29
شهریور
1385
سازمان کنفرانس اسلامی چگونه تأسیس شد؟
گرچه از حادثه آتشسوزی مسجدالاقصی توسط اسرائیل ـ 30 مرداد 1348ـ بعنوان عامل نهایی در برانگیختن کشورهای اسلامی جهت ایجاد سازمانی ـ بدین نام ـ میتوان نام برد، اما زمینههای سیاسی ـ تاریخی و فرهنگی که ایجاد چنین سازمانی را موجب گردید بسیار قابل تأمل میباشند و اینک به طور خلاصه به آنها اشاره میکنیم.
1ـ زمینههای فرهنگی، تاریخی
اصولاً دعوت به وحدت جهان اسلام بعنوان موضوعی ایدهال برای بسیاری از اندیشمندان اسلامی مطرح بوده است و بعد از اضمحلال امپراطوری عثمانی و تشکیل دولتها و ملتهای اسلامی با مرزبندیهای جدید، این مسئله به صورت حادتری خود را نشان داد.
تأکید آیات قرآن در روایاتی که مسلمانان را به وحدت و چنگ زدن به ریسمان الهی فرا میخواند و کوششهای افرادی همچون سید جمالالدین اسدآبادی در جهت تحقق بخشیدن به این وحدت و اخوت اسلامی که با سفرهای طولانی او به هند، مصر و سوریه. ... بقایای کشور عثمانی و ایجاد مجلهای به نام «عروةالوثقی» تعقیب میگشت و ادامة راه او توسط افرادی مثل شیخ محمد عبده و شیخ عبدالرحمان کواکبی، اقداماتی در راه احیای تفکر وحدت اسلامی بود.
پس از الغای خلافت عثمانی، رئیس دانشگاه الازهر شیخ محمدحسین خضر برای تشکیل کنفرانس اسلامی ـ متشکل از علمای اسلام ـ اقدام نمود و در بیتالمقدس در همان زمان، کنفرانسی به نام «کنفرانس عمومی اسلام» تشکیل گردید و راجع به مسائل جهان اسلام مذاکراتی انجام شد، همچنین «جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامی» در قاهره تشکیل شد که از جمله مؤسسین بیست و یک نفرة آن آقای شیخ محمدتقی قمی از ایران و شیخ محمدحسین کاشفالغطاء (مجتهد شیعه از عراق) بودند.
در ادامه این تحرکات، کنفرانس بینالمللی فرهنگ اسلام به دعوت پاکستان با 130 نماینده از سی کشور در سال 1336 هـ . ش افتتاح گردید که مباحثی همچون فرهنگ اسلامی و خطر عقائد جدید در جامعة اسلام و نظریات اسلام در باب اقتصاد و حکومت و صلح جهانی را مورد بحث قرار داد. 1 و کنفرانس اسلامی دیگری تشکیل شد که خواستار ایجاد همکاری سران کشورهای اسلامی در مبارزه با اسرائیل گردید. به دنبال آن کنفرانس دیگری در سال 1343 ه. ش جهت بررسی مسئله استعمار به وسیله تعداد زیادی از کشورهای اسلامی برگزار شد.
در نیمه اول دهه چهل شمسی به دستور ملک سعود کنفرانسهائی جهت تبلیغ اسلام و شرح اصول و تفسیر تعالیم آن و مبارزه با عقاید ضد اسلامی و جستجو برای راه حل مشکلات جهان اسلام برپا گردید. این گرد همآئیها زمینهساز شکلگیری «رابطةالعالم الاسلامی» گردید که اعضای مؤسس آن را علمای کشورهای مختلف اسلامی تشکیل میدادند و مقرر گردید که همه ساله چنین گردهمائیهائی برگزار شود و مسائل مهم جهان اسلام در آنها مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد.2 در یکی از این تجمعات که با شرکت 115 شخصیت و عالم از 35 کشور اسلامی تشکیل شده بود ضمن حمله به جامعة دولتهای عربی خواستار ایجاد جامعه دولتهای اسلامی شد. در این اجلاس پیشنهاد (آدم عثمان) رئیسجمهوری سومالی مبنی بر لزوم تشکیل یک کنفرانس متشکل از کشورهای اسلامی طرح و به تصویب رسید و در قطعنامة نهایی خود مسئولیت تعقیب فکر کنفرانس سران اسلامی به عهده «رابطةالعالم الاسلامی» و دبیرخانه آن قرار گرفت و از ملک فیصل خواسته شد که امر انعقاد کنفرانس سران را به عهده بگیرد.
هر چند زمینههای فوق بیشتر ناشی از تفکر علمای اسلامی مبنی بر بازگشت به اخوت اسلامی و همکاری بین ملتهای اسلامی میگردید اما بالطبع زمینهساز و یا تسهیل کنده و فراهم آورندة شرایط ذهنی حرکت سیاسی برای تشکیل کنفرانس اسلامی بین دولتهای اسلامی گردید.
2 ـ زمینههای تاریخی ـ سیاسی
دولت ایران در سال 1335 ه. ش پیشنهاد تشکیل کنفرانسی از کشورهای اسلامی و مخصوصاً خاورمیانه را نمود که مورد استقبال کشورهای عضو پیمان بغداد قرار گرفت اما به دلیل عدم تمایل عربستان، این مسئله نتوانست به صورت گستردهای منعکس گردد.
در دهه 1340 ه. ش که نهضت پان عربیسم ناصر گسترش یافت این تفکر بار دیگر در صحنة سیاسی مطرح شد.
به دنبال پیشنهاد آدم عثمان رئیسجمهور سومالی در سال 1343 ه. ش مبنی بر تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی، ملک فیصل نیز در سال 1344 در کنفرانس عمومی اسلامی که در مکه برپا شده بود درخواست برپایی کنفرانس سران اسلامی را مطرح نمود. اما اولین قدمها جهت به عینیت درآوردن این تمایل در ملاقات بین شاه ایران و ملک فیصل در 17 آذر 1344 در تهران برداشته شد و طرفین در اعلامیه نهایی خود، تمایل خود را برای فراخوانی جهت ایجاد کنفرانسی از سران کشورهای اسلامی که فرصتی را برای موضوعات مرتبط با جهان اسلام فراهم کند مطرح ساختند.
طرح مسئله در شرایط آن روز جهان اسلام و عرب بسیار جنجال برانگیز بود زیرا جهان عرب به دو بلوک تقسیم شده بود. بلوکی مشتمل بر اردن، کویت، لیبی، مراکش و سعودی به عنوان جناح محافظهکار و بلوک دیگری شامل الجزایر، مصر، عراق، سوریه، یمن به عنوان انقلابیون افراطی در مقابل هم قرار داشتند.
جناح افراطی به رهبری ناصر در 1345 ه. ش اقدام اخیر را توطئه امپریالیسم و ارتجاع جهت مقابله با وحدت عربی و فروپاشی ناسیونالیسم عربی دانست، وی در این باره چنین گفت:
«در 1336 ابن سعود پس از مسافرتش به آمریکا از قاهره دیدن کرد، به محض ورود، ابن سعود ما را در جریان مذاکرات خود با آیزنهاور گذاشت و گفت که آیزنهار از او خواسته است برای انعقاد کنفرانس اسلامی اقدام کند. ابن سعود خواست که ما نیز همراه او در این پیمان شرکت کنیم در حال حاضر مااز دوران پیمان بغداد به دوران اتحاد اسلامی میرسیم.» 3
با این همه، ناصر، کنفرانس اسلامی را زائیده طرحهای آمریکایی میدانست و آن را چهره دیگر پیمان بغداد میشمرد.
اما ملک فیصل پس از بازگشت به کشورش ضمن رد جواب ناصر چنین اظهار داشت:
«خوشبختانه به عکس پارهای از زمامداران مغرض عرب، اکنون ملل عرب متوجه مضار کمونیزم و سوسیالیزم ادعایی اشخاص شده و به منویات بیغرضانه شاهنشاه آریامهر و اینجانب پیبردهاند.»4
به طور کلی در رابطه با کنفرانس اسلامی، موافقین فیصل در صف موافقین کنفرانس و موافقین ناصردر صف مخالفین کنفرانس قرار داشتند. در مورد کشورهای مخالف، بعد از مصر باید از سوریه و الجزایر نام برد. در جهان عرب، کشورهایی همچون سودان و تونس طرفدار طرح بودند و بقیه یا مثل عراق دو دلی نشان میدادند و یا اظهار نظر نمیکردند. 5 این مسئله جنگ سردی را در تبلیغات طرفین ایجاد کرد. مطبوعات سعودی،ناصر را دست نشاندة کمونیزم و ضد اسلام معرفی کرد و جو داخلی مصر نیز کنفرانس اسلامی را طرحی جهت سلطه و نفوذ آمریکا بر جهان عرب و اسلام و شکستن ناسیونالیسم عربی تلقی کرد. در این رابطه شیخ الازهر مفتی مصر، کنفرانس را، بعنوان کنفرانس آمریکایی محکوم نمود و در بیانیهای که در این رابطه انتشار داد، نوشت: 6
«وقتی ستمکاران و ظالمان از مبارزة علنی و همه جانبه با اسلام، مأیوس شدند درصدد برآمدند تا ظاهر اسلام را پذیرفته و حتی برای آن دست به تبلیغ بزنند ولی در باطن همچنان بر کفر خویش مُصّر بوده و در واقع کفر را با لباس اسلام به صحنه آورند.»
وی در این رابطه ضمن اشاره به مسجد ضرار که توسط پیامبر خراب گردید از ملل مسلمان جهان میخواهد تا با هوشیاری با سردمداران این پیمان برخورد کرده و سابقه آنان را کنکاش نموده و علل چنین پیمان و کنفرانسی را بررسی کنند تا به واقعیت این پیمان پی ببرند.
به دنبال این مسائل، تقسیمبندی جهان عرب به دو بلوک انقلابی و محافظهکار، به صورت روشن در حمایت از همکاری اسلامی در مقابل حمایت از ناسیونالیزم عربی عبدالناصر متجلی شد و سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد. اما حوادث بعدی همچون جنگ اعراب و اسرائیل در 1346 ه. ش که ارتش اسرائیل را با چهار ارتش مصر، سوریه، اردن، لبنان در جنگ 6 روزه درگیر ساخت سبب شد صهیونیستها صحرای سینا را از مصر، ارتفاعات جولان را از سوریه و کرانههای غربی و شرقی بیتالمقدس را از اردن به اشغال خود درآورند. این امر باعث استعفای عبدالناصر که طراح اصلی این جنگ بود گردید و مسئله انتقام از اسرائیل بسیاری از تضادهای داخلی جهان عرب را تحتالشعاع قرار داد.
آتشسوزی مسجدالاقصی توسط اسرائیل حادثه دیگری بود که خشم مسلمانان جهان را برانگیخت7 و هیجان اسلامی را که میتوانست زمینهساز تقویت تفکر وحدت اسلامی در مبارزه با دشمنان باشد، به وجود آورد. روز 30 مرداد 1348 بخشی از مسجدالاقصی در فلسطین اشغالی توسط افراد متعصب صهیونیست به آتش کشیده شد و خسارات قابل توجهی به آن وارد آمد. دولت اسرائیل این حادثه را به یک جهانگرد یهودی افراطی و استرالیائی نسبت داد. «دنیس مایکل روهان» سیاح استرالیائی سپس در یک حرکت نمایشی محاکمه شد و متعاقباً منابع خبری اسرائیل اعلام کردند که نامبرده دچار بیماری روانی بوده و لذا آزاد شده است.
حادثه آتشسوزی در مسجد الاقصی یک سال پس تصرف بخش شرقی بیتالمقدس توسط اسرائیل در جریان جنگ 6 روزه صورت گرفت. صهیونیستها از زمان اشغال بخش شرقی بیتالمقدس اقدامات فراوانی برای تخریب مسجدالاقصی به انجام رسانده از جمله به دفعات در قسمتهای زیرین مسجد دست به حفاری با هدف یافتن ابنیههای مقدس یهودیان که ادعا میشود در زیر مسجدالاقصی قرار دارد زده و ستونهای اصلی مسجد را این طریق سست کرده بودند.
این زمینهها باعث ایجاد شرایط مطلوب برای محقق شدن طرح ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی گردید. حتی عبدالناصر نیز بعد از این جریان و تقویت جو طرفدار وحدت اسلامی با تشکیل کنفرانس سران اسلامی مخالفتی نکرد. به دنبال این جریانات به دعوت شاه مراکش کنفرانس فوقالعادهای جهت بررسی خطرهایی که مقدسات اسلامی را تهدید میکند در مراکش با شرکت 24 کشور تشکیل گردید. 8 و موضعگیریهای متفاوتی را سبب شد. روزنامة الاهرام مصر، تشکیل این کنفرانس را فی نفسه تحولی فوقالعاده ارزنده دانست، اما ناصر به بهانة بیماری در آن شرکت نکرد و رژیم انقلابی لیبی نیز در سطحی پائین در آن شرکت نمود. چهار کشور سوریه، عراق، یمن جنوبی و سودان نیز تصمیم به بایکوت آن گرفتند، وزیر دفاع اسرائیل (موشه دایان) در موضعگیری در برابر این اجلاس گفت:
«حتی اگر کنفرانس اسلامی اعلان جهاد بدهد وی تصور نمیکند که تشکیل این کنفرانس منجر به جنگ جدیدی بین اعراب و اسرائیل بشود.» 9
در نتیجه باید گفت: جنگ اعراب و اسرائیل و شکست اعراب و عدم کارآیی اتحادیه عرب که منجر به ضعیف شدن جناح ناصر گردید و اشغال بیتالمقدس و حریق مسجدالاقصی عواملی بودند که زمینههای تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی را فراهم ساختند.
موجودیت سازمان کنفرانس اسلامی در پایان اولین نشست سران کشورهای اسلامی در رباط اعلام گردید. این جلسه را ملک حسن دوم پادشاه مراکش به عنوان دولت میزبان و محمدرضا پهلوی شاه ایران به نمایندگی از دولتهای اسلامی افتتاح کردند. جلسات سران سازمان کنفرانس اسلامی به تناوب در پایتخت کشورهای عضو برگزار میشود. هشتمین نشست سران در 1997 (آذر 1376) به ریاست آقای سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در تهران برگزار شد. سازمان مزبور دارای سه رکن سران، وزاری خارجه و دبیرخانه سازمان است.
پینویسها:
1ـ العالم العربی ـ رقم 1337، دسامبر 1986. به نقل از سازمان کنفرانس اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 23.
2ـ بنده مقدم ـ محمدمهدی ـ علل ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی و نقش عربستان ـ ص 17.
3ـ به نقل از حمید روحانی، «سازمان کنفرانس اسلامی»، (کیهان 6 بهمن 1367).
4ـ بنده مقدم، منبع سابق.
5ـ میدل ایست، اکتبر 1969، ص 21.
6ـ بنده مقدم، سابق.
7ـ اسد همایون،نتایج کنفرانس سران اسلامی در رباط، تهران (بین)، 1348.
8ـ سازمان کنفرانس اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 26.
9ـ کیهان، 10/9/1336.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
1ـ زمینههای فرهنگی، تاریخی
اصولاً دعوت به وحدت جهان اسلام بعنوان موضوعی ایدهال برای بسیاری از اندیشمندان اسلامی مطرح بوده است و بعد از اضمحلال امپراطوری عثمانی و تشکیل دولتها و ملتهای اسلامی با مرزبندیهای جدید، این مسئله به صورت حادتری خود را نشان داد.
تأکید آیات قرآن در روایاتی که مسلمانان را به وحدت و چنگ زدن به ریسمان الهی فرا میخواند و کوششهای افرادی همچون سید جمالالدین اسدآبادی در جهت تحقق بخشیدن به این وحدت و اخوت اسلامی که با سفرهای طولانی او به هند، مصر و سوریه. ... بقایای کشور عثمانی و ایجاد مجلهای به نام «عروةالوثقی» تعقیب میگشت و ادامة راه او توسط افرادی مثل شیخ محمد عبده و شیخ عبدالرحمان کواکبی، اقداماتی در راه احیای تفکر وحدت اسلامی بود.
پس از الغای خلافت عثمانی، رئیس دانشگاه الازهر شیخ محمدحسین خضر برای تشکیل کنفرانس اسلامی ـ متشکل از علمای اسلام ـ اقدام نمود و در بیتالمقدس در همان زمان، کنفرانسی به نام «کنفرانس عمومی اسلام» تشکیل گردید و راجع به مسائل جهان اسلام مذاکراتی انجام شد، همچنین «جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامی» در قاهره تشکیل شد که از جمله مؤسسین بیست و یک نفرة آن آقای شیخ محمدتقی قمی از ایران و شیخ محمدحسین کاشفالغطاء (مجتهد شیعه از عراق) بودند.
