ابراهیم حکیمی؛ نخست وزیری که کارش سیاست نبود


مازیار وکیلی
1307 بازدید
ابراهیم حکیمی نخست وزیر

ابراهیم حکیمی؛ نخست وزیری که کارش سیاست نبود

ابراهیم حکیمی معروف به حکیم الملک یکی از رجال سرشناس و مشروطه خواه دوران قاجار و پهلوی است. خاندان حکیمی جز خاندانی بودند که نزد مظفرالدین شاه ارج و قرب فراوانی داشتند و موضوع سبب شد ابراهیم حکیمی بتواند افکار مشروطه خواهانه را با نفوذ و قدرت بیشتری در دربار پیش ببرد.

حکیمی در دوران سیاست ورزی خود چندین بار نماینده مجلس شورای ملی شد و بار‌ها در وزارتخانه‌های مهم و حساس به کار گمارده شد. او برخلاف بسیاری از رجال سیاسی زمان قاجار و پهلوی صرفاً چهره‌ای سیاسی نبود و به کار‌های فرهنگی و هنری هم علاقه بسیار داشت. از جمله خدمات دوران وزارت او می‌توان به تاسیس مدرسه حقوق زیر نظر وزارت معارف، تأسیس مدرسه نقاشی به ریاست کمال‌الملک، تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور، و تأسیس دارالمعلمین اشاره کرد. حکیمی سه بار هم در مقاطع مختلف نخست وزیر شد که عمر دولت‌های به بیش از شش ماه نرسید. ابراهیم حکیمی در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در سن ۸۸ سالگی درگذشت.

ابراهیم حکیمی ملقب به حکیم الملک در سال ۱۲۵۰ هجری شمسی به دنیا آمد. پدر او ابوالحسن حکیم باشی فرزند میرزا علی نقی، فرزند میرزا حسن بروجردی است. پدر وی از اطبای درجه اول دوران ولیعهدی ناصرالدین شاه است و در طب قدیم نفر اول این فن در سراسر آذربایجان بود، ضمن این‌که از زمین‌داران بزرگ این دیار هم به شمار می‌رفت.

ابراهیم حکیمی تحصیلات مقدماتی شامل آموزش عربی و فارسی را در دیار خود فرا گرفت و در سال ۱۲۶۷ هجری شمسی به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون زبان فرانسه، علوم طبیعی و مقدمات طب را فرا گرفت.

در همین ایام پدر ابراهیم حکیمی درگذشت و سرپرستی او به عمویش میرزا محمود خان حکیم الملک رسید. میرزا محمود خان از مقربان درگاه مظفرالدین میرزا ولیعهد بود و روی او نفوذ داشت و ولیعهد در بسیاری از تصمیم‌های حساس با او مشورت می‌کرد.

در سال ۱۲۷۰ هجری شمسی برخی از رجل سیاسی تصمیم گرفتند فرزندان خود را برای ادامه تحصیل عازم خارج کنند. آن‌ها ابتدا توانستند موافقت ناصرالدین شاه را برای اعزام فرزندان خود بگیرند، اما اندکی بعد ناصرالدین شاه به سبب هراس از نفوذ افکار ترقی خواهانه و مدرن غربی بر دانشجویان اعزامی با این مسئله مخالفت کرد.

در سال ۱۲۷۱ هجری شمسی که وبا در تهران گسترش پیدا کرد، ابراهیم حکیمی به آذربایجان بازگشت و از آن‌جا شوق فراوانی برای ادامه تحصیل داشت نزد عموی خود رفت و از او خواست از نفوذ خود بر ولیعهد یعنی مظفرالدین میرزا استفاده کند و اجازه سفر او به خارج از کشور را برای ادامه تحصیل بگیرد.

