نگاهی به زندگی سیاسی غلامعلی فریور؛

سمت و سوی «هزار راه رفته» غلامعلی فریور


سید مرتضی حافظی
1396 بازدید
غلامعلی فریور

سمت و سوی «هزار راه رفته» غلامعلی فریور

غلامعلی فریور فرزند میرزا عباس‌خان، درسال‌های پرآشوب منتهی به انقلاب مشروطه، در سال ۱۲۸۸ش متولد شد. او در آن سال‌های پرجوش و خوش و سرخوردگی از آرمان‌های انقلاب مشروطه که درنهایت به کودتای 3 اسفند ختم شد،‌ کاری به‌جز تحصیل علم نداشت و درنهایت توانست در سال ۱۳۰۷ با نمره عالی دوران متوسطه را به پایان برساند. او که شاگرداول دوره کامل متوسطه در ایران شده بود، جزء نخستین دسته محصلین اعزامی به خارج برای ادامه تحصیلات قرار گرفت و به اروپا اعزام شد؛ چرا که در ۱۲ مهرماه سال ۱۳۰۷ در اجرای قانون مصوب 1 خرداد همان سال، نخستین دسته دیپلمه‌های برگزیده روانه اروپا شدند تا در آنجا به هزینه دولت ایران به تحصیلات عالی دست یابند.

طبق این قانون مقرر شده بود که هر سال یکصد دیپلمه که در امتحان زبان کشور خارجی مربوطه پذیرفته شوند به اروپا فرستاده شوند. این افراد مکلف به بازگشت و خدمت به وطن بودند. فریور چندین سال در فرانسه و آلمان رشته ماشین و مکانیک خواند و پس از بازگشت، به دانشکده فنی وارد گردید و کرسی استادی گرفت.1 او در دوره رضاشاه مناصب و مسئولیت‌های چندی بر عهده گرفت؛ ازجمله در وزارت پیشه و هنر و بازرگانی آن روز استخدام شد. چندی ریاست برق تهران را داشت و زمانی ریاست کل معادن با او بود. با اشغال ایران توسط متفقین و حوادث بعدی آن بالاخره مجلس، ‌به‌عنوان نهاد اصلی کشور، جایگاه خود را یافت و در نتیجه مردمی‌ترین، طولانی‌ترین، بااهمیت‌ترین و رقابتی‌ترین انتخابات مجالس شورای ملی2 توانست به مجلس راه یابد. از این دوره به بعد زندگی فریور با حوادث سیاسی آن دوران قرین گشت.

فریور و اقلیت مؤثر

مجلس چهاردهم نخستین تجربه دموکراتیک ایرانیان پس از سقوط رضاشاه بود. در نتیجه این انتخابات در بسیاری از نقاط کشور وکلای طبیعی و حقیقی مردم برگزیده شدند. مجلسی که انتخاب شد، آینه تمام‌نمای کشوری پرآشوب و جامعه‌ای ناآرام بود. هشت تن نماینده از حزب توده (هفت نفر از شمال و یک نفر از اصفهان) و چند نماینده نزدیک به آن حزب به مجلس راه یافتند. حزب کوچکی به نام ایران که منبعث از کانون مهندسین بود که بسیاری از آنها دانش‌آموختگان دانشگاه‌های اروپا و یا دانشجویان پیشین آنان بودند، پنج نماینده داشت. مهندس غلامعلى فریور سردسته آن بود. حزب ایران خود را سوسیالیست می‌خواند و می‌دانست و اندکی بعد با حزب توده ائتلافی بدفرجام کرد.3 نکته مهم این است که در آن دوران به دلیل فضای باز سیاسی غیرمنتظره‌ای که به‌وجود آمده بود گروه‌ها و فراکسیون‌های زیادی تشکیل شدند که برخی از آنها دارای عقاید افراطی بودند، اما حزب ایران متشکل از نخبگان جوان از آن دسته نبود و توانست در انتخابات مجلس اثرگذار باشد.

حزب ایران به پیشنهاد غلامعلی فریور، که در آن زمان رئیس کانون مهندسان بود، شکل گرفت.4 کانون در آستانه مجلس چهاردهم به دو جناح تقسیم شد: برخی از مؤسسان و اعضای مهم آن حزب ایران را تأسیس کردند و گروهی دیگر، که چپ‌گرا و تندرو بودند، اتحادیه مهندسین را تشکیل دادند5 و حدود سی تن از اعضای کانون، عضویت حزب را پذیرفتند. حزب ایران با شعار «برای ایران، با فکر ایرانی به دست ایرانی» و «کار، داد، آزادی» در اردیبهشت ۱۳۲۳ تأسیس گردید. حزب ایران، زمینه انتخاب مصدق و همچنین پنج نفر از رهبران خود را فراهم کرد که غلامعلی فریور، از جمله آنها بود که مانند دیگر رهبران حزب از نسل جوان طبقه روشنفکر تحصیل‌کرده بود.6

فریور در مجلس چهاردهم با دکتر مصدق برای وکالت مجلس ائتلاف کرد و رأی کافی به‌دست آورد. واقعه‌ای که یک گروه اقلیت مؤثر و متحد به‌وجود آورد مخالفت با نخست‌وزیری محسن صدر بود. دکتر مصدق همراه یارانش در مجلس ازجمله غلامعلی فریور از انتخاب نخست‌وزیران و وزرایی جانب‌داری می‌کرد که جوان بوده و پیشینه وزارت نداشته باشند و همچنین حامی سیاست موازنه منفی باشند.7 این گروه اقلیت در مواجه با گروه اکثریت که به تأیید صدر و رابطه با غرب می‌پرداختند به سیاست آبستراکسیون روی آورده و سه ماه تمام مجلس را تحریم کردند. پس از سه ماه تحریم مجلس با توجه به بحرانی شدن اوضاع کشور درنهایت گروه اقلیت تصمیم گرفتند به مجلس بازگرداند با این شرط که قبل از برنامه دولت، لایحه دیگری ارائه نشود. دکتر مصدق و غلامعلی فریور در جلسه 4 شهریور در مجلس حاضر شدند، اما بدر، ‌وزیر دارایی، و گروه اکثریت حاضر نشدند که درباره برنامه دولت بحث کنند و لایحه‌ای در مجلس قرائت شد. این مسئله خشم گروه اقلیت به‌ویژه غلامعلی فریور را برانگیخت و او در نامه‌ای به محمدصادق طباطبائی، ریاست مجلس، مبنی بر اعلام جرم نسبت به محمود بدر، وزیر سابق بازرگانی، در خصوص خرید تخم نوغان و نامه‌هایی بدون امضا و نامه محمدصادق طباطبائی، رئیس مجلس، به نخست‌وزیری و وزارت دادگستری و وزارت پیشه و هنر مبنی بر ارسال پرونده‌های مربوط به خرید تخم نوغان به مجلس اعتراض کرد. در نتیجه این مخالفت‌ها کابینه صدر سقوط کرد. غلامعلی فریور با پایان یافتن دوره نمایندگی‌اش برای کار ذوب آهن مأموریت گرفت و سال‌های پس از آن را در اروپا به‌سر برد.

وزارت فریور طولی نکشید و او جای خود را به مهندس تقی سرلک داد و از کابینه خارج شد. فریور در مصاحبه‌اش علت استعفایش را اجرا کردن قانون اصلاحات ارضی بیان می‌کند

 فریور و اقلیت ناکام

غلامعلی فریور پس از بازگشت دوباره به میهن در سال ۱۳۴۰ در کابینه دکتر علی امینی به وزارت صنایع و معادن تعیین شد. وی در مصاحبه خود با ضیاء صدقی در شهر نیس فرانسه در پاسخ به اینکه چه استدلالی باعث شد شما عضویت در کابینه دکتر امینی را بپذیرید با اینکه امینی در کودتا علیه مصدق شرکت کرده بود، پاسخ می‌دهد: اشتباهی که کردیم این بود که خیال می‌کردیم بدبختی بزرگمان شاه است، بهترین فرصت است که اختیار او را کم بکنیم؛ زیرا از طرف آمریکاییان هم زمینه مساعدی نشان داده شده بود.8 فریور در زمره اقلیتی قرار داشت که می‌کوشیدند از درون اصلاحات متمرکز محمدرضا پهلوی راهی برای ارتباط بیشتر با لیبرال‌دموکراسی آمریکایی پیدا کنند.

خواست آمریکا برای انجام اصلاحات اجتماعی و اقتصادی از بالا به‌عنوان یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی آمریکا برای کاستن از نفوذ کمونیسم و تأمین رفاه در ایران با ورود کندی به کاخ سفید جدی‌تر شد. شاه نیز چاره‌ای جز توجه جدی به آنها نداشت و ناگزیر از این شد که در قبال 35 میلیون دلاری که آمریکا در اختیارش می‌گذارد،9 تن به خواسته آمریکایی‌ها، که انتخاب امینی به نخست‌وزیری بود، دهد.10 امینی برای برطرف کردن نگرانی‌های شاه یا به قول خود «ترس» او چهره‌ای کارآزموده و جدید را وارد کابینه کرد: غلامعلی فریور از یاران دیرین مصدق و حامی سیاست عدم تعهد و بی‌طرفی. او برای وزارت صنایع و معادن برگزیده شد.11 بااین‌همه وزارت فریور طولی نکشید و او جای خود را به مهندس تقی سرلک داد و از کابینه خارج شد.12 فریور در مصاحبه‌اش علت استعفایش را اجرا کردن قانون اصلاحات ارضی بیان می‌کند: دکتر امینی و قوام و حتی از نزدیکان شاه آمدند و به من گفتند: «اگر قانون اصلاحات ارضی را می‌گویی، قانون اصلاحات ارضی را او مجبور بوده قبول کند» و گفتم من که مجبور نیستم قبول کنم و استعفا کردم. 13

با وقوع انقلاب اسلامی، غلامعلی فریور همچنان در جبهه لیبرال‌دموکرات‌های نزدیک به مهندس بازرگان باقی ماند و بر همین اساس در خرداد ۱۳۵۸ به سفارت سوئیس در ایران منصوب شد. او در مهم‌ترین نقطه نظرات خود درباره انقلاب در مصاحبه‌ای با خبرگزاری پارس گفته بود: ‌دموکراسی به مفهومی که در کشورهای غرب است برای کشورهای درحال‌توسعه کارساز نیست و باید بپذیریم که با ولایت فقیه می‌توانیم اسلام واقعی را پیاده کنیم. او در ادامه همین مصاحبه درباره وظایف نمایندگان سیاسی ایران در خارج گفت: نخستین اقدام آنها باید شناساندن هرچه بیشتر انقلاب اسلامی و پیامدهای آن باشد.14 غلامعلی فریور تا دی‌ماه ۱۳۵۹ این سمت را برعهده داشت، اما از سرنوشت و فعالیت‌های او پس از انقلاب اطلاعات چندانی در دست نیست.

مرور فرازوفرود زندگی غلامعلی فریور حکایت از این دارد که او همواره در زمره گروه اقلیت سیاسی جامعه خود بوده است که با مشی‌ای تکنوکرات برای دستیابی به اهداف نوسازانه ایران گوشه‌چشمی به لیبرال‌ دموکراسی‌های غربی داشته است. او و هم‌سلکانش در دوره‌ای به روش‌های آمریکایی اصلاحات نیز اعتماد کردند که البته نتیجه‌ای برای آینده ایران دربر نداشت.

پی نوشت ها

1. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، 1380، ص 1128.

2. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چ یازدهم، 1384، ص 228.

3. هوشنگ نهاوندی، سه رویداد و سه دولتمرد، نگاهی نو به یک دهه از تاریخ معاصر ایران، بی‌جا، شرکت کتاب، 1390، ص 307.

4. عرفان قانعی‌راد، در دامگه حادثه؛ بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی گفتگو با پرویز ثابتی (مدیر امنیت داخلی ساواک)، بی‌جا، شرکت کتاب، 1388، ص 171.

5. مهدی بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت (خاطرات مهندس مهدی بازرگان)، تهران، نشر رسا، 1398، ص ۲۴۳.

6. یرواند آبراهامیان، همان، ص 233.

7. حسین کی استوان، سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم با یک مقدمه درباره سیر تاریخی مشروطیت ایران، تهران، روزنامه ظفر، ‌1327، صص ۳۳-34.

8. حبیب لاجوردی، پروژه تاریخ شفاهی ایران هاروارد، ج 13، هاروارد، مرکز مطالعات خاورمیانه، 1360، ص 23.

9. جیمز بیل، شیر و عقاب، روابط بدفرجام ایران و آمریکا، ترجمه فروزنده برلیان (جهانشاهی)، تهران، نشر فاخته، 1372، ص 201.

10. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوره صفویه تاپاین جنگ جهانی دوم، تهران، امیرکبیر، 1364، صص 162-163.

11. وحید سینایی، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، مشهد، دانشگاه فردوسی، 1396، ص 435.

12. باقر عاقلی، همان، ص 1128.

13. روزنامه آیندگان،‌ ۲۷ خرداد 13۵۸.

14. حبیب لاجوردی، همان، ص 5.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران