. مخصوصاً در مقطع درگیری‌های کردستان و به خصوص شهرستان پاوه که شایعه ایجاد درگیری دوم در گنبد نیز بالا گرفته بود، توماج و واحدی از روابط عمومی ستاد با دولت تماس می‌گیرند و گویا در استقرار پاسگاه‌ها و تثبیت حاکمیت دولت در منطقه به توافق‌هایی می‌رسند. ستاد نیز بر اساس این مذاکرات ساختمان مهمان‌سرای فرمانداری محل فعالیت ستاد و سالن پیشاهنگی، محل فعالیت پیشگام و ساختمان کانون فکری و پرورش کودکان که وابسته به کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن بود را به دولت پس می‌دهد اما بعد از مدتی که ظاهراً روابط ستاد و دولت به طور نسبی بهتر می‌شود، توماج طی مذاکره‌ای با فرماندار وقت که آقای تولمی و گویا از هواداران مجاهدین خلق بوده، سالن پیشاهنگی را پس می‌گیرد توضیح اینکه در آن هنگام به طور موقت شورای هفت نفره شهر که چهار نفر از افراد آن را نمایندگان ستاد تشکیل می‌داد، فعالیت‌هایی داشت که خود به عنوان وزنه و عامل فشار بیشتر بر ارگان‌ها و نهادهای جمهوری اسلامی به شمار می‌رفت. در آن مقطع و فاصله بین دو جنگ گنبد از طرف دولت یک هیأت پنج نفره جهت تحقیقات و حل و فصل مناقشات ارضی به منطقه ترکمن‌صحرا اعزام می‌شود که عبارت بودند از نمایندگان، وزارت کشاورزی، وزارت دادگستری، نماینده بنیاد مستضعفان و وزارت کشور، که طی تماس با روابط عمومی ستاد و توماج توافق می‌شود تا هیأت مذکور با ستاد خلق ترکمن همکاری‌هایی داشته باشد گویا هیأت مذکور بر اساس فرمان حضرت امام (ره) دایر بر بدون کشت نماندن زمین‌ها فعالیت می‌کرده است و از طرفی یکی از اعضاء هیأت به نام رضا اصفهانی (از عناصر سازمان منافقین) هم طرحی در مورد حل مسائل ارضی و شوراهای دهقانی داشتند که تقریباً مورد رضایت ستاد و سازمان فدائیان خلق هم قرار می‌گرفت. لازم به ذکر است که در آن موقع نظرات فقهی فقها از جمله آیت‌الله دکتر شهید بهشتی و آیت‌الله منتظری و آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله طالقانی بر این بود که حداکثر حدود مالکیت نباید بیش از سه برابر عرف محل باشد. طرح رضا اصفهانی نیز شباهت زیادی با نظرات و فتاوای آیات عظام داشت. هیأت مذکور تا درگیری بهمن 58 گنبد با ستاد مرکزی شوراها ارتباط و همکاری نزدیکی داشت و گویا بعد از انحلال ستاد خلق ترکمن نیز با نمایندگان شوراهای اسلامی منطقه تماس داشته است. روند تقویت و حمایت از ستاد خلق ترکمن در ابعاد مختلف در فاصله بین دو درگیری گنبد ادامه داشت و در سایه آن سازمان چریک‌های فدایی خلق هم اقدام به تغییر شعارها و ترمیم ساختار نیروی انسانی و کادرهای خود در منطقه می‌نماید.