برلیان برای سفیر ترکیه


2224 بازدید

ریاست دربار شاهنشاهی

تاریخ 17/1/1317

شماره: 173



حسب‌الامر مقرر است که یک حلقه انگشتر برلیان از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاه1 به آقای سفیر کبیر ترکیه در مسکو به توسط جناب آقای ساعد مراغه2 اعطاء شود نظر به اینکه مشارالیه حسب‌الامر میبایستی در اوّل هفته آتی به سمت مأموریت خود رهسپار شوند متمنی است مقرر فرمایند که انگشتر مزبور را به وزارت امور خارجه ارسال فرمایند تا به ایشان تحویل شود.

کفیل وزارت امور خارجه

1/5



حضوراً موضوع را گفتم

.... بایگانی شود.















1ـ رضاخان فرزند عباسقلى‌خان سوادکوهى مشهور به داداش بیک در 24 اسفند 1256/14مارس 1878، در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد. او در 22 سالگى وارد بریگاد قزاق شد و تا درجه میرپنجى پیش رفت. سپس در 1299 ﻫ ش، به کمک انگلیسی‌ها و نیروهاى مستقر آنها در ایران، به اتفاق سیّدضیاءالدین طباطبائى ـ که مدیر روزنامه رعد بود ـ علیه سلطنت احمدشاه ـ اقدام به کودتا کرد. رضاخان، در 1304، عملاً به رغم مخالفت عده‌اى از روحانیان آگاه چون آیت‌اللّه‌ حسن مدرس، قدرت مطلق را در دست گرفت و حکومت قاجاریه را رسما منقرض کرد. وى در اردیبهشت سال 1305، در تهران تاجگذارى کرد و از این تاریخ، خدمت سربازى را در ایران اجبارى نمود. او که مجرى سیاست‌هاى فراماسون‌هایى چون محمّدعلى فروغى و کمیسیونى از غربزدگان مورد حمایت انگلیس بود طى 17 سالى که در ایران سلطنت کرد، به شدت با مذهب و روحانیون مبارزه نمود. رضاخان، تحت تاثیر فرهنگ غرب و به تقلید از آتاترک ـ دیکتاتور کشور ترکیه ـ مبارزه وسیعى را علیه حجاب اسلامى زنان ایران آغاز کرد.

رضاخان که پیش از تاجگذاری «سردار سپه» خوانده می‌شد، پس از تاجگذاری، شاه ایران خوانده شد. در شهریور 1320، زمانى که جنگ دوم جهانى به اوج خود رسیده بود، رضاخان، به دولت‌هاى محور و به ویژه آلمان نازى تمایل نشان داد. او، اگرچه ظاهرا موضع بى‌طرفى اتخاذ کرده بود، لیکن عملاً به صدها مستشار آلمانى و انگلیسى به طور همزمان اجازه فعالیت در ایران داده بود. با وجود بستن قرارداد استعمارى صدور نفت به انگلیس، متفقین، او را ـ که در نزد عموم مردم، منفور بود ـ در 25 شهریور 1320، از مقام خود برکنار کردند.

رضاخان، به ناچار از طریق بندرعباس، با یک کشتى انگلیسى به جزیره سن موریس در آب‌هاى شرق ماداگاسکار تبعید شد و انگلیس‌ها، محموله جواهرات همراه او را ضبط کردند. او، سپس از آنجا به بندر دوربان در غرب آفریقاى جنوبى و پس از آن، به ژوهانسبورگ، پایتخت آن کشور تبعید گردید. رضاخان، سه سال بعد، پس از طى یک دوره طولانى بیماری‌هاى سخت جسمانى و روانى، در چهارم مرداد 1323 در تبعید درگذشت. گفته مى‌شود که او هنگام مرگ تنها 35 کیلو وزن داشته است. جنازه رضاخان، به مصر انتقال یافت و 6 سال در آن کشور نگاه داشته شد. در آن زمان، به علت نفرت شدید مردم ایران از رضاخان، امکان انتقال جسد وى به ایران وجود نداشت. تا اینکه سرانجام در سال 1328 به تهران منتقل شد. رضاخان، در تمام طول حکومتش، فقط یک بار به خارج از کشور سفر کرد و آن هم به ترکیه و دیدارش با آتاترک بود.

دارایى او هنگام تبعید عبارت بود از 44 هزار پارچه آبادى، 360 میلیون دلار پول نقد در بانک‌هاى خارج، 68 میلیون تومان سپرده داخلى، مراکزى چون کارخانه حریربافى چالوس و چندین کارخانه برنج پاک‌کنى، پنبه پاک‌کنى، کارخانجات سنگبرى، کارخانه پارچه‌بافى على‌آباد، هتل‌هاى آبعلى، گچسر، رامسر، دربند شمیران، فردوسى و مجتمع ویلایى مبارک‌آباد و غیره.

یکى از نمایندگان مجلس انگلیس که از نزدیک با رضاخان آشنا بود، نوشته است: «رضاخان راه‌هاى ایران را از دزدان و راهزنان پاک کرد و مردم ایران را آگاه ساخت که از این پس در ایران فقط یک راهزن وجود دارد!». رک: زندگینامه امام خمینى(ره)، ص 88 و ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، حسین فردوست، ج 1، ص 111

این پادشاه قبل از اینکه سر کار بیاید دینارى نداشت و وقتى که از مملکت رفت غیر از پول‌هایى که در بانک لندن ودیعه گذارده بود 58 میلیون تومان پول به دست شاه فعلى داد.

(ساجدى، احمد : مشاهیر قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، تهران 1374، ص 117)

2ـ محمد ساعد مراغه‌اى فرزند احمد در سال 1260 ه ش در دهات اطراف مراغه متولد شد. تحصیلات مقدماتى و عالى خود را در مدارس و دانشگاه‌هاى تفلیس و لنینگراد و سوئیس به پایان رسانیده و فارغ‌التحصیل در رشته‌هاى حقوق و علوم سیاسى بود. در سن 21 سالگى با سمت منشى‌گرى در کنسولگرى ایران در بادکوبه به خدمت در وزارت امور خارجه وارد و در مشاغلى چون : کنسول دولت ایران در شهرهاى تفلیس و بادکوبه، فرماندار رضائیه، کاردار و وزیر مختار ایران در آنکارا، مسکو و رُم و سفیرکبیر ایران در شوروى مشغول شد. پس از شهریور 1320 در کابینه اول سهیلى وزیر امورخارجه و در سال 1323 نخست‌وزیر و سپس در سال 1324 براى مدتى در حدود یک‌سال از کار کناره‌گیرى کرده و در دوره پانزدهم نماینده مجلس شوراى ملى از ارومیه ‌شد. وى در سال 1327 مجددا نخست وزیر و بعد از آن به مقام سناتورى و سفیر ایران در واتیکان منصوب گردید. در زمان نخست‌وزیرى در سال 1323 با ماجراى آمدن کافتارادزه به تهران و تقاضاى نفت و تحریکات شدید حزب توده مواجه شده و پس از رد تقاضاى روس‌ها و جلب موافقت و تایید مجلس شوراى ملى با این امر از کار کناره گرفت. وی در زمان نخست‌وزیرى با بحران 15 بهمن1327 و حادثه سوءقصد به جان شاه روبرو شد و با اهتمام وى و دکتر اقبال (وزیر کشور) حزب توده منحل گردید و مجلس مؤسسان نیز در دوران حکومت او تشکیل شد. وى معروف به طرفدارى از سیاست کشورهاى غربى بود. ساعد فردى لجوج و یکدنده و از لحاظ سیاسى محافظه کار بود. او به زبان‌هاى فرانسه، روسى، آلمانى، ترکى و اسپانیولى آشنایى داشت. در سال 1913 با خانمى از اهالى لیتوانى ازدواج کرد و حاصل آن دو دختر بود. در پرونده وى در ساواک از او به‌عنوان یکى از بنیانگذاران فراماسونرى در ایران و بزرگ استاد پیشین لژ بزرگ ایران نام برده شده است. وى در سال 1352 درگذشت.

(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
 


برلیان برای سفیر ترکیه