سخن نخست ...
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران ، توطئههای همه قدرتهایی که با سقوط شاه منافعشان در ایران و در منطقه خلیج فارس به مخاطره افتاده بود علیه نظام نوپای ایران آغاز شد . در چنین شرایطی آمریکائیها و متحدان غربی و منطقهایشان از جمله رژیم صهیونیستی و حکومت صدام حسین در صدد برآمدند با تجهیز و تقویت گروهک ها و جریانات ضد انقلاب و فعال ساختن آنها در جامعه ، انقلاب را در بدو ظهورش با بحران مواجه ساخته و جمهوری اسلامی برآمده از آن را به زانو در آورند .
در این رابطه گروههای ضد انقلاب که از فردای سقوط شاه با حیله و تزویر و ادعای خلقی بودن تلاش داشتند خود را انقلابی معرفی کنند در همان سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقاب از چهره گرفته و هریک به شکلی مسیر براندازی نظام را در پیش گرفتند . این گروهها که در جریان حوادث انقلاب از موقعیت سوء استفاده کرده و به جمع آوری و غارت و سرقت سلاح و مهمات موجود در پادگانها پرداخته بودند با سلب آرامش و آسایش و امنیت از مردم ، شروع به بمب گذاری در شهرها و کشتن مردم عادی و ترور روحانیت مبارز و انقلابی نمودند و با به شهادت رساندن شخصیتهای برجستهای چون استاد مطهری ، دکتر بهشتی ، دکتر مفتح ، ائمه جمعه و محراب ، چهره های سیاسی و نظامی و ... تلاش کردند تا به زعم خود انقلاب و نظام را از وجود شخصیتهای بزرگ و تاثیرگذار و پر نفوذ خالی کرده زمینه به سقوط کشاندن آن را فراهم سازند .
طی سالهای اول انقلاب شاهد وقوع صدها مورد از اینگونه سوء قصدها ، ترورها و خونریزی ها در سطح شهرها بودیم ؛ حوادثی که یا با حمایت علنی دشمنان جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی و یا با سکوت توام با رضایت آنها مواجه شده و به نوعی حمایت آنها از پدیده شوم «تروریسم» را نشان میداد . بسیاری از رسانههای گروهی جهان در آن سالها از جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین قربانی تروریسمی که غربی ها فقط ادعای مبارزه با آن را داشتهاند یاد کرده اند .
مجموعه حاضر که به بهانه حوادث تروریستی سالهای اول انقلاب گردآوری شده تنها دو نمونه از این حوادث را که طی دو روز متوالی به وقوع پیوسته یعنی حادثه ششم تیر مسجد ابوذر و ترور نافرجام آیت الله خامنهای و همچنین حادثه جانخراش هفتم تیر و به شهادت رساندن آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران امام راحل را مورد بحث و بررسی قرار داده است ....
نظرات