«آلیانس» پوشش فعالیت صهیونیستها در ایران


5297 بازدید

«آلیانس» پوشش فعالیت صهیونیستها در ایران

یهودی‌ها در قرن نوزده میلادی با در دست گرفتن قدرت پولی و اقتصادی، جایگاه بسیار ممتاز و ویژه‌ای در اروپا به دست آورده بودند. نفوذ در کانون‌های سیاسی قدرت، به دست گرفتن اهرم‌های تأثیر‌گذار فکری و فرهنگی، حضور در ارکان حقوقی و مجامع قانونگذاری، موقعیت بسیار مناسبی را برای این قوم فراهم آورده بود. در چنین دوره‌ای بود که شماری از رهبران و سران یهود، ترویج و تبلیغ اندیشة قدیمی استقرار یهود در سرزمین فلسطین را کاملاً مساعد و مناسب تشخیص دادند. با پشتوانه قدرت اقتصادی یهود در اروپا، سازمان‌ها و تشکل‌های سیاسی و فرهنگی جدیدی از سوی بعضی رهبران و اندیشه‌مندان یهود تأسیس شد. رسالت و مأموریتِ عمدة این کانون‌ها، تبلیغ، ترویج و گسترش اندیشه‌ای بود که بعد‌ها «صهیونیسم» نام گرفت .اگر چه این واژه، پس از برگزاری اولین کنگرة جهانی صهیونیسم در سال 1897 م/ 1276ش، در شهر بال سوئیس، به تدریج بر سر زبان‌ها افتاد و در فرهنگ سیاسی جهان مطرح شد، اما سازمان‌ها و کانون‌هایی با اندیشه، ماهیت و اهداف صهیونیستی، در کشور‌های اروپایی، فعالیت خود را‌ آغاز و حتی شعبه‌هایی در نقاط مختلف جهان، به ویژه مناطق یهودی‌نشین دایر کرده بودند.

 

اتحادیه جهانی یهود

سازمان «آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال» یا اتحادیه جهانی یهود از جمله سازمان‌های یهودی با اندیشة صهیونی بود که در سال 1861 م/ 1240 ش، در فرانسه تأسیس و فعالیت خود را آغاز کرد.

بنیان‌گذار این سازمان یکی از یهودیان سرشناس و برجستة فرانسوی به نام اسحاق موسی آدولف کرمیو بود که در سال 1796 م/1175 ش، در شهر نیمس به دنیا آمد. وی در سال 1840 م/1219 ش، رئیس «انجمن مرکزی یهودیان» فرانسه بود و بعد‌ها به عضویت مجلس نمایندگان فرانسه انتخاب و نفوذ و اعتبار فوق‌العاده‌ای در جامعه فرانسه کسب کرد. برخی منابع تاریخی نقش او را در زمینه‌سازی انقلاب 1848 م/1227 ش، فرانسه مؤثر دانسته‌اند. آدولف کرمیو در اواسط قرن نوزده به تدریج به یکی از رهبران سیاسی فرانسه تبدیل شد و حتی در چند نوبت، عضو کابینه دولت فرانسه و در سال 1870 م/1249 ش، یکی از اعضای حکومت دفاع ملی فرانسه بود.

او در سال 1860 م/ 1239 ش، با جمع‌آوری کمک‌های مالی و همکاری شماری از رهبران یهودی برای ایجاد «اتحادیه جهانی یهود» اقدام نمود. این سازمان یکسال بعد با عنوان «آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال» در فرانسه تأسیس شد. کرمیو اولین رئیس این سازمان بود که تا زمان مرگ خود در سال 1880 م/1259 ش، همواره این سمت را به عهده داشت.

افکار، علایق و تلاش‌های اسحاق موسی آدولف کرمیو، اولین رئیس آلیانس جهانی کاملاً صهیونیستی بود. به نوشتة منابع صهیو‌نیستی:

برداشت وی از عظمت قوم یهود و عشق وی به فلسطین، ماهیت صهیونیستی داشت... برداشت کرمیو از آینده قوم یهود به جهان‌بینی روشنفکرانه وی ژرفا بخشید. برای کرمیو احیای سرزمین مقدس از اولویت ویژه‌ای برخوردار بود. وی می‌گفت امید به بازگشت به سرزمین مقدس [فلسطین]، همچون خورشید به زندگی ما پرتو افکنده است و به ما آرامش می‌بخشد.

شارل نتر از یهودیان سرشناس فرانسه و از پیشگامان طرح انتقال و اسکان یهودیان در فلسطین و آلبرت کوهن عضو «انجمن مرکزی یهودیان فرانسه» و رئیس «انجمن سرزمین موعود» از جمله اعضای بسیار فعال و برجسته اتحادیه جهانی یهود (آلیانس) بودند که در مسیر تحقق اهداف صهیونیستی این سازمان، نقش اساسی و فراوان داشتند.

تلاش گسترده و بی‌وقفه رهبران آلیانس جهانی و پشتیبانی بعضی رهبران و ثروتمندان یهود، سرانجام طرح ایجاد مؤسسه کشاورزی «میکوه اسرائیل» را در حومه یافا در سال 1870 م/1249 ش، محقق ساخت. این آموزشگاه که براساس ایدة اسکان یهود در فلسطین تأسیس شده بود آرزوی برخی رهبران اندیشة صهیونیستی، به‌ویژه سران سازمان آلیانس را تحقق بخشید. آدولف کرمیو رئیس آلیانس دربارة اهمیت تأسیس «میکوه اسرائیل» گفته بود:

این مدرسه در آینده به دژ بسیار مستحکمی تبدیل خواهد شد. وقتی یهودیان به سرزمین بومی خود پای گذارند، دیگر هرگز آن را ترک نخواهند کرد.

 

آلیانس اسرائیلی در ایران

آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال یا اتحادیه جهانی اسرائیلی، به موازات تلاش در مسیر اجرای طرح استقرار یهود در فلسطین، دست به تأسیس شعبه‌هایی در بعضی کشور‌های جهان، از جمله ممالک آسیایی و عربی زد.

در سفر سال 1873 م/1252 ش، ناصر‌الدین شاه قاجار به اروپا، رهبران و نمایندگان یهود کشور‌های اروپایی، شاه ایران را برای اعطای یک سری امتیازات اجتماعی به یهود توجیه و ترغیب کردند.

ملاقات و مذاکرات رهبران یهود انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، بلژیک، هلند و نمایندگان و مأموران بعضی کانون‌های یهودی با ناصر‌الدین شاه و میرزا‌حسین خان مشیر‌الدوله (سپهسالار) صدر‌اعظم وقت، سرانجام منجر به اتخاذ تصمیمات جدیدی شد که تأسیس مدارس آلیانس در ایران از آن جمله بود.

به اعتراف تاریخ یهود؛ «در سفر اول ناصر‌الدین شاه به اروپا در سال 1290 هجری، مؤسسات و نمایندگان آلیانس در غالب نقاط از او پذیرایی بعمل آوردند و یهودیان ایران را به او توصیه کردند. در (13 ژوئیه) حاجی میرزا‌حسین مشیر‌الدوله در پاریس صورت مجلسی از بازدید آلیانس، با موافقت شاه امضاء کرد که دارای تعهدات امید‌بخشی دربارة یهودیان ایران بود. یکی از آن تعهدات حمایت از مدارسی بود که‌ آلیانس می‌خواست در ایران افتتاح کند.»

به نوشتة حبیب لوی:

شنبه 12 ژوئیه 1873 [1252 ش] طبق دعوتی که از کمیته مرکزی آلیانس بعمل آمده بود، در هتل، ریاست پارلمان فرانسه، محل اقامت شاه ایران در پاریس، حضور بهم رساندند. جناب آقای میرزا‌ملکم‌خان وزیر امور خارجه ایران، هیأت کمیته مرکزی آلیانس را در سالن پذیرایی به حضور شاه وارد نمود. موقعی که آقای آدولف کرمیو رئیس آلیانس می‌خواست شروع به صحبت کند، اعلیحضرت وی را شناخته و به او دست دادند. آقای کرمیو این گونه شروع به سخن نمود: اعلیحضرتا! آلیانس اسرائیلت اونیور‌سال فوق‌العاده افتخار دارد که به وی اجازه شرفیابی حضور داده شده است.

آدولف کرمیو رئیس آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال با ارائه گزارشی دربارة یهود ایران و علایق شاه دوستی آنان، ناصر‌الدین شاه را با کوروش هخامنشی مقایسه و اعطای بعضی امتیاز‌ها برای یهود‌ی‌ها را تقاضا کرد.

سخنان همراه با چاپلوسی و تملق رئیس «اتحادیه جهانی اسرائیلی» چنان احساسات ناصر‌الدین شاه قاجار را تحریک کرد که فوراً حمایت خود و صدر‌اعظم ایران را از یهود یادآور شد:

شاه با دست خود، صدر‌اعظم (میرزا حسین‌خان سپه‌سالار) را نشان داده و به زبان فرانسه فرمودند: این نخست وزیر حامی یهودیان است و این کار را مانند کار خودش می‌داند. او به قدری دوست یهودیان است که مسلمانان کینه به وی پیدا کردند. صدر‌اعظم با تبسمی تعظیم نمود.

کرمیو گفت: اعلیحضرتا آلیانس اسرائیلت مایل است که رعایای یهود شما با وظایفی که نسبت به وطن‌پرستی و پادشاه خود دارند آشنا گردند. لازم است که از طفولیت آنها را به نتایج نیکوی فرهنگ آشنا ساخت. ما پیشنهاد می‌کنیم که در بعضی از شهر‌های کشور شما [ایران]، همان قسم که در شهر‌های شرق کرده‌ایم، مدارسی تأسیس کنیم که معلمین ما آنها را اداره کنند. آیا این فکر مورد تصویب ملوکانه واقع خواهد گردید؟

شاه به زبان فرانسه جواب داده فرمودند: «بلی من از مدارس شما حمایت خواهم کرد. آقا کرمیو! با صدر‌اعظم موافقت نمایند و من آن را تصویب می‌کنم.»

سرانجام این گفت‌وگو به تهیه و تدوین نامه‌ای چهارده ماده‌ای از سوی آدولف کرمیو رئیس سازمانی جهانی آلیانس منجر شد و فوراً مورد موافقت میرزا‌حسین‌خان سپهسالار صدر‌اعظم وقت به نمایندگی از شاه ایران قرار گرفت.

ناصر‌الدین شاه در سفر بعدی خود به اروپا و در واقع انگلستان، در سال 1888 م/1267 ش، در زمان ملکه ویکتوریا و ولیعهد او، ادوارد، عمدتاً میهمان دوستان یهودی ملکه انگلیس و ولیعهد او بود. به طوری که نوشته‌اند:

در این سفر بار اصلیِ پذیرایی از پادشاه ایران به دوش آلفرد فردیناند روچیلد [یهودی] بود، به نوشته آلفری، اکنون، سرآلبرت ساسون [یهودی] که پیر و سالخورده بود خود حکمران یک امپراتوری شرقی محسوب می‌شد. او در کنار ادوارد [ولیعهد وقت و پادشاه بعدی با عنوان ادوارد هفتم در انتظار شاه ایران نشست. شاه در لندن برای شام میهمان روزبری‌ها (کنت و کنتس/ حنا روچیلد) بود و فردای آن روز آلبرت [ساسون یهودی] او را به ناهار دعوت کرد. آلفری معتقد است توجه آلبرت ساسون به شاه ایران یک مسئله اخلاقی نبود. در این سفر دو نفر از رهبران سرشناس جامعه یهود انگلستان که از پیشگامان حرکت صهیونیستی به شمار می‌آمدند با ناصر‌الدین ملاقات و گفت‌وگو کردند. این دو، بارون ادموند روچیلد و موسی مونته فیوری بودند.

بارون ادموند روچیلد (1845ـ1934) کوچکترین پسر جیمز روچیلد، همان کسی است که نام وی با استقرار یهودیان در فلسطین و تأسیس دولت اسرائیل پیوند ناگسستنی دارد. به نوشته بعضی اسناد ادموند روچیلد 70 میلیون فرانک در راه انتقال و اسکان یهود در فلسطین سرمایه‌گذاری کرد.

موسی مونته فیوری یا موزز مونته فیوره از دیگر پیشگامان بزرگ صهیونیسم انگلو‌ ـ یهودی است که قبل از برگزاری کنگرة بال در مسیر پیشبرد آرمان صهیو‌نیسم تلاش بی‌وقفه داشت. بعضی منابع یهودی و صهیو‌نیستی نوشته‌اند صهیو‌نیسم، نخست مرهون آرمان و تلاش این شخصیت یهودی است که ملکه ویکتوریا لقب شهسوار امپراتوری بریتانیا (شوالیه‌گری) را به او اعطا کرد.

نباید از یاد برد که ارتباط محافل مرموز یهود اروپا با ناصر‌الدین شاه قاجار و دربار او از پیشینه قابل توجه برخوردار بود. حضور و نفوذ گسترده و همه جانبه یهودیانی چون حکیم یحزقل (حق‌نظر) و یاکوب ادوارد پولاک با عنوان طبیب در دربار تنها یک نمونه آشکار آن است. حکیم یحزقل که پیش از این طبیب مخصوص محمد‌شاه بود ـ با نفوذ مرموزی که بر مهد‌علیا، مادر شاه داشت ـ می‌توانست منشاء بسیاری از رویداد‌های حساس باشد. همانگونه که ادوارد یاکوب پولاک یهودی از سال 1855 تا 1860 م / 1234 تا 1239 ش، به عنوان طبیب مخصوص ناصر‌الدین شاه از چنین موقعیت و نفوذ و تأثیری برخوردار بود. به اعتراف نویسندة تاریخ یهود ایران، یاکوب ادوارد پولاک وسیله‌ای برای اطلاع یهودیان خارجی، خصوصاً انگلستان از وضع یهودیان ایران گردید.

گفتنی است؛ عزرا فرزند یعقوب، نوة داود شیرازی از ثروتمندان معدود آن عصر، داماد یحزقل بود که بین تهران و بغداد و تهران و منچستر انگلستان به امور تجاری اشتغال داشت. بی‌تردید ثروت‌اندوزی عزرا بن یعقوب، بی‌تأثیر از نقش و نفوذ یحزقل در دربار حکومتی نبود.

«سفرنامه پولاک» با اشاره به یک مورد اختلاف منافع بین حکیم یحزقل یهودی با میرزا‌آقاخان نوری صدر‌اعظم ناصر‌الدین شاه قاجار، حمایت دربار از طبیب یهودی و برکناری صدر‌اعظم را ناشی از تأثیر و میزان نفوذ یحزقل در دستگاه حکومتی می‌دانسته، به طوری که او را معادل مرد‌خای، عموی ملکه استر‌ یهودی، همسر خشایار‌شاه قلمداد کرده و با عاریه گرفتن از کتاب استر در عهد عتیق می‌نویسد: «و مردخای ـ در این مورد همان حق‌نظر ـ در بین قوم خود بزرگ و نام‌آور بود.»

به هر روی، سفر اول ناصرالدین شاه قاجار به اروپا، زمینه‌ساز تأسیس شعبه‌های آلیانس در ایران شد و سفر دوم او ایجاد مدارس آلیانس را به دنبال داشت. به این ترتیب، حدود سی‌وهشت سال بعد از تأسیس آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال در فرانسه، در سال 1898 م / 1277 ش، مدارس وابسته به آن در ایران ایجاد و شروع به فعالیت کردند.

گفتنی است، تا قبل از برپایی مدارس رسمی آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال در ایران، مدارس ویژة یهود در ایران با پشتیبانی کانون‌ها و محافل خارجی در این کشور دایر بود: تا گشایش نخستین مدرسة آلیانس در تهران، با یاری انگلیسی‌ها در ایران چند آموزگار پروتستان تبلیغ و تدریس فرزندان جماعت یهود را عهده‌دار بودند. یکی از آنان میرزا‌بابا نامی بود که یک سال پس از گفت‌وگو‌های پاریس و کسب اجازه از ناصر‌الدین شاه، مدرسه کوچکش را در 1875 م [1254 ش]، گشود. دومین مدرسه در 1899 م [1278 ش،] در اصفهان برپا شد. این نهاد را یک یهودی به نام نورالله که او نیز دین پروتستان آورده بود اداره می‌‌کرد. باز هم او بود که در سال 1894 [1273 ش] دو شعبة دیگر همان مدرسه را در تهران و همدان به راه انداخت.

به این ترتیب شعبه رسمی مدارس آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال در ایران برپا شد.

در 14 ژوئیه 1898 م [1277 ش] کمیته مرکزی پاریس نامه‌ای برای نظر آقا یمین‌السلطنه سفیر ایران در فرانسه فرستاد و اعلام داشت که این روزها کمیته در این خیال است که مدرسه آلیانس تهران را به راه اندازد.

به همین قصد یهودیان، بارون هیرش، یکی از بانوان بزرگ و سرشناس خود را از لندن جهت پادر‌میانی به تهران فرستادند. پس از آنکه پذیرش حکومت را گرفتند، ژوزه کازه را که از استادان بیروت بود برای تدریس و اداره مدرسه به تهران خواستند. اما سرپرستی با لِوِن نامی بود که درباره چگونگی گشایش مدرسه، گزارش‌های گرانبهایی برای وزیر خارجه فرانسه فرستاد.

به این ترتیب مدارس آلیانس در تهران به راه افتاد.

در 30 اکتبر 1898 م/1277ش مدرسه زادروز مظفر‌الدین شاه را جشن گرفت. رفته رفته پیشرفت آلیانس یهود توجه دولتمداران را به خود جلب کرد. وزیر امور خارجه (میرزا محسن‌خان مشیر‌الدوله) صد نفر از نوآموزان مدرسه را به حضور پذیرفت و شادباش گفت و 500 فرانک کمک هزینه داد. آن وزیر یادآور شد: برای ما یهودی و غیر‌یهودی هر دو ایرانی هستند و شاه ایران «میان رعایای خود، از هر کیش که باشند تبعیض قائل نیست.» همچنین مظفر‌الدین شاه به نظام‌السلطنه دستور داد که سالانه 200 تومان به این مدرسه کمک کند. نیز تشویق‌نامه فرستاد و نوشت: من با خوشوقتی اطلاع یافتم که گروهی از یهودیان مایلند به فرزندانشان تعلیماتی بدهند که در سایر مدارس برایشان میسر نیست. زیرا درهای آن مدارس به رویشان بسته است. پس اکنون برآنند که به جمع‌آوری کمک هزینه برآیند و یک نهاد آموزشی برپا کنند تا در آنجا کودکان ندار و یتیم بیاموزند چگونه براساس دین موسی به بزرگداشت نام من [مظفر‌الدین شاه قاجار] برآیند و برای من و سرزمین من دعا کنند.

ایجاد یک تشکیلات پوششی فرهنگی با اغراض سیاسی در ایران از سوی آلیانس جهانی تلاش همه‌جانبه‌ای برای ترویج و تبلیغ اندیشة صهیو‌نیستی در جامعه یهود بود. مدارس آلیانس پس از تهران، یکی پس از دیگری در شهر‌های یهود‌ی‌نشین ایران، از جمله در اصفهان، شیراز، همدان، کرمانشاه، سنندج، نهاوند، تویسرکان، بروجرد، یزد، رشت، گلپایگان، کاشان، گروس (بیجار) و... تأسیس شد و فعالیت خود را آغاز کرد.

مؤسسات آلیانس، به موازات گسترش فعالیت‌های خود در جوامع یهود اروپا، از شمال و شرق آفریقا تا خاورمیانه و آسیا نیز شعبه‌های خود را توسعه و بسط داد. به طوری که، طی مدت کوتاهی از لندن، وین و برلین تا تتوان و طنجه مراکش در شمال آفریقا، و بغداد و ادرنه در حوزه قدرت امپراتور عثمانی و تا ایران فعالیت خود را به طور هماهنگ رونق بخشید.

دربارة فعالیت به اصطلاح آموزشی و فرهنگی آموزشگاه‌های آلیانس، به ویژه در ایران، دو نکته حائز اهمیت وجود دارد. نکتة اول آنکه، مدارس و مؤسسات مزبور، به طور مرموزانه و تقریباً نیمه‌آشکار، کودکان و نوجوانان غیر‌یهودی، از جمله مسلمانان را نیز جذب و تحت آموزش قرار می‌دادند. این موضوع در برخی نقاط ایران موجب عکس‌العمل مردم مسلمان، به ویژه عالمان دین گردید. طوری که در بعضی بلاد عالمان بزرگ و سرشناس، ورود و حضور کودکان و نوجوانان مسلمان را به این آموزشگاه‌ها منع و تحریم کردند.

در سال 1900 میلادی مدرسه آلیانس در اصفهان افتتاح گردید و چند سال بعد در سال 1907 م سیّدی [از عالمان مسلمان] از عده‌ای از بزرگان یهود تعهد گرفت اطفال مسلمان حق ندارند در مدارس یهود [آلیانس] حضور یابند. این دستورات هم در اثر دخالت وزیر مختار ایران عقیم ماند. همگرایی و هماهنگی دولتمداران وقت با محافل یهودی در پیشبرد ایده‌های صهیونی در ایران آن زمان، به طور جدی نیازمند تأمل و تحقیق است.

نکتة دوم این که، دست‌پروردگان و دانش‌آموختگانِ مسلمانِ آموزشگاه‌های آلیانس، به طرز بسیار شگفت‌آور و سؤال برانگیزی، بعد‌ها، وارد دستگاه‌ها و مراکز قدرت در عرصه سیاست و فرهنگ در کشور می‌شدند. کوهنکا رئیس آموزشگاه‌های آلیانس در ایران در این باره گفته بود:

خوشوقت است وقتی ملاحظه می‌کند اکثر دانشمندان، نویسندگان و رجال سیاسی و نظامی این کشور از تحصیل کردگان مدارس آلیانس می‌باشند. و باز هم مزید افتخار است که همین تربیت‌یافتگان مدارس ایران امروز از بهترین دوستان این مؤسسه می‌باشند. در این راه پرافتخار، آلیانس اسرائیلیت دوستانی هم دارد که با کمک‌های مادی و معنوی خود تسهیلات لازم در راه پیشرفت مقاصد فرهنگی او را فراهم می‌سازند. ترویج ایدة سیاسی و فرهنگی هماهنگ و واحد در جوامع یهودی جهان در مسیر آرمان صهیونیسم، تلاش بی‌وقفه و مستمری از سوی آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال در بسیاری از کشور‌ها از جمله ایران بود. اما رهبران و سران آلیانس، در تعقیب ایدة مزبور، از تربیت مأموران محلی غیر‌یهودی برای پیشبرد اهداف و مطامع خود نیز غافل نبودند.

در یکی از منابع یهودی با اشاره به حضور دانش‌آموزان مسلمان در مدارس آلیانس، اعتراف شده است که در برخی مناطق کشور، تعداد دانش‌‌آموزان مسلمان حتی از یهودی‌ها بیشتر بوده است: «به عنوان مثال در مدرسه همدان از 654 شاگرد تنها 173 نفر یهودی بودند.»

منابع یهودی علت جذب کودکان مسلمان در مدارس آلیانس را ایجاد همگرایی فکری و فرهنگی بین یهودیان و مسلمانان ادعا کرده‌اند:

سیاست آلیانس اسرائیلی از آغاز این بود که در حدود 20 درصد دانش‌آموزان مسلمان را به منظور نزدیکی دو جامعه، ایجاد ارتباط و انواع اهداف مثبت دیگر در خود جای دهد. نکته قابل توجه دیگر در مدارس آلیانس در ایران، عدم توجه به زبان، ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایران، در برنامه‌های آموزشی بود:

بنابر گزارش‌های مفتش وزارت معارف در مدرسه آلیانس یهود چندان توجهی به زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران نداشتند. برنامه‌های مدارس دولتی و آئین‌نامه وزارت معارف را پشت‌گوش می‌انداختند و وا می‌نهادند.

در بخش متوسطه، تدریس ادبیات فارسی، به ویژه اشعار و قطعات برگزیده که در سایر مدارس اجباری بودند، در اینجا «خوانده» نمی‌شدند و به طور کلی فارسی این کلاس‌ها با پروگرام وزارت معارف هماهنگ نبود. در سال یکم متوسط حساب تدریس نمی‌شد. فارسی شاگردان مدرسه «ضعیف» بود.

نمایندگان و مأموران آلیانس مرکزی پیوسته به ایران سرکشی و چگونگی فعالیت مدارس وابسته را از نزدیک تحت کنترل و مراقبت و هدایت داشتند. آموزشگاه‌ها و مؤسسات وابسته به آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال تا سال 1357 ش، در ایران فعالیت داشتند و تحت راهبردی و اداره مرکزیت فرانسوی آن، به مدت 80 سال، اهداف و برنامه‌های این کانون جهانی صهیونی مستقر در پاریس را در ایران پیاده می‌کردند.

صرف‌نظر از روابط مستحکمی که تشکیلات آلیانس با مراکز سیاستگذاری و تصمیم‌گیری، دولتمداران و کانون‌های قدرت داخل کشور ایران داشت، دانش‌آموختگان مدارس و آموزشگاه‌های آلیانس نیز به آسانی به داخل حوزه‌های مدیریت و قدرت کشور نفوذ و حضور پیدا کرده بودند. اینها تماماً حاکی از موقعیت ممتاز یهود در ایران آن دوران است.

زمینه‌های ایجاد آموزشگاه‌ها و مؤسسات وابسته به آلیانس اسرائیلیت در دوره ناصر‌الدین شاه به وجود آمده بود، اما این تلاش‌ها پس از روی کار آمدن مظفر‌الدین شاه و در واقع حدود یک سال پس از برگزاری اولین گنگرة جهانی صهیو‌نیسم در شهر بال سوئیس، در ایران نتیجه داد. آموزشگاه‌ها و مدارس آلیانس اسرائیلیت بذر افکار صهیونی را در میان یهود ایران پاشید. بر این اساس می‌توان گفت که آلیانس اسرائیلیت اونیور‌سال، منشاء و مادر اندیشه‌ها، تلاش‌ها و تشکل‌های صهیونیستی در جامعة یهود ایران بوده است. اسناد، مدارک و منابع مختلف تاریخی نیز این واقعیت را تصریح و تأکید می‌کند که پس از فعالیت مدارس آلیانس در ایران، زمزمه‌های صهیونی در جوامع یهود این کشور نضج گرفت و سرآغاز فعالیت‌ها در این باره گردید.


پژوهه صهیونیت مرکز مطالعات فلسطین ج 2، 1381، ص 343 تا 352.