تاریخ تشیع در کشمیر
تشیع با پیشینه ای بلند در کشمیر، تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. این مذهب که توسط مبلغان و صوفیان ایرانی وارد کشمیر شد و در زمان کوتاهی به تمام نقاط آن، از لداخ و بلتستان گرفته تا پونچه و جامو، سرایت نمود و پیروان زیادی پیدا کرد که با گذشت کمتر از یک قرن، مذهب رسمی این کشور اعلام گردید. مخالفان این مذهب که با موجودیت آن، منافع نامشروع خود را در خطر می دیدند، برای نابودی آن، هیچ گاه از فریب کاری و توطئه علیه این مذهب دست بر نداشتند. به طوری که بارها در طول تاریخ، به طور گسترده، به شیعیان هجوم آوردند و تلاش کردند تا چراغ تشیع را در این سرزمین خاموش کنند. شیعیان کشمیر با وجود تمام این مشکلات و تنگناها، توانستند در ابعاد گوناگون تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، کارهای فراموش ناشدنی انجام دهند و تا امروز در این منطقه حضوری فعال داشته باشند.
جغرافیای کشمیر :
کشمیر در قلب آسیا و شمال شبه قاره هند قرار دارد و از شمال و شرق با چین، از شمال غربی با افغانستان، از غرب با پاکستان و از جنوب با هند، دارای مرز مشترک است. ایالت جامو و کشمیر که در جغرافیای سیاسی به کشمیر شهرت دارد، از پنج منطقه جداگانه تشکیل شده است: دره کشمیر یا وادی، جامو، لداخ، گلگت و بلتستان و کشمیر آزاد. مناطق وادی، جامو و لداخ که قسمت عمده ایالت کشمیر را تشکیل می دهند در اشغال هند است؛ گلگت و بلتستان و کشمیر آزاد، زیر نظر پاکستان قرار دارد. مساحت کشمیر 222880 کیلومتر مربع است. کشمیر از شمال به جنوب 640 کیلومتر و از شرق به غرب 480 کیلومتر طول دارد.
از سال 1989 که نهضت اسلامی و رهایی بخش کشمیر شروع شد، آمار دقیقی از جمعیت فعلی به سبب نامساعد بودن ایالات و نبودن امنیت، به دست نیامده. اما بنابر سرشماری سال 2003 میلادی، جمعیت کل جامو و کشمیر، در حدود10.143.700 نفر بوده که به یقین می توان گفت جمعیت فعلی کل کشمیر با قسمت زیر پاکستان آن از پانزده میلیون نفر تجاوز کرده است.
از جمعیت کل ایالت جامو و کشمیر 65% مسلمان 30% هندو و 5% بودایی، سیک و مسیحی هستند. اما به طور کل، در وادی {دره}، حدود 94% مسلمان 42/ 4% هندو و 2/ 1% سیک زندگی می کنند.
کشمیر در بین 160 کشور مستقل و دارای حاکمیت عضو سازمان ملل متحد، مسافتی بیش از 68 کشور و جمعیتی بالاتر از نود کشور مستقل دارد . کشمیر از نظر قومی نیز دارای هویتی منحصر به فرد است. و از نظر فرهنگی، مردم آن نژادی جدا از همسایگان خود هستند. کشمیری ها عادات، آیین ها، مراسم، لباس و غذای مخصوص خود دارند. کشمیر با تاریخ، جغرافی، نژاد، زبان و فرهنگ خود، یک ملت را تشکیل می-دهد. این ملت استقلال خود را در سال 994 هجری به سبب امپرالیسم مغول از دست داد، اما اراده به تجدید استقلال کشور در میان ملت کشمیر گم نشده است.
در سال 1947 میلادی، هنگام تقسیم هند، کشمیر با توجه به خواسته های مردم و موقعیت جغرافیایی خود، حق داشت که هند یا پاکستان را برگزیند. بیشتر مسلمانان این منطقه، خواستار الحاق به پاکستان و بعضی ها خواهان استقلال بودند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تمام دنیا، به ویژه در منطقه کشمیر بازتاب چشم گیری داشت مسلمانان کشمیر را دل گرم ساخت. مردم مظلوم کشمیر که تا آن زمان با صبر و شکیبایی منتظرسرنوشت خود بودند، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روح تازه به پیکرشان دمید و سبب شد تا در میدان سیاست، حضور فعال تری داشته باشند. آنها به منظور حضور یک پارچه و یک صدا، تشکیلاتی به نام {مسلم متحده محاذ} (جبهه متحده مسلمانان) اعم از شیعه و سنی را تشکیل دادند و در انتخابات سال 1988 میلادی، با حزب دولت به رقابت سیاسی پرداختند. با این که در نتایج اولیه {مسلم متحده محاذ}، در تمام حوزه های رأی گیری در اکثریت بود، در ساعت های آخر نتایج به طور مشکوک به نفع حزب دولت به نام نیشنل کانفرنس(کنفرانس ملی) رقم خورد و سرانجام پیروزی از آن رقیبان شد.
مردم مسلمان کشمیر، وقتی دیدند که با راه مسالمت آمیز نمی توانند حقوقشان را به دست آورند، مجبور شدند انتفاضه جدید و مسلحانه به راه بیندازند. لذا عموم مردم، چه شیعه چه سنی، حتی زنان کشمیر، از سال 1989 قیام خونین جدیدی را شروع کرده اند که تاکنون بیش از صد هزار شهید، ده ها هزار خانه، میلیاردها روپیه و از همه مهم تر، ناموس خود را در این راه فدا نموده اند.
پیشینه اسلام در کشمیر :
تغییر بنیادی از هندوئیسم به اسلام در کشمیر، به شکلی آرام و مسالمت آمیز، از طریق ایمان و ارشاد به کیش تازه صورت گرفت. تبلیغ دین اسلام در کشمیر به وسیله جهان گردان، بازرگانان، و ماجراجویان آغاز شد و بعد با سفر روحانیان و صوفی ها از ایران و آسیای مرکزی، تحرک بیشتری یافت. نخستین کسی که در کشمیر به ترویج اسلام مبادرت ورزید، مبلغ بزرگ خراسانی، سیدشرف الدین موسوی معروف به بلبل شاه بود. او در سال 1324 میلادی برابر با 724 قمری در حکومت رینچن شاه، به کشمیر آمد. رینچن شاه بودایی مذهب بود. اما از مذهب بودایی و هندو راضی نبود و آنها را نجات بخش بشر نمی دانست و دنبال دینی بود که تسلی بخش روح باشد. لذا از افراد پیروان مذاهب و فرقه های مختلف هند دعوت کرد تا در دربارش به مناظره و مباحثه نشینند. جاذبه روحانی بلبل شاه و کرامات او، چنان رینچن شاه را تسخیر کرد که صبح روز بعد به دین مبین اسلام مشرف شد و اسم او را صدرالدین نهاد. و پس از مدتی10 هزار نفر به دین مبین اسلام پیوستند. سپس با ورود میر سیدعلی همدانی و پسرش سیدمحمد، اسلام پیش رفت زیادی کرد.
پیشینه تشیع درکشمیر :
دلایل زیادی بر شیعه بودن بلبل شاه، میرسیدعلی همدانی و میرسیدمحمد وجود دارد که امکان بیان آن در این مقاله نیست. اما به سبب نسل کشی های شیعیان در دوره های مغول و افغان و تحت تعقیب بودن، آنان نتوانستند تاریخ بنویسند و سپس در قرن بیستم نیز به علت تفرقه و فرقه پرستی آنان، از سابقه درخشان خود غفلت ورزیدند. این علت ها سبب شده که اهل سنت برای جلوه دادن ورود اسلام تسنن پیش از اسلام تشیع، این بزرگ واران را به مذهب و عقاید خود نسبت دهند. در نتیجه، درباره مذهب این مبلغان اسلامی، منازعه وجود دارد و هر دو فرقه، آنها را به خود نسبت می دهند.
درباره سید محمد مدنی و س یدحسین قمی، شکی نیست که آنان شیعه بودند و این مذهب را در کشمیر تبلیغ می کردند. ولی بنابر دلایلی، تا زمان ورود میرشمس الدین عراقی به کشمیر، تشیع در مناطق مختلف محدود بود.
اما فعالیت میرشمس الدین، سبب شد که تشیع بیش از بیش در کشمیر رواج یابد. وی متولد سولغان ایران بود و دوبار به کشمیر آمد. اولین بار درسال882 هجری، به عنوان سفیر میرزاحسین بایقرا، حاکم خراسان بود و بعد از هشت سال اقامت، درسال890 هجری به خراسان برگشت .دیدار دوم وی در سال 902 هجری با درخواست شاه قاسم نوربخش اتفاق افتاد. این بار که وی برای تبلیغ تشیع آمده بود، تمام توان و همت خودش را برای ترویج این مذهب صرف نمود. او از تمام موانع عبور کرد و توانست کارهای بی نظیری انجام دهد. وی ابتدا، افراد بانفوذ و دولت مردان را به دایره تشیع وارد کرد. سپس با کمک آنان، به-ویژه ملک موسی رینه نخست وزیر کشمیر 24 هزار خانواده هندو را به تشیع هدایت نمود. وی توانست در اندک زمانی در مساجد کشمیر، خطبه به اسم ائمه(علیهم السلام) را رواج دهد.
شیعیان در عصر چک ها :
کاجی چک اولین شاگرد میرشمس الدین عراقی بود که در سال 924 هجری به مقام نخست وزیری رسید. وی توانست سه حمله پیاپی مغول در سال های 927، 928 و 929 هجری را ناکام سازد. پس از او دولت چک (نام شخص)در سال 958 هجری به مقام نخست وزارت رسید. سپس در سال 962 هجری طایفه {چک} به پادشاهی دست یافت.
بی شک دوره چک ها را در تاریخ پرنشیب و فراز شیعیان کشمیر می توان دوره طلایی نامید. در این دوره، کارهای فرهنگی زیادی صورت گرفت و چون شیعیان در رأس سیاست بودند و اوضاعِ کشمیر نیز برای هر نوع فعالیت کشمیری ها به ویژه شیعیان مساعد بود، آنان از فرصت که پیش آمده استفاده کردند و پایه-های تشیع را مستحکم ساختند. در این دوره علوم، پیش رفت زیادی کرد و تعداد دانش مندان بیش از گذشته شد. به گفته یکی از تاریخ نویسان، در دوره چکّان علمای کشمیر، کمتر از علمای ایران و عراق نبوده اند
پادشاهان چک در هر روستا و شهر، مدرسه بنا کردند و در آن جا، به پسران و دختران رایگان آموزش داده می شد. حسین چک در کشمیر، دانشکده ای تأسیس کرد که در آن امکاناتی مانند خواب گاه برای دختران و کتاب خانه مهم وجود داشت. برای تأمین هزینه های فارغ التحصیلان دانشکده، از درآمدهای منطقه {زینه پور} استفاده می کرد . مدیر این دانشکده فتح الله حقاین و معاون او ملا درویش بودند. در زمان حکومت یوسف شاه، ملکه و خانم او حبه خاتون، سنگ بنای شعر کشمیری را گذاشت و ساختمانی عظیم برای شعر و ادب کشمیری ساخته شد
در این دوره، فنون و هنر نیز به اوج خود رسید. پادشاهان چک، سرپرستان و حامیان فنون و هنر بودند. آنان برای گسترش هنر همیشه تلاش می کردند. هم چنین ادب و شعر و فن خوش نویسی در این دوره به اوج خود رسید و خط نستعلیق پیش رفت کرد. خطاط معروف آن دوره محمدحسین بود. که وقتی اکبرشاه کشمیر را فتح کرد، لقب زرّین به او داد. این فن به شیعیان اختصاص داشت و آنان خطاطان خوب و ارزنده ای به وجود آوردند. اما این فن بعدها به سبب حوادث سیاسی و تحت تعقیب بودن شیعیان توسط حاکمان مغول و افغان، از بین رفت.
بعضی از حاکمان به ویژه یوسف چک و حسین چک فرهنگ ساز بودند. یوسف چک به علوم و فنون مختلف آگاهی داشت. او در زبان های کشمیری، فارسی و گاهی اردو شعر می گفت. چون خودش شاعر خوب بود، لذا شاعران، عالمان و موسیقی دانان را در دربار خود جای می داد و احترام خاصی برای آنان قایل بود و جوایز نفیسی به آنان می داد. یوسف خودش در فن موسیقی استاد به حساب می آمد.
در این دوره که 32 سال به طول انجامید، شش نفر از شیعیان به حکومت رسیدند. همین دوره کوتاه، سبب شد تا تشیع بیش از گذشته در کشمیر گسترش یابد، به نحوی که اغلب جمعیت کشمیر را شیعیان تشکیل می دادند. قاضی نورالله شوستری نیز که در سال 1005 هجری از کشمیر دیدار کرد، گزارش می دهد که فقط در منطقه شهاب الدین پوره از 208 روستای شیعیان دیدار کرده است و در ادامه می نویسد که در مناطق دیگر نیز شیعیان وجود داشتند .
شیعیان از دوره مغول تا دوگره :
بزرگان و علمای متعصب اهل سنت، نتوانستند ترویج روزافزون تشیع را تحمل کنند. آنان با استفاده سیاسی از دین، حاکمان مغول را برای حمله به کشمیر تشویق و تحریک کردند و برای ازبین بردن تشیع به-ویژه خانواده چک ها، حتی حاضر شدند از آزادی و استقلال کشور بگذرند و بردگی بیگانگان را بپذیرند. ارتش مغول با کمک آنان در سال 994 هجری به کشمیر حمله کرد. اهل تسنن با تمام تجهیزات جنگی به ارتش مغول ملحق شدند.
حاکمان مغول شیعیان را یکی یکی دست گیر کردند و به قتل رساندند. طبق نقل اعظم ددّمری، یکی از حاکمان مغول به نام اعتقادخان، چنان شیعیان را گزینش کرد، گویی از خوشه برنج، دانه را درمی آورند. چک ها مجبور شدند در این دوره لباس، شکل، شغل و حتی فامیلی خود را عوض کنند، تا شناخته نشوند. در این دوره شیعیان علاوه بر تحمل ظلم حاکمان مغول، تهاجم و حمله عموم اهل تسنن را نیز بارها متحمل شدند. در این درگیری ها، شیعیان علاوه بر این که قتل و غارت گشتند، اموال و حتی ناموس خود را نیز از دست دادند.
بعد از مغول، افغان ها در کشمیر به حکومت رسیدند. این دوره برای شیعیان، بدتر از دوره مغول بود. در این دوره، هر نوع فعالیت حتی عزاداری امام حسین(علیه السلام) نیز ممنوع اعلام گردید. هم چنین برای کشتن مخالف، کافی بود به وی نسبت شیعه داده شود. شیعیان که قبل از این دوره، بیشترین جمعیت کشمیر را تشکیل می دادند، بر اثر ستم افغان ها، به اقلیت مبدل گردیدند. اهل تسنن نیز از ستم به آنها کوتاهی نکردند. در این دوره، شیعیان را مثله می کردند. بی شک شیعیان کشمیر در طول تاریخ خود، دوره بدتر از افغان ها را ندیده اند. محمد اعظم ددمری می نویسد: سر بریدن پیش این سنگ دلان گل چیدن است.
حکومت افغان توسط سیک ها سقوط کرد. سیک ها نیز ستم زیادی بر مردم کشمیر روا داشتند، اما شیعیان به طور مستقیم و یا به خاطر مذهب، در این دوره تحت تعقیب نبودند. آنان در این دوره نیز تحت تهاجم اهل تسنن قرار گرفتند و علاوه بر قتل و غارت، خسارات زیادی بر آنان وارد شد.
سیک ها در سال 1846 میلادی به دست دوگره(قومی از هندوها) برچیده شدند. وضعیت شیعیان در این دوره نیز هم چون دوره سیک ها بود و در مقایسه با دوره های قبل، در آرامش بودند. اما هنوز از آزار اهل تسنن در امان نبودند و در سال 1289 هجری برابر 1872 میلادی مورد حمله سراسری قرار گرفتند. این درگیری برای شیعیان، وحشت ناک تر ازگذشته بود.
وضعیت فعلی شیعیان کشمیر :
شیعیان کشمیر در حال حاضر، از تمام فرقه ها و مذاهب دیگر عقب مانده تر هستند. علت اصلی این عقب ماندگی، تفرقه و گروه بندی آنان است. شیعیان کشمیر اکنون در چهار گروه عمده متفرق هستند و رئیس هر گروه، شخصی روحانی است که به یکی از دو خانواده معروف موسوی ها و انصاری ها تعلق دارد. این گروه بندی بین شیعیان چنان شدید است که بعضی اوقات طرف داران یک گروه، با گروه دیگر ازدواج نمی کنند و حتی بعضی مواقع به طلاق هم کشیده است.
این گروه بندی باعث شده تا آنان در مسائل کوچک و روزمره نیز اختلاف نظر پیدا کنند. شیعیان کشمیر، رئیس خود را بیش از یک مرجع تقلید دوست دارند. در گذشته، اگر یک روحانی و فارغ التحصیل از حوزه های علمیه قم و نجف به یکی از این گروه ها مرتبط نبود، نمی توانست در جامعه خدمات دینی بکند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این گروه بندی تا حدی کم شده است اما هنوز در سطح بالایی وجود دارد.
ترس از بین رفتن امتیازات شخصی، توطئه دولت و حکومت، کمک مالی بدون بررسی جمهوری اسلامی ایران و مؤسسه نجفی هاوس بمبی به اغلب این گروه ها از عوامل اختلاف بین رهبران شیعه به حساب می آید. از عوامل دیگر این اختلاف می توان به مفاسد شخصی بعضی از دانش مندان، ناآگاهی از اهمیت اتحاد، تقلید کورکورانه از رؤسای گروه، نبود اتحاد بین علمای غیر وابسته به گروه های مذکور، جهالت و بی سوادی بیش از حد، و حزب بازی و گروه بندی کوچک علمای غیروابسته اشاره کرد.
شیعیان از لحاظ اقتصادی نیز از فرقه های دیگر عقب مانده تر هستند. لذا کار کشیدن از کودکان هم-چون قالی بافی- اعم از پسر و دختر- معمول و معروف است. در اداره های دولتی(مرکزی و ایالتی) اشتغال شیعیان، بیشتر از2% نیست.در حالی که 15% جمعیت را تشکیل می دهند. بین شیعیان سواد آموزی ده تا پانزده درصد و بین دختران و زنان پنج تا شش درصد است.
عوامل انحطاط علمی بین شیعیان عبارتند از:
الف. تلاش های دولت برای بی سواد نگه داشتن شیعیان؛
ب. نبود تشویق و چه بسا جلوگیری علمای آنان از تحصیل علوم رایج؛
ج. فقر و افلاس شدید؛
د. فقدان فرهنگ دانش آموزی بین شیعیان؛
ه. کار کشیدن از کودکان؛
و. گروه بندی و فرقه پرستی؛
ز. اختلاف مذهبی با اهل سنت و نبود امنیت در مدارس آنان.
وضعیت فرهنگی کشمیر، یکی از سوژهای اصلی است که دولت مردان هندی از آن بهره برداری سیاسی می کنند. آنان دو نوع تهاجم فرهنگی را در کشمیر پی می گیرند:
1. نظری، از قبیل ساخت سریال ها و فیلم های متنوع درباره ارزش وعقاید دین هندو؛
2. عملی، از قبیل پخش 24 ساعته فیلم های ضد اخلاق، پخش خمر و مواد مخدر بین جوانان.
در اثر این تهاجمات فرهنگی، فرار دختران شیعه با پسران سنی و حتی غیر مسلمان، روزبه روز عادی تر می شود. اما شیعیان برای مقابله با تهاجم فرهنگی، هیچ نوع امکانات و وسایل در اختیار ندارند. شیعیان با وجود داشتن جمعیت بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر، هیچ روزنامه، هفته نامه، مرکز چاپ و حتی یک سایت معمولی از خود ندارند.کانال تلویزیونی هنوز برای آنان یک رؤیاست!!!
به علت پایین بودن سطح آموزش در میان شیعیان کشمیر و نبود امکانات فرهنگی و اقتصادی، سطح معلومات عمومی و بالندگی سیاسی نیز در میان شیعیان در حد پایین است. شیعیان بعد از بین رفتن حکومت در سال 994 هجری از سیاست کنار گذاشته شدند. اما با تلاش مصلحانی هم چون سیدحسین جلالی، منشی محمداسحاق و نیر مولوی محمدعباس انصاری، و با شرکت مولوی افتخارحسین انصاری در انتخابات پارلمانی در سال 1977 میلادی، تا حدودی بین شیعیان شعور سیاسی ایجاد شده است .اما هنوز نیز اکثریت شیعیان، از حوادث و مسائل روز جهان بی خبرند. این نبود آگاهی سیاسی، سبب شده تا آنان حتی یک کرسی مستقل در مجلس پارلمان نداشته باشند..
وضعیت دینی شیعیان نیز مطلوب نیست. حدوداً نیمی از جمعیت شیعیان کشمیر از مسائل ابتدایی و روزمره از جمله مسائل تقلید بی خبرند.
در سال 1981 مؤسسه ای به نام {تنظیم المکاتب} با سرپرستی یکی از دانش مندان شیعه کشمیر به نام غلام علی گلزار به وجود آمد. وی با شعار{شمع روشن کردن بهتر از ماندن در تاریکی است}، با دیگر اعضای این مؤسسه که بدون حقوق و داوطلبانه کار می کردند، تمام توان خود را بر آموزش دینی کودکان گذاشت. وی در این راه موفق شد تا در اکثر روستاها و شهرهای کشمیر، مدارس آموزشی دینی تأسیس کند. تاکنون ده ها هزار کودک از مدارس این مؤسسه فارغ التحصیل شده اند. این مؤسسه اکنون نیز در سراسر کشمیر بیش از سیصد مدرسه ابتدایی دینی در شهرها و روستاهای مختلف دارد .
می توانیم ادعا کنیم که شیعیان کشمیر به تناسب جمعیت، بیش از تمام دیگر ملت ها برای عزاداری امام حسین(علیه السلام)پول خرج می کنند اما متأسفانه این مجالس به دلایلی، کمک چشم گیری به معلومات دینی شیعیان نمی کند. به علاوه، در این مجالس که صبح از ساعت هشت شروع می شود و تا پنج بعدازظهر ادامه می یابد، فقط مرثیه خوانده می شود و در آخر، گروه به طور مختصر سخن رانی می کند. هم چنین در بیشتر این مرثیه ها که 200 - 300 سال قدمت دارند، بعضی مطالب نادرست دیده می شود که به اصلاحات جدی نیاز دارد.
شیعیان در این نوع مجالس که معمولاً در تابستان و یا در مناسبت های مختلف در شهرها و روستاهای مختلف برگزار می شوند. ده ها میلیون روپیه معادل میلیاردها تومان برای برگزاری آنها هزینه می-کنند. علاوه بر آن گاهی این نوع مجالس، به جای ترویج مذهب به دلیل ختلاط زن و مرد و رعایت نکردن حجاب و نیز عدم رعایت وقت نماز جماعت، باعث وهن مذهب نیز می شود.
نتیجه :
کشمیر در قلب آسیا، شمال شبه قاره هند قرار دارد. تبلیغ دین اسلام در کشمیر به وسیله روحانیون و صوفی ها آغاز شد. مذهب تشیع که قبل از سفر میرشمس الدین به کشمیر راه پیدا کرده بود با فعالیت میرشمس الدین بیش از بیش در کشمیر رواج پیدا کرد. طایفه چک ها که با راهنمود های میرشمس الدین، مذهب تشیع را اختیار نموده بودند، در سال 962 میلادی به حکومت کشمیر راه پیدا کردند، این دوره در تاریخ پرنشیب و فراز شیعیان کشمیر یک دوره استثنائی و طلائی به حساب می آید. حکومت چک ها با یک سلسله توطئه های مخالفان و با حملات پیاپی حاکمان مغول در سال 994 میلادی سقوط کرد. شیعیان از این پس تاکنون در دوره های مغول، افغان، سیک و دوگره از طرف مخالفان به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفتند که منجر به هجرت آنان از مناطق شهری به مناطق دور افتاده و صعب العبور شد. آنان در این مدت بارها به صورت گسترده قتل و عام شدند.
شیعیان کشمیر درحال حاضر بنابر علت های مختلف به ویژه فرقه گرایی درتمام زمینه ها از دیگر فرقه های موجود در کشمیر عقب مانده هستند. باید برای حل این مشکل چاره اندیشید.
فهرست منابع :
1. الطاف حسین، کشمیر بهشت زخم خورده، ترجمه فریدون دولت شاهی، انتشارات اطلاعات 1372 شمسی.
2. اکرم، محمد، آب کوثر، اداره ثقافت اسلامیه،2 کلب روز لاهور 2002 .
3. حسن شاه، تاریخ حسن، ترجمه کشمیری (مترجم: احمد شمس الدین)، 3ج، ناشر جاموایند کشمیر، اکادمی آف آرت کلچر ایند لینگویجز سرینگر سال 2002.
4. ددّمری، محمداعظم، واقیعات کشمیر، ترجمه، احمد شمس الدین، جامو ایند کشمیراسلامک سنتر سرینگرکشمیر، 2001.
5. ده خدا، علی اکبر، لغت نامه ده خدا، ج10، ماده حرف ک، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم.
6. دکتر، ایم ایس، کشمیر عهد به عهد، مقبول اکیدمی، سرکلر رود، چوک انارکلی لاهور 1995 میلادی.
7. رضوی، سیداطهر حسین، شیعه در هند، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، چاپ اول، تابستان 1376شمسی.
8. رضوی، سید اعجاز حسین، تأثیرات انقلاب اسلامی ایران در کشمیر.
9. سرشماری 2003 میلادی، حکومت جامو و کشمیر.
10. شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، انتشارات کتاب فروشی اسلامیه، 1377شمسی.
11. گزارش اجمالی از وضعیت پیروان اهل بیت در جامو و کشمیر، ناشر اتحاد المسلمین جامو و کشمیرسرینگر.
12. گزارش مؤسسه تنظیم المکاتب، 2009 میلادی.
13. موسوی، سیدمحمد باقر، اختر درخشان، اکرم حسین پریس پرهلاء گهات بنارس هند.
14. مجهول المؤلف، بهارستان شاهی، تنظیم دکتر اکبر حیدری، ناشر انجمن شرعی شیعیان جامو و کشمیر، سال 1982.
15. ماه نامه سفینه، ناشرجامو و کشمیر اتحاد المسلمین سرینگر، صفر 1426قمری.
16. ناصری، سیدحمیدرضا، کشمیر، گذشته، حال، آینده، ص35، تهران، انتشارات ذکر 1379 شمسی.
17. همدانی، حکیم صفدر، تاریخ شیعیان کشمیر. امام حسین ریسرچ ایند پبلشنگ سنتر سرینگر کشمیر. مصاحبه ها
18. مصاحبه با آقای غلام حسین متو، مبلغ معروف شیعیان کشمیر.
19. مصاحبه با آقای غلام علی گلزارا، سابقه نگران سکریتری معاون کمیتی تنظیم المکاتب کشمیر.
20. مصاحبه با آقای مقبول حسین جو، مدرس جامعه علمیه امام رضا ،گند حسی بت.
21. سؤال نامه مسرورعباس انصاری، صدر انجمن اتحاد المسلمین جامو و کشمیر.
سخن تاریخ
نظرات