انقلاب اسلامی در مازندران


2981 بازدید

انقلاب اسلامی در مازندران

بدون تردید انقلاب اسلامی ایران که در بهمن 1357  به پیروزی رسید حاصل همکاری و تلاش مردم سراسر کشور بود. هرچند شهرهای بزرگی چون تهران، قم، تبریز و ...  کانون و مراکز اصلی مبارزه بودند اما شهرهای استان مازندران نیز به نوبه خود و با توجه به امکانات اش  نقشی در این مبارزات و پیروزی آن که به شکل انقلاب اسلامی بهمن 1357  متبلور شد، داشت.

   شهرستان قائم شهر گرچه طی سالیان درازی به صورت یک قریه کوچکی درفاصله حدود 20 کیلومتری ساری بوده است. اما دردوره پهلوی اول ( رضا شاه )  و احداث راه­آهن سراسری وقرارگرفتن این شهر درمسیر آن و نیز ایجاد و ساخت کارخانه­های متعدد درکوتاه زمانی جمعیت آن به سرعت افزایش یافته و به یکی از شهرهای مهم استان مازندران تبدیل شده است. قرارگرفتن درکنار دو مسیرارتباطی یعنی راه­آهن و جاده فیروزکوه و نیز انتشار افکارسوسیالیستی ناشی ازمهاجرت کارگران ایرانی ساکن درقفقاز به این شهر سبب شد مدتی تفکرات چپ دراین شهر توان جولان بیابند. اما با سرکوب حرکات چپ گرایانه توسط حکومت طاغوت و آغاز نهضت امام خمینی این نوع گرایشات مارکسیستی تضعیف شده اگرچه ازبین نرفتند اما تحت  الشعاع ایدئولوژی اسلامی نهضت حضرت  امام  ( ره ) قرار گرفتند. علیرغم آنکه این شهر دردوره مشروطه و پیش ازآن  نقشی درتحولات نداشته است. اما درپیروزی انقلاب 1357 نقشی متناسب با توانایی­هایش ایفا نمود.

شهرهای چالوس و نوشهر نیز همگام با مردم سایر نقاط کشور، در پیروزی انقلاب اسلامی نقش ایفا نمودند. به ویژه چالوس که در این زمینه پیشرو بود. دلایلی چند در این خصوص موثر بود، از جمله استقرار شعبه ای از ساواک در نوشهر[1]  که امکان هر گونه فعالیت مخالفی را در نوشهرمنتفی یا بسیار سخت می نمود. استقرار ساواک در نوشهر به دلیل وجود کاخ های متعدد افراد وابسته به خاندان پهلوی در این شهر بود که همواره جهت تفریح و استراحت در آنجا اقامت می گزیدند. این امر لزوم کنترل شدید  ساواک را طلب می کرد و این عامل با وجود نارضایتی عمیق مردم از سران حکومت پهلوی اقدامی پیش گیرانه جهت حفاظت از آنها به شمار می رفت.

البته چالوس که حدود  ده کیلو متر با نوشهر فاصله دارد به دلیل بافت مذهبی عمیق تر آن که بالطبع نفوذ شبکه روحانیت مبارز شیعی را در آنجا در پی داشت، با انتشار آوازه نهضت حضرت امام ( ره )  مردم به سرعت به آن پیوستند و نقشی متناسب با شرایط  و امکانات  خود ایفا نمودند.

چالوس شهری کارگری نیز به شمار می رفت که همین زمینه را جهت فعالیت گروهای چپ گرا فراهم می ساخت[2]، با وجود این آنها گرچه توانستند در تعمیق مخالفت ها با رژیم پهلوی نقش ایفا نمایند اما به دلیل عدم هم خوانی عقاید و آرمان هایشان  با بافت مذهبی شهر نتوانستند به صورت گسترده به جذب طرفدار و بسیج آنها بپردازند. بنابراین با گسترش دامنه قدرت نهضت امام آنها در زمینه مبارزه با رژیم پهلوی به حاشیه رانده شدند.

در هر صورت با گسترش مخالفت ها  علیه رژیم پهلوی در سال های 57 – 56 مردم این شهرنیز خیزشی سریع در جهت درهم شکستن فضای خفقان حاکم بر آنجا نمودند. مبارزین شهر که پیش از این به دلیل کوچکی محیط که احتمال شناسایی سریع و بازداشت  را در پی داشت و نیز کمی جمعیت و سیطره ساواک نوشهر قادر به ابراز مخالفت صریحی نبودند اما با همه گیر و علنی شدن مبارزات در سال 1357 به آن  پیوسته و به ابراز مخالفت های خود شکل علنی تری بخشیدند.

نمونه ای از این گونه ابراز مخالفت های صریح؛ تظاهرات و راهپیمایی های اعتراض آمیز مردم این دو شهر بود که با رهبری و حمایت رهبران دینی خود، مسیر چند کیلومتری بین چالوس و نوشهر را ضمن سر دادن شعارهایی در مخالفت با شاه می پیمودند.[3]

به طور کلی با آغاز نیمه دوم سال 1357 که اعتصابات و اعتراضات گسترش  بیشتری یافت. این دو شهر نیز همگام با سایر مناطق از الگوی اعتراض سراسری که اعتصابات، تظاهرات و راهپیمایی ها بود تبعیت نمودند به گونه ای که از همان اوان اعتصابات؛ کارگران این شهرها به آن پیوسته و با جنبش سراسری نهضت امام خمینی (ره) اعلام همبستگی نمودند. تظاهرات و راهپیمایی ها نیز به صورت رفت و برگشت میان دو شهر و ... به قوت خود باقی بود.

سرانجام با نزدیک شدن به ماه های آخر سال 1357 که شاهد زوال بنیان های حکومت پهلوی و کاسته شدن از مشروعیت و نیروی سرکوب آن در مهار انقلاب با وجود توسل به حربه هایی چون روی کار آوردن دولت نظامی ازهاری و... بودیم  انقلاب اسلامی در بهمن ماه 57 - با فرار شاه و بازگشت امام به کشور- به ثمر نشست. البته  مدتی پیش از خروج شاه از کشور نیروهای امنیتی رژیم پهلوی قدرت فائقه خود را در این دو شهر از دست داده بودند به گونه ای که طبق شواهد حتی مدتی پیش از فرار شاه، انقلابیون در اداره امور این دو شهر دخالت موثری داشته اند.

 با این حال تنها با خروج شاه از کشور و بازگشت حضرت  امام  ( ره ) بود که مردم این شهرها با حمله به نهادها و ادارات موجود در این شهرها از جمله؛ ژاندارمری، شهربانی، ساواک و... نفوذ رژیم پهلوی را از بین برده و اداره امور شهرها را به دست گرفتند.  

بهشهر شرقی ترین شهر این تحقیق به شمار می رود که به نوبه خود سهمی در پیروزی انقلاب داشته است. این شهر بنا به دلایلی از جمله وجود اعتقادات عمیق مذهبی که روحانیت شیعی از جمله آیات:  کوهستانی و شاهرودی آن را رهبری  و هدایت می کردند،[4] بالطبع با سیاست های غیر دینی رژیم پهلوی مخالف بودند. همچنین رخنه و نشر افکار آزادی خواهانه از قفقاز توسط مهاجرین ایرانی که مدتی جهت کار در آنجا به سر برده بودند، به صورت مکمل و نه موازی عامل مذهبی در مخالفت با رژیم پهلوی به ویژه مبارزات کارگری نقش ایفا می نمودند. اما باید اشاره نمود که مبارزات کارگری ملهم از افکار مارکسیستی و انقلاب اکتبر روسیه در این شهر نسبت به قائم شهر نمود چندانی نداشت. البته در هر حال در تعمیق مخالفت ها با رژیم نقش داشت.

 آغاز حرکت انقلابی مردم بهشهر نیز مانند سایر نقاط ایران از اوایل دهه 40 و با رهبری امام خمینی شروع شد نمونه های چندی از تحرکات علما وسایر اقشار این شهر در جهت حمایت از مواضع حضرت امام (ره) را باید در تهیه اعلامیه ها و ارسال تلگرافاتی در حمایت از ایشان  مشاهده نمود.  اسنادی در این خصوص در متن  ارائه گردیده است و همچنین خاطرات افرادی که مستقیماً دست اندر کار این گونه اقدامات بودند،چنین ادعایی را اثبات می کند.[5]

هر چند نباید در نقش انجمن جوانان مسلمان بهشهر در خصوص پیروزی انقلاب در این شهر مبالغه نمود اما این انجمن تأثیر بسزایی در پالایش فکری جوانان و ممانعت از سوق یافتن آنان به سوی مارکسیسم و دیگر اندیشه های غیر اسلامی داشت.[6] این انجمن با ترتیب جلسات سخنرانی مذهبی و دعوت از واعظین نامی و... نیز سوق دادن جوانان به سوی مطالعه کتب مذهبی، چهره ای پویا و نو از اسلام ترسیم نمود که هم جوانان را از روی آوردن به مارکسیسم باز می داشت و هم در آگاهی دادن به آنان در خصوص اقدامات غیر دینی حکومت پهلوی و ترسیم وضع نامناسب موجود، تأثیر بسزایی داشت.

نباید فراموش نمود که این اقدامات در خلاء صورت نمی گرفت بلکه در تاثیرمستقیم و غیرمستقیم از مراکز اصلی انقلاب از جمله تهران و قم بود که تحت رهبری حضرت امام خمینی ( ره )  قرار داشتند. در هر صورت با فرا رسیدن سال 1357 مردم این شهر نیزبه تأسی از مراکز اصلی انقلاب ابتدا به جریان اعتصابات پیوستند.[7]  آنگاه بر شدت مخالفت ها و اعتراضات افزودند به گونه ای که در نیمه دوم سال 1357 برگزاری تظاهرات که پیش از آن به شدت سرکوب شده وجرم بزرگی تلقی می شد، به صورت امری عادی در آمده بود. دولت نظامی ازهاری که جهت مقابله با موج فزاینده مخالفت ها روی کار آمده بود مانند سایر نقاط کشور در مهار مخالفت ها در بهشهرنیز ناکام ماند. بنابراین انقلابیون در پی گیری خواست های خود مصمم تر شدند. سرانجام با خروج شاه از کشور و متعاقب آن ورود امام به کشور در 12بهمن 1357 نهادهای سیاسی امنیتی رژیم در بهشهر نیز مانند سایر جاها از ادامه ی  کارباز ماندند و انقلابیون با تصرف ادارات و نهادهای امنیتی و سیاسی رژیم از جمله ژاندارمری شهربانی و... به عمر حکومت پهلوی پایان دادند.

پس از چرخش سیاست آمریکا در آغاز دهه 1340 شمسی و در پی روی کار آمدن کندی از حزب دموکرات، اندیشه اصلاحات و بازسازی در کشور هایی که زیر چتر حمایتی آمریکا بودند، مطرح شد. طراح ونظریه پرداز این تز در دولت کندی شخصی به نام  والت ویتمن روستو  بود.[8]

حکومت پهلوی که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 هـ . ش و مسدود کردن منفذهای اعتراضی وانتقادات، نیاز به یک اقدام اصلاحی را حس کرده بود، در صدد اجرای این طرح با کمک وحمایت دولت کندی برآمد.

شاه می دانست اجرای این طرح مخالفت روحانیون ومراجع را موجب خواهد شد. همچنان که آیت الله بروجردی با آن مخالفت نمود.[9] اما با درگذشت آیت الله بروجردی شاه که مانعی در مقابل خواسته ها وطرح های خود نمی دید، اقدام به اجرای برنامه های اصلاحی خود نمود. کلیات این برنامه ها شامل لایحه انجمن های ایالتی وولایتی و اصول شش گانه انقلاب سفید و از جمله اصلاحات ارضی بود. اما روحانیت شیعی که پس از یک دوره رکود در دوره رضاشاه به تقویت وانسجام  بیشتر خود در دوره آیت الله بروجردی پرداخته بود، در مقابل اقدامات شاه ایستادگی نمود. نخستین واکنش اساسی از این دست، اعتراض به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، از سوی روحانیت در راس آن حضرت امام (ره) بود که در نهایت دولت اسدالله علم را وادار به لغو وباطل شدن مصوبه از طریق رسانه های عمومی رسمی نمود.[10] 

با وجود این شاه همچنان برپیشبرد برنامه های اصلاحی خود اصرار می ورزید.  در صدد برآمد تا اصول شش گانه ای که شامل اصلاحات ارضی نیز می شد را به رفراندوم بگذارد.[11] روحانیت به رهبری حضرت  امام خمینی  ( ره ) که نسبت به صداقت و غیر وابسته بودن شاه در برنامه هایش اطمینان نداشتند، به سرعت در مقابل آن واکنش نشان دادند.[12] ایشان در نتیجه مخالفت با اجرای این برنامه دستگیر وزندانی گردید. مخالفین نیز سرکوب شدند وظاهراً اوضاع آرام شد. باروی کار آمدن حسنعلی منصور که سعی در نزدیکی با روحانیت داشت حضرت امام نیز از بازداشت خانگی خارج شده ومجدداً در قم ساکن شد. اما درست هنگامی که همه چیز به نظر آرام می رسید ورژیم احساس می کرد امام دست از مخالفت برداشته، ناگهان قرار داد محرمانه کاپیتولاسیون افشا گردید  که واکنش جدی حضرت امام (ره) را در پی داشت. بنابراین رژیم که از ناحیه حضرت امام ( ره )  احساس خطر می نمود وی را در سال 1343 به خارج از کشور تبعید نموده[13] وبه سرکوب شدید مخالفان در داخل پرداخت.

اما پیام این جریان چگونه به سرعت در سراسر کشور منتشر شد به گونه ای که در کمتر از دو دهه حکومت پهلوی را از پای در آورد؟ تا آنجا که به شهرهای بهشهر، قائم شهر، نوشهر و چالوس مربوط می شود. عامل اساسی وجود اعتقادات عمیق مذهبی مردم این شهرها و ارتباط گسترده آنها با روحانیت شیعی بود. روحانیت شیعی که خفقان دوره رضاشاه را پشت سر گذاشته بود؛ با زعامت آیت الله بروجردی بر حوزه علمیه قم به سرعت به احیا و بازسازی خود پرداخته و شبکه گسترده ای از علما و وعاظ  را در سراسر کشور پدید آورد. شهرهای مورد تحقیق این اثر از این قاعده مستثنی نبودند به ویژه که در نزدیکی تهران قرار داشتند، ضمن این که از شهرهای بزرگ مجاور خود در مازندران نیز تاثیر می پذیرفتند. بنابراین هنگامی که نخستین آوازه های نهضت امام در قم شنیده شد به کمک همین شبکه روحانیت به روش های مختلف پیام نهضت به اطلاع مردم این شهرها نیز رسید. البته از نقش سایر طبقات از جمله دانشجویان نیز نباید در این خصوص چشم پوشی نمود. اما با توجه به وجود فضای خفقان ودر اختیار نداشتن هیچ گونه تریبونی در جهت انتقال خواسته ها و نظرات خود به مردم؛ این تنها روحانیون بودند که با استفاده از هیأت های مذهبی، مراسمات عزاداری، روضه خوانی و... از طریق منابر و مساجد به روشنگری مردم می پرداختند. به طور خلاصه می توان گفت سخن گویان این نهضت روحانیون  بودند که با استفاده از منابر و مساجد به ارائه و تشریح نظرات امام به صورت علنی و غیر علنی می پرداختند.

 علیرغم نارضایتی های گسترده ای که از رژیم پهلوی در جامعه وجود داشت، گروه های مختلفی با دولت پهلوی به مقابله بر خاسته بودند اما به دلیل عدم نفوذ اندیشه هایشان در بین مردم، در مواجه با رژیم پهلوی ناکام ماندند. در واقع صرف وجود نارضایتی،  انقلابی به بار نمی آورد. بنابراین وجود اعتقادات عمیق دینی در بین مردم و رهبری کاریزماتیک امام خمینی (ره) بود که با استفاده از نهاد ها و نمادهای سنتی تشیع که در اختیار شبکه روحانیت قرار داشت انقلاب اسلامی 1357 به وقوع پیوست.

 بهشهر، قائم شهر، چالوس و نوشهرعلیرغم تفاوت های جزئی تشابهات عمده ای داشتند  زیرا با در نظر گرفتن  نفوذ افکار مارکسیستی در هر چهار شهر، فعالیت های سیاسی و رهبری مبارزه همچنان در دست مذهبی ها بود. در بهشهر انجمن جوانان مسلمان حضور داشت[14] که با هدایت  آیات عظام: شاهرودی و کوهستانی نقش زیادی در تعمیق اعتقادات دینی در میان جوانان و آماده ساختن آنان برای مبارزه[15] با رژیم پهلوی ایفا نمود. همچنین در قائم شهر نیز جامعه تبلیغات اسلامی فعالیت داشت که زیر نظر حجت الاسلام والمسلمین فقیهی با تشکیل جلسات و مراسمات مذهبی تلاش نمودند تا جوانان را از سوق یافتن به سوی مارکسیسم که اتفاقاً در این شهر نفوذ قابل توجهی داشت، بازدارد. البته از نقش آیت الله صبوری[16] نیز در این خصوص نباید غافل ماند. به خصوص مسجد تحت سرپرستی او، مسجد صبوری که به عنوان پایگاهی جهت مبارزه با رژیم پهلوی مورد استفاده قرار می گرفت. خود وی نیز که از افکار و اندیشه های امام (ره) حمایت می نمود، بارها از سوی ساواک مورد باز خواست و تحت تعقیب قرار گرفت. همچنین حجت الاسلام والمسلمین صالحی  و دیگر روحانیون و شخصیت های  مذهبی این شهر که رهبری مبارزات علیه رژیم پهلوی را در اختیار داشتند. بنابراین باید گفت: علیرغم نفوذ قابل توجه افکار مارکسیستی در بین اقشاری از مردم این شهر از جمله کارگران نسبت به سایر شهرهای مازندران؛ این نیروهای مذهبی بودند که گرداننده اصلی امور مربوط به مبارزه بوده و نقش اصلی را در بسیج نهایی مردم در نهضت امام خمینی ( ره ) بر عهده داشتند.

   چالوس و نوشهر نیز مانند بهشهر و قائم شهر بودند. در این شهرها نیز علیرغم نفوذ افکار مارکسیستی به خصوص در بین کارگران، رهبری مبارزات برعهده مذهبی ها بود. دراین میان فعالیت های انقلابی در چالوس پررنگ تر بود. نوشهر به دلیل استقرار ساواک در آنجا و کوچک بودن فضا برای اقدامات مخالفین محل مناسبی جهت فعالیت های مخالف رژیم بود. اما اقدامات وفعالیت های انقلابیون این دو شهر در نهایت مکمل همدیگر  بود. به خصوص این که قبل از انقلاب اسلامی چالوس بخشی از حوزه اداری - سیاسی شهرستان نوشهر به شمار می رفت. درهر صورت مبارزات این دو شهر نیز رنگ مذهبی داشت. اگرچه همانند بهشهر وقائم شهر انجمن یا سازمانی مذهبی به طور جدی از دهه 1340 هـ ش به بعد در این شهر ها به فعالیت نپرداخته است واین شاید به نوبه خود به دلیل وجود حوزه علمیه ومسجد جامع چالوس بوده است که مبارزین را از ایجاد چنین تشکل هایی بی نیاز می کرده است. در خصوص فعالان این منطقه می توان به حجت الاسلام والمسلمین افرازیده اشاره نمود که بارها توسط ساواک مورد تعقیب وبازجویی قرار گرفت.[17] همچنین حجت الاسلام والمسلمین موسوی، مسئول حوزه علمیه چالوس وامام جماعت مسجد جامع این شهر که چندین سال پیش فوت نموده است، می باشد که در جریان مبارزات فعالیت نموده است؛ هرچند مرحوم موسوی در زمینه مبارزات مشی معتدلی داشت. همچنین دیگر اشخاص مذهبی که در زمینه پیروزی انقلاب فعالیت داشتند. 

     پس از بررسی چگونگی روند پیروزی انقلاب و چرایی آن، در ادامه لازم است به زمینه ها و عوامل موثر در پیروزی انقلاب اسلامی در مازندران نیز اشاره نمود. در این زمینه می توان به دو دسته عوامل فکری و عینی اشاره کرد.

 

پی نوشتها:

[1] - انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد 9، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1381، صص 259 -  258.

[2] -  مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سید صادق مطهری، چالوس،5/5/1387.

[3] -  مصاحبه با میرشفیع شفیعی، چالوس، مورخه 6/5/1387.

[4] ـ مصاحبه با بنی‌کاظمی، بهشهر،16/5/1387.                                    

[5] - رجوع شود به کتاب انقلاب اسلامی در مازندران.

[6] - مصاحبه با بنی‌کاظمی، بهشهر،16/5/1387. و.  نیز. مصاحبه با علی آقا نیکخواه، بهشهر، مورخه 15/5/1387.

[7] ـ روز شمار انقلاب اسلامی، جلد ششم، تهران، حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول ١٣٧٨، ص ١٥٥.     

[8] -  محمد رحیم عیوضی، طبقات اجتماعی و رژیم شاه، محمد رحیم عیوضی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1380، صص 135 و 158.

[9] - ملائی توانی، علیرضا، « نهضت امام خمینی:از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی تا تبعید امام به ترکیه (43-1341) »، مجموعه مقالات تحولات سیاسی اجتماعی ایران 1357 - 1320 ، به اهتمام مجتبی مقصودی، تهران، انتشارات روزنه، چاپ دوم، 1386. ص 353.

[10] - رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 258.

[11] - همان ، ص 362.

[12] - ملایی، پیشین، ص 364.

[13] - همان، صص 380 – 353.

[14] - این انجمن در مبارزه با گروه‌های چپ، بهائی‌ها و به‌طور کلی در تقابل با هر نهضت بی‌دینی  به‌وجود آمد. ( مصاحبه با بنی کاظمی، پیشین. )

[15] - مصاحبه با بنی کاظمی، پیشین.

[16] - مصاحبه با سید باقر ساداتی، قائم شهر، مورخه 10/2/1388.

[17] - مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین علی اکبرضیایی فرد،  مورخه  14/5/1387.


مرکز اسناد انقلاب اسلامی