از شهادت هادی نصرالله تا پایان افسانۀ مرکاوا
52 بازدید
22 شهریور 1376 شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی با نمایش جسدی اعلام کرد این جسد متعلق به پسر سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان است. تصویر پلاک خونینی که به گردن بی جان جوانی که ملبس بر لباس چریکی استتار شده آویزان بود.
این ماجرا را «نیکولاس بلانفورد» در صفحات 257 تا 259 کتاب «مجاهدان راه خدا» با زیر عنوان «واکاوی تلاش سی ساله حزب الله علیه اسرائیل» که انتشارات ایران در سال 1402 منتشر کرده، چنین روایت میکند:
پاییز 1997 دوره بدی برای اسرائیلیها در جنوب لبنان بود و حتی دستاوردهای ظاهری نیز کاهش یافتند در 12 سپتامبر، درست یک هفته پس از ماجرای انصاریه، هادی نصرالله، پسر هجده ساله رهبر حزب الله به همراه دو رفیقش در درگیری با یک واحد اغوز در حاشیه منطقه کشته شدند. جسد او را از قبر بیرون آوردند و به مقر اسرائیل در مرجعیون بردند در آنجا در حالی که جسد را در راهرویی خوابانده و شبه نظامیان ارتش جنوب لبنان در کنار آن ایستاده بودند و پوزخند می زدند خبرنگاران محلی از صحنه فیلمبرداری کرده بودند. اما ابراز همدردی عمومی در لبنان برای نصرالله بیش از پیش بر اعتبار او افزود.
رفیق حریری که خود نیز پسرش را از دست داده بود، از مرگ هادی نصر الله بسیار متأثر شد. رفیق حریری به من گفت که همۀ رهبران سیاسی در لبنان معمولاً برای بچه هایشان ماشینهای خوب تهیه میکنند، آنها را به بهترین دانشگاه ها می فرستند و برای به ارث بردن نقشهای سیاسی خود آماده میکنند؛ و فقط حسن نصر الله فرزندش را برای شهادت میفرستد. او گفت که تا به حال کسی مانند او ندیده است. مصطفی نصر، همکار حریری و رابط او با حزب الله میگفت: «نصرالله مردی است که میشود به او اعتماد کرد.»
نصرالله از پذیرفتن تسلیت امتناع کرد در عوض به هوادارانش گفت که شهادت هادی را به او تبریک بگویند.
در مراسمی که یک هفته بعد برگزار شد نصر الله اعلام کرد که حزب الله در حال تشکیل واحد مقاومت جدیدی به نام سرایا مقاوم اللبنانیه یا گردانهای مقاومت لبنان است که در آن به روی همه داوطلبان، فارغ از هر مذهبی باز است. نصر الله گفت تشکیل این واحد در واقع پاسخ به ندای لبنانیهایی بود که برای پیوستن به مقاومت فریاد می زدند. وی افزود که نیروهای تازه استخدام شده توسط کادرهای منظم حزب الله آموزش و هدایت خواهند شد و پس از آن عملیاتهایی را علیه اسرائیلی ها در جنوب انجام خواهند داد. شماره های تلفنی در روزنامه های لبنان چاپ شده بود که افراد مشتاق میتوانستند دستورالعملهای نحوه عضویت را دریافت کنند. حزب الله برای نشان دادن این موضوع که با مرگ هادی نصرالله تسلیم بر سرعت تحرکات خود افزود در 14 سپتامبر، دو سرباز نشده بود.
اسرائیلی بر اثر انفجار یک بمب بزرگ دست ساز کشته شدند و چهار روز بعد، حزب الله حمله همزمان چند جانبه ای را هنگام سحر علیه بیست و پنج پاسگاه اسرائیلی و ارتش جنوب لبنان در طول منطقه اشغالی آغاز کرد.
این حمله که تقریباً دویست گروهان را شامل می شد، دقیقاً در ساعت 7 صبح و زمانی شروع شد که خمپاره ها و موشکهای حزب الله به سمت مواضع اسرائیل و ارتش جنوب لبنان که از دریای مدیترانه تا تپههای غرب کوه هرمون حضور داشتند، شلیک شدند در حالی که درگیری در طول خط مقدم ادامه داشت، رزمندهای از طریق دوربین چشمی یک موشک ضد تانک ای تی4 را که نسخه پیشرفته ساگر ایتی3 بود، رصد کرد و خطوط مستطیلی شکل یک تانک مرکاوا 2 را که نزدیک پاسگاهی در روستای ریحان قرار داشت، نشانه گرفت. در حالی که رزمنده چشم از هدفش برنمی داشت، موشک به آن سمت حرکت کرد و به کنار بدنۀ مرکاوا خورد. روکش زرهی تانک آتش گرفت و ذرات مذاب آن به داخل تانک پاشیدند و فرمانده تانک را کشتند.
این اولین بار بود که حزب الله موفق شد با موشک ضد تانک به زره یک تانک مرکاوا نفوذ کند. سازندگان اسرائیلی مرکاوا را به عنوان ایمن ترین تانک جهان به بازار عرضه کردند. این تانک مجهز به لایه ای متراکم از زره های واکنشی است که قبل از رسیدن موشکها به پوسته فولادی آن، کلاهک های ضدتانک را منفجر میکند توانایی جدید حزب الله برای استفاده از موشک برای شکافتن زره مرکاوا طراحان آن را به سرعت واداشت تا نقطه ضعفی را که نصرالله به پیدا کردن آن میبالید، پیدا و رفع و رجوع کنند. انهدام مرکاوا نتیجه بهبود مستمر مهارتهای ضد تانکی حزب الله بود.
نظرات