همدان،از نهضت ملی شدن نفت تا کودتای 28 مرداد 1332
2521 بازدید
اشـاره
پرسش بنیادین این مقاله آن است که احزاب،سازمانها و جمعیتهای طرفدار جبهه ملی در همدان چگونه شـکل گرفته،چه نقشی را ایفا نمودهاند؟رهبران محلی این تشکیلات چه کسانی بودهاند؟میزان نقش هریک از اقشار مـختلف جامعه اعماز بازاری و روحـانی و فـرهنگی و کشاورزی و...در این وقایع چه بوده است؟در نهایت این نهضت چه روندی را در همدان طی کرده و بعد از کودتای 28 مرداد،سرنوشت رهبران آن سازمانها و جمعیتهای طرفدار جبهه ملی به کجا انجامید؟
شکلگیری احزاب و سازمانها و جمعیتهای طرفدار جـبهه ملی
هسته اولیه جبهه ملی در مهرماه 1328،هنگامی شکل گرفت که دکتر محمد مصدق به همراه گروهی از سیاسیون،اصناف و دانشجویان برای اعتراض به نبود آزادی در انتخابات به دربار رفت.آنها کمیتهای به ریـاست دکـتر مصدق برای مذاکره با وزیر دربار-عبد الحسین هژیر- انتخاب کردند و در پایان با گرفتن قولی بر پایان دادن بر بی قانونی در انتخابات،آنجا را ترک کردند.(1)این گروه پس از آن در منزل دکتر مصدق گـرد هـم آمدند و تصمیم گرفتند ائتلاف بزرگی بنام«جبهه ملی»به وجود آورند.این جبهه به ریاست دکتر مصدق در ماههای بعد توانست حمایت چهار حزب«ایران»،«زحمتکشان»،«ملت ایران»و«جامعه مـجاهدان اسـلام» (مجمع مسلمانان)را به دست آورد.
در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی(بهمنماه 1328)،جبهه ملی علی رغم ائتلافهای گسترده و چتر وسیعی که بر سر نیروهای سیاسی داخل ایران گسترده بود نتوانست بـیش از هـشت نـماینده به مجلس بفرستد؛جمعی کـه هـرچند در بـرابر تعداد 130 نفره نمایندگان مجلس شورای ملی ناچیز مینمود،اما همچنانکه حوادث ماههای بعد نشان داد،با پشتیبانی افکار عمومی،توانستند بسیاری از امـور مـجلس را بـه دست گیرند.عمدهترین مشغله اعضای جبهه ملی در مـجلس،بـهبود اوضاع داخلی کشور بود.اما از خرداد 1329 به بعد که حکومت پیشنهادهایی برای تجدیدنظر در قرارداد 1312 ش/1923 م نفت بین ایران و انگلیس تـقدیم مـجلس کـرد،آنها نیزموضوع ملی کردن نفت را سرلوحه برنامههای خود قرار دادنـد.رجب علی منصور نخست وزیر وقت در این وضعیت مجبور به استعفا شد و بدین ترتیب راه برای به قـدرت رسـیدن سـپهبد حاجی علی رزم آرا،رئیس ستاد کل ارتش باز شد.او تصمیم داشت بـه هـر قیمتی پیشنهادهای حکومت را از تصویب مجلس بگذارند.اما او جانش را بر سر این موضوع گذاشت.روز 16 اسفند 1329،سپهبد رزم آرا،نـخست وزیـر وقـت،که در مراسم ختم آیت اللّه فیض در مسجد شاه شرکت کرده بود،تـوسط خـلیل طـهماسبی،عضو جمعیت فداییان اسلام، هدف سه گلوله قرار گرفت و کشته شد.پیش از این،آیـت اللّه کـاشانی در مـصاحبه با خبرنگاران خارجی،قتل رزم آرا را واجب اعلام کرده بود.(2)قناتآبادی در این مورد میگوید:«...قطع نـظر از فـتوای آقای کاشانی که رزم آرا را مفسد فی الارض میدانست و او را مهدور الدم میشناخت.»(3) بدین ترتیب رزم آرا از صحنه حـذف شـد.بـعد از ترور رزم آراء،حسین علاء مأمور تشکیل کابینه موقت شد.در این زمان جبهه ملی به اوج اقـتدار خـود نزدیک میشد.زیرا علاء مجبور شد بیشتر وزرایش را با مشورت مصدق تعیین کـند.عـلاوه بـر این به آیت اللّه کاشانی که بارها حمایت خود را از جبهه ملی نشان داده بود و اکنون در لبـنان بـه حالت تبعید به سر میبرد،اجازه ورود به کشور داد.پس از آن اعضای جبهه ملی نـیز پیـشنهادی را مـطرح کردند که پیشتر در جلسه 15 ابان شورای عالی جبهه ملی توسط دکتر حسین فاطمی پیشنهاد و تـصویب نـشده بـود:
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جـهانی،امـضاء کنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شـود،یـعنی تمام عملیات اکتشاف،استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.»(4)
دکتر حسین فاطمی در ایـن مـورد مینویسد:«گفتند پس چه باید کرد،گفتم بـه نـظر مـن چاره جز«ملی» کردن نفت نیست.» (5)پس از مـطرح شـدن این موضوع و پیگیری آن از سوی دکترمصدق در مجلس،علاء،نخست وزیر وقت،هیچ عـکس العـملی از خود نشان نداد.سرانجام او نـیز راهـی جز کـنارهگیری نـداشت و بـلافاصله بعد از او دکتر مصدق از جانب مجلس شـورای مـلی به نخست وزیری ایران(17 اردیبهشت 1330)انتخاب شد.(6)از آن پس قدرت جبهه ملی دوچندان شـد زیـرا توانسته بود هواداران زیادی را با خـود همراه سازد.از اینرو در بـسیاری از شـهرستانهای ایران نیز شعباتی دایر کـرد.یـکی از این شعبات نیز در 14 خرداد 1330 در همدان دایر شد.قبل از افتتاح و انتخاب هیئت مدیره مـوقت،از سـوی جمعیت طرفداران جبهه ملی،کـه مـرکب از نـمایندگان بازاریان،هیئتهای حـسینیهها و بـرخی طبقات دیگر بود در اعـلامیهای از مـردم خواسته شد که در روز 14 خرداد در میدان بزرگ شهر(امام خمینی کنونی)اجتماع کنند.(7) در این اجـتماع عـلی پوینده،شیخ عبد العلی باقیان(یـکی از وعـاظ طرفدار جـبهه مـلی در هـمدان) و هادی شهرابی از طرف جـمعیت سخنرانی کردند و سپس هیئت مدیره موقت به شرح ذیل تعیین شد:1-محمد اسماعیل(مدیر)2-مـحمد سـتاری و اکبر خرم(معاون)3-محمد پرویزی،مـدیر روزنـامه نـاطق و مـحمود ارشـدی سمسار(منشی).در پایـان مـراسم پیام آیت اللّه نصر اللّه موسوی بنی صدر همدانی مبنی بر حمایت از دولت دکتر مصدق برای جمعیت قـرائت شـد،کـه اعتماد و اطمینان هرچه بیشتر مردم را موجب شـد.(8)
روزنـامه نـاطق بـه مـدیریت مـحمد پرویزی،ارگان طرفداران جبهه ملی،نامه تاریخ به مدیریت سید کاظم حسینی داور و نشریه بازار به مدیریت علی پوینده،رهبر سازمان جوانان بازار همدان نیز به حمایت از دولت مـلی پرداخته،موجبات آگاهی و جذب هرچه بیشتر مردم را فراهم کردند.
به دنبال حضور کشتیهای نظامی انگلیس در خلیجفارس و جلوگیری آنان از صدور نفت ایران،جمیعت طرفداران جبهه ملی همدان با صدور اعلامیهای اعـلام کـرد:«استعمار منفور شاید هنوز امیدوار باشد عناصری از این ملت ستم دیده را به وادی ننگ و خیانت بکشاند و از اینرو توپ و تانک و کشتی و مهمات در مرزهای ایران تمرکز داده...او باید بهطور قطع و یقین بداند اولیـن تـیری که از دهانه توپ و تفنگ تجاوزگرانه وی به روی سرزمین مقدس ایران خالی شود،اولین تیر پاسخ آن به سینه دست پروردگان احتمالی خائن او خالی خـواهد شـد و پس از تصفیه فوری خاک وطـن از عـناصر ناپاک،سرنوشت میدانهای نبرد را ایمان و فداکاری جوانان و پیران،مردان و زنان ایران معین خواهد کرد.»(9)
در مراسم جشن سالروز انقلاب مشروطیت،احمد عربزاده،حمایت گسترده مـردم از آیـت اللّه کاشانی و دکتر مصدق را اعـلام کـرد(10)و علی پوینده نیز در اینباره شعری خواند.با اوجگیری فعالیت سیاسی مردم همدان،احزاب حامی دولت در صدد تأسیس دفاتر نمایندگی در همدان برآمدند.بر همین اساس شعبه حزب زحمتکشان همدان در 2 شهریور 1330 توسط طـهوری در بـازار همدان تأسیس شد،او در مغازه خود دفتری برای نامنویسی افراد قرار داد. بیداریان نیز به نمایندگی از طرف دکتر مظفر بقایی،رهبر حزب زحمتکشان به همدان آمد و در سالن مهمانخانه نادر،در حضور شصت نـفر از اهـالی همدان،راجـع به مرام و مسلک حزب و پشتیبانی از دولت دکتر مصدق سخن گفت.(11)
در 31 آذرماه مردم با تعطیلی بازار و راهپیمایی گسترده،یـک بار دیگر از دولت دکتر مصدق و آیت اللّه کاشانی حمایت کرده مخالفت نمایندگان اقـلیت بـا دولت را مـحکوم کردند.همچنین راهپیمایی عدهای از مخالفین دولت و عوامل نفوذی بیگانه در 23 تیرماه همدان نیز محکوم شد و نسبت به عواقب آن هـشدار داده،از دولتـخواهان پیگیری موضوع شدند و شخصی به نام «رابرت سیمون»از مسیحیان همدان و طرفدار انگلیس،کـه تـحت عـنوان نمایندگی فرش در همدان فعالیت داشت،مسبب این تظاهرات و جاسوس انگلیس معرفی شد،چرا که او بـرای نفوذ هرچه بیشتر در شهر با خواهر یکی از مالکین عمده به نام اسمعیل مـیرزا ملک منصور ازدواج کرده بـود و دو نـفر از همکاران یهودی او به نامهای مناسو و شامو در بازار همدان،مردم را به نفع سیاستهای انگلیس به شورش و اغتشاش تحریک میکردند.از اینرو مردم خواهان اخراج آنان از همدان شدند.(12)دولت نیز سیمون را از این شهر اخراج کـرد.
انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی
با آغاز انتخابات دوره هفدهم مجلس،روحانیون و نیروهای فعال سیاسی در همدان به دلیل حساس بودن موضوع،سعی در انتخابات افراد حامی دولت و پشتیبان مـردم بـرای نمایندگی دوره هفدهم مجلس داشتند س از همینرو،روحانیون همدان از جمله آیت اللّه آخوند ملا علی معصومی همدانی،اسد اللّه حجت،علی حسینی،اسد اللّه غروری،علی شمس حائری و جعفر تقوی الرضوی با صدور اعـلامیهای بـه هدایت و روشنگری افکار عمومی پرداختند:
در این دوره هفدهم مجلس شورای ملی که مهمترین و حساسترین دورههای مجلس شورا است و حفظ استقلال مملکت و دیانت اسلام و نوامیس الهیه مربوط و منوط به صالح بـودن نـمایندگان این دوره است.لذا بر هر فردی از افراد مسلمین واجب و لازم است که سعی بلیغ در انتخابات نماینده خودشان بنمایند که شخص متدین و علاقهمند به وطن و دیانت به مجلس شورای ملی اعزام گـردد.(13)
بـا اوجـگیری فعالیتهای انتخاباتی در همدان،آیت اللّه کـاشانی در تـلگرافی بـه تاریخ 29 دیماه 1330 به آیت اللّه بنی صدر(14)و حاج شیخ علی شمس حائری(15)در خصوص آزادی و اهمیت این دوره نوشت:
«لازم است به منظور استفاده از حـق مـسلم انـتخابات آزاد که در سایه مجاهدات و فداکاریها به دست آمده آقـایان عـلما اهالی را در جلسهای مجتمع و با کمال بیطرفی کسانی را که حائز شرایط لازمه نمایندگی و مورد علاقه متدینین باشند در نظر گرفته و مـساعی خـود را در ایـن مورد به کار برید.اینجانب مطلقا نظر خاصی به فـرد معین نداشته ولی کمال علاقه را دارم که علاقهمند به اصول دیانت و استقلال کشور به مجلس روند،زیرا در مجلس هفدهم سـرنوشت کـشور بـاید تعیین شود و به منظور کمک فکری و ارشاد اهالی ثقة الاسلام آقـای اسـلامی واعظ شهیر عازم همدان خواهند شد.»(16)
حاج شیخ عباسعلی اسلامی،(17)نماینده ویژه آیت اللّه کاشانی روز اول بـهمن 1330 در مـیان اسـتقبال پرشکوه مردم وارد همدان شد(18)و روز بعد با عده زیادی از علما،اعیان،مالکین، تـجار و کـسبه دیـدار کرد.جمعی از مردم که گفته میشد از سوی آیت اللّه بنی صدرآمده(19)بودند، به مجادله بـا اسـلامی پرداخـتند،این گروه که توسط احمد زهره و حاجی محمد مهدی مقدس، رهبری میشدند به مـحض ورود شـروع به اغتشاش و هتاکی نموده و از وی علت ورودش را به همدان جویا شدند.
اسلامی نیز با اشـاره بـه مـأموریتش از جانب آیت اللّه کاشانی،تأکید کرد که هیچ قصدی برای معرفی نامزد مشخصی نـدارد و آقـای کاشانی توصیه کرده است که روحانیون و اهالی،دو نفر را بدین منظور معرفی کنند و هـرگونه اخـتلاف بـه نفع دشمن است.اما محمد مهدی مقدس اعلام میدارد که ما ضیاء الملک قراگزلو و مـخبر فـرهمندی را انتخاب کردهایم.اعلام این مطلب منجر به بروز درگیری میان دو گروه شـد تـا جـایی که اسلامی را جاسوس،مزدور و جنایتکار انگلیسی معرفی کردند.(20)
اسلامی برای آرام کردن مردم و پایان دادن به مـناقشات،راهـی تـلگرافخانه شد و از آیت اللّه کاشانی کسب تکلیف کرد.آیت اللّه کاشانی نیز وی را بـه تـهران فراخواند.شیخ عباسعلی اسلامی روز سوم بهمن از منزل آیت اللّه آخوند ملا علی معمومی همدانی راهی تهران شـد.(21)
ضـیاء الملک قراگزلو و مخبر فرهمند از جمله همان گروهی بودند که در مقابل نهضت مـلی مـقاومت کرده،خواهان حفظ امتیازات طبقاتی و اشرافی خـود بـودند.در مـقابل این حرکت، عامه مردم همدان از کاندیداتوری تـقی بـرزین و حسین یوسفی حمایت میکردند.(22)در همین زمان سازمان جوانان بازار همدان مردم را برای شـرکت در انـتخابات دعوت کرد.در اعلامیه آنان خـطاب بـه مردم آمـده بـود کـه:
در یک اجتماع مترقی و در جامعهای که بـه خـود حق زندگی میدهد باید تمام افراد به تناسب قوه و قدرتاشن در راه پیشرفت سـعادت اجـتماع تشریک مساعی و فعالیت کنند.همچنی در مـواقع خطیر و بحرانی باید تـمام مـنافع ملی در راه تقویت اجتماع و دفاع از هـرگونه خـطری بسیج شود. دیگر آن ایامی که اکثریت ملت در مکتب انزوا درس گوشهگیری میآموختند پشت سـر گـذاشته شده است...از نماینده مجلس آن سـاخته اسـت کـه از دولت خوب و مورد اعـتماد تـقویت و پشتیبانی نماید.(23)
با اوجـگیری مـبارزات انتخاباتی و تلاش کاندیداها برای پیروزی و انتساب خود به دولت ملی و آیت اللّه کاشانی،روز 8 بهمن 1330 هـیئتی مـرکب از عبد اللّه حاجیلو از طرف روزنامهنگاران،محمود طـهوری از طـرف جوانان هـمدان،حـجت الاسـلام حاجی میرزا علی اصـغر شفیعی از طرف روحانیون برای ملاقات و کسب تکلیف از آیت اللّه کاشانی رهسپار تهران شدند.آنان روز 9 بهمن بـا کـاشانی ملاقات کردند.در این دیدار نظر آیـت اللّه کـاشانی دربـاره کـاندیداتوری قـراگزلو و فرهمند را جویا شـدند.پیـشتر در همدان شایعه حمایت کاشانی از آنان فراگیر شده بود.آیت اللّه کاشانی کتبا اعلام کرد:«اینجانب جز آزادی انـتخابات مـنظوری نـدارم. کسی هم کاندیدم در همدان نیست.»(24)
طرفداران جـبهه مـلی هـمدان نـیز مـخالفت خـود را با ضیاء الملک و مخبر فرهمند اعلام داشتند، از جمله علی پوینده،زئیس سازمان جوانان بازار،در سخنانی اظهار داشت،ما باید از این به بعد به وکالت وکلایی که تـا به حال به اتکاء آراء دهات وکیل شده،خاتمه دهیم.سخنان پوینده اشارهای بود به ضیاء الملک.بکتاشی نیز در این میتینگ تبلیغاتی اضافه نمود وکلایی که تا به حال با سـرنوشت مـا بازی میکردند،خائن و وطنفروش بودهاند.جناب دکتر مصدق در شورای امنیت،تحمیلی بودن آنان را به دنیا ثابت کرد،سخنان او به دوره وکالت مخبر فرهمند در دوره نهم مجلس شورای ملی اشاره داشـت.(25)
انـتخابات همدان به دلیل ناهماهنگی انجمن نظارت و تعلل آنان در برگزاری و به تعویق انداختن زمان آن و همچنین توطئه عدهای که آن را به نفع خود نمیدانستند از یک طـرف و اقـدامات غیر قانونی گسترده در جریان انـتخابات کـل کشور از سوی دیگر،دکتر مصدق را بر آن داشت که با حمایت 81 نماینده انتخاب شده،ادامه انتخابات را برای مدت نامحدودی به تعویق اندازد،(26)این مـجلس تـا تابستان 1332 ش به کار خـود ادامـه داد و با برگزاری رفراندوم منحل شد.(27)
با مطرح شدن رأی اعتماد نمایندگان مجلس به دولت مصدق،مردم همدان،در 15 تیرماه در تلگرافخانه شهر تحصن کردند و با ارسال تلگرافی،خواهان رأی اعتماد نمایندگان به دولت شدند،دکـتر مـصدق ضمن تشکر از احساسات پر شور مردم همدان با مخابره تلگرافی به متحصنین،از آنان خواست به تحصن خود پایان دهند:
با اینکه دیروز تمنا کرده بودم به تحصن خاتمه دهید احساسات خـود را بـه عرض مـیرسانیدم،نظر به اینکه عده کافی برای گرفتن رأی اعتماد نبود اینجانب تصمیم خود را که در صلاح مملکت گـرفتهام اجرا میکنم.که در خاتمه از شما درخواست دارم که به تحصن خاتمه دهـید و از خـداوند تـوفیق خدمت را برای هم وطنان عزیز مسئلت دارم.(28)
دکتر مصدق علی رغم اخذ رأی اعتماد از مجلس،برای در اختیار گرفتن وزارت جـنگ بـا محمد رضا شاه اختلاف داشت،چون شاه حاضر به دادن این امتیاز نبود،دکـتر مـصدق در 25 تـیرماه 1331 از نخست وزیری استعفاء کرد و بلافاصله طرفداران دربار و انگلیس،قوام السلطنه را به نخست وزیری انتخاب کـردند.
حرکت کفنپوشان همدان به سوی تهران
با انتخاب قوام به نخست وزیری،تـمام وسایل مخابراتی و ارتباطی بـا شـهرستانها قطع گردید، ولی نمایندگان طرفدار دکتر مصدق که در حوضخانه مجلس متحصن بودند،مردم شهرستانها را در جریان امور گذاشتند.مردم همدان نیز با اطلاع از موضوع،بعد از ظهرروز پنجشنبه 26 تیرماه با تعطیلی بازار و مغازهها بـه تظاهرات علیه قوام و حمایت از دکتر مصدق پرداختند و در تلگرافخانه متحصن شدند.آنان روز شنبه 28 تیرماه در منزل آیت اللّه آخوند ملا علی همدانی اجتماع کردند،سپس در معیت وی و سایر روحانیون شهر به مسجد کـولانج رفـتند و به دستور آیت اللّه آخوندی،تلگرافی در حمایت از دکتر مصدق تنظیم و به امضای وی و عده کثیری از روحانیون،تجار و اصناف به قم مخابره کردند:
حضرت آیت اللّه العظمی آقای حاج آقا حسین بروجردی
مـا اهـالی همدان از طبقات روحانیون و بازرگان و اصناف قاطبه ملت در اثر کنارهگیری جناب آقای دکتر مصدق تعطیل عمومی نموده و در تلگرافخانه متحصن هستیم.محترما از حضرت آیت اللّه که پیشوای روحانی عمومی مسلمین میباشد تـقاضا داریـم که در پیشگاه اعلی حضرت همایونی بخواهند به احساسات عمومی احترام گذاشته،دست خائنین را از سر ملت ستمدیده کوتاه و دکتر مصدق را که قلوب همگانی متوجه جناب ایشان است منصوب به زمـامداری فـرمایند.(29)
آیـت اللّه شیخ محمد علی دامغانی نـیز بـا تـعطین کردن مدرسه علمیه دامغانی به همراه طلاب و شیخ علی زنجانی«امن یجیب...»گویان به تلگرافخانه آمدند و به سخنرانی شیخ محمد جـواد صـالحی مـبنی بر حمایت از مصدق گوش فرا دادند.(30)علاوه بـر روحـانیون، محصلین و فرهنگیان نیز در این اجتماع حضوری چشمگیر داشتند(31)از افراد سرشناس در این اجتماع میتوان به محمد ستاری،غلامرضا وزیری،سـید کـاظم حـسینی داور،(32)حاج تقی ساعتیان،علی اصغر فخار،میرزا محمد فخار،(33)عـلی پوینده،محمد پرویز و حسن اقبالی اشاره کرد.
اهالی همدان که در تلگرافخانه متحصن شده بودند،یک بار دیگر طـی تـلگرافی تـنفر خود را از دولت قوام اعلام داشتند:
نخست وزیری قوام السلطنه همچون خنجری اسـت کـه بر قلب ملت ایران زده شده.ما اهلی همدان از عموم طبقات روحانیون،تجار،اصناف،اتحادیهها[ی]دهقان زارع،پیـشهور از زنـ و مـرد پنج روز است در تلگرافخانه متحصن و مانند سایر هموطنان خود تا عزل قوام السـلطنه و ابـقاء دکـتر مصدق به نخست وزیری در اعتصاب و تحصن باقی خواهیم بود.از پیشگاه اعلی حضرت همایونی اسـتدعا داریـم بـه افکار عمومی بیست میلیون مردم ایران توجه عاجل فرمایند.(34)
ذیل این تلگراف را از طرف روحـانیون اسـد اللّه حجت،از طرف وعاظ محمد جواد صالحی، بازرگانان احمد،صرافان و اصناف حاجی لطف اللّه،دهـقان و زارع عـلی گـلریان،اتحادیهها علی پوینده و از سوی حسینیهها محمد ستاری،مهر و امضا کرده بودند.
عده کثیری از جـوانان هـمدانی باتوجه به فرمان آیت اللّه کاشانی و تحتتأثیر سخنرانیهای سران نهضت ملی همدان چون سـتاری،وزیـری،پویـنده و در رأس آنها سید کاظم حسینی داور، کفن پوشیده،آماده جانبازی و فداکاری در راه وطن شدند.حسینی داور برای کفنپوشان عـازم تـهران در خیابان شورین سخنرانی میکرد و جمعیت نیز با شعار«با خون خود نـوشتیم یـا مـرگ یا مصدق»سر میدادند،که کفنپوشان کرمانشاهی عازم تهران،وارد همدان شدند و در میدان پهلوی(امام خـمینی کـنونی)از سـوی مردم مورد استقبال گرم قرار گرفتند و با ذبح گوسفند مقدمشان را گرامی داشـتند.(35)کـفنپوشان کرمانشاه پس از اندکی توقف به همراه کفنپوشان همدانی عازم تهران شدند.هم زمان با حرکت کـفنپوشان،از وزارت کـشور به احمد جهانسوز، فرماندار همدان و ژاندارمری دستور داده شد که از حرکت کفنپوشان بـه سـوی تهران جدا تـظاهرات مـردم همدان در میدان شاه(امام کنونی)در حمایت از نـهضت مـلی جلوگیری شود.بر این اساس ژاندارمری 35 نفر از کفنپوشان را در بین راه تهران دستگیر و تـحویل شـهربانی همدان داد.اما علی رغم دسـتور مـقامات بالا و اقـدامات انـجام شـده،احمد جهانسوز با مسئولیت خود بـه ژانـدارمری و سایر ادارات همدان دستور داد که بدون توجه به خواسته مرکز،کسی مزاحم رفـتن کـفنپوشان نگردد و دستگیر شدگان نیز با مـسئولیت وی آزاد شدند.(36)
کفنپوشان به مـحض ورود بـه قزوین باعث هیجان شدید مـردم ایـن شهر شدند و قزوین نیز یک پارچه ملتهب شد.(37)کفنپوشان سپس با منزل آیـت اللّه کـاشانی تماس گرفته،او را در جریان مهاجرت خـود گـذاشتند.آیـت اللّه کاشانی در جواب آنـان اظـهار داشت:«خیلی با احـتیاط حـرکت کنید.»در حالی که کاروان مذکور از قزوین عازم تهران بود،قوام السلطنه،نخست وزیر وقـت در تـلگراف شدید اللحنی به استانداران و فرمانداران،خـواهان سـرکوب مردم شـد.بـر هـمین اساس به سرلشکر وثـوق،رئیس ژاندارمری،دستور داد تا مانع از ورود کفنپوشان کرمانشاه و همدان به تهران شود. با ورود کفنپوشان به کـاروانسرا سـنگی(کرج)،یک گروهان ژاندارم مانع از حـرکت آنـان شـده آنـها را در قـهوهخانه کاروانسرا سنگی مـحاصره نـمودند(به تصویر صفحه مراجعه شود)سید کاظم حسینی داور و به ضرب و شتم آنان پرداختند و حتی به قـهوهچی دسـتور دادهـ شد که به آنان چای و غذا نـدهد.در هـمین زمـان آیـت اللّهـ کـاشانی در مصاحبهای در خصوص حرکت کفنپوشان به سوی تهران و برخورد شدید دولت و مأمورین با آنها اظهار داشت:«از دولت جنایتکار و دزدهایی که اطراف قوام هستند اگر بیش از این بکنند باعث تـعجب نیست ولی این جنایات تا فردا یا پسفردا بیشتر ادامه نخواهد داشت.»
سرهنگ بدیعپور و سرگرد برهمن که کفنپوشان را در محاصره داشتند به آنان گفتند:«اجازه ورود دارید به شرط آنکه حاضران،کفنها را تـسلیم افـراد نظامی کنند.»کفنپوشان نپذیرفتند و از دویست نفری که در طول مسیر به کاروان پیوسته بودند،هیچ کدام کفنها را تحویل نداده اظهار داشتند که آنها را به آب انداختهاند.چند نفر از کفنپوشان همدان در اتـوبوس کـرمانشاهیها نشستند و در مقابل،از کفنپوشان کرمانشاه نیز حاج غلامعلی عقیقی و آقا سید صادق و رکن الدین حجتی برای بر هم زدن نقشه سرهن بدیعپور،بر اتومبیل هـمدانیها سـوار شدند.کاروان آماده حرکت شـد کـه ناگهان چند نفر وارد اتوبوسها شده،سعی کردند که آنها را به سوی قزوین برگردانند،که درگیری شد و بسیاری از کفنپوشها با شکستن شیشههای اتوبوس،خود را بـه بـیرون انداختند و تعدادی نیز مـجروح شـدند.(38)اما با تمام این مشکلات نمایندگان کاروان،سید کاظم حسینی داور،سید حسن حجتخواه و حاج عباس خامچی خود را به مجلس رساندند و طوماری که مردم همدان و کرمانشاه در حمایت از دکتر مصدق امضاء کـرده بـودند تحویل نمایندگان دادند.
اولین کسانی که با کفنپوشان در کاروانسرا سنگی ملاقات کردند،حسین مکی و ناد علی کریمی نماینده کرمانشاه بود.مکی در این خصوص مینویسد:
عصر روز یکشنبه 29 تیرماه به من خـبر دادنـد که عـدهای کفن پوشیده از کرمانشاه و همدان حرکت کرده و خود را تا کاروانسرا سنگی(کیلو متر 18 تهران)رسانه بودند و در این حـال برای مقابله با آنان چندین کامیون ژاندارم فرستادهاند و عدهای از آنان را مـضروب و مـجروح کـردهاند و اکنون از تو استمداد میکنند.بلا درنگ به سوی کاروانسرا سنگی حرکت کردم،قریب یک کیلو متر بـه کـاروانسرا سنگی مانده در کنار جاده و خارج آن،چند کامیون ژاندارم،چندین اتوبوس متعلق بـه کـفنپوشان را مـحاصره نموده و عدهای از کفنپوشان خود را از اتوبوسها بیرون انداخته و ژاندارمها با قنداق تفنگ و سرنیزه به جان آنـها افتاده بودند.به محض اینکه از اتومبیل پیاده شدم صدای ضجه و فریاد آنها بـه آسمان رفت.یک سـرهنگ و سـرگرد سرپرست ژاندارمها بودند،پرسیدیم:شما طبق دستور کی و چه مقامی اینها را مضروب و مجروح کرده و مانع از ادامه مسافرت آنها شدهاید؟فرمانده ارشد جواب داد:به حکم سرلشکر وثوق رئیس کل ژاندارمری، رفتهرفته کار از مباحثه بـه مجادله کشید و با سرهنگ دست به گریبان شدم،خبر به کرج رسید، جمیعت از کرج به ژاندارمها دستور ذخیرهگذاری داده شد و آنها آماده تیراندازی شدند و با ورود کفنپوشان به معرکه از بیم کشته شدن افـراد،کـوتاه آمده و به تهران بازگشتم.(39)
سپس قرار شد،نمایندگانی از طرف کفنپوشان به تهران بروند و با فرماندار نظامی ملاقات کنند.حاج غلامعلی عقیقی و رکن الدین حجتی از جانب کفنپوشان کرمانشاه و سید کاظم حـسینی داور از سـوی کفنپوشان همدان انتخاب و راهی تهران شدند.(40)آنان در مجلس شورای ملی با نمایندگان دیدار کردند و هدف از مسافرت به تهران را ادای دین نسبت به آیت اللّه کاشانی و حمایت از دکتر مصدق اعلام داشـتند،از سـوی دیگر حسین مکی نیز سایر کفنپوشان را به صحن بهارستان آورد.(41)
عبد اللّه حاجیلو مدیر روزنامه ندای میهن همدان که از جمله کفنپوشان بود،در اینباره میگوید:
در حالی که کفنپوشان توسط مأمورین در کاروانسرا سـنگی مـحاصره شـده بودند،آنان با روحیه مـصمم و فـریادهای اعـتراض،مأمورین را سرگرم[کردند]و به صلاحدید سر کردگان خود،از ماشینها پیاده[شدند]و به طرف تهران به راه افتادند.وقتی مأمورین متوجه تفرقه آنان شدند و مـاشینها آزاد شـد مـبارزان خود را به اتوبوسها رسانده و به طرف میدان بـهارستان تـهران حرکت کردند،جوانان غیور و سلحشور همدانی در حالی که کفن بر تن داشتند و توسط حسینی داور رهبری میشدند خود را به مـدیان بـهارستان جـلو مجلس شورای ملی رساندند و با فریادهای(یا مرگ یا مـصدق)میدان بهارستان و خیابانهای اطراف را که به تدریج مملو از جمعیت شده بود به لرزه درآوردند.(42)
مردم همدان در مجلس هفدهم نـمایندهای نـداشتند و چـون کفنپوشان همدان و کرمانشاه با یک کاروان و هماهنگ حرکت کرده بودند،زمـانی کـه به میدان بهارستان وارد شدند،محمد رضا اقبال،نماینده کرمانشاه در مجلس،تدارک تغذیه و رفاه آنان را برعهده گـرفت و کـفنپوشان شـب را در مجلس سپری کردند.صبح روز سیام تیر،قیام مردم علیه دولت قوام شـروع شـد و کـفنپوشان به مقابله با پلیس پرداختند.در نهایت آیت اللّه کاشانی اعلامیهای علیه قوام صادرنـمود:
بـرادران عـزیزم کوشش من وش ما برادران مسلمان در قطع ریشه استعمار و برانداختن مظاهر و آثار استثمار،به عـنایات پروردگـار میرفت که نتیجه قطعی خود را بخشید و ایران را برای همیشه از شر اجانب رهایی بـخشیده ولی سـیاستی کـه قرون متمادی دولتهای مزدور را بر سر کار میآورد، سرانجام حکومت دکتر مصدق را که بـزرگترین سـد راه خیانت بود،برکنار و در صدد برآمد عنصری را که در دامات دیکتاتوری و استبداد پرورش یافته و تاریخ حـیات سـیاسی او پر از خـیانت و ظلم و جور است و بارها امتحان خود را داده و دادگاه ملی حکم مرگ و قطع سیاسی او را صادر کرده اسـت،بـرای چندمین بار بر مسند خدمتگزاران واقعی گمارد...احمد قوام باید بداند،در سـرزمینی کـه مـردم رنجیده آن پس از سالها رنج و تعب،شانه از زیر دیکتاتوری کشیدهاند،نباید رسما اختناق افکار و عقاید را اعلام و مـردم را بـه اعـدام دستجمعی تهدید نماید.من صریحا میگویم که بر عموم برادران مسلمان لازم اسـت کـه در راه این جهاد اکبر کمر همت محکم بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کـنند کـه تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مـسلمان ایـران،به هیچیک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که بـه دسـت مـزدوران آزمایش شده،استقلال آنها پایمال و نام بـا عـظمت و پرافتخاری را که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است.مـبدل بـه سرشکستگی شود...(43)
صدور این اعـلامیه و حـضور گسترده مـردم در تـظاهرات و قـیام آنان به طرفداری از دکتر مصدق،عـصر هـمانروز نتیجه داد و دکتر مصدق دوباره به قدرت بازگشت.(44)از جمله کسانی که در کاروان کـفنپوشان هـمدان حضور داشتند،میتوان به سید ابـو الحسن بنی صدر، حـجت الاسـلام غلامحسین بهرامی(ذوقی)،شیخ نـصر اللّه،(45)مـحمد جواد صالحی،محمد کشوری،ابو القاسم جنتی،(46)علی اصغر فخار و میرزا محمد فـخار اشـاره کرد.از دیگر مبارزین ملی هـمدان مـحمد سـتاری و غلامرضا وزیری بـرای حـفظ انتظام شهر در همدان مـانده بـودند.(47)
پس از پیروزی مردم و انتخاب مجدد دکتر مصدق به نخست وزیری،نمایندگان مجلس در مورد برخورد بـا کـفنپوشان همدان،از وزیر کشور،دکتر صدیقی،سـئوال کـردند،از جمله حـاج سـید جـوادی،یکی از نمایندگان مجلس،پرسـید به چه حقی با کفنپوشان کرمانشاه و همدان برخورد شده و به دنبال آن شمس قناتآبادی گفت:«اگـر یـکقدری هم میگذشت دستور میدادند آنها را بـه مـسلسل بـبندند.»(48)بـدین تـرتیب نمایندگان خواهان مـحاکمه عـاملین حادثه شدند.
کفنپوشان همدان بعد از قیام سی تیر،در بازگشت به شهر خود با استقبال با شـکوه مـردم رو بـهرو شدند.روز چهارشنبه اول مرداد 1331 کاروان وارد همدان شد و حـدود سـی هـزار نـفر در بـیرون شـهر از آنان استقبال کردند و سران کاروان از جمله حسینی داور،محمود طهوری،مهدی (به تصویر صفحه مراجعه شود)دیدار طرفداران جبهه ملی همدان با دکتر مصدق در تهران بکتاشی و...را روی دست بـلند کردند.سپس به سوی شهر حرکت نمودند که در اواسط خیابان شورین از طرف اتحادیه رانندگان برای آنان قربانی کردند و جمعیت فریاد میزد«حسینی داور آمد-شیر دلاور آمد».در میدان پهلوی(امام کنونی)مـحمود طـهوری برای مردم سخنرانی کرد و سپس حسینی داور رشته کلام را به دست گرفت و ضمن تشکر از مردم اظهار داشت:«ملت ایران در این واقعه نه تنها به سردمداران رژیم،بلکه به جهانیان نـشان داده،ثـابت کردند که نهضت ملی مردم ایران واقعا در اعماق قلوب عموم ملت ایران ریشه دوانیده ایران دوستی و آزادیخواهی تا عمق روح ملت ایران نفوذ کـرده اسـت.»وی مسمطی در رسای شهدای سـی تـیر سرود که با این بیت آغاز میشد.
از جور ارتش ملک جم،گردید چون بیت الحزن چشم تو روشن ای وطن با این همه گلگون کـفن(49)
از آن پسـ هیئتی مرکب از حسینی داور،عـبد اللّه حـاجیلو و ابو الحسن سالمی به نمایندگی از معتمدین،روحانیون و روزنامهنگاران وظیفه نمایندگی مردم همدان را برعهده گرفت تا خواستههای مردم را به مصدق منتقل کند.(50)
بعد از اختلاف بین رهبران نهضت ملی،دکتر مصدق و آیـت اللّه کـاشانی،این تضاد درشهرستانها نیز بروز کرد تا جایی که حسینی داور به انتقاد از آیت اللّه بنی صدر پرداخت و متقابلا از رهبران نهضت ملی همدان انتقاداتی شد.از سوی دیگر شعبه مجمع مسلمانان مـجاهد(51)هـمدان به رهـبری احمد عربزاده که خود را پیرو آیت اللّه کاشانی میخواند به تهدید مقامات سیاسی و امنیتی و سران ملی همدان پرداخـت.(52)در مرکز نیز روزنامه دمکرات اسلامی ارگان مجمع مسلمانان مجاهد به دولت حـمله مـیکرد،در یـکی از نامههای تهدیدآمیز مجمع به فرماندار همدان آمده بود:
طبق تصمیم مجمع مسلمانان مجاهد همدان بهطوری که بـا بـلندگو در تلگرافخانه ساعت 9 صبح امروز به شما اخطار میشود تا ساعت 9 صبح روز سه شـنبه 31 شـهریور 1331 هـمدان را ترک نمایید در صورت خودداری و تسامح تصمیم مجمع به موقع اجرا گذارده خواهد شد.(53)
در نامه دیـگری که به سرهنگ سر رشته،رئیس شهربانی همدان،فرستادند،تصریح شده بود،
تـصور نکن عملیاتی که تـا حـال کردی از نظر ما پوشیده است بدان و آگاه باش اگر کوچکترین اقدامی علیه مجاهدین با شهامت با شرافت بنمایی در روز روشن کشته خواهی شد.تو که منتقل شدهای چرا نمیروی میخواهی خانوادهات بـیسرپرست به طهران برود،نامه ضمیمه را به فرماندار گردن کلفت برسان و بدان که اگر برخلاف این تصمیمات عمل کنی حسابت را خواهیم رسید.»(54)
به دنبال تهدیدات مذکور،احمد جهانسوز،فرماندار همدان در گزارشی بـه وزارت کـشور نوشت:
به قرار اشاره و قرائتی که در دست میباشد این اقدامات از ناحیه عده معدودی که در جریان انتخابات میخواستند اینجانب را برخلاف نظر دولت به نفع خود از بی طرفی خارج نمایند و یا به عـلت انـجام ندادن تقاضای غیر قانونی آنان با بعضی از رؤسای ادارات اختلافی پیدا کردهاند و در پی فرصت برای تسویه حساب خود بودهاند میباشد و رأی آنان آقای بنی صدر که سوابق مشار الیه در پروندههای انتخاباتی مـرکز و فـرمانداری راجع به اصرار در تعویض اینجانب موجود است و...همچنین عناصر وابسته به حزب توده که به نام هوادارن صلح در تمام نقاط کشور تظاهرات و عملیاتی نموده و در این شهرستان بر اثر مـراقبت کـامل ایـنجانب و مأمورین انتظامی موفق به کـوچکترین عـملیاتی نـشدهاند برای تسویه حسابهای خود و تحریک مردم فرصت به دست آورده مبادرت به این اقدامات کردهاند.(55)
بخشی از این مسائل با عزل جهانسوز از فـرمانداری و سـلب مـسئولیت مجمع مسلمانان مجاهد از احمد عربزاده فروکش کرد و جـو آرام شـد،اما درگیری بین حزب توده و طرفداران جبهه ملی و همچنین جدال لفظی جناح مذهبی و ملی ادامه داشت.
در روز 22 خرداد 1332 براساس آگـهی فـرمانداری هـمدان،در تمام حوزههای نه گانه انتخابات انجمن شهر برگزار گردید.عـلی رغم تبلیغات روزنامههای محلی و اعلامیه حزب نیروی ملی مبنی بر شرکت مردم در انتخابات انجمن شهر،مردم استقبال چـندانی از آن نـکردند. چـرا که عدهای انتخابات انجمن شهر را به عذر اینکه کمیسیون پنج نـفره در تـشخیص صلاحیت کاندیداها غرضورزی نموده،تحریم کردند.جمعی دیگر به علت نداشتن شناسنامه عکسدار،از دادن رأی محروم و عدهای هـم بـهعنوان ایـنکه این کاندیداها صلاحیت انتخاب شدن را ندارند در این امر مهم و حیاتی شرکت نـدارند.(56)
در هـر صـورت عدهای بهعنوان انجمن شهر انتخاب شدند.در جریان این انتخابات عدهای طرفدار جبهه ملی بـه روحـانیون هـمدان حمله کردند و در روزنامه مبارز همدان به آیت اللّه بنی صدر اهانت کردند و او را مخالف دولت دکـتر مـصدق خواندند.به همین خاطر روحانیون و جامعه وعاظ همدان از جمله غلامحسین متکلم،سید عـلی اصـغر بـطحائی،محمد جواد صالحی،حسین عندلیبزاده و سید علی مرتضوی طی تلگرای به نخست وزیر و مـجلس شـورای ملی،خواستار تعقیب و مجازات عاملین این جریان شدند:
بر اثر تحریکات عمال شـرکت سـابق نـفت در این دو روزه نسبت به مقام مقدس روحانیت اهانتهای ناروایی شده و میشود.با اینکه در تمام مراحل نـهضت مـلی دولت آن جناب از پشتیبانی روحانیون برخوردار بوده و متدینین ایران به اشاره پیشوایان مـذهبی خـصوصا حـضرت آیت اللّه کاشانی نهایت فداکاری را نمودند جای بسیار تأثر است که همان عمال مارکدار از وجـهه مـلی جـنابعالی استفاده کرده انتقام خود را از عالم روحانیت میگیرند.ما جامعه وعاظ و مبلغین هـمدان انـزجار و تنفر شدید خود را نسبت به جرایدی که مستقیما عمال اینتلیجنس سرویس هستند ابراز و تعقیب شدید مـرتکبین را فـورا خواهانیم.(57)
از سوی دیگر فعالیت و تبلیغات حزب توده در قالب سازمانها و جمعیتها و گروههایی چـون خـانه صلح،انجمن کمک به دهقانان و هواداران صـلح،در ایـجاد نـاامنی و اهانت به روحانیت پر رنگتر شده بود.(58)آنـها حـتی در فصل برداشت محصول نیز کشاورزان را به شورش و اغتشاش دعوت میکردند.باوجود تمام ایـن اخـتلافات،مردم و گروههای مختلف،سالروز قـیام سـی تیر را بـا شـکوهی خـاص برگزار کردند،در این بزرگداشت،اهالی بـن بـازار،کوچه قصابان،گنبد علویان،سازمان جوانان بازار،اصناف،حسینیهها،بنگاههای باربری، دانـشجویان مـلی همدان،جبهه اتحاد ملی دانشآموزان هـمدان و...با تشکیل کمیته تـدارکات و بـرنامهریزی منسجم،نقس به سزایی ایـفا کـردند.(59)
کودتای 28 مرداد
به دنبال مخالفت نمایندگان مجلس شورای ملی با دکتر مصدق و مـشکلات نـاشی از آن،وی برای انحلال مـجلس هـفدهم در روز 12 مـرداد 1332 اعلام رفراندوم کـرد.در ایـن زمان برخوردهای شدیدی بـین طـرفداران جبهه ملی و حزب توده در همدان رخ داد و رفراندوم در روز دوشنبه 19 مردادماه در همدان برگزار شد،از سوی دیگر چـون در سـراسر کشور مقرر بود که صندوق اخـذ آراء مـوافقین و مخالفین را در دو مـحل جـداگانه بـگذارند،در همدان نیز صندوق مـخالفین در مسجد شریف الملک و صندوق موافقین در میدان پهلوی(امام فعلی)گذاشته شد، این رفراندوم که هـمه دسـتجات،احزاب،جمعیتها و طبقات مردم در آن شرکت کـرده بـودند، سـرانجام بـا 18057 رأی مـوافق و تنها 2 رأی مخالف در هـمدان از تـصویب مردم گذشت.(60)
مرداد 1332 ماه اضداد بود،از طرفی در ابتدا دکتر مصدق با چنین پیروزی عظیمی در مراجعه بـه آراء عـمومی مـواجه شده بود و از سوی دیگر در اواخر آن وی بـر اثـر کـودتا بـرای هـمیشه از صـحمه سیاسی ایران خارج گردید.
این کودتا که زمینههایش از مدتها پیش چیده شده بود و افسران عالی رتبه ارتش که در باشگاه افسران تهران گرد هم آمده و مخفیانه«کمیته نـجات وطن»تشکیل داده بودند،بهعنوان عاملان اجرای آن در نظر گرفته شده بودند.(61)
در 25 مردادماه،سرهنگ نصیری(فرمانده گارد شاهنشاهی)با فرمان شاه به منزل مصدق مراجعه کرد.این فرمان چند روز پیش از آن صادر و طـی آنـ مصدق از نخست وزیری عزل و زاهدی به جای وی منصوب شده بود.شاه نیز خود برای فرار از مهلکه،به بهانه استراحت و معالجه به شمال رفته بود.
این برنامه از قبل لو رفته بـود و بـا دستگیری نصیری و خلع سلاح گارد شاهنشاهی و فرار شاه به بغداد و سپس رم،تکمیل شد.با پخش این خبر در همدان،اعلامیهای از طرف دستجات مـختلف و اصـناف مبنی بر دعوت از مردم بـرای تـجمع در ساعت 5 بعد از ظهر 25 مرداد در شهر منتشر شد.جمعیت انبوهی در میدان پهلوی(امام کنونی)اجتماع کردند و آقایان مهندیس ابراهیمی،غلامرضا وزیری،سید کاظم حسینی داور،عـلی پویـنده و علی درویش در سخنانی بـه پشـتیبانی از دولت ملی و ابراز انزجار از خائنین و عاملین کودتا برآمدند،سپس جمعیت با حضور در تلگرافخانه،تلگرافهایی به مرکز مخابره کردند.(62)در روز 26 مرداد جمعیتی از افراد حزب ایران و سازمان جوانان بازار و عدهء کثیری از اهالی شهر هـمدان در مـیدان پهلوی،که مجسمه محمد رضا شاه در آنجا نصب بود،اجتماع نمودند(63)و حسینی داور با سرودن اشعاری،مردم را به وجد و هیجان آورد و آنها یک صدا فریادمیزدند:
گر سینه به نیزهها شود چـاک هـرگز ندهیم بـه دشمن مشتی خاک(64)
در این هنگام مردم با مشارکت افراد حزب ایران و از جمله غلامرضا وزیری به وسیله یـک دستگاه ماشین،مجسمه را پایین کشیده و به جای آن پرچم ایران را نصب کـردند(65)و بـدین تـرتیب حمایت خود را از دولت مصدق اعلام کردند.
در فاصله 25 تا 28 مردادماه اوضاع نسبتا به کام مردم بود،تا اینکه در 28 مـرداد مـرحله دوم کودتا به وسیله سرویسهای جاسوسی امریکا و انگلیس به اجرا درآمد و مردم را بـهتزده کـرد. بـه محض رسیدن خبر به همدان،با آنکه نخست وزیر کودتا،فضل اللّه زاهدی،همشهری آنان بـود،کلیه طبقات مردم در حمایت از مصدق در میدان بزرگ شهر گرد آمده و عدهای از اعضای حـزب ایران نیز مردم را تـشویق و تـرغیب به حمایت از دولت مصدق میکردند که در این زمان عدهای از سلطنتطلبان به رهبری علی محمدی معروف به علی وکیل،که خود را شاگرد شعبان بی مخ(جعفری)میدانست از خیابان بوعلی به سمت میدان پهـلوی حرکت کردند و در حمایت از شاه و دولت کودتا شعار میدادند که در نتیجه منجر به درگیری شد.مأمورین شهربانی نیز در صدد متفرق کردن مردم برآمدند و به سوی آنان تیراندازی کردند که متقابلا به سوی مـأمورین نـیز تیراندازی شد،شهربانی چون اوضاع را بحرانی دید از ژاندارمری و پادگان همدان کمک گرفت.این درگیری از ساعت 6 بعد از ظهر تا 10 شب به طول انجامید که در نتیجه رئیس شهربانی و چهار تن از پاسبانها و عـدهای از مـردم مجروح شدند و یک نفر از مردم نیز در اثر جراحات وارده درگذشت.(66)منابع دیگر تعداد مجروحین از میان مردم را پنجاه نفر و کشته شدگان را چهار نفر ذکر کردهاند.(67)عصر همانروز در حالی که شهر بـه شـدت آشفته بود،منازل برخی از معاریف شهر از جمله آیت اللّه بنی صدر توسط عدهای ناشناس و فرصتطلب بنا به قولی به تحریک حزب توده،مورد دستبرد و غارت قرار گرفت.در روز 29 مردادماه مردم کـه از کـودتا دچـار بهت و حیرت شده بودند بـرای کـسب تـکلیف در منزل آیت اللّه بنی صدر اجتماع کردند.
در همین ایام از طرف فرمانداری همدان حکومت نظامی اعلام شد و با صدور اعلامیه شدید اللحـنی،مـردم را بـه رعایت نظم و امنیت دعوت کرد و با اعام اسـامی سـران نهضت ملی در همدان،از آنان خواست که خود را تسلیم مأمورین دولت نمایند و برای دستگیری بعضی از آنان جوایزی تعیین نمود(68)که در ایـن راسـتا غـلامرضا وزیری،حسینی داور،علی پوینده، اسد اللّه فرشچی،عباس حضرتی،حسین پزشـکی و...دستگیر و زندانی دشند.بدین ترتیب یک بار دیگر حرکت استقلال خواهانه مردم و قیام آنان علیه استبداد داخلی و اسـتعمارخـارجی بـه خاکوخون کشیده شد و فریاد آزادیخواهی مردم،میلیون و روحانیون موقتا سرکوب گـردید.
پانـوشتها:
(1)-اسامی متصحنین بدین شرح است:عبد القدیر آزاد،شمس الدین امیر علایی،دکتر مظفر بقایی،سید ابـو الحـسن حـائریزاده، ارسلان خلعتبری،عباس خلیلی،مهندس احمد زیرکزاده،دکتر کریم سنجابی، دکترسـید عـلی شـایگان شیرازی،حسن صدر،ابو الحسن عمیدی نوری،دکتر سید حسین فاطمی،آیت اللّه سید جـعفر غـروری،دکـتر رضا کاویان،یوسف مشار، سید حسین مکی،احمد مکی،دکتر سید محمد رضا جـلالی نـائینی،سید محمود نریمان،دکتر محمد مصدق.
(2)-زعیم،کورش،جبهه ملی ایران-از پیدایش تـا کـودتای 28 مـرداد،تهران،ایران مهر،چ دوم،1379،ص 133.
(3)-خاطرات شمس قنات آبادی-سیری در نهضت ملی شدن نفت،کتاب اول،تـهران،مـرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1377،ص 217.
(4)-جبهه ملی ایران...،ص 120.
(5)-یادداشتهای منتشر نشده دکتر سـید حـسین فـاطمی،فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر،س 1،شمـ اول،1382،ص 97.
(6)-آبراهامیان،یرواند،ایران بین دو انقلاب،ترجمه کاظم فیروز مند،حـسن شـمس آوری و محسن مدیر شانهچی،تهران،نشر مرکز،1387 ش،ص 239.
(7)-سازمان اسناد ملی ایران،آرشـیو،سـند شـماره 290 3/53/11.
(8)-همان،سند شماره 290 7/55/11 و 290 1/53/11.
(9)-همان،سند شماره 290 2/585/8.
(10)-همان،سند شماره 290 5/53/11.
(11)-همان،سند شماره 290 1/122/8 و 290 1/126/8.
(12)-همان،سند شـماره 290 75/174/8 و 290 54/174/8 و 290 55/174/8.
(13)-روزنـامه مـبارز همدان،س 1،شمـ 8(23 دیماه 1330)ص 2.
(14)-سید نصر اللّه موسوی بنی صدر فرزند سید صالح در 1274 ق در هـمدان بـه دنیا آمد.وی علوم دینی را نزد پدرش صدر العلماء همدانی فرا گرفت و سپس مقدمات و سطوح دروس حوزه را در هـمدان و تـهران آموخت،آنگاه برای تکمیل تحصیلات خود عازم نجف اشرف شد و از محضر آیـات عـظام آقا میرزا حسین نائینی و آقا ضیاء الدیـن عـراقی و دیـگران بهره برد.سپس به همدان بازگشت و مـصدر امـور دینی،سیاسی و اجتماعی مردم شد و در بسیاری از حوادث کشور و منطقه ایفای نقش نمود.او در 1347 در 74 سـالگی،در حـالی که برای معالجه چشم بـه فـرانسه رفته بـود،در پاریـس فـوت شد. پیکر او را برای تدفین به نـجف اشـرف منتقل کردند.(ر.ک:مؤمن،ابو الفتح،نگاهی به زندگی سیاسی آیت اللّه نصر اللّه مـوسوی بنی صدرهمدانی،هفتهنامه پیک هـمدان،س 4،شمـ 125(29 بهمنماه 1382)ص 6).
