هزار سنگر و ملتی که چشم فتنه را کور کرد


1365 بازدید

 در آن روز حماسی مردم آمل ظرف مدت 10 ساعت چشم فتنه را از کاسه درآوردند و با سرکوب کردن منافقین، خاطره به یادماندنی از خود به یادگار گذاشتند و توانستند همانند این آیه که می فرماید «وَ وَعَدنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَه وَ اَتمَمنَاهَا بِعَشر...» کار را تمام کنند ...
«خبرگزاری دانشجو»؛  وقوع انقلاب اسلامی که ناشی از آگاهی و عزم ملت ایران برای تعیین سرنوشت خود بود و با رهبری امام خمینی(ره) به سرانجام رسید، دشمنان و ایادی داخلی آنها را نگران کرد؛ زیرا تنها وقوع یک انقلاب مطرح نبود، بلکه تفکر ضد‌استکباری این انقلاب برای دشمن نگران‌کننده بود، لذا از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تلاش برای سرنگونی این نظام نوپا از سوی جریان‌های منحرفی چون منافقین و کمونیست‌ها صورت گرفت.
در این میان حادثه 6 بهمن سال 60 اتفاق مهمی در تاریخ انقلاب اسلامی بود که با درایت مردم آمل به سرانجام نرسید؛ در 6 بهمن 60 منافقین و کمونیست ها تلاش کردند با تسخیر شهر و تثبیت مواضع خود، سایر شهرهای شمالی ایران را محاصره و تسخیر کنند و با حمایت شوروی این بخش‌ها را از ایران جدا نمایند.
 در این زمینه منافقین با کمونیست‌ها یکصدا شدند تا در برابر جمهوری اسلامی بایستند و نظام نوپای اسلامی را با چالشی بزرگ روبرو سازند، آنها تلاش می‌کردند تا با مبارزه در نقاط شمالی کشور به نوعی تلاش رزمندگان اسلام در جبهه‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهند، منافقین در کردستان نیز آشوب ایجاد کرده بودند و در واقع این توطئه دشمن در آمل برای غافل شدن جمهوری اسلامی از کردستان نیز بود.
 منافقین سنگدل با جذب افراد فریب خورده و تجمع در جنگل ها در بهمن ماه سال 1360 به خیال خام خود زمینه را برای حمله به شهر آمل و تصرف آن آماده دیده بودند، بنابراین با یک گروه کمتر از صد نفری، برای حمله به شهر در صبحگاه ششم بهمن ماه برنامه ریزی کردند.
 هدف از این حمله تصرف شهر آمل به عنوان یکی از شهرهای استراتژیک شمالی بود. با تصرف این شهر کنترل یکی از راه های مواصلاتی مهم تهران به شمال کشور قطع می شد و تحت کنترل منافقین قرار می گرفت؛ به این ترتیب با توجه به دشت های وسیع و جنگل های فراوان، امکان برنامه ریزی برای حمله به شهرهای دیگر نیز وجود داشت.
 تصور واهى اتحادیه بر این بود که به خاطر وضعیت اجتماعى منطقه آمل و بافت دهقانى جمعیت اطراف آن، در صورت حمله به شهر، مقاومت پراکنده نیروهاى انقلاب بسرعت سرکوب مى‏شود.
 به خیال باطل منافقین، با تصرف شهر آمل و تشکیل یک حکومت خودخوانده در آن، حمایت های مستکبرین جهان نیز کسب می شد؛ نکته دیگر اینکه طبق تحلیل های نادرست منافقین، آنها فکر می کردند، با تصرف مراکز حیاتی شهر، همه مردم به آنها پیوسته و از آنها حمایت خواهند کرد و در مراحل بعدی پس از قطع خطوط ارتباطى و تقویت نیروهاى مخالف داخل شهر، دیگر مناطق مازندران به تصرف نیروهاى اتحادیه درآمده و پس از آن آحاد مردم در یک زنجیره متشکل در سراسر ایران بپا مى‏خیزند و رژیم جمهورى اسلامى را ساقط مى‏کنند.
 و اما روز ششم ...
 بالاخره صبح روز ششم بهمن ماه فرارسید. طبق برنامه ریزی صورت گرفته، منافقین ابتدا به مراکز حساس نظامی و تصمیم گیری نظیر سپاه، کمیته انقلاب اسلامی (نیروی انتظامی فعلی)، ژاندارمری، فرمانداری، بخشداری و بنیاد شهید حمله کردند و این مراکز را تا روشن شدن صبح و آغاز به کار ادارات به تصرف خود درآوردند.
 از همان ابتدای صبح وقتی ملت شجاع و انقلابی آمل و روستاهای اطراف از قضیه مطلع شدند، از خانه ها بیرون آمدند و نبرد مسلحانه و غیرمسلحانه خود را با یاغیان و گرگ صفتان منافق شروع کردند و با ساخت سنگرهای بی شمار، شهر آمل را برای همیشه به نام شهر «هزارسنگر» در قاموس انقلاب اسلامی ایران ثبت نمودند.
 میدان هزار سنگر آمل که در خیابان امام رضا (ع) به طرف بابل قرار دارد، در همان سال ها به همین دلیل نامگذاری شد.
 همه شهر حالت تعطیلی و وضعیت نظامی به خود گرفته بود. کمونیست ها و منافقین به هر کسی که در شهر می دیدند، تیراندازی می کردند. درگیری میان نیروهای مردمی و منافقین هنگام ظهر به اوج خود رسید و تعداد زیادی از نیروها به شهادت رسیدند.
 خیلی از زن ها نیز در کنار مردان در این حماسه نقش آفرینی کردند و یک شهید نیز تقدیم نمودند.
 درگیری تا غروب همان روز ادامه داشت و نیروهای مردمی یکی پس از دیگری مراکز حساس شهر را که به تصرف منافقین درآمده بود، پس گرفتند و شهر در کنترل کامل ملت قرار گرفت.
 در این واقعه 40 نفر از مردم شریف آمل نیز به شهادت رسیدند؛ از کمونیست ها نیز 34 نفر کشته و چند تن زخمى و 30 نفر دستگیر شدند و بقیه نیز با ذلت و خواری فرار کردند.
 در آن روز حماسی مردم آمل ظرف مدت 10 ساعت چشم فتنه را از کاسه درآوردند و با سرکوب کردن منافقین، خاطره به یادماندنی از خود به یادگار گذاشتند. در آن روز مردم آمل با اهدای 40 شهید به انقلاب، توانستند همانند این آیه که می فرماید «وَ وَعَدنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَه وَ اَتمَمنَاهَا بِعَشر.... » (و ما به موسی 30 شب وعده دادیم و چون پایان یافت، 10 شب دیگر به آن افزودیم تا آن که زمان وعده به 40 شب کامل شد ... سوره اعراف آیه 142) کار را تمام کنند.
 و تقدیر چنین بود که حتما تعداد شهدا عدد 40 شود، تا این تجلی اخلاص و شجاعت به اکمال برسد و انقلاب اسلامی را بیمه کند.
 و بی جهت نبود که حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در وصیتنامه خود با عظمت از مردم آمل یاد کردند و اشاره داشتند که ما باید از شهر آمل و مردم آمل تشکر کنیم، دیدید که مردم آمل چه بر روز آنان آوردند ...
 
گزیده بیانات امام خمینی(ره) درباره حماسه مردم آمل:
 شما ملاحظه فرمودید که این‌ها در داخل تبلیغات زیاد مى‏کردند، به خارج هم که رفته اند تبلیغات زیاد مى‏کنند؛ به این‌که مردم در اختناق‏اند و خودشان همه مخالفند با جمهورى اسلامى. در صد، شش تا موافق دارد جمهورى اسلامى، یا فوقش 10 تا، ولى سایرین همه موافق منفى و مخالف هستند. و دیدند که همه‌ آمال‌شان را به شمال دوخته بودند و بیشتر تبلیغات این بود که شمال دیگر تقریباً صد درصد مخالف با جمهورى اسلامى هستند. و این‌ها همه‌ قوای‌شان را جمع کردند و به آمل آن حمله‌ وحشیانه‌ غافلگیرانه را کردند، به امید این‌که مردم آمل هم با آن‌ها همدست بشوند و آمل را مرکز استان قرار بدهند و بعد مازندران و جاهاى دیگر و رشت و همه‌ جاها را بگیرند و جلو بروند.
 این‌ها به خیال خودشان با دست ملت مى‏خواستند که - همان ملتى که آن‌ها تراشیدند که مخالفند با جمهورى اسلامى- با این‌ها بیایند و مرکز را هم بگیرند و حکومت را تغییر بدهند و بعد هم هرطورى که دل‌شان مى‏خواهد عمل بکنند، مرتجعین را هم از بین ببرند! وقتى مواجه شدند با مخالفت مردم - مهم مخالفت مردم بود - [شکست خوردند] و ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم فداکار که مع‌الأسف، خوب عده‏اى را هم شهید دادند، لکن خوب این مطلب را ثابت کردند که آن‌جایى که شما تمام آمال‌تان به آن‌جا بود، با شما مخالفند؛ حالا شما مى‏خواهید بیایید قم؟ مى‏خواهید بیایید تهران، جاهاى دیگر؟


خبرگزاری دانشجو