روحانیون ممنوع المنبر


6078 بازدید

منبع: آیت الله شیخ شهاب الدین اشراقی به روایت اسناد ساواک صفحه: 235
موضوع: وعاظ افراطی و ممنوع المنبر
تاریخ: 1346 / 9 / 13
[از:] شهربانی آبادان
شماره: 14167/ ﻫ 1
افراد مشروحه زیر از روحانیون افراطی و بعضاً ممنوع المنبر می باشند که در ماه مبارک رمضان از سایر نقاط به این منطقه وارد می گردند. ضمناً در سایر شهرستان‌های این منطقه، به جز افراد ذکر شده در نامه پیروی و همچنین آقای محمدحسین موسوی بلادی1 که همه ساله نیز به بهبهان می‌آیند، واعظینی ممنوع المنبر در حال حاضر وجود ندارند. 1- دکتر محمدمفتح؛2 ممنوع المنبر 2- احمد بهشتی؛ ممنوع المنبر3 - شیخ احمد کروبی3؛ ممنوع المنبر 4- شیخ ناصر مکارم؛ ممنوع المنبر 5 - شیخ جعفر سبحانی؛4 ممنوع المنبر 6 - شیخ محمد یزدی؛ ممنوع المنبر 7 - شیخ مصطفی زمانی؛5 ممنوع المنبر 8 - سیدجمال حیدری از روحانیون افراطی، ممنوع المنبر 9 - غلامرضا فیروزیان6 از روحانیون افراطی؛ ممنوع المنبر 10 - شهاب اشراقی؛ ممنوع المنبر 11- شیخ عیسی انصاری؛ ممنوع المنبر 12- سعید اشراقی؛ ممنوع المنبر 13- شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی؛ ممنوع المنبر 14- شیخ علی مشکینی، ممنوع المنبر 15 – میرهادی خسروشاهی؛ ممنوع المنبر 16- سید محمدرضا سعیدی؛ ممنوع المنبر 17- رضا گلسرخی؛ ممنوع المنبر 18 – سید محمد تفضلی؛ ممنوع المنبر 19- سیداحمد کلانتری؛ ممنوع المنبر20 - شیخ جعفر مهاجری7؛ ممنوع‌المنبر

اصل درپرونده روحانیون افراطی خوزستان است. درپرونده شیخ احمد کروبی با یگانی شود.

________________________________________



1. در فروردین ماه سال 1357 ش، ساواک خوزستان در گزارشی به تهران، حجت الاسلام سیدمحمدحسین موسوی بلادی را فرزند محمدباقر و پیشنماز مسجد مصلای شهر بهبهان معرفی کرده که از طرف شهربانی به « اتهام تحریک به اغتشاش و برهم زدن نظم و آرامش عمومی منطقه » به همراه 8 نفر دیگر تصمیم به تبعید آنان گرفته شده است. امام در آینه اسناد، ج 6، ص 334

