چگونگی موجودیت پیدا کردن تشکل فدائیان ترکمن در گنبد


محمد علی فیاض
1892 بازدید

پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه ترکمن صحرا بازتاب ویژه‌ای داشت، چرا که سایه شوم رژیم ستمشاهی از سر مردمی ستمدیده و محروم کنار رفته بود، وابستگان به دربار از ترس اجرای عدالت و قصاص فرار را بر قرار ترجیح داده بودند. روحانیت مرتجع ترکمن به رهبری آخوند نقشبندی به همراهی ضدانقلاب و سلطنت‌طلبان فاجعه چماق‌بدستان را آفریده بودند و موجبات سرخوردگی و بی‌اعتمادی مردم مسلمان ترکمن صحرا را که به رهبری سنتی و مذهبی آنان اعتقاد داشتند فراهم نموده بودند، علاوه بر این عوامل در شرایط فقدان جریان اصیل، مردمی و انقلابی روحانیت مبارز اهل تسنن برای همراه نمودن مردم مسلمان ترکمن با انقلاب کبیر اسلامی به رهبری امام، عملاً خلأ بزرگی برای رهبری و هدایت مردم مسلمان ترکمن به وجود آمده بود و خلاصه روحیاتی جهت احیاء و حق‌طلبی‌های قومی و فرهنگی مردم ترکمن رو به تزاید بود. با وجود چنین اوضاع و احوالی زمینه‌های مساعدی برای رشد و گسترش جریانات انحرافی کاملاً فراهم شده بود. ستم‌های قومی و فرهنگی مذهبی، اقتصادی و اجتماعی در دوره طاغوت باعث شده بود تا برای طیف گسترده‌ای از ترکمن ها به خصوص طبقه روشنفکر خواست‌ها و مطالبات قومی و فرهنگی و ... به صورت روحیه تهاجم و حق‌طلبانه مطرح شود، با محو سایه‌های شوم رژیم پهلوی ترکمنان دیگر حاضر نبودند با تضییقات و نارضایتی‌ها روبرو باشند و چون از اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی نیز دور مانده بودند و شناختی از آن نداشتند به راحتی به دام ضدانقلاب و منحرفین افتادند و از همان عینک نیز به تحولات و تغییرات جاری می‌نگریستند و اساساً نسبت به استقرار نظام جمهوری اسلامی خوشبین نبودند و بعضاً نیز چون توسط ضدانقلاب و سلطنت‌طلبان بازی خورده و به فعالیت‌های ضدانقلابی و غائله چماقداران بیست بهمن 57 کشیده شده بودند از انتقام‌گیری نظام جدید تثبیت شده نیز واهمه داشتند. این مسائل و این که درست در فردای پیروزی انقلاب اسلامی آخوند نقشبندی را که به اعتقاد ترکمن ها به آنان خیانت کرده بود، به عنوان نیروی وحدت‌کننده با نظام جدید دیدند (اشاره به اعلام وحدت نقشبندی با انقلاب اسلامی از طریق رسانه‌های گروهی و رادیو تلویزیون) به تحولات جاری با تردید می‌نگریستند. مسئله دیگر اینکه حضور افرادی مانند مادرشاهی به عنون فرماندار گنبد که از فئودال‌ها و لیبرال‌ها بود و همچنین حضور برخی چهره‌های ناپسند در ارگان‌ها و نهادهای انقلابی مثل کمیته‌های انقلاب، همگی باعث گردید که ترکمن‌ها با بی‌اعتمادی و از روی سادگی به مسائل و تحولات نظاره نمایند. متأسفانه چون دولت موقت نیز عملاً در موضع دفاع از بزرگ‌مالکی و خوانین قرار داشت و حتی وعده‌ سر خرمن نیز به دهقانان روستایی نمی‌داد همگی باعث گردیدند تا اهالی شهر و روستایی ترکمن به دام شعارهای ظاهرفریب فدائیان خلق بیفتند و مطالبات و خواسته‌های خود را با تکیه و حمایت و همکاری این نیروهای انحرافی دنبال نمایند. در نتیجه به محض اینکه ستاد مرکزی شوراها و کانون فرهنگی سیاسی، آنها را با تشکیل شوراهای دهقانی به مصادره زمین‌های غصبی و وحدت و اتحاد حول محور شوراهای دهقانی دعوت نمود و در عمل نیز در اینگونه حرکات اقداماتی نمود، روستائیان به سرعت به فدائیان خلق اعتماد نمودند. علاوه بر دلایل فوق ، مسئله مهمی که در بعد روانی تأثیر زیادی در جذب شدن مردم مسلمان ترکمن به سوی فعالیت زیر چتر و شعار فدائیان خلق تاثیر داشت، سرخوردگی مردم روستایی و بخشی از مردم شهر، در باره سرنوشت و آینده و منافع خود در منطقه بود. اهالی گنبد کاووس تحت تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی می‌خواستند خودشان حرکت نموده و در سرنوشت خود سهیم باشند. این انگیزه باعث می‌شد که اقشار وسیعی از ترکمنان به خصوص نیروهای جوان در خود احساس بیداری نمایند. بدین جهت وقتی فریادها و شعارهای هواداران فدایی را درست در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی روبروی خود دیدند که می‌گفتند «اویان ترکمن اویان، اویانماق وقتی گلدی، دایان ترکمن دایان، دایانماق وقتی گلدی، یعنی «بیدار شو، ای ترکمن، وقت بیداری است، برخیز ترکمن، وقت برخاستن است» بعضی از ترکمنان بویژه جوانان با این شعارهای تهییج‌کننده در مقابل گردونه تاریخ انقلاب اسلامی قرار گرفتند و به تصور اینکه باید از خواب غفلت بیدار شوند، این بار بعد از سرنگونی رژیم شاه در صحنه سیاست و در جهت سهیم شدن در میراث رژیم پهلوی به هواداران فدائی خلق رو آوردند و با بریدن از رهبری روحانیت سنتی و خوانین و کدخداها در جهت احقاق حقوق قومی و فرهنگی و ارضی و... سرنوشت خود را به این نیروهای جوان واگذار نمودند. غافل از اینکه این بار در دره‌ای خوفناک‌تر و مخوف‌تر می‌افتند در بخش‌های قبلی نیز به چگونگی تشکل فعالیت فدائیان خلق در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در مورد چگونگی به وجود آمدن ستاد مرکزی شوراها و کانون و ... پرداختیم و توضیح دادیم که چگونه هواداران فدائیان خلق موفق شدند با بهره‌گیری از مسائل قومی، فرهنگی و بی‌عدالتی‌ها در زمینه مسائل ارضی توانسته بودند به عنوان تنها جریان حاکمیت نامشروع خود را در منطقه ترکمن صحرا اعمال نمایند. اما در آن شرایط عناصر و افراد دیگری نیز بودند که بدون اینکه به فعالیت فدائیان خلق وابستگی داشته باشند در مورد مسائل قومی، فرهنگی، ارضی و... و پیشبرد برنامه‌هایی جهت پاسخگویی به نیازهای منطقه ترکمن صحرا نظراتی داشتند که ذیلاً به آن می‌پردازیم. این عده که از دکتر بردی آهنگری، بیگ‌مراد گری، کاکا عنصری، یوسف کر و آخوند ارزانش (به عنوان منفرد) تشکیل می‌شد عمدتاً فعالیت دمکراتیک داشته و سعی داشتند که با استفاده از کانال‌های قانونی فعالیت خود را پیش ببرند. البته این افراد برای انجام فعالیت‌های خود ساختمان انجمن شهرستان گنبد را نیز تصرف کرده و در آنجا مستقر شده بودند. آنها تحت نام «کمیته هماهنگی مردم ترکمن» فعالیت داشته و به لحاظ داشتن دیدگاه ویژه‌ای نسبت به حاکمیت و چگونگی فعالیت سیاسی و به لحاظ موقعیت اجتماعی و سنی عمدتاً در زمینه مسائل ملی و قومی و فرهنگی فعال بوده و سعی می‌کردند در خصوص پیشبرد اهداف و برنامه‌های خود از عناصر میانه‌رو که در میان مردم دارای وجهه اجتماعی بودند سود ببرند به همین جهت از آخوند ارزانش و دکتر شهنازی و دکتر سیدی نیز با توجه به نیاز استفاده می‌کنند. از جمله اقداماتی که توسط کمیته فوق به عمل آمد دعوت از حجت الاسلام شریعتی بود که گویا به عنوان نماینده امام به گنبد می‌آید. از وی جهت حضور در مسجد جامع ترکمن ها دعوت به عمل می‌آید که از قبل نیز ترکمن‌ها در محل مسجد اجتماع کرده و منتظر ایشان بودند. از طرف کمیته فوق نیز اطلاعیه شامل چند بند به عنوان خواست‌های مردم ترکمن چاپ و در میان مردم توزیع گردید در اطلاعیه فوق مسائلی از قبیل تشکیل شوراهای شهری و روستایی و مسئله مشارکت مردم ترکمن در اداره منطقه به طور چشمگیر بیان می‌شد در زمینه مسائل فوق نیز از عده‌ای از معتمدین ترکمن مثل آخوند طلایی و دکتر شهنازی دعوت به عمل آورده بودند تا با حجت‌الاسلام شریعتی صحبت نمایند که البته در محل مسجد این مذاکرات صورت گرفت ولی نتیجه‌ای در بر نداشت. بعداً نیز در خصوص مسائل فوق و به ویژه مشارکت در نحوه اداره شهر از جانب کمیته فوق‌الذکر با مسئولین شهر از قبیل مادرشاهی فرماندار گنبد و حاج‌آقا شیخ ابراهیمی تماس‌هایی گرفته شد که البته اینها نیز هیچ کمکی به پیشبرد اهداف کمیته نکردند. مسئولین شهر هیچ‌گاه جواب مشخصی در خصوص درخواست مشارکت ترکمن‌ها دراداره امور منطقه نداده و عملاً این مسئله را به سکوت می‌گذراندند. حتی هنگامی که در خصوص عضویت در کمیته مشترک حفاظت شهر لیستی از جوانان ترکمن به نامبردگان ارائه می‌گردد آنها پذیرش لیست پیشنهادی را منوط به تأیید آنا قلیچ نقشبندی می‌نمایند مسائل فوق مجموعاً باعث دلسردی و سرخوردگی اعضای کمیته فوق شده و آنها به تدریج از فعالیت‌های خود می‌کاهند و سپس نیز با تخلیه ساختمان انجمن شهرستان منفعل شده و از فعالیت‌های خود بازمی‌مانند و بعداً نیز طی تماس‌هایی با مسئولین کانون و ستاد خلق ترکمن، علیرغم اختلافاتی که با آنها داشتند به تدریج به این مراکز جذب شدند و فعالیت‌هایی داشتند. چگونگی تشکیل ستاد خلق ترکمن و مجموعه‌های وابسته به آن و فعالیت‌های آنان با سرنگونی رژیم طاغوت، انتظارمی‌رفت تا در سایه انقلاب اسلامی مردم مسلمان گنبد اعم از شیعه و سنی و فارس و ترکمن و ترک و... متحد و یکپارچه و برادرانه زندگی نموده و از دستاوردهای انقلاب اسلامی دفاع نمایند. اما متأسفانه درست از فردای پیروزی انقلاب جو شهر متشنج می‌شود ، هواداران فدائیان خلق و نیروهای جوان ترکمن گنبد بعد از اینکه موفق نمی‌شوند رضایت مردم مسلمان گنبد را دربدست گیری اداره شهر جلب نمایند، بر اساس دستور مرکزیت سازمان فدائیان خلق، تصمیم می‌گیرند با به راه انداختن فعالیت علنی و ایجاد دفترمرکزی در شهر گنبد ؛موجودیت خود را اعلام نمایند. درهمین راستا در 28 بهمن ماه 57 ساختمان کتابخانه عمومی شهر را که درست در ضلع غربی باغ ملی همان محلی که پاتوق و مرکز فعالیت هواداران فدایی در قبل از پیروزی انقلاب بود ، با یورش دسته جمعی تصرف می‌نمایند و تابلویی با عنون کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن در سر در این ساختمان نصب می‌نمایند. ازهمان لحظه این محل به مرکز فعالیت فدائیان ترکمن صحرا تبدیل ‌شد. تعدادی از نیروهای جوان شهری و روستایی حمایت خودشان را از این کانون اعلام می‌کنند. ولی هنوز برنامه و فعالیت مشخصی بجز رهنمودهای کلی اعضای سازمان که قبلاً در ارتباط و تماس با عناصر درجه یک هواداران بودند، مطرح نمی‌شود. در واقع عامه مردم نمی‌دانستند که در آینده پس ازتشکیل این کانون چه اهداف و نقشه‌هایی پیاده خواهد شد. در اولین روز فعالیت کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن، افرادی مانند قربان شفیقی، بهمن جبل‌عاملی، تاجی طالبی، حاج‌رحیم عجمی و ابراهیم لیماکشی، انین گوگلانی و بقیه هواداران فعال، دست‌اندرکار فعالیت‌ها بودند. اما هیچگونه تقسیم مسئولیت و سازماندهی وجود نداشت و هیچ‌کدام از عناصر فوق‌الذکر تجربه فعالیت تشکیلاتی و تمرکز یافته را نداشتند. تنها کاری که صورت پذیرفته بود، انتقال وسائل تبلیغاتی و دیگر لوازم فعالیتی خود را به این محل منتقل می‌نماید، یعنی فعالیت‌های هواداران فدائیان ترکمن قبل از انقلاب عبارت می‌شد از نمایشگاه کتاب، کمیته کوهنوردی، نمایش فیلم و اسلاید و... که به محل کانون منتقل می‌شود و غیر از این فعالیت‌ها هنوز هیچگونه فعالیتی صورت نمی‌گرفت. حدود اول اسفند سال 57 هواداران فدائیان خلق، ساختمان مهمانسرای فرمانداری گنبد را که در ضلع جنوبی باغ ملی و در فاصله حدوداً یکصد متری کانون واقع بود، به اشغال خود در‌آوردند. این دو مکان برای هواداران فدائیان خلق اهمیت ویژه داشت زیرا درست در جنب باغ ملی که از دیرباز مرکز تجمع و فعالیت آنان بود، قرار داشت و در ثانی خود این دو ساختمان درست در میان بخش ترکمن‌نشین گنبد واقع شده بود و به طور کلی ساختمان‌های کتابخانه عمومی، مهمانسرای فرمانداری، سالن پیشاهنگی که محل تجمع فدائیان خلق بود از امکانات خوب و قابل توجهی برای تجمعات و فعالیت‌های تشکیلاتی برخوردار بود و به همین لحاظ برای آنان اهمیت استراتژیکی داشت. ورود اعضای سازمان فدائیان خلق به گنبد در ادامه اقدامات هواداران فدائیان در منطقه، در هفته اول اسفند 57 طبق قرار قبلی کادرها و اعضاء سازمان فدائیان خلق به ترکمن صحرا و گنبد می‌آیند. عباس هاشمی و محمود حسن‌پور به همراه عده‌ای از اعضاء و سمپات‌های سازمان چریک‌های فدایی خلق، با حضور و مسئولیت خود، سازماندهی و شیوه‌های فعالیت کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن را به عهده می‌گیرند، عباس و محمود ابتدا جلسات طولانی با هواداران حاضر در محل کانون تشکیل می‌دهند و به طور کلی راهنمودها و برنامه‌های سازمان را برای ترکمن‌صحرا تشریح می‌نمایند. در آن شرایط مسئله زمین و تشکیل شوراهای دهقانی و مصادره زمین‌های غصبی به عنوان فعالیت محوری فدائیان خلق مطرح می‌شود. زیرا وضعیت طوری بود که این مسئله در روستاها مطرح شده بود و در روستاهایی مثل یلمه سالیان، تاتار علیا حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی روستائیان با همکاری و تحریک توماج و جرجانی زمین‌هایی را که صاحبان آن فرار نموده بودند مصادره نموده و شورای دهقانی نیز تشکیل داده بودند و در آن هنگام نیز آمادگی برای اینگونه حرکات و تشکیل شوراها کاملاً مهیا بود سپس فعالیت در زمینه فرهنگ و ادب و شعرخوانی مطرح می‌شود که تعدادی از عناصر مانند عنصری و دکتر آهنگری و گری و حاج‌رحیم عجمی به این بخش جذب می‌شوند که در بخش مربوطه فرهنگی کانون توضیح داده خواهد شد. بر اساس سازماندهی عباس و محمود گروه‌هایی از هواداران در کانون تشکیل می‌شود و این گروه‌ها به روستاها می‌روند و ضمن شناسایی، وضعیت فعالیت در روستاها را بررسی و هر جا که زمینه برای تحریک کردن آنان فراهم بود، روستائیان را تشویق به مصادره زمین‌ها و تشکیل شوراهای دهقانی می‌نمایند به طوری که در همان هفته اول فعالیت کانون، شوراهای زیادی با مصادره زمین‌ها تشکیل می‌شود. درآغاز فعالیت کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن و قبل از اینکه ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا اعلام موجودیت نماید، کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن که بیشتر می‌بایستی به فعالیت‌های فرهنگی و هنری می‌پرداخت، به دلیل اهمیت و حاد بودن مسئله ارضی و دهقانی، به فعالیت‌های شورایی می‌پرداخت که ضمن تداخل فعالیت‌ها، با این نهاد امکان پاسخگویی به مسائل ارضی و دهقانی و غیره نیز مشکل بود. چگونگی تشکیل ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا ده روز بعد از فعالیت کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن جلسه‌ای در رابطه با حل این مشکل تشکیل می‌گردد و بعد از بحث‌های طولانی بر طبق نظرات عباس هاشمی و دیگران تصمیم گرفته می‌شود تا ساختمان مهمانسرای فرمانداری که توسط اعضاء کانون اشغال شده بود به نام ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا نامگذاری شود و بلافاصله تابلویی با این نام در مقابل این ساختمان نصب شد. یکی از استدلال‌هایی که سازمان در رابطه با ایجاد ستاد مرکزی شوراها مطرح می‌کرد این بود که چون مسئله ارضی و تشکیل شوراهای دهقانی در سرتاسر منطقه ترکمن صحرا مطرح می‌باشد، بنابراین برای هماهنگی، کنترل و پیشبرد اهداف سازمان بر اساس این شوراها و مسائل دهقانی لازم است تا مرکزیت مستقل برای پاسخگویی به اینگونه مسائل ایجاد شود. اولین اقدام ستاد در منطقه تشکیل شوراهای روستایی بود، با تشکیل شوراها در روستاها، اقدام به مصادره زمین‌های فئودال‌ها و بزرگ مالکین می‌کردند و زمین‌های مصادره شده و یا بهتر بگوییم بازپس گرفته شده را تماماً توسط شوراها اداره می‌کردند و شوراها در اصل نماینده ستاد در روستاها بودند. به مسئله ارضی در ستاد ارگانی تحت عنوان شورای دهقانی رسیدگی می‌کرد. ستاد جهت گسترش فعالیت‌های خود در منطقه و اداره و کنترل بهتر مسئله ارضی در منطقه اقدام به تشکیل اتحادیه شوراهای دهقانی روستایی نموده بود که اتحادیه‌ها متشکل از چندین شورای روستایی همجوار تشکیل می‌شد و یکی از وظایف اتحادیه این بود که در مسئله کاشت - داشت و برداشت زمین‌های مصادره شده به کمک همدیگر اقدام نمایند این اقدام از طرفی باعث اتحاد بین روستائیان می‌گردید و از طرف دیگر لزومی نداشت که ستاد برای تمامی روستاها نیرو اعزام کند، بلکه کافی بود هفته‌ای یک بار در جلسات اتحادیه شرکت نماید و ازنزدیک با مسائل آنها آشنا و مطلع شود. از اقدامات دیگر ستاد منحله خلق ترکمن، تشکیل اتحادیه سراسری بود. اتحادیه سراسری از نمایندگان اتحادیه‌های دهقانی تشکیل می‌شد و این اتحادیه سراسری هر ماه یک بار در ستاد تشکیل جلسه می‌دادند و در این جلسات نمایندگان اتحادیه‌ها مشکلات خود را مطرح می‌نمودند و از طرفی ستاد نیز با حضور در این جلسات از نزدیک مسائل کل منطقه را زیر نظر می‌گرفت و از طریق اتحادیه سراسری دستورات لازم را صادر می‌کرد. یکی دیگر از اقدامات ستاد انتشار نشریه‌ای تحت عنوان خبرنامه بود که در آن مسائل و اخبار منطقه به صورت هفتگی در آن درج و به چاپ می‌رسید که شامل اخبار مربوط به مسئله ارضی، شوراها، اتحادیه‌ها و اخبار مربوط به سازمان فدائیان خلق در سایر نقاط کشور بود. علاوه بر مسائل فوق ستاد جهت ارائه گزارش اقدامات خود به روستائیان اقدام به برگزاری کنگره سراسری شوراها می‌نمود و در این کنگره که هر دو ماه یک بار تشکیل می‌شد، نمایندگان ستاد گزارش عملکرد ستاد را به شوراها می‌دادند و ضمن این عمل رهنمودهای لازم نیز به شوراها و مردم روستاها داده می‌شد. با اقدامات فوق می‌توان گفت ستاد تقریبا تمامی مناطق روستایی ترکمن‌صحرا را تحت پوشش خود قرار داده بود. ستاد در جهت پیشبرد اهداف و سیاست‌های خود در شهرهای ترکمن‌صحرا با دادن شعار خودمختاری اقدام به فعالیت می‌نمود و تبلیغ و ترویج سیاست خودمختاری مردم شهرهای ترکمن‌صحرا را با سیاست‌های خود همراه نموده و برای پیشبرد این هدف، ستاد با ایجاد سخنرانی‌ها در مناطق مختلف منطقه با استفاده از افراد شاخص ستاد مردم را با سیاست‌های خودمختاری آشنا می‌کرد. ستاد با تشکیل شوراهای محلی در شهر، بیشتر توانست در بین مردم ترکمن نفوذ نماید و از کانال شوراهای محلی توانست در انتخابات شورای شهر گنبد آراء را کسب نماید. از فعالین و عناصر شاخص ستاد می‌توان، توماج، مختوم، واحدی، جرجانی، جبل‌عاملی، املشی، فریدون را نام برد که مسئولیت اصلی ستاد بر عهده فریدون بود.هر چند ستاد و کانون به نام خلق ترکمن فعالیت می‌کرد ولی کاملاً با سیاست‌های سازمان و تحت رهبری سازمان چریک‌های فدایی اداره می‌شد. سازمان پیشگام یکی دیگر از مجموعه‌های ستاد بود که در آن رسماً خط‌مشی سازمان تبلیغ و ترویج می‌شد و به سازماندهی نیروهای جوان منطقه می‌پرداخت که در جای خود به نحوه تشکیل و فعالیت آن بحث خواهد شد. از مجموعه‌های دیگر وابسته به ستاد می‌توان کانون فرهنگیان ترکمن‌صحرا را نام برد . ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌شد که تعدادی از آن بخش‌ها و فعالیت‌های آنها به شرح ذیل بود: 1- بخش درمانی شخصی به نام دکتر ادیب (اسم مستعار) و تعدادی پزشکیار و بهیار وابسته به سازمان فدائیان خلق در این بخش فعالیت می‌کردند. این اکیپ به روستاها می‌رفت و از طریق کمک‌های پزشکی و معالجه رایگان روستائیان سعی می‌کردند رابطه عاطفی بین مردم روستایی و سازمان فدائیان خلق و ستاد به وجود آورند. با توجه به اینکه منطقه گنبد و به خصوص روستاهای ترکمن‌صحرا با کمبود پزشک و امکانات دارویی روبرو بود، این اقدامات تا حدودی مؤثر واقع می‌شد و سازمان را برای رسیدن به اهداف خود که همانا تسخیر قلب‌های مردم ستمدیده ترکمن‌صحرا بود یاری می‌نمود. این اکیپ عمدتاً به میان روستاهای ترکمن‌نشین می‌رفتند و کمتر رغبت داشتند به میان روستاها و سازمان‌های کشاورزی غیرترکمن‌نشین مراجعه نمایند. علاوه بر عدم پذیرش این روستاها که خود مشکلی جداگانه بود، تکیه یک‌جانبه سازمان به خلق ترکمن و رشد گرایش های قومی در میان ترکمنان که سازمان نیز به خاطر پیشبرد اهداف خود بر این مسئله تکیه و دامن می‌زد، در عدم رسیدگی و پرداختن به مشکلات ملیت‌های دیگر که بعضاً از محروم‌ترین و مستضعف‌ترین طبقات جامعه بودند دخیل بوده است و این سئوال و تعجب وجود دارد که سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران که همواره خود را بازوی مسلح و گردان انقلابی طبقه کارگر و اقشار و طبقات محروم و زحمتکش می‌دانست و به خاطر اعتقاد آرمانی به وحدت زحمتکشان و گزینش سیاست جهان وطنی، چرا در پیشبرد فعالیت‌های خود میان محرومین تبعیض قائل می‌شد. شاید محدود بودن و کمی امکانات و در جنب فعالیت شوراهای دهقانی قرار داشتن فعالیت اکیپ پزشکی و تأمین شدن خواست و اهداف اصلی و منطقه‌ای سازمان در لوای قوم ترکمن در عدم رسیدگی گسترده بی‌تأثیر نبوده باشد. 2- بخش روابط عمومی این بخش در واقع، دفتر ارتباط‌گیری ستاد با مردم و مشاغل و اصناف و گروه‌ها و اقشار مختلف و حاکمیت بود چرا که از طریق روابط عمومی بود که تماس و ارتباط با ستاد صورت می‌پذیرفت و برای مراجعین و مرتبطین رهنمودها و اهداف و برنامه‌های ستاد در صورت لزوم تشریح می‌شد از کارهای دیگر روابط عمومی، هماهنگی و ارجاع برخی از مراجعین به قسمت‌های مختلف ستاد بوده است. کلیه مراجعه‌کنندگان اعم از خبرنگاران، اعضا و نمایندگان گروه سیاسی، حاکمیت و اقشار و طبقات مختلف که مایل به کسب اطلاعات از فعالیت‌های ستاد و سازمان بودند از این طریق جواب می‌گرفتند و بعضاً روابط عمومی مصاحبه‌هایی نیز با این سنخ از مراجعین ترتیب می‌داد. دردوران فعالیت ستاد ارتباطات و تماس‌های دولتمردان و یا ارگان‌های دولتی از طریق روابط عمومی صورت می‌گرفت. در بخش روابط عمومی ابتدا درآغاز تشکیل قربان شفیقی، تاجی طالبی و ابراهیم لیماکشی فعالیت می‌کردند و زیرنظر مستقیم عباس هاشمی و محمود حسن‌پور قرارداشتند. درآن مقطع مسائلی مانند تماس با نمایندگان کمیته‌های انقلاب اسلامی که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی به صورت خودجوش توسط مردم مسلمان و انقلابی تشکیل شده بود مطرح می‌شد چرا که در منطقه گنبد به دلیل رشد گرایش های قومی، درگیری‌ها و برخوردهایی در مدارس و ارگان‌های دولتی و حتی بعضاً در برخی محلات به وجود آمده بود، جهت جلوگیری از گسترش این پدیده خطرناک که متأسفانه مورد بهره‌برداری ضدانقلاب و چریک‌های فدایی قرار گرفت لازم بود راه چاره‌ای پیدا شود. آقایان حسینی و زهتابچی دو نفر از نمایندگان کمیته‌های انقلاب اسلامی بودند که پیشقدم می‌شوند و راه مذاکره و صحبت را با ستاد مرکزی شوراها می‌گشایند. چرا که می‌دانستند در مقابل عمل انجام یافته‌ای قرار گرفته‌اند و خواهی نخواهی بخش وسیعی از توده‌های شهری و روستایی ترکمن‌صحرا به ویژه نیروهای جوان به دلیل عوام‌فریبی‌ها و شعارهای ظاهرفریب و حرکات فرصت‌طلبانه و گستاخانه فدائیان خلق و ستاد، ازاین نهاد حمایت می‌نمودند.نمایندگان فوق طی تماسی با روابط عمومی ستاد، برخی مسائل مانند درگیری‌های دانش‌آموزان در دبیرستان مختومقلی فراغی و دبیرستان خدمات را موقتاً حل می‌نمایند. در رابطه با مسائل پاسگاه‌ها و اقدامات ستاد در جهت نفوذ و حتی تسلط بر این پاسگاه‌ها نیز نمایندگان فوق‌الذکر با ستاد تماس می‌گیرند ولی متأسفانه علیرغم تذکرات و راهنمایی‌های به عمل آمده، فدائیان خلق و ستاد مرکزی شوراها که جهت قدرت گرفتن و تسلط بر منطقه ازهرفرصت وامکان نامشروع نیزاستفاده می‌نمودند، ریاکارانه با نمایندگان کمیته برخورد می‌نمایند و در واقع تنها اهداف خودشان را مدنظر قرار می‌دهند و به نتیجه‌ای در جهت تأمین نظم و حاکمیت نمی‌رسند. یکی از فعالیت‌های روابط عمومی ستاد تماس و مذاکره با هیأت تحقیقاتی آیت‌الله طالقانی پیرامون حل مسائل ارضی بود. این هیأت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از درگیری فروردین ماه 58 گنبد برنامه‌هایی داشتند، تا ضمن شناسایی و تحقیق دررابطه با مناسبات کشاورزی ودهقانی، وضعیت بزرگ مالکی، استضعاف و بی‌زمینی افراد، طرح‌هایی ارائه داده و به اطلاع آیت‌الله طالقانی و شورای انقلاب برساند، که متأسفانه موقعی به منطقه این هیأت اعزام می‌شود که ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا عملاً با مصادره زمین‌ها و تحریک روستائیان و تشکیل شوراهای دهقانی بخش وسیعی از اهداف خود را پیش برده و به میان مردم مسلمان و محروم روستاها نفوذ نموده بود. مذاکراتی میان هیأت مذکور و ستاد از طریق روابط عمومی صورت می‌پذیرد ولی در این مورد نیز سازمان و ستاد کوچکترین توجهی به این هیأت نمی‌نمایند و برنامه‌ها و نقشه‌های خود را دنبال می‌کنند. در روستاها نیزازآنجا که ستاد و فدائیان خلق عملاً با تشکیل شوراها به مصادره زمین‌ها کمک کرده و زمین‌ها را در اختیار روستائیان قرار می‌داد، زمینه برای حمایت و همکاری روستائیان با هیأت مذکور از بین می‌رود و علیرغم اقدامات خیرخواهانه این هیأت، ستاد مرکزی شوراها امکان حضور و فعالیت را نه تنها از این هیأت و حتی بعدها از جهاد سازندگی نیز می‌گیرد. روابط عمومی ستاد کارهای مختلفی انجام می‌داد. ازجمله دعوا و مرافعه‌های فی‌مابین دهقانان و یا دهقانان با زمینداران و فئودال‌ها را حل و فصل می‌کرد. خلاصه به هر نوع و شکلی و گره‌ای که در جریان فعالیت‌های ستاد پیش می‌آمد رسیدگی می‌کرد. به طور کلی این بخش از پرمشغله‌ترین و پرکارترین مسئولیت‌های ستاد مرکزی شوراها و مسئول ارتباط‌گیری و هماهنگ‌کننده مجموعه فعالیت‌های ستاد بود و زیر نظر مستقیم و دستورات مسئولین سازمان چریک‌های فدایی خلق در ستاد فعالیت می‌کرد و فعالیت‌های گسترده‌ای داشت. 3- بخش کارگری این بخش برخلاف شورای دهقانی ستاد از رونق و فعالیت گسترده‌ای برخوردار نبود، چرا که اولاً مسائل دهقانی بسیار عاجل و حاد بود و ستاد نمی‌توانست جوابگوی تمامی مسائل و مشکلات دهقانی باشد. در ثانی در خود ستاد نیروی زیادی نبود تا به مسائل کارگری هم توجه بیشتر بنماید. تازه زمینه فعالیت در کارخانه‌ها و کوره‌پزخانه‌های گنبد مانند مسائل ارضی مساعد نبود ویژگی منطقه، پراکندگی مراکز تولید و ... باعث شده بود تا ستاد رغبت زیادی به فعالیت در این مراکز نشان ندهد. فعالیت‌های کارگری تنها مختص بود به برخی کارخانه‌ها و مراکز تولید و کوره‌پزخانه‌ها، که در این رابطه با تشویق ستاد شوراهایی در این مراکز شکل گرفت، و در بعضی جاها نیز تولید و نظارت واحدهای تولید به دست کارگران افتاد، اما فعالیت در زمینه کارگری پیگیری نشد و بعد از مدتی این بخش تعطیل گردید. دو سه نفر از عناصر ستاد، ابراهیم لیماکشی، رضا جنانی و امیر آهنگری به مدت 2-3 ماه در این بخش فعالیت می‌کردند و سپس نیز این بخش منحل گردید. 4-بخش تدارکات و مالی این بخش ستاد زیر نظر فردی به نام آق‌بندی قرار داشت و شامل دو بخش بود، بخش تدارکات و ترابری و بخش مالی و گوسفندان، تدارکات و ترابری ستاد عبارت می‌شد از حدود یک دستگاه رنجرور، یک دستگاه ماشین استیشن، سه دستگاه جیپ، یک دستگاه تویوتا، و یک دستگاه آمبولانس، دو دستگاه ژیان، یک دستگاه سواری پیکان و یک دستگاه کامیون و یک دستگاه بولدوزر و حدود 15 دستگاه موتور چوپا، یک دستگاه تراکتور، مسئول تعمیرات و نگهداری و اداره آنها تا حیات استاد (اواخر سال 58) آق‌بندی بود که زیر نظر فریدون و قاسم اداره می‌نمود. از ماشین‌ها و وسائط نقلیه فوق، کانون و پیشگام نیز در صورت ضرور استفسار می‌کرد. اما در مورد گوسفندان مجموعاً 47000 (چهل و هفت هزار) رأس گوسفند و 96 رأس گاو در اختیار بخش مالی ستاد قرار داشت که بخش عمده‌ای از امکانات مالی ستاد از فروش این گوسفندان تأمین می‌شد (دام‌های فوق عمدتاً مربوط به طرح خودکفایی ارتش بوده است). ضمناً عایدات بعضی از زمین‌ها که تحت تصرف ستاد قرار داشت مانند زمین‌های شریف امامی در بخش هفت به حساب مالی ستاد واریز می‌شد، بعضی از شوراها نیز بخشی از عایدات خود مانند سهمیه 20% روستاها را به عنوان کمک به ستاد می‌دادند. علاوه بر این موارد، بخش مالی با به راه انداختن بولدوزر تحت اختیار ستاد در زمینه جاده‌کشی بین روستاها، درآمدهایی را برای بخش مالی تأمین می‌کرد. 5- بخش حل اختلافات و دعاوی بعد ازدرگیری اول ستاد مرکزی شوراها به کعبه آمال بخش وسیعی از ترکمن های شهر و روستا تبدیل شده بود و اقشار و