در ادامه این تحرکات، کنفرانس بینالمللی فرهنگ اسلام به دعوت پاکستان با 130 نماینده از سی کشور در سال 1336 هـ . ش افتتاح گردید که مباحثی همچون فرهنگ اسلامی و خطر عقائد جدید در جامعة اسلام و نظریات اسلام در باب اقتصاد و حکومت و صلح جهانی را مورد بحث قرار داد. 1 و کنفرانس اسلامی دیگری تشکیل شد که خواستار ایجاد همکاری سران کشورهای اسلامی در مبارزه با اسرائیل گردید. به دنبال آن کنفرانس دیگری در سال 1343 ه. ش جهت بررسی مسئله استعمار به وسیله تعداد زیادی از کشورهای اسلامی برگزار شد.
در نیمه اول دهه چهل شمسی به دستور ملک سعود کنفرانسهائی جهت تبلیغ اسلام و شرح اصول و تفسیر تعالیم آن و مبارزه با عقاید ضد اسلامی و جستجو برای راه حل مشکلات جهان اسلام برپا گردید. این گرد همآئیها زمینهساز شکلگیری «رابطةالعالم الاسلامی» گردید که اعضای مؤسس آن را علمای کشورهای مختلف اسلامی تشکیل میدادند و مقرر گردید که همه ساله چنین گردهمائیهائی برگزار شود و مسائل مهم جهان اسلام در آنها مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد.2 در یکی از این تجمعات که با شرکت 115 شخصیت و عالم از 35 کشور اسلامی تشکیل شده بود ضمن حمله به جامعة دولتهای عربی خواستار ایجاد جامعه دولتهای اسلامی شد. در این اجلاس پیشنهاد (آدم عثمان) رئیسجمهوری سومالی مبنی بر لزوم تشکیل یک کنفرانس متشکل از کشورهای اسلامی طرح و به تصویب رسید و در قطعنامة نهایی خود مسئولیت تعقیب فکر کنفرانس سران اسلامی به عهده «رابطةالعالم الاسلامی» و دبیرخانه آن قرار گرفت و از ملک فیصل خواسته شد که امر انعقاد کنفرانس سران را به عهده بگیرد.
هر چند زمینههای فوق بیشتر ناشی از تفکر علمای اسلامی مبنی بر بازگشت به اخوت اسلامی و همکاری بین ملتهای اسلامی میگردید اما بالطبع زمینهساز و یا تسهیل کنده و فراهم آورندة شرایط ذهنی حرکت سیاسی برای تشکیل کنفرانس اسلامی بین دولتهای اسلامی گردید.
2 ـ زمینههای تاریخی ـ سیاسی
دولت ایران در سال 1335 ه. ش پیشنهاد تشکیل کنفرانسی از کشورهای اسلامی و مخصوصاً خاورمیانه را نمود که مورد استقبال کشورهای عضو پیمان بغداد قرار گرفت اما به دلیل عدم تمایل عربستان، این مسئله نتوانست به صورت گستردهای منعکس گردد.
در دهه 1340 ه. ش که نهضت پان عربیسم ناصر گسترش یافت این تفکر بار دیگر در صحنة سیاسی مطرح شد.
به دنبال پیشنهاد آدم عثمان رئیسجمهور سومالی در سال 1343 ه. ش مبنی بر تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی، ملک فیصل نیز در سال 1344 در کنفرانس عمومی اسلامی که در مکه برپا شده بود درخواست برپایی کنفرانس سران اسلامی را مطرح نمود. اما اولین قدمها جهت به عینیت درآوردن این تمایل در ملاقات بین شاه ایران و ملک فیصل در 17 آذر 1344 در تهران برداشته شد و طرفین در اعلامیه نهایی خود، تمایل خود را برای فراخوانی جهت ایجاد کنفرانسی از سران کشورهای اسلامی که فرصتی را برای موضوعات مرتبط با جهان اسلام فراهم کند مطرح ساختند.
طرح مسئله در شرایط آن روز جهان اسلام و عرب بسیار جنجال برانگیز بود زیرا جهان عرب به دو بلوک تقسیم شده بود. بلوکی مشتمل بر اردن، کویت، لیبی، مراکش و سعودی به عنوان جناح محافظهکار و بلوک دیگری شامل الجزایر، مصر، عراق، سوریه، یمن به عنوان انقلابیون افراطی در مقابل هم قرار داشتند.