2. شهید آیت‌اللّه‌ دکترمحمد مفتح، عالم اندیشمند، مبارز ژرف‌اندیش، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم معاصر، در سال 1307 ش در همدان متولد شد. پس از دوره دبستان، جهت فراگیرى معارف اسلامى به مدرسه مرحوم آخوند ملاعلى معصومى همدانى (ره) رفت و پس از آن، در 15 سالگى به حوزه علمیه قم هجرت نمود و در آن جا به سرعت مدارج و مراحل علمى را با استفاده از محضر حضرات امام خمینى (ره)، آیت‌اللّه‌ بروجردى، علامه طباطبائى و آیت‌اللّه‌ محقق داماد پیمود و به درجه اجتهاد رسید. در کنار آن، دکتراى فلسفه را نیز از دانشکده الهیات دریافت نمود و در نزدیک کردن دو قشر دانشجو و طلبه سعى فراوان کرد. پس از اوج‌گیرى مبارزه روحانیت و تبعید حضرت امام خمینى(ره)، به مبارزه در ابعاد مختلف آن ادامه داد که منجر به اخراج وى از آموزش و پرورش و تبعید به نقاط دورافتاده گردید. پس از تبعید، ناچار به اقامت در تهران شد و فصل دیگرى از زندگانى مبارزاتى او آغاز گشت. وى در منبر و درس، علیه استبداد و استعمار فرهنگى به مبارزه پرداخت. در سالهاى 1340 ـ 1342 جزء مبارزان نهضت امام بود و پس از آن سال ها در خط امام حرکت می‌کرد. بارها دستگیر، تبعید و ممنوع‌المنبر گردید. در سال 1352، مسجد جاوید را احیاء و با تشکیل کلاس های مختلف، حرکت فرهنگى خود را آغاز نمود، اما ساواک آن مسجد را تعطیل کرد و او را به همراه حضرت آیت‌اللّه‌ خامنه‌اى دستگیر و روانه زندان ساخت. پس از آن، مسجد قبا را تأسیس نمود و آن را به صورت پایگاه مهمى در جهت فعالیت هاى مبارزاتى علیه رژیم شاه درآورد. در سال 1356 و 1357 نماز عید فطر را با عظمت برگزار کرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به عضویت شوراى انقلاب و جامعه روحانیت مبارز درآمد. وى همچنین ریاست دانشکده الهیات را به عهده گرفت. شهید مفتح در 27 آذر 1358، در حالى که وارد دانشکده مى‌شد، به دست مزدوران آمریکا (موسوم به گروه فرقان) به شهادت رسید. از آثار وى حاشیه بر منظومه، ترجمه تفسیر مجمع‌البیان و روش اندیشه مى‌باشد.

ر. ک : شهید آیت‌اللّه‌ دکتر مفتح به روایت اسناد ساواک . مرکز بررسی اسناد تاریخی

3. حجتالاسلام شیخ احمد کروبی در سال 1272 ش در یکی از روستاهای گلپایگان به دنیا آمد. پس از فروش مایملک پدری خود به نجف رفت و به تحصیل علوم دینی روی آورد. در سال 1310ش به وطن بازگشت و در منطقه الیگودرز مستقر شد. فعالیت‌های سیاسی شیخ احمد کروبی با مخالفت و اعتراض نسبت به رضا شاه آغاز شد که نتیجه آن مصادره نوشتهها و تحقیقات و بازداشت وی بود. ایشان در همگامی با آیتالله کاشانی فعالیت چشمگیری داشت. گفته می‌شود که رژیم شاه قصد از بین بردن او را داشت، ولی به دلیل ترس از عکسالعمل مردم لرستان دست به این کار نزد. آخرین مجازات ایشان از سوی حکومت پهلوی، تبعید به دماوند بود. حجتالاسلام و المسلمین احمد کروبی در سال 1363ش در سن 91 سالگی درگذشت.