طبقات و اصناف مختلف تمایل زیادی به همکاری با ستاد داشتند. تعدادی از وکلا و فارغ‌التحصیلان حقوق قضایی نیز در این رابطه رغبت نشان داده و به خاطر ضعف حاکمیت دولت در منطقه که ناشی از رویدادها و حضور تحمیلی و نامشروع سازمان و ستاد بود، زمینه‌های مساعدی جهت رو آوردن ترکمن ها به حل و فصل اختلافات خود از طریق سنتی و عرفی فراهم آمده بود. البته بخشی از اختلافات بین مردم به جای مراکز دادسراها و دادگستری از طریق سنتی و عرفی به نام «شریعت» با پادرمیانی ریش‌سفیدان و روحانیت حل و فصل می‌شد. در مناقشات روستائیان بر سر مصادره زمین‌ها و تملک زمین‌ها، ستاد مرکزی شوراها با استفاده از موقعیت و نفوذ آخوند ارزانش که هم روحانی و هم روشنفکر و معتمد فرهنگی بود با استفاده از روش (شریعت) اختلافات و دعاوی روستائیان را حل می‌نمود. به دلیل موفقیت ارزانش در این زمینه، بخشی از مردم شهر و روستاها مسائل و اختلافات خود را در حضور ارزانش مطرح می‌نمایند و ایشان نیز به اینگونه دعاوی رسیدگی می‌کرد. چون دامنه اینگونه مسائل گسترده بود برخی وکلای شهر نیمه وقت به ارزانش کمک می‌کردند. فردی به نام ابتهاج که فارغ‌التحصیل حقوق قضایی بود در رسیدگی به اینگونه دعاوی معاونت ارزانش را به عهده گرفته بود. این بخش تنها حدود 2 الی 3 ماه فعالیت کرد و بعد از این مدت بنا به دستور سازمان فدائیان خلق تعطیل ‌شد. البته بعدها هم رسیدگی به دعاوی و اختلافات روستائیان توسط آخوند ارزانش کماکان در ستاد یا منزل ادامه پیدا کرد. ضمناً بعد از درگیری اول خود شهربانی، دادگستری نیز مراجعین ترکمن را جهت فیصله دعاوی به ستاد ارجاع می‌دادند و یا ستاد نیز بعضی از مناقشات را به ارگان‌ها و ادارات دولتی ذیصلاح ارجاع می‌داد. 6-بخش نظامی ازابتدای حضور فدائیان خلق در منطقه، مسئله سلاح و استفاده از این ابزار در اهداف و برنامه‌های سازمان مطرح می‌شود و چون سازمان چریک‌های فدایی خلق به مشی مسلحانه معتقد بود و به عنوان سازمان سیاسی و نظامی مطرح می‌شد، نگهداری و استفاده از سلاح از خصوصیات طبیعی سازمان بود. با استفاده از جو حاکم منطقه، بودن جوانان و هواداران فدائیان خلق که عاشق سلاح و ماجراجویی بودند، سازمان به راحتی می‌توانست اهداف خود را نیز پیش ببرد. در مواردی محموله‌های حاوی سلاح از تهران و سایر نقاط به ستاد آورده می‌شد که البته آمار اینگونه سلاح‌ها بر اساس اظهار عناصر ستاد، چندان زیاد نمی‌باشد. ستاد مرکزی شوراها از همان اوایل تلاش‌های زیادی داشته تا مراکز نظامی از جمله پادگان‌ها و پاسگاه‌های ژاندارمری و ارتش را تحت نفوذ و تسلط خود درآورد. در بندر ترکمن و آق‌قلا و عرب قری حاجی (از توابع کلاله) به هدف خود می‌رسد و برای پادگان مراوه‌تپه و پاسگاه‌های نوار مرزی نیز نقشه‌ها و برنامه‌هایی داشته که قبل از درگیری اول به موفقیت نمی‌رسد حربه‌ای که سازمان و ستاد برای اجرای نقشه‌های موذیانه خود در پیش گرفته بود در نوع خود جالب بود. چرا که آن موقع ستاد در فعالیت‌های تبلیغاتی خود مرتباً انجام وظیفه سربازان و درجه‌داران بومی را در منطقه ترکمن‌صحرا عنوان می‌نمود و تعداد قابل توجهی از درجه‌داران و سربازان وظیفه ترکمن که اکثراً بعد از سقوط رژیم شاه، پادگان‌ها و محل‌های خدمت را ترک نموده بودند و مایل به همکاری با ستاد بودند نیز وعده‌هایی از طرف ستاد داده شده بود دائر بر اینکه ترتیب خدمت وظیفه آنان در منطقه داده خواهد شد و عملاً نیز عده‌ای از این افراد در گروهان ژاندارمری بندر ترکمن و پاسگاه آق‌قلا جابجا شده بودند افراد دیگر بر اساس نقشه‌های عباس هاشمی و محمود حسن‌پور و با همکاری بهمن جبل‌عاملی و ابراهیم لیماکشی که روحیه ماجراجویی زیادی داشتند، برای تصرف و نفوذ در مراکز نظامی مورد استفاده قرار می‌دهند که خوشبختانه موفق نمی‌شوند و با شکست روبرو می‌شوند. البته فعالیت‌های نظامی ستاد در فاصله بین دو جنگ گنبد شدیدتر می‌شود که در مبحث مربوطه بیشتر توضیح داده خواهد شد.