(15)-شیخ عـلی شـمس حائری از روحانیون فعال در امور سـیاسی-مـذهبی همدان در دهههای 20 و 1330 بود،وی مؤسس شعبه جامعه تعلیمات اسلامی در همدان(1326 ش)میباشد که پس از چندسال فـعالیت در مـدرسه علمی اسلامی در دهه سی،راهـی تـهران شـد و در آنجا اقامت گـزید.
(16)-روزنـامه فریاد همدان،س 1،شمـ 9،(3 بـهمنماه 1330)،صـص 1 و 4.
(17)-شیخ عباسعلی اسلامی قرائتی در 1321 ق در سبزوار متولد شد.پیش از تولد او،پدر و مادرش از هم جدا شدند.لذا دوران کـودکی را تـحت کفالت دائیاش محمد بختیاری سپری نـمود.او در پنـج سالگی بـه مـکتب رفـت و چون حافظه قوی داشـت پس از یک سال قرآن را به خوبی فرا گرفت.وی تحصیلات علوم دینی را در سبزوار و مشهد و نجف فرا گـرفت و سـپس مسافرتهای تبلیغی و فرهنگی بسیاری به کـشورهای عـراق،بـرمه،هـندوستان،کـویت و...نمود و در 1322 ش به یـاری حـاج ایروانی،حاج میرزا احمد نادر و عباسعلی بازرگان،جامعه تعلیمات اسلامی را به منظور تربیت اسلامی نوجوانان و جـوانان تـأسیس کـرد.وی پس از عمری فعالیت فرهنگی-سیاسی در 1364 ش در تـهران درگـذشت.(ر.ک: مـؤمن،ابـو الفـتح،فـرهنگ ناموران معاصر ایران،مدخل اسلامی،شیخ عباسعلی.)
(18)-روزنامه فریاد همدان،س 1،ش 9،(3 بهمن 1330)،صص 1 و 4.
(19)-آیت اللّه بنی صدر مایل بود که نمایندگان همدان تحت نفوذ وی باشند،چرا که وی از یک طـرف جزو علمای طراز اول شهر و منطقه بود و از سوی دیگر از ملاکین عمده منطقه محسوب میشود،که روند نهضت میتوانست املاک وی را به خطر اندازد.به همین دلیل سعی داشت تا از نفوذ معنوی خـود در راسـتای موقعیت سیاسی و اقتصادیاش بهره ببرد.
(20)-روزنامه مبارز همدان،س 1،شمـ 10،(10 بهمنماه 1330)،صص 6-1.
(21)-همان،ص 4.
(22)-روزنامه فریاد همدان،س 1،شمـ 10،(10 بهمنماه 1330)،صص 6-1.
(23)-سازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،سند شماره 290 2/44/11.
(24)-مجموعهای از مکتوبات و پیامهای آیـت اللّه کـاشانی،جلد پنجم،به کوشش محمد دهنوی،تهران،چاپخش،1363، صص 160-158.
(25)-روزنامه فریاد همدان،س 1،شمـ 15،(22 اسفندماه 1330)،ص 2.
(26)-کاتوزیان،محمد علی(همایون)،اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تـا پایـان سلسله پهلوی،ترجمه محمد رضـا نـفیسی و کامبیز عزیزی،تهران،نشر مرکز،1372،ص 219.
(27)-موحد،محمد علی،خواب آشفته؛دکتر مصدق و نهضت ملی ایران،جلد اول،تهران،نشر کارنامه،1378 ش،صص 404 و 409.
(28)-مؤسسه مطالعات تاریخ ایـران،آرشـیو،سند شماره 29-316-5.
(29)-روزنامه مـبارز هـمدان،س 1،شمـ 17،(17 تیرماه 1331)،ص 4.
(30)-روزنامه ندای میهن،س 2،شمـ 22،(29 تیرماه 1331)،ص 1.
(31)-خاطرات منتشر نشده حجت الاسلام فخر الدین راحمی.
(32)-خاطرات منتشر نشده حسن مشتاق.
(33)-خاطرات منتشر نشده حاج جواد نوریان.
(34)-روزنامه مبارز همدان،س 1،شـمـ 33،(31 تـیرماه 1331)،ص 2.
(35)-سلطانی،محمد علی،جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاه،جلد چهارم،تهران،مؤلف 1372،ص 931.
(36)-روزنامه مبارز همدان،س 1،ش 34،(7 مرداد 1331)،ص 4.
(37)-مکی،حسین،وقایع سیا تیر 1331،تهران،ایران،چاپ دوم،1366،ص 252.
(38)-جغرافیای تاریخی و...،ص 931.
(39)-مکی،حسین،کتاب سـیاه«سـالهای نهضت مـلی»،جلد پنجم،تهران،علمی،1370،صص 288-285.
(40)-جغرافیای تاریخی و...،محمد علی،ص 931.
(41)-همان،ص 932.
(42)-حسینی داور،کاظم،دیوان شاعر ملی داور همدانی،بـه کوشش عباس زندی،همدان،چاپخانه میهن همدان،1373، ص 595.
(43)-روحانی مبارز آیت اللّه سـید ابـو القـاسم کاشانی به روایت اسناد،جلد اول،تهران،مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.1379،ص 114.
(44)-جغرافیای تاریخی و...،همان،ص 932.
(45)-خاطرات مـنتشر نـشده حجت الاسلام غلامحسین بهرامی.
(46)-خاطرات منتشر نشده سید محمد حسینی.
(47)-خاطرات منتشر نـشده نـور عـلی آرتیمانی.
(48)-وقایع سیام تیر 1331،ص 337.
(49)-دیوان شاعر ملی داور همدانی،ص 596.
(50)-روزنامه مبارز همدان،س 1،شمـ 34(7 مرداد 1331)ص 4.
(51)-روزنامه دمـکرات اسلامی،س 1،شمـ 8،(30 دیماه 1331)،صص 1 و 2.
(52)-اگرچه مجمع مسلمانان مجاهد را شمس قناتآبادی رهبری میکرد ولی بـاتوجه به ارتباطات وی بـا آیـت اللّه کاشانی میتوان گفت دست کم در اوایل کار به نحوی با او مرتبط بوده از وی مشورت و راهنمایی میگرفتند.از طرف دیگر هم چند که احمد عربزاده مدعی پیروی از آیت اللّه کاشانی بود،ولی بعد از این جریانات،(نـامههای تهدیدآمیز)،از رهبری شعبه همدان کنار گذاشته شد.
(53)-مرکز اسناد ریاست جمهوری،بایگانی اسناد نخست وزیری،پرونده شماره 47586.
(54)-همانجا.
(55)-همان،پرونده شماره 47585.
(56)-روزنامه فریاد همدان،س 2،شمـ(28 خرداد 1332)ص 1.
(57)-سازمان اسناد ملی ایران،آرشـیو،سـند شماره 290 1/512/4.
(58)-همان،سند شماره 290 1/145/10 و 290 1/145/1.
(59)-همان،سند شماره 290 1/145/1 و 290 10/145/1.
(60)-روزنامه فریاد همدان،س 2،شمـ 28(22 مرداد 1332)ص 1.
(61)-ایران بین دو انقلاب،ص 250.
(62)-سازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،سند شماره 290 3/134/1.
(63)-همان،سند شماره 290 1/47/11.
(64)-خاطرات منتشر نشده حسن رسـتمی.
(65)-خـاطرات منتشر نشده نور علی آرتیمانی.
(66)-سازمان اسناد ملی ایران،آرشیو،سند شماره 290 1/47/11.
(67)-همان،سند شماره 290 1/135/11.
(68)-روزنامه مبارز همدان،س 2،شمـ 29(29 مرداد 1332)،ص 4.
فصلنامه مطالعات تاریخی ،شماره 8، تابستان 384 ، از صفحه 95 تا 119
نظرات