جناح افراطی به رهبری ناصر در 1345 ه. ش اقدام اخیر را توطئه امپریالیسم و ارتجاع جهت مقابله با وحدت عربی و فروپاشی ناسیونالیسم عربی دانست، وی در این باره چنین گفت:
«در 1336 ابن سعود پس از مسافرتش به آمریکا از قاهره دیدن کرد، به محض ورود، ابن سعود ما را در جریان مذاکرات خود با آیزنهاور گذاشت و گفت که آیزنهار از او خواسته است برای انعقاد کنفرانس اسلامی اقدام کند. ابن سعود خواست که ما نیز همراه او در این پیمان شرکت کنیم در حال حاضر مااز دوران پیمان بغداد به دوران اتحاد اسلامی میرسیم.» 3
با این همه، ناصر، کنفرانس اسلامی را زائیده طرحهای آمریکایی میدانست و آن را چهره دیگر پیمان بغداد میشمرد.
اما ملک فیصل پس از بازگشت به کشورش ضمن رد جواب ناصر چنین اظهار داشت:
«خوشبختانه به عکس پارهای از زمامداران مغرض عرب، اکنون ملل عرب متوجه مضار کمونیزم و سوسیالیزم ادعایی اشخاص شده و به منویات بیغرضانه شاهنشاه آریامهر و اینجانب پیبردهاند.»4
به طور کلی در رابطه با کنفرانس اسلامی، موافقین فیصل در صف موافقین کنفرانس و موافقین ناصردر صف مخالفین کنفرانس قرار داشتند. در مورد کشورهای مخالف، بعد از مصر باید از سوریه و الجزایر نام برد. در جهان عرب، کشورهایی همچون سودان و تونس طرفدار طرح بودند و بقیه یا مثل عراق دو دلی نشان میدادند و یا اظهار نظر نمیکردند. 5 این مسئله جنگ سردی را در تبلیغات طرفین ایجاد کرد. مطبوعات سعودی،ناصر را دست نشاندة کمونیزم و ضد اسلام معرفی کرد و جو داخلی مصر نیز کنفرانس اسلامی را طرحی جهت سلطه و نفوذ آمریکا بر جهان عرب و اسلام و شکستن ناسیونالیسم عربی تلقی کرد. در این رابطه شیخ الازهر مفتی مصر، کنفرانس را، بعنوان کنفرانس آمریکایی محکوم نمود و در بیانیهای که در این رابطه انتشار داد، نوشت: 6
«وقتی ستمکاران و ظالمان از مبارزة علنی و همه جانبه با اسلام، مأیوس شدند درصدد برآمدند تا ظاهر اسلام را پذیرفته و حتی برای آن دست به تبلیغ بزنند ولی در باطن همچنان بر کفر خویش مُصّر بوده و در واقع کفر را با لباس اسلام به صحنه آورند.»
وی در این رابطه ضمن اشاره به مسجد ضرار که توسط پیامبر خراب گردید از ملل مسلمان جهان میخواهد تا با هوشیاری با سردمداران این پیمان برخورد کرده و سابقه آنان را کنکاش نموده و علل چنین پیمان و کنفرانسی را بررسی کنند تا به واقعیت این پیمان پی ببرند.
به دنبال این مسائل، تقسیمبندی جهان عرب به دو بلوک انقلابی و محافظهکار، به صورت روشن در حمایت از همکاری اسلامی در مقابل حمایت از ناسیونالیزم عربی عبدالناصر متجلی شد و سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد. اما حوادث بعدی همچون جنگ اعراب و اسرائیل در 1346 ه. ش که ارتش اسرائیل را با چهار ارتش مصر، سوریه، اردن، لبنان در جنگ 6 روزه درگیر ساخت سبب شد صهیونیستها صحرای سینا را از مصر، ارتفاعات جولان را از سوریه و کرانههای غربی و شرقی بیتالمقدس را از اردن به اشغال خود درآورند. این امر باعث استعفای عبدالناصر که طراح اصلی این جنگ بود گردید و مسئله انتقام از اسرائیل بسیاری از تضادهای داخلی جهان عرب را تحتالشعاع قرار داد.
آتشسوزی مسجدالاقصی توسط اسرائیل حادثه دیگری بود که خشم مسلمانان جهان را برانگیخت7 و هیجان اسلامی را که میتوانست زمینهساز تقویت تفکر وحدت اسلامی در مبارزه با دشمنان باشد، به وجود آورد. روز 30 مرداد 1348 بخشی از مسجدالاقصی در فلسطین اشغالی توسط افراد متعصب صهیونیست به آتش کشیده شد و خسارات قابل توجهی به آن وارد آمد. دولت اسرائیل این حادثه را به یک جهانگرد یهودی افراطی و استرالیائی نسبت داد. «دنیس مایکل روهان» سیاح استرالیائی سپس در یک حرکت نمایشی محاکمه شد و متعاقباً منابع خبری اسرائیل اعلام کردند که نامبرده دچار بیماری روانی بوده و لذا آزاد شده است.
حادثه آتشسوزی در مسجد الاقصی یک سال پس تصرف بخش شرقی بیتالمقدس توسط اسرائیل در جریان جنگ 6 روزه صورت گرفت. صهیونیستها از زمان اشغال بخش شرقی بیتالمقدس اقدامات فراوانی برای تخریب مسجدالاقصی به انجام رسانده از جمله به دفعات در قسمتهای زیرین مسجد دست به حفاری با هدف یافتن ابنیههای مقدس یهودیان که ادعا میشود در زیر مسجدالاقصی قرار دارد زده و ستونهای اصلی مسجد را این طریق سست کرده بودند.
این زمینهها باعث ایجاد شرایط مطلوب برای محقق شدن طرح ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی گردید. حتی عبدالناصر نیز بعد از این جریان و تقویت جو طرفدار وحدت اسلامی با تشکیل کنفرانس سران اسلامی مخالفتی نکرد. به دنبال این جریانات به دعوت شاه مراکش کنفرانس فوقالعادهای جهت بررسی خطرهایی که مقدسات اسلامی را تهدید میکند در مراکش با شرکت 24 کشور تشکیل گردید. 8 و موضعگیریهای متفاوتی را سبب شد. روزنامة الاهرام مصر، تشکیل این کنفرانس را فی نفسه تحولی فوقالعاده ارزنده دانست، اما ناصر به بهانة بیماری در آن شرکت نکرد و رژیم انقلابی لیبی نیز در سطحی پائین در آن شرکت نمود. چهار کشور سوریه، عراق، یمن جنوبی و سودان نیز تصمیم به بایکوت آن گرفتند، وزیر دفاع اسرائیل (موشه دایان) در موضعگیری در برابر این اجلاس گفت:
«حتی اگر کنفرانس اسلامی اعلان جهاد بدهد وی تصور نمیکند که تشکیل این کنفرانس منجر به جنگ جدیدی بین اعراب و اسرائیل بشود.» 9
در نتیجه باید گفت: جنگ اعراب و اسرائیل و شکست اعراب و عدم کارآیی اتحادیه عرب که منجر به ضعیف شدن جناح ناصر گردید و اشغال بیتالمقدس و حریق مسجدالاقصی عواملی بودند که زمینههای تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی را فراهم ساختند.
موجودیت سازمان کنفرانس اسلامی در پایان اولین نشست سران کشورهای اسلامی در رباط اعلام گردید. این جلسه را ملک حسن دوم پادشاه مراکش به عنوان دولت میزبان و محمدرضا پهلوی شاه ایران به نمایندگی از دولتهای اسلامی افتتاح کردند. جلسات سران سازمان کنفرانس اسلامی به تناوب در پایتخت کشورهای عضو برگزار میشود. هشتمین نشست سران در 1997 (آذر 1376) به ریاست آقای سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در تهران برگزار شد. سازمان مزبور دارای سه رکن سران، وزاری خارجه و دبیرخانه سازمان است.
پینویسها:
1ـ العالم العربی ـ رقم 1337، دسامبر 1986. به نقل از سازمان کنفرانس اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 23.
2ـ بنده مقدم ـ محمدمهدی ـ علل ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی و نقش عربستان ـ ص 17.
3ـ به نقل از حمید روحانی، «سازمان کنفرانس اسلامی»، (کیهان 6 بهمن 1367).
4ـ بنده مقدم، منبع سابق.
5ـ میدل ایست، اکتبر 1969، ص 21.
6ـ بنده مقدم، سابق.
7ـ اسد همایون،نتایج کنفرانس سران اسلامی در رباط، تهران (بین)، 1348.
8ـ سازمان کنفرانس اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 26.
9ـ کیهان، 10/9/1336.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات