نقش روحانیت اصفهان در انجمن ولایتی بر اساس مندرجات روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان (قسمت اول)
اشاره
مقاله حاضر برآمده از طرح پژوهشی با عنوان «تحشیه و تحلیل و چاپ روزنامه انـجمن مقدس ملی اصفهان» اسـت کـه برای اولین بار مورد بررسی،تحلیل و تحشیه قرار گرفته است.
مقاله ابتدا به تبیین جایگاه و موقعیت اصفهان مقارن با شکلگیری نهضت مشروطیت پرداخته، سپس موضوع مشروطیت در اصفهان و علل حمایت گسترده روحـانیت اصفهان از آن را مورد بررسی قرار داده است.پیروزی نهضت مشروطیت و آثار آن بر شکلگیری انجمنهای ایالتی و ولایتی در اصفهان،علل و انگیزه حمایت روحانیت از انجمن ولایتی و تشکل و تداوم آن از ابتدا تا وقوع کودتا علیه نهضت نیز مـورد تـوجه قرار گرفته است.بررسی بافت،ابعاد،شئون و اختیارات و اقدامات انجمن مقدس ملی اصفهان و روزنامه ارگان آن در ادامه مقاله پیگیری شده است.آخرین موضوعی که در مقاله مورد بررسی قرار گرفته،شناخت مـواضع انـجمن اصفهان در قبال نهادهایی همچون:مجلس شورای ملی،شاه و سلطنت،مشروطه و شخصیتهای مقتدر معاصر خود است.در این بخش سعی شده است،دیدگاه و اقدامات انجمن با انگیزهء شناخت حدود استقلال و کـارآیی آن مـورد بررسی قرار گیرد.
روحانیت و مشروطیت در اصفهان
اصفهان از جمله معدود مناطقی در ایران است که مجال آن را یافت تا در گذر تاریخ شاهد بروز آرا و نظریات گوناگون،پیدایش مکاتب و نحلههای فرهنگی متفاوت و در نـتیجه مـاءمن سـلیقههای فرهنگی،اجتماعی و دینی ناهمگون بـاشد.
در ایـن مـنطقه در هربرهه زمانی،حرف اول را در زمینه فرهنگی بهویژه مذهبی گروهی گفتهاند.زمانی مسلمانان سنیمذهب و گاهی شیعیان1.اقوام و پیروان سایر ادیان این منطقه نـیز در اوج قـدرت سـیاسی و دینی اکثریت،در آرامشی بیشتر از سایر نقاط زیستهاند. مـسیحیان،2یـهودیان3زرتشتیان،4از آن جملهاند که از حاکمیت روحیه تساهل و تسامح اسلامی بر مردم منطقه بهره برده و شاید آزادتر و امنتر از زیستگاه اصلی خـود،مـظاهر فـرهنگ و تمدن قوم و نحله خویش را در اصفهان به نمایش گذاشتهایند.5
تداوم رویـه تساهل و تسامح در اصفهان و خو گرفتن مردمش با آزاداندیشی که خود برآمده از اعتقاد دیرینه به اصل اسلامی«بشارت دهید کـسانی را کـه اقـوال گوناگون را میشنوند و بهترین را انتخاب میکنند»،6بود.این اعتقاد در مردم زمینه مـساعدی بـوجود آورد تا در اواخر قرن سیزده شمسی-اوائل قرن بیستم میلادی-که جوامع بشری در همه جا دستخوش دستاخیز فـراگیر اصـلاح سـاختار سیاسی کشورها شد و تشنه آگاهی و رهایی از وضع نابسامان خود و جامعه بود و نـهضتهای آزادیـبخش یـکی پس از دیگری از اقصی نقاط گیتی7در برابر استعمار خارجی و استبداد داخلی قد برافراشته بودند،در کهن سـرزمین مـا ایـران هم مردم به مدد دلسوزان صادق قوم در برابر غفلت طولانی و خودفراموشی حیرتآور حاکم بـر هـمه شئون زندگیشان ایستادند و تلاش کردن تا تمامی آرزوهای خود را در زمینههای سیاست،اجتماع، فـرهنگ و اقـتصاد بـا به ثمر نشاندن نهضت اصیل و پویا و مردمی خویش،تحقق بخشند.
نهضت مشروطیت مردم ایـران در نـیک زمانی درخشید و ملت ایران در بدو امر همهء توان خود را در بالندگی آن به کـار گـرفت.دیـن که گرانسنگترین سرمایه معنوی مسلمان ایرانی بود، راهبریش را به عهد گرفت.هرچند که گروهی بـر آن عـقیده بودند که:علل و زمینههای نهضت زاییده فکر اسلامی است8*و شکل اجرایی را از دیـگر مـلل گـرفته است9و در گذر از مراحل طاقتفرسا با پشت سر گذاشتن موانع عدیده رهبر و حامی کارآمد واقعی آن روحـانیت تـشیع بـوده است.10
بجد اعتقاد بر این بود که:مشروطیت موهبتی الهی است بـرای اجـرای حدود احکام تعطیل (*)-روال ارائه پاورقی از روزنامه:روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان،سال 1،شماره 30،صفحه 1،لذا در همه پاورقـیهای بـعدی فقط به ذکر واژه اختصاصی روزنامه و اعداد سال،شماره و صفحه پرداخته شده اسـت. شـده اسلام.11حتی آن دسته از روحانیت که بعدها مـتهم بـه مـخالفت با مشروطه شدند،سخت بر این بـاور بـودند که:مخالف با مشروطه و مجلس شورای صحیح،سخیف العقل و دوستدار ظلم میباشد.12واضـح اسـت که دستکم از دیدگاه آن دسته از روحـانیت شـیعه که در ایـران و خـارج از ایـران13همهء توان نهچندان کم خود را در زمـینه پیـروزی مشروطیت و تحکیم آن به کار گرفته بودند،مشروطیت نه تنها هیچگونه مغایرتی بـا اسـلامیت مردم ایران نداشت،14بلکه بر ایـن باور بودند که مـوجب تـرویج دین ضعیف شده خواهد بـود.15دیـدگاه فوق ویژه پایتختنشینان نبود.در اصفهان نیز همچون شهرستانهای بزرگ کشور-که کموبیش در شـکلگیری و تـداوم مشروطه دستی داشتند-تلقی روحـانیت و نـگرش مـردم و نهادهای اجتماعی،حـاکی از آن بـود که:نهضت مشروطیت مـساوی بـا اسلام16و قوانین آن برگرفته از متن شریعت میباشد17و جز با رهبری روحانیت زمینه پیدایش نداشته اسـت.18
نـهاد روحانیت اصفهان در عصر مشروطیت منسجم مـقتدر و از جـنبه تخصصی کـارآمد و نـظریاتش نـافذ بود.هنوز اقرار سـادهلوحانه ظل السلطان-مستبدی که یکی از طولانیترین ادوار حکومت بر اصفهان را داشت-در خاطرهها بود که بعد از درگـذشت آیـت اللّه میرزا سید محمد امامجمعه روحانی بـرجسته اصـفهان نـاباورانه احـساس درونـی خود را اینچنین بـیان داشـت که: «امروز میتوانم بگویم اصفهان مال من است»!19لذا اقتدار روحانیت در اصفهان مقارن نهضت مشروطیت علیرغم حـضور شـاهزادهای مـستبد چون ظل السلطان-که همه چیز و هـمه کـس را مـلک شـخصی خـود مـیشمرد و برای احدی جز خود حقی قائل نبود-محسوس و تعیین کننده بوده است.20
مقارن نهضت مشروطیت و زمانی قبل از آن زعامت روحانی شهر و روحانیت اصفهان با آیت اللّه محمد تـقی نجفی مشهور به حجة الاسلام یا آقا نجفی21(1332-1262)و برادرش آیت اللّه حاج آقا نور اللّه اصفهانی مشهور به ثقة الاسلام22(متوفی 1306 ش)بود که در عرصه حضور در امور اجتماعی و سیاسی کشور میان همصنفان،مـشابه زیـادی نداشت.
آقا نجفی فرزند حاجی شیخ محمد باقر اصفهانی(متوفی 1301 ق)از یک خانواده بزرگ اصفهانی بود23و در محضر امام مجدد آیت اللّه میرزای شیرازی درس خوانده و مورد وثوق و اطمینان وی بود کـه در جـریان نهضت تحریم تنباکو به حمایت از فتوای استاد قیام کرد.24آیت اللّه حاج آقا نور اللّه که سوابق روشن و مواضعی صریح در مبارزه با استبداد و استعمار داشـت،از جـمله مراجع اعلم کشور بود.25جـایگاه سـیاسی اجتماعی این خانواده را باید به گونهای نمایاند که واقعیات آن زمان را به درستی شامل شود.نباید فراموش کرد که حکومت چندین ساله ظل السلطان در اصـفهان-کـه باید آن را دوران وحشت و رکود هـمهجانبه اصـفهان نامید- با پافشاری ایشان برافتاد26 و آنگاه که مجلس شورای ملی قصد داشت نیر الدوله را به حکومت اصفهان بگمارد،ترضیه خاطر آقا نجفی و کسب موافقت ایشان را پی گرفت.27با مطالعه برخی اسناد و مـکاتبات ایـن دوره نکته شایان توجهی به چشم میخورد که حاکی از تقدم نام حجة الاسلام بر نام حاکم اصفهان است.28این امر موضوع کوچکی نبود که از نظر عمال متفرعن حکومت کماهمیت باشد.حـتی سـفیر عثمانی کـه پس از مشروطه نظامیان کشورش نقاط قابل ملاحظهای از غرب ایران را اشغال کرده بودند و به اعتراضات دولت ایران وقعی نـمینهاد، خود را موظف دانست که با ارسال نامهای مفصل و توجیهکننده اعمال دولتـ خـود را کـتمان نماید و سعی در ترضیه خاطر ایشان داشته باشد.29آقا نجفی نه تنها روحانی مورد وثوق آیت اللّه آخوند خـراسانی 30چـهره برجسته روحانیت تشیع در عتبات بود و مردم ولایت اصفهان نظریاتشان را مطاع میدانستند،بلکه روحـانیون و مـشروطهخواهان از سـواحل خلیج فارس گرفته تا ایالات و ولایات:فارس،31یزد،32کرمان33و چهار محال و بختیاری34 و...روحانیت و انجمن اصـفهان را حامی خود دانسته،گزارش امور را به ایشان ارائه میدادند.
مندرجات روزنامه انجمن مقدس مـلی اصفهان که ارگان انـجمن ولایـتی اصفهان بود و مطالبش را میتوان به عنوان نظرها و مواضع اعضای انجمن خصوصا روحانیت طراز اول شهر که رهبری انجمن و مشروطه اصفهان را عهدهدار بودند،دانست،حکایت از آن دارد که نهضت مشروطیت در کشور35و اصفهان بدون حمایت و تـلاش روحانیت تحقق نمییافت و در هر مرحله که نهضت با مشکل اساسی روبرو بود،از حمایت جدی و گسترده آیت اللّه نجفی بهرهمند میشد.وی گفته است:«از قرار مسموع دوباره بعضی مستبدین عازم مخالفت با مجلس مـقدس شـدهاند.بحمد اللّه مجلس مورد نظر مبارک حضرت حجة اللّه صلوات اللّه علیه است.عموم علمای اسلام خصوصا علمای اصفهان حمایت از مجلس دارند.عموم اهل اصفهان فدائیان مجلس شورای ملی و مجالس مقدسه انجمنهای مـلیه و اسـلامیه هستند».36 این مطلب مینمایاند که مشروطه و مجلس شورای ملی و انجمن مقدس ملی چون مورد نظر امام عصر(عج)میباشد،اهل اصفهان فدایی آن هستند.غیر از این نیز انگیزه دیگری نـمیتوانست روحـانیت و مردم را به نحوی در حمایت از نظام نوظهور متقاعد سازد که تمامی علمای طراز اول اصفهان در منزل آیت اللّه نجفی جمع شده و در حمایت از مشروطه سوگند یاد نمایند37و انجمنها متعدد در دفاع از آن ایجاد کنند38و حـتی بـا آنـ دسته از علما که معترض بـه مـشروطه بـودند،عملا به مخالفت برخیزند39و علیرغم عدم درک آن توسط برخی از مردم40و بیتفاوت اکثر آنها در قبال سرانجام آن،41از نهضت حمایت کنند جرائد بـارها یـادآوری کـردند که«حجج اسلام از جان گذشته و این مجلس مـقدس را بـرپا نمودند . از برای آنکه ریشه کفر را قلعوقمع نمایند».42و در حمایت از مشروطه تا مرحله دفاع نظامی از نهضت ایستادگی کردند43و علیه محمد عـلی شـاه و اطـرافیانش فتوا دادند.44
