نگاهی به عملکرد سازمان فدایی خلق درقبال انقلاب اسلامی درمنطقه گنبد


1449 بازدید

سیاست‌های سازمان در قبال جمهوری اسلامی ایران در سال 1358 حاکی از آنست که این سازمان نیز بدون اینکه توجهی به انقلاب اسلامی و حمایت قلبی و گسترده امت مسلمان ایران از رهبری امام و حاکمیت جمهوری اسلامی داشته باشد، تلاش می‌کرد نیروها و هواداران خود را افزایش داده و به همه جا نفوذ نماید و هر جا نیز امکان قدرت‌نمایی وجود داشته باشد نظام جمهوری اسلامی و انقلابی را نفی نماید. حرکات سازمان در کردستان و ترکمن‌صحرا نمایانگر سیاست توسعه‌طلبانه سازمان است. فدائیان خلق که در رهبری خود با مشکل تشتت و اختلاف آرا روبرو بودند، سیاست‌های دوگانه و چندگانه نیز در قبال جمهوری اسلامی و به ویژه در مقاطع حساس و مهم اعمال می‌کردند، حاکمیت جمهوری اسلامی را مرکب از روحانیت به رهبری امام (نماینده خرده‌بورژوازی سنتی) و لیبرال‌ها (نماینده بورژوازی تجاری) می‌دانستند. با این وجود که قبول داشتند امام و روحانیت بیشترین حمایت و پایگاه را بین مردم دارند و امت اسلامی حاضرند با جان و دل تامرز شهادت برای دفاع از امام و اسلام فداکاری نشان بدهند با این حال تحلیل می‌کردند که روحانیت توانایی و قابلیت آن را ندارند که انقلاب را پیش ببرند و از تمام خواسته‌های انقلابی مردم دفاع نمایند. در مورد مسئله آزادی‌ها و دمکراسی در کشور نیز روحانیت را فاقد دمکراتیسم و دارای گرایش های ارتجاعی می‌دانستند در عوض بخشی از آنان، به لیبرال‌ها در دادن آزادی‌های سیاسی و قانونی برای مقاطعی اعتماد بیشتری داشتند. بدین منظور در برخوردهای خط امام با لیبرال‌ها ترجیح می‌دادند در کنار لیبرال‌ها باشند. نامه معروف مرکزیت سازمان به بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت نمایانگر این گرایش فدائیان خلق در آن مقطع می‌باشد. در کردستان نیز در کنار حزب دمکرات و کومله سعی می‌کردند از طریق مذاکره با لیبرال‌ها حاکمیت خود را بر مردم محروم کردستان اعمال نمایند. البته بعد از سقوط دولت بازرگان و تسخیر لانه جاسوسی تغییرات اندکی در نگرش سازمان به وجود می‌آید. در ترکمن‌صحرا علیرغم چندگانگی سیاست سازمان در قبال حاکمیت جمهوری اسلامی از آنجا که سازمان و ستاد مرکزی شوراها از ابتدای پیروزی انقلاب به راحتی بر منطقه سلط شده بودند و به عنوان تنها نیرو و قدرت سیاسی به شمار می‌رفتند تلاش می‌کردند تا با فشار خود و بسیج شوراهای روستائیان و مردم شهرها، جمهوری اسلامی را به قبول خواسته‌های خود وادار نمایند. برای پیشبرد سیاست خود همواره از جناح‌بندی‌ها و اختلافات حاکم در درون حاکمیت به نحو احسن استفاده می‌کردند. لیبرال‌ها نیز بی‌میل نبودند تا در سیاست مرحله‌ای خود با تقویت این گونه نیروها به عنوان عوامل فشار، حاکمیت خط امام را تضعیف نمایند. سازمان در مقطع درگیری اول گنبد (فروردین ماه 58) از این مسئله استفاده نمودف در مقطع درو و مسئله 20% نیز لیبرال‌ها به داد سازمان رسیدند. جالب این است که در ابتدای فعالیت ستاد لیبرال‌ها در دفاع از زمین‌داران بزرگ و فئودال‌ها با ستاد مرکزی شوراها مخالفت جدی داشتند و حتی (رادنیا) نماینده ایزدی وزیر کشاورزی نیز به منطقه آمده و شدیداً از زمینداران و ملاکین ترکمن صحرا دفاع نموده بود و با به رسمیت شناختن (شورای کشاورزان منطقه) که نماینده بیش از 130 نفر از زمینداران و خرده‌مالکان منطقه بود حاضر به تحمل ستاد نبود. سازمان چریک‌های فدایی خلق که به انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی اعتقاد نداشت و خود را به عنوان پیشتاز طبقه کارگر و خلق قهرمان ایران!! می‌دانست در منطقه ترکمن‌صحرا زمینه‌های مساعدی برای پیاده کردن اهداف و برنامه‌های خود را می‌دید. آنها با نفی حاکمیت جمهوری اسلامی و زیر سئوال قرار دادن انقلاب اسلامی ماهیت خود را به خوبی نشان دادند. سازمان و ستاد بدون اینکه از همان ابتدا با مورد بهانه قرار دادن عملکردهای دولت موقت، نقشه‌ها و نیات پلید خود را پیاده می‌نمایند و ناجوانمردانه با استفاده از کاستی‌ها و ضعف‌های انقلاب از ابتدا با مصادره زمین‌ها و به اصطلاح واگذاری فرصت‌طلبانه زمین‌ها به روستائیان از ناآگاهی روستائیان محروم و ستمدیده سوءاستفاده می‌نمایند سازمان با استفاده از این مسئله و مسائل ملی و فرهنگی موجبات حاکمیت نامشروع خود را فراهم می‌نماید. فدائیان خلق کمیته‌ها و ارگان‌های جوشیده از بطن انقلاب و جمهوری اسلامی را نیز نفی و با ایجاد جو نفاق و تشتت اذهان در آغاز راه ورود و همکاری مردم مسلمان ترکمن با این ارگان‌های انقلابی را سد می‌نمایند در عوض با وعده‌های پوشالی و فریب و با مشروع و بر حق جلوه دادن خود، جوانان منطقه و مردم روستاها را به سوی خود جذب می‌نمایند. فدائیان خلق که نه به لیبرال‌ها و نه به روحانیت مبارز پیرو خط امام اعتماد و اعتقادی نداشتند، و همواره دنبال کسب قدرت بودند هم در عرصه سیاست و هم دیپلماسی و هم در عرصه فعالیت‌های تخریبی خود در فکر قدرت‌گیری و ایجاد پایگاه‌های خلقی برای خود بودند و در رسیدن به این اهداف از هر راه نامشروع و فرصت‌طلبانه وارد می‌شدند. از ابتدای پیروزی انقلاب سازمان چریک‌های فدایی خلق اعلام موضع می‌کند که «از انقلاب و ... دستاوردهای آن دفاع می‌کند و در این هدف سلاح‌ها و نیروهای نظامی سازمان هم در خدمت انقلاب و در جهت مبارزه با امپریالیسم خواهد بود...» در حالی که در همان موقع در ترکمن‌صحرا و گنبد به طرف پادگان‌ها و پاسگاه‌ها یورش می‌برد، ستادهای سیاسی، نظامی تشکیل می‌دهد و آنها را با سلاح‌های مسروقه از پادگان‌ها در جریان انقلاب مسلح می‌نماید. در ترکمن‌صحرا گروهان ژاندارمری بندر ترکمن پاسگاه آق قلا و عرب قری حاجی را در کنترل عوامل خود قرار می‌دهد. به سوی پاسگاه‌های نوار مرزی ترکمن‌صحرا که نوامیس و حیثیت ملی کشور است یورش می‌برد. و خلاصه از هر راهی فعالیت می‌کند تا اگر شده حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را نفی نموده و در عوض قدرت سازمان را جایگزین نماید و در این امر نیز موفقیت‌هایی کسب می‌کند و در ذهن ساده و فریب‌خورده بخش عمده روستائیان ترکمن‌صحرا این تصور را به وجود می‌آورد که انگار انقلاب و دولت، چریک‌های فدایی و ستاد مرکزی شوراها می‌باشند. در فروردین و بهمن ماه 58 در مقابل کمیته‌ها و نیروهای مسلمان مقابله مسلحانه و سنگربندی می‌کند. در عرصه سیاست و دیپلماسی همواره تلاش می‌نماید تا با استفاده از عناصر لیبرال و برخی عناصر نفوذی در ارگان‌ها نقشه‌ها و اهداف خود را پیش ببرد و در این میان به شدت از روحانیت مبارز پیرو خط امام واهمه دارند. چرا که می‌دانند روحانیت به هیچ عنوان تحمل حاکمیت جریان چپ منحرف را روی گرده مردم مسلمان نخواهد داشت بدین منظور تلاش می‌کرد تا آن دسته از روحانیت را که در خط امام نیست به گمراهی بکشد و در نهایت روحانیت موافق و حامی خود را ایجاد نماید. با استفاده از تفاوت‌های مذهبی اهل سنت، بودن تمایل و گرایش‌های ملی و فرهنگی در برخی روحانیت جوان‌تر منطقه مانند آخوند ارزانش و آخوند عزیزی و طیفی از روحانیون ترکمن منطقه، تلاش می‌کرد تا نیروهای خط امام را از هرگونه اتحاد برادران روحانی خود بازدارد و در عوض روحانیت، مذهب و همه چیز توده‌ها را فدای اهداف و برنامه‌های خود نماید. آنچه که فدائیان خلق را در پیشبرد اهداف و برنامه‌های خود موفق می‌گردانید دو عامل عمده بود. یکی ارتباط و جذب همکاری با عناصر نفوذی و لیبرال‌ها مانند ارتباط با ملیحی و رسولی و دکتر منصور گرگانی در درگیری اول ارتباط با استانداران مازندران مانند طاطبایی و مصحف، ارتباط و همکاری، فرماندار گنبد تولمی، همکاری با سروان ابراهیمی فرمانده ژاندارمری گنبد، ارتباط با حقگو دادستان انقلاب گنبد، تماس و ارتباط با فرمانده وقت پادگان گرگان، تماس و ارتباط‌گیری با برخی از اعضای دولت، تماس با استانداری خراسان و خلاصه شرکت در انتخابات مجلس خبرگان و شورای شهر و فرستادن هیأت پیش امام و مسائل 20% و ... همگی باعث می‌شد تا ستاد و سازمان خود را به عنوان نیروی قانونی و مردمی جا بیندازد و با کسب وجهه، روحانیت ترکمن را که فاقد درک درست از وظایف و تعهدات مکتب اسلام اصیل و انقلابی بودند، به سوی خود جلب نماید. در ثانی ضعف‌های جریان خط امام، اشتباهات کمیته‌های انقلاب و ... همگی باعث می‌شد تا لیبرال‌ها و فدائیان خلق بیشترین بهره را برده و خود را به عنوان جریان منطقی و مورد اعتماد مردم جایگزین سازد. البته بعد از تسخیر لانه جاسوسی و حذف لیبرال‌ها از حاکمیت و تحولات جاری سیاسی، تحلیل سازمان نسبت به رهبری امام و روحانیت تغییر می‌یابد. سازمان طی مقالاتی در نشریات خود از امام و روحانیت مبارز دم می‌زند و تلاش می‌نماید خود را در کنار انقلاب نشان بدهد. در منطقه نیز این سیاست اعمال می‌شود و در رابطه با برخی مسائل که سازمان توانایی پیشبرد آن را ندارد عقب‌نشینی می‌کند. کمااینکه در رابطه با مسائل ارضی هیأت 5 نفره را می‌پذیرد و در رابطه با پاسگاه‌ها نیز سیاست خود را تغییر می‌دهد و مسئله امنیت را مطرح می‌کند چرا که می‌داند حاکمیت در حال تثبیت شدن است و سازمان قدرت و توان ماجراجویی بیش از این را ندارد. (گوسفندان ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و فرار وابستگان دربار و طاغوتیان از منطقه، گوسفندان ارتش، هژبر یزدانی، شاهپور و روشن و مقیمی که در مراتع ترکمن‌صحرا نگهداری می‌شد، و با فرار افراد بدون محافظ مانده و از طرف مردم روستا به یغما می‌روند. لذا ستاد در ابتدا جهت حفظ و نگهداری آن تا تعیین تکلیف تصمیم به نگهداری آن می‌گیرد. اداره آن را گویا به غفار دیبایی می‌سپارد، یک ماه بعد از درگیری حسن جبل‌عاملی جهت نگهداری گوسفندان تعیین می‌شود، مقدار گوسفندان به قرار زیر می‌باشد: 1. ارتش (سازمان اتکا)/ 27000 رأس: محل نگهداری آنها مراتع چاد به عنوان قشلاق و گینگ، محل ییلاق 2. هژبر یزدانی/ 5800 رأس: محل نگهداری مراتع چغار قویمه (چپرقویمه) 3. شاهپور و روشن/ 13000 رأس محل نگهداری مراتع داشلی برون 4. مقیمی/ 1200 رأس گوسفند و 96 رأس گاو جمعاً 48000 رأس گوسفند و 96 رأس گاو که اداره این مقدار گوسفند و گاو را ستاد به عهده می‌گیرد. ارتش جهت بازپس گرفتن گوسفندان خود بعد از پیروزی انقلاب با ستاد تماس‌های زیادی گرفت ولی از آنجایی که ستاد می‌خواست گوسفندان را در دست خود نگهداری کند به هیچ عنوان زیر بار نمی‌رفت و به ارتش می‌گفت که این گوسفندان سرمایه منطقه بوده و باید عایدی آن در منطقه صرف شود. آخرین برخورد ارتش توسط فرمانده وقت کل ژاندارمری کشور با توماج بوده است که توسط تلفن صورت گرفته بود و در نهایت با درگیری لفظی مکالمه قطع می‌شود. در ادامه فعالیت‌های ستاد، گوسفندان به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع مالی ستاد تبدیل و از فروش گوسفندها مخارج و هزینه‌های ستاد تأمین می‌شود. در ابتدای کار عامل فروش گوسفندان شخصی به نام شادردی فیروزنیا که در رژیم گذشته از طریق قاچاق مواد مخدر امرار معاش می‌نمود بوده است. به دستور شادردی فیروزنیا و حسن جبل‌عاملی جهت فروش گوسفندان با شخصی از اهالی آمل به نام حسن قصاب تماس گرفته از چگونگی خرید و فروش گوسفندان جویا می‌شوند و اولین بار حدوداً 3500 رأس گوسفند از محل نگهداری گوسفندان توسط حسن جبل‌عاملی به منزل شادردی و از آنجا جهت فروش به حسن قصاب به آمل انتقال می‌یابد. به همراه این گوسفندان حدود صد تن جو توسط شادردی به فروش می‌رسد و مقداری پشم گوسفند نیز توسط حسن جبل‌عاملی و به وسیله مهندس هاشم چمنیان ساکن مشهد در آنجا به فروش می‌رسد. حسن قصاب و مهندس مذکور پس از فروش گوسفندان و پشم‌ها پول آن را که حدوداً 400000 تومان می‌باشد به حساب عموی شادردی فیروزنیا واریز و توسط نامبرده نیز به شخصی به نام آق‌بندی مسئول مالی ستاد تحویل داده می‌شود گویا در اولین فروش شادردی به جای فرستادن 3500 رأس گوسفند 3000 رأس به آمل می‌فرستد و 500 رأس باقیمانده را خود به مبلغ 120000 تومان فروخته پول آن را خود می‌گیرد، به همین دلیل در جریانات بعدی به دستور ستاد حسن جبل‌عاملی خود مستیقماً فروش گوسفندان را به عهده می‌گیرد. در مرحله بعدی حدود 4000 رأس گوسفند و 96 رأس گاو توسط حسن جبل‌عاملی جهت فروش به شخصی به نام عبدالله مدرسی تحویل داده می‌شود. به طور کلی حسن جبل‌عاملی در مقاطع مختلف حدود 12000 رأس گوسفند جهت فروش به آمل نزد حسن قصاب می‌فرستد. حقوق چوپان‌ها و هزینه نگهداری گوسفندان و همچنین بخش بزرگی از منابع مالی ستاد از محل فروش همین گوسفندان تأمین می‌شده است. در ضمن در دو نوبت گوسفندانی به ایلام جهت فروش با این نیت که از محل فروش این گوسفندان که در یک نوبت معادل 750000 تومان و در نوبت دوم معادل 120000 تومان جهت خرید سلاح، در اواخر عمر ستاد فرستاده می‌شود ولی به علت درگیری دوم و انحلال ستاد گویا نه سلاحی از ایلام فرستاده می‌شوند نه پول گوسفندان. در ضمن لازم به تذکر است که حسن قصاب بعد از درگیری دوم حدوداً اواخر سال 59 و اوایل 60 توسط دادگاه انقلاب گنبد دستگیر و گویا جریمه نقدی شده و حسن جبل‌عاملی نیز دستگیر و زندانی می‌شود. مسئولین و تقسیم مسئولیت‌ها در ستاد مرکزی شوراهای ترکمن‌صحرا 1. شورای رهبری منطقه: این شورا در اصل رهبری کننده تمامی فعالیت‌های ستاد، کانون، پیشگام و سازمان در منطقه بود. در رأس این شورا فریدون یکی از کادرهای باسابقه سازمان قرار داشت و به عنوان مسئول منطقه مستقیماً با مرکزیت سازمان در تماس بوده و مسائل مطرح شده در شورای رهبری را به مرکز سازمان گزارش می‌نموده و کسب تکلیف می‌کرده است. اعضای شورای رهبری منطقه 1. فریدون مسئول کل 2. دکتر محمدرضا املشی مسئول آموزش شورای رهبری و افراد اعزامی از طرف سازمان و همچنین مسئول خبرنامه بود. 3. کریم مسئول کانون آق‌قلا 4. قاسم (حسن جعفری) مسئول کانون بندر ترکمن و مسئول مالی ستاد و مسئول کانون گنبد. 5. قدیر مسئول پیشگام و عضو مشاور شورای رهبری. 6. توماج مسئول روابط عمومی ستاد و عضو شورای رهبری. لازم به ذکر است که قدیر در اوایل رمستان سال 58 و دکتر محمدرضا املشی در اواسط پاییز 58 جهت فعالیت به منطقه آمدند که دکتر اوایل بهمن ماه سال 58 جهت شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی به گیلان رفته بود. نامبرده گویا از طرف سازمان کاندیدای مجلس شورای اسلامی در گیلان بوده و در درگیری دوم گنبد در منطقه حضور نداشته است. قاسم از ابتدای فعالیت ستاد در منطقه به عنوان مسئول کانون بندر ترکمن فعالیت داشته و در اواخر پاییز سال 58 به عنوان مسئول مالی ستاد و مسئول کانون کلاله به فعالیت خود ادامه می‌دهد، و شخصی به نام سعید (روحانی) از کادرهای سازمان به جای وی به عنوان مسئول کانون بندر ترکمن انتخاب می‌شود. 2. هماهنگی ستاد هماهنگی ستاد را مسئولین کانون‌های بندر ترکمن، آق‌قلا، کلاله، گنبد و مسئولین پیشگام، شورای دهقانی ستاد، مالی ستاد، مسئول روابط عمومی ستاد و اعضای شورای رهبری منطقه به عهده داشتند. جلسات هفتگی هفته‌ای یک بار تشکیل می‌شد و در این جلسات مسائل و مشکلات مربوط به منطقه و گزارشات منطقه مورد بحث قرار می‌گرفت و همچنین رهنمودهای سازمان در زمینه مسائل منطقه نیز توسط فریدون به مسئولین داده می‌شد. افرادی که در این جلسات شرکت می‌کردند عبارت بودند از: 1. فریدون به عنوان مسئول کار 2. دکتر محمدرضا املشی به عنوان عضو شورای رهبری 3. کریم مسئول آق‌قلا و عضو شورای رهبری 4. سعید مسئول بندر ترکمن 5. یوسف کر به عنوان یکی از مسئولین بندر ترکمن 6. قاسم (حسن جعفری) به عنوان مسئول مالی ستاد و مسئول کانون گنبد 7. مخی نیک‌پی از طرف کانون کلاله 8. توماج و حکیم مختوم به عنوان مسئولین روابط عمومی ستاد 9. خانجان جبل‌عاملی (بهمن) به عنوان مسئول شورای دهقانی ستاد 10. قدیر به عنوان مسئول پیشگام 11. تاجی طالبی از طرف پیشگام گنبد 12. حاجی‌رحیم عجمی به عنوان مسئول کانون فرهنگی و سیاسی گنبد لازم به یادآوری است که افراد فوق آخرین ترکیب هماهنگی ستاد بود. تا اواخر پاییز در این جلسه آق‌بندی به عنوان مسئول مالی و قاسم (حسن جعفری) به عنوان مسئول کانون بندرترکمن شرکت داشتند. از طرف کانون کلاله تا اوایل مهرماه سال 58 آنه گلدی در این جلسه شرکت می‌کرد، بعد از این تاریخ مخی نیک‌پی، از طرف کانون فوق در جلسه شرکت داشت. شورای دهقان ستاد شورای دهقانی ستاد زیر نظر خانجان جبل‌عاملی (بهمن) فعالیت داشت و وظیفه این قسمت رسیدگی به مسائل ارضی و شورائی بود و تقسیم کاری در این قسمت به این شکل بود که مسائل ارضی و شورای روستاهای تابعه را به نسبت اعضاء خود تقسیم نموده به هر دو نفر از اعضاء یک یا دو اتحادیه منطقه را واگذار نموده بودند و از طرف دیگر مسائل ارضی و شورایی بندرترکمن، آق‌قلا و کلاله به عهده کانون‌های مستقر در این شهرها بود. ضمناً شورای دهقانی هر هفته یک بار با شرکت اعضای شورای دهقانی ستاد و مسئولین شورای دهقانی بندرترکمن، آق‌قلا و کلاله تشکیل می‌شد. اعضای شورای دهقانی ستاد 1. خانجان جبل‌عاملی (بهمن) مسئول شورای دهقانی 2. محمد آقچلی - جباریا وفادوجی، تویلی سبحانی، کاکا بدخشان، طاهر صابری، نازی معروفی، کاکا فروتن، یوسف ظهیری، خدای بردی کلوی، سلیم بغدادی اسامی مسئولین و فعالین کانون فرهنگی و سیاسی گنبد 1. قاسم (حسن جعفری) مسئول کانون گنبد 2. حاجی‌رحیم عجمی یکی از مسئولین کانون و مسئول بخش فرهنگی تا آغاز درگیری دوم 3. ناژین گوگلانی، عبدالرحمان مختومی از فعالین روابط عمومی کانون سال 58 4. کاکا عنصری، دکتر بردی آهنگری، تویلی سبحانی، تاج‌مراد بهروز، صفر ازاد، گری، نجیب جعفری، حبیب نیازی،آی محمد آی محمدی،از فعالین بخش فرهنگی (فرهنگ و ادب) درسال 58 تا آغازدرگیری دوم چگونگی فعالیت و تقسیم مسئولیت‌ها در پیشگام 1. رحمان (اسم مستعار) مسئول پیشگام و مسئول آموزش مطالعاتی از ابتدا تا آخر تابستان بعداً تا درگیری بهمن ماه قدیر (اسم مستعار) مسئول پیشگام بود. 2. تاجی طالبی مسئول روابط عمومی پیشگام و مسئول دانش‌آموزی بخشی از مدارس گنبد تا اواخر آذرماه سال 58 سپس تا درگیری دوم نازمحمد معروفی 3. مسئولین کلاس‌های مطالعاتی رحمان (اسم مستعار) احمد (اسم مستعار با لهجه گیلکی) بهمن (اسم مستعار) 4. مسئول بخش تبلیغات پیشگام جبار سیدی 5. بخش انتشارات: علی رمضانی، عین‌اله بخشی‌زاده، عبدالسلام (تاج‌مراد) و مهدی حریری دیبا (مجید) اصغر سماعی (محمد)، محمد مهدویان (مهدی) حدوداً از آبانماه سال 58 تا دیگری دوم گنبد 6. اعضای فعال بخش روستایی: اراز محمد شیرمحمدی، احمد رادفر، ولی محمد مختومی، حلیم نافعی 7. بخش هنری: ازار محمد بصیری، سبحان قلیچ تقانی، حاجی ساسانی 8. کتابخانه‌های محلی: زیرنظر مسئول پیشگام (قدیر) اداره می‌شد. فعالیت‌های نظامی و خلع‌سلاح پاسگاه‌ها و جمع‌آوری سلاح توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق در منطقه چریک‌های فدایی خلق به دلیل اعتقاد به مشی مسلحانه از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با استفاده از تعداد سلاح‌های سازمانی خود و سلاحهایی که در جریان حمله به پادگان‌های ارتش به سرقت برده بودند در تدارک توطئه‌هایی برمی‌آید. ستاد چریک‌های فدایی در تهران به پاسگاه و زرادخانه سازمان تبدیل شده بود. کلاس‌های آموزشی برای هواداران تشکیل داده می‌شد و بخشی از سلاح‌های غارت شده را به کردستان حمل می‌کردند. بر اساس مشی نظامی سازمان فدائیان خلق، نمایندگان اعزامی آنها یعنی عباس هاشمی و محمود حسن‌پور هم از همان آغاز مسئولیت و ورودشان به منطقه ترکمن‌صحرا، نقشه‌های ماجراجویانه‌ای داشتند و از عملکردهای آنان چنین برمی‌آمد که سازمان بیشتر چشم به تأمین اسلحه از خود منطقه دوخته بود و می‌خواسته در مورد سلاح خودکفا باشد. چرا که گروهان ژاندارمری بندر ترکمن و بعضی از پاسگاه‌ها به راحتی در اختیار هواداران بومی سازمان قرار داشت. برای تسلط بر دیگر مراکز نظامی دولتی مانند گروهان ژاندارمری مراوه تپه و پاسگاه‌های نوار مرزی نیز برنامه‌ریزی می‌نماید. محمود حسن‌پور، خانجان جبل‌عاملی (بهمن)، ابراهیم لیماکشی و حاجی‌رحیم عجمی و آنه گلدی گوگلانی، جهت پیاده کردن نقشه‌های سازمان در منطقه به فعالیت می‌پردازند. آنها در اجرای خلع‌سلاح اماکن نظامی با ناکامی روبرو می‌شوند. تا اینکه جنگ اول گنبد در فروردین 58 به وجود می‌آید و در نتیجه پاسگاه‌های نوار مرزی توسط اهالی و عوامل سازمان چریک‌های فدایی خلق خلع‌سلاح می‌گردند. در اوایل ورود فدائیان خلق به منطقه، موقعی که عباس هاشمی و محمود حسن‌پور مسئول ستاد خلق ترکمن بودند یک محموله سلاح که در داخل یک دستگاه یخچال فریزر جاسازی شده بود به ستاد آورده می‌شود. تعداد سلاح‌ها حدوداً 5-6 قبضه که گویا یک کلاشینکف و یک ام- فی فایر در داخل این محموله و بقیه سلاح‌ها ژ-3 بوده است. بخشی از سلاح‌ها توسط هواداران سازمان فدائیان خلق در بندر ترکمن و گمیشان تأمین شده بود. بدین نحو که قبل از شروع جنگ اول گنبد و در حین درگیری، توسط هواداران سازمان پاسگاه‌های گمیشان و ژاندارمری و شهربانی بندر ترکمن خلع‌سلاح شده و برخی از سلاح‌های آن در جریان درگیری و قبل از درگیری به گنبد حمل می‌شود. پاسگاه ژاندارمری روستای (دانشمند) نیز توسط افرادی از اهالی آق‌قلا خلع‌سلاح شده و سلاح‌های آن به گنبد حمل می‌گردد. پاسگاه‌های (داشلی برون)، (گلیجه) و (کرند) نیز توسط اهالی محل در سومین روز جنگ اول گنبد خلع‌سلاح شده و خود روستائیان سلاح‌های آن را غارت می‌کنند، از میزان و تعداد سلاح‌های فوق که از بندر ترکمن و گمیشان و روستاهای مذکور به گنبد حمل می‌شود اطلاعی در دست نیست. در جریان درگیری سه نفر از عناصر ستاد به نام‌هی حسن جبل‌عاملی- روح‌الله عرفانیان و شادردی فیروزنیا جهت جمع‌آوری سلاح به نفع درگیری به روستاهای مذکور مراجعه می‌‍کنند اما به جز مقداری ناچیز گلوله و دارو چیزی به دست نمی‌آورند همانگونه که در پیشتر اشاره شد پنج یا شش روز قبل از شروع درگیری اول گنبد تعدادی از فعالین ستاد از جمله حاج‌رحیم عجمی، خانجان جبل‌عاملی (بهمن) آنا گلدی گوگلانی و غفار دیبایی جهت خلع‌سلاح پاسگاه مراوه‌تپه اقدام می‌نمایند که موفق به انجام مقصود خود نمی‌شوند ولی در بازگشت یک خودرو ارتشی را خلع‌سلاح کرده و سلاح‌های آن را به گنبد منتقل می‌نمایند بخشی از این سلاح‌ها در روز 6/1/58 توسط حاج‌رحیم عجمی بین افراد تقسیم شده و بخش دیگر نیز در اختیار خانجان جبل‌عاملی قرار می‌گیرد که در جریان جنگ استفاده می‌گردد. صبح روز دوم درگیری تعدادی از افراد کمیته انقلاب ساری جهت یاری به کمیته انقلاب گنبد به شهر می‌آیند. گروه مزبور به همراه سلاح‌های خود سوار بر یک خودرو ارتشی (ریو) از مسیر خیابان اصلی از پل شمالی عبور کرده و به طرف جاده داشلی برون می‌رود (به علت عدم آشنایی به شهر و موقعیت ضدانقلاب) خودرو در موقع بازگشت و حین عبور از پل شمالی با ترکمن‌های مسلح که در اطراف پل شمالی سنگربندی کرده بودند درگیر می‌شوند که در نتیجه عده‌ای از آنها شهید و مجروح می‌گردند. باقی افراد نیز خود را تسلیم می‌نمایند. افراد ستاد نیز سلاح‌های آنها را به غارت می‌برند. سلاح‌ها عمدتاً از نوع ژ-3 یوزی و کمری بوده است. به نظر می‌رسد که درگیری اول از نظم و سازماندهی نظامی خاصی برخوردار نبوده است و مسئولیت جنگ را نیز عمدتاً افراد و عناصر سرشناس ستاد و کانون بر عهده داشتند که در این رابطه افراد ذیل را می‌توان نام برد. محمد حسن‌پور، ابراهیم لیماکشی، حاج‌رحیم عجمی، رجب محمد توماج، جمعه بودش، یوسف کر، خانجان جبل‌عاملی (بهمن)، قربان شفیقی لازم به ذکر است که عباس هاشمی در اولین روز درگیری به دست نیروهای طرفدار انقلاب و کمیته انقلاب دستگیر و اسیر شده بود. در فاصله بین دو درگیری همواره مسائل نظامی و جمع‌آوری سلاح و مسئله آموزش نظامی و سلاح برای سازمان فدائیان خلق و ستاد م طرح بوده است. فریدون و قاسم (نیروهای اعزامی فدائیان خلق بعد از جنگ اول به منطقه) بعد از اینکه کریم (اسم مستعار) را که از کادرهای نظامی و باسابقه فدائیان خلق در فلسطین و کشورهای عربی بوده به منطقه می‌آورند. با مسئولیت کریم و با شرکت سه نفر از اعضای نظامی فدائیان خلق به اسامی (مهدی حریری دیبا (مجید) و اصغر سماعی (محمد) و محمد مهدویان (مهدی) هسته نظامی به وجود آورده و برای هواداران سازمان در ستاد و کانون و پیشگام و سایر بخش‌ها برنامه اسلحه‌شناسی و آموزش استفاده از سلاح ترتیب داده می‌شود و برخی از عناصر را نیز جهت آمادگی بیشتر به کردستان اعزام می‌نمایند. بعد از درگیری اول و رفتن عباس هاشمی و محمود حسن‌پور، توماج با همکاری دولت موقت ظاهراً جهت برقراری امنیت و استقرار مجدد پاسگاه‌های غارت شده فعالیت‌هایی می‌کند. و گروهان ژاندارمری و شهربانی بندرترکمن و پاسگاه آق‌قلا و عرب قاری حاجی را به ژاندارمری واگذار می‌نمایند، سیاست سازمان فدائیان خلق پیرامون مسائل نظامی نیز تغییر می‌کند. لذا در همین راستا تابستان سال 58 بهمن جبل‌عاملی در تهران موقع آوردن مقداری سلاح و مهمات گویا یک قبضه تیربار کالیبر 50 و مقداری سلاح سبک و مهمات و ... با ماشین، بازداشت و سلاح‌ها توسط کمیته تهران مصادره گشته و بهمن نیز بعد از حدود دو ماه بازداشت از زندان اوین آزاد می‌گردد. این مسئله نمایانگر برنامه سازمان جهت ماجراجویی‌های نظامی است. بنابراین آشکار است که سازمان در تدارک جمع‌آوری سلاح و نقشه‌های نظامی بوده است بر اساس اظهارات مهدی حریری دیبا، یکی از عناصر نظامی سازمان فدائیان خلق، سازمان از تهران و کردستان با جاسازی کردن برای منطقه سلاح و مهمات حمل می‌کرده است در منطقه نیز برخی عناصر وابسته به ستاد مأمور خرید سلاح می‌شوند. به عنوان نمونه می‌توان خرید دو قبضه کلاشینکف از آق‌قلا توسط حمید ارتا و محمد اقچلی را نام برد و همچنین برخی از شوراهای دهقانی که ارتباط نزدیکی با ستاد داشته‌اند با توجیه دفاع در مقابل