4. آیت‌اللّه‌ شیخ جعفر اقبال سبحانى فرزند محمدحسین در سال 1308 ش در تبریز متولد گردید. تحصیلات خود را در ادبیات و ریاضى و هندسه در زادگاه خود به انجام رسانید و علوم ادبى و عربى را نزد اساتید بزرگى چون آقا میرزا محمدعلى مدرس تبریزى، صاحب فرهنگ نوبهار و ریحانه‌الادب، آموخت. در جریان غائله آذربایجان در سال 1325 به قم مهاجرت نمود و از محضر اساتید بزرگ، حضرات آیات بروجردى، حجّت و علامه طباطبایى، گلپایگانى و مجاهد تبریزى بهره‌مند گردید. او بیش از 14 سال از جلسات درس حضرت امام خمینى (ره) کسب فیض نمود. استاد سبحانى ازجمله مؤسسین مجلّه «مکتب اسلام» بود و سالیان متمادى مقالات علمى فراوانى را در آن مجلّه به چاپ رسانید. فعالیت‌هاى مبارزاتى او علیه رژیم پهلوى به آغاز نهضت حضرت امام(ره) برمى‌گردد. بنا به گزارش ساواک، در جریان تبعید امام به ترکیه به جرم تشویق علماء و مراجع قم براى انجام عکس‌العمل در مقابل عمل دولت وقت و ملاقات با آقایان حاج شیخ هاشم آملى، حاج شیخ مرتضى حائرى و سید احمد زنجانى بازداشت و در 18/8/43 به زندان قزل قلعه انتقال یافت و 10 روز بعد محکومیت او به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایى تهران تبدیل گردید و از زندان آزاد شد. در بهمن ماه همان سال به جرم سخنرانى در دفاع از حضرت امام(ره) در شهرستان دزفول، به 6 ماه تبعید به کاشمر محکوم گردید. تبعید وى عکس‌العمل مراجع وقت از جمله حضرت آیت‌اللّه‌ سید محمد هادى میلانى را برانگیخت و جهت حمایت از وى به آیت‌اللّه‌ سید اسداللّه‌ نبوى از علماى بزرگ دزفول متوسل شد. در سال 1344 از طریق آبادان، مخفیانه به عراق سفر نمود و در سال 1346 به همراه روحانیون به اصطلاح افراطى ممنوع‌المنبر گردید. در سال 1347 به علت دعا نمودن به امام خمینى در پایان سخنرانى خود در شهرستان کنگاور، شهربانى از منبر وى جلوگیرى و روز بعد (26/3/47) او را از کنگاور اخراج نمود. ساواک چنان با حساسیت مواضع وى را دنبال مى‌نمود که جمله‌اى از مقاله وى در مجلّه مکتب اسلام را که نوشته بود : «... در پرتو انتساب به رئیس مملکت همه گونه سوءاستفاده بنمایند»، بریده و ضمن بایگانى در پرونده، دستور مراقبت داده بود. همچنین پس از انتشار این مقاله که با عنوان «توطئه خطرناک منافقان» در شماره 114 مجله مکتب اسلام به چاپ رسیده بود، وى به ساواک احضار و مورد مصاحبه قرار گرفت. در پى اظهاراتى در تاریخ 23/8/48 در مسجد امام حسن مجتبى (علیه‌السلام) در خرم آباد و اشاره به فقر شدید مردم و اینکه بعضى براى سگ هاى خود ماشین و راننده مخصوص دارند تا سگها را براى تفریح با ماشین به خیابان ببرند، ولى حقوق راننده، کفاف معاش وى و عیالش را نمى‌دهد، بلافاصله از سوى ساواک احضار و تهدید شد. در سال 1350 به‌اتفاق آیت‌اللّه‌ مکارم شیرازى و سید على محقق داماد مؤسسه‌اى به نام جمعیت خیریه و مرکز مطالعات اسلامى و نجات نسل جوان دایر نمودند که با هماهنگى آقاى شریعتمدارى، ساواک با تأسیس آن مخالفت نمود. در سال 1351 نیز مجدداً به خاطر اظهاراتش بر منبر در خرم آباد، دستور احضار وى به ساواک داده شد و در سال 1353 نیز ضمن احضار به ساواک، از روش منبر وى اظهار نگرانى گردید. وى از جمله افرادى بود که در سال 1356 تلگراف تسلیت حوزه علمیه ‌قم به حضرت امام در شهادت حاج آقا مصطفى را امضا نمودند. ایشان در سال 1359 «مؤسسه تحقیقى و تعلیماتى امام صادق (ع)» را بنیان نهاد و ریاست آن را بر عهده گرفت. آیت‌اللّه‌ سبحانى در حدود 100 جلد کتاب در زمینه‌هاى فقه و اصول و فلسفه و تاریخ منتشر کرده است که تعدادى از آنها عبارتند از الهیات، کلیات فى علم الرجال، اصول الحدیث، اصول الفلسفه، نظریه‌المعرفه، اللّه‌ خالق الکون، فلسفه اسلامى و اصول دیالکتیک، فروغ ابدیت و سرچشمه هستى.

5 . حجت‌الاسلام حاج شیخ مصطفى زمانى در 20 شعبان 1353ق (1313ش) در نجف آباد متولد شد. وی در خانواده‌ای مستضعف و متدین پرورش یافت. در کنار کار روزانه، دروس ابتدائی را به پایان رساند. به توصیه مرحوم آیت‌الله شیخ ابراهیم ریاضی و شهید سید مجتبی نواب صفوی به تحصیل در رشته علوم اسلامی روی آورد. پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود، به قم مهاجرت نمود و در محضر حضرات آیات عظام: مشکینی، حسین نوری همدانی، ستوده، اعتمادی و... به تحصیل مشغول و دو سال از محضر مرحوم آیت الله بروجردی کسب فیض نمود. هشت سال در درس حضرت امام خمینی حاضر و بحث مکاسب امام را تقریر نمود.

کار نویسندگی و ترجمه را از دهه 1340 آغاز و در نیمه دوم همان دهه کار نشر را آغاز و مؤسسه پیام اسلام را تأسیس نمود که حاصل آن انتشار بیش از دویست مجلد کتاب در تیراژ بالا بود.

وی در سال 1352 دستگیر و به زندان قزل قلعه روانه شد.

حجت الاسلام زمانی در ابتدا با شهید آیت الله مفتح همکاری داشت و پس از انتقال استاد به تهران، خود به صورت مستقل کارش را ادامه داد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر فعالیت خود افزود و در اول اسفند 1369 درگذشت و در کنار حرم حضرت معصومه(س) دفن گردید.

از آثار ایشان: قصه های قرآن . قصه های کهن . ابراهیم یا بت شکن توحید . کودک نیل یا مرد انقلاب . امام علی پیشوای مسلمین. با ضعف مسلمین دنیا در خطر سقوط . استعمار . به سوی اسلام یا آئین کلیسا . ترجمه نهج البلاغه . ترجمه دیوان امام علی(ع).

6. حجت‌الاسلام غلامرضا فیروزیان در سال 1297 ﻫ . ش در تهران متولد و پس از فراگیرى تحصیلات ابتدایى در مکتب‌خانه به خاطر فقر حاکم بر جامعه ایران،روزها مشغول‌کار و درکلاسهاى ‌شبانه ‌به‌ تحصیل ‌مشغول گردید وى پس از پایان خدمت سربازى مقدمات علوم اسلامى را در تهران فرا گرفت. و در سال 1321 جهت ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه قم گردید.

وى پس از آشنائى با روحانیون مبارزى نظیر مرحوم آیت‌اللّه ‌ابوالقاسم کاشانى، شهید نواب صفوى و حجت‌الاسلام شیخ عباسعلى اسلامى در مسیر مبارزات روحانیت قرار گرفت و در جریان نهضت ملى شدن نفت نماینده آیت‌اللّه‌ کاشانى در رسیدگى به مشکلات مردم در شهرهاى مختلف ایران بود.

حجت‌الاسلام فیروزیان در جریان یک مسافرت به اصفهان با آیت‌اللّه‌ خادمى آشنا و به درخواست ایشان در اصفهان ساکن گردید و به وعظ و خطابه پرداخت و چندین باب مدرسه تعلیمات اسلامى در اصفهان تأسیس نمود.

در سال 1331 به علت انتقاد از رژیم طاغوت ازطرف کمیسیون امنیت استان به وى ابلاغ گردید از اصفهان خارج شود.

در تاریخ 19/3/42 به اتهام «تشویق مردم علیه امنیت داخلى و تعطیل نمودن بازار و اظهارات خلاف مصالح عالیه مملکت» دستگیر و پس از مدتى آزاد و سپس مدتى ممنوع‌المنبر شد. پس از پیروزى انقلاب از طرف نهادها و ارگانهاى مختلف مأمور حل مشکلات مردم در نقاط مختلف کشور گردید و سالیانى است که در مناطق محروم کشور به عمران و آبادى و تبلیغ مشغول مى‌باشد.

7. ساواک در گزارش دیگری که دارای تاریخ 4/10/44 می باشد، درباره ایشان نوشته است: « ... در مورد ایام ماه مبارک رمضان و مجالس وعظ و خطابه که تشکیل می شود مذاکره و چون اطلاع حاصل شده که شیخ جعفرمهاجری و سیداحمد کلانتر که هردو نفر از وعاظ ناراحت هستند، اولی در مسجد بالاسر، دومی در مسجد جامع به منبر می روند، مذاکره و با اقداماتی که از طرف سرکار سرهنگ بدیعی به عمل آمده، ایشان نظریه داده که فعلاً اجازه داده شود دو نفر مذکور به منبر رفته و چنانچه خارج از موضوع صحبتی نمودند، تصمیم مقتضی اتخاذ گردد.» امام در آینه اسناد . ج 9 ص 282
 


روحانیون ممنوع المنبر