به مناسبت درگذشت سید جمال الدین اسد آبادی در 19 اسفند 1275
همبستگی دین وسیاست در اندیشه سید جمال الدین اسد آبادی
957 بازدید
در شرایطی که جوامع مسلمانان به دلایل سیاسی ، فرهنگی ، فکری ، اجتماعی و اقتصادی و تاریخی در حال رکود و ضعف بود و از سوی دیگر در معرض تهاجم تمدن جدید غربی ، در سیستم جهانی سرمایه داری نیز هضم می¬شد . برخلاف این شرایط و برای مقابله با آن، دو جریان متفاوت پیدا شدند که اولی جریان تجدد بود و طرفداران آن در پی اتحاد و ادغام در غرب بودند . راه کارهای آنان پیروی از تمدن غربی الگوها و مدل های غربی ، پیوند با سیاست های دولت های اروپایی ، اصلاح و نوسازی صوری بود .
جریان دیگر نهضت اصلاح تفکر دینی بود که اصلاح طلبی دینی نیز خوانده می شد . ایشان خواهان تغییر و تحول و رفع موانع توسعه و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین از مبانی دینی و اسلامی بودند. بانی این گرایش ( جریان ) سید جمال الدین اسد آبادی بود. وی با اعتنای اساسی به عقل ، فلسفه ، اجتهاد و نوآوری عمق و غنای خاصی به این جریان بخشید . در بحث از عواملی که موجب انحطاط مسلمین شد، سید جمال مسئلهی جدایی دین از سیاست و مقام علم و اجتهاد از مقام اجرا و حکومت را پیش کشیده و آن را از مهمترین انحرافات عقیدتی- سیاسی مسلمانان می داند ودر مقام رد آن پیشگام می شود .
شهید مطهری در این رابطه معتقد است: « شاید فضل مقدم در این زمینه با سید جمال باشد . سید جمال شاید نخستین کسی بود که احساس کرد اگر بخواهد در مسلمانان جنبش و حرکت ایجاد کند باید به آن ها بفهماند که سیاست از دین جدا نیست که او این مسئله را به شدت در میان مسلمانان مطرح می کرد . »
در نیمه های قرن 13 هجری و در اوضاع واحوال رخوت زدهی جوامع مسلمانان جدایی دین از سیاست امری پذیرفته شده جلوه گر شد . سنت جاری مردم و دول حاکم نیز این گونه بود ، از یک سو علما و رهبران مذهبی با ذهنیت و جهان بینی هایی که متمایل به تعارض میان دنیا و آخرت ، ماده ومعنی ، معاش و معاد ، عقل ودین و عقیده و عمل بودند ، جدایی دین از سیاست را ترویج می¬کردند و از سوی دیگر گروهی از روشن فکران مخالف استبداد که شاهد سوء استفاده دول حاکم از قدرت سیاسی و دینی بودند ، با تبلیغ غربیان خواهان جدایی دین از سیاست شدند؛ زیرا در اندیشهی اهل سنت (در این جا چون اکثریت مخاطبان و مسلمانان از اهل سنت می باشند اندیشهی آنان به کار می رود) اطاعت از حاکم از جنبهی دینی واجب است و همبستگی دین و سیاست به معنای در خدمت گرفتن دین توسط سیاست می باشد لذا جدایی دین از سیاست و دنیایی شدن امر حکومت وجدان مردم را در اعتراض به وضع نامطلوب موجود آزاد می گذارد.
بنابراین جدایی دین از سیاست در نظر این دسته از روشن فکران می توانست توجیه کنندهی انتقاد مردم از حکومت باشد. به عبارت دیگر در جامعه ای که رهبران مذهبی در کار سیاست و دولت شرکت ندارند و دین نیز نقش تعیین کننده ندارد، سیاست دین را در خدمت گرفته واز آن سوء استفاده می کند پس بهتر آن است که جلوی سوء استفاده سیاست و دول مستبد از دین گرفته شود .
در این شرایط سید جمال با جدایی دین از سیاست به مخالفت برخاست تا در حوزهی داخلی در برابر استبداد حکومت¬های موجود ، مردم و اقشار مختلف را به فعالیت سیاسی و براندازی حاکمیت¬های استبدادی و برقراری حکومت اسلامی سوق دهد و مسلمانان بتوانند سرنوشت خود را بدست گیرند ، در جبههی خارجی نیز در پی آن بود که با آگاهی سیاسی گسترهی مسلمانان ، مبارزه با استعمار را گسترش دهد .
وی ریشهی رخوت در جامعهی اسلامی را از زمانی می دانست که مقام علمی اسلام از مقام خلافت جدا گشت و خلفای عباسی تنها به اسم خلافت قانع شدند ، بدون اینکه مانند خلفای راشدین هم جامع علوم و فقه اسلامی باشند یا اینکه به مقام اجتهاد در اصول و فروع احکام اسلامی برسند ». به اعتقاد سید جمال بعد از این ماجرا مسالهی اختلاف و ازدیاد مذاهب بر جامعهی مسلمانان پدیدار شد که در نتیجهی آن وحدت خلافت اسلامی از هم پاشید. با تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت و جدایی رهبری دینی از رهبری سیاسی و در آن هنگام که زمام داران از راه زور و غلبه به قدرت می رسیدند ( شکل گیری نظام امیرالامرایی ) شأن خلافت از هم پاشید و زوال جامعهی مسلمانان آشکار تر شد. باز هم باید توجه داشت که هدف سید جمال وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمار بوده است لذا از طرح موضع اصولی شیعیان در مورد جانشینس پیامبر (ص) و امامت صرف نظر کرده است همچنین غالب مخاطبان وی اهل سنت بوده اند.
سید جمال الدین عامل اصلی انحطاط جوامع مسلمین را از دست دادن پایگاه دینی – سیاسی و مبانی مشروعیت قدرت سیاسی خلفای عباسی می دانست که زمینه ساز هجوم مغول شد. ظهور چنگیز و فرزندان او باعث تشدید اختلاف در میان مسلمانان شد و با پیدایی تیمور لنگ جامعهی اسلامی تجزیه گشت و میان پادشاهان و علمای اسلامی فاصله افتاد و از سوی دیگر با پیدایی حکومت¬های مختلف اسلامی در گوشه و کنار بلاد اسلامی اتحاد و همبستگی مسلمانان بیش از پیش از بین رفت و در قرون بعدی زمینهی تعارضات ایدئولوژیکی میان مسلمانان را فراهم کرد . که این خود آسیب پذیری مسلمانان در برابر غیر مسلمانان را نشان می داد .
سید معتقد بود در امر سیاست کسانی اخلاقا مسلمان بودند و برای ادارهی امور اسلامی صلاحیت داشتند و می توانستند با لیاقت و شایستگی مراتب دولتی را بپیمایند و امور سیاسی را تدبیر کنند از دخالت در کارها ممنوع و بر کنار شدند و کشور های اسلامی به دست بیگانگان سقوط کرد .
راه حلی که سید پیشنهاد می داد ودر مسیر آن گام بر می داشت پیوند دین وسیاست بود. منظم ترین اثر او رسالهی نیچریه در رابطهی دین و جامعه به طور مفصل بحث میکند و در آن به یقین اعلام میدارد: «دین مطلقا سلسلهی انتظام هیئت اجتماعی است و بدون دین هرگز اساس مدنیت محکم نخواهد شد . فلسفهی سیاسی او به دو اصل قدرت و سیادت استوار بود و مدینهی فاضله ای که وی حول محور دین و تحت حاکمیت قرآن ترسیم می کرد در این جمله اش پبداست « امیدوارم که حاکم و سلطان همهی ملت های مسلمان تنها قرآن باشد و عامل وحدت ویگانگی آنان دین آن ها »
وی با توجه به تاریخ صدر اسلام و متون دینی تأکید می کرد که مسلمانان باید از نظر عقل و شعور وآگاهی دینی وسیاسی رشد کنند و با آگاهی و شعور سیاسی مبتنی بر دین و با احساس تکلیف و وظیفهی دینی و شرعی در صحنه های اجتماعی وسیاسی فعال شده و با مبارزه با استبداد واستعمار سرنوشت خود را بدست گیرند .
در این میان سید به نقش علما ، خطبا ، پیشوایان و وعاظ اشاره می¬کند که بایستی برحسب وراثت شرافتمندانه¬ای که شارع اسلام برای آنان به ارث گزارده برای احقاق حق مسلمانان در ارتباط دینی و از بین بردن اختلافات موجود در حکومت های اسلامی تلاش کنند . مدارس و مساجد حلقهی زنجیری است که در سرتاسر جهان اسلام محل اجتماع مسلمانان است و باید با یکدیگر در ارتباط باشند . مراکز جهان اسلام و مکان های مقدس از جمله خانهی کعبه بهترین مکانی است که مسلمانان می توانند با تبادل افکار نیروی از دست رفتهی دین را تقویت کنند و از تهاجم دشمنان محفوظ دارند و برای روشن کردن افکار مسلمانان و نگهداری دین از سنت ها و بدعت ها طرح ریزی کنند .
آری اتحاد و علو کلمه میان مسلمانان به آنها قدرت می دهد که هر حادثه و پیش¬آمدی را به موقع دفع کنند و جامعه اسلامی را از هر تعرض و تهاجم مصون دارند ، اگر مسلمانان به چنین آگاهی برسند ، اگر چنین وحدتی میان آنان حاصل شود آنان خواهند توانست با قیام خود تمدن خود را زنده نگه دارند .
منابع :
1 – مطهری، مرتضی ، پیرامون انقلاب اسلامی ، تهران ، صدرا ، ص 52.
2 – اسد آبادی ، سید جمال الدین ، عروة الوثقی ص 118.
3 - اسد آبادی ، همان، ص176.
4 – موثقی ، سید احمد ، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشه های سیاسی وآرای اصلاحی سید جمال الدین اسد آبادی دفتر نشر فرهنگ اسلامی ص 153.
سایت سیاست ما
نظرات