فئودال‌ها سلاح خریداری می‌کردند که نمی‌تواند جدای از سیاست و اهداف و حداقل جوسازی‌های فدائیان خلق در منطقه باشد. سیاست ماجراجویانه سازمان در پاییز سال 58 کاملاً آشکار و عیان است مانند اخراج عناصری از سازمان که رغبت به فعالیت نظامی در منطقه نداشتند و آن را به نفع سازمان نمی‌دانستند. از طرف دیگر آوردن عناصر نظامی به منطقه همگی گویای این واقعیت است، کریم که از کادرهای پرسابقه نظامی سازمان است به منطقه می‌آید. مهدی حریری دیبا (مجید)، اصغر سماعی (محمد) و محمد مهدویان (مهدی) توسط فریدون و قاسم و کریم به منطقه آورده می‌شوند. جلسات اسلحه‌شنایی از طرف سازمان با مسئولیت کریم و با استفاده از سه نفر فوق‌الذکر (به سه تفنگدار مشهور بودند) برای برخی هواداران سازمان که در کانون و ستاد و پیشگام فعالیت می‌کردند ترتیب داده می‌شود. همچنین با توجیهات و محمل‌های مختلف برخی از هواداران سازمان را به کردستان می‌فرستد که ماجرا بدینصورت بوده است. اولین گروه اعزامی به کردستان عبارت بودند از حاجی‌رحیم عجمی (مسئول) نازمحمد (ناژین) گوگلانی، غفور گوگلانی، حسین جرجانی، حاجی خدری تومام و نازمحمد معروفی، بنا به اظهارات فریدون و حکیم مختوم جدای از آنچه واقعاً در نظر سازمان بوده، این افراد جهت بازدید از موقعیت‌ها و مقرهای سازمان و بردن کمک مالی جمع‌آوری شده از مردم به مناسبت هفته وحدت با خلق کرد در عید قربان 58 به کردستان اعزام می‌شوند. این گروه در دی‌ماه 58 بعد از بازدید از شهرهای مهاباد و بوکان به منطقه‌ای کوهستانی واقع در مرز عراق می‌روند و تحت پوشش برنامه‌های سازمان که از سه قسمت برنامه مطالعاتی، اسلحه‌شناسی، کارگری روزانه و تعمیرات مقر و نگهبانی تشکیل شده بود قرار می‌گیرند البته از دیگر مراکز سازمان نیز مشابه ترکمن‌صحرا گروه‌هایی اعزام شده و به آن نقطه آمده بودند که برای همه مشترکاً برنامه‌ریزی شده بود. مأموریت این گروه با احتساب رفت و برگشت نزدیک به یک ماه طول می‌کشد. بعد از برگشتن اولین گروه به ترکمن‌صحرا سازمان تصمیم می‌گیرد گروه دوم را به کردستان اعزام نماید. به دنبال آن تصمیم، شش نفر به اسامی خانجان جبل‌عاملی (سرگروه)، مخی نیک‌پی، عیسی پارسیانی، تاجی طالبی، حاجی کنعانی و حمید آرتابنا به دستور فریدون به کردستان اعزام می‌شوند، گروه فوق حدوداً اول بهمن 58 عازم کردستان شده و پس از سه روز به مهاباد می‌رسند و سپس از آنجا به محل مقر نظامی سازمان چریک‌های فدایی خلق فرستاده می‌شوند و همانند برنامه گروه قبلی این عده نیز به طور همزمان با سایر اکیپ‌هایی که از طرف مراکز دیگر سازمان مانند تهران، کردستان، کرمانشاه، آذربایجان و... آمده بودند در کلاس‌ها و برنامه‌های آموزشی اسلحه‌شناسی که مشترکاً برگزار گردیده بود شرکت می‌نمایند. آموزش این گروه اعزامی از ترکمن‌صحرا به مدت 20 روز ادامه پیدا می‌کند و با تمام شدن مهلت آموزش به منطقه حرکت می‌کنند و زمانی به گنبد می‌رسند که پنج روز از درگیری دوم گنبد گذشته بود و چریک‌های فدایی خلق از هم پاشیده و ستاد نیز منحل شده بود. باید یادآوری کرد که تقریباً درگیری پایان یافته و عقب‌نشینی شروع شده بود. از مسائل فوق معلوم می‌شود که سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران در تمام دوره فعالیت در منطقه همواره با مسئله نظامی و سلاح سر و کار داشته و برخلاف ظاهر قضیه که هواداران این سازمان در ستاد مرکزی شوراها و کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن و پیشگام به فعالیت سیاسی و تبلیغی می‌پرداختند بخشی از اعضای سازمان (کریم، مجید، محمد، مهدی) با مسئولیت فریدون باتوجیهات و محمل‌های مختلف از فعالیت نظامی غافل نبوده‌اند.