گله‌دار‌ی که بزرگ‌ترین سرمایه‌دار ایران شد


5093 بازدید

گله‌دار‌ی که بزرگ‌ترین سرمایه‌دار ایران شد
هژبر یزدانی یکی از چهره‌های مشهور اقتصادی ر‌‌ژیم پهلوی بود که به واسطه وابستگی به چهره‌های تاثیرگذار سیاسی آن دوره به ثروت بسیار رسید. گله‌داری که سال 1313 در سنگسر سمنان به دنیا آمد، خیلی زود وارد دنیای سیاست و اقتصاد شد و پله‌های ترقی را طی کرد. او را یکی از کلان سرمایه‌داران بهایی می‌شناسند که مسئولیت‌های مهمی را در عرصه تجارت به عهده داشت.

او تا دهه 50 ، امتیاز ویژه‌ای به لحاظ اقتصادی نداشت، اما در اوایل این دهه، او با شناسایی شکاف‌های موجود در نظام بانکی توانست از رانت‌های بانکی و اعتبارات ویژه استفاده کند. در این دوره بود که وی از بانک ملی و بانک صادرات ایران وام‌های کلان گرفت و شروع به خرید سهام شرکت‌ها و کارخانه‌ها کرد. فعالیت‌های اقتصادی او گرچه با استفاده از وام‌های غیرقانونی بود و برخی شرکت‌های وی نیز مبالغ زیادی به بانک‌ها بدهکار بودند، اما هیچ گاه از سوی نظام‌بانکداری کشور مورد بازخواست به خاطر بازپرداخت نکردن وام قرار نگرفت.‌ او شیوه خاصی برای دریافت وام و مصرف آن داشت. وام‌هایی با بهره‌هایی بین 5 تا 12 درصد می‌گرفت و بانک‌های مذکور، نظارتی بر نحوه هزینه‌‌کرد و استفاده از این وام‌ها نداشتند، چون او هیچ گاه دفاتر و اسناد مالی را ارائه نمی‌کرد. آن زمان تغییراتی در نظام بانکی هم به‌وجود آمد که راه را برای او باز کرد. سهام می‌خرید و به نام خود و فرزندانش می‌کرد. او شرکت خانوادگی راه انداخته بود و همین طور میزان سهام و سرمایه او افزایش پیدا می‌کرد و از این طریق توانست از بانک‌ها اعتبار دریافت کند.

او در استفاده از شیوه‌های غیرقانونی برای دریافت وام شگرد داشت. او توانست شرکت کفش اطمینان را که سرمایه آن میلیون ریال بود به صد میلیون ریال به صورت صوری ترقی دهد و به همان میزان هم اعتبار دریافت کند. این روش در دیگر شرکت‌های او مثل شرکت کشاورزی مکانیزه و دامداری کیخسرو، شرکت سهامی قند قزوین، شرکت پوست آریازمین، شرکت سهامی قند شا‌زند و شرکت سهامی قند شیروان اعمال می‌شد.

نکته دیگر این که در اعطای اعتبارات و تمدید آن باید در پایان مدت اعطای تسهیلات، بدهکار اعتبار دریافتی را واریز کند، لیکن قوانین بانکی مراعات نمی‌شد و حتی وقتی بصراحت تذکر داده می‌شد اعطای اعتبار برای یک سال است، بدون این که به تذکر مزبور توجهی شود، اقدام به تمدید و تجدید اعتبار می‌کرد و تخلفات وی در بسیاری از موارد نادیده گرفته می‌شد، بویژه این که اکثر اعتباراتی را که او به منظور خاص دریافت می‌کرد، بعد به صورت دیگری مورد استفاده قرار می‌داد. مثلا درباره دریافت مبلغ 500 میلیون ریال اعتبار در حساب جاری در بانک ملی شعبه فردوسی، خود را بازرگان و دارای املاک و تاجر آهن‌آلات معرفی کرده و بانک بدون توجه به کارت بازرگانی و مدارک معتبر دیگر، شروع به اعطای اعتبار می‌کرد و با آن که تخلفات در پرداخت بدهی وی مشهود بوده و سفته‌هایش واخواست شده بود، با وجود این، بدون دریافت هیچ گونه تضمینی با قبول سفته اشخاص، تسهیلات در اختیار او قرار می‌گرفت. با وجود روشن بودن وضعیت بدهکاری‌های وی، شعب بانک ملی همیشه در پیشنهادهای خود به اداره اعتبارات وی را بازرگانی معروف و خوشنام و خوش‌حساب قلمداد می‌کردند.

هژبر با گله‌داری آغاز کرد و با گله‌داری هم ادامه داد و همواره خود را حشم‌دار می‌دانست. فعالیت‌های اقتصادی او علاوه بر سنگسر و مناطق اطراف به سطح کشور توسعه پیدا کرده و مجتمع‌های کشاورزی در مناطقی همچون گرگان و گنبد، اصفهان، گوهر کو و تمب در سیستان و بلوچستان، شیروان و قوچان داشت.

مقدار زیادی از گوشت کشور را چه از طریق فروش دام‌های خود و چه از طریق واردات گوشت از آمریکای جنوبی هژبر تأمین می‌کرد. اکثر کارخانه‌های قند ایران در سراسر کشور را از صاحبان آن خریداری کرد. پس از خرید کارخانه‌های قند ایران با دریافت وام‌های چند صد میلیون تومانی از وزارت کشارزی، صدها کیلومتر از زمین‌های دو طرف جاده قوچان تا بجنورد به عرض ده کیلومتر را تملک کرد و آنها را به کشت چغندر قند اختصاص داد. علاوه بر این، هژبر در صنعت چرمسازی و صادرات کفش‌های دست‌دوز فعالیت داشت، اما مهم‌ترین اقدام وی در راه رسیدن به ثروت افسانه‌ای، بانکداری بود.

اما وی برای یافتن هویت، سودای بانکداری در سر می‌پروراند و موفق شد از «ابوالحسن ابتهاج» (موسس بانک ایرانیان و رئیس سازمان برنامه و بودجه)، بانک ایرانیان را خریداری کند. او همچنین قصد داشت بتدریج بانک صادرات را نیز خریداری کند و مدتی نگذشت که سهامدار عمده بانک صادرات شد.‌ بانک ایرانیان در دی 1337 شروع به کار کرد. این بانک را ابوالحسن ابتهاج با مشارکت سیتی بانک نیویورک تأسیس کرد و ریاست هیأت مدیره آن را تا زمانی که سهام خود را به هژبر یزدانی فروخت، بر عهده داشت. در پایان سال 55 کل دارایی‌های بانک بالغ بر 16 میلیارد ریال و سرمایه پرداخت شده بانک یک میلیارد ریال بود. ‌ یزدانی موفق به انجام ادای تعهداتش در قبال وام‌ها و اعتبارات بی‌‌حد و حساب از بانک ملی شعبه فردوسی نشد، لذا بخشی از اعتبارات بانکی او در اسفند‌53 و فروردین 54 قطع شد. همچنین دو فقره تقاضای کتبی او که در تاریخ‌ سوم و بیستم آذر 54 به بانک ملی شعب بازار و مرکزی به مبلغ 350 میلیون تومان تسلیم شده و طی آن تقاضای اعتبار مجدد کرده بود، در کمیته اعتبارات بانک به طور شفاهی مطرح شد و با عنایت به اعتباراتی که قبلا به‌مبلغ 197‌میلیون تومان در اختیار وی و شرکت‌هایش گذاشته شده بود، مورد تصویب قرار نگرفت و این امر سرآغاز بروز اختلافاتی میان هژبر و محمد یگانه، رئیس وقت بانک مرکزی و یوسف خوش‌کیش رئیس بانک ملی ایران شد.

هژبر همچنین در نامه‌ای خطاب به امیرعباس هویدا، یوسف خوش‌کیش مدیرکل بانک ملی ایران را به گرفتن رشوه متهم کرد و مدعی شد چون حاضر به پرداخت رشوه نشده، خوش‌کیش از باز کردن اعتبارات بانکی وی امتناع کرده است. این در حالی بود که یزدانی از طریق عباس سرافراز دو فقره چک به مبلغ دو میلیون و سه میلیون تومان پول برای خوش‌کیش فرستاده و مدیرعامل بانک چک‌ها را پس فرستاده بود. چند ماه بعد، اختلافات بین هژبر یزدانی و خوش‌کیش برطرف شد و اعتبارات بانکی وی به روال غیرقانونی قدیم ادامه یافت. ‌ یکی دیگر از کسانی که یزدانی با وی دچار اختلاف شد، جهانبخش انهاری دوست قدیمی هژبر و مدیرعامل تعدادی از شرکت‌های او بود. یزدانی، واسطه آشنایی سرافراز و انهاری بود.

در گیرودار مناقشه خوش‌کیش و یزدانی، شهادت سرافراز و انهاری نقشی اساسی داشت، انهاری حاضر به شهادت دروغ علیه خوش‌کیش نشد و به واسطه همین اعترافات در بیست‌و‌یکم اسفند 54 مورد ضرب و شتم ایادی یزدانی قرار گرفت. بر اثر این ضربات، استخوان کاسه زانوی وی شکست و در بیمارستان بستری شد. سه ماه بعد زمین خورد و در حین عمل به دلیلی نامعلوم قلبش چند دقیقه از کار افتاد و همین منجر به از کار افتادن مغز و اعصاب وی شد. وکیل همسر انهاری در نامه‌ای به تاریخ ششم آبان 57 به بازپرس شعبه 3 دادسرای تهران از تبانی یزدانی با دکتر اقراری رئیس بیمارستان پرده برداشت.

پایان هژبر

هژبر یزدانی در دولت ارتشبد ازهاری به اتهام تصرف غیرقانونی اموال عمومی ازجمله 400 هکتار زمین‌های دولتی در اردستان یزد، معاونت در ضرب و شتم دسته‌جمعی منتهی به فوت جهانبخش انهاری و صدور چک بلامحل در بانک ملی شعبه حافظ بازداشت و در زندان قصر زندانی شد.

هژبر یزدانی در غروب بیست‌و‌یکم بهمن 1357، در پی باز‌شدن در‌ زندان‌ها به همراه محرری رئیس وقت سازمان زندان‌ها، از زندان قصر گریخت و پس از مدت‌ها آوارگی خود را به آمریکای لاتین رساند و در کاستاریکا به همراه سناتور علی رضایی، کلان سرمایه‌دار معروف و مالک کارخانه‌های نورد و لوله اهواز به کار دامپروری در سطح کلان مشغول شد.‌ اموالش بعد از انقلاب مصادره شد و به فرمان امام خمینی، علی طرخانی، اسدالله عسگراولادی و حبیب‌الله شفیق مأمور حفاظت از اموال وی شدند. بخش عمده اموالش به بنیاد مستضعفان رسید و مجتمع بزرگی که در انتهای خیابان پیروزی تهران (فرح‌آباد سابق) داشت به سپاه پاسداران رسید و امروز مقر فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران و نیروهای وابسته است.‌ هژبر یزدانی سرانجام در بیست‌ونهم فروردین 89 در هفتاد و شش سالگی در کاستاریکا درگذشت و در آغوش سرد زمین جای گرفت.


جام جم