زندگی و زمانه هویدا
روز 14 مرداد 1356 امیرعباس هویدا پس از 13 سال حضور در پست نخستوزیری به دستور شاه، رسماً استعفا داد.
هویدا، سیاستمداری که طولانیترین دوران نخست وزیری را در خلال تاریخ مشروطیت به خود اختصاص داده بود، 1298 ش. در تهران متولد شد. پدرش حبیب الله ـ عین الملکـ کارمند وزارت امور خارجه، و کارشناس اداره عربی این وزارتخانه و سپس وزیر مختار ایران در عربستان بود. امیرعباس هویدا هنگام مأموریت پدرش در لبنان در مدارس بیروت ثبت نام کرد و در مدت اقامت در این شهر زبانهای عربی و فرانسه را فراگرفت. پس از خاتمه تحصیلات متوسطه در بیروت، راهی اروپا شد ودر تابستان 1320 ش. از دانشگاه بروکسل در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفت. هویدا در کشاکش جنگ دوم جهانی از اروپا به ایران بازگشت و ابتدا جهت انجام خدمت وظیفه به دانشکده افسری رفت و سپس در شهریور 1322 در وزارت امور خارجه که در آن زمان توسط محمد ساعد مراغهای اداره میشد استخدام شد. او از بهمن 1323 به اداره سوم سیاسی این وزارتخانه منتقل شد و در اول مرداد 1324 به عنوان وابسته سفارت رهسپار فرانسه شد.
احسان طبری از رهبران حزب توده در کتاب «کژراهه» نوشته است که هویدا در مأموریت فرانسه با حزب توده نیز مرتبط گردید و با ایرج اسکندری آشنا شد. از سوی دیگر هویدا در وزارت خارجه با حسنعلی منصور نیز که ریاست اداره چهارم این وزارتخانه را برعهده داشت، دوستی عمیقی پیدا کرد.
پنج ماه از اقامت هویدا در پاریس نگذشته بود که وی به اتفاق حسنعلی منصور و عدهای دیگر به جرم قاچاق مواد مخدر توسط پلیس فرانسه دستگیر شدند، اما با وساطت دربار پهلوی رهایی یافتند. این رسوایی در مطبوعات داخلی نیز انعکاس داشت.1
هویدا در اول آبان 1325 کارمند دفتر حفاظت منافع ایران در آلمان و اول فروردین 1328 کارمند کنسولگری ایران در اشتوتگارت شد. در این سالها وزیر مختار ایران در آلمان عبدالله انتظام پسر میرزا محمدخان انتظام السلطنه فراماسون قدیمی بود؛ کسی که بعدها وزیر خارجه و رئیس هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران شد. او در این هر دو سمت، هویدا را به همکاری خود برگزید. در اسفند 1329 عبدالله انتظام در کابینه حسین علاء وزیر خارجه شد و هویدا را به عنوان منشی خصوصی خود برگزید. هویدا سپس در دولت مصدق معاون اداره سوم وزارت خارجه شد. چند ماه بعد نیز در 29 مهر 1330 هویدا به دعوت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در این سازمان شد و مدت 5 سال نزد «وان هک گدهارت» کمیسر عالی پناهندگان سازمان ملل که از فراماسونهای مشهور فرانسه نیز بود در ژنو ماند.
هویدا در اسفند 1335 رایزن سفارت ایران در آنکارا شد. این درحالی بود که رجبعلی منصور پدر حسنعلی منصور دوست صمیمی هویدا، سفیر ایران در ترکیه بود و این رابطه سبب افزایش منزلت هویدا در سفارت ایران در آنکارا گردیده بود. پس از چندی عزیمت رجبعلی منصور به اروپا جهت معالجه موجب شد هویدا سرپرستی سفارت ایران در ترکیه را تا زمان معرفی سفیر جدید بر عهده بگیرد؛ اما این مدت دو ماه بیشتر به طول نینجامید وانتصاب سرلشکر حسن ارفع به سفارت ایران در ترکیه که یک نظامی بود، سبب برهم خوردن مناسبات وی باهویدا شد.
حضور نامنظم هویدا در سفارت، ارتباط گسترده وی با شبکه بهائیان ترکیه که سبب هشدار مقامات آن کشور به سرلشکر ارفع شده بود و مهمتر از این دو عامل، فعالیتهای جاسوسی هویدا در ترکیه2موجب برخوردهایی میان وی با ارفع و زمینه ساز انتقال او به تهران شد.
هنگام بازگشت هویدا به تهران عبدالله انتظام، مراد وحامی او مدیرعامل شرکت ملی نفت بود. از این رو به تقاضای او هویدا مأمور خدمت در شرکت ملی نفت شد. او ابتدا مدیر اداری شرکت نفت بود ولی به سرعت ترقی کرد ودر 1337 به عضویت هیأت مدیره شرکت درآمد. او در 1338 با «ساواک» نیز مرتبط شد و به عضویت این سازمان درآمد.
در 1340 ش. حسنعلی منصور به پیشنهاد امریکاییها تشکیلاتی به نام «کانون مترقی» به وجود آورد. این تشکیلات که بعدها به حزب «ایران نوین» تغییر نام داد، با پوشش کمک به اصلاحات ارضی و اصلاحات اقتصادی و سیاسی در کشور به وجود آمده بود و در آن جمعی از نخبگان و تحصیلکردگان دانشگاههای امریکا و اروپا شرکت داشتند. هویدا نیز به دلیل سابقه دوستی با حسنعلی منصور از ابتدا وارد این تشکیلات شد. وی از طریق منصور با شبکه فراماسونری نیز مرتبط گردید. دوستی هویدا با نامبرده موجب شد هنگامی که منصور در اسفند ۱۳۴۲به نخست وزیری رسید، وی وارد کابینه شده و وزارت دارایی را بر عهده گرفت. حسنعلی منصور در اول بهمن 1343 توسط یکی از اعضای هیأتهای مؤتلفه اسلامی ـ شهید محمد بخارایی ـ در مقابل مجلس شورای ملی کشته شد و هویدا در هفتم همان ماه در حکمی غیرمنتظره مأمور تشکیل کابینه شد. این در حالی بود که هویدا تنها یک دوره 11 ماهه سابقه اجرایی در وزارت خارجه داشت. گرچه بااین حکم، هویدا ریاست دولت ایران را دریک دوره 13 ساله برعهده گرفت، اما به تصریح مورخین وی در این مدت نقش یک منشی و مجری مطیع اوامر شاهانه را برعهده گرفته بود. در دوران نخست وزیری هویدا، شاه فرمانروای مطلق کشور بود و نه فقط مسایل مربوط به سیاست خارجی و امور دفاعی را شخصاً اداره میکرد، بلکه در جزئیات امور داخلی کشور نیز مداخله مینمود. وزیران مهم کابینه و مقامات ارشد دولتی مستقیماً به شاه گزارش میدادند و مستقیماً از او دستور میگرفتند. جلسات هیأت دولت، اغلب جنبه تشریفاتی داشت و مصوباتی که قبلاً تهیه و تنظیم شده و از سوی شاه لازم الاجرا شناخته شده بود، به امضای وزیران میرسید. نقش هویدا غالباً در رسیدگی به اموری خلاصه میشد که شاه به او ارجاع میکرد. وی در مسایل سیاست خارجی، دفاعی و نفتی مطلقاً دخالتی نداشت و این امور تحت نظارت مستقیم شاه بود. هویدا خود یکی از چهرههای سرشناس بهایی و از اعضای فعال فراماسونری بوده و بسیاری از دولتمردان کابینه وی نیز عضو لژهای مختلف فراماسونری بودند.