عموی ابراهیم هم این کار را انجام داد و حکیمی در سال ۱۲۷۲ هجری شمسی از راه قفقاز و روسیه برای ادامه تحصیل به پاریس رفت و در دانشکده طب آن‌جا به مدت نه سال تحصیل کرد و همان‌جا هم ازدواج نمود. در اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا شاه که با پایهء بلند دانش و خصایص پاک و طبع ملایم او آشنا بود از او به عنوان یکی از ملازمان و مقربان خود دعوت کرد تا در این سفر همراه او باشد. این همراهی سبب شد تا ابراهیم سوءقصد به مظفرالدین شاه را از نزدیک مشاهده کند. در مرداد ماه سال ۱۲۷۸ هجری شمسی درست زمانی که مظفرالدین شاه به دعوت دلکاسه وزیرخارجه فرانسه در حال عزیمت به کاخ ورسای برای تماشای آن مکان بود فردی به جان او سوء قصد کرد که با هوشمندی عموی ابراهیم و قدرت دست‌هایش که با چابکی اسلحه را از دست فرد سوء قصد کننده دور کرده بود نجات داد. این مسئله موجب شد خاندان حکیمی نزد مظفرالدین شاه ارج و قربی پیدا کنند و شاه به ابراهیم حکیمی نشان شیر و خورشید اهدا کند.

حکیم الملک به واسطه یک دهه زندگی در اروپا روشنفکر و مترقی بار آمده بود. گفته شده حکیمی خاطر خدمت در دربار را مخالف طبع خود دیده و به همین خاطر پس از مرگ مظفرالدین شاه از دربار کناره گرفت و به کار طبابت مشغول شد و در کنار کار طبابت با مشروطه‌خواهان شروع به همکاری کرده است.

حکیمی در چهار دوره مجالس پس از مشروطه به نمایندگی مردم برگزیده شد و از تهران و تبریز به مجلس راه پیدا کرد. روزی که مجلس توسط محمدعلی شاه به توپ بسته شد و مقاومت مشروطه‌خواهان شکسته و آن‌ها پراکنده شدند حکیم الملک با ممتاز الدوله، رئیس مجلس، و آقا سـید مـحمد طـباطبایی و سید عبد الله بهبهانی و چند تن دیگر به پارک امین الدوله پناه بردند و چون سربازان پس از آگاهی از محل اختفای آن‌ها برای دستگیری آن‌ها اقدام کردند.

حکیم الملک و ممتاز الدوله برای رهایی از چنگ سربازان در پشت درخت‌ها پنهان شدند. وقتی که رفت و آمد سربازان قطع شد، دو تن از باغبان‌های پارک که با خدمتکاران ممتاز الدوله رفاقت نزدیکی داشتند آن‌ها را به جای امنی بردند و چون شب فرا رسید و شرایط برای فراری دادن این دو نفر مهیا شد آنان را تا خانه خدمتکار ممتازالدوله همراهی کردند. صبح روز بعد هر دو نفر به سفارت فرانسه رفته و در آن‌جا تحصن کردند.

به گزارش رویداد۲۴ حکیمی یکی از چهره‌های سرشناس مشروطه و اعضای ارشد کمیته ملی بود که دیگر اعضای ملک المتکلمین، سید جمال الدیـن واعظ، میرزا جـهانگیر خـان صـور اسرافیل، تقی زاده، سید محمد رضا مـساوات، سـید جلیل اردبیلی و سید عبدالرحیم خلخالی بودند.

در تیرماه سال ۱۲۸۸ هجری شمسی که محمدعلی شاه سقوط کرد و همراه با نزدیکانش به سفارت روسیه پناهنده شد، سران مجاهدان و عده‌ای از علمای بزرگ حامی مشروطیت، و جمعی از نمایندگان سابق، و بسیاری از اعـیان و بـرگزیدگان طبقات مختلف بی‌درنگ در بهارستان گرد آمـده مـجلسی به‌نام مـجلس عـالی تـشکیل دادند و برای اداره کشور آماده شدند.

چون تعداد این افراد از سیصد نفر بیشتر بود از میان خود تعدادی را برای نوشتن لوایح جدید انتخاب کردند تا بعد از تصویب مجلس عالی اجرایی شود. حکیم الملک یکی از این افراد انتخابی بود. او به همراه تنی چند از مشروطه خواهان دیگر تعدادی از مهم‌ترین و فوری‌ترین قوانین کشور را نوشتند که با تصویب مجلس عالی فوراً اجرایی شدند.

این قوانین شامل عزل محمد علی شاه از سلطنت، انتخاب احمد میرزای ولیعهد به پادشـاهی، برگزیدن عضد الملک به نیابت سلطنت، انتخاب ولیخان سپهدار اعظم به وزیری جنگ و تعیین حاج علی قلی خان سردار اسعد به وزارت داخله بود.

