بازخوانی مأموریت سری ژنرال در تهران
دخالت آمریکایی ها در امور داخلی ایران در دوران پهلوی داستان دراز دامنی است که عمری به اندازه طول مدت حکومت پهلوی در ایران دارد. آنان در زمان های مختلف و برهه های متعدد از شیوه های گوناگون برای تحکیم نفوذ و ادامه حضور خود در ایران بهره برده اند. هر زمان که رژیم با خطری مواجه می شد از آنجایی که منافع آمریکایی ها به خطر می افتاد آنان تکاپوی خود را آغاز می کردند و با نهایت سعی و تلاش با چنگ و دندان رژیم دست نشانده خود را حفظ می کردند تا مطامع و منافعشان محفوظ بماند.
یکی از مهم ترین تلاش های مذکور جریان کودتای 28 مرداد 1332 است که طی آن دو قدرت استعماری انگلیس و آمریکا دست به دست یکدیگر داده و دولت ملی ایران را ساقط و دیکتاتور دست نشانده را به کشور بازگرداندند. برای انجام این اقدام، مأموران و فرستادگانی از سوی دو کشور بویژه آمریکا مدتی قبل از انجام کودتا وارد ایران شده و با برنامه ریزی و توطئه چینی سرانجام به مقصود خود دست یافتند. پس از آن نیز هموار رژیم تحت حمایت آمریکا بود و هر زمان که نیاز اقتضا می نمود آمریکایی ها وارد کارزار می شدند. در آخرین روز های عمر رژیم پهلوی بار دیگر ارباب خارجی لازم دانست تا از حکومت تحت الحمایه خود دفاع نماید. به همین منظور برای انجام برخی از مقدمات مأموری را به سوی ایران روانه کرد. مأمور مزبور ژنرال هایزر نام داشت و از مأموریت وی با عنوان مأموریت ژنرال هایزر در ایران یاد می شود. در این مقال سعی بر آن داریم تا گوشه هایی از مأموریت ژنرال هایزر را مورد بررسی قرار دهیم.
اصلی ترین هدف مأموریت هایزر حفظ انسجام ارتش و جلوگیری از خود سری های آن ضمن تأمین وفاداری این نهاد مهم به دولت مورد نظر آمریکا بود. واقعیت این است که در طول زمامداری شاه، ساختار حکومت پهلوی و ارتش به گونه ای تنظیم شده بود که سران ارتش فقط به شاه وفادار بوده و خود را در مقابل وی مسئول می دانستند. در این برهه وجود شاه در ایران نامناسب تشخیص داده شده بود بنابراین وی باید از کشور خارج می شد لذا ارتش و ارتشیان با خروج شاه از کشور نیاز به سازمانده و رهبری توانا داشتند تا خارج از قاعده اقدامی صورت ندهند. علاوه بر این اهداف آمریکایی ها قصد داشتند تا زمینه های انجام کودتایی نظامی را مورد بررسی قرار داده و آماده گی در ارتش به وجود آورند تا اگر زمانی لازم دانستند مانند 28 مرداد 1332 وارد عمل شده از سقوط دولت دست نشانده خود جلوگیری به عمل آورند. هایزر خود در خصوص مأموریتش می نویسد:
"وضع شاه بعد از اعتصابات و اعتراضات اوایل دسامبر (آذر ماه) کاملا ناپایدار بود. سفرای آمریکا و انگلیس به این نتیجه رسیده بودند که حضور شاه در تهران باعث تداوم کشتار خواهد بود و خود شاه نیز به این نتیجه رسیده بود. موضوعی که در این میان مهم بود، رهبری ارتش بعد از خروج شاه بود. تا زمانی که شاه در کشور بود می شد به آنان اطمینان کرد، اما اگر می رفت، رفتار آنان چگونه می شد؟ با توجه به اینکه ملت هویت ارتش را با وفاداری آنها نسبت به شاه می شناختند بنابراین با از بین رفتن پوشش شاه آنان هدف اول مخالفان قرار می گرفتند. مطمئناً عده ای از کشور فرار می کردند و فرار آنها نیز دروازه های کشور را به سوی [امام] خمینی باز می کرد. عده ای دیگر ممکن بود بایستند و بجنگند و کودتای نظامی برپا کنند. رئیس جمهور کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) برای مقابله با این رخداد ها، در جستجوی مأمور متخصص آشنا به امور ایران بود تا از طریق اعزام آن به ایران، بتواند سران ارتش را جلب کند. "
با این اهداف ژنرال هایزر آمریکایی روانه ایران شد. وی قبلا به عنوان معاون فرماندهی ناتو در اروپا بار ها به ایران آمده بود و شناختی نسبتا جامع از ساختار قدرت در ایران و بویژه ارتش داشت و تقریبا بیشتر سران ارتش را می شناخت.
سفر هایزر به ایران کاملا مخفیانه انجام پذیرفت به طوری که تقریبا هیچ یک از مقامات ایرانی از سفر وی اطلاع پیدا نکردند. حتی محمد رضا شاه به عنوان شخص اول مملکت از ورود هایزر به ایران خبر نداشت. او در این باره می نویسد: "در اوایل ژانویه (اواسط دی) با تعجب با خبر شدم که چند روز است ژنرال هایزر در تهران به سر می برد وی شخصیت کوچکی نبود. بار ها در مقام معاون فرماندهی ناتو به تهران سفر کرده و همیشه هم قبلا تقاضای شرفیابی می کردو رفت و آمد های قبلی همیشه از پیش برنامه ریزی شده بود، اما این سفر او در هاله ای از ابهام کامل فرو رفته بود. "
در هر صورت ژنرال آمریکایی بلا فاصله بعد از ورود به تهران به تماس با ژنرال های ارتش پرداخت و آنان را در جریان مسافرت و مأموریت خود قرار داد. امرای ارتش ایران ابتدا در مقابل ورود هایزر به کشور واکنش نشان دادند و با توجه به این که کم و بیش در جریان مأموریت وی قرار گرفته بودند، آن را در راستای حمایت نکردن از شاه و چرخش در دیدگاه کاخ سفید نسبت به رژیم پهلوی می دانستند.
هایزر مأموریت داشت تا ابتدا با پنج فرمانده ارشد نظامی، ارتشبد طوفانیان، مسئول خرید های نظامی ارتش، تیمسار امیر حسین ربیعی، فرمانده نیروی هوایی، دریا سالار کمال الدین میر حبیب اللهی، فرمانده دریایی و ارتشبد عباس قره باغی، نامزد تصدی سمت ریاست ستاد ارتش و ارتشبد ازهاری که دیگر از کشور خارج شده بود، دیدار کند.
وی ابتدا به صورت مجزا با افراد نامبرده دیدار و نظرات فرد فرد آنان را درباره دولت بختیار، کودتای نظامی و خروج شاه از کشور جویا شد و پیام کارتر و نظرات کاخ سفید را به آنان ابلاغ کرد. هایزر در این ملاقات ها ماهرانه نظرات هر چهار ژنرال ارشد را دربارة سرفصل مأموریت خود جویا شد و با ذهنیت ها و دیدگاه های آنها آشنا گردید.
هایزر برای همراه ساختن سران ارتش با خود تصمیم گرفت تا کمیته ای مرکب از ژنرال های نامبرده در بالا تشکیل دهد. هر چند جمع کردن تمام آنها در یک روز و در یک جا در آن برهه حساس اندکی مشکل به نظر می رسید اما وی موفق به این کار شده و اولین جلسه مشترک سران ارتش با هایزر در تاریخ نوزدهم دی ماه 1357، برگزار گردید در این جلسه که در محل دفتر ستاد ارتش در تهران تشکیل یافته بود هایزر خطاب به حاضرین گفت: "اعلی حضرت به یک کشور احتیاج خواهد داشت تا اینکه مراجعت کند و همة شما می توانید در اینجا بمانید و کشور را برای این هدف آماده و با ثبات کنید. فکر می کنم راه هایی بتوانیم پیدا کنیم که با بختیار برای نیل به این هدف کار کنیم. "
کمیته ای که هایزر تشکیل داده بود و از آن به عنوان کمیته بحران یاد می شد در جلسه اول به نتایج قابل توجهی رسید. در پایان جلسه تصمیم گرفته شد برای انجام برنامه های مورد نظر هایزر برنامه ای تدوین شود. پس از آن هایزر هر روز با چهار ژنرال مذکور دیدار و سعی می کرد آنان را به اهداف مأموریت خود، یعنی موافقت با خروج شاه از کشور، حفظ انسجام ارتش، حمایت از دولت بختیار و دست نزدند به کودتای نظامی علیه بختیار متقاعد کند. وی همچنین به سران ارتش اطمینان می داد که اگر بختیار نتواند جلوی انقلابیون را بگیرد و در نظم دادن به امور کشور موفق نشود، آن وقت آمریکا از کودتای نظامی حمایت خواهد کرد.
هر چند هایزر تمام تلاش خود را به کار گرفت و آنچه در توان داشت به منصه ظهور گذاشت تا از سقوط رژیم پهلوی جلوگیری نماید اما موج انقلاب آن قدر قدرتمند بود که نه هایزر نه دولت متبوع وی هیچ گاه یارای مقاومت در مقابل آن را نداشتند.
روزنامه رسالت 10 بهمن 1389
نظرات