سالهای صدارت هویدا که به دوران ثبات سلطنت پهلوی گره خورده بود، سالهای اوجگیری فساد وتباهی و یکهتازی شاه محسوب میشود. در دوران نخست وزیری هویدا پیوندهای نهان و عیان دربار پهلوی با محافل قدرتمند و چپاولگر غرب و صهیونیسم جهانی به مستحکمترین شکل خود رسید و شاه در صحنه بینالمللی به مثابه یک دیکتاتور بلندپرواز و در منطقه به عنوان استوارترین دوست غرب ظاهر شد. شاه، در کشوری که فساد و تباهی آن را به کام انحطاط کشیده بود، فرارسیدن «دروازههای تمدن بزرگ» را اعلام میکرد. در این دوران، اگرچه در افکار عمومی هویدا چهرهای مسلوب الاختیار و فاقد استقلال شخصیتی شناخته میشد، اما خود نیز مشوق شاه در تداوم مفاسد حکومتی در ابعاد گوناگون و توجیهگر خیانتهای وی در کشور بود و عملاً زمینههای لازم برای این جنایتها را بوجود آورده بود.
هویدا نخست وزیری بود که با حضور او شاه میتوانست خود را در قدرتی مطلقه و بر فراز قانون اساسی مشروطه نمایش دهد. دولت هویدا ضمن ترسیم چهرهای توانا و باثبات از رژیم شاه در منطقه و در صحنه بین المللی، بانی برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در ایران بود. مبلغ عظیمی از بودجه کشور صرف برگزاری این جشنها شد، درحالی که اکثر روستاهای کشور از نعمت برق و آب برخوردار نبودند.
امیرعباس هویدا که سه ماه پس از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه، مأمور تشکیل کابینه شد، سرانجام پس از حدود 13 سال، در 15 مرداد1356 از نخست وزیری برکنار شده و وزیر دربار گردید..
وی یک روز پس ازبرکناری، در مصاحبهای با روزنامه اطلاعات اعلام کرد تا یک روز قبل از استعفای خودم، از موضوع استعفا خبر نداشتم!
در آن زمان، امیر اسدالله علم ـ وزیر دربارـ به دلیل ابتلاء به بیماری سرطان در بیمارستانی در نیویورک بستری بود. با انتصاب هویدا به وزارت دربار، منصب نخست وزیری به جمشید آموزگار واگذار شد.
مسئولیت وزارت دربار هویدا چندان به طول نیانجامید و وی یکسال بعد با اوجگیری مبارزات مردمی، به پیشنهاد ازهاری ـ نخست وزیر وقت ـ و با موافقت شاه و برای آرام کردن افکار عمومی، در هفتم آبان 1357 بازداشت و به جرم مساعدت در اختناق و نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی کشور روانه زندان شد. هویدا که تا پیروزی انقلاب در میهمانسرای ساواک تحت مراقبت بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دستگیر شده، ابتدا به مدرسه علوی و سپس به زندان قصر انتقال یافت. او در زندان قصر محاکمه شد و به جرم معاونت درجنایات، خیانتها، چپاولگریها و مفاسد اداری و اخلاقی و سیاسی رژیم پهلوی و زمینه سازی در تعمیق این مفاسد در 13 سال آخر حیات رژیم پهلوی دوم، در 18 فروردین 1358 اعدام شد. این اعدام خشم محافل امریکایی، صهیونیستی، اروپایی و شبکه جهانی فراماسونری و بهائیت را به همراه داشت.
پی نویس:
1ـ به روزنامه کیهان مورخ 14 و 19 بهمن 1325؛ مجله خواندنیها؛ سال هفتم شماره 49؛ مرد امروز سال پنجم شمارههای 93 و 94 مراجعه شود. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ ارتشبد حسین فردوست؛ ج دوم؛ ص 369؛ انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی. )
2ـ هویدا در طول مدت اقامت خود در ترکیه از طریق آشنایی با منشی سفارت انگلیس در آنکارا اسنادی را رونوشت برداری میکرده و به سفارت امریکا در آن کشور انتقال میداده است (فصلنامه مطالعات تاریخی؛ شماره 2؛ بهار 1383؛ از انتشارات مؤسسه مطالعات پژوهشهای سیاسی.)
نظرات