اکنون پاسخ به این سؤال مهم ضرورت دارد کـه روحانیت اصفهان در مشروطیت چه را مییافت و از مشروطه چه تلقی داشت که تا این حد در پایداری آن اصرار ورزید؟در پاسخ، روزنامه انـجمن مـقدس مـلی گزارش میدهد که«عقیده اهل اصفهان از علما و سایرین آن است که طـریق احـیا و بقای اسلام و رفع مفاسد و نجات از اجانب منحصر است به مجلس»45و در جای دیگر نوشته است که:سـی نـفر از اعـاظم روحانیون اصفهان که اغلب مجتهدین و مراجع تقلید بودند بر ورقهای مهر نـهادند کـه مـحتوای آن،مبنای مشروطیت را بر اساس مقدس اسلام و احیای شریعت میدانستند.46از دید آنها«اول قانون مشروطه،عـبادت حـق و مـتابعت انبیا تلقی گردید»47و از آنجا که علما را بانی تشکیل مجلس شورای ملی میدانستند،48لذا «قانون فـرنگی آن را هـم ترجمهء فقه خود میشمردند.»49در تفکر روحانیت و مردم مشروطهخواه اصفهان هیچگونه تفاوتی بین مـشروطه و اسـلام وجـود نداشت و بر این اساس حفظ اسلام را موکول به حفظ مشروطیت دانستند.50با حربه مـشروطه مـترصد رها کردن ایران از چنگال روس و انگلیس51و برداشتن رسوم فرنگی از ایران بودند!52حتی آیت اللّه آخـوند خـراسانی از عـتبات به آقا نجفی نوشت«چطور است که ما در هریک از فروع نادرهء فقه چندین ماه بـحث و تـحقیقات مینماییم.
امر مشروطیت که از اهم فرائض امروزه است متروک نماند.خوب اسـت در ایـن بـاب محکم مستحکم مدتی[در دروس حوزه]مباحثه و مذاکره نماییم.»53 البته باید این مهم را متذکر شد که از دیدگاه روحـانیت حـامی مـشروطیت در اصفهان،وظیفه نمایندگان مجلس دخالت در شریعت نبود و آزادی مطرحشده به معنای حریت در مـذاهب تـلقی نمیشد و مخالفت خود را با آن ابراز کرده بودند.54لذا با همان شور و اشتیاقی که از مشروطه دفاع کردند از مـشروعه شـدن حکومت و تصویب متمم قانون اساسی که حاصل تلاش مشروعهخواهان نهضت مشروطه بـود نـیز استقبال نمودند.55
روحانیت و انجمن مقدس ملی اصـفهان
روزنـامه انـجمن مقدس ملی اصفهان در نخستین شماره خود کـه بـه تاریخ 21 ذیقعده 1324 ق منتشر گردید...و آقای حجة الاسلام و ثقة الاسلام...در اتاق نشسته،مـجلسی آراسـتند».56ریاست انجمن با حاجی آقـا نـور اللّه(ثقة الاسـلام)بـود.57در شـروع کار جلسات انجمن دو روز در هفته بعد از ظـهر روزهـای شنبه و سهشنبه برگزار میگردید58و در مواقع بروز حوادث و مشکلات بزرگ برای کشور جـلسات انـجمن به صورت سری59یا هرروز تـشکیل میشد.60
در بدو امر نـظامنامه و دسـتور العمل قانونی خاصی جهت تـشکیل انـجمن وجود نداشت و اعضای اولیه انجمن مقدس ملی اصفهان را مشروطهخواهان اصفهان اعم از روحانیون و بـازاریها تـشکیل میدادند.افراد هرچه بانفوذتر و وجـیه المـلهتر،در انـجمن مقتدرتر بودند.بـر اسـاس مندرجات روزنامه انجمن روحـانیون اصـفهان در انجمن نقش و حضور مقتدری داشتند به گونهای که بدون ایشان تصور شکلگیری و تداوم پرقـدرت انـجمن ممکن نبود.از میان خیل روحانیت مـوافق بـا مشروطه آقـایان آیـت اللّهـ آقا نجفی و ثقة الاسـلام حاجی آقا نور اللّه61و شریعتمداران آقا سید ابو القاسم دهکردی،آخوند ملا عبد الکریم جـزی،62آقـا شیخ مرتضی یزدی،63آقا میرزا مـحمد عـلی کـلباسی،64شـیخ الاسـلام،65آقا سید سـراج الدیـن صدر عاملی،66آقا سید محمد باقر سدهی،67حاجی میرزا ابو الحسن بروجردی،68 آقا میرزا زنجانی،69حـاج عـلی بـابا مازندرانی70و از میان اعیان و تجار حاجی ملک التـجار،71حـاجی مـحمد حـسین کـازرانی،72و مـیرزا رضا خان نائینی،محاسب الدوله و حاجی مشیر الملک73از اعضا یا حضار برجسته در انجمن مقدس ملی اصفهان بودند.بر اساس گزارش روزنامه اعضای انجمن اصفهان محدود به افراد فـوق نبود بلکه:«در ساعت مذکور حجة الاسلام و ثقة الاسلام مد ظلهما و سایر علما و تجار و وجوه اعیان در مجلس بار عام کردند و جمعیت عمومی هم بسیار بود».74
طبعا تعداد فراوان اعضا و حاضرین در انـجمن و ازدحـام گستردهء شش هزار75نفری مردم در محل تشکیل انجمن باعث بروز اعتراضاتی از داخل و خارج76انجمن به بینظمی در جلسات آن شده بود.77مردم از انجمن توقعات بیجا داشتند78و مترصد حل مشکلات و مرافعات شـخصی خـویش بودند.مشکلاتی کوچک و شخصی که در طول سالهای طولانی مجال گفتن آنها را نداشتند.در این میان آقای ثقة الاسلام بود که دائم به گوش انجمننشینان اصـفهانی و مـردم میرسانید که:«وظیفه این انـجمن مـقدس مذاکره در اصلاحات کلیه و مشاوره در امورات نوعیه است و رسیدگی به جزئیات امور،خارج از وظیفه اوست.79به تدریج احساس شد که بدون دستور العمل و روشی مـدون انـجمن کارآیی لازم را ندارد و قادر بـه ادامـه حیات نیست.لذا با توجه به اینکه مجلس شورای ملی نیز قانونی در این زمینه وضع نکرده و دائم خبر از آن میداد که مجلس در حال تدوین نظامنامهء انجمنهای ولایتی و بلدی میباشد،بناچار اصفهانیها خـود در صـدد چارهجویی برآمدند.در جلسه روز شنبه 14 ذیحجه 324 نظامنامه موقتی را که خود تهیه کرده بودند،تصویب کردند.«در ابتدا این نظامنامه موقتی را یک نفر با صدای بلند قرائت کرد تا از مجلس تهران نظامنامهء انـجمن بـرسد که چـندی است اهالی منتظر هستند».80
در نظامنامه موقتی انجمن ملی اصفهان نحوه انتخاب اعضا،وظایف انجمن و حیطه اختیارات او در پانـزده فصل بیان شده بود.81از این زمان به بعد انجمن فعالیت و اقـدامات خـود را بـر اساس این نظامنامه ادامه داد و اعضای قبلی انجمن تثبیت شدند.هرچند که این امر تا ماهها بعد مـورد اعـتراض برخی مشروطهخواهان بود و صریحا در جلسه روز سهشنبه 2 ربیع الاول 1325 چنین مطرح شد:
«آسید ابراهیم اجـازه نـطق خـواسته اظهار داشت که...این انجمن چنانکه باید نیست و اجزای آنطور که شاید نیستند و اجزا بـه انتخاب ملت تعیین نشده،باید انتخاب[انتخابات]شود».82 گرچه عدهای این بیان را ضدیت با ثـقة الاسلام تلقی کردند و بـلافاصله ابـراز داشتند که: «حاضرین انجمن و عموم مردم متفق الکلمه ندا کردند،ثقة الاسلام را میخواهیم و جدا باید در انجمن باشند».83اما از بعد دیگر باید اذعان داشت که آزادی بیان افراد در انجمن اصفهان تا مرحله درخـواست تعطیلی انجمن و زیر سؤال بردن اعضای آن توسط منتقدینش تضمین شده بود.
انجمن مقدس ملی اصفهان تلاش کرد تا به تدریج نظم مورد نظر خود را در انجمنهای تشکیلشده در سطح ولایت اصفهان-که پس از ایـن از آنـها سخن گفته خواهد شد-اعمال نماید.لذا بافت این قبیل انجمنها را در قالب دستور العملهایی به شهرها و قراء مختلف ولایت اصفهان ابلاغ کرد84و از آنجا که برای موضوع تجارت در اصفهان شاءن و جایگاهی ویـژه قـائل بودند،انجمن-یا مجلس-تجارتی اصفهان را به عنوان انجمن اقماری که مسائل و مشکلات بخش بازار و تجارت را مستقل از سایر موضوعات مورد بررسی قرار میداد، تاءسیس نمودند.این انجمن به دعـوت حـاجی محمد حسین کازرانی بازرگان مشهور اصفهانی، از تجار عمده شهر تشکیل شد و دارای 12 عضو بود.85 پس از تصویب نظامنامه انجمن ولایتی توسط مجلس شورای ملی در اصفهان نیز انتخابات رسمی منطبق با قانون آغـاز شـد.از آنـجا که در این نظامنامه تعداد اعـضای انـجمن بـین اقشار مختلف تقسیم شده بود،انجمن ماهیتی طبقاتی داشت.(علما 5 نماینده،86تجار 4 نماینده،87طلاب 2 نماینده و برخی از صنوف هریک یک نماینده)هـرگروه و صـنف،شـروع به فعالیت انتخاباتی کردند.پس از تکمیل تدریجی انتخابات انـجمن-کـه با انتخاب دو نماینده طلاب به نامهای آقا سید محمد حسن قمشهای و آقا میرزا محمد علی کلباسی در 18 رمضان 1325 تقریبا کـامل شـد-آقـای ثقة الاسلام و میرزا ابو طالب خواهان رعایت دقیق نظم و قـانون در کار انجمن شدند و رئیس انجمن طی اخطاری غیر مرسوم گفت:«از این هفته باید ترتیبی فراهم کرد که هـرکس در ورود بـه انـجمن محترم حد خود را بداند».88آیا مخاطبین این سخن ثقة الاسلام هـرجومرجطلبان حـاشیه انجمن و شهر بودند یا معترضین به قدرت بلامنازع خود را -به عنوان اول منتخب اصفهان89-تلویحا تهدید میکرد؟این نـکته جـای تـعمق دارد.
از این دوره به بعد نیز انجمن تحت سرپرستی قانونی آیت اللّه ثقة الاسلام و نـظارت عـالیه آیـت اللّه آقا نجفی-که در صورت لزوم در جلسات حضور مییافت-و با حضور مداوم و کارآمد روحانیت شهر تـا زمـان پیـدایش دوره استبداد صغیر با اقتدار به حیات خود ادامه داد.این اقتدار انجمن بر همگان خـصوصا شـخص حاکم آنچنان محسوس بود که حاکم اصفهان گفت:«هر حکمی را که انجمن اعـلام دارد مـن اطـاعت و اجرا میکنم».90در دیدگاه روزنامهء انجمن،از بدو تأسیس انجمن مقدس ملی در اصفهان(6 ذیقعده 1324)تا زمـان وقـوع کودتا علیه نهضت مشروطه،حضور و رهبری روحانیت اصفهان در انجمن تعیینکننده بود و توسط ایـشان شـالوده آن ریـخته شد91و با کمک آنها حتی کمک نظامی92،به فعالیت خود ادامه داد.روحانیت اصفهان به مـنظور تـقویت انجمن و پاسداری از نهضت مشروطه هرچهارشنبه انجمن اتحاد علمای بزرگ اصفهان را که مـتشکل از 22 مـجتهد طـراز اول شهر بود،تشکیل داد.93گزارش اسناد حاکی از آن است که انجمن بدون حضور ثقة الاسلام تشکیل جـلسه نـمیداد94و در هـنگامی که ثقة الاسلام به منظور تنبیه مردم و جلبتوجه آنان به خطراتی کـه نـهضت را تهدید مینمود،اعلام استعفا کرد،95همگان هراسان شده خویشتن را بدون حامی یافتند.از دیدگاه مجلس شورای مـلی نـیز موقعیت و جایگاه روحانیت اصفهان بااهمیت و تعیینکننده بود. مجلس خود را موظف میدید کـه جـهت حل ناامنی و مشکلات موجود نه فقط اصـفهان بـلکه در مـنطقه جنوب کشور به آقا نجفی و ثقة الاسـلام تـلگرافی قول حل مشکلات را دهد در این باب تلگراف مجلس شورای ملی به روحانیت اصـفهان مـبنی بر قول به رفع مـشکلات و نـاامنی از شیراز شـایان تـوجه اسـت.96
برای مشاهده ارجاعات به اینجا مراجعه کنید.
فصلنامه مطالعات تاریخی ،زمستان 84، شماره یک، صفحه 284 تا 305
نظرات