در مهر ماه آن سال اعضای کمیسیون تغییر پیدا کرد و تعداد آنان نیز کاهش یافت و نام هیات مدیره به خود گرفت. با این وجود ابراهیم حکیمی هم‌چنان یکی از اعضای هیات مدیره بود که شامل سپهدار تنکابنی، سردار منصور، شاهزاده فرمانفرما، حاج علی قلی خان بختیاری، حکیم الملک، و وزیران: جنگ، پست و تـلگراف، عـدلیه، داخله، مستشار الدوله، تقی‌زاده، حسینقلی خان نواب و وثوق الدوله می‌شد.

در ابتدای آغاز به کار این هیئت فرمانفرما و حسین قلی نواب مامور شدند جواهراتی را که محمد علی شاه ربوده بود بازپس گیرند و املاک او را برای بازپرداخت وام‌هایش مصادره کنند. یکی دیگر از کار‌های پُردردسر این هیات اخراج اسمیرنوف معلم روسی احمد شاه بود.

دولت روسیه هنوز اُمید داشت با نگه داشتن اسمیرنوف کنار شاه بر افکار او تاثیر بگذارد و خواسته‌های دولت روسیه را از این طریق پیش ببرد. به همین خاطر با شنیدن خبر اخراج اسمیرنوف دولت روسیه بسیار آشفته شد و شروع به تهدید اعضای هیات مدیره کرد. اما چون اعضا را مصمم دیدند و از تهدید‌ها سودی نبردند به مذاکره روی آوردند و پیشنهاد دادند اگر اعضای هیات مدیره اجازه دهد اسمیرنوف همچنان معلم احمد شاه باقی بماند آن‌ها نیمی از قشون خود را که تا قزوین پیش برده بودند به بازخواهند گرداند.

این پیشنهاد با واکنش محکم و قاطع هیئت مدیره روبه‌رو شد و حسین قلی خان نواب اعلام کرد: «مـا چگونه معلمی را که قدر نصف قشون روس مقیم قزوین قدرت و اثر دارد در دربار رها کنیم و بر خود نیندیشیم.»

بعد از این برخورد روس‌ها بر آن شدند که از راه دیگر به ایران فـشار آوردنـد. بـدین منظور ناگهان و به یک روز در صدد پس گرفتن مبالغ سنگینی که سابقا به شرط عند المطالبه به بعضی افـراد هـیئت مدیره قرض داده بودند برآمدند. این کار با این‌که دردسر‌های فراوانی برای برخی از اعضای هیئت مدیره داشت باعث نشد آنان از تصمیم خود منصرف شوند و شخص حکیم المک، اسمیرنوف را اخراج کرد و معلمانی ایرانی و از نزدیکان مشروطه شامل ابو الحـسن فـروغی، کمال الملک، و محمد علی فروغی را برای تربیت او به کار گمارد.

ابراهیم حکیمی علاوه بر عضویت در مجلس و در کابینه‌های مختلف مشروطه قبل از روی کارآمدن رضا شاه پهلوی به عنوان وزیر انتخاب شد او به طور متناوب وزارت علوم و اوقاف و فواید عامه، وزارت مالیه و وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه را برعهده داشت.

در دوره‌های مختلف وزارت او اتفاقات مهمی در ایران اُفتاد و حکیمی توانست ایران را به لحاظ فرهنگی مدرن‌تر کند. تأسیس مدرسه حقوق زیر نظر وزارت معارف، تأسیس مدرسه نقاشی به ریاست کمال‌الملک، تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور، و تأسیس دارالمعلمین از جمله اقدامات مهم او در دوران وزارت بود.

هیات وزیران در تاریخ ۱۰ آبان سال ۱۲۹۷ به پیشنهاد نصرت الدوله فیروز و به سبب تعییر و تحولات جهانی و نیاز به پرورش قضات و وکلایی که با قوانین جهانی آشنا باشند به مستشار عدلیه آدلف پرنی دستور داد ۴ استاد فرانسوی در رشته‌های مختلف حقوق برای تدریس در مدرسه عالی حقوق استخدام کند.

وی ۴ تن استاد حقوق از پاریس اعزام کرد و بدین ترتیب مدرسه حقوق از سال تحصیلی ۱۲۹۸ رسما کار خود را زیر نظر وزارت علوم و معارف با وزارت ابراهیم حکیمی آغاز به کار کرد.

حکیمی با اجرای این طرح گام بزرگی در مدرن کردن ساختار حقوقی ایران انجام داد. حکیمی که همیشه یکی از علاقه‌مندان فرهنگ و هنر بود و با کمال‌الملک دوستی نزدیک داشت در سال ۱۲۹۰ به او کمک کرد تا مدرسه صنایع مستظرفه تاسیس شود.

با همکاری سردار اسعد بختیاری پس از افتتاح مجلس با وی همراهی کرد و اجازه‌نامه‌ای از مجلس برای واگذاری شش هزار ذرع زمین، از اراضی باغ نگارستان به مبلغ چهار هزار تومان مخارج ساختمان آنجا اختصاص یافت. مدرسه دایر شد و با کمک حکیمی بودجه‌ای هم به آن اختصاص پیدا کرد. این مدرسه جدا از جنبه هنری آن محلی برای گردهمایی هنردوستان بود. محلی که در آن بحث اُستاد و شاگردی مطرح نبود و هرکس بنا به ذوق خود در آن‌جا به تحصیل مشغول می‌شد و کشیدن تابلوی نقاشی را آغاز می‌کرد.

کمال‌الملک هم از محل حقوق خود به شاگردان بی‌بضاعت کمک می‌کرد. کمال‌الملک به رشته نقاشی اکتفا نکرده، در آموزشگاه خود فنون مجسمه‌سازی، منبت‌کاری، موزاییک‌کاری و قالی‌بافی نیز وارد کرده بود. البته، چون این مدرسه از دولت کمک می‌گرفت وزارت خارجه چندباری خواست در امور آن دخالت کند که باعث رنجش خاطر کمال‌الملک و جدایی او از مدرسه شد و کار به یکی از بهترین شاگردان او یعنی اسماعیل آشتیانی سپرده شد و مدرسه بعد از مدتی تعطیل و جای خود را به موسسه هنر‌های قدیم ایران داد.

 در سال ۱۲۹۴ هجری شمسی حکیمی با پیگیری‌های خود لایحه‌ای را به تصویب رساند که به موجب آن در مدت چند سال، صد و بیست نفر محصل به خرج دولت به اروپا فرستاده شود، سال اول سی نفر و سال‌های بعد هر سال بیست نفر. این طرح به سبب ضعف مالی فقط یک بار اجرا شد، اما در همان معدود دانشجویان اعزامی چهره‌هایی مانند عیسی صدیق و علی اکبر سیاسی ظهور کردند.

از اقدامات مهم دیگر حکیمی تاسیس دارالمعلمین بود. حکیمی که پیشرفت کشور را در گرو تربیت معلمان آگاه و دانا می‌دانست در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی طرح تاسیس دارالمعلمین را به تصویب هیات دولت رساند و برای آن ۱۲۰۰۰ هزار تومان بودجه گرفت. اما با سقوط کابینه حسین علاء السلطنه موفق نشد طرح خود را عملی کند و این طرح در میان آشفتگی‌های سیاسی آن زمان مسکوت تا این‌که سرانجام توسط نصیرالدوله در سال ۱۲۹۸ هجری شمسی اساس‌نامه این مرکز معتبر فرهنگی تصویب و رسماً بازگشایی شد.

حکیمی در این دوره با نزدیک‌ترین چهره‌های رضا شاه در تدوین آئین نامه حزب تجدد همکاری کرد. او همراه با تیمور تاش، عبدالحسین داور و محمد تدین در تاسیس حزب تجدد همکاری کرد حزبی که خط مشی آن کاملاً منطبق با سیاست‌های رضاشاه و مبتنی بر تجدد آمرانه بود: «جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش قوی، سیستم اداری کارآمد، پایان دادن به امتیازات اقتصادی، صنعتی کردن ایران، جایگزین کردن سرمایه داخلی به جای سرمایه خارجی، تبدیل عشایر به کشاورز، پیشرفت نظام مالیات بر درآمد، ایجاد تسهیلات آموزش همگانی از جمله برای زنان، ایجاد امکانات برای شکوفایی استعدادها، و ترویج زبان فارسی در سراسر ایران به جای زبان‌های محلی.»، اما این همکاری هم عاقبت خوشی برای حکیمی به دنبال نداشت و او در دوران رضاشاه از سیاست کناره گرفت.

بعد از کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ حکیمی مدتی دستگیر شد و بعد از آن از سیاست کناره گرفت و به تصنیف و تالیف پرداخت. ابراهیم حکیمی از آن چهره‌هایی بود که علاقه فرد قدرت طلبی مثل رضا شاه را برای دادن مناصب حساس برنمی‌انگیخت.

حکیمی نه مثل حسن آقا مستوفی الممالک یک رجال ملی و مورد احترام بود و نه مثل محمود جم مهره‌ای گوش به فرمان. رضا شاه برای تثبیت پایه‌های قدرت خود به چهره‌هایی نیاز داشت که یا در ابتدای سلطنت پوزیشن مشروطه خواهی او را حفظ کنند یا او را در پیش برد سیاست تجدد آمرانه همراهی کنند.

حکیمی در هیچ کدام از این دسته‌ها قرار نمی‌گرفت و به همین خاطر رضاشاه به او التفاتی نکرد تا بیست سالی از عالم سیاست دور بماند. حکیمی برای بازگشت به قدرت باید بیست و چند سالی صبر می‌کرد. با سقوط رضاشاه بود که ستاره بخت حکیمی در سپهر سیاسی ایران درخشیدن گرفت و او توانست این بار در مقام عالی‌ترین مقام کشور پس از محمدرضا شاه پهلوی به قدرت برسد و نخست وزیر شود.

پس از سقوط کابینه سهام السطان بیات در سال ۱۳۲۴ بحرانی شش هفته‌ای در کشور پدید آمد. مجلس چهاردهم که یکی از متشنج‌ترین مجالس برای قانون‌گذاری بود به دنبال چهره بی‌حاشیه و آرامی می‌گشت که در سطح ملی مورد قبول اکثریت جامعه باشد و بتواند کشور را از بحران نجات دهد. پس مجلس به سراغ ابراهیم حکیمی رفت که نه نقطه ضعف عمده سیاسی داشت و نه اهل زد و بند بود.

نمایندگان به واسطه شخصیت حکیمی تصور می‌کردند می‌توانند خواسته‌های خود را بر او تحمیل کنند. حکیمی مشغول رایزنی و انتخاب هیات دولت بود که ترومن در نطقی پایان جنگ جهانی را اعلام کرد و همین مسئله موجب شد حکیمی هم به عنوان نخست وزیر ایران بیانیه تبریکی به مناسبت پایان جنگ صادر کند.

حکیمی تلاش کرد فارغ از زد و بند‌های سیاسی و گرایش‌های فرقه‌ای دولتی ملی تشکیل دهد. وی در نطق ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۲۴ که در مجلس ایراد کرد بر اصول مشروطیت پافشاری کرد و برای تشکیل دولتی کارآمد همکاری تک تک نمایندگان را خواستار شد.

او اجرای دقیق قوانین مجلس را هدف اصلی دولت دانست و برنامه خود را در چند محور اساسی تقدیم مجلس کرد. تجدید نظر در مالیات‌ها، بهبود فلاحت (کشاورزی)، بهبود وضعیت کارگران، تجدیدنظر در قانون استخدام دولتی، تهیه زمینه کار برای بیکاری و اصلاح و تکمیل قوای تامینیه برای استقرار امنیت کشور عنوان کرد.

حکیمی قبل از تشکیل کابینه افکار عمومی و بدنه مجلس را مخالف خود دید به همین خاطر نتوانست دولت خود را تکمیل کند و دولت او حتی پیش از تشکیل ساقط شد. اکثریت مجلس بعد از سقوط دولت حکیمی دور هم گرد آمدند و بدون دعوت از اقلیت مجلس صدرالاشراف را به نخست وزیری برگزیدند. اما هر بار که صدر کابینه خود را معرفی می‌کرد این اقلیت مجلس بود که از حضور در جلسه خودداری می‌کرد. این حرکت باعث شد تا صدر در ۱۲ مهر ۱۳۲۴ استعفا دهد.

در جلسه دوم آبان ۱۳۲۴ اکثریت و اقلیت مجلس بر روی ابراهیم حکیمی توافق کرد و با ۷۵ رای از ۹۴ رای موجود برای دومین بار حکیمی را مامور به تشکیل کابینه کرد. حکیمی کوشید این بار دولتی مورد موافقت اکثریت و اقلیت روی کار بیاورد.

حکیمی در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۲۴ حکیمی کابینه خود را معرفی و برنامه‌هایش را به این شرح اعلام کرد: حسن محاسبات در سیاست خارجی، تکمیل و اصلاح قوای تامینیه، تعدیل بودجه و تجدیدنظر در مالیات‌ها، اجرای سازمان جدید وزارت بهداری، تجدید نظر در قانون تشکیلات مملکت، شروع انتخابات پانزدهم و توسعه راه سازی و خطوط راه آهن.

کابینه حکیمی از همان ابتدای امر با چند مشکل بزرگ مواجه بود. اول مشکل تخلیه شوروی که شوروی‌ها حاضر به تخلیه نبودند. دوم مشکل سید جعفر پیشه وری و فرقه آذربایجان که به ایجاد ارتش خلق آذربایجان انجامیده بود و باعث خلع ارتش مرکزی شده بود و سوم رفع وضع غیرعادی که صدرالاشراف به وجود آورده بود.

حکیمی نخست کوشید وضع را عادی کند. مجلس ملی آذربایجان به طور رسمی گشایش یافته بود و پیشه وری به عنوان نخست وزیر کابینه خود را هم به این مجلس معرفی کرده بود. حکیمی با هدف این‌که نمایندگان را در ماجرای آذربایجان مشارکت دهد از مجلس دعوت کرد که شانزده نماینده از کلیه فراکسیون‌های موجود برای بررسی کار تشکیل شود. همچنین یک شورای عالی ملی متشکل از حکیمی، صادق صادق، منصور و علیرضا قره‌گوزلو برای حل این بحران تشکیل شد این افراد از حمایت انگلیس برخوردار نبودند و میان روس‌ها هم چهره‌ای موجه به حساب می‌آمدند.

اقدام دیگر حکیمی برکناری ابتهاج از شهرداری تهران و انتخاب بیات بود. اقدامات حکیمی برای تاثیر روی روس‌ها کفایت نکرد و همین مسئله باعث شد تا احمد قوام السلطنه برای رسیدن به نخست وزیری اقدام کند. شورای امنیت هم به دو طرف درگیر (ایران و شوروی) توصیه کرد تا مسئله را خصوصی بین خود حل و فصل کنند. شهر‌های آذربایجان یکی پس از دیگری سقوط می‌کرد.

دکتر محمد مصدق در نطق ۲۰ آذر ۱۳۲۴ خود به دولت حکیمی توصیه کرد در صورت عدم ترمیم کابینه استعفا کند. کل ایران در تشویش و نگرانی به سر می‌برد. در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۲۴ حکیمی در مجلس نطقی ایراد کرد و از شوروی برای جلوگیری از حرکت نیرو‌های ایرانی به سمت آذربایجان انتقاد کرد و آن را مصداق دخالت در امور ایران دانست.

در این زمان کمیسیونی متشکل از وزرای خارجه آمریکا، انگلستان و شوروی در مسکو تشکیل جلسه داد. حکیمی برای حل مشکل آذربایجان اُمید زیادی به این کمیسیون داشت، اما در پایان جلسات کمیسیون هیچ اشاره‌ای به مسئله ایران نشد.

سر ریدر بولارد (سفیر انگلیس) پس از بازگشت از کنفرانس طرح این کمیسیون را به صورت محرمانه و پیشنهادی بدون امضا به حکیمی ارائه داد. این طرح پیشنهاد تشکیل یک کمیسیون سه جانبه از سوی دولت‌های انگلیس، آمریکا و شوروی بود برای بررسی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و حل مسئله آذربایجان بود.

ابراهیم حکیمی برای بررسی این موضوع چندتن از وزرا و نمایندگان را مامور به رسیدگی می‌کند، اما اجازه نمی‌دهد این موضوع به خارج درز پیدا کند. سرانجام این موضوع در تاریخ ۱۰ دی توسط بی بی سی مطرح می‌شود و این شبکه اظهارات برنس وزیر خارجه آمریکا را انعکاس می‌دهد. این موضوع در ایران هم مورد نقد و بررسی سیاسیون قرار می‌گیرد و ماجرا جوری جلوه داده می‌شود که دولت حکیمی خائن و شوروی ناجی ایران است. مسئله این‌گونه جلوه داده شد که شوروی با تشکیل این کمیسیون مخالفت کرده، ولی دولت حکیمی پیشنهاد سفیر انگلستان را پذیرفته است در حالی که هیچ مدرکی دال بر مخالفت شوروی وجود ندارد.

شوروی صرفاً با برخی از موارد مطرح شده توسط بوین مخالف بوده و طرح را رد نکرده بلکه مسکوت گذاشته است. ثانیاً حکیمی هم نمی‌توانست تشکیل چنین کمیته‌ای را بپذیرد چرا که هنوز سه دولت بر سر تشکیل چنین کمیته‌ای توافق نکرده بودند.

در جلسه ۲۸ آذر مصدق به شدت از دولت انتقاد کرد و تهرانچی نماینده تهران هم دولت را استیضاح کرد. در تاریخ ۱۶ دی ماه مصدق و ۱۶ تن از نمایندگان نامه‌ای به دولت نوشت و خواهان آن شد که دولت ایران تصمیم‌های خود را بدون دخالت دولت یا دولت‌های خارجی بگیرد و هرگونه تصمیم دولت بدون موافقت شورای ملی را خالی از اعتبار دانست.

بعد از وصول این نامه حکیمی بیست تن از نمایندگان را به دولت دعوت کرد و در حضور نجم وزیر امور خارجه طرح مزبور را در اختیار نمایندگان گذاشت.

حکیمی در روز ۱۹ دی ماه در مجلس گفت که قرار است کمیته‌ای از آمریکا و انگلیس کمیسیونی به ایران بیاید و مقررات عهدنامه سه جانبه و اعلامیه سران سه دولت را زیرنظر بگیرد و موجبات خارج شدن نیرو‌های خارجی را فراهم کند. این گونه دست دولت برای اصلاحات باز می‌شود. دولت این موضوع را پذیرفت به شرطی که کمیسیون برای مدت قلیلی تشکیل شود. هرگاه هم با این موضوع موافقت شد آن را به اطلاع نمایندگان مجلس برسانند. تا آن لحظه، اما جوابی نرسیده بود و به همین منظور به نماینده ایران در مجمع ملل متحد دستور داده شد که موضوع ایران در مجمع عمومی مطرح کند و هیاتی هم به ریاست تقی‌زاده به این منظور در نظر گرفته شد.

پس از آن‌که دولت ایران این خواست را به تقی‌زاده ابلاغ کرد بوین وزیر امورخارجه انگلستان از طریق بولارد سفیر کبیر انگلستان در ایران پیام داد که بهتر است شکایت در شورای امنیت مطرح شود چرا که مجمع عمومی هنوز در ابتدای کار بود و ممکن بود با این شکایت دچار مشکلاتی شود.

در ۲۹ دی سال ۱۳۲۴ حکیمی از هیات ایرانی خواست موضوع را در شورای امنیت طرح کند. طرح این موضوع با واکنش شدید آندری ویشنکی نماینده شوروی در سازمان ملل مواجه شد و او هرگونه ارتباط ارتش شوروی با ماجرای آذربایجان را منکر شد.

به علت تحریک شدید شوروی و حزب توده حکیمی مجبور به استعفا شد. حکیمی کمی صبر کرد تا پس از تقدیم شکایت به مجمع استعفا دهد. او پس از تقدیم شکایت استعفا کرد. تقدیم شکایت به سازمان ملل بزرگترین خدمت حکیمی به ایران بود که مسئله آذربایجان را جهانی کرد.

برخی اعتقاد دارند حکیمی این کار را تحت نفوذ دولت انگلستان انجام داده است. این در حالی است که تقی‌زاده مکرراً به مخالفت انگلستان با طرح این موضوع اشاره کرده بود. حکیمی سرانجام تحت فشار فراوان و تنها پس از ۷۶ روز در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۲۴ استعفا کرد.

سومین کابینه حکیمی در تاریخ ۶ دی ۱۳۲۶ بعد از برکناری قوام شکل گرفت. در ۲۵ آذر سال ۱۳۲۶ مجلس شورای ملی با ۷۲ رای از ۱۰۷ رای به نخست وزیری سردار فاخر رای داد که او از پذیرش نخست وزیری سرباز زد و به این ترتیب حکیمی برای بار سوم نخست وزیر شد.

برنامه دولت حکیمی در سومین دولت خود به این شرح بود: فراهم کردن آسایش طبقات زحمتکش و تعدیل زندگی ملت، حذف اعتبارات غیرضروری در بودجه، توجه به اعتبارات و مخارج برای آبادانی، سلامت و آسایش عامه، سهل کردن قوانین دادگستری به منظور تسریع در حل و فصل دعاوی و احقاق حقوق مردم، جلوگیری سوءاستفاده‌هایی که در قانون تجارت به ضرر عامه صورت می‌گرفت، تقدیم لایحه به مجلس به منظور دخالت مردم در امور محلی خود از قبیل کار‌های فرهنگی و بهداشتی و... سیاست خارجی حکیمی برمبنای مودت و دوستی با همه ملل خصوصاً ملت همسایه بنا شده بود.

دولت حکیمی قند و شکر را که سابق بر این فقط به افراد خاصی اختصاص داشت آزاد کرد. به شکلی که قیمت آزاد قند و شکر از قیمت دولتی آن ارزان‌تر از کار درآمد و جیره‌بندی خاتمه یافت. دولت حکومت نظامی ۲۳ دی در تهران و توابع را هم که خواست مردم و مطبوعات بود لغو کرد. نجم الملک به سختی مقابل اتلاف بودجه ایستاد و موجب رنجش بسیاری از سرشناسان شد. همچنین دولت قرض ۲۵ میلیونی خرید اسلحه را به ۱۰ میلیون کاهش داد و در نقشه هفت ساله به جای قرض از آمریکا استفاده از عواید نفت جنوب یا استقراض از بانک شاهی را پیش‌بینی کرد.

حکیمی از همان ابتدای آغاز به کار با مخالفت مجلس مواجه شد. عباس اسکندری و غلامحسین رحیمیان به این جهت که دولت مسئله نفت و بحرین را در برنامه خود قرار نداده مورد حمله قرار دادند. روز ۱۲ دی ماه سال ۱۳۲۶ آنتونی ایرن وزیر خارجه سابق انگلستان و عضو هیات عامله شرکت نفت ایران و انگلیس به تهران آمد و با مقامات ایران مذاکره کرد. او صریحاً عنوان کرد که اولیاء شرکت به هیچ وجه حاضر نیستند در قرارداد ۱۹۳۳ تجدید نظر کنند و به این ترتیب مذاکرات به بن بست رسید.

از مشکلات دولت حکیمی در سومین دوره نخست وزیری ترور محمد مسعود، مسئله نفت در سیاست خارجی، تحکیم قدرت شاه، هیاهوی مطبوعات و درگیری دولت با مطبوعات از مشکلات حکیمی بود. حکیمی به شدت از سوی مجلس که توسط قوام و عبدالحسین هژیر وزیر مشاور حکیمی تحریک می‌شدند تحت فشار بود.

دوبار دولت استیضاح شد و سرانجام با علنی شدن اختلافات نجم الملک وزیر دارایی با هژیر وزیر مشاور دولت حکیمی در ۲۳ خرداد سال ۱۳۲۷ سقوط کرد و هژیر جایگزین او شد. حکیمی سرانجام در سال ۱۳۳۸ درگذشت. حکیمی از جمله رجال خوشنام، روشنفکر و مشروطه‌خواه ایرانی است. هنردوست و هنر شناس بود و برای رشد و گسترش صنایع مستظرفه بسیار کوشش کرد. مامور تربیت احمدشاه بود و به همین منظور برای او دبستانی در دربار دایر کرد. اهل مطالعه بود و ۳۵۰۰ جلد کتاب در کتابخانه‌اش داشت. هیچ‌گاه از قدرت سوءاستفاده نکرد و تا پایان عمر برمدار مشروطیت حرکت کرد و همین مسئله باعث شد هرچند اثرگذاری خاصی نداشت، اما در تاریخ ایران نام نیکی از خود به جای گذاشت.

منابع:
ایران بین دو انقلاب یرواند آبراهامیان
آذربایجان در ایران معاصر تورج اتابکی
مجله تاریخ دوره ۴ شماره ۱۶
آموزش و پرورش آذر ۱۳۴۹ شماره ۱۱۸
خاطرات سیاسی انور خامه‌ای


سایت رویداد۲۴