از قیام میرزا کوچک‌خان تا ایرانشناسی امروز


2514 بازدید

از قیام میرزا کوچک‌خان تا ایرانشناسی امروز

ایراس؛ در اکتبر سال ۲۰۱۳ فرصتی پیش آمد تا بنا به دعوت آکادمی علوم روسیه شعبه سیبری، سفری به شهر نووسیبیرسک داشته باشم و در دانشگاه نووسیبیرسک در شهرک دانشگاهی «آکادمگوروداک» اقامت کرده و چند سخنرانی در دانشگاه داشته باشم. این تمهیدات با مساعدت های ارزشمند دوست گرامی ام "جناب پروفسور پلاستون" اندیشیده شده بود که در این فرصت از محبت های ایشان برخوردار گردیدم. آقای پروفسور پلاستون در جامعه علمی روسیه از شهرتی بسزایی برخوردار است و در مورد ایران و افغانستان تحقیقات دامنه داری انجام داده و به زبان های فارسی و انگلیسی نیز تسلط کامل دارند. در این مدت من از ایشان تقاضا کردم که مصاحبه ای با وی انجام دهم و ایشان محبت کرده و پذیرفت. در زیر این مصاحبه تقدیم حضور می شود.

جناب پروفسور پلاستون لطفاً خود را معرفی کنید. 

خوش آمد می گویم به شما استاد محترم دکتر بهرام امیراحمدیان. من "ولادیمیر نیکیتوویچ پلاستون" و در حال حاضر در سمت استادی دپارتمان شرق شناسی دانشگاه دولتی نووسیبیرسک مشغول به کار هستم. در سال ۱۹۶۷ دوره ایران شناسی را در انستیتو زبان های شرقی وابسته به دانشگاه دولتی مسکو (لامانوسوف) به اتمام رساندم. در سال ۱۹۷۲ از رساله دکترای خود با موضوع «جنبش ملی به رهبری میرزاکوچک خان جنگلی در گیلان» دفاع کردم. آن زمان بیش از هر چیز، اولین تماس ها میان دموکرات های ایرانی و بلشویک های روسیه مورد علاقه من بود. 

پس از مطالعات دقیق اسناد آرشیوی به زبان های روسی، انگلیسی و فارسی، به حقانیت اعتقاد کوچک خان که به طور مستدل برای رهبران شوروی، غیر عملی بودن تحقق ایده انقلاب سوسیالیستی در ایران را ثابت کرد، اطمینان یافتم. شورای علمی انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم شوروی رساله مرا فوق العاده مفید تشخیص داد، اما آن زمان انتشار علنی آن عملی نبود. پس از سی سال (سال ۲۰۰۳) در انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم روسی، از رساله فوق دکترای خود که اختصاص به مسائل جنبش های افراطی در کشورهای شرقی داشت، دفاع کردم. در آن رساله من نا به هنگامی و مضر بودن تلاش های بیگانگان برای تحمیل ایده ها یشان (کمونیستی،سرمایه داری و پان اسلامی) بر اقوام شرقی را ثابت کرده بودم. 


فعالیت های علمی و منتشرشده خود را به صورت فهرست وار برای آشنایی جامعه علمی ایران برای ما بنویسید. 

کارهای علمی چاپ شده من شامل بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب، مقاله علمی و سیاسی- اجتماعی و مصاحبه می باشد. در ابتدای سال ۲۰۱۴ در نشریه دانشگاه نووسیبیرسک فهرستی با ذکر عنوان همه این کارها چاپ خواهد شد. علاوه بر مسائل مزبور که مربوط به افراط گرایی و تروریسم هستند، مشغول تحقیق روی مناقشات دینی در آسیای مرکزی و تحلیل رویداد ها در ایران، افغانستان و چند کشور همجوار هستم. 


چند بار به ایران سفر کرده اید؟ نخستین سفر شما چه زمانی صورت گرفته است و چه اهدافی را بیشتر در این سفرها دنبال می کردید؟ 

در سال ۱۹۶۷ برای اولین بار در سِمت رئیس دوره های زبان روسی وابسته به «انجمن ایرانیِ روابط فرهنگی با اتحاد شوروی» به ایران سفر کردم. آن جا به مدت دو سال کار کردم و خاطرات بسیار خوبی را از این دوره به خاطر سپردم. پس از آن چند بار دیگر به ایران سفر کردم؛ در سال ۱۹۹۶ برای شرکت در «کنفرانس ایرانشناسان روسیه و کشورهای مشترک المنافع» و در سال ۲۰۰۴ به عنوان توریست به همراه پسر کوچکم به ایران سفر کردم و ایران را به عنوان کشوری با فرهنگ کهن به او نشان دادم. در سال ۲۰۱۳ نیز به دعوت خبرگزاری «فارس» به ایران آمدم. 


از کدام شهرهای ایران بازدید کرده اید؟ 

علاوه بر تهران، موفق به بازدید از شهرهای رشت، قزوین، ساری، انزلی، اردبیل، مشکین شهر، تبریز، یزد، کاشان، اصفهان، مشهد، جزیره کیش و.... شدم. 


دیدگاه شما نسبت به مردم و دولت ایران چیست؟ مردم ایران را چگونه یافتید؟ آیا آن ها متفاوت از آنی بوده اند که درباره آن ها خوانده بودید؟ لطفاً احساسات و دریافت های خود را از ملت ایران بگویید. 

در دوره تحصیل در انستیتو زبان های شرقی، ما آگاهی نسبتاً خوبی در زمینه های مختلف زبان و ادبیات فارسی، تاریخ، فرهنگ، دین و آداب و رسوم مردم ایران به دست آوردیم. ایرانی هایی که در شوروی به عنوان مهاجر زندگی می کردند برای ما تدریس می کردند؛ نظیر "حبیب فروغیان"، "محمدزاده"، "اسداله یف"، "بدیع"، "قائم پناه" و دیگران. آن ها دیگر در قید حیات نیستند، ولی ما یادشان را به عنوان اولین استادانی که اطلاعات وسیعی درباره ایران در اختیار دانشجویان گذاشتند، محفوظ می داریم.
 
البته بهتر از هرچیز برای درک یک کشور، معاشرت مستقیم با مردم آن کشور است. سفر به ایران در زمان محمدرضا پهلوی و هم پس از انقلاب اسلامی برای من پیش آمد. نظر من درمورد ایرانی ها تغییر نکرده است. ایرانیان برای من ملت فوق العاده خیرخواه بوده و هستند، که همیشه آمادگی تقسیم نه تنها به قول روس ها آخرین لقمه نان خود، بلکه معلومات خود را نیز دارند. من به محض ورود به ایران به زبان فارسی تسلط پیدا کردم، البته نه در حد کافی. در معاشرت روزمره، ایرانی ها لهجه تهرانی را که با زبان ادبی متفاوت است، به کار می برند که فهم آن مشکل است. 

سئوال درباره اظهارات نامفهوم برای من خجالت آور بود اما هیچ گاه جواب رد دریافت نمی کردم و بارها پیش می آمد که می دیدم یک ایرانی به خاطر آنکه می توانست یک فرد خارجی را با زبان غنی فارسی و تاریخ کشورش آشنا کند، احساس مباهات می کرد. البته در روزهای نخست به دلیل عدم آشنایی کامل من با آداب و رسوم ایرانیان، مشکلاتی هم برایم پیش آمد که بهتر بود قواعد رفتار در ماه رمضان، مناسبت های مذهبی و روزهای سوگواری تاسوعا و عاشورا و نیز آداب گفتاری و مرسوم در جامعه ایرانی و ... را قبل از سفرم به ایران فرا می گرفتم. 

در سطح کلی بشری، ایرانی ها با روس ها متفاوت نیستند، مثل آداب معاشرت، رسوم مهمان نوازی و احترام به بزرگ ترها، دانش و مقام. چنین به نظرم رسید که ایرانیان به رسوم چندین قرنی خود پایبند مانده اند. در روسیه به خصوص در شهرها، جوانان متاسفانه شروع به تقلید از الگوی زندگی غربی کرده اند؛ به طور مثال بی احترامی به بزرگ ترها، طمع، بی اعتنایی به نظرات دیگران، عدم تمایل به کمک به نیازمندان، ارتباط های تا حدی تحقیرآمیز با مردم دیگر ملیت ها. من کمونیست نیستم، اما آشکارا اعلام می کنم که زمان شوروی روابط میان مردم بیشتر صادقانه و مهربانانه بود. در نظام سرمایه داری ضمن اینکه پول جایگاه اول را دارد، مردم را از هم جدا می کند. اصول دین اسلام که مبلغ مهربانی و مبارزه علیه شر و بدی است به من نزدیک تر است. 


شرق شناسی در سیبری در چه زمانی و توسط چه کسانی بنیان گذاری شده؟ در شرق شناسی سیبری کدام کشورها و قلمروها مورد مطالعه قرار می گیرد؟ 

به طور کلی شرق شناسی در روسیه همزمان با شکل گیری امپراتوری روسیه که در تلاش برای گسترش مرزهای خود به سمت شرق بود، به وجود آمد. سیبری هم در مسیر حرکت خود به سمت شرق قرار داشت و در آن زمان بود که روسیه نیاز به برقراری روابط دیپلماتیک و تجاری با کشورها و نواحی همسایه را احساس کرد. در سال ۱۷۲۰ پتر کبیر دستور ایجاد هیئت امور خارجه را صادر کرد که در آن «بخش زبان های ترکی و دیگر زبان های شرقی» قید شده بود. 

در ترکیب آن دپارتمان امور ملل آسیایی تصویب شده بود که بعدها به «کمیته آسیا» وابسته به وزارت خارجه تبدیل شد. در سال ۱۸۲۳ شعبه آموزش زبان های شرقی وابسته به آن تأسیس شد که در آنجا طی ۵ سال کارآموزان شرق شناسی را آموزش می دادند. نیاز به تحقیقات شرق شناسی در اواسط قرن ۱۹ در ارتباط با جنگ های استعمارگرایانه در آسیای مرکزی و ماوراء قفقاز افزایش یافت. به ابتکار دیپلمات، دانشمند و شرق شناس برجسته "ایگور پتروویچ کوالفسکی"(۱۸۶۸-۱۸۱۱) هیئت علمی- دیپلماتیک بزرگی که کارهای تحقیقاتی بزرگی انجام داده بودند، به کشورهای آسیایی اعزام شدند. «نیکلای ولادیمیروویچ خانیکوف» ریاست مأمورین در ایران و افغانستان را عهده داشت. "نیکلای پاولوویچ ایگناتی یف" در رأس هیئت اعزامی به خیوه و بخارا و "استالیتوف" در رأس مأمورین اعزامی به بخارا و افغانستان قرار داشت.

هیئت سیاسی نظامی بزرگی به ریاست ژنرال "الکسی پتروویچ یرمولف" در سال ۱۸۱۷ از ایران بازدید کرد. در نتیجه این بازدید، رساله های «اخلاق و نیروهای نظامی ایران»،«Краткое начертание Персии в военном ее отношении» و کارهای دیگر، پدید آمدند. اثر برجسته برای ایرانی ها و افغانی ها را نظامی شرق شناس ژنرال "ایوان فئودوروویچ بلارامبِرگ" بر جای گذاشت. 

ابتدا تدریس رشته های شرق شناسی در روسیه، در دانشگاه مسکو راه اندازی شد و آن با نام پروفسور "الکساندر واسیلییویچ بالدیریف" که استاد عرب شناس و ایران شناس بود، پیوند خورد. وی از سال ۱۸۳۳ رئیس دانشگاه مسکو شد. 

در نیمه اول قرن ۱۹ دانشگاه کازان به عنوان مرکز بزرگ شرق شناسی روسیه بود، که در آن جا گروه زبان های شرقی در سال ۱۸۰۷ افتتاح شده بود. این گروه کارشناسان زبان تاتاری، ترکی و فارسی را تعلیم می داد. در سال ۱۸۳۷ اولین گروه زبان چینی و واژگان چینی در روسیه افتتاح شد. برای اولین بار در اروپا تدریس دانشگاهی زبان مغولی در قازان آغاز شد. 

در سال ۱۸۵۴ در دانشگاه سن پتربورگ، دانشکده زبان های شرقی با گروه های زبان های عربی، فارسی،ترکی-تاتاری، مغولی و کالمیکی، چینی، عبری، ارمنی، گرجی و منچوری راه اندازی شد. علاوه بر دانشگاه مسکو، قازان و سن پتربورگ، رشته های شرق شناسی در دانشگاه های دِرپِتسک، ویپِنسک، کی یف، خارکوف، اودسا(نووراسیسک) و انستیتوی شرق شناسی در ولادی واستوک تدریس می شدند. 

در سال ۱۹۳۴ انستیتو اقیانوس آرام وابسته به آکادمی علوم شوروی، مرکز مهم تحقیقات شرق شناسی محسوب می شد. برخی نشریاتی که توسط شرق شناسان تهیه می شدند، به مسائل اقتصادی این منطقه و نیز به روابط بین المللی در شرق دور، اختصاص داشتند. آماده سازی کادرهای شرق شناس سنتی در دانشکده شرق شناسی دانشکده لنینگراد صورت می گرفت. در سال ۱۹۲۰ در مسکو، شرق شناسان در مرکز انستیتو مرکزی زبان های زنده شرقی وابسته به انستیتو لازارفسکی فارغ التحصیل شدند. اولین رئیس این مرکز شرق شناس برجسته ژنرال "آندره یوگنیویچ اسنیساریف" بود.
 
کادرهای شرق شناس در انستیتوی کشورهای آسیا و آفریقا وابسته به دانشگاه دولتی مسکو(لاماناسوف) و در دانشکده شرق شناسی دانشگاه سن پتربورگ دوره ها را می گذراندند. گروه های زبان های شرقی و گروه شرق شناسی در انستیتو دولتی روابط بین الملل مسکو دایر می باشد. 

سیبری که تحت حکومت روسیه درآمد، توسط گروه های علمی از سال های دهه ۲۰ قرن هجدهم مورد مطالعه قرار گرفت. دهه های ۲۰ – ۳۰ قرن نوزدهم مطالعه نظامند منابع کتبی شرقی شروع شد و در مرحله نخست منابع عربی، فارسی و چینی مطالعه شد. 

پژوهش ها نشان می دهند که سیبری از اواسط هزاره اول سرزمین اقوام ترک سکونت یافته بوده است که به طور پراکنده در میان قبایل تاتار سیبری حفظ شده اند. ترک ها در آلتایی و سیبری غربی ساکن شدند و تا به امروز با وجود تغییرات سیاسی، در آن جا زندگی می کنند. اقوامی که در سیبری در دوران باستان زندگی می کردند، طی هزار سال ساختار جغرافیایی پایدار اقتصادی را ایجاد کردند که این ساختار، آن طور که بررسی ها نشان می دهند، بگونه ای کاملاً رضایتبخش در سطح فناوری های آن دوران، جامعه پر جمعیت را تأمین می کرد. 

روسیه مدت های طولانی تا اوایل قرن بیستم نمی توانست در سیبری، نظام اقتصادی جامع برپا کند. آن ها ثروت سیبری اعم از پوست سمور، معادن فلزات، طلا، جنگل و مراتع و سپس زغال سنگ، آلومینیم، نفت و گاز را استثمار کردند و ضمن کاهش شدید این منابع، تلاشی هم برای اقتصاد جامع صورت نداند. ساختار امروزی اقتصادی سیبری تحت تأثیر بیگانگان به منافع این مناطق، بدون هرگونه توجه به شرایط محلی و تجربه تاریخی اندوخته شده ایجاد شده است، که بدون آن ساخت اقتصاد مناسب سیبری امکان پذیر نیست. 


جایگاه ایران و زبان فارسی در بخش شرق شناسی سیبری تا چه اندازه از اهمیت برخوردار است؟ 

آن گونه که زندگی نشان می دهد، معاشرت میان مردم و دولت ها از طریق روابط تجاری به وجود می آید و روابط تجاری مردم ایران با روس ها مدت ها پیش از شکل گیری خود دولت روسیه آغاز شد. تجار ایرانی با گذر از دریای خزر و رود ولگا خود را به مناطق شمالی رسانده و کالاهای خود را وارد این مناطق می کردند. این روابط با وجود جنگ ها و قطع روابط دیپلماتیک هیچ گاه متوقف نشد. 

اگر چنین اتفاقی می افتاد، آنگاه از طریق واسطه ها اقدام می کردند. در هر صورت به افرادی که زبان فارسی را بدانند، نیاز داشتند. برای همین هم الان عملاً در هر دانشگاهی در مراکز استان ها و مناطق سیبری گروه های ایران شناسی که در آن ها زبان های شرقی از جمله زبان فارسی مورد مطالعه قرار می گیرند، دایر است. به طور مثال می توان شهر نووسیبیرسک را نام برد که در آن جا در سه مرکز آموزش عالی، زبان فارسی، تاریخ و ادبیات ایران تدریس می شود. 

از دیگر مناطق نیز می توان به «قازان» ،«تومسک»، «کراسنویارسک»، «ولادی واستوک»، «اوفا»، «ساراتوف» و ... اشاره کرد. در کنار این نمی توان فراموش کرد که گروه های ایران شناسی که در جمهوری های سابق اتحاد شوروی دایر شده اند، هم اکنون به فعالیت خود ادامه می دهند. کشورهای آسیای مرکزی تبدیل به دولت های مستقل شده اند، اما در چارچوب کشورهای مشترک المنافع اجرای پژوهشهای مهم در حوزه ایران شناسی را دنبال می کنند. 


آیا در آکادمی علوم و موسسات آن، درباره ایران شناسی کرسی هایی وجود دارد؟ 

انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم روسیه در مسکو، مرکز اصلی ایران شناسی در آکادمی علوم می باشد. در مرکز تحقیقات کشورهای خاورمیانه و خاور نزدیک بخش ایران وجود دارد که در آن تاریخ ایران، واژه شناسی، زبان شناسی و ... مورد مطالعه قرار می گیرد. دوره های آموزش زبان فارسی در دیگر مراکز آموزش عالی نیز فعال هستند؛ حتی در وزراتخانه هایی که مستقیماً مرتبط با روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی هستند. 


آیا کتاب و آثاری درباره ایران در روسیه سیبری چاپ شده است؟ اگر بلی آن ها را نام ببرید. 

بله، کتب در مورد تاریخ ایران و روابط مشترک جمهوری اسلامی ایران با روسیه در کشور ما منتشر می شوند و به طور کلی بخش های آکادمی علوم روسیه و شرکت های خصوصی آن ها را چاپ می کنند. 


شما چه موادی را درباره شرق شناسی تدریس می کنید؟ 

من ضمن اینکه ۲۲ سال در آکادمی علوم مشغول کار بودم، کاملاً به امور پژوهشی اشتغال داشتم. پس از نقل مکان به سیبری، شروع به کار در دانشگاه دولتی نووسیبیرسک در سمت استاد گروه شرق شناسی نمودم و ضمن آنکه تدریس هم می کنم، به طور همزمان فعالیت های علمی را هم ادامه ی دهم. 

عناوین اصلی که من تدریس می کنم عبارتند از:
- اقتصاد جهانی و روابط بین المللی کشورهای آسیا و آفریقا
- تاریخ ادبیات فارسی و عرب
- همکاری مشترک و تأثیر متقابل فرهنگ(شرق – غرب)
- دوره تخصصی «اسلام معاصر: جامعه، مذهب، سیاست»
بنا به تقاضای دانشجویان به مدت دو سال دوره زبان فارسی برگزار کرده ام. 


در دروس زبان فارسی کدام کتاب ها منابع اصلی شما را تشکیل می دهد؟ 

به طور کلی کتاب های «کتاب درسی زبان فارسی بخش اول و دوم» نوشته "پروفسور ایوانف" را استفاده کرده ام. همچنین «کتاب درسی زبان فارسی» نوشته "اوفچینکووا" و "محمد زاده"، کتاب «دوره عملی زبان فارسی» و « دوره عملی زبان فارسی(ترجمه کامل)» نوشته "اسلینکین" و «کتاب درسی زبان فارسی» نوشته "نجف اف" را استفاده کرده ام. باید اشاره کنم به کمک شایانی که خود شما کردید و برای من از طریق اینترنت مطالبی در خصوص زبان فارسی فرستاید، من از آن ها برای فراگیری بهتر زبان فارسی معاصر بهره بردم. 


می خواستم بدانم که آیا در میان اقوام سیبری در شهرها و نواحی آن نوروز جشن گرفته می شود؟ 

نوروز در همه شهرها و مناطق سیبری که اقوام روسِیه(از جمله روس ها) پیروی دین اسلام در آن جا هستند، جشن گرفته می شود. در نووسیبیرسک به طور مثال تاتارها، قزاق ها، تاجیک ها، ازبک ها و قرقیزها زندگی و کار می کنند. آن ها این جشن را که در آن نمایندگان همه اقوام از جمله روس ها دعوت می شوند را گرامی می دارند. 


نظر مسلمانان سیبری نسبت به جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ 

مسلمانان سیبری با جمهوری اسلامی ایران روابط کاملاً دوستانه دارند، زیرا از روابط دوستانه روسیه و ایران در حوزه های تجاری و سیاسی مطلع هستند. اشکالات به نظرم به آن خاطر رخ می دهند که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان سیبری سنی هستند و آن ها نمی توانند آن چه را که مسلمانان شیعه ایران و سنی های روسیه را جدا می کند، درک کنند. 


می خواستم نظر مسیحیان سیبری را درباره جمهوری اسلامی ایران بدانم. 

روابط مسیحیان سیبری با ایران هیچ تضادی با نظر کلی دیگر اقوام روس ندارد. این جا در اندیشه سیاسی مسیحیان و مسلمانان دوگانگی وجود ندارد. ما به طور مستقل از دین، اطلاعات یکسان در مورد اوضاع ایران و روابطش با روسیه دریافت می کنیم و در نتیجه ارزیابی ها یکسان هستند. هرچند بیان آزادانه نظرات در روزنامه ها، از طریق رادیو و تلویزیون در مورد مسئله هسته ای ایران ، مناقشه سیاسی تهران با غرب و آمریکا و مباحث پیرامون این مسائل، بعید نیست. حداقل برای من اتفاق نیافتاده که موردی همراه با نکوهش سیاست ایران در این مورد بشنوم. 


دانشجویان شما درباره ایران چیزی می دانند؟ آیا آن ها مسایل ایران را دنبال می کنند؟ 

دانشجویان ما آگاهی کافی درباره ایران دارند، برای اینکه درباره اوضاع در این کشور قضاوت می کنند و نظرات خود را بیان می کنند. در رسانه های گروهی روسیه موضوع ایران اغلب بازتاب دارد. من در سخنرانی های خود مفصلاً به چند نکته از روابط سیاسی ایران با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی اشاره می کنم و به سئوالات پاسخ می دهم. 


آیا شما شخصاً از سایت های اطلاع رسانی ایران در شبکه اینترنت بهره می گیرید؟ 

معمولاً مطالب رسانه های ایرانی را که در اینترنت نسبتاً زیاد هستند استفاده می کنم. از بخش های تحلیل و اقتصادی سایت «ایران.رو» به زبان روسی و نیز از سایت خبرگزاری «فارس» به زبان فارسی استفاده می کنم. 


آیا شما شخصاً از شبکه های تلویزیونی ایرانی استفاده می کنید؟ اگر بلی کدام کانال تلویزیونی را بیشتر مراجعه می کنید؟
 

امکان تماشای برنامه های تلویزیون را ندارم، چون گیرنده تلویزیونی من آن ها را دریافت نمی کند و امواج رادیویی هم خیلی ضعیف هستند. برای من سایت خبرگزاری «فارس» که بطور روزانه مشاهده می کنم، کافی می باشد، البته در آنجا امکان شنیدن رادیوی ایران نیز فراهم می باشد.

 
آیا شما از سایت های روزنامه های فارسی زبان در ایران بهره مند می شوید؟ اگر بلی مطالعه کدام روزنامه را بیشتر ترجیح می دهید؟ 

همانطور که قبلاً هم گفتم، به طور کلی از گزارشات و مطالب روزنامه ها در سایت خبرگزاری «فارس» استفاده می کنم. زمانی که به ایران می آیم، همیشه روزنامه های «اطلاعات»، «همشهری» و «ایران و جهان» می خوانم. 

پروفسور پلاستون: در پایان از شما آقای دکتر بهرام امیراحمدیان سپاسگزارم. امیدوارم که  تصمیماتی در سطح دولتی برای تبادل دانشجو میان ایران و روسیه اتخاذ شود تا دانشجویان ما امکان آموزش زبان فارسی در ایران و دانشجویان شما در روسیه را به دست بیاورند. از جمله در شهرهای سیبری که آن قدرها هم که تعریف می کنند سرد نیست. خودم نیز امیدوارم امکان کار در دانشگاه تهران هرچند به مدت کوتاه برایم حاصل شود. 

دکتر امیراحمدیان: جناب آقای پروفسور دکتر ولادیمیر پلاستون، از اینکه به بنده افتخار دادید با شما مصاحبه داشته باشم بسیار سپاسگزارم. از وقتی که به من دادید نهایت تشکر دارم. از اینکه برای من فرصتی ایجاد کردید که با کمک های بی دریغ و هماهنگی های ارزشمندتان در دانشگاه نووسیبیرسک مهمان باشم و چند سخنرانی برای دانشجویان شما ایراد کرده باشم، سپاس فراوان دارم و برایتان تندرستی و شادکامی و عمر طولانی و با عزت آرزو دارم. امیدوار هستم که در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران فرصتی برای شما ایجاد شود تا به عنوان استاد مدعو دانشجویان دوره مطالعات روسیه را از دانش خود بهره مند سازید. حضور شما در این دانشکده بسیار مغتنم خواهد بود